25 شهریور 1404
«اگر حکومت فردا به دست شماها افتاد، چگونه میخواهید اداره بکنید، با بیسوادی نمیشود به جنگ کفر رفت، به جنگ کمونیست رفت؟ مردم آخوند بیسواد نمیخواهند.»[1]
با این همه، طلاب مدرسه به دنبال «تحرکات انقلابی» خود بودند. به گفته اکبریان:
«پس از شهادت آقا مصطفی در حجره من جلسهای تشکیل شد، با جمعی که بعضی از آنها شهید شدهاند، مرحوم پیرزاده ـ که در اردبیل به دست منافقین شهید شد ـ مرحوم مهدوی ـ که در سقز شهید شد ـ و شهید طباطبایی ـ که در تهران به دست منافقین شهید شد ـ در مدرسه خان هم آقای صالحی و رفقایشان سردمدار این قضایا بودند و بچههای پرشور مدرسه حجتیه هم در کنار بچههای حقانی و [مدرسه] خان بودند وقتی تظاهرات شروع میشد طلاب مدرسه خان، حجتیه و حقانی به هم میپیوستند. آن موقع مدرسه فیضیه تعطیل بود. سال 54 بسته شده بود و هنوز هم بسته بود. شب چهلم مرحوم مصطفی در حجره جمع شدیم. گفتیم بیاییم برای اولینبار در این مجلس ترحیم آقا مصطفی اسم امام را ببریم و شعار بدهیم.
ظاهراً قرعه به اسم ما افتاد که اول شروع کنیم به شعار دادن و رفقا هم شروع کنند. مجلس زیر گنبد مسجد اعظم برپا شد. همین که تمام شد، ما بلند شدیم و شروع کردیم به شعار دادن: «درود بر خمینی». یک دفعه دیدیم ما تنها ماندهایم. در آن وسط همه در رفتند. بالاخره چند تا شعار دادیم و بعد فرار را بر قرار ترجیح دادیم. این اولین جلسهای بود که برای آقا مصطفی در شب چهلم از طرف آیتالله گلپایگانی گذاشته شده بود. این واقعاً برای ما یک موفقیت بود، برای اولینبار به نفع امام شعار دادیم. فردایش باز در شبستان اعظم مجلس گذاشته بودند که آقای خلخالی و آقای ربانی املشی صحبت کردند. آنجا هم بلند شدیم و به نفع امام شعار دادیم: «درود به گل سرخ محمدی، حضرت آیتالله خمینی.»[2]
- تاریخ شفاهی مدرسه حقانی، بهمن شعبانزاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تابستان 1384، ص 178 - 179.
پینوشتها:
[1]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با مصطفی پورمحمدی، 19/7/1373، شماره بازیابی 683.
[2]. مصاحبه حمید روحانی با صالحی، اکبریان و حسینیان.
تعداد بازدید: 7