انقلاب اسلامی :: نگاهی به ترورهای دهه اول انقلاب

نگاهی به ترورهای دهه اول انقلاب

28 اردیبهشت 1404

احمد ساجدی

جمهوری اسلامی ایران یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم در بین کشور‌های جهان است. پس از پیروزی انقلاب ۳۵ گروه تروریستی در کشور فعالیت داشتند که رفتارشان علیه مردم و مسئولان کشور منجر به شهادت بیش از ۱۷ هزار نفر شده است.[1]

ترورهای صورت گرفته در دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران را می‌توان به سه مرحله تقسیم کرد.

مرحله اول

مرحله اول ترورها با هدف تلاش برای جلوگیری از به ثمر نشستن انقلاب و ممانعت از تشکیل «جمهوری اسلامی» بود. در این مرحله که از صبح پیروزی انقلاب آغاز شد و تا ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و برقراری نظام جمهوری اسلامی ادامه یافت، تلاش گروه‌های تروریستی معطوف به ایجاد ناامنی در نقاط مختلف کشور، آشوب در کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، بلوچستان و به راه انداختن موج تجزیه‌طلبی، بلوا‌های خیابانی، و ترور کسانی بود که با این رویکرد مخالفت می‌ورزیدند. در این دوره ایجاد درگیری‌های مسلحانه با همراهی عوامل بازمانده حکومت پهلوی، در دستور کار احزاب، سازمانها و گروه‌ها قرار گرفته بود. آنان در 23 بهمن 1357 در بعضی شهرها درگیری‌های مسلحانه به راه انداختند که از جمله آنها، حمله به دفتر نخست‌وزیری دولت موقت در مدرسه رفاه بود.[2] در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ نیز در کردستان، به فاصله ۴۸ ساعت پس از پیروزی انقلاب با حمله عوامل ضدانقلاب به پادگان مهاباد و محاصره آن آغاز شد.[3]

 در خوزستان مسئولیت آشوب‌های قومی، درگیری‌های خونین خیابانی و ترورها بر عهده تشکلی به نام «خلق عرب» بود که راه جدایی را می‌پیمود و در این رویکرد حمایت رژیم صدام را نیز با خود داشت.[4] در ترکمن صحرا مسئولیت بلوا و آشوب و ترور بر عهده «کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن» بود که توسط فدائیان خلق و در پوشش «دفاع از حقوق ترکمن‌ها» اداره می‌شد.[5] در کردستان انجام فتنه و ترور، بر عهده دو حزب کومله و دموکرات بود. آنان از آغاز پیروزی انقلاب با این ادعا که پادگان‌ها و امور اجرایی و اداری کردستان باید زیر نظر شورای انقلابی کردها اداره و مناطق کردنشین باید خودمختار باشند،[6] خواستار تجزیه‌طلبی بوده و هر کس که تحمل این سیاست را نداشت ترور می‌کردند.

در بلوچستان ترورها بر عهده افرادی از جمله «مولوی عبدالعزیز ملازاده» بود. آنان شرکت در همه‌پرسی «جمهوری اسلامی» را نیز تحریم کرده‌ بودند.[7]

این غائله‌ها و خونریزی‌های ناشی از آن توسط احزاب و گروه‌های مخالف انقلاب، و با کمک‌های بعضی دولت‌های خارجی، از جمله آمریکا، در ایران شکل گرفت. کارگزاران سیاسی و امنیتی دولت آمریکا به‌طور آشکار از بلواها و خونریزی‌های داخلی ایران حمایت می‌کردند.[8] منابع غربی نیز به‌طور گسترده از کمک‌های اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی آمریکا به سازمان‌های تروریستیِ مخالف جمهوری اسلامی گزارش داده‌اند.[9] این حمایت‌ها در شرایطی بود که عمر انقلاب هنوز به دو ماه نرسیده بود.

تروریست‌ها البته در داخل کشور نیز پشتیبانانی داشتند. در همان زمان جبهه ملی طی نامه سر گشاده‌ای به وزیر خارجه دولت موقت نوشت: «مجاهدین و فدائیان باید در دولت موقت سهم داشته باشند.» و رهبر سازمان مجاهدین خلق نیز نخست‌وزیر دولت موقت را تهدید کرده بود که: «اگر مسأله ارتش حل نشود  شما مسئول کشتار آینده خواهید بود».[10]

تعداد قربانیان ترور و ناامنی در مرحله اول، به درستی روشن نیست و در استان‌هایی که درگیر بحران بوده‌اند، آمارهای متفاوتی از قربانیان ترور و تلفات مردمی در حد فاصل 22 بهمن 1357 تا 12 فروردین 1358 به ثبت رسیده است. این آشوب‌ها حتی در روز همه‌پرسی 12 فروردین نیز ادامه داشت و گروه‌های مسلح ضدانقلاب به سوی مردمی که در صف همه‌پرسی بودند، آتش می‌گشودند که این حادثه در تهران 4 شهید داشت.[11]

مرحله دوم

پس از برگزاری همه پرسی تغییر نظام جمهوری اسلامی احزاب و گروه‌های مخالف که در تلاش برای جلوگیری از برقراری نظام جمهوری اسلامی شکست خورده بودند، به «ترورهای برنامه‌ریزی شده و هدفمند» روی آوردند؛ ترورهایی که از حمایت آشکار بیگانگان نیز برخوردار بود. برژینسکی، مشاور امنیت دولت کارتر، بعد از برقراری نظام «جمهوری اسلامی» طی نامه‌ای محرمانه به وزیر امور خارجه وقت آمریکا رسماً برخوردهای مسلحانه و تروریستی علیه نظام جدید ایران را توصیه کرده بود. در این نامه که رونوشت آن برای وزیر دفاع و رئیس سیا نیز ارسال شده آمده است: «با تمامی رهبران سازمان‌ها و گرایش‌های سیاسی بدون استثناء، ازجمله اقلیت‌های نژادی یا مذهبی و گروه‌های افراطی که قادرند مقاومت‌های مسلحانه علیه رژیم خمینی را تحریک کنند تماس‌هایی برقرار شود.» در این نامه تأکید شده بود که «موضوع باید با سازمان سیا هماهنگ شود»[12]

در این مرحله که از ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ آغاز و تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ادامه یافت، قربانیان، با تصمیم و برنامه‌ریزی قبلی ترور می‌شدند. ترور سپهبد ولی‌الله قرنی اولین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران در ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸،[13] ترور استاد مرتضی مطهری در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸،[14] ترور ناموفق حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی در ۴ خرداد ۱۳۵۸،[15] ترور مهدی عراقی و فرزندش حسام در ۴ شهریور ۱۳۵۸،[16] ترور آیت‌الله محمد مفتح در ۲۷ آذر ۱۳۵۸،[17] ترور آیت‌الله محمدعلی قاضی طباطبایی اولین شهید محراب در ۱۰ آبان ۱۳۵۸،[18] نمونه‌هایی از ترورهای مهم در «مرحله دوم» به شمار می‌روند.

مرحله سوم

مرحله سوم ترورها در ایران از ۳۰ خرداد ۱۳۶0 و ورود سازمان مجاهدین خلق به «فاز نظامی و اعلام رسمی ترور و خشونت»[19] آغاز می‌شود. تلاش این سازمان که مسئولیت بخش عمده ترورها را برعهده داشته، در این مرحله بیشتر معطوف به «برترها» و «چهره‌های تأثیرگذار» بود. سازمان مجاهدین خلق از این مرحله به عنوان «مقطع بی‌آینده‌کردن رژیم» یاد کرده[20] و مسعود رجوی سرکرده سازمان، این مرحله را به عنوان مرحله «ترور شاه‌مهره‌ها» نامگذاری کرد.[21]

ترور آیت‌الله خامنه‌ای در ۶ تیر ۱۳۶۰،[22] انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت دسته‌جمعی شهید بهشتی و ۷۲ تن از مقامات کشوری در ۷ تیر ۱۳۶۰،[23] ترور محمد کچویی رئیس زندان اوین در ۸ تیر ۱۳۶۰،[24] ترور حسن آیت با شلیک ۶۰ گلوله در ۱۴ مرداد ۱۳۶۰،[25] انفجار ساختمان نخست‌وزیری و به شهادت رسیدن محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور و حجت‌الاسلام محمدجواد باهنر نخست‌وزیر در ۸ شهریور ۱۳۶۰،[26] ترور آیت‌الله علی قدوسی دادستان کل کشور در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰،[27] ترور آیت‌الله سیداسدالله مدنی امام جمعه تبریز و دومین شهید محراب در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰،[28] ترور آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب امام جمعه شیراز و سومین شهید محراب در ۲۰ آذر ۱۳۶۰،[29] ترور آیت‌الله محمد صدوقی امام جمعه یزد و چهارمین شهید محراب در ۱۱ تیر ۱۳۶۱،[30] ترور آیت‌الله اشرفی اصفهانی امام جمعه کرمانشاه و پنجمین شهید محراب در ۲۳ مهر ۱۳۶۱[31] نمونه‌هایی از ترور در «مرحله سوم» بود.

 

ترورهای کور

با این همه پس از فرار سرکرده مجاهدین خلق به خارج از کشور،[32] سازمان رفته‌رفته با افت عملکرد مواجه شد و اقداماتش به تدریج به ترورهای کور و بی‌هدف و ریختن خون مردم عادی کوچه و بازار رسید. بدین معنی که بسیاری از مردم عامی از جمله هندوانه‌فروش، سیگارفروش، دانش‌آموز، کارگر ساختمان، نجار، لبنیاتی، زن خانه‌دار، کبابی، گرمابه‌دار و... قربانی هدف‌های کور تروریستی سازمان مجاهدین خلق شدند.[33] حتی ترورهایی که به صورت کشتار جمعی صورت می‌گرفت نیز از نوع ترورهای کور بود که ازجمله می‌توان به انفجار بمب در خیابان خیام تهران در ۱۵ شهریور ۱۳۶۱ که با شهادت عده زیادی از کسبه و رهگذران توأم بود،[34] و انفجار بمب در میدان امام خمینی در 9 مهر ۱۳۶۱ که 83 شهید و بیش از 800 زخمی ازمردم عادی برجای گذاشت،[35] اشاره کرد.

این مرحله، در تحلیل‌های سازمان مجاهدین خلق به عنوان «خط ترور سرانگشتان رژیم» لقب گرفت.[36] در این مرحله هر کس ریش داشت، عکس امام در محل کارش داشت، لباسش شبیه افراد مذهبی بود و... باید به عنوان «عناصر حزب‌الهی» ترور می‌شد.[37] در این مرحله بعضی از قربانیان ترورها فقط به این دلیل ترور می‌شدند که تصویری از امام خمینی در جیب یا کیفشان داشتند.[38]

بر اساس آمارهای موجود، از مجموعه ترورهای دهه اول انقلاب، بیشتر موارد آن مربوط به سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ است و بیش از ۹۰ درصد ترورها در تهران اتفاق افتاده است.[39] در سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ سهم تهران از آمار ترورها ۳۶۶ شهید بود که از این عده ۱۹۳ نفر از آنان شاغل در ادارات دولتی، سپاه، ارتش و شهربانی بوده و بقیه از مردم عادی بودند.[40]

رویدادهایی مانند فرار سرکرده سازمان مجاهدین خلق به فرانسه در مرداد ۱۳۶۰،[41] تشکیل «شورای ملی مقاومت» و حضور اکثر مخالفین بدنام نظام در این شورا،[42] ورود سران و اعضای فراری سازمان به عراق در خرداد ۱۳۶۵،[43] تمجید صدام از مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق در عراق،[44] اقدام رجوی در تأسیس «ارتش آزادی‌بخش ملی» در عراق در سال ۱۳۶۶ برای کمک به صدام در جنگ علیه مردم ایران یا عراق،[45] به ثبت رسیدن نام سازمان در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا،[46] و در نهایت افزایش بدنام شدن بیش از پیش سازمان، عواملی هستند که بعد از اشراف اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی در داخل کشور، نقش مؤثری در کاهش شدید آمار ترورهای سازمان داشت.

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. خبرگزاری صدا و سیما، موضوع: «فجیع‌ترین ترور‌های بعد از انقلاب در ایران»، کد خبر: ۳۲۱۰۱۴۲ ، تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۰.

[2]. روزنامه کیهان، 24 بهمن 1357، ص 1 - 2.

[3]. روزنامه اطلاعات، ۲۵ بهمن ۱۳۵۷، ص ۲.

[4]. انصاری، مهدی و محمد درودیان و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۷۵، ص 55؛ غنی‌یاری، محسن، روزشمار معاصر ایران(جمهوری اسلامی ایران)، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، پاییز 1392، ج 1، ص 399.

[5]. کریمی، عرفان، گنبد در آتش فتنه ضدانقلاب، روزنامه رسالت، ۲۳ بهمن ۱۳۹۰، ص ۱۷ ؛ روزنامه انقلاب اسلامی، ۸ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[6]. غنی‌یاری، همان، ص ۱۹۸.

[7]. فوزی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چ 1، ۱۳۸۴، ج 1، ص 550.

[8]. سلیمی بنی، صادق، آمریکا و حمایت از تروریسم داخلی ایران، مجله پگاه حوزه، ش ۱۳۷، ۱۳۸۳، ص ۱۴ – ۱۶.

[9]. غضنفری، کامران، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران، کیا، چ 1، ۱۳۸۰، ص ۴۰۱ – ۴۰۳.

[10]. پرتال امام خمینی، «ترورهای اوایل پیروزی انقلاب‌‌ اسلامی‌»، کد مطلب: ۱۶۰۰۵۰ ؛ تاریخ: 11 فروردین 1397.

[11]. پرتال امام خمینی، همان.

[12]. روزنامه کیهان، 2 اردیبهشت 1359، ص 9؛ روزنامه کیهان، 20 اردیبهشت، ص 9، سند توطئه.... .

[13]. روزنامه اطلاعات، ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸، ص ۱.

[14]. روزنامه اطلاعات، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، ص ۱ - ۲.

[15]. روزنامه اطلاعات، ۵ خرداد ۱۳۵۸، ص ۱.

[16]. روزنامه اطلاعات، ۴ شهریور ۱۳۵۸، ص ۱ - ۲.

[17]. روزنامه اطلاعات، ۲۷ آذر ۱۳۵۸، ص ۱.

[18]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ آبان ۱۳۵۸، ص ۱ - ۲.

[19]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، پاییز ۱۳۸۵، ج 2، ص ۵۶۳.

[20]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 2، ص 595.

[21]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 2، ص 595.

[22]. روزنامه اطلاعات، ۷ تیر ۱۳۶۰، ص ۱.

[23]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۸ تیر ۱۳۶۰، ص ۱.

[24]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۰ تیر ۱۳۶۰، ص ۲.

[25]. روزنامه اطلاعات، 14 مرداد 1360، ص 1 - 2.

[26]. روزنامه اطلاعات، 9 شهریور 1360، ش 16493، ص 1.

[27]. روزنامه کیهان، ۱۵ شهریور ۱۳۶۰، ص ۲ - ۳.

[28]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۱ شهریور 1360، ص ۱.

[29]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۱ آذر ۱۳۶۰، ص ۱.

[30]. روزنامه اطلاعات، ۱۲ تیر ۱۳۶۱، ص ۱.

[31]. روزنامه کیهان، ۲۴ مهر ۱۳۶۱، ص 1.

[32]. تاریخ انقلاب اسلامی؛ ج 3: بنی‌صدر از انتخاب تا سقوط، موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، 1392، ص 175.

[33]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 2، ص ۷۲۲ - ۷۲۴.

[34]. خبرگزاری صدا و سیما، موضوع: «١٥ شهریور سال ١٣٦١ در خیابان خیام تهران چه گذشت؟»، کد خبر: ۳۹۶۷۹۲۰.

[35]. روزنامه کیهان ، 10 مهر 1361، ص 1 - 2 و 18.

[36]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 2، ص ۷۱۹.

[37]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج ۳، ص ۳ - ۴.

[38]. سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، همان، ج 3، ص ۴.

[39]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 3، ص ۳.

[40]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 3، ص ۴.

[41]. روزنامه اطلاعات، ۷ مرداد ۱۳۶۰، ص ۱.

[42]. ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین سالاری‌‌، محمد مجد، ترجمه حسن مفتخری، تهران، باز، 1380، ص 237 ـ 239.

[43]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰ خرداد ۱۳۶۵، ص ۳.

[44]. روزنامه کیهان، ۲۶ خرداد ۱۳۶۵، ص ۲۰.

[45]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 3، ص ۷۶.

[46]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج 3، ص ۴۹۱.



 
تعداد بازدید: 12


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: