13 مهر 1404
احمد ساجدی
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد، «کورت والدهایم» اتریشی دبیرکل سازمان ملل بود. او که از ۱۳۵۰ این سمت را بر عهده داشت، تا ۱۱ دی ۱۳۶۰ به مدت 10 سال(دو دوره) منصب دبیرکلی را حفظ کرد و سپس جای خود را به «خاویرپرز دکوئیار» دیپلمات اهل پرو داد. دکوئیار نیز تا ۱۱ دی ۱۳۷۰ مسئولیت دبیرکلی سازمان ملل را بر عهده داشت.
بنابراین از ۸ سال جنگ تحمیلی، 1 سال و 3 ماه و ۱۰ روز آن معاصر با دبیرکلی «والدهایم»، و ۶ سال و 7 ماه و ۲۰ روز آن معاصر با دبیرکلی «دکوئیار» بود.
در این نوشتار، عملکرد این دو دبیرکل در مواجهه با جنگ تحمیلی بررسی شده است.
الف: کورت والدهایم
والدهایم یک روز پس از شروع جنگ، در اول مهر 1359 از این رویداد اظهار تأسف کرد.[1] روز دوم مهر در حالی که بعثیها در خاک ایران در حال پیشروی بودند، طرفین را به «خویشتنداری» دعوت کرد[2] و در سوم مهر به رئیس شورای امنیت پیشنهاد کرد موضوع را با فوریت بررسی کند و یک راهحل مسالمتآمیز برای آن بیابد.[3] نتیجه جلسهای که در شورا تشکیل شد، تصویب قطعنامه 479 در ششم مهر بود.[4] این قطعنامه در بندهای پنجگانه خود نه به شروعکننده جنگ اشاره کرده بود، نه سخن از نقض تمامیت ارضی ایران به میان آورده بود، نه درخواست آتشبس کرده بود و نه از نیروهای متجاوز خواسته بود تا به مرزهای بینالمللی باز گردد. تنها از هر دو کشور خواسته بود که از کاربرد زور علیه یکدیگر بپرهیزند. این به منزله استفاده از یک حکم یکسان برای دو کشوری است که یکی متجاوز و دیگری قربانی تجاوز است. طبعاً قطعنامه با پذیرش عراق مواجه شد[5] و ایران به عنوان طرف قربانی آن را رد کرد.[6]
پس از صدور قطعنامه 479، والدهایم تا مدت 10 روز سکوت کرد و عراق به پیشرویهای خود در خاک ایران ادامه داد. والدهایم در 18 مهر برای رفع بحران کشتیرانی بینالمللی در خلیج فارس از دو کشور درخواست کرد «با قبول آتشبسِ منطقهای فرصت دهند تا کشتیها عبور کنند». ایران به درخواست دبیرکل پاسخ مثبت داد و عبور ایمن کشتیهای تجاری در آبهای خود را تحت پرچم سازمان ملل تضمین کرد، اما عراق خروج امن کشتیها را مشروط به نصب پرچم این کشور نمود.[7]
روز 25 مهر 1359 والدهایم با محمدعلی رجایی نخستوزیر که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفته بود، ملاقات کرد،[8] ولی بعد از این دیدار گفت: «مادامی که ماجرای تصرف سفارت آمریکا حل نشده، ایران نمیتواند انتظار کمک چندانی از سازمان ملل داشته باشد.»[9] پس از آن تا بیست ماه، فعالیت دیگری از سوی دبیرکل صورت نگرفت،[10] جز آنکه وی برای تداوم تماسها، اولاف پالمه نخستوزیر سابق سوئد را به عنوان نماینده خود تعیین کرد.[11]
در فاصله آبان 1359 تا اسفند 1360 اولاف پالمه، پنج دور مذاکره در تهران و بغداد انجام داد.[12] او در پایان آخرین سفر خود، هرگونه اقدامی برای میانجیگری را مادامی که دو طرف خواهان اقدامی برای رسیدن به صلح نباشند بیفایده دانست.[13] والدهایم نیز نومیدانه اظهار داشت: «آمادگی برای شنیدن پیامهای صلح در این شرایط وجود ندارد.»[14]
آیتالله خامنهای رئیس جمهوری اسلامی ایران در جریان یکی از سفرهای پالمه به تهران گفت: «در طرحهای آقای پالمه مهمترین شرط ایران که خروج بیقید و شرط قوای عراق از خاک ایران است، مطلقاً توجه نشده و این برای ما قابل قبول نیست.»[15] ایشان در 8 اسفند 1360 در آخرین سفر پالمه که دو ماه پس از پایان دبیرکلی والدهایم صورت گرفت، برای پذیرفتن صلح، سه شرط گذاشت: عقبنشینی بیقید و شرط عراق، پرداخت خسارات، و مجازات متجاوز.[16]
تنها نتیجه مأموریت 17ماهه اولافپالمه، آزادسازی تعدادی از اسرای طرفین[17] و خارج شدن 63 کشتی تجاری خارجی گرفتار شده در اروندرود بود.[18]
والدهایم در مقابل تجاوز عراق به ایران نتوانست عکسالعمل مناسبی نشان دهد. او در مواجهه با «صدام و حامیانش به عنوان طرف متجاوز» و «جمهوری اسلامی ایران به عنوان طرف مورد تهاجم» قدرت تصمیمگیری عادلانه نداشت.
ب: خاویرپرز دکوئهیار
دکوئهیار در شرایطی مسئولیت دبیرکلی سازمان ملل را بر عهده گرفت که قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت (صدور: ۱3 مهر ۱۳۶۱) با حمایت عراق مواجه شده و ایران به دلیل نادیدهگرفته شدن حقایق، آن را رد کرده بود.[19] پس از آن بود که جمهوری اسلامی ایران به دلیل مواضع ناعادلانه شورای امنیت، جلسات این شورا را تحریم کرد[20] و عراق نیز بر جنایات خود در خاک ایران افزود و حملات هوایی به شهرها، مناطق مسکونی و غیرنظامی و همچنین کشتیهای نفتی و تجاری خلیج فارس را شدت بخشید.
اولین نامه ایران به دبیرکل جدید سازمان ملل، درخواستی بود که در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ برای اعزام هیئتی به منظور بررسی جنایات عراق در مناطق مسکونی ایران و ارزیابی میزان تخریب خانههای مردم ارسال کرد. هیأت اعزامی از 30 اردیبهشت تا 9 خرداد 1362 از دو کشور بازدید و گزارش خود را که نشان دهنده خسارات سنگین مناطق مسکونی ایران و خسارات سبک عراق بود، تهیه کرد. این گزارش در 28 خرداد از سوی دبیرکل، تسلیم شورای امنیت شد.
دکوئهیار پس از تصویب قطعنامه 540 شورای امنیت (صدور: 9 آبان 1362) خواستار اعلام موضع دو کشور شد. همچون گذشته، عراق موافق قطعنامه و ایران مخالف آن بود.[21] وی در 20 بهمن 1362 نگرانی خود را از ادامه مخاصمه دو کشور و خسارات ناشی از آن اعلام کرد.
روز 18 اسفند 1362 هیئتی از طرف دبیرکل برای بررسی شکایت ایران در مورد کاربرد سلاحهای شیمیایی به منطقه اعزام شد.[22] هیئت در ۷ فروردین ۱۳۶۳ طی گزارشی استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را تأیید کرد. دبیرکل پس از مطالعه گزارش گفت: «من جز ابراز تأسف چیزی برای گفتن ندارم.»[23] در نتیجه شورای امنیت در 10 فروردین بدون ذکر نام عراق، کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ را محکوم کرد.[24]
دبیرکل در 21 خرداد 1363 از رؤسای جمهوری ایران و عراق خواست، به حملات علیه مناطق مسکونی یکدیگر خاتمه دهند. وی سپس در دوم و هفتم تیر 1363 هیئتهایی را برای نظارت بر عدم حمله به مناطق مسکونی طرفین، در دو کشور مستقر ساخت.[25]
روز 25 دی 1363 دبیرکل سازمان ملل در گزارشی به شورای امنیت اعلام کرد: «تلاشهایم برای دستیابی به یک تعهد پایدار در عدم کاربرد سلاحهای شیمیایی، تنها از جانب ایران موفقیتآمیز بوده و در مورد عراق به هیچ نتیجهای نرسیده است.»[26]
روز ۱۸ اسفند ۱۳۶۳ و در شرایطی که جمهوری اسلامی عملیات مقابله به مثل را علیه شهرهای عراق به منظور بازداشتن بعثیها از شرارت بیشتر آغاز کرده بود، دبیرکل از رهبران دو کشور خواست حمله به مناطق مسکونی یکدیگر را متوقف سازند.[27] وی طی اسفند 1363 و فروردین 1364، طرح هشتمادهای خود را در نیویورک به نمایندگان ایران و عراق عرضه کرد. این طرح طرفین را موظف به قطع حمله به کشتیرانی بینالمللی، قطع تهدید علیه هوانوردی غیرنظامی، قطع حمله علیه مناطق مسکونی، ممنوعیت استفاده از سلاحهای شیمیایی، و همکاری با صلیب سرخ برای مبادله اسرا کرده بود.[28] ایران طرح را پذیرفت ولی عراق آن را رد کرد.[29]
روز ۷ فروردین ۱۳۶۴ دبیرکل در بیانیهای صریح، استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را به شدت محکوم کرد و آن را یک عمل غیر انسانی نامید.[30] وی روز ۱۸ فروردین ۱۳۶۴ وارد تهران شد.[31] آیتالله خامنهای رئیسجمهور به او گفت: «تا رژیم عراق را زیر فشار قرار ندهید دست از زورگویی برنمیدارد.»[32]
روز ۳ اردیبهشت ۱۳۶۴ دبیرکل در مصاحبهای با روزنامه فرانسوی لوموند اعتراف کرد: «گزارش سفر من به ایران و عراق باب میل بعضی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل نیست.» وی گفت: «ایرانیها هیچگاه سَرِ صدام را از من نمیخواهند، بلکه میگویند ما چگونه میتوانیم به رئیس دولتی که در برابر دوربینهای تلویزیون، قرارداد معتبر ۱۹۷۵ الجزیره را پاره میکند اعتماد کنیم. به نظر من این سخنان قابل فهم است و من آن را میپذیرم. ولی متأسفانه سازمان ملل تنها در حل بحرانهایی که منافع حیاتی ۵ عضو دائمی شورای امنیت در آنها مؤثر نیست، میتواند اثربخش باشد.»[33]
روز 6 اردیبهشت ۱۳۶۴ پس از ارسال گزارش دبیرکل به شورای امنیت، اعضای این شورا با صدور بیانیهای کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ را محکوم کرده و تصریح کردند که از این اقدام وحشتزده شدهاند.[34] سپس ۱۷ کشور، رژیم بغداد را به خاطر زیر پا نهادن قوانین بینالمللی محکوم کردند وخواستار عکسالعمل مؤثرتر شورای امنیت شدند.[35]
دبیرکل، در بهمن 1364 خواهان هماهنگی همه تلاشهای مربوط به خاتمه جنگ، بر اساس طرح هشتمادهای خود شد. وی در اسفند همان سال، در پی گزارش جدید گروهی از کارشناسان اعزامی سازمان ملل به منطقه که نشان از کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق علیه ایران بود، عراق را مجدداً به خاطر استفاده از این سلاحها محکوم کرد.[36] شورای امنیت نیز در 1 فروردین 1365 کاربرد سلاح شیمیایی عراق علیه ایران را محکوم نمود.[37]
11 تیر 1365 دبیرکل پیشنهاد کرد که هیئتهای بازرسی و نظارت بر عدم حمله به مناطق مسکونی، مجدداً فعال شوند. در پی این درخواست، دو کشور در 22 مرداد به دبیرکل اعلام کردند که از حمله به مناطق مسکونی یکدیگر خودداری خواهند کرد، ولی حملات عراق ادامه یافت.
دبیرکل در 10 مهر 1365 طی سخنانی در جلسه شورای امنیت، به تشریح وخامت اوضاع، تشدید جنگ، افزایش تلفات، افزایش تهدید علیه کشتیرانی بینالمللی، و به ویژه به بیتوجهی شورای امنیت نسبت به خواستههای جمهوری اسلامی ایران[38] اشاره و تصریح کرد: «هر راهحل جدیدی برای تأثیرگذاری باید مورد قبول هر دو طرف درگیر باشد.»[39] وی گفت: «شورا باید مبنایی را به وجود آورد که هر دو کشور درگیر بتوانند با سازمان ملل همکاری کنند.»[40]
روز ۱۴ دی ۱۳۶۵ وزیر خارجه ایران در نامهای به دبیرکل تهدید کرد: «ایران خود را محق میداند که در صورت عدم برخورد قاطع سازمان ملل، کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق را مقابله به مثل کند.»[41]
دو روز پس از تهدید ایران، دبیرکل سازمان ملل کاربرد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق علیه قوای ایرانی را نقض آشکار پروتکل 1925 ژنو خواند.[42]
دبیرکل در ادامه تلاشهای خود در بهمن 1365 در جریان اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی در کویت، طرح تازهای را جایگزین طرح هشتمادهای شکستخورده خود کرد. وی اظهار داشت: «اصلیترین مانعی که باعث شکست همه تلاشها در پایاندادن به جنگ ایران و عراق شده، عدم معرفی طرف متجاوز است.» وی از اشاره به نام عراق به عنوان آغازگر جنگ خودداری کرد.[43] طرح جدید دبیرکل، متضمن معرفی شروعکننده جنگ، برقراری آتشبس، بازگشت نیروهای دو طرف به مرزهای بینالمللی، مبادله اسرا و حل جامع مسائل مورد اختلاف بود.[44] این طرح و پیگیریهای مستمر دبیرکل، سرانجام منجر به تصویب قطعنامه 598 در 29 تیر 1366 شد.
دبیرکل در جلسه شورای امنیت گفت: «این قطعنامه، اوج تلاشها برای پایان بخشیدن به مخاصمه ایران و عراق است و ضرورت دارد همه سیاستها برای پایانیافتن منازعه با مواضع شورای امنیت هماهنگ شود.» وی با تأکید بر اینکه «تعیین هیئتی برای معرفی آغازگر جنگ، هدف اصلی ماست» متن قطعنامه 598 را برای وزرای خارجه دو کشور فرستاد و خواستار نظر آنان گردید.[45] عراقیها آن را پذیرفتند ولی جمهوری اسلامی ایران به دلیل بعضی نواقص، به آن جواب «نه رد و نه تأیید» داد.[46]
دبیرکل در شهریور 1366 به تهران و بغداد سفر کرد و کوشید تا نظرات رهبران دو کشور را در مورد قطعنامه و طرح ششمادهای خود به هم نزدیک کند. وی همچنین با آیتالله خامنهای رئیسجمهور که برای شرکت در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفته بود در محل سازمان ملاقات کرد و در خصوص قطعنامه 598 با هم مذاکره نمودند.[47] این دیدارها، منجر به ارائه طرح اجرایی دبیرکل در 18 مهر به شورای امنیت و سپس در 24 مهر به وزرای خارجه ایران و عراق گردید. مفاد طرح اجرایی دبیرکل برای اجرای قطعنامه 598 عبارت بود از:
- دو کشور باید قطعنامه 598 را تمام و کمال بپذیرند.
- هیچ بندی از قطعنامه بر دیگر بندهای آن، تقدم ندارد. بنابراین، در روز برقراری آتشبس، یک هیئت بیطرف، بررسی مسئولیت منازعه را شروع خواهد کرد.
- بعد از برقراری آتشبس، عقبنشینی نظامیان به مرزهای بینالمللی آغاز میگردد.[48]
در 18 آذر 1366 دبیرکل سازمان ملل، خواستار تحرک جدیدی از سوی شورای امنیت برای اجرای قطعنامه شد. وی در خلال سال1367 نیز به فعالیت خود برای نزدیک کردن نظرات ایران و عراق و اجرای قطعنامه ادامه داد. او طی 6 ماه، 8 بار با مقامات عراقی و دو برابر آن با نمایندگان ایران، دیدار و مذاکره کرد.[49] او ناچار بود ملاقاتهای بیشتری با مقامات ایرانی داشته باشد؛ زیرا ایران، قطعنامه را کاملاً نپذیرفته بود. دبیرکل به منظور اعلام نظرات ایران و عراق، 8 بار با اعضای شورای امنیت ملاقات نمود.[50]
دبیرکل در پی درخواست مجدد ایران در فروردین 1367 مجدداً هیئتی برای بررسی کاربرد سلاحهای شیمیایی به ایران و عراق فرستاد. گروه اعزامی، مجدداً کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق را تأیید کرد و این امر منجر به صدور قطعنامه 612 در 19 اردیبهشت 1367 شد[51] که دومین قطعنامه در محکومیت کاربرد سلاح شیمیایی عراق در جنگ بود.
سال 1367 سال ورود علنی آمریکاییها به صحنه جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران بود. در این سال پایانهها، کشتیها و اسکلههای دریایی ایران در خلیج فارس هدف حملات آمریکاییها قرار گرفت. آنان در 12 تیر این سال اقدام به ساقط کردن هواپیمای مسافری ایران و کشتار صدها مسافر و خدمه آن در خلیج فارس کردند.
جمهوری اسلامی ایران نیز سرانجام برای جلوگیری از جنایات بیشتر، در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ طی نامهای به دبیرکل سازمان ملل، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را اعلام کرد.[52] اما با این پذیرش جنایات حکومت صدام علیه ملت ایران قطع نشد و از جمله یک ماه بعد شاهد عملیات مشترک بعثیها و سازمان مجاهدین خلق با نام «فروغ جاویدان» در نواحی غربی کشور بودیم.[53]
سرانجام در ۲۹ مرداد این سال با میانجیگری دبیرکل سازمان ملل آتشبس در تمام طول جبههها برقرار شد.[54] در خلال سال ۱۳۶۹ نامههای رؤسای جمهور دو کشور عراق و ایران مبادله شدند.[55] در نتیجه صدام روز ۲۶ مرداد 1369 با آزاد کردن اسرا و جانبازان[56] و در ۲۷ مرداد با اعلام پذیرش مجدد قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر[57] به جنگ ۸ ساله خود علیه ایران خاتمه داد.
سال بعد در 18 آذر 1370 دکوئهیار سه هفته قبل از پایان دوران دبیرکلی خود، طی گزارشی به شورای امنیت، دولت عراق را رسماً به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ 8 ساله علیه ایران معرفی کرد. این گزارش بر اساس بند 6 قطعنامه 598 که دبیرکل را موظف کرده بود تا آغازگر جنگ ایران و عراق را به شورای امنیت معرفی کند، تهیه شده بود.[58]
دکوئهیار آشکارا مخالف عبارت «جنگ ایران و عراق» بود. او در سال 1398 در مصاحبهای گفته بود: باید جنگ این دو کشور را «تهاجم عراق به ایران بنامیم» وی میگفت: «این تهاجم از جمله وقایع تلخ دوران مسئولیت من در سازمان ملل بود.»[59]
پینوشتها:
[1]. مصفا، نسرین، طارم سری، مسعود و دیگران، تجاوز عراق به ایران و موضعگیری سازمان ملل متحد، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، ص 167؛ خرمی، محمدعلی، جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل متحد، مترجم محمدعلی خرمی، ج 1، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1387، ص 49 – 51.
[2]. انصاری، مهدی، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهارم: هجوم سراسری، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1375، ص184.
[3]. مصفا و...، همان، ص 167.
[4]. معاونت آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی، انقلاب اسلامی جنگ تحمیلی و نظام بینالملل، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص 145.
[5]. پارسادوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، انتشارات شرکت سهامی انتشار، تهران، 1371، ص 56.
[6]. هدایتی خمینی، عباس، شورای امنیت و جنگ تحمیلی، وزارت امور خارجه، 1370، ص 71 - 73.
[7]. شیرودی، مرتضی، «عملکرد سازمان ملل متحد در جنگ تحمیلی»، مجله «رواق اندیشه»، ش 34، مهر1383.
[8]. روزنامه جمهوری اسلامی، 27 مهر 1359، ص 2.
[9]. والدهایم، کاخ شیشهای سیاست، مترجم عبدالرحمن صدریه، تهران، اطلاعات، 1374، ص 244.
[10]. مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، تاریخ انقلاب اسلامی، ج 5، ص 196.
[11]. والدهایم، همان، ص 255.
[12]. لطفاللهزادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب یازدهم، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1373، ص 133 و 249 و 267 و 279.
[13]. والدهایم، همان، ص 257.
[14]. همان، ص 253 - 254.
[15]. روزنامه کیهان، 6 تیر ۱۳۶0، ص 1 - 2.
[16]. روزنامه اطلاعات، 9 اسفند 1360، ص 2.
[17]. حدود 150 اسیر، طی سه مرحله آزاد شدند. این اسرا عمدتاً مجروح بودند.
[18]. جمشیدی، محمدحسین و دیگران، سازمانهای بینالمللی و جنگ ایران و عراق، انتشارات دانشگاه امام حسین، 1374، ص 109.
[19]. روزنامه جمهوری اسلامی، 15 مهر 1361، ص 1 و 12.
[20]. هدایتی خمینی، همان، ص ۸۷.
[21]. همان، ص 93.
[22]. همان، ص 102.
[23]. علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، انتشارات مرز و بوم، 1395، ج ۲، ص 67.
[24]. هدایتی خمینی، همان، ص 102.
[25]. شیرودی، مرتضی، همان.
[26]. روزنامه اطلاعات، 29 دی 1363، ص 3.
[27]. روزنامه جمهوری اسلامی، 20 اسفند ۱3۶۳، ص 1 - 2.
[28]. هدایتی خمینی، همان، ص ۱۰۳ - ۱۰5.
[29]. همان، ص 106.
[30]. روزنامه اطلاعات، 7 فروردین 1364، ص 1 - 3.
[31]. روزنامه اطلاعات، 18 فروردین 1364، ص 1.
[32]. روزنامه اطلاعات، 19 فروردین 1364، ص 1 - 3.
[33]. روزنامه اطلاعات، 4 اردیبهشت 1364، ص 1.
[34]. روزنامه اطلاعات، 7 اردیبهشت 1364، ص 1.
[35]. روزنامه کیهان، ۸ اردیبهشت ۱۳۶۴، ص ۱ - ۲.
[36]. هدایتی خمینی، همان، ص 188.
[37]. همان، ص 189.
[38]. پارسادوست، همان، ص ۶۷۴.
[39]. شیرودی، مرتضی، همان.
[40]. هدایتی خمینی، همان، ص ۲۳۸.
[41]. روزنامه اطلاعات، 15 دی 1365، ص 1.
[42]. روزنامه جمهوری اسلامی، 18 دی 1365، ص 11.
[43]. روزنامه رسالت، 8 بهمن 1365، ص 1 و 12.
[44]. هدایتی خمینی، همان، ص 132.
[45]. شیرودی، مرتضی، همان.
[46]. هدایتی خمینی، همان، ص 161 - 162.
[47]. روزنامه جمهوری اسلامی، 2 مهر 1366، ص 10.
[48]. جمشیدی و دیگران، پیشین، ص 114.
[49]. شیرودی، مرتضی، همان.
[50]. هدایتی خمینی، همان، ص 298 - 302.
[51]. همان، ص 197.
[52]. برزگر، علیرضا، روزشمار جنگ تحمیلی، انتشارات سروش، ۱۳۸۹ ص ۱۴۶.
[53]. این عملیات با واکنش سریع رزمندگان اسلام و با نام «مرصاد» دفع شد و مجاهدین خلق با تلفات سنگین عقب نشستند.
[54]. روزنامه اطلاعات، 29 مرداد 1367، ص 1.
[55]. برزگر، همان، ص ۱۵۰ - ۱۵۴.
[56]. روزنامه اطلاعات، 27 مرداد 1369، ص 1.
[57]. روزنامه جمهوری اسلامی، 25 مرداد 1369، ص 1.
[58]. روزنامه اطلاعات، 20 آذر 1370، ص 1.
[59]. تاریخ انقلاب اسلامی؛ جنگ تحمیلی، از شروع تا پذیرش قطعنامه 598، مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، 1393، ص 289.
تعداد بازدید: 35