02 بهمن 1403
پس از اینکه در جریان مبارزه همهجانبه با رژیم شاه، اعتصابات سراسری، مخصوصاً اعتصاب شرکت نفت و پالایشگاه آبادان شکل گرفت، جامعه مدرسین، مرا به خدمت آقای شریعتمداری فرستادند تا ایشان در مورد اعتصاب کارمندان شرکت نفت اعلامیهای بدهد. البته امام، اعلامیه داده بود. به هر حال من به نزد آقای شریعتمداری رفتم و مطلب را عنوان کردم، اما ایشان قبول نکرد. زیرا ایشان معتقد بود که: «زمستان است. هوا سرد است. دولت هم مسأله اعتصاب شرکت نفت را بهانه قرار میدهد و نفت به مردم نمیرساند و بعد هم مردم به ما فحش میدهند. مردم این مسأله را از چشم ما میبینند و میگویند: «آخوندها نگذاشتند.» من گفتم: «آقا! امام اعلامیه داده است و جامعة مدرسین هم به تبع امام، اعلامیه خواهند داد و امام را تنها نمیگذارند. منظور آقایان جامعه مدرسین هم از اینکه مرا به خدمت شما فرستادند این است که چون شما بزرگ، آقا و مرجع هستید، اعلامیهای بدهید و قدمی در این زمینه بردارید.» آقای شریعتمداری به دلیل اصرار زیاد من گفت: «با آقایان مشورت میکنم.» و منظورش آقایان گلپایگانی، نجفی و... بود. شخصی به نام آقای بکایی که اهل تهران بود به زبان ترکی به آقای شریعتمداری گفت: «آقا! من عجول هستم. مشورت کردن با آقایان، زمان میبرد و سرانجام آیا بشود یا نشود. حوصله مردم سر میرود. مردم خطمشی میخواهند.» آقای شریعتمداری قول داد که فردا صبح، جواب قطعی را بدهد تا خیلی هم دیر نشود. البته دیگر به خاطر ندارم که سرانجام آقای شریعتمداری در فردا صبح، اعلامیه دادند یا ندادند. فقط میدانم که مردم اعتصاب کردند.
جامعه مدرسین هم در این زمینه، فعالیتهای بسیاری میکرد، اما شخصاً خبر ندارم که جامعه مدرسین تا چه اندازه در این جریان دخالت داشته است. اما در هر صورت، اعتصاب سراسری و به خصوص اعتصاب کارمندان و کارگران شریف صنعت نفت، نقش مؤثری در شکست رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی داشت.
تدوین: عبدالرحیم اباذری، خاطرات آیتالله احمدی میانجی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1380، ص 278 ـ 279.
تعداد بازدید: 22