انقلاب اسلامی :: کاخ جوانان

کاخ جوانان

27 آبان 1403

ناصر زاغری تفرشی

کاخ جوانان در دوران پهلوی دوم، کانونی فرهنگی برای سرگرم کردن جوانان به مسائل غیر سیاسی بود اما در جریان انقلاب اسلامی به مرکزی برای فعالیت‌های سیاسی جوانان بدل شد.

در دهه 1340ش، دولت با توسل به برنامه‎‌هایی که آمریکا و اروپا برای جوانان خود تدارک دیده بودند، به دنبال راهی برای حل مسئله جوانان کشور بود و تصمیم گرفت اماکنی برای سرگرمی و وقت‌گذرانی جوانان تأسیس کند.  برای این کار عده‌ای از طرف دولت به برخی کشورها سفر کردند تا با آگاهی از شیوه برخورد و نوع برنامه‌های آنان با جوانان، طرحی برای جوانان ایران ارائه دهند.[1]

 

در برخی کشورها، ساختمان‌هایی به نام «خانه جوانان» برپا شده بود که در جذب جوانان و سرگرم کردن آنان موفقیت‌آمیز عمل کرده بود. علاوه بر این در بسیاری کشورها، سازمان‌ها و تشکیلات متعددی در امور جوانان فعالیت می‌کردند که بیشترین نقش را در جذب نسل جوان به اهداف حکومت بر عهده داشتند.[2]

پس از جنگ جهانی دوم، در فرانسه مراکزی به نام «کاخ جوانان» با هدف مبارزه با فاشیست و تربیت نسل جوان ایجاد شد. طرحی که اواسط دهه 1340 برای جذب جوانان در ایران پیاده شد، اقتباسی از برنامه سازمان‌ها، انجمن‌ها و مؤسساتی بود که در کشورهای مختلف، به‌ویژه آمریکا و رییم صهیونیستی برای نسل جوان ایجاد شده بود. طراحان کاخ جوانان در ایران، نیم نگاهی نیز به ساختار و نوع فعالیت‌های کاخ جوانان فرانسه داشتند.[3]

15 مهر 1346، اساس‌نامه کاخ جوانان در 26 ماده و 14 تبصره در نخستین جلسه مجمع عمومی کاخ تصویب شد. در اولین ماده این اساس‌نامه، علت تأسیس کاخ جوانان، ایجاد محیط مناسب برای پرورش ذوق و استعداد و نیروی فکری جوانان کشور اعلام شده بود.[4]

اولین شعبه کاخ جوانان در جاده شمیران (خیابان شریعتی) بالاتر از سه‌‎راه ضرابخانه (تهران)، روبه‌روی حسینیه ارشاد، در شب 4 آبان 1345 به دست محمدرضا پهلوی افتتاح شد. این شعبه که بعدها کاخ مرکزی عنوان گرفت، دارای کتابخانه، سینما، کافه تریا، اتاق‌های شطرنج، موسیقی و بیلیارد بود. در حیاط آن یک استخر شنا برای دختران و پسران ساخته شده بود. تالار اجتماعات آن 350 نفر گنجایش داشت و هر روز برنامه‌هایی نظیر نمایش فیلم، تئاتر، کنسرت و سخنرانی در آن اجرا می‌شد.[5] عباس اخباری مدیریت کاخ مرکزی جوانان را بر عهده گرفت و سپس، سرپرست شعب کاخ جوانان در سراسر کشور شد.[6]

افتتاح اولین شعبه از کاخ جوانان در شمال تهران، انتقادهایی به دنبال داشت؛ چراکه این شعبه در خدمت طبقه مرفه و ثروتمند شهر بود. از این‌رو مسئولان در پاسخ به این انتقاد، شعبه‌های دیگری در محلات متوسط و فقیرنشین تهران احداث کردند.[7] در سال 1347 شعبه غربی کاخ جوانان در منطقه راه‌آهن (خیابان شوش شرقی) و شعبه جنوبی در محله سلسبیل (خیابان سلمان فارسی) افتتاح شد.[8] همزمان با آغاز سی‌وسومین سال سلطنت محمدرضا پهلوی در 25 شهریور 1352 شعبه دیگری از کاخ جوانان در پارک فرح‌آباد (پارک بعثت) و در 4 آبان 1353 شعبه‌ای دیگر در میدان فلاح گشایش یافت. علاوه بر تهران، شعبات دیگری در شهرهای تبریز، سنندج، رشت، رضائیه، کرمان، ساری و اصفهان دایر شد.

در طول یازده سال فعالیت کاخ جوانان، تعداد شعبات آن در تهران از مرز هشت شعبه فراتر رفت و به همراه سایر شعبات در شهرستان‌ها، تعداد آنها به 21 مرکز رسید. منابع مالی کاخ جوانان از بودجه سالانه دولت تأمین می‌شد و اندکی هم از حق عضویت اعضا به دست می‌آمد. بودجه کاخ جوانان در آغاز، دومیلیون ‌و هشتصدهزار ریال بود، اما در سال‌های پایانی حکومت پهلوی به 170 میلیون ریال رسید.[9]

کاخ جوانان اغلب در بوستان‌ها و محیط‌های سرسبز احداث می‌شد و به آموزش و ترویج مسائل هنری، فرهنگی و اجتماعی متناسب با دیدگاه حکومت پهلوی و فرهنگ غرب می‌پرداخت. شاخص‌ترین برنامه‌های اجرا شده در کاخ جوانان عبارت بودند از: برنامه‌های رقص و موسیقی، جشنواره فیلم‌های خارجی و ایرانی، نمایشگاه گل و گیاه، کاریکاتور، عکس، نقاشی، میزگرد بهداشتی و تنظیم خانواده و سخنرانی درباره مسائل جوانان. در واقع مهم‌‎ترین هدف کاخ جوانان، غیر سیاسی نگه داشتن اعضا و سرگرم کردن آنان با برنامه‌‎های تفریحی و غیر اخلاقی بود.[10]

تشکیلات کاخ جوانان عبارت بود از: هیئت مدیری، هیئت عامل و گروه‌‌های یازده‌گانه. هیئت مدیره مسئول تصویب برنامه‌ها، بودجه و بیلان کارها بود و بر سیاست عمومی و فعالیت‌ها و برنامه‌های کاخ نظارت داشت. هیئت مدیره از یازده عضو تشکیل شده بود که شش عضو آن از سوی نخست‌وزیر و پنج عضو دیگر از سوی مجمع عمومی برای یک سال انتخاب می‌شدند. هیئت عامل هم مرکب از پنج نفر بود که از سوی هیئت مدیره انتخاب می‌شدند و انجام امور اجرایی و نظارت بر برنامه‌ها از وظایف آنان به شمار می‌رفت. گروه‌های یازده‌گانه نیز متشکل از یک مشاور، یک رئیس، یک نائب‌رئیس، یک خزانه‌دار و یک دبیر بود.[11] رئیس هیئت مدیره کاخ جوانان غلامرضا نیک‌پی بود که یازده سال در این سمت باقی ماند.

دو سال پس از تأسیس کاخ جوانان، مسئولان کاخ بر آن شدند تا اخبار برنامه‌ها و فعالیت‌‎های کاخ‌ها را در نشریه‌ای به نام کاخ جوانان منتشر کنند. اولین شماره دوهفته‌نامه کاخ جوانان در مهر 1347 پا به عرصه مطبوعات گذاشت. خط‌مشی این نشریه علمی، خبری و اجتماعی بود و فقط اخبار و مطالب داخلی کاخ‌های جوانان کشور را منتشر می‌کرد.

هدفی که حکومت از تأسیس کاخ جوانان دنبال می‌کرد، دور کردن دانشجویان و جوانان 20 تا 30 ساله از فضای سیاسی حاکم بر دانشگاه‌ها و جامعه و نیز تلاشی در عرصه فرهنگ غربی برای تداوم و ثبات حکومت پهلوی بود. در آن دوران، اغلب دانشگاه‌ها و دانشجویان کشور افکار سیاسی داشتند و گروه‌های مذهبی و غیر مذهبی در دانشگاه‌ها علیه حکومت پهلوی فعالیت می‌کردند. حکومت که در جذب دانشجویان به سوی خود ناموفق بود، سعی کرد با ایجاد فضاهای متفاوت برای جوانان، از تمایل آنان به سیاست جلوگیری کند، اما تعدادی از اعضای کاخ جوانان، به جرگه مخالفان حکومت پیوستند و عضویت در کاخ را پوششی برای فعالیت‌های سیاسی خود قرار دادند.[12]

از زمان تأسیس کاخ جوانان تا سال 1357، جناح‌های سیاسی مختلفی در کاخ جوانان نفوذ داشتند. در این میان، نفوذ جریان‌های چپ، بیش از سایر گروه‌ها بود. گروه‌‌های مذهبی نیز فضای کاخ جوانان را محیطی امن برای فعالیت‌های سیاسی می‌دانستند. آنان بیرون از کاخ، دست به اقدامات سیاسی زده و برای پاک‌کردن رد خود، به عضویت کاخ جوانان درآمده و از برخی امکانات سالم آن بهره‌مند می‌شدند.

برخی جوانان مذهبی که به عضویت کاخ جوانان درآمده بودند، پس از اتمام کلاس‌ها، بیرون از کاخ، اعلامیه‌های امام خمینی را پخش می‌کردند و در جلسات سیاسی – مذهبی مخالف حکومت نیز شرکت می‌کردند. در واقع عضویت جوانان مذهبی در کاخ، پوشش مناسبی برای فعالیت‌های سیاسی آنان بود.

حکومت پهلوی برای آنکه تعادل را بین طبقات مختلف جامعه برقرار کند، شعبات دیگری از کاخ جوانان را در جنوب شهر تأسیس کرد، ولی همین امر به یکی از اشکال «توسعه ناموزون» انجامید. مردمی که از امکانات اولیه رفاهی برخوردار نبودند در مواجهه با کاخ جوانان، به تناقض موجود در پیکره حکومت پی می‌بردند. به همین علت، جوانان جنوب شهر، مشارک بیشتری در براندازی حکومت پهلوی داشتند.[13]

حکومت سعی داشت با احداث کاخ جوانان در حاشیه تهران، رضایت جوانان جنوب شهر را با فراهم آوردن امکانات مناسب، جلب کند، ولی برخلاف برنامه‌های حکومت، همین امکانات، به نارضایتی جوانان جنوب شهر دامن زد؛ چراکه آنان فقط ساعات محدودی اجازه داشتند از این امکانات بهره‌مند شوند و دوباره باید به زندگی عادی و بدون امکانات خود بازگردند. همین مقایسه زندگی فقیرانه با امکانات کاخ جوانان و درک تضادهای موجود در جامعه، به بدبینی و نارضایتی جوانان جنوب شهر انجامید. مجموع همین نارضایتی‌ها در بهمن 1357 خودنمایی کرد و همان جوانانی که عضو کاخ جوانان بودند، به صف مخالفان پیوستند و با شرکت در تظاهرات و انجام اقدامات انقلابی، در سقوط حکومت شاهنشاهی مشارکت کردند.

البته هدف اصلی از تأسیس کاخ جوانان، گسترش همکاری دختر و پسر در کلیه زمینه‌ها بود، ولی وجود فرهنگ غیر مذهبی و روابط هنجارشکنانه دختران و پسران در محیط کاخ جوانان، حساسیت بسیاری از مردم مسلمان را برانگیخت؛ چراکه مردم مسلمان ایران مخالف چنین فرهنگی بودند. از نگاه مردم، کاخ جوانان محیطی سطحی برای بی‌بندوباری جوانان و دور کردن آنان از امور مذهبی و اخلاقی شده بود.[14]

در دوران اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه حکومت پهلوی و بروز درگیری‌ها بین مردم و مأموران انتظامی، کاخ‌های جوانان از جمله مراکزی بود که مردم به آن هجوم برده و تعدادی از ساختمان‌های آن را به آتش کشیدند. به طور نمونه در 29 بهمن 1356 حدود دوهزار نفر از تظاهرکنندگان در تهران به طرف میدان راه‌آهن، انبارهای گمرک و انبار بنزین شرکت نفت حرکت کردند و در خیابان ثقة‌الاسلام شعبات بانک‌های صادرات و ملی و نیز کاخ جوانان در خیابان دانشسرا را به آتش کشیدند.[15]

همچنین در قیام 29 بهمن 1356 تبریز، کاخ جوانان تبریز به آتش کشیده شد.[16] در آستانه انقلاب اسلامی، کاخ جوانان اصفهان، واقع در خیابان کمال‌اسماعیل، محلی برای ثبت‌نام از استادان، معلمان و دانشجویان بالای بیست سال بود تا در مراسم استقبال از امام خمینی به تهران اعزام شوند.[17] همچنین گروهی از مهندسین، فناوران، کارکنان و کارگران مخابرات اصفهان در تالار کنفرانس کاخ جوانان این شهر اجتماع کردند و بر لزوم همبستگی و وحدت میان همه مبارزان علیه حکومت پهلوی تأکید کردند.[18]

پس از انقلاب یکی از شعبه‌های کاخ جوانان که به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق افتاده و اموال آن غارت شده بود، توسط کمیته انقلاب اسلامی تصرف و از نیروهای سازمان مجاهدین خلق پاکسازی شد.[19]

در بهمن 1357، کارکنان کاخ جوانان، بیانیه‌ای در حمایت از انقلاب اسلامی صادر و نام کاخ جوانان را به «سازمان ملی امور جوانان» تغییر دادند.[20] در این بیانیه آمده بود: وظیفه اصلی ما اشاعه فرهنگ آزادی و آزادگی و پرورش روح و جسم جوانان ایران است. ما در پرتو دین مبین اسلام و ارشاد آیات عظام به‌ویژه اما خمینی، آزادی و آزادگی را به سهم خود رواج خواهیم داد.[21]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «کانون اسلامی جوانان»، وابسته به بخش فرهنگی سپاه پاسداران، در ساختمان‌های به جا مانده از کاخ جوانان، برنامه‌های مذهبی پیاده کردند ولی عمر آن دیری نپایید.[22] همچنین پس از تأسیس کمیته‌های انقلاب اسلامی، کاخ جوانان که در گذشته مرکزی برای به انحراف کشیدن جوانان بود، به عنوان مرکز فعالیت‌های فرهنگی در کنار کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت. تشکیل کلاس‌های عقیدتی – سیاسی، تدریس نهج‌البلاغه و کمک‌های اولیه، جزو برنامه‌های این مرکز فرهنگی بود.[23]

پس از انقلاب بسیاری از ساختمان‌های کاخ جوانان به نهادهای فرهنگی تبدیل شدند و شعبه مرکزی آن نیز کانون فرهنگی شهید مفتح نام گرفت.[24]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1] کاخ جوانان، ش 1،16 آذر 1347، ص 3.

[2] همان.

[3] غلامرضا نیک‌پی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۵، مقدمه، ص 13.

[4] کاخ جوانان، همان، ص 11 - 12.

[5] کاخ جوانان، ش 12، خرداد 1350، ص 19.

[6] روزشمار انقلاب، ج 6، واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، سوره مهر، تهران، 1376، ص 370.

[7] آلن بیل، جیمز، «سیاست بیگانه‌سازی دانشجویان»، مطالعات ایران، 1969، ش زمستان، ص 20.

[8] بایگانی کیهان، ش پرونده 12-3، 20/6/1346.

[9] دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی، ج 3، مدخل کاخ جوانان، ص 148.

[10] همان.

[11] کاخ جوانان، س 10، ش 10، بهمن 1354، ص 4.

[12] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 6، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1377، ص 13.

[13] دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی، همان، 149.

[14] همان.

[15] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 3، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1377، ص 14.

[16] اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ج 1، تهران، بهار 1386، ص 505.

[17] روزشمار انقلاب، ج 12، به کوشش میرزا باقر علیان نژاد، سوره مهر، تهران، 1392، ص 363.

[18] همان، ص 364.

[19] خاطرات مرضیه حدیدچی، به کوشش محسن کاظمی، سوره مهر، 1381، ص 179.

[20] آیندگان، 1/11/1357، ص 2.

[21] روزشمار انقلاب، همان، ص 328.

[22] بایگانی کیهان، همان.

[23] یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج 26، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1382، مقدمه، ص 46.

[24] دایرةالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 149.



 
تعداد بازدید: 24


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: