انقلاب اسلامی :: 12 نامه متقابل

12 نامه متقابل

18 آذر 1403

احمد ساجدی

پس از آنکه جنگ ۸ ساله صدام علیه جمهوری اسلامی ایران در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ با برقراری آتش‌بس در خطوط درگیری پایان گرفت،[1] یک رشته مذاکرات صلح میان وزیران امور خارجه دو طرف از روز سوم شهریور ۱۳۶۷ در ژنو آغاز شد و در نیویورک ادامه یافت.[2] در خلال مذاکرات و پس از آن به تدریج تنش‌هایی در مناسبات عراق و آمریکا به وجود آمد؛ تهدیدات صدام علیه اسرائیل و آماده شدن عراق برای اشغال خاک کویت، دلیل بروز این تنش‌ها بود. در چنین فضایی که احتمال وقوع جنگ جدید در منطقه رو به فزونی نهاده بود، صدام تصمیم گرفت مشکلات خود را با جمهوری اسلامی ایران حل و فصل کند. او برای پایان‌دادن به اختلافات طولانی خود با ایران، اقدام به یک رشته نامه‌نگاری با رئیس‌جمهور وقت ایران کرد. این نامه‌ها در شرایطی نوشته و ارسال می‌شد که ارتش عراق خود را برای دور تازه‌ای از اشغالگری و تعرض علیه همسایگان، و این‌بار علیه کویت آماده می‌کرد.

صدام‌ حسین در 2 اردیبهشت ۱۳۶۹ اولین نامه محرمانه خود را از طریق «یاسر عرفات» رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین برای آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب و حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت ارسال کرد.[3] این نامه و پاسخ آن که از طرف رئیس‌جمهور ایران نوشته شد، زمینه را برای نامه‌های بعدی و پاسخ‌های متقابل رؤسای جمهور دو کشور فراهم کرد. این نامه‌ها در فاصله ۳ ماه و ۲۰ روز حد فاصل ۲ اردیبهشت 1369 تا ۲۳ مرداد همان سال، میان طرفین مبادله شد.[4]

نوشتار حاضر اشاره‌ای به مضمون این 12 نامه متقابل و نتایج آن دارد.

 

نامه اول صدام

صدام‌ حسین در نامه اول خود به تاریخ 2 اردیبهشت ۱۳۶۹ (مصادف با ۲۶ ماه رمضان) پس از دفاع از عملکرد خود و ارتش عراق در جنگ، و القاء رویاروی بودن ایران با «امت عربی» سه پیشنهاد را مطرح کرد:

ـ برگزاری ملاقات در سطح سران دو کشور. وی در این نامه از رهبر انقلاب و رئیس‌جمهور ایران، و همچنین از خودش (صدام) و عزت‌ابراهیم (نایب رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق) برای انجام ملاقات یاد کرد.

ـ وی برای محل برگزاری ملاقات سران دو کشور، مکه مکرمه را پیشنهاد کرد.

ـ صدام پیشنهاد کرد ملاقات در روز عید سعید فطر صورت گیرد.[5]

نامه صدام به یاسرعرفات تحویل شد و عرفات آن را توسط فرستاده خود «ابوخالد»، در فردای نگارش آن (3 اردیبهشت ۱۳۶۹) به تهران آورد. عرفات در نامه جداگانه‌ای از اقدام صدام با عباراتی چون «غیر مترقبه»، «مهم»، «با حسن نیت»، و «تلاش پسندیده» یاد کرد و خواستار استقبال جمهوری اسلامی از آن شد.[6] و حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی  نیز پیش از جواب دادن به نامه اول صدام، در پاسخ به نامه عرفات تأکید کرد که «اگر طرف عراقی با حسن نیت عمل کند، به نتیجه می‌رسیم.»[7]

برای بررسی امکان پاسخگویی به نامه صدام، عصر روز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۶۹ جلسه شورای عالی امنیت ملی در حضور آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب تشکیل شد. در این جلسه تصمیم گرفته شد جواب نامه داده شود و تأکید شود که در ابتدا، مذاکره باید در سطح پایین صورت گیرد.[8]

پاسخ نامه اول

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در پاسخنامه‌ای که درباره متن آن در جلسه روز ۱۱ اردیبهشت 1369 شورای عالی امنیت ملی تصمیم‌گیری شده بود،[9] به نامه صدام پاسخ داد. وی در این جوابیه به تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹، چند نکته را متذکر شد:

- تجربه نشان داده که تهاجم نظامی قادر نخواهد بود پایه‌های انقلاب اسلامی را که بر اراده مردم متکی است متزلزل کند.

- ما هیچگاه با «امت عرب» مشکلی نداشته‌ایم و حتی در خلال جنگ از همکاری صادقانه بعضی دولت‌های عربی بهره نیز برده‌ایم.

- ما هیچگاه در کوشش برای رسیدن به صلح، تردید نداشته‌ایم.

- ادامه اشغال خاک ایران، در حسن نیت طرف عراقی تردید به وجود می‌آورد.

- پیش از هرگونه تماس میان رهبران دو کشور ابتدا باید نمایندگان طرفین با هم ملاقات کنند تا بتوانند درباره آنچه باید انجام گیرد گفت‌وگو نمایند.[10]

این نامه را وزیر نفت ایران در حاشیه اجلاس وزرای نفت اوپک در ژنو در روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۹ به وزیر نفت عراق تحویل داد.[11]

نامه دوم صدام

نامه دوم صدام روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۹ نوشته شد. این نامه نیز همچون نامه اول، برای رهبر معظم انقلاب و رئیس‌جمهور نوشته شده و صدام، نام هر دو نفر را در ابتدای نامه به عنوان مخاطبین خود آورده بود. صدام در نامه دوم پس از ادامه تلاش خود برای اثبات حقانیت عراق در جنگ و گلایه از اینکه چرا آقای هاشمی در پاسخ اول، از عبارت «جنگ تحمیلی» یا به جای «السلام‌علیکم»، از عبارت «السلام علی من ‌التبع ‌الهدی» استفاده کرده، چهار نکته را خاطرنشان ساخت:

- عراق قادر به ارائه اسناد کافی برای اثبات حقانیت خود در جنگ و متقاعد کردن جامعه بشری هست.

- برای کشف علل وقوع جنگ باید دوره قبل از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، بررسی شود تا بتوان آغازگر جنگ را مشخص ساخت و عراق دلایل خاص خود را در مورد آغاز جنگ دارد.

- همچنان این اعتقاد وجود دارد که از طرف ایران آقایان خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی، و از طرف عراق صدام‌ حسین و عزت ابراهیم مناسب‌تر برای گفت‌وگو خواهند بود.

- برای فراهم ساختن مقدمات دیدار سران، از طرف عراق «برزان تکریتی» نماینده ما در ژنو پیشنهاد می‌شود تا با نماینده شما در ژنو مرتبط باشد.[12]

نامه دوم صدام نیز در جلسه شورای عالی امنیت ملی کشور در روز شنبه ۵ خرداد ۱۳۶۹ به بحث گذارده شد و نظر اکثریت اعضای شورا این بود که عراق، به دنبال صلح است.[13]

پاسخ نامه دوم

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در ۲۸ خرداد ۱۳۶۹ نامه دوم صدام را نیز با طرح چهار نکته خطاب به وی پاسخ داد:

- آیت‌الله خامنه‌ای مقام ولایت امر انقلاب است و در مذاکرات شرکت نخواهد کرد.

- علیرغم ادعای صلح‌طلبانه شما هنوز بسیاری از نقاط خاک ایران از جمله نفت‌شهر، خسروی، مهران و ده‌ها روستا در اشغال عراقی‌هاست.

- مسئولیت تعیین آغازگر جنگ بر عهده دبیرکل سازمان ملل است و طرح ادعاهای فاقد دلیل، چیزی را در این رابطه عوض نمی‌کند.

- سیروس ناصری به عنوان نماینده ایران، در تماس با نماینده عراق فقط در چهارچوب قطعنامه ۵۹۸ صحبت خواهد کرد و ملاقات سران دو کشور نیز منوط بر حصول نتایج مثبت از مذاکره نمایندگان طرفین خواهد بود.‌[14]

نامه سوم صدام

صدام در نامه سوم خود به تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۶۹ تنها در یک جمله اعلام کرد نماینده‌ای را از طرف خود برای تماس رو در رو با طرف ایرانی معرفی خواهد کرد و تماس‌ها نیز می‌تواند علنی یا محرمانه باشد.[15]

پس از این معرفی‌نامه، مذاکرات محرمانه نمایندگان دو طرف در ژنو آغاز شد. از ایران آقایان سیروس ناصری و علی خرم[16] و از عراق برزان تکریتی برادر ناتنی صدام با هم مذاکره می‌کردند. در مذاکرات اولیه برزان تکریتی اصرار داشت به جای معاهده ۱۹۷۵ الجزایر، معاهده جدیدی بین طرفین منعقد شود، ولی نماینده ایران قاطعانه آن را رد کرد. همچنین عراق بر چشم‌پوشی ایران از بند ۶ قطعنامه ۵۹۸ که درباره تعیین آغازگر جنگ بود، اصرار داشت که ایران هم آن را نپذیرفت. گاهی در طول هفته سه بار مذاکره بین نمایندگان طرفین در ژنو انجام می‌شد. نتیجه این مذاکرات این بود که صدام هر بار در نامه‌های بعدی موضع خود را متعادل‌تر می‌کرد و مرحله به مرحله عقب‌نشینی می‌کرد و گام‌های بلندتری به سمت صلح بر می‌داشت.[17]

صدام در جریان یکی از تماس‌ها در ژنو از طریق نماینده خود از ایران خواسته بود که طارق ‌عزیز وزیر خارجه عراق به همراه برزان ‌تکریتی برای کمک به پیشبرد مذاکرات به ایران بیایند. این درخواست به تهران اطلاع داده شد و در جلسه 30 تیر 1369 شورای امنیت ملی کشور مورد موافقت قرار گرفت به شرط آنکه عراق ابتدا معاهده 1975 الجزایر را بپذیرد.[18]

نامه چهارم صدام

صدام قبل از دریافت جواب نامه سوم، در چهارمین نامه خود به تاریخ 8 مرداد ۱۳۶۹ ضمن تکرار درخواست ملاقات سران دو کشور در مکانی مورد توافق طرفین، سه نکته را مورد تأکید قرار داد:

- آمادگی دولت عراق برای عقب‌نشینی نیروها به پشت مرزهای بین‌المللی و آزادی همه اسیران به فاصله دو ماه پس از توافق میان دو کشور.

- تأکید بر حاکمیت عراق بر اروندرود (که وی از آن به عنوان شط‌العرب یاد کرد)، با لحاظ حق طرفین در کشتیرانی، ماهیگیری و...

- طرفین تعهد می‌سپارند که از هرگونه دخالت در امور داخلی یکدیگر خودداری کرده و به حق طرف مقابل در انتخاب نظام سیاسی اقتصادی و اجتماعی مورد نظر خویش احترام بگذارند.[19]

نامه پنجم صدام

صدام به فاصله ۵ روز پس از ارسال نامه چهارم، پنجمین نامه خود را به تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۶۹ و بلافاصله پس از اعزام نیروهای نظامی عراق به سوی کویت، برای رئیس‌جمهور ایران فرستاد. وی در این نامه از یک سو تلاش کرد تا عملیات نظامی عراق در کویت را توجیه کند و ایران را از دخالت در این موضوع، به بهانه اینکه یک موضوع عربی است، بر حذر دارد و از جانب دیگر درخواست کرد جمهوری اسلامی ایران تاریخی را برای اعزام وزیر خارجه عراق به تهران برای انجام گفت‌وگو تعیین نماید.[20]

پاسخ نامه چهارم و پنجم

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در ۱۷ مرداد ۱۳۶۹ به دو نامه چهارم و پنجم صدام پاسخ گفت. وی در این پاسخ، نکاتی چند را مورد تأکید قرار داد:

- در مورد اروندرود مبنای دو طرف باید پیمان ۱۹۷۵ الجزایر باشد و هیچ ادعایی غیر از این پذیرفتنی نیست.

- باید طرفین به قراردادهای بین‌المللی پایبند باشند و بیش از حق مشروع خود طلب نکنند. زیرا آنچه که با جنگ ۸ ساله به دست نیامده، در مذاکرات به دست نمی‌آید.

- برای عقب‌نشینی نیروها به پشت مرزهای بین‌المللی سقف زمانی دو ماه غیر قابل توجیه است. این اقدام ظرف یکی دو روز قابل اجراست.

- ضمن اظهار تأسف از تمسک شما به موضوع «عروبت» برای رد دیدگاه‌ ما در محکومیت اشغال کویت، این اشغالگری جدید، سبب تجمع نیروهای بیگانه در منطقه، به هم خوردن ثبات در خلیج فارس، و نقض تعهدات بین‌المللی شده و محکوم است و اعتماد ما را نسبت به وعده‌های داده شده سست می‌کند.[21]

نامه ششم صدام

صدام که به خاطر اشغال کویت تحت فشارهای گسترده بین‌المللی قرار گرفته و قطعنامه‌هایی علیه این کشور توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر شده بود،[22] در نامه ششم خود (آخرین نامه) به تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۹ اعلام کرد:

- قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر را می‌پذیرد.

- نیروهای نظامی خود را از روز جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ عقب خواهد کشاند.

- همزمان اسرای ایرانی را آزاد خواهد کرد.[23]

پاسخ نامه ششم

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ، یک روز پس از عملی‌شدن وعده‌های صدام، یعنی روز ۲۷ مرداد ۱۳۶۹ در پاسخ به نامه ششم وی، خطاب به او تأکید کرد:

- اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما راه اجرای قطعنامه ۵۹۸ و تبدیل آتش‌بس موجود به صلح دائمی و پایدار را هموار ساخت.

- شروع عقب‌نشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران و آزادی اسرای ایرانی را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح می‌دانیم.

- اکنون ما برای پذیرش نمایندگان شما در تهران آمادگی داریم.[24]

این ۱۲ نامه (۶ نامه از طرف صدام، ۴ نامه جوابیه حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ، 1 نامه یاسر عرفات و 1 نامه پاسخ آن) از فرازهای مهم و سرنوشت‌ساز دوران بعد از جنگ تحمیلی  به شمار می‌رود.

در پی این تحولات، برای نخستین‌بار شورای امنیت ملی کشور مقرر کرد «هفته دفاع مقدس»، تبدیل به جشن پیروزی شود.[25]

یک سال بعد در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ با اعلام «متجاوز بودن عراق» از سوی دبیرکل سازمان ملل، پرونده طولانی‌ترین جنگ تاریخ غرب آسیا مختومه شد.[26]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. پارسادوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، چ 1، ۱۳۷۱، ص 709 - 710.

[2]. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 2، ۱۳۹۰، ص 25؛ درودیان، محمد، گزینه‌های راهبردی جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ 2،۱۳۸۷، ص 280.

[3]. درودیان، محمد، پایان جنگ (سیری در جنگ ایران و عراق)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۷، ص 249 – 256.

[4]. متن نامه‌های مبادله شده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، چ 1، ۱۳۶۹، فهرست، ص ۷ - ۸.

[5]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص ۱۳ - ۱۶.

[6]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص ۱7 - ۱9.

[7]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 25 - 26.

[8]. علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، انتشارات مرز و بوم، ۱۳۹۵، ج 2، ص ۴۸۳.

[9]. علایی، حسین، همان، همان ص.

[10]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 21 - 24.

[11]. علایی، حسین، همان، همان ص.

[12]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 27 - 34.

[13]. علایی، حسین، همان، ص 484.

[14]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 35 - 40.

[15]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 41.

[16]. علی خرّم، در آن زمان مشاور وزیر امور خارجه و مسئول ستاد قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل بود.

[17]. علایی، حسین، همان، ص 484.

[18]. هاشمی رفسنجانی، اعتدال و پیروزی، (کارنامه و خاطرات سال 1369)، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392، ص 210 - 218 ؛ علایی، حسین، همان، ص 485.

[19]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 43 - 49.

[20]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 51 - 55.

[21]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 57 - 61.

[22]. برزگر، علیرضا، روزشمار جنگ تحمیلی، انتشارات سروش، 1389، ص 152 تا 154 ؛ علایی، حسین، همان، ص 489.

[23]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 63 -تا 65.

[24]. متن نامه‌های مبادله شده، همان، ص 67 - 68.

[25]. مشرق‌نیوز، «آخرین نامه صدام به حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی»، کد خبر: 1104350، تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹.

[26]. روزنامه اطلاعات، ۲۰ آذر ۱۳۷۰، ص ۱.



 
تعداد بازدید: 58


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: