انقلاب اسلامی :: تظاهرات دانشجویی در روز عاشورا

تظاهرات دانشجویی در روز عاشورا

11 دی 1403

باید اشاره کنم که تا پیش از عمومی شدن تظاهرات و اعتراض‌های مردمی در سال‌های 1356 و 1357 شرایط مناسبی در جامعه، از نظر سیاسی و در مقایسه با دانشگاه، وجود نداشت. در تبیین این مطلب به خاطره‌ای از عاشورای سال 1353 اشاره می‌کنم.

پیش از عاشورای سال 1353، تعدادی از بچه‌ مسلمان‌های دانشگاه موضوعی را مطرح کردند به این مضمون که تظاهرات، اعتصابات و تجمعات دانشجویی ما محدود به دانشگاه است و فقط تعداد معدودی دانشجو را در بر می‌گیرد. این اتفاقات که گاه تکراری نیز هست با دستگیری و بگیر و ببند چند دانشجو پایان می‌یابد و جامعه هیچ عکس‌العملی به آن نشان نمی‌دهد به عبارت دیگر، دانشگاه اعتصاب می‌کند و جامعه بدون توجه به آن مخالفت‌ها و اعتراض‌ها، کار خودش را انجام می‌دهد و راه خودش را می‌رود، پس باید تظاهرات و تجمعاتی را خارج از دانشگاه سازماندهی کنیم تا فعالیت‌های دانشجویی را از انزوا بیرون آورده، جامعه را متوجه اعتراضات و اعتصابات خودمان کنیم.

تا آن زمان چنین کاری صورت نگرفته بود، بنابراین وقتی چنین موضوعی مطرح شد باید می‌دانستیم که برای این کار چه زمانی و در چه مکانی و تحت چه شرایطی در بیرون از دانشگاه مناسب است. درباره زمان اجرای این کار همه دانشجویان به این نتیجه رسیدند که روز عاشورا با توجه به محوریت امام حسین(ع) و مسائل پیرامونی آن، چون ایثار و شهادت و مخالفت با طاغوت و مبارزه با ظلم و ستم و به‌طور کلی حرکت در مسیر اهداف و اهمیت قیام عاشورای حسینی، روز مناسبی است و از آنجا که جامعه ما جامعه‌ای اسلامی و شیعی است و علاقه‌مند به امام حسین(ع) پس مناسب‌تر از این روز وجود ندارد. با این تلقی قرار شد تظاهرات ضدرژیم در این روز سازماندهی شود. مکان برگزاری این تظاهرات نیز مقابل مسجد شاه (مسجد امام خمینی کنونی) در کنار بازار بزرگ تهران انتخاب شد. بدان علت که این محل جایگاه تجمع دسته‌جات عزاداری تهران به خصوص دسته‌جات معروف بوده و مردم نیز از نقاط مختلف برای تماشا و عزاداری به اینجا می‌آمدند و در دو سوی خیابان می‌ایستادند. به همین دلیل ساعت 11 صبح روز عاشورا در آن محل قرار گذاشتیم. چون در این زمان و مکان جمعیت به اوج خودش می‌رسید.

پس از این تصمیمات قرار بر این شد که دانشجویانی که مایلند در تظاهرات شرکت کنند در ساعت مشخص در محل حضور یابند. آن روز من فقط سه نفر از دوستانم را سر قرار دیدم. دکتر محمدرضا منصوری، محمد حجتی ‌کرمانی (برادر غیرروحانی مرحوم علی آقای حجتی‌ کرمانی) و دکتر محمدعلی شاهرودی؛ اگرچه دانشجویان دیگر از دانشکده‌های مختلف هم حضور داشتند.

در ساعت 11 صبح تظاهرات ما با شعار «الله‌اکبر» آغاز شد. علت انتخاب شعار «الله‌اکبر» هم این بود که خارج از محیط دانشگاه این شعار غیرمعمول بود و در جامعه چنین شعاری اصلاً سر داده نمی‌شد. مردم در نهایت اگر می‌خواستند شعاری این چنین سر بدهند، صلوات می‌فرستادند، برای همین وقتی شعار «الله‌اکبر» سر دادیم و چند دقیقه‌ای هم این کار را تکرار کردیم، شاید بیشتر از بیست یا سی نفر به ما نپیوستند. واقعاً از آن خیل جمعیت، کسی از ما استقبال نکرد. شگفت‌انگیزتر اینکه مردم عکس‌العمل مثبت که نشان ندادند هیچ؛ بلکه اگر نگویم با تنفر ولی با تعجب به ما نگاه می‌کردند.

 

منبع: قبادی، محمد، انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سیدمحمد صدر، تهران، سوره مهر، 1393، ص 206 - 208.



 
تعداد بازدید: 12


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: