26 آبان 1403
سال 52 بیشترین تظاهرات در 16 آذر صورت گرفت که معروف بود. بچهها در جلوی در ورودی دانشکده حقوق به اعتراض تجمع کرده بودند. یک همکلاسی (حسن توسلی) با مشت شیشه را شکست و در حالی که دستش برید و خون از آن میریخت، شعار «مرگ بر این حکومت فاشیستی» را سر داد و تظاهرات آغاز شد. (بعدها توسلی دستگیر شد و نهایتاً در برخورد و درگیری با ساواک در سال 55 کشته شد).
در خاطرم هست که ما از داخل دانشگاه تهران بیرون آمده و در خیابان شاهرضا (انقلاب) موضع گرفته بودیم. ضمن شعارها و حرفهایی که به صورت دستهجمعی علیه رژیم شاه فریاد میکردیم، درست در وسط خیابان مقابل کتابفروشیها نشسته بودیم و راه اتومبیلها را بسته بودیم. من و چند نفر دیگر، جلوی یک اتوبوس واحد دوطبقه، روی زمین نشسته بودیم و خیلی راحت تکیه داده بودیم به این اتوبوس! آن موقع ـ سال 52 ـ خبری از انقلاب نبود. و شاید بعضیها هم به این دانشجوها به چشم خرابکار نگاه میکردند. تا اینکه گارد دانشگاه آمد، حملات سختی کرد به بچهها، و دانشجوها هم همانطور که شعار میدادند و یکی از شعارهایشان «مرگ بر این حکومت فاشیستی» بود فرار کردند و گاهی با پلیس مهاجم درگیر میشدند. بر اثر همین حملات و درگیریها بود که دانشجویان یک لندرور را در پشت دانشکده علوم دانشگاه تهران به آتش کشیدند. میگفتند متعلق به ساواک است. در سالهای 52 و 53 بخشی از فعالیتهای بنده، حضور در همین تظاهرات و اعتصابات بود. در امتحانات سال 53 هم به عنوان اعتراض به دستگیریها معمولاً شرکت نمیکردیم؛ یعنی جلسه امتحان را با تظاهرات به هم میزدیم.
منبع: از دانشگاه تهران تا شکنجهگاه ساواک: روایت مبارزات دانشجویی و حکایت کمیته مشترک ضدخرابکاری، گفتوگو با جلال رفیع، تهران، موزه عبرت ایران، 1384، ص 47 - 48.
تعداد بازدید: 13