انقلاب اسلامی :: کمیته‌ انقلاب اسلامی

کمیته‌ انقلاب اسلامی

12 اسفند 1403

احمد ساجدی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و تسخیر پادگانها، سلاح‌های بسیاری به دست مردم و گروه‌های سیاسی افتاد و بیم آن می‌رفت در نبود نیروی نظامی و انتظامی متمرکز، امنیت جامعه به خطر افتد و تهدیدی از این ناحیه متوجه انقلاب اسلامی شود. افزون بر این، تحرک برخی عناصر ضدانقلاب و وفادار به حکومت پهلوی و برخی گروه‌های سیاسی سبب شد مسئولان کشور درصدد به وجود آوردن نیرویی مردمی و شبه‌نظامی متعلق به انقلاب و مدافع آن برآیند.[1]

امام‌ خمینی با درک این ضرورت حیاتی، یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ در پیامی ضمن اشاره به ضرورت جلوگیری از هرج و مرج، خرابکاری و آتش‌سوزی، محافظت از مراکز عمومی و لزوم همکاری با مأموران دولت موقت، از مردم خواست به مساجد و دیگر مراکز بروند و با راهنمایی روحانیت از انقلاب پاسداری کنند. امام در این پیام از روحانیت نیز خواست مردم را از اعمال خلاف شرع و خلاف نهضت اسلامی بازدارند.[2] ایشان در پیامی دیگر در همان روز از مردم خواست که در هر شهرها و محله‌های خود کمیته‌هایی تشکیل دهند و محافظت از شهرها را به عهده بگیرند.[3]

 

پس از صدور دو پیام یادشده، کمیته‌های انقلاب اسلامی به عنوان نخستین نهاد انقلابی[4] در مساجد و محله‌های سراسر کشور تشکیل شدند و پاسداری از امنیت و آسایش عمومی شهروندان و مقابله با عناصر مخل امنیت و ضدانقلاب را در سراسر کشور به عهده گرفتند.[5]

بزرگ‌ترین مشکل کمیته‌ها در آغاز، آشنانبودن با فنون نظامی، به‌ویژه درگیری‌های خیابانی با ضدانقلاب بود. این کاستی‌ها با برنامه‌های فشرده و با کمک برخی نیروهای انقلابی ارتش برطرف شد. آیت‌الله عباسعلی عمید زنجانی از اعضای روحانیت مبارز که در شکل‌دهی به کمیته‌های انقلاب نقش داشت، می‌گوید:

«کمیته‌ها از مجموع افراد شیفته انقلاب تشکیل شده بودند و با سلاح‌هایی که در جریان انقلاب از اسلحه‌خانه‌ها به دست آورده بودند، تحرکاتی را علیه رژیم شاه به انجام رساندند. ولی بعد از انقلاب اینها را در مجموعه‌ای گرد آوردیم و این امر زمینه شکل‌گیری کمیته‌های انقلاب شد. به افراد، آموزش نظامی داده شد و عضوگیری‌ها توسعه پیدا کرد. در نتیجه قبل از فرا رسیدن نوروز ۱۳۵۸ یعنی در اسفند ۱۳۵۷، ما ۱۰ هزار نفر پاسدار کمیته به صورت رسمی و با کارت شناسایی داشتیم.»[6]

سازماندهی کمیته‌ها

ضرورت سازماندهی نیروهای کمیته موجب شد آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی طی حکمی با دست‌خط شهید مطهری و امضای امام‌ خمینی، در اسفند ۱۳۵۷ به ریاست کمیته‌ها منصوب شود.[7] وی، پس از حکم امام‌ خمینی، مقر مرکزی کمیته‌ها را در بخشی از ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تهران قرار داد.[8] مهدوی کنی شورای مرکزی و فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی را با عضویت آقایان حبیب‌الله عسکراولادی، بهزاد نبوی، مرتضی الویری، یوسف فروتن و یکی دو نفر دیگر ـ که نام آنها را نیاورده است ـ تشکیل داد و به ساماندهی کمیته‌ها پرداخت.[9] وی آقایان مرتضی الویری، آیت‌الله محمد مفتح و محمدصادق اسلامی و اصغر نوروزی را نیز به عنوان اعضای شورای مرکزی و فرماندهی کمیته‌ها منصوب کرد.[10] پس از آن، کمیته‌های انقلاب اسلامی در سراسر کشور تشکیل شدند و زیر نظر فرمانده کمیته مرکزی در تهران به فعالیت پرداختند.[11]

روحانیون متعهد، زندانیان سیاسی آزادشده، استادان دانشگاه و دانشجویان و دانش‌آموزان، کارگران و کارمندان، ارتشی‌ها، دهقانان و کشاورزان و بسیاری دیگر از اقشار مردم، در شمار اعضای کمیته‌ها دیده می‌شدند. حضور علمای برجسته و نخبگان علمی، سیاسی و انقلابی در کمیته‌ها نیز از امتیازات آنها به‌شمار می‌رفت[12] و عامل مؤثری در سلامت آنها بود. برخی آثار حضور علما عبارت بود از: پیشگیری نسبی از افراط و تندروی‌های طبیعی عناصر جوان و پرتحرک و بی‌تجربه در اوایل انقلاب، تلاش برای رعایت حدود و مقررات و قوانین و احکام شرع با توجه به اطلاعات اندک عناصر جوان از مبانی اسلامی، رعایت اخلاق و ادب در مأموریت‌های محول‌شده، توسعه و گسترش فرهنگ ایثار و فداکاری در اجتماع، گسترش فرهنگ و ارزش‌های انقلاب اسلامی در میان نیروهای انسانی، ارتقای سطح همبستگی ملی و تقویت روزافزون پایگاه مردمی و اجتماعی کمیته‌های انقلاب اسلامی، تربیت کارکنان و نیروهای متدین و کارآمد برای دیگر نهادها و سازمان‌های کشوری.[13]

ترکیب نیروهای کمیته‌ها

کمیته‌ها به صورت نهادی خودجوش در هر گوشه‌ای از تهران و شهرهای دیگر شکل گرفت. بسیاری از آنها ضابطه خاصی برای گزینش، آموزش، تعداد تفکیک شرح وظایف و مانند آن نداشتند. در کمیته انقلاب اسلامی همه‌گونه قشر دیده می‌شد. هر کس که مایل بود در حفظ دستاوردها و پیشبرد آرمان‌های انقلاب اسلامی سهمی داشته باشد، جذب کمیته‌ها شد. در تهران ۱۵۰۰ کمیته وجود داشت که سازماندهی آنها ضروری بود. تهران به چهارده منطقه تقسیم شد و برای هر منطقه یک کمیته اصلی در نظر گرفته شد و بقیه کمیته‌های موجود در آن مناطق مرتبط با آن کمیته شد و در رأس هر منطقه، فرمانده کمیته آن منطقه که همه آنها از روحانیون بودند، قرار داده شد.[14]

ترکیب ناهمگون و متنوع اعضای کمیته‌ها، سبب مخلوط شدن همه گونه افراد در درون آن شده بود. به همین دلیل آیت‌الله مهدوی کنی در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ طی دستورالعملی ضرورت تصفیه کمیته‌ها از افراد فاقد صلاحیت را مورد تأکید قرار داد.[15] این دستورالعمل، نماد آگاهی مسئولین از یک‌سری انحرافات در درون کمیته‌ها و تصمیم راسخ برای حل این معضل شد. در بخشی از این دستورالعمل آمده است:

«ما موظفیم کمیته‌ها را تصفیه کنیم و اکنون چنین اقداماتی را آغاز کرده‌ایم. باید افرادی در کمیته‌ها بمانند که مورد تأیید و شناسایی کامل سرپرست کمیته‌ها قرار گرفته باشند.» در این دستورالعمل همچنین در مورد افراد خاطی که از کمیته‌ها اخراج می‌شوند آمده است: «افرادی که از کمیته‌ها اخراج شده یا می‌شوند به گروه‌ها و طیف‌های مختلف سیاسی تعلق دارند. در بین آنها مأموران ساواک، پلیس، مأموران شهربانی و افرادی که فاقد صلاحیت اخلاقی هستند وجود دارند.»[16]

مهدوی کنی فعال‌ترین نقش را در پالایش کمیته‌ها بر عهده داشت. او در مقام رئیس کمیته و نماینده امام‌ خمینی و برادر وی مهدی باقری کنی به عنوان قائم‌مقام، از بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ فرماندهی کمیته‌ها و هدایت عملکرد آنها را بر عهده داشتند.[17]

رؤسای کمیته‌های چهارده‌گانه تهران به این شرح بودند: منطقه 1: مصطفی ملکی، منطقه 2: علی‌اصغر مروارید و جواد الهی، منطقه 3: سیدرضی شیرازی و سیدعلی گلپایگانی، منطقه 4: محمد مفتح و غلامرضا شافعی، منطقه 5: حیدرعلی جلالی خمینی، منطقه 6: مهدی باقری کنی و جواد الهی، منطقه 7: محمدعلی حقی، منطقه 8: سیدیونس عرفانی، منطقه 9: سیدهادی خسروشاهی، منطقه10: عباسعلی عمید زنجانی و سیداحمد علم‌الهدی، منطقه 11: محمدمهدی موحدی کرمانی، منطقه 12: عبدالمجید ایروانی، منطقه 13: محمدباقر دشتیانی، و منطقه 14: سیدعلی غیوری و محمود محمدی اراکی.[18]

در نقاط دیگر کشور نیز علمای مبارز هر منطقه محور فعالیت کمیته‌های انقلاب اسلامی بودند؛ ازجمله در گیلان حجت‌الاسلام صادق احسان‌بخش، در مشهد حجت‌الاسلام عباس واعظ طبسی، در خوزستان حجت‌الاسلام سیدمحمدعلی موسوی جزائری، در آذربایجان غربی حجت‌الاسلام غلامرضا حسنی، در آذربایجان شرقی آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و در شیراز آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب و آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی به هدایت و جهت‌دهی فعالیت کمیته‌های انقلاب اسلامی مشغول بودند.[19]

اساسنامه و ساختار کمیته‌ها

پس از تشکیل و سازماندهی اولیه کمیته‌ها، آیین‌نامه و دستورالعمل کلی در ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب اسلامی تدوین شد و در سال ۱۳۵۸ نیز مورد تجدید نظر قرار گرفت.[20] در آغاز تشکیل کمیته، مقررات از طریق بخشنامه و آئین‌نامه‌های کمیته مرکزی ابلاغ می‌شد و از طریق اطلاعیه، مصوبات و تصمیمات به مردم[21] یا به کمیته‌ها اطلاع داده می‌شد.[22] آئین‌نامه‌ای نیز در همان اوایل شامل اهداف و وظایف کمیته به دست فرماندهی تدوین و برای کمیته‌ها ارسال شد.[23] در سال 1359 با توجه به اینکه کمیته‌ها باید چارچوب‌ها و مراتب اداری لازم را پیدا کنند، اساسنامه آن در مجلس مطرح شد؛ ولی با شش سال تأخیر در ۴ خرداد ۱۳۶۵ با حمایت امام‌ خمینی به تصویب رسید.[24] این اساسنامه شامل دو فصل و ده ماده و هفت تبصره بود.[25] طبق ماده ۳ اساسنامه، فرماندهی کل کمیته‌های انقلاب اسلامی پس از تأیید رهبری به دست وزیر کشور منصوب می‌شد و فرماندهی پس از تأیید وزیر کشور، فردی را به جانشینی خود منصوب می‌کرد تا وی را در ایفای وظایف محول‌شده یاری دهد.[26] طبق ماده ۵، کمیته‌های انقلاب اسلامی دارای معاونت‌های اطلاعات و عملیات، طرح و برنامه، پشتیبانی و آموزشی و اداری و مالی بود.[27] پیش از شکل‌گیری ارگان‌های تبلیغی، این نهاد دارای معاونت فرهنگی نیز بود.[28] در کنار معاونت‌ها چندین واحد دیگر، ازجمله آموزش و تربیت، دانشکده کمیته انقلاب اسلامی، یگان حفاظت، یگان دریایی و یگان هوایی زیر نظر فرمانده کمیته انقلاب اسلامی فعالیت می‌کردند.[29] سلسله‌مراتب کمیته نیز به این ترتیب بود: فرماندهی کل؛ فرماندهی استان؛ فرماندهی شهرستان؛ فرماندهی پاسگاه.[30]

اهداف و وظایف کمیته‌ها

در حکم امام‌ خمینی به مهدوی کنی، مأموریتی کلی با عنوان «سازماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی، به‌منظور مراقبت و پاسداری از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی» آمده بود و کمیته می‌بایست در آن مقطع خلأ وجودی دیگر نهادهای انتظامی و خدماتی را پر می‌کرد.[31] کمیته‌های انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب و در خلأ نهادهای حکومتی، همه کارها را خود به‌تنهایی انجام می‌دادند؛ از مبارزه با مجرمان و گروه‌های مسلح و تروریست‌های ضدانقلاب گرفته تا حل ‌و فصل اختلافات خانوادگی. این امر به سبب قرارگرفتن روحانیت در رأس کمیته‌های انقلاب نمود خاصی یافته بود.[32]

مهم‌ترین وظایف و اقدامات کمیته‌های انقلاب اسلامی در آن مقطع عبارت بود از: مقابله با توطئه‌های ضدانقلاب، دستگیری عوامل رژیم گذشته و تحویل آنها به مراجع قضایی، جمع‌آوری سلاح‌های سبک و سنگین، جلوگیری از قاچاق اسلحه، توقیف اموال عوامل رژیم گذشته و تحویل آن به مراجع ذی‌صلاح، انتظامات و حفظ امنیت شهرها و روستاها، کشف جرایم و پیگرد متهمان، مراقبت و پاسداری از وزارتخانه‌ها و مؤسسات اداری، مبارزه با احتکار و گرانفروشی، مبارزه با زمین‌خواری و رباخواری و ارتشا، انتظامات انتخابات ازجمله انتخابات همه‌پرسی جمهوری اسلامی و مجلس خبرگان قانون اساسی، پاسداری از تمامیت ارضی در برابر گروه‌های تجزیه‌طلب در مناطق مرزی کشور، همکاری با ارگان‌ها و نهادهای دیگر در ایفای وظایف محول‌شده، کمک به بازسازی ارتش و دیگر نیروهای نظامی.[33] وظایف یادشده با توجه به اطلاعیه‌ها و آئین‌نامه‌های ستاد مرکزی کمیته‌ها تعیین شده است.[34]

طبق ماده ۱ اساسنامه، مصوب ۴ خرداد ۱۳۶۵، هدف از تأسیس کمیته‌های انقلاب اسلامی، استقرار امنیت و حفظ انتظامات کشور در جهت پاسداری از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن ذکر شده است.[35] طبق ماده ۲، وظایف ده‌گانه‌ای برای آن تعریف شد که بسیاری از آنها باید با هماهنگی و همکاری با دیگر نهادها، ازجمله وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام می‌شد.[36]

فرماندهان کمیته‌ها

نخستین فرمانده منصوب امام‌ خمینی در کمیته‌های انقلاب اسلامی محمدرضا مهدوی کنی بود.[37] او در مدتی که از سوی شورای انقلاب و دولت‌های محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به عنوان وزیر کشور و پس از شهادت رجایی و باهنر از سوی شورای موقت ریاست جمهوری در ۱۰ شهریور ۱۳۶۰ به عنوان نخست‌وزیر فعالیت می‌کرد،[38] فرماندهی کمیته‌ها را نیز به عهده داشت و پس از کناره‌گیری از وزارت کشور و نخست‌وزیری نیز همچنان فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی را تا مرداد ۱۳۶۱ عهده‌دار بود.[39] پس از بروز اختلاف میان مهدوی کنی و علی‌اکبر ناطق نوری، وزیر کشور وقت، درباره استقلال کمیته‌ها یا وابستگی آن به وزارت کشور و استعفای مهدوی کنی،[40] امام‌ خمینی در ۱۷ مرداد ۱۳۶۱ ناطق نوری وزیر کشور وقت را به سمت فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی منصوب کرد.[41] وزیر کشور فرماندهی کمیته‌ها را از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ به علی فلاحیان و از سال ۱۳۶۳ تا تیر ۱۳۶۵ به احمد سالک واگذار کرد.[42] در ۱۱ تیر ۱۳۶۵ سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت، سیدسراج‌الدین موسوی را برای فرماندهی کمیته معرفی و امام‌ خمینی نیز با انتصاب وی موافقت کرد.[43] پس از انتصاب اکبر هاشمی رفسنجانی به سمت جانشینی فرماندهی کل قوا در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۶۷،[44] تغییراتی توسط وی در نیروی انتظامی داده شد که مورد تأیید محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت، نبود. وزیر کشور از امام‌ خمینی درباره اختیارات وزارت کشور درباره نیروی انتظامی استفسار کرد. ایشان در پاسخ، مسائل مربوط به نیروی انتظامی را در چارچوب قانون با وزارت کشور و در زمینه‌های دفاع مقدس را با جانشینی فرماندهی کل قوا دانست.[45]

در سال ۱۳۶۶ گروهی از فرماندهان و اعضای کمیته انقلاب اسلامی از امام‌ خمینی خواستند نماینده‌ای مستقل در آن نهاد انقلابی منصوب کند.[46] ایشان نیز پس از تشکر از کمیته‌ها به عنوان حافظان اسلام و انقلاب، در ۲۲ مرداد ۱۳۶۷ سیدسراج‌الدین موسوی را که فرماندهی کل کمیته‌های انقلاب را بر عهده داشت، به عنوان نماینده خود در آن نهاد منصوب کرد.[47] در آن زمان اموال مجهول‌المالک توقیفی در اختیار کمیته‌ها بود که تکلیف آنها روشن نبود. سیدسراج‌الدین موسوی در ۸ آبان ۱۳۶۷ طی نامه‌ای از امام‌ خمینی درخواست کرد این اموال برای رفع نیاز نیازمندان در کمیته‌ها صرف شود. امام‌ خمینی نیز در پاسخ با تأکید بر لزوم حفظ جهات شرعیه زیر نظر ایشان موافقت کرد.[48] املاک و مستغلاتی از بنیاد مستضعفان نیز در اختیار کمیته‌های انقلاب اسلامی بود که با تقاضای سراج‌الدین موسوی و موافقت امام‌ خمینی به تملک آن نهاد درآمد.[49]

امام‌ خمینی به صورت موردی نیز به برخی از افراد مأموریت داد تا در تشکیل یا رسیدگی به کمیته‌های انقلاب اسلامی شهرستان‌های مختلف اقدام کنند. ایشان در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ به مناسبت آغاز به کار مجلس شورای اسلامی و معرفی دولت جدید، پس از اشاره به اینکه در دولت گذشته انقلابی عمل نشد و کشور با مشکلات زیادی روبه‌رو شد، یادآوری کرد که همه نهادهای انقلابی، ازجمله کمیته‌ها در سرتاسر کشور باید به قوت خود، همان‌گونه که هستند، باقی بمانند و با قدرت و قاطعیت عمل کنند.[50] امام در ۱۴ آبان ۱۳۶۲ نیز در کسب تکلیف اعضای کمیسیون‌های داخلی و خارجی مجلس درباره کمیته‌ها یادآور شد که کمیته‌ها همین‌گونه که هستند، باقی باشند و هیچ تحولی در آن صورت نگیرد.[51] ایشان در برابر کسانی که عملکرد کمیته‌ها را غیر مثبت، بلکه مضر ارزیابی می‌کردند[52] عملکرد کمیته را مثبت ارزیابی کرد و برقراری امنیت به دست کمیته‌ها را در همه شهرهای ایران در آغاز انقلاب ـ که هرج و مرج همه‌جا را فرا گرفته بود ـ ستود و آن را عملی مثبت نزد خدا دانست.[53]

مخالفان کمیته‌ها

چند دسته با اصل کمیته‌ها مخالف بودند، ازجمله بعضی گروه‌های سیاسی، مانند سازمان مجاهدین خلق و سازمان فدائیان خلق، سلطنت‌طلب‌ها و عوامل باقی‌مانده ساواک؛ چون کمیته‌ها را مانع آزادی عمل خود می‌دانستند.[54] مجاهدین خلق و فدائیان خلق بر لزوم انحلال کمیته‌ها تأکید داشتند.[55] جبهه ملی نیز وجود نهادهایی مانند کمیته‌ها و دادگاه‌های انقلاب را ابزاری در دست روحانیت انقلابی می‌دانست و با آن مخالف می‌کرد.[56] گروه‌های مخالف کمیته‌ها با پخش شایعات و بدگویی از آنها در صدد بودند مردم را در برابر این نهاد قرار دهند؛ ولی حمایت‌های امام‌ خمینی، روحانیت و مردم از این نهاد سبب شد کمیته‌ها بتوانند قدرتمندانه در همه صحنه‌های انقلاب حضوری فعال داشته باشند.[57]

برخی اعضای دولت موقت در آغاز، کمیته‌ها را به عنوان بازوی خود پذیرفته بودند و کارهای خود را به آن ارجاع می‌دادند؛[58] اما بسیاری از اعضای دولت موقت، به‌ویژه مهدی بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت و سیداحمد صدر حاج‌سیدجوادی وزیر کشور در صدر مخالفان کمیته‌ها بودند و بی‌نظمی و تداخل فعالیت‌های آنها با دیگر نهادها و وزارتخانه‌ها و نفوذ افراد ناباب در کمیته‌ها را دلیل مخالفت خود می‌شمردند.[59] بازرگان از همان روزهای تشکیل این نهاد وعده انحلال آن را می‌داد و از کمیته‌ به عنوان نهادی مزاحم،[60] بی‌قانون و هرج و مرج‌طلب،[61] تند و افراطی و بی‌حساب ‌و کتاب[62] یاد می‌کرد. وی همچنین از اعضای کمیته به عنوان نیروهای خودسر و یاغی و دولت در دولت[63] نام می‌برد. داریوش فروهر، وزیر کار دولت موقت، منشأ ضعف حاکم بر دولت موقت را کمیته‌ها، دادگاه‌های انقلاب و دیگر نهادهای انقلابی می‌دانست.[64] دولت موقت در انحلال کمیته‌ها بسیار جدی بود و خواستار آن بود که به جای کمیته، ارتش عهده‌دار تأمین امنیت مردم شود و از امام‌ خمینی نیز می‌خواست کمیته‌ها را منحل کند؛[65] ولی امام‌ در پاسخ به دولت یادآور می‌شد کمیته‌ها باید بمانند.[66] ایشان به قضاوت غیرمنصفانه برخی مخالفان کمیته‌ها اشاره کرد و یادآور شد اگر فردی ناصالح در نهادی پیدا شد، نباید همه آن نهاد را زیر سؤال برد و خدمات آن را نادیده گرفت. افزون بر این نباید هیچ مطلبی را بدون دلیل پذیرفت.[67] دولت موقت از آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی نیز خواست از امام‌ خمینی بخواهد کمیته‌ها را منحل کند که در پاسخ، ایشان نیز با انحلال کمیته‌ها مخالفت و بر ضرورت ادامه کار آنها تأکید کرد؛[68]

سیداحمد صدر حاج‌سیدجوادی وزیر کشور دولت موقت و استانداران در 30 اردیبهشت 1358 در دیدار با امام‌ خمینی از کمیته‌ها انتقادهای تندی کردند و خواستار انحلال کمیته‌ها شدند. امام‌ در پاسخ به آنها در همین جلسه چند بار بر ضرورت وجود کمیته‌ها تأکید کرد؛ ولی تصفیه آنها را نیز لازم دانست و یادآور شد به سبب برخی مسائلی که در کمیته‌ها هست، نباید با اصل آن مخالفت کرد؛ باید آن مسائل و مشکلات را برطرف کرد.[69] ایشان در جایی دیگر به برخی نابسامانی‌ها در ارتش و کمیته‌ها اشاره کرد و رفع آن را نیازمند زمان دانست؛[70] چنان‌که پس از بروز این اختلافات درباره کمیته‌های انقلاب اسلامی، چهارده نفر از علما که مسئولیت کمیته‌ها را بر عهده داشتند، به دیدار امام‌ خمینی رفتند و با اشاره به پاره‌ای نابسامانی‌ها در روند کار کمیته‌ها بر اصل وجود آنها تأکید کردند. ایشان نیز مجدداً بر ضرورت وجود کمیته‌ها تأکید کرد؛ ولی تصفیه آنها را نیز لازم دانست.[71]

بسیاری از شخصیت‌ها و کارگزاران نظام اسلامی از عملکرد مثبت کمیته‌های انقلاب اسلامی سخن گفته‌اند؛ ازجمله آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، با تأکید بر نقش مثبت سپاه پاسداران و کمیته‌های انقلاب، تضعیف این دو نهاد را محکوم کرد.[72] همچنین آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت، کمیته‌ها را در شمار اصیل‌ترین و منطقی‌ترین نهادهای انقلاب می‌دانستند و معتقد بودند کمیته حق حیات بر گردن این انقلاب دارد؛ چون اگر کمیته نبود، امنیت در تهران و دیگر شهرها هم نبود.[73] به گفته ایشان کمیته‌ها در روزگاری خلأ موجود در کشور را پر ساختند و از انقلاب محافظت کردند که هیچ‌چیز و هیچ ارگان دیگری قادر به آن نبود.[74] حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی نیز پس از اشاره به چگونگی شکل‌گیری کمیته‌ها در آغاز پیروزی انقلاب، به نقش مهم این نهاد در جلوگیری از آشفتگی‌ها اشاره کرد و گفت در شورای انقلاب کوشش شده با شکل‌دادن منطقی به این کمیته‌ها، با سرعت به امور جاری کشور سر و سامان بدهند.[75] وی پس از اشاره به وظایف و عملکرد این نهاد یادآور شد در شورای انقلاب، برخی از اعضای دولت موقت با کمیته‌ها با این بهانه که فاقد انضباط سازمانی هستند، از همان آغاز مسئله داشتند؛ از این‌رو تصمیم گرفته شد به سازماندهی رسمی کمیته‌ها سریع‌تر اقدام شود. بسیاری از دیگر شخصیت‌ها و کارگزاران نظام اسلامی عملکرد کمیته‌های انقلاب اسلامی را تأیید کرده‌اند.[76]

هشدارهای امام

امام‌ خمینی به دلیل نفوذ برخی افراد ناشایست و عملکرد افراطی برخی از اعضای کمیته‌ها بارها از کمیته‌ها و روحانیت شاغل در آن نهاد خواسته بود که بر اساس موازین اسلامی و مقررات عمل کنند و خاطرنشان کرده بود که مردم، خلاف و لغزش افراد کمیته را به حساب اسلام و روحانیت می‌گذارند.[77] ایشان ضمن تأیید خدمت کمیته‌ها به مردم، از آنان خواست آبروی اسلام و انقلاب را حفظ کنند و بهانه به دست غرب‌زده‌ها ندهند.[78] ایشان همچنین از کمیته‌ها خواست مانع افراد شروری شوند که به اسم نهادهای انقلابی هرج و مرج می‌کنند؛ سپس یادآور شدند هیئتی به سراسر کشور اعزام خواهند کرد تا درباره این کارها تحقیق کنند و افراد خاطی را به مجازات برسانند؛[79] ایشان تذکر دادند که شعار، دعا و تکبیر در نیمه‌های شب، به گونه‌ای‌که سبب ناراحتی همسایه‌ها شود، نه‌تنها عبادت و خدمت نیست که بر خلاف موازین و معصیت کبیره است و باید از آن پرهیز کرد.[80]

از سوی دیگر، امام‌ خمینی از روحانیونی که در نهادهای انقلابی، ازجمله کمیته‌ها مستقر بودند، خواست در کارهایی که در صلاحیت آنها نیست، مانند عزل و نصب‌ها دخالت نکنند؛ زیرا این کارها نامشروع و موجب اختلال در امور کشور و سبب بدبینی مردم به روحانیت می‌شود و بدبینی به روحانیت لطمه‌ای بزرگ به اسلام و کشور اسلامی و از گناهان بزرگ و نابخشودنی است.[81] ایشان همچنین از آنان خواستند به هدایت و راهنمایی افراد مشغول در آن نهاد بپردازند[82] و خودشان و کمیته‌ها و افراد زیر نظرشان را اسلامی سازند.[83] ایشان از فرماندهان و اعضای کمیته‌ها نیز خواستند ضمن پاسداری از مردم، با قدرت‌های شیطانی و هواهای نفسانی خویش مبارزه کنند تا مردم از آنان آزار نبینند و کارهای خلاف دیگری از آنها دیده نشود.[84] سفارش یکدیگر به حق، از دیگر توصیه‌های امام‌ خمینی به نهادهای انقلابی، ازجمله کمیته‌ها بود.[85]

امام‌ خمینی نفوذ مخالفان را در نهادهای انقلابی امری دانست که در صدر اسلام نیز سابقه داشته و هشدار داد در این زمان نیز ممکن است افراد نابابی در کمیته‌ها نفوذ[86] و با این کار چهره جمهوری اسلامی را تخریب کنند.[87] ایشان متذکر شد در میان روحانیت و کمیته‌ها افراد نفوذی را شناسایی و به مردم معرفی کنند تا مردم بدانند کسانی که به نام روحانیت و کمیته‌ها خرابکاری می‌کنند، ربطی به آنها ندارند.[88]

عملکرد کمیته‌ها

کمیته انقلاب اسلامی در ایجاد نظم و امنیت، مقابله با عناصر ضدانقلاب و دستگیری عناصر اصلی حکومت پهلوی نقش مهمی داشت؛ ازجمله: محافظت و مراقب از امنیت انتخابات در کشور در سال ۱۳۵۸ مانند رفراندوم جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ [89]، کشف و دستگیری اعضای گروه فرقان در سال ۱۳۵۸، شرکت در خنثی‌سازی کودتای نوژه در تیر ۱۳۵۹ و بازداشت ۳۵۰ نفر از عوامل آن طی یک شب[90]، مقابله با غائله ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران[91]، شناسایی و تصرف خانه‌های تیمی گروه‌های ضدانقلاب و دستگیری بسیاری از عناصر سازمان مجاهدین خلق، بسیج نیروها در برابر اقدامات تجزیه‌طلبانه احزاب و گروه‌های معاند در مناطقی چون گنبد، خوزستان، کردستان و... [92]، تجهیز دویست گلوگاه و پاسگاه در نقاط مختلف کشور که سبب ارتقای سطح امنیت و مانع بزرگی بر سر جابه‌جایی و نقل و انتقال اعضای گروه‌های معاند، جاسوس‌ها و متخلفان بود[93]، محافظت از شخصیت‌ها: از سال ۱۳۶۰ که ترورهای کور سیاسی آغاز شد و شماری از مردم عادی و مسئولان نظام ترور شدند، مسئولیت محافظت از شخصیت‌ها به عهده کمیته انقلاب اسلامی گذاشته شد. این امر بعدها در قالب واحد یگان حفاظت، توطئه ترور بسیاری از شخصیت‌ها را خنثی کرد.[94] در 23 بهمن ۱۳۶۵ شورای امنیت، محافظت از شخصیت‌ها را هم‌زمان به کمیته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار کرد،[95] محافظت از شهرها در دوره جنگ به عهده نیروهای بسیج با همکاری سپاه پاسداران و کمیته‌های انقلاب اسلامی بود،[96] یگان هوایی کمیته با گشت دایم بر فراز گلوگاه‌های مهم استان تهران و استان‌های شرقی و ساحلی و شرکت در عملیات مبارزه با قاچاق مواد مخدر در امنیت داخلی نقشی مهم داشت.[97]

کمیته‌ها افزون بر تأمین امنیت داخلی، در جبهه‌های جنگ نیز حضور داشتند؛ این عده نخست در قالب دسته‌های چریکی و سپس در قالب تیپ موسی‌بن‌جعفر(ع) و تیپ قوامین و سپس لشکر حضرت روح‌الله در مقابله با رژیم بعثی فداکاری‌هایی نشان دادند و شهدای فراوانی تقدیم انقلاب کردند و شماری از آنها نیز جانباز و اسیر شدند.[98] با اعلام نیاز فوری به نیرو در خرمشهر و به درخواست آیت‌الله خامنه‌ای، نماینده امام در ستاد مشترک ارتش در امور جبهه، کمیته انقلاب با عنوان «اعزام بزرگ»، هشت هزار نیرو به جبهه فرستاد.[99] کمیته‌ها در بسیج مردم و ارسال کمک‌های مردمی و برخی سلاح‌های مورد نیاز به جبهه نقشی مؤثر داشتند. فرماندهی بسیاری از گردان‌های سپاه در جبهه و عمده نیروهای مصطفی چمران در جنگ‌های نامنظم از کمیته انقلاب بودند.[100] «لشکر حضرت روح‌الله» وابسته به کمیته انقلاب اسلامی در عملیات مرصاد نقش مؤثری داشت.[101] یگان هوایی کمیته‌ها علاوه بر امنیت داخلی در جبهه‌ها نیز نقش ایفا کرد.[102]

ادغام کمیته‌ها در دیگر نیروهای انتظامی

پس از تثبیت انقلاب و ساماندهی نهادهای انتظامی و نظامی و برخی هم‌پوشانی‌هایی که در عملکرد این نهادها با کمیته انقلاب اسلامی وجود داشت، مسئولان به این نتیجه رسیدند که کمیته‌ها و دیگر نهادهای انتظامی باید در هم ادغام شوند. ادغام و استقلال کمیته موافقان و مخالفانی داشت و هر یک دلایلی داشتند و با رایزنی‌های فراوان در صدد تثبیت نظر خود بودند.[103] سرانجام با پیگیری‌های وزارت کشور، قانونی در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که این وزارتخانه را مکلف می‌ساخت نیروی‌های انتظامی موجود (شهربانی، کمیته و ژاندارمری) را حداکثر ظرف مدت یک سال ادغام کند و سازمانی با عنوان «نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران» تشکیل دهد[104] قانون ادغام نیروهای انتظامی شامل شهربانی، ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی و پلیس قضایی در 27 تیر 1369 از تصویب مجلس گذشت و در 2 مرداد 1369 به تصویب شورای نگهبان رسید. پس از گذشت شش ماه، ادغام نیروهای انتظامی سابق آغاز شد و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، در دوازدهم فروردین 1370، در پی تایید فرمانده کل قوا به منصه ظهور رسید.[105]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. هاشمی، سیدعلی و مهدی رنجبر آذربایجانی، تاریخ شفاهی کمیته‌های انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۷، ص ۲۸ – ۳۱.

[2]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۲۸ – ۱۲۹.

[3]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۳۲.

[4]. رزمگیر، سیدمحمد، نهادها و ارگان‌هایی که به حکم امام‌خمینی تأسیس شده‌اند، چاپ‌شده در رسول آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم…، چ 1، ۱۳۸۹، ص ۳۳۴.

[5]. ترابی، یوسف و احسان رحمانی، کمیته انقلاب اسلامی تجربه‌ای مهم در سپهر پلیس جامعه‌گرا، مجله دانش انتظامی، ش ۳۵، ۱۳۸۶، ص ۱۱۸ – ۱۱۹؛ خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، ۱۳۸۷، ص ۲۲۴.

[6]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روایتی از انقلاب اسلامی ایران، خاطرات عمید زنجانی، تهران، ۱۳۷۹، ص ۲۷۱.

[7]. خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، همان، ص ۲۲۷ – ۲۲۸.

[8]. خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ص ۲۳۰؛ هاشمی و رنجبر، همان، ص ۱۱۲.

[9]. خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ص ۲۳۰ – ۲۳۱.

[10]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۳۷ – ۳۸.

[11]. ترابی و رحمانی، همان، ص ۱۱۹.

[12]. ترابی و رحمانی، همان، ص ۱۱۹.

[13]. ترابی و رحمانی، همان، ص ۱۱۹ – ۱۲۰.

[14]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۳۶ – ۳۷؛ خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ص ۲۳۱ – ۲۳۳.

[15]. روزنامه اطلاعات، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸، ص 1.

[16]. پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران، موضوع: «مروری بر تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی؛ اولین نهاد برآمده از انقلاب» کدخبر: 1133537.

[17]. ترابی و رحمانی، همان، ص ۱۲۰.

[18]. ترابی و رحمانی، همان، ص ۱۲۰ –۱۲۲؛ مهدوی کنی، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ۲۵۷.

[19]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۵۴ – ۵۵.

[20]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۱۱۲.

[21]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۳۸ و ۲۰۳.

[22]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۱۱۵ – ۱۱۸.

[23]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۲۰۷ – ۲۱۱.

[24]. ویکی امام خمینی، موضوع: «کمیته انقلاب اسلامی».

[25]. اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، دومین دوره مجلس شورای اسلامی ۷ خرداد ۱۳۶۳ تا ۶ خرداد ۱۳۶۷، ج۲، تهران، چ 2، ۱۳۷۶ش، ص ۲۸۴.

[26]. اداره کل، همان، ص ۲۸۲.

[27]. اداره کل، همان، ص ۲۸۳.

[28]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۱۲۵ – ۱۲۹.

[29]. هاشمی و رنجبر، همان، ص ۱۲۹ – ۱۵۵.

[30]. اداره کل، ص 283.

[31]. اداره کل، همان، ص 281 – 282.

[32]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 14؛ خامنه‌ای، سیدعلی، نیروی انتظامی از دیدگاه فرماندهی معظم کل قوا، تهران، عقیدتی سیاسی ناجا، 1375 ش، ص 27.

[33]. فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چال اول، 1387، ص 257 – 258؛ هاشمی و رنجبر، همان، ص 115 – 117.

[34]. روزنامه اطلاعات، 1 اردیبهشت 1358، ص 4؛ هاشمی و رنجبر، همان، ص 112- 206.

[35]. اداره کل، همان، ص 281.

[36]. اداره کل، همان، ص 281 – 282.

[37]. خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ص 228.

[38]. راعی گلوجه، سجاد، دولت‌های شهید رجایی، شهید باهنر و آیت‌الله مهدوی کنی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، 1387 ش، ص313 – 314.

[39]. فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، همان، ص 258.

[40]. ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، 13894ش، ج 2، ص 27 – 28.

[41]. صحیفه امام، ج 16، ص408.

[42]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 109 – 110.

[43]. صحیفه امام، ج 20، ص 70.

[44]. صحیفه امام، ج 21، ص 56 – 57.

[45]. صحیفه امام، ج 21، ص 110 – 111.

[46]. فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، همان، ص 259.

[47]. صحیفه امام، ج 20، ص 358.

[48]. صحیفه امام، ج 21، ص 175.

[49]. صحیفه امام، ج 21، ص 174.

[50]. صحیفه امام، ج 13، ص 52.

[51]. صحیفه امام، ج 18، ص 203.

[52]. بازرگان، مهدی سخنرانی، روزنامه کیهان، 6 فروردین 1358، ص 7.

[53]. صحیفه امام، ج 17، ص 400.

[54]. فوزی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چ 1، 1384 ش، ج 1، ص 208 – 209.

[55]. فوزی، همان، ص 208.

[56]. روزنامه رسالت، 20 تیر 1389، ص 3.

[57]. روزنامه رسالت، همان، همان ص.

[58]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 100 – 101.

[59]. روزنامه حیات نو، 2 تیر 1389، ص 3.

[60]. بازرگان، سخنرانی، همان، ص 7؛ هاشمی و رنجبر، همان، ص 102.

[61]. رسالت، روزنامه، 2 تیر 1389، ص 3.

[62]. بازرگان، سخنرانی، همان، ص 90 – 91.

[63]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 100 – 101.

[64]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 100 – 101.

[65]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 104 – 105.

[66]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 106.

[67]. صحیفه امام، ج 13، ص 539 و ج 14، ص 58.

[68]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 106.

[69]. صحیفه امام، ج 7، ص 372 - 379.

[70]. صحیفه امام، ج 7، ص 437.

[71]. بداشتی، سعید، نگاهی به پیام امام مبنی بر تشکیل کمیته‌ها، روزنامه حیات نو، 12 بهمن 1387، ص 3.

[72]. خلیلی، اکبر، گام‌به‌گام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ 1، 1377، ج 2، ص 87.

[73]. خامنه‌ای، سیدعلی، بیانات، 25 بهمن 1360.

[74]. خامنه‌ای، سیدعلی، بیانات، 23 بهمن 1360.

[75]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های 1357 - 1358، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 1، 1383، ص 198.

[76]. خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، 1381، 166 – 167؛ خاطرات علی‌اکبر ناطق نوری، ج 2، ص 28 – 29.

[77]. صحیفه امام، ج 9، ص 508 – 509 و ج 12، ص 309.

[78]. صحیفه امام، ج 12، ص 310.

[79]. صحیفه امام، ج 11، ص 208.

[80]. صحیفه امام، ج 16، ص 411.

[81]. صحیفه امام، ج 14، ص 75.

[82]. صحیفه امام، ج 16، ص 77.

[83]. صحیفه امام، ج 9، ص 511.

[84]. صحیفه امام، ج 7، ص 188.

[85]. صحیفه امام، ج 13، ص 469.

[86]. صحیفه امام، ج 13، ص 500.

[87]. صحیفه امام، ج 14، ص 58.

[88]. صحیفه امام، ج 12، ص 468؛ ج 13، ص 500.

[89]. ترابی و رحمانی، همان، ص 124 – 126.

[90]. ترابی و رحمانی، همان، ص 124 – 125.

[91]. ترابی و رحمانی، همان، ص 124 – 125.

[92]. دایره‌المعارف انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، 1394، ج 3، ص 209.

[93]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 144 – 145.

[94]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 143.

[95]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 143 – 144.

[96]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال 1359، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 1، 1384، ص 256.

[97]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 154 – 155.

[98]. ترابی و رحمانی، همان، ص 124 – 126.

[99]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 148.

[100]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 149 – 150.

[101]. هاشمی و رنجبر، همان، ص152 – 153.

[102]. هاشمی و رنجبر، همان، ص155.

[103]. هاشمی و رنجبر، همان، ص 175 – 186.

[104]. ویکی امام خمینی، موضوع: «کمیته انقلاب اسلامی»

[105]. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، موضوع: «قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران»



 
تعداد بازدید: 16


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: