21 اردیبهشت 1404
احمد ساجدی
روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ بر اثر انفجار بمب در خیابان ناصرخسرو تهران، ۱۵ نفر شهید، 50 نفر مجروح، ۱۲ دستگاه خودرو از جمله یک اتوبوس منهدم، و چند باب مغازه از جمله یک کارگاه تولیدی پوشاک، یک داروخانه، سه باب مغازه الکتریکی، یک باب مغازه قماشفروش، یک دکه جگرکی، یک دوچرخه فروشی و یک باجه تلفن عمومی ویرانشدند. همچنین به ۲۵ مغازه آسیب وارد آمد.[1]
این بمب که از نوع زماندار، الکترونیکی، و با قدرت تخریبی ۵۰ پوند «تی. ان. تی» بود، به شکل ماهرانهای در صندوق عقب یک خودرو پیکان کرمرنگ جاسازی شده بود و خودرو نیز در ابتدای غربی کوچه مروی و در فضای مقابل ساختمان شمسالعماره، در محوطهای که از شلوغترین و پر ترددترین مناطق جنوبی تهران محسوب میشود، پارک شده بود.[2] اکثر قربانیان این حادثه اعم از شهدا و مجروحین، کسبه خردهپا، رهگذران، دستفروشان، و مردم عامی بودند. بعضی از اجساد در جریان حریق پس از انفجار، کاملاً سوخته شده و به سختی قابل شناسایی بودند.
تعدادی از مجروحان این حادثه، حین انتقال به بیمارستان، بر اثر شدت جراحات وارده جان باختند. بیمارستانهای سینا، فیروزگر، امام خمینی، و شهدای تجریش، دهها تن از مجروحان این حادثه را در خود جای دادند.[3] پیکر ۵ تن از شهدای این حادثه به علت نزدیک بودن به خودرو حامل بمب، چنان متلاشی شده بود که قطعات بدن آنها بر روی شاخههای درختان و دیوارهای ساختمانهای اطراف پرتاب شده بود.[4]
سازمان مجاهدین خلق که بانی این حادثه بود، به سرعت و برای فرار از زیر بار این اقدام تروریستی، بیانیهای با امضای گروهی به نام «آریا» صادر کرد و متن آن را در روزنامههای «السیاسه» و «الانباء» چاپ کویت انتشار داد. طبق این بیانیه گروه «آریا» مسئولیت این انفجار را به عهده گرفته بود.[5] اما تحقیقات دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران حقایق جدیتر و واقعیتری عنوان میکرد. به موجب این تحقیقات «گروه آریا یک گروه پوشالی و خیالی بوده و وجود خارجی نداشت و این مجاهدین خلق، سلطنتطلبها و رژیم عراق بودند که با همکاری هم، دست به این جنایات میزدند. تمام بمبگذاریها در نماز جمعه تهران، ناصر خسرو، خیابان دلگشا، خیابان خیام، و تعدادی از بمبگذاریهای دیگر که قبل از انفجار کشف و عوامل آن دستگیر شدند، نیز حاصل همکاری رژیم عراق با مجاهدین خلق و سلطنتطلبها جهت به ستوهآوردن مردم بوده است»[6]
عاملین انفجار
عاملین انفجار خیابان ناصرخسرو دو برادر به نامهای مسعود و جعفر قادری، و فرد سومی به نام حمید مختاری بودند که هر سه، اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده و خودرو پیکان حامل مواد منفجره را در محل انفجار، پارک کرده بودند. مواد منفجره این خودرو نیز توسط جعفر قادری و حمید مختاری قبلاً توسط واسطههایی از عوامل سازمان استخبارات عراق تهیه و در خودرو جاسازی شده بود. آنان قرار بود پس از انفجار، پاداش دریافتی از رژیم بغداد را میان خود تقسیم کنند ولی انفجار اندکی زودتر از موعد مقرر و عمداً زمانی رخ داد که حمید مختاری مشغول پارک کردن خودرو در مکان مورد نظر بود. هدف از انفجار زودتر از موعد نیز این بود که با حذف یکی از عوامل، سهم دو نفر دیگر افزایش یابد. در پی این حادثه جعفر قادری دستگیر شد، برادرش مسعود متواری گردید، و حمید مختاری نیز در خودرو بمبگذاری شده به هلاکت رسید.[7]
بزرگداشت شهدای انفجار
مراسم بزرگداشت شهدای انفجار خیابان ناصر خسرو روز شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۶۴ با حضور اقشار مختلف مردم، بازاریان تهران و اصناف خیابان ناصر خسرو، در مسجد امام خمینی بازار برگزار شد. حجتالاسلام محمدتقی فلسفی نیز سخنران مجلس بود.[8]
نتایج انفجار
اقدام تروریستی مجاهدین خلق باعث هوشیاری و تمرکز بیشتر نیروهای اطلاعاتی شد، به گونهای که کشف خانههای تیمی آنان و دستگیری گسترده عناصر تروریست منافق را تسریع کرد.
«در فاصله کوتاهی پس از انفجار خیابان ناصرخسرو، ۲ واحد عملیاتی از مجاهدین خلق منهدم شدند که در یک تیم، ۶ نفر دستگیر و ۲ نفر معدوم و در تیم دیگر، ۴ نفر دستگیر شدند. همچنین اسلحه و مهماتی که در خلال این عملیاتها کشف شد، شامل ۱۴ عدد نارنجک، ۴ قبضه سلاح کمری، تعداد زیادی اسلحه ژ۳ و یوزی، مقادیر زیادی مواد منفجره و یک دستگاه آرپیجی۷ بود که قرار بود با استفاده از آن، ساختمان خبرگزاری جمهوری اسلامی را مورد اصابت قرار دهند. در همین زمان در شهرستانها نیز ۲۶ خانه تیمی و ۶ مغازه پوششی متعلق به مجاهدین خلق کشف شد و تعداد قابل ملاحظهای در این رابطه دستگیر شدند.»[9]
از این تاریخ به بعد اقدامات تروریستی مجاهدین خلق در داخل کشور بسیار محدود شد و با حضور مسعود رجوی در عراق، بیشتر فعالیت این گروه از راهبرد درگیری مسلحانه شهری و خط ترور، به تشکیل ارتش و آموزش نفرات به منظور حضور در خطوط مقدم جبهههای نبرد تغییر یافت؛ مسیری که سرانجام به نبرد مرصاد و هلاکت تعداد زیادی از افراد این گروه در مرداد ۱۳۶۷ انجامید.[10]
دیدگاهها درباره انفجار
در مورد انفجار خیابان ناصرخسرو دیدگاههای متفاوتی از جمله توسط منابع نزدیک به مجاهدین خلق ارائه شده که قابل تامل است.
ترورهای صورتگرفته توسط افراد سازمان مجاهدین خلق در سال 1363 در استان تهران تنها ۲۲ مورد و در سال 1364 تنها ۱۰ مورد بوده است.[11] این سیر رو به افول در آمار ترورها، ناشی از متلاشی شدن بخش بزرگی از شبکه ترور مجاهدین خلق بوده است؛ پدیدهای که سبب دلسردی فرماندهان فریبخورده سازمان شده بود.
علیاکبر راستگو از مسئولان جداشده مجاهدین خلق در خاطرات خود به حادثه ناصرخسرو اشاره کرده و مینویسد: «... سه سال و اندی بود استراتژی مبارزه مسلحانه در شهرها به بنبست رسیده بود، شعار سرنگونی جمهوری اسلامی به پرسش گرفته شده بود. عملیات درونشهری به صفر رسیده بود، تیمهایی که از کردستان به شهرها و مشخصاً تهران اعزام میشدند، هنوز به محل مأموریت نرسیده، لو رفته، دستگیر یا نابود میشدند. اعضای سازمان، تحلیلهای رهبران خود از اوضاع داخلی ایران را دیگر قبول نداشتند، استراتژی سازمان، زیر سئوال رفته و تنشهایی را در درون سازمان ایجاد کرده بود...»[12]
از طرفی ازدواج خارج از عرف و شرع مسعود رجوی با همسر مهدی ابریشمچی به نام مریم قجر عضدانلو[13] نیز خود عاملی در تمسخر آرمانهای ادعایی رجوی در سازمان شده و بازتاب بدی در میان اعضا برجای گذاشته بود.[14]
سازمان مجاهدین خلق درگیر چالش سختی شده بود. اگر همچنان شکستهای پیدرپی «استراتژی مبارزه مسلحانه شهری» و بیعملی سازمان ادامه مییافت و علل آن مشخص میشد، ناچار انگشت اتهام به سوی مسعود رجوی به عنوان نظریهپرداز و مدافع سرسخت مبارزه مسلحانه نشانه میرفت. بنابراین رهبری تشکیلات نیاز به یک عمل بزرگ تروریستی و یک خودنمایی در این شرایط را بیش از هر چیز دیگری درک میکرد.
از سوی دیگر، واقعیت این بود که مجاهدین خلق در آن سالها حرکت آرام خود را به منظور حضور در عراق شروع کرده بودند و در سال ۱۳۶۴ حضور قابل توجهی در عراق داشتند، بهگونهای که سال بعد از آن سرکرده آنان از پاریس به عراق عزیمت کرد[15] و صدام پایگاههای چندی در اختیار این گروه در خاک عراق قرار داد. طبعاً لازم بود در شرایط جنگی که رژیم بعث عراق در تنگنا قرار گرفته بود، آنان با توسل به اقدامات تروریستی و تضعیف روحیه رزمندگان ایرانی، در خوشخدمتی به رژیم بعث عراق سنگ تمام بگذارند.
حوادثی مانند انفجار خیابان ناصرخسرو، نوعی اعلام حضور به سایر اعضای مجاهدین خلق برای اثبات اینکه هنوز این سازمان نمرده، و نوعی خوشخدمتی به رژیم بغداد بود تا بعثیها از میزبانی مجاهدین خلق پشیمان نشوند.
پینوشتها:
[1]. خبرگزاری دفاع مقدس، موضوع: «روایتی از انفجار بمب در خیابان ناصرخسرو تهران»، کد خبر: ۶۶۶۶۱۵، تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ روزنامه اطلاعات، 23 اردیبهشت 1364، ش 17590، ص 2.
[2]. روزنامه جمهوری اسلامی، 23 اردیبهشت 1364، ش 1724، ص 1 و 10؛ همان، 24 اردیبهشت 1364، ش 1725، ص 1 و 12.
[3]. روزنامه اطلاعات، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۴، ش ۱۷۵۹۰، ص ۲.
[4]. خبرگزاری دفاع مقدس، همان.
[5]. روزنامه جمهوری اسلامی، 24 اردیبهشت 1364، ش 1725، ص 12.
[6]. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۴ ش 1726، ص 1 و 12 به نقل از محمدی ریشهری وزیر وقت اطلاعات.
[7]. روزنامه اطلاعات، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۴، ش 17592، ص ۱ و ۳؛ روزنامه کیهان، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۴، ش 12448، ص ۱ و ۳ به نقل از محمدی ریشهری وزیر وقت اطلاعات.
[8]. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۴، ش ۱۷۲۹، ص ۱۲.
[9]. روزنامه کیهان ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۴، ش 12447، ص 1 و 18 به نقل از مصاحبه محمدی ریشهری وزیر وقت اطلاعات.
[10]. مشرق نیوز، موضوع: «واکاوی انفجار در خیابان «ناصر خسرو تهران»، کد خبر 1071806، تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹.
[11]. سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج ۳، تهران، ۱۳۸۵، ص 3.
[12]. مشرق نیوز، موضوع: «واکاوی انفجار در خیابان ناصر خسرو تهران»، همان، به نقل از: «مجاهدین خلق در آیینه تاریخ»، علیاکبر راستگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۹۰.
[13]. رادیو سازمان مجاهدین خلق در ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ خبر ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو را اعلام کرد؛ سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ج ۳، ص ۳۵.
[14]. مشرق نیوز، «واکاوی انفجار در خیابان «ناصر خسرو تهران»، همان.
[15]. مسعود رجوی در پی امضای معاهدهای با طارق عزیز معاون نخستوزیر عراق در فرانسه روز 17 خرداد 1365 از پاریس وارد بغداد شد.؛ سازمان مجاهدین، پیدایی تا فرجام، همان، ج 3، ص 75.
تعداد بازدید: 19