انقلاب اسلامی :: شاهدان حماسه

شاهدان حماسه

13 آبان 1404

روزهای قبل از انقلاب برای همه مردم روزهایی به یادماندنی است. روزهای شور و عشق مردم به امام عزیز، از کوچک و بزرگ همه در تظاهرات شرکت می‌کردند و علیه شاه شعار می‌دادند. ایمان به خدا و وحدت مردم باعث می‌شد که نه از گلوله، نه از تانک و نه از مزدوران رژیم پهلوی بترسند.

روزهایی که هر کس به نحوی خود را به صف تظاهرات می‌رساند و با مشت‌های گره کرده نفرت خود را از رژیم فریاد می‌زد. هر واقعه‌ای که رخ می‌داد. مردم دلیرتر می‌شدند. روز 5 آذر 57 که اربعین واقعه آتش‌سوزی مسجد جامع کرمان بود، در گلباف راهپیمایی باشکوهی صورت گرفت.

نزدیک‌های غروب بود، حال و هوای خاصی داشتیم،‌ مردم علیه ستمگری‌های شاه شعار می‌دادند که ناگهان دژخیمان مزدور شاه به مردم حمله‌ور شدند و با تیراندازی باعث مجروح شدن عده‌ای از مردم گشتند. من نیز که به گوشه‌ای می‌رفتم تا از برخورد گلوله‌ها در امان باشم ناگهان تیری به پایم اصابت کرد. همه مردم به خانه‌ها پناه بردند حتی بعضی‌ها در جوی‌های کنار خیابان پنهان شده بودند. من بر اثر اصابت گلوله به پایم نمی‌توانستم حرکت کنم و وسط خیابان افتاده بودم.

هوا کمی تاریک شده بود، حدود نیم ساعت کسی جرأت نزدیک‌شدن به من را نداشت. گلوله‌ها از چپ و راست به سمت مردم شلیک می‌شد، به هر زحمتی بود خودم را به گوشه خیابان کشاندم. خون زیادی از پایم می‌آمد تا اینکه عده‌ای آمدند و مجروحین را به بیمارستان رساندند و مرا هم به بیمارستان بردند، اما خون زیادی از پایم آمده بود و پزشک اعلام کرد که باید فوراً به کرمان منتقل شوم. در مسیر راه کرمان تعداد از مأموران شاه جلوی ماشین را گرفتند و ما را برگرداندند. دست‌هایمان را از پشت بستند و به ژاندارمری گلباف اعزام کردند و تا عصر روز بعد همان‌جا بودیم. کم‌کم چشمانم سیاهی می‌رفت، ضعف بر بدنم چیره شده بود. مرا به کرمان فرستادند اما پدرم سه روز آنجا زندانی بود. در بیمارستان فعلی شهید باهنر بستری شدم. پدرم را هم با تقاضا و اصرار زیاد آیت‌الله صالحی کرمانی آزاد کردند. در بیمارستان به ما گفتند عصب پایم قطع شده و باید به تهران اعزام بشوم. در تهران تحت عمل جراحی قرار گرفتم. بعد از 25 روز که بستری بودم، دیگر قدرت راه رفتن نداشتم. روزها گذشت و من دیگر نتوانستم مثل بقیه افراد راه بروم، پای چپم برای همیشه بی‌حس ماند، اما خدا را سپاسگزارم که در صحنه انقلاب حضور یافتم و توانستم نام خود را در لیست جانبازان انقلاب ثبت نمایم.

 

- شاهدان حماسه منظومه عشق، ج 3، گردآوری کبری شاهی؛ فاطمه صالحی؛ اشرف سیف‌الدینی، کرمان، ودیعت، 1385، ص 39 - 40.



 
تعداد بازدید: 12


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: