18 دی 1403
راهپیمایی روز تاسوعا، نوزدهم آذر 1357، که به دعوت آیتالله طالقانی در تهران و همه شهرهای کشور انجام شد، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بود. مردم پاوه هم برای مشارکت در این رحلت، که به تعبیر امام خمینی رفراندوم عمومی مردم برای پایان سلطنت شاه بود،به صورت عمومی اعلام آمادگی کردند و به دعوت سرتاسری لبیک گفتند. همزمانی راهپیمایی تاسوعا با چهلمین روز شهادت شهدای هشتم آبان پاوه به دست عوامل سالار، تجمع و حضور مردم را به حد اعلا رساند و موجب گستردگی جمعیت و اتحاد آنان شد. از سوی دیگر، ایام عاشورا و تاسوعا گرانبهاترین و بزرگترین فرصت برای حضور و اعتراض به حاکمیت رژیم پهلوی در ایران بود که به نحو احسن ملت ایران از این موقعیت استفاده کردند.
در پاوه، هیئت پنج نفره تصمیمگیرنده برای انجام این حرکت بزرگ شامل دو نفر روحانی ـ بنده و ملا ناصر سبحانی ـ و دو نفر از فرهنگیان پاوه ـ آقایان کمال زردشتیان و سیدراغب احمدی و یکی از دانشجویان به نام آقای مسعود سابقی بود. یک روز قبل از راهپیمایی، تصمیم گرفتیم تجمع در مسجد حضرت عبدالله و شروع راهپیمایی رأس ساعت ده صبح و خاتمه در میدان مولوی و مسجد سابقی باشد.
مردم پاوه پس از اجتماع در مسجد حضرت عبدالله و شنیدن سخنان آقایان احمد حکیمی و عبدالکریم فرهادی، خود را برای راهپیمایی از مقابل این مسجد تا میدان مولوی آماده کردند. آقایان حکیمی و فرهادی از دبیران انقلابی پاوه بودند که درباره نهضت اسلامی ایران و وظایف مسلمانان در توسعه و گسترش حرکت سخنرانی کردند. در این فاصله، خبر به مسجد رسید که نیروهای ژاندارمری در باغ شهرداری (اکنون: ساختمان اداره ارشاد اسلامی) کمین کرده و قسم خوردهاند هر کس از خیابان به قصد راهپیمایی حرکت کند، او را خواهند کشت. البته این تهدید مضحک کوچکترین اثری در روحیه مردم نداشت. کاوه بهرامی، از جوانان پاوه، در این روز برای اولین بار انبوهی از عکسهای بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی را، که داخل پالتوی خود پنهان کرده بود، با شجاعتی خاص بیرون کشید و بین افراد حاضر در مسجد و تجمعکنندگان توزیع کرد. اغلب مردم که آن روز تصویر امام را این چنین آزادانه ندیده بودند، این اقدام شجاعانه کاوه بهرامی در روحیه آنان بسیار مؤثر بود.
ساعت ده صبح راهپیمایی شروع شد. در راهپیماییها و تجمعات قبلی شعارهای ما آرام بود، ولی در این روز شعارهای تندی همچون مرگ بر شاه و درود بر خمینی در شهر طنینانداز شد. آقای رستم بهرامی، پدر کاوه، از حضور جمعیت چنان ذوقزده شده بود که وقتی به نزدیکی پمپ بنزین پاوه رسیدیم، با صدای بلند داد زد: «خمینی عزیزم! بگو تا خون بریزم.»
شایان ذکر است یکی از اهالی کنگاور چند سالی بود در پاوه ساکن بود و در نزدیکی تکیه خالصی مغازه عکاسی داشت. او بسیار مورد احترام مردم بود و ظاهراً خلق و خویی انقلابی داشت. او علاوه بر شرکت در راهپیماییها، از حضور جوانان عکس میگرفت. بعد از مدتی که شرکتکنندگان در راهپیمایی به شهربانی و ساواک احضار شدند، ظنّ قریب به یقین مردم متوجه همان عکاس بود. مردم تصورشان این بود که او عامل ساواک است. شایعه همکاری عکاس مشهور شهر با ساواک دهان به دهان پیچید و موجب عصبانیت مردم شد. آنان معتقد بودند که عکسهای گرفته شده عکاس به سفارش و توصیه ساواک برای شناسایی انقلابیان بوده. لذا روز تاسوعا در لحظهای که راهپیمایان به مغازه او نزدیک شدند، با سر دادن شعارهای تند «مرگ بر ساواکی» در مغازه عکاس را شکستند و خسارت زیادی به مغازه وی، که کنار مقبره مرحوم خلیفه محمد توفیق بود، وارد کردند.
بعد از راهپیمایی تاسوعا، ساواک با هماهنگی شهربانی ژاندارمری در شب عاشورا، بیستم آذر، عدهای از افراد مؤثر در نهضت بیداری مردم پاوه را دستگیر کرد؛ از جمله آقایان کمال زردشتیان، ملا عبدالقادر عزیزی، ملا عبدالرحمن یعقوبی، یوسف رسولآبادی، عبدالله رستمی دوریسانی، فیضالله سعداللهی و فتاح نادری که پس از بازداشت آنان را روانه زندان دیزلآباد کرمانشاه کردند.
منبع: رستمی، علی، ماموستا: زندگینامه و خاطرات ماموستا ملاقادر قادری امام جمعه پاوه، تهران، سوره مهر، 1396، ص 177 - 180.
تعداد بازدید: 21