25 آذر 1403
احمد ساجدی
آبادان از شمال به شادگان، از شرق و جنوب به خلیج فارس، از غرب و جنوب غربی به کشور عراق (که حد فاصل مرز طبیعی را رودخانه اروند تشکیل میدهد) و از شمال غربی به خرمشهر محدود میشود.
اهمیت اشغال آبادان برای صدام
از آنجا که صدام جنگ تحمیلی را با پاره کردن پیمان الجزایر آغاز کرده بود، یکی از اصلیترین اهدافش در جنگ، دستیابی به ساحل شرقی رود اروند و تحقق مالکیت کامل این آبراه بود. او تقسیم اروندرود بین دو کشور را که در قرارداد یادشده راهکار اجرایی آن ارائه شده بود، نمیپذیرفت و این آبراه را بخشی از نقشه جغرافیایی عراق میدانستT از اینرو اگر میتوانست آبادان را به اشغال درآورد سلطه بر اروندرود را کامل میکرد و این تنها راه برای تحقق نیت وی در لغو پیمان ۱۹۷۵ الجزایر بود.[1]
همچنین آبادان بندر مهم، اقتصادی، و راهبردی ایران در جنوب کشور، حافظ بزرگترین پالایشگاه نفت ایران بود و اشغال آن میتوانست برگ برنده بزرگی برای صدام در چانهزنیهای بعدی باشد. به همین دلیل اشغال این شهر جزو نقشه عراقیها بود. آنان در هفته سوم جنگ، در صبح روز ۱۹ مهر ۱۳۵۹[2] موفق شدند با پلزدن بر روی کارون به ساحل شرقی آن برسند. آنان در مرحله بعد جاده آبادان ـ اهواز، و سپس جاده آبادان ـ ماهشهر را به اشغال خود درآوردند و با این نقشه، شهر آبادان را محاصره کردند[3] و آنگاه با نصب پلهای شناور بر روی رودخانه بهمنشیر و با استفاده از پوشش نخلستانها وارد بخشهایی از شهر شدند.[4]
پس از اشغال خرمشهر در 2 آبان 1359[5] تحرک عراق برای اشغال آبادان افزایش یافت[6] و حلقه محاصره این شهر نیز، در 8 آبان 1359 کامل شد.[7]
در آن زمان امکانات دفاعی موجود در آبادان، اندک بود و رزمندگان داخل شهر بیشتر از سلاح سبک استفاده میکردند.[8] ابوالحسن بنیصدر که هر دو منصب ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا را برعهده داشت، به بهانه کمبود و گرانی مهمات از دادن مهمات و جنگافزارهای نظامی به افراد سپاه پاسداران امتناع میورزید.[9] این در حالی بود که ارتش عراق با انواع سلاحهای جنگی خود، شهر آبادان را زیر آتش سنگین خود قرار داده بود و پیوسته آن را بمباران میکرد.[10] عراقیها برای درهم شکستن مقاومت مردمی در شهر آبادان، در روز 5 آذر 1359 برای اولین بار موشکهای زمین به زمین به سوی مناطق مسکونی این شهر شلیک کردند.[11] و در روزهای اول و دوم دی آن سال مناطق مسکونی این شهر را از زمین و هوا به شدت مورد تهاجم قرار دادند که بر اثر آن 88 نفر شهید و صدها نفر زخمی شدند.[12]
عملیات دفاع از شهر آبادان عمدتاً توسط نیروهای مردمی داخل شهر و با کمک قوای محدودی از سپاه و افراد اندک نیروی دریایی ارتش[13] و نیروهای کمیته انقلاب اسلامی[14] و جوانان داوطلب شهر صورت میگرفت. به طوری که تعدادی از افسران بعثی بعد از اسارت اعتراف کرده بودند که «ارتش عراق، آبادان را فتحشده تلقی میکرد و مقاومت مردم این شهر که سبب توقف کامل ارتش عراق در پشت دروازههای شهر شده بود، برای مقامات بغداد باورنکردنی بود.»[15]
در آن روزها کارکنان پالایشگاه آبادان نیز همسو با مقاومتهای مردمی با تشکیل ستادهای اضطراری اقدام به تخلیه مواد نفتی از دستگاههای پالایشگاه میکردند و با ایجاد پدافند غیر عامل، تا آنجا که مقدور بود، واحدها و دستگاههای عظیم این مرکز بزرگ پالایشگاهی را مراقبت مینمودند.[16] امکانات بیمارستان شرکت نفت در کناره اروند نیز در خدمت درمان نیروهای نظامی و مردمی قرار گرفته بود و کادر پزشکی، پیراپزشکی و پرستاری آبادان علیرغم گلولهبارانهای مداوم، در مدت محاصره آبادان هیچگاه مراکز کار و خدمات خود را ترک نکردند.[17]
محاصره شهر آبادان به خاطر نوع مدیریت بنیصدر به طول انجامیده بود. امامخمینی در چهاردهم آبان ۱۳۵۹ در جمع وعاظ و خطیبان مذهبی طی سخنانی تأکید کرد:
«... من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود و هشدار میدهم به پاسداران، قوای انتظامی و فرماندهان قوای انتظامی که باید این حصر شکسته بشود. مسامحه نشود در آن. حتماً باید شکسته بشود. فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند، بیرونشان میکنیم. اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد میکنند. نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند. اینها را بیرون بکنند. حال تهاجمی بگیرند...»[18]
پس از این سخنرانی، دفاع از آبادان و شکستن حصر آن، جنبه شرعی نیز پیدا کرد. در پی هشدار امام، نیروهای رزمنده در آبادان و اطراف آن تقویت شدند و به ویژه نیروی زمینی ارتش و سپاه با تصویب شورای عالی دفاع پیگیر کار بودند.[19] جمع بزرگی از نیروهای بسیجی و سپاهی که حدود یکسال در انتظار صدور فرمان عملیات شکستن حصر آبادان بودند، بعد از فرمان امام، با خود عهد کردند تا محاصره آبادان شکسته نشود، جبهه را ترک نکنند.[20] اما تا زمانی که بنیصدر «فرماندهی کل قوا» را بر عهده داشت، این تصمیم عملی نشد. بنیصدر حتی از تحویل توپهای ۱۷۵ میلیمتری که رزمندگان در جبهه آبادان به آن نیاز داشتند، دریغ داشت.[21]
برای طراحی عملیات شکستن حصر آبادان در حدود ۱۰۰ جلسه بین فرماندهان ارتش و سپاه برگزار شد و در نهایت طرح سپاه با عنوان «عملیات حمزه» در یکی از جلسات شورای عالی دفاع که در دزفول برگزار شد، مورد تصویب قرار گرفت. با وجود این تا پیش از عزل بنیصدر، امکان اجرایی شدن طرح وجود نداشت.[22]
عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا در 20 خرداد 1360[23] و واگذاری مسئولیت فرماندهی کل قوا به ستاد ارتش[24] و سپس خلع بنیصدر از منصب ریاست جمهوری توسط امام خمینی،[25] رویدادهایی بودند که زمینه اقدام بزرگ نظامی با هدف شکستن حصر یکساله آبادان را فراهم ساختند. با این همه، موانع دیگری نیز وجود داشت:
«مدیریت اولیه جنگ، توجه لازم را به این کار نشان نمیداد و بقایای این مدیریت، با آنکه بنیصدر کنار رفته بود، باز به سختی زیر بار حمله برای شکستن حصر آبادان میرفتند. به طوری که طرح اولیه سپاه در اوایل فروردین سال 1360 آماده شده بود ولی تا شش ماه به اجرا در نیامد.»[26]
بعد از عزل و فرار بنیصدر و پس از حادثه هفتم تیر ۱۳۶۰ امام خمینی در یکی از جلسات شورای عالی دفاع که در محضر ایشان تشکیل شده بود، خطاب به اعضای شورا گفت:
«چرا حمله نمیکنید؟ اگر نمیخواهید بجنگید بگویید تا ما تکلیف خودمان را بدانیم....»[27]
سرانجام زمان اجرای عملیات شکستن حصر آبادان فرارسید. از آنجا که این عملیات با نقشآفرینی مؤثر لشکر 77 خراسان ارتش صورت گرفت، اسم عملیات «ثامنالائمه» نامیده شد.[28] این عملیات با هدف تصرف پلهای عراقیها بر روی کارون و انهدام نیروهای آنان و بازگرداندن امنیت به جادههای اطراف آبادان از جمله جاده آبادان ـ ماهشهر و آبادان ـ اهواز و در نهایت، شکستهشدن محاصره آبادان پیریزی شد. در ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ نقشه عملیات شکستن حصر آبادان تکمیل و جهت اجرا به فرماندهان نظامی مستقر در جبههها ابلاغ گردید.[29] در اواخر شهریور و اولین روزهای مهر ۱۳۶۰ نیروهای کارآزموده برای اجرای عملیات در منطقه متمرکز شدند و سرانجام پس از یک سال محاصره آبادان توسط ارتش بعث عراق،[30] عملیات ثامنالائمه در ساعت یک بامداد روز ۵ مهر ۱۳۶۰، با رمز «نَصْرٌ مِنَاللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ» آغاز شد[31] و نیروهای ایران توانستند قوای اشغالگر بعثی را از اطراف آبادان به عقب برانند.[32] این عملیات که نخستین عملیات بزرگ و مشترک میان نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلال جنگ بود، پس از ۴۲ ساعت با موفقیت خاتمه یافت.[33]
بخش اعظم نیروهای متجاوز عراقی که آبادان را در محاصره داشتند، در جریان عملیات ثامنالائمه متلاشی و منهدم شدند و آبادان کاملاً از محاصره آنان خارج شد و رزمندگان شرکتکننده در عملیات، به تمام اهداف پیشبینیشده خود دست یافتند.[34] در جریان این عملیات 150 کیلومتر مربع از اطراف آبادان و از جمله دو جاده اصلی و راهبردی اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان از سلطه بعثیها خارج شدند.[35]
همچنین بیش از ۲۰۰۰ نفر از قوای عراق کشته و مجروح و ۱۸۰۰ نفر از آنان به اسارت درآمدند و غنایم جنگی فراوانی از سلاحهای سبک و سنگین به تصرف نیروهای ایران درآمد.[36] بر اساس اعتراف اسیران عراقی، در جریان تسلیم قوای عراق، بسیاری از آنان از پشت به دست افسران بعثی عراقی هدف قرار میگرفتند و کشته میشدند.[37] در این عملیات 243 نفر از نیروهای خودی شهید، 763 نفر زخمی و 11 نفر مفقود شدند.[38]
در جریان عملیات شکستن حصر آبادان، 90 دستگاه تانک و نفربر، و 100 دستگاه انواع خودروی نظامی عراق منهدم شد و تعداد سه فروند هواپیما و یک فروند بالگرد آن کشور نیز سرنگون گردید. همچنین 100 دستگاه تانک، 60 دستگاه نفربر، 3 دستگاه لودر و ۱۵۰ دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد[39] این عملیات منجر به آزادسازی تمامی خطوط ساحل شرقی رودخانه کارون شد.[40]
پس از این عملیات، امامخمینی طی نامهای از فرماندهان ارتش، سپاه، ژاندارمری، و سایر مجاهدانِ میدان نبرد و نقشآفرینان در شکست حصر آبادان قدردانی کرد و این پیروزی را به مردم و عموم سربازان و پاسداران تبریک گفت. ایشان اظهار امیدواری کرد ملت خیلی زود شاهد آخرین پیروزی و بیرون راندن نیروهای متجاوز از ایران اسلامی باشند.[41] نامه امام در پاسخ به پیام فرماندهان ارتش و سپاه به ایشان راجع به این عملیات صادر شد.[42]
دو روز پس از پایان موفقیتآمیز عملیات ثامنالائمه، فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه در ۷ مهر ۱۳۶۰ با هواپیمای ارتش عازم تهران شدند تا در دیدار حضوری با امام، گزارش مستند عملیات را به ایشان ارائه دهند. اما هواپیمای آنان در کهریزک واقع در جنوب تهران دچار سانحه شد و سقوط کرد و پنج تن از فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه پاسداران جان خود را از دست دادند. این پنج نفر عبارت بودند از: سرلشکر فلاحی (رئیس ستاد مشترک ارتش)، سرلشکر سیدموسی نامجو (وزیر دفاع)، سرلشکر یوسف کلاهدوز (قائم مقام سپاه پاسداران)، سرلشکر فکوری (فرمانده پیشین نیروی هوایی ارتش)، و سرلشکر جهانآرا (فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و آبادان). همراه با این عده بیش از 40 نفر دیگر نیز در این سانحه به شهادت رسیدند.[43]
پیروزی رزمندگان ارتش و سپاه در عملیات «ثامنالائمه» بازتاب جهانی یافت. بعضی منابع خبری غرب، شادمانی مردم سراسر کشور را بازتاب دادند[44] خبرگزاری فرانسه به فریاد اللهاکبر مردم بر سر بامها اشاره کرد.[45] «واشنگتن پست» به اهمیت این پیروزی در میدان نبرد که در طول یک سال قبل از آن بیسابقه بود اشاره کرد.[46] «گاردین» تأکید کرد شکست سیاسی عراق مهمتر از شکست نظامی آن کشور در برابر ایران است و صدام همه فرصتها را برای دستیابی به حداقل اهداف جنگی خود از دست داده است.[47] «اومانیته» نوشت: شکسته شدن حصر آبادان آغازگر تحول جدیدی در سرنوشت جنگ خواهد بود.[48] و «فیگارو» گزارش منابع خبری و سیاسی عراق را که تماماً تأیید پیروزیهای ایران بود بازتاب داد.[49]
شکست محاصره آبادان توانست راه فتح خرمشهر را که در خرداد 1361 صورت گرفت، هموار سازد.[50]
پینوشتها:
[1]. سیری در جنگ ایران و عراق، آغاز تا پایان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ج ۶، ۱۳۷۶، ص ۳۳.
[2]. حسینیا، احمد، امیر خستگیناپذیر، زندگینامه سرلشکر شهید ولیالله فلاحی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۰، ص ۹۴.
[3]. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 6، ۱۳۷۸، ص ۳۰۲.
[4]. «تاریخ انقلاب اسلامی»، ج 5، جنگ تحمیلی از شروع تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸، موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، ۱۳۹۳، ص ۷۲.
[5]. فوزی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، چاپ و نشر عروج، چ 1، ۱۳۸۴، ج 2، ص 25.
[6]. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حدیث حماسهها، گفتار ایثارگران سلحشور، تهران، چ 2، ۱۳۶۱، ص ۹۶؛ برّی دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، تهران، زهد، چ 1، ۱۳۷۷، ج 3، ص ۲۲.
[7]. برزگر، علیرضا، روزشمار جنگ تحمیلی، انتشارات سروش، تهران، 1389، ص 95.
[8]. خامنهای، نرمافزار حدیث ولایت، ۱۳۷۲، ص 85.
[9]. بشیری، مرتضی، گزارش یک بازجویی، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۹، ص ۳۲۵.
[10]. بشیری، گزارش یک بازجویی، ص ۳۹۶.
[11]. برزگر، همان، ص 97.
[12]. برزگر، همان، ص 98.
[13]. حیدرهایی، محمدعلی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، روزنامه ایران، ۶ مهر۱۳۹۰، ص ۱۲.
[14]. وزارت فرهنگ، حدیث حماسهها، ۸۵.
[15]. حیدرهایی، همان، ص ۱۲.
[16]. حیدرهایی، همان، ص ۱۲.
[17]. حیدرهایی، همان، ص ۱۲.
[18]. صحیفه امام، ج 13، ص ۳۳۳.
[19]. بهروزی، فرهاد، تقویم تاریخ دفاع مقدس (شکست حصرآبادان)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۸، ج 14، ص ۳۶۶.
[20]. ویکی امام خمینی، موضوع: شکستن حصر آبادان.
[21]. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص ۶۰.
[22]. علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، نشر مرزوبوم، تهران، ۱۳۹۵، ج ۱، ص ۳۵۷ - ۳۵۸.
[23]. صحیفه امام، ج 14، ص 420.
[24]. صحیفه امام، ج 14، ص 421.
[25]. صحیفه امام خمینی، ج 14، ص 480.
[26]. اظهارات محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران، سیری در جنگ ایران و عراق، همان، ص 47 - 48.
[27]. سیری در جنگ ایران و عراق، همان، ص ۴۸، به نقل از : «شهید حسن باقری، دفترچه یادداشتهای روزانه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران».
[28]. علایی، حسین، همان، ص 359.
[29]. خامنهای، نرمافزار حدیث ولایت، ۱۳۷۲، ص ۸۵.
[30]. درودیان، محمد، سیری در جنگ ایران و عراق، خونینشهر تا خرمشهر، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پاسداران انقلاب اسلامی، چ 8، ۱۳۸۴، ج 1، ص ۱۵۳.
[31]. روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، کارنامه عملیات سپاهیان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، تهران، چ 1، ۱۳۶۸، ص 15.
[32]. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص ۳۰۲ – ۳۰۳.
[33]. برّی دیزجی، همان، ص ۲۵.
[34]. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص ۳۰۲.
[35]. برزگر، همان، ص 104.
[36]. روابط عمومی، کارنامه عملیات سپاهیان اسلام، ص ۱۶.
[37]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۱۷۳.
[38]. علایی، حسین، همان، ص 368.
[39]. برّی دیزجی، همان، ص 26.
[40]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۲۰۰؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص ۳۰۲.
[41]. صحیفه امام، ج 15، ص ۲۵۴ – ۲۵۵.
[42]. صحیفه امام ج ۱۵ ص ۲۵۵ بخش پاورقی.
[43]. علایی، حسین، همان، ص ۳70.
[44]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۱۷۵.
[45]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۱۸۴.
[46]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۲۹۱.
[47]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۲۹۱.
[48]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۲۹۱ – ۲۹۲.
[49]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۲۹۱ – ۲۹۲.
[50]. بهروزی، فرهاد، همان، ص ۱۷۰.
تعداد بازدید: 13