28 بهمن 1403
احمد ساجدی
سیدشهابالدین مرعشی نجفی در 21 تیر ۱۲۷۶ در نجف متولد شد.[1] پدرش سیدشمسالدین محمود مرعشی از علما و فقهای نجف بود که تألیفات فراوانی داشت و جمعی از مشاهیر فقه و اصول، از وی اجازه اجتهاد داشتند.[2] مادرش نیز فرزند سیدابوالقاسم حسینی خویی، از علمای نجف، بود.
شهابالدین به دست پدرش در حرم امام علی(ع) لباس روحانیت پوشید.[3] او دروس مقدماتی را نزد پدر و مادر فراگرفت[4] و پس از آن به مدت پنج سال در مدارس جدید با علوم ریاضی، هندسه، طب و جغرافیا آشنا شد.[5] او دروس انساب و تفسیر قرآن را نزد حضرات: سیدمحمدرضا موسوی بحرانی، محمدحسین شیرازی و سیدهبةالدین شهرستانی،[6] درس خارج فقه را نزد آقاضیاءالدین عراقی و محمدحسین کاشفالغطاء، علم کلام را نزد محمدجواد بلاغی و محمداسماعیل محلاتی و علمالحدیث را نزد استادان زیدیه و اهل سنت نجف فرا گرفت.[7]
شهابالدین در 1297 در ۲۱ سالگی به سامرا سفر کرد و طی سه سال اقامت در آنجا با چند تن از رجال از جمله «عبدالسلام کردستانی» و «شیخ نورالدین شافعی» ملاقات و مباحثه داشت. در 1301 به کاظمین و بغداد رفت و با «سیدابراهیم رفاعی بغدادی» ملاقات داشت و همچنین به کربلا رفت و از «عبدالهادی مازندرانی» اجازه شفاهی گرفت و با «موسی اسکویی»، «محمد ثقةالاسلام تبریزی» و برادرش علی که از رؤسای شیخیه بودند ملاقات و مناظره کرد.[8] او به شهرهای دیگر عراق چون حله، موصل، العمارة، کوت، بصره، کوفه، مسیب، دجیل، زبیر نیز سفرهای تحقیقی و پژوهشی داشت. وی در سفری که به هندوستان داشت در بمبئی با مشاهیر مذاهب بودایی ملاقات و مباحثه کرد.[9] مکاتبات متعددی نیز با شیخ طنطاوی مصری داشت و کتاب «ریاضالسالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین» را به او هدیه کرده بود.[10]
مرعشی نجفی در شهریور ۱۳۰۲ از نجف برای دیدار با نزدیکان به تبریز رفت و همان سال، پس از سفر کوتاهی به مشهد راهی تهران شد و از دروس استادانی چون «آقاحسین نجمآبادی» و «میرزامهدی آشتیانی» بهره گرفت.[11] وی در بهار ۱۳۰۳ رهسپار قم شد و به پیشنهاد آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم در این شهر اقامت گزید. او در جلسات درسِ حائری، مهدی حکمی قمی، میرسیدعلی یثربی کاشانی و علیاکبر مدرس یزدی شرکت کرد[12] و در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید. مشایخ و استادان متعدد مرعشی، مقام علمی و فقهی وی را ستودهاند.[13] هشت مرجع به او اجازه اجتهاد و ۴۱ نفر از مشایخ شیعه، ازجمله سیده نصرتبیگم امین اصفهانی و شماری از مشایخ اهل سنت و زیدیه و اسماعیلیه، به وی اجازه روایت دادهاند.[14]
مرعشی نجفی که از 30 سالگی قادر به تدریس بود، در آغاز، دوره سطح را به طلاب آموزش میداد. در مراحل بعد، دروس فقه و اصول، منطق، کلام، تفسیر، فلسفه، رجال، درایه و علم انساب را نیز تدریس کرد.
طی 70 سال تدریس، فضلای زیادی در درس او حاضر شدند که سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، سیدمحمود طالقانی، سیدمصطفی خمینی، مرتضی مطهری، محمد مفتح و محمد صدوقی از آن جملهاند.[15] وی از کسانی بود که از آیتالله العظمی سید حسین بروجردی دعوت کرد تا به قم سفر کند و زعامت حوزه علمیه را بر عهده بگیرد.
مرعشی نجفی پس از رحلت آیتالله بروجردی به عنوان یکی از مراجع، مطرح بود.[16] او از آغاز ورود به شهر قم، با امام خمینی آشنا شد. نخستین سند ارتباط وی با امامخمینی اجازهنامه حدیثی است که در سال ۱۳۰۸ برای امامخمینی صادر کرد. وی در آن اجازهنامه ایشان را با القاب و الفاظ علمی و اخلاقی بلندی مانند شمس فلکالسیاده، بدر سماءالسعاده، جامعالمحاسن والمفاخر ستودهاست.[17]
همگامی مرعشی نجفی با نهضت امامخمینی از مخالفت وی با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد. مرعشی در این رابطه با صدور اطلاعیههای مشترک و گاه مستقل، نظر خویش را بیان میکرد و با تلگرامهای متعدد به محمدرضا پهلوی و اسدالله علم، نخستوزیر وقت، اعتراض خود را همسو با مواضع امام اعلام میکرد.[18] اعلامیهها و تلگرامهای اعتراضآمیز وی در کنار دیگر علما و مراجع، تصویب لایحه یادشده را خنثی کرد و پس از عقبنشینی دولت، وی با صدور اطلاعیهای از عموم طبقات که در این حرکت بزرگ نقش داشتند، تشکر کرد.[19] در بهمن ۱۳۴۱ نیز که حکومت پهلوی قصد برگزاری «همهپرسی انقلاب شاه و مردم» را داشت، مرعشی در کنار امام خمینی و دیگر مراجع مبارز، اعتراض خود را به خاطر غیرشرعیبودن این اقدام اعلام کرد و از دولت خواست از اجرای آن صرف نظر کند.[20] در ادامه این حرکت، امامخمینی نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کرد و از مراجع تقلید خواست که به این موضوع توجه کنند، این اقدامات منجر به تهاجم مأموران دولتی به مدرسه فیضیه شد. به دنبال آن مرعشی در اطلاعیهای به افشاگری علیه حکومت پرداخت.[21]
همراه با اوجگیری مبارزات مردم به رهبری امام خمینی که نقطه عطف آن قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود و همگام با سخنرانیها و اعلامیههای ایشان، مرعشی نجفی نیز، از امام دفاع کرد[22] و با سخنرانیها و بیانیههایی با لحن تند، خواستار آزادی ایشان گردید و حتی در اعلامیهای اعلام کرد «خون من رنگینتر از خون برادر عزیزم آیتالله خمینی نیست و مادامی که ایشان صحیح و سالم برنگردد، دست از مبارزه برنمیدارد.»[23]
مرعشی نجفی در پاسخ به پرسش برخی از اصناف و تاجران و طلاب درباره مقام علمی و تقوای امام خمینی، شأن ایشان را والاتر از چنین پرسشهایی دانست و بر مقام بالای علمی و اخلاقی و نقش مؤثر ایشان در تحکیم مبانی اسلام تأکید کرد و از مجاهدتهای خداپسندانه ایشان ستایش نمود.[24] او در 31 تیر 1340 در پاسخ به نامه گروهی از طلاب اظهار کرد: «بارها عقیده خود را درباره ایشان اظهار کردهام و باز هم تأکید میکنم که او یکی از مراجع تقلید عالم تشیع، از استوانههای روحانیت اسلام و از مفاخر عالم تشیع است»[25]
مرعشی که ازجمله امضاکنندگان مرجعیت امام خمینی بود، در تیر 1342 همراه با دیگر علمای مبارز، برای آزادی امامخمینی، به تهران مهاجرت کرد و پس از آزادی ایشان در مجالس جشنی که در قم به همین مناسبت تشکیل شد، شرکت فعال داشت.[26] او همچنین در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به استفتای گروهی از اهالی آذربایجان، درباره تکلیف شرعی مردم برای ادامه مقابله با حکومت پهلوی، تأکید کرد: «چنانکه در اعلامیههای پیشین نیز گوشزد کردهام، وظیفه شرعی قاطبه مسلمین، استقامت و نهی از منکرات است و این وظیفه تا حصول نتیجه قطعی ادامه خواهد داشت.» وی با اشاره به مطلب چاپشده در روزنامه اطلاعات در ۱۸ فروردین ۱۳۴۳ که مدعی همراهی روحانیت با برنامههای «انقلاب شاه و مردم» شده بود،[27] روزنامه اطلاعات را دروغپرداز و مطلب چاپشده را دروغ محض خواند و از مقامات خواست تا درصدد تکذیب و توبه برآمده و خود را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار ندهند.[28]
تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی نیز مورد اعتراض آیتالله مرعشی نجفی بود. در بخشی از اعلامیه صادره از سوی ایشان در ارتباط با این مصوبه آمده بود: «آخر در کجای دنیا سابقه دارد که برای رِقیّت و بردگی یک مشت ملت محروم چنین قانون وحشیانهای را وضع کنند... من یقین دارم که عقلای ایران به وضع و حال ایران خندیده و این نوع تصویبات را رجوع به قهقرا و ارتجاع سیاه تفسیر خواهند کرد.»[29]
پس از بازداشت امام خمینی و تبعید ایشان به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، سیدمصطفی خمینی برای انجام مذاکره و مشورت به خانه مرعشی نجفی رفت؛ ولی مأموران حکومت پهلوی از همراهی مرعشی با امام خمینی مطلع شدند و به خانه او هجوم بردند و پس از اهانت به او، سیدمصطفی خمینی را بازداشت و به ترکیه تبعید کردند.[30] مرعشی طی تلگرامی به امام خمینی، تبعید ایشان را موجب تأثر عمیق خود دانست.[31] امام نیز در پاسخ، ضمن تشکر از وی صلاح را در تقدیر الهی دانست و از خداوند توفیق رضا به قضای الهی را خواستار شد.[32]
مرعشی پس از تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس نجف، نامهها و تلگرامهای بسیاری به ایشان نوشته و امام نیز متقابلاً از محبت و تفقد وی سپاسگزاری کردهاست.[33]
مرعشی نجفی پس از انتقال امام خمینی به عراق، از طریق فرزند خود سیدمحمود مرعشی که در استقبال از ایشان در کربلا حضور داشت، جویای حال ایشان شد و امام در پاسخ با تشکر از وی و همه مراجع حوزههای علمیه، اظهار داشت: «اگر چه حضور در اعتاب مقدسه و حوزه علمیه نجف فوز بزرگی میباشد اما اهمیت حضور در ایران ایجاب میکند که در صورت رفع منع، در نخستین فرصت مراجعت نموده و در غم و شادی مردم و علمای ایران شریک باشم.»[34]
مرعشی همچنین طی تلگرامهای جداگانه به سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی و سیدابوالقاسم خویی، از آنان خواست که با نهضت امام خمینی، همدردی و بهطور شایسته از او استقبال کنند.[35] وی در سال ۱۳۵۶ با سخنرانی، انتشار اعلامیه و اعلام مواضع، به مقاومتهای مردم، شور و نشاط بخشید. ازجمله مجلس ترحیم سیدمصطفی خمینی را در حسینیه خود برگزار کرد و علیه اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی اطلاعیه صادر نمود. وی در این اطلاعیه، خواستار مجازات عاملان حمله به طلاب در 19 دی 1356شد.[36]
امتناع از سفر به مکه برای حج
مرعشی در سالهای حیات خود، از سفر حج، امتناع ورزید و به درخواست گروهی از تاجران مبنی بر تأمین هزینه حج وی، پاسخ منفی داد. او در پاسخ به شخصی که پرسید: با وجود این که وجوهاتی در اختیارتان میباشد و مبالغی از آن را به طلاب و فقرا و دیگران میدهید، چطور برای حج واجب مستطیع نمیباشید؟ گفت: «این پولها مال من نیست؛ سهم امام و سادات است، کفاره روزه و مانند آن است و هر کدام باید جای خودش مصرف شود. زمانی به حج میروم که از دسترنج خودم پولی به دست آورده باشم.» بعد از وفاتش بیش از صد حج به نیابتش انجام شد.[37]
همراهی با انقلاب اسلامی
پس از اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی در 17 دی 1356، مرعشی نجفی در جمع طلاب و روحانیون معترض که به حسینیه وی رفته بودند، درباره اهانت به ایشان اظهار تأسف کرد. وی امامخمینی را فرزند حوزه شمرد و اهانت به ایشان را اهانت به حوزه دانست.[38] در پی حادثه 19 دی قم نیز، خانه مرعشی نجفی مأمن و محل تجمع مردم بود.[39]
در ۱۳۵۷ مرعشی نجفی هنگام هجرت امام خمینی به فرانسه طی نامهای وضعیت ایشان را جویا شد و امام در پاسخ، هجرت خود را به واسطه فشار دولت عراق و با تصویب محمدرضا پهلوی دانست و همگان را موظف دانست که تا سقوط پهلوی از پا ننشینند.[40] مرعشی همچنین به رئیسجمهور وقت فرانسه تلگرامی فرستاد و هشدار داد هرگونه گزندی به رهبر انقلاب، با واکنش همه مسلمانان و ایرانیان همراه خواهد بود.[41]
ایشان در روز بازگشت امام خمینی به ایران، نامهای به ایشان نوشت و خود را تابع اهداف ایشان دانست.[42]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرعشی نجفی در تابستان ۱۳۵۸، در پاسخ به درخواست عمومی، دیدگاههای اصلاحی خود را درباره پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی، به صورت مکتوب ارائه و نظام جمهوری اسلامی را یاری کرد.[43]
وی هنگام بیماری امام خمینی در بهمن ۱۳۵۸ به دیدار ایشان رفت و با برپایی مجالس دعا و نیایش برای سلامتی ایشان، اوج علاقه خود را نشان داد.[44] او همچنین در اسفند ۱۳۵۸، در تلگرامی خطاب به امام، خبر مرخصشدن ایشان از بیمارستان را خبری خوشحالکننده خواند و بهبودی ایشان و ترک بیمارستان قلب را باعث شادی و شعف بسیار در قلوب دوستان، مخصوصاً خود دانست و آن را هدیه بزرگ از جانب خداوند در آستانه سال نو شمرد. امامخمینی نیز در پاسخ از وی تشکر کرد.[45]
مرعشی نجفی یک بار گفته بود: علیرغم ارادت به همه علما، برای هیچیک از مراجع کلمه «آیتالله العظمی» استفاده نکردهاست؛ ولی امام خمینی را «آیتاللهالعظمی» خطاب میکند؛ زیرا اسلام در وجود ایشان مجسّم است؛ همانگونه که کفر در قالب آمریکا تجسم یافتهاست.[46] وی هیچ اعتراضی را به امام خمینی برنمیتافت و هر نوع تضعیف ایشان را به منزله ضربه زدن به اسلام میدانست. وی در پی رحلت امام خمینی، ضمن ابراز تأثر شدید قلبی، آن را ضایعه جبرانناپذیر و مصیبت بزرگ شمرد[47] و در چهلمین روز رحلت ایشان همراه با آیتالله العظمی گلپایگانی در صحن حرم فاطمه معصومه(س) مراسم بزرگداشت گرفت.[48]
امام خمینی نیز برای آیتالله مرعشی نجفی احترام زیادی قائل بود.[49] ایشان پیش از تبعید در نماز جماعت مرعشی نجفی که در حرم حضرت معصومه(س) برگزار میشد، حضور مییافت و به وی اقتدا میکرد[50] و در برخی موارد، صمیمانه او را در جریان مسائل حساس قرار میداد و رهنمودهای خود را ارائه میکرد. برای مثال در ۱۳۴۱ برای جلوگیری از انتشار تلگرام نخستوزیر وقت درباره لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، پیش از لغو رسمی مصوبه در هیئت دولت، خطاب به مرعشی نوشت: «انتشار تلگرام نخستوزیر بر خلاف صلاح اسلام و حوزه علمیه است» و به ایشان پیشنهاد کرد از انتشار آن خودداری کند تا خود دولت، رسماً خبر لغو آن را منتشر کند.[51]
امام خمینی راهنماییهای مرعشی نجفی را برای مسلمانان مفید دانسته[52] و در جواب تلگرامها و نامههای ایشان که به مناسبتهای گوناگون از زمان آغاز نهضت تا استقرار نظام جمهوری اسلامی و در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خطاب به امام خمینی فرستاده بود، به تکریم و تجلیل از وی پرداختهاست.[53] امام همان گونه که از مواضع تأییدآمیز مرعشی نجفی تشکر میکرد،[54] به گلایههای وی نیز توجه داشت.[55]
آیتالله مرعشی نجفی در ۹۶ سالگی در ۷ شهریور ۱۳۶۹رحلت کرد.[56] آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی او را «یکی از اساطین حوزه علمیه و از ارکان علمی و عملی آن» خواند.[57] پیکر آیتالله مرعشی نجفی را بنا بر وصیت خودش در کتابخانهاش دفن کردند.[58] سیدمحمود مرعشی فرزند او درباره این وصیت پدرش نقل میکند که گفته است: «حقیر با آنکه محل دفن مناسبی در حرم مطهر بی بی فاطمه معصومه(س) برایم از سالیان قبل در نظر گرفته شده، لکن میل دارم در کنار کتابخانه عمومی زیر پای افرادی دفن شوم که به دنبال مطالعه علوم آل محمد(ص) به این کتابخانه میآیند.»[59] بنا بر وصیتش، سجادهای را که هفتاد سال بر آن عبادت کرده بود، لباسی که برای عزای امام حسین(ع) بر تن میکرد و خاکی را که از حرم امامان و امامزادگان جمعآوری کرده بود به همراهش دفن کردند.[60]
مرعشی در طول زندگی خود موفق به تألیف بیش از ۱۵۰ کتاب و رساله شد.[61] تألیفات او از نظر میزان دسترسی مردم، چند نوع هستند؛ برخی چاپ شده و در اختیار عموم قرار دارند، بخشی به صورت خطی باقی ماندهاند، تعدادی از بین رفتهاند و شماری از دستنوشتههایش که به صورت اوراق پراکنده بودهاند در حال تدوین و جمعآوری میباشند. از جمله تألیفات حاضر وی، ۱۵ جلد در رشته «رجال و شرح حال و انساب»، ۹ جلد در رشته «حدیث، ادعیه و زیارت»، ۸ جلد در رشته «اصول فقه»، ۵ جلد در رشته «کلام منطق و علوم غربیه»، ۵ جلد در رشته «علوم قرآنی» و 3 جلد در رشته ادبیات است.[62]
معروفترین فعالیت فرهنگی مرعشی نجفی، کتابخانه وی در شهر قم است که در جهان اسلام شهرت دارد و در کنار سایر فعالیتهای حوزوی نجفی مرعشی از آثار ماندگار وی است. مرعشی از همان آغاز حضور در نجف، به فکر گردآوری کتاب و آثار بزرگان جهان اسلام بود. او برای به دست آوردن کتاب و نسخههای خطی، شبها در کارخانه شالیکوبی کار میکرد و روزها روزه استیجاری میگرفت و نماز استیجاری بهجا میآورد. وی بیشتر وقتها برای تهیه کتابها، یک وعده غذای خود را حذف میکرد و گاهی عبا یا قبای خود را گرو میگذاشت تا یک اثر نفیس را از دست ندهد. در تهیه آثار خطی، گاهی دلالان خریدِ چنین آثاری که برای انگلیسیها میخریدند، مرعشی نجفی را تهدید میکردند.[63]
امام خمینی نیز به کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی اعتنا و اهتمام داشت؛ چنانکه در یکی از وصیتنامههای شخصی خود سفارش کرده بود اگر حکومت پهلوی کتابهایی را که از کتابخانه و خانه ایشان به غارت برده، برگرداند، همه کتابهای اهدایی مرعشی نجفی باید به کتابخانه وی برگردد.[64] همچنین ایشان طی نامهای به میرحسین موسوی، نخستوزیر در ۲۴ اسفند ۱۳۶۷ ضمن اشاره به کمنظیربودن کتابخانه مرعشی و منحصربودن منابع غنی آن در فرهنگ اسلام، دولت را موظف کرد تا بنایی مناسب و محیطی برای مشتاقان کتاب احداث کند.[65] امام در نامهای به مرعشی نجفی، از موظفکردن فرزند خود، سیداحمد خمینی و جهاد سازندگی قم، به منظور احداث ساختمان درخور شأن، به وی اطمینان داده بود.[66] سیدمحمود فرزند مرعشی نجفی نیز از دیدار خود با امام خمینی خبر داده و به سفارش ایشان درباره تأسیس ساختمان مناسب، اشاره کردهاست.[67]
اقدامات فرهنگی اجتماعی
آیتالله مرعشی در سالهای عمر خود بانی بسیاری از اقدامات سازنده فرهنگی و اجتماعی بود. فهرست مهمترین این اقدامات از این قرار است:
ـ تأسیس کتابخانه و جمعآوری آثار خطی (که امروز کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی نام گرفته است)
_ تأسیس حسینیه
ـ بازسازی مرقد محمدباقر مجلسی صاحب بحارالانوار
ـ تجدید بنای مسجد راهآهن قم که در جنگ جهانی دوم توسط متفقین به کلیسا تبدیل شده بود.
ـ احداث مسجد راهآهن شهر ازنا
ـ تأمین هزینه بیمارستان کامکار قم از محل وجوهات شرعی
ـ تأسیس درمانگاه جدا در بیمارستان نکویی قم
ـ ساختمان بخش قلب بیمارستان نکویی
ـ مرکز توانبخشی و بهزیستی قم واقع در میدان امام به نام دارالشفای آل محمد(ص)
ـ احداث 140 باب منزل مسکونی برای طلاب در انتهای خیابان آذر (طالقانی) قم
ـ احداث واحد موتور برق امامزاده سلطان علی(ع) اردهال کاشان
ـ تأسیس مساجد و حسینیههایی در سایر کشورهای اسلامی
ـ کمک به سیلزدگان و زلزلهزدگان و پناهندگان جنگ تحمیلی و مقروضین
ـ تأسیس مدرسه مهدیه، مؤمنیه، شهابیه، مرعشیه
ـ 60 سال اقامه نماز جماعت در حرم حضرت معصومه
ـ مکاتبه با دانشمندان دیگر مذاهب و فرقهها
ـ عهدهداری منصب نقابت سادات(در زمان حضورش در نجف)[68]
مرعشی نجفی دارای هشت فرزند؛ چهار پسر و چهار دختر است. پسران وی سیدمحمود که سرپرستی کتابخانه را به عهده دارد، سیدمحمدکاظم، سیدمحمدجواد و سیدامیرحسین هستند.[69] همچنین عباسعلی عمید زنجانی، علی فاضل لنکرانی، سیدعباس موسوی حرمی و سیدخلیل میری تهرانی دامادهایش هستند.[70]
پینوشت:
[1]. بدوی، محمدباقر، مرزبان حماسهها، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چ 1، ۱۳۸۳، ص ۱۲۱ و ۱۲۲.
[2]. رفیعی، علامرودشتی، شهاب شریعت، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چ 1، ۱۳۷۳، ص ۱۰۱ - ۱۰۴؛ گلی زواره، غلامرضا، نگاهی به زندگی خانوادگی، تربیتی و اخلاقی آیتالله مرعشی نجفی، مجله پیام زن، ش ۱۵۰، ۱۳۸۲، ص ۲۹.
[3]. گلی زواره، همان، چاپ 1389، ص 120.
[4]. رفیعی، شهاب شریعت، ص ۱۳۳.
[5]. رفیعی، شهاب شریعت، ص ۱۳۴ - ۱۳۹؛ مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چ 1، ۱۳۸۸، ج 1، ص یازده ـ دوازده.
[6]. رفیعی، شهاب شریعت، ص ۱۴۳ - ۱۴۵.
[7]. رفیعی، شهاب شریعت، ص ۱۵۹ - ۱۷۳.
[8]. گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص 86 – 88.
[9]. گلی زواره، همان، همان ص.
[10]. گلی زواره، همان، ص 85 - 86.
[11]. رفیعی، علی، شهاب شریعت، ص ۱۹۲ – ۱۹۳.
[12]. رفیعی، علی، شهاب شریعت، ص ۱۹۳ - ۱۹۵.
[13]. رفیعی، علی، شهاب شریعت، ص ۱۷۵؛ رفیعی علامرودشتی، علی، «بر ستیغ نور»، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چ 1، ۱۳۷۳، ص ۲۴ - ۲۶.
[14]. رفیعی، شهاب شریعت، ص ۱۸۴ و ۱۸۸؛ ناظمزاده قمی، سیدمحمد، مصاحبه، مجله حریم امام، شماره ۱۹۵، ۱۳۹۴، ص 4.
[15]. رفیعی، شهاب شریعت، ص ۲۰۱.
[16]. رفیعی، شهاب شریعت، ص ۲۰۷.
[17]. بدوی، مرزبان حماسهها، ص ۴۱ - ۴۲؛ رفیعی، علامرودشتی، دو یار دیرین نگاهی به روابط امامخمینی و آیتالله مرعشی، مجله میراث شهاب، ش ۱۵، ۱۳۷۸، ص ۱۰.
[18]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چ 2، ۱۳۷۴، ج 1، ص ۲۹ - ۵۱.
[19]. دوانی، علی، نهضت دوماهه روحانیون ایران به منظور دفاع از اصول مقدس اسلام، قم، حکمت، ۱۳۴۱، ص ۱۶۳ - ۱۶۴؛ فلسفی، محمدتقی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، زبان گویای اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چ 1، ۱۳۷۸، ص ۱۵۲ – ۱۵۸.
[20]. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 71.
[21]. بدوی، مرزبان حماسهها، ص ۷۱–۷۴؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص۹۳ - ۹۹.
[22]. مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، ج 1، ص ۳۹۱ - ۴۳۳؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 162 - ۱۶۳.
[23]. مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، ج 1، ص پنجاه و پنج؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص ۱۱۹ - ۱۲۷.
[24]. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص ۱۴۷ - ۱۵۷.
[25]. ناظمزاده قمی، مصاحبه، مجله حریم امام، ص ۴.
[26]. مرعشی نجفی، سیدمحمود، مصاحبه، مجله حریم امام،۱۳۹۴، ش ۱۹۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 2، ص ۱۲۶ – ۱۲۷؛ ج 3، ص ۲۱۹.
[27]. روزشمار 15 خرداد، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، (اول فروردین تا 15 اردیبهشت 1343)، سید محمد صادق فیض، چ 1: 1393، ص 143 - 146.
[28]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، چ 1، ۱۳۸۶، ج 9، ص ۱۲۷.
[29]. حسینعلی قربانی، مهدی زمانی، «مواضع و عملکرد مراجع تقلید و روحانیت شیعه در برابر کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ علمی تخصصی «پژوﻫﺶ در ﺗﺎرﯾﺦ».
[30]. مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، جاد 1، ص 56.
[31]. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص ۲۷۱.
[32]. صحیفه امام، ج 1، ص ۴۳۳.
[33]. صحیفه امام، ج 21، ص ۵۴۱ - ۵۷۱.
[34]. صحیفه امام، ج 2، ص 2.
[35]. مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، ج 1، ص ۵۱۱ – ۵۱۳؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص ۲۹۵ – ۲۹۷.
[36]. مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، ۱، ص 57 ـ 58؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص ۴۱۳.
[37]. گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، همان، ص ۱۱۰ – ۱۱۱.
[38]. مرتضوی، سیدضیا، مصاحبه چاپشده در حماسه ۱۹ دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۷۷، ص ۱۵۲ - ۱۳۵.
[39]. عابدینی، عبدالکریم، مصاحبه چاپشده در حماسه ۱۹ دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۷۷، ص ۱۴۴؛ وافی، حسین، مصاحبه چاپشده در حماسه۱۹دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۷۷، ص ۲۰۳ - ۲۰۴.
[40]. صحیفه امام، ج 3، ص ۵۰۱.
[41]. مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، به روایت اسناد، 1، ص 58.
[42]. رفیعی، «بر ستیغ نور»، همان، ص ۵۵ - ۵۶.
[43]. مرعشی نجفی، سیدشهابالدین، نظرات اصلاحی حضرت آیتالله العظمی آقای سیدشهابالدین مرعشی نجفی درباره پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قم، چاپخانه مهر، ۱۳۵۸، ج 1، ص ۳۲.
[44]. بدوی، مرزبان حماسهها، ص ۲۲.
[45]. صحیفه امام، ج 12، ص ۱۷۱.
[46]. موسیانی، عبدالله، مصاحبه، مجله حریم امام، ش ۱۹۵، ۱۳۹۴، ص ۱۲.
[47]. بدوی، مرزبان حماسهها، ص ۶۹۴.
[48]. بدوی، مرزبان حماسهها، ص ۶۹۶ – ۶۹۸.
[49]. موسیانی، همان.
[50]. بدوی، مرزبان حماسهها، ص ۴۲.
[51]. صحیفه امام، ج 1، ص ۱۰۰؛ روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چ 15، ۱۳۸۱، ج 1، ص ۲۱۵.
[52]. صحیفه امام، ج 12، ص ۱۹۶.
[53]. صحیفه امام، ج 3 ص ۸۱؛ ج 12 ص ۱۹۶ – ۲۱۸؛ ج 13 ص ۲۱۶ – ۲۴۵؛ ج 14 ص ۲۶۰ و ج 15 ص ۲۰۵ - ۲۳۲.
[54]. صحیفه امام، ج 12 ص ۱۹۶ و ۲۱۸؛ ج 13 ص ۲۴۵؛ ج 16 ص ۲۴۹.
[55]. صحیفه امام، ج 13 ص ۲۱۶.
[56]. روزنامه جمهوری اسلامی، پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۶۹، ش ۳۲۵۹، ص 1.
[57]. روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۶۹، ش 19127، ص ۱ - ۲.
[58]. گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، همان، ص ۷۴.
[59]. «وصیتنامه عرفانی آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی»، پایگاه اطلاع رسانی «رویش اخلاق»، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
[60]. پایگاه اطلاعرسانی حوزه، فرازهایی از وصیتنامه الهی اخلاقی سیدشهابالدین مرعشی نجفی.
[61]. گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، همان، ص ۷۸.
[62]. گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، همان، ص ۶۲ - ۶۴.
[63]. رفیعی، شهاب شریعت، ۲۳۷ – ۲۳۹؛ مرعشی نجفی، سیدمحمود، مصاحبه، مجله حریم امام، ۱۰۰، 1392، ص 5.
[64]. صحیفه امام، ج 3 ص ۲۹۲.
[65]. صحیفه امام، ج 21 ص ۳۲۰؛ کتابخانه عمومی آیتالله مرعشی در یک نگاه، قم، چ 2، ۱۳۷۲.
[66]. صحیفه امام، ج 21 ص ۳۴۶.
[67]. مرعشی نجفی، سیدمحمود، مصاحبه، مجله حریم امام، ش ۱۰۰، ۱۳۹۲، ص 7.
[68]. گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، همان، ص 67 - 83.
[69]. گلی زواره، غلامرضا، جامع فضل و فضیلت، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چ 1، ۱۳۸۹، ص ۲۷.
[70]. گلی زواره، همان، همان ص.
تعداد بازدید: 26