02 آذر 1390
محمود فاضلي
مسافرت شاه به آمريکا در روزهاي 24 و 25 آبان ماه 1356 که آخرين سفر رسمي او در مقام سلطنت به آن کشور بود، آخرين رويداد مهم سياسي پيش از شعلهور شدن آتش انقلاب به شمار ميآيد. اين سفر به فاصله 28سال بعد از آخرين سفر شاه در 23 آبان 1328 برگزار شد. در اين سفر که شاه اميدوار بود براي تثبيت موقعيت خود از آن بهرهبرداري کند، برعکس لطمه شديدي به موقعيت بينالمللي شاه وارد ساخت و موضع او را در برابر حرکتهاي مخالف بيش از پيش تضعيف کرد. تظاهرات بيسابقه مخالفان رژيم شاه هنگام ورود او به کاخ سفيد، که موجب بهکارگيري گاز اشکآور از طرف پليس و اشکريختن کارتر و شاه هنگام سخنراني در برابر کاخ سفيد شاه را از همان برخورد نخستين با رييسجمهور جديد آمريکا در موقعيت ضعيفي قرار داد و نمايش اين صحنه از تلويزيون ايران که خود از وجود يک جريان قوي مخالف رژيم در اين سازمان حکايت ميکرد، موقعيت داخلي شاه را نيز به شدت ضعيف کرد.
دانشجويان ايراني از همه گرايشهاي فکري موفقيت تبليغاتي ديگري در آخرين برخورد با شاه در آمريکا به دست آورند. يک هفته پيش از انجام اين سفر خبرگزاري آسوشيتدپرس طي خبري نوشت: «چهار نفر نقابدار در تظاهراتي عليه ديدار آينده شاه ايران از آمريکا، خود را با زنجير به مجسمه آزادي بستند». شاه نيز پيش از سفر در مصاحبه با مجله آمريکايي نيوزويک اعلام داشت: «برخي تظاهرکنندگان ضد ايراني در آمريکا، تندروهاي فلسطيني هستند». سخنگوي وزارتخارجه آمريکا نيز نسبت به اين تحرکات به مقامهاي ايراني هشدار داد.
پرويز عدل، سخنگوي وزارتخارجه ايران نيز تظاهرات عليه شاه را به توطئه آنارشيستها عليه شاه توصيف کرد و گفت، شاهنشاه به عنوان مظهر امنيت و ثبات منطقه، بزرگترين مانع براي هدفهاي آنارشيستها شناخته ميشود!
اين برخورد در تلويزيونهاي آمريکا و در صفحات اول روزنامهها اين کشور از جمله لسآنجلستايمز و واشنگتنپست بازتاب وسيعي يافت. در اين تظاهرات همه جناحهاي انشعابي سازمان دانشجويان ايراني در آمريکا همراه با گروهي از دانشجويان مسلمان در نزديک کاخ سفيد اجتماع اعتراضآميزي به راه انداختند. اين جمعيت که تعدادشان به چهارهزارنفر ميرسيد در بخش شمالي کاخ سفيد در ميدان لافايت اجتماع کرده بودند و در همان حال، جمعيت هوادار شاه نيز که حدود هزارو 500 نفر ميشدند در ناحيه اليپس که چمنزاري در جنوب کاخ سفيد است، جمع شده بودند. اندکي پس از ورود شاه در ساعت10:30 صبح و با شليک گلولههاي توپ که مقدم شاه را گرامي ميداشتند، صدها تظاهرکننده ضدشاه براي هجوم به سوي کاخ سفيد به صفوف پليس يورش بردند. دانشجويان با استفاده از چوبدستيهايي که از پلاکاردها کنده شده بود و نيز چوبهايي که از تاسيسات ساختماني اطراف تهيه کرده بودند با پليس مجهز به باتوم به زدوخورد پرداختند. صحنه درگيري خشونتبار حدود 20 دقيقه طول کشيد. تظاهرکنندگان آنقدر به محدوده تشريفات کاخ سفيد نزديک شده بودند که پليس مجبور به استفاده از گاز اشکآور شد. پرتاب گاز اشکآور پليس به سوي تظاهرکنندگان باعث شد تا شاه و رييسجمهور کارتر نيز دچار سرفه شوند و اشک از چشمانشان جاري شود.
در پايان اين ماجرا 96 تظاهرکننده و 26 پليس مجروح شدند. جمعيت هوادار شاه شامل 700 دانشجوي نيروي هوايي ميشدند که با استفاده از سهروز مرخصي به تظاهرات آورده شده بودند و نيز افراد ديگري که از سفارت ايران پول دريافت کرده بودند. گروهي از اين افراد را اتباع ايرانيتبار غيرمسلماني تشکيل ميدادند که اعتراف کردند که هزينههاي بليت هواپيما، اقامت در هتل و نيز مبلغ صددلار پول توجيبي توسط نمايندگان دولت ايران به آنان پرداخت شده است. يکي از جوانان شرکتکننده به خبرنگاران گفت: «من روز دوشنبه با پول شاه به اينجا پرواز کردم. آنان پول بليت هواپيما را همراه با مبلغ 300 دلار هزينههاي ديگر به هر کسي که حاضر به آمدن به اينجا و اعلام حمايت از شاه بود، پرداخت ميکردند. من اين پول را گرفتم و حال عليه خود شاه تظاهرات ميکنم. (اميدوارم) شاه به درک واصل شود».
اين خشنترين و بزرگترين تظاهراتي بود که بعد از تظاهرات ضد جنگ ويتنام از اوايل دهه 1970 در واشنگتن صورت گرفت. خشونتآميز بودن اين درگيريها، چشمان گريان شاه و رييسجمهوري آمريکا و نيز گزارش رسواکننده مربوط به باج دادن شاه به افراد براي شرکت در تظاهرات به نفع او در محافل بينالمللي بازتاب وسيعي داشت.
در مذاکرات رسمي شاه و کارتر مسايل مربوط به امنيت منطقه و روابط و موضوع فروش اسلحه از طرف آمريکا به ايران و همچنين مساله نفت مورد بحث قرار گرفت، ولي مهمترين موضوعي که در مذاکرات خصوصي کارتر با شاه مطرح شد، مساله حقوق بشر و آزاديهاي سياسي در ايران بود که کارتر در خاطرات خود به آن اشاره کرده و نوشته است که توصيههايي براي گسترش آزاديهاي سياسي و تماس با گروههاي ناراضي به شاه کرده ولي شاه ضمن دفاع از سياستهاي خود گفته است که بيشتر مخالفان او کمونيستها هستند و قوانين ايران فعاليتهاي کمونيستي را در ايران منع کرده است. خبرگزاري فرانسه و يونايتدپرس در همين زمينه از قول شاه نوشتند: «کساني که در ديدار جاري وي از آمريکا دست به تظاهرات ميزنند در درجه اول کمونيستها هستند! مخالفت در ايران غيرقانوني نيست! ولي کمونيسم غيرقانوني است.»
مهمترين امتيازي که شاه براي جلب حمايت کارتر از حکومت خود به او داد موافقت با تثبيت بهاي نفت بود که با سخنان گذشته او درباره لزوم افزايش بهاي نفت و مرتبط ساختن آن با تورم جهاني آشکارا تناقض داشت. شاه در يک کنفرانس مطبوعاتي که پيش از ترک واشنگتن ترتيب داد، رسما اين موضوع را اعلام داشت و گفت که ايران در اجلاس آينده اوپک از تثبيت بهاي نفت براي يک سال آينده حمايت خواهد کرد. در همين کنفرانس مطبوعاتي سوالاتي درباره مسايل مربوط به حقوق بشر از شاه مطرح شد و شاه در پاسخ به اين سوالات ضمن اشاره به فضاي باز سياسي که در ايران به وجود آمده گفت که او با نظريات کارتر درباره مسايل مربوط به حقوق بشر کاملا موافق است. «ولي آنچه در مورد ايران بايد گفته شود اين است که در کشور ما فعاليتهاي کمونيستي غيرقانوني است و اگر کساني به علت دست زدن به اين قبيل فعاليتها تعقيب و بازداشت ميشوند، کاري است که در چارچوب قوانين ايران صورت ميگيرد.»
شاه در مصاحبههاي ديگری که جداگانه با چند روزنامه و مجله آمريکايي داشت، کوشيد تا حرکتهاي مذهبي را در ايران به کمونيستها ارتباط دهد و چنين وانمود کند که کمونيستها يا به اصطلاح خودش «مارکسيستهاي اسلامي» در پوشش مذهب در ايران دست به فعاليت زدهاند تا هم از احساسات مذهبي مردم استفاده کنند و هم از تعقيب قانوني مصون بمانند. شاه اصطلاح « ارتجاع سرخ و سياه» خود را هم در اين مصاحبهها تکرار ميکرد و براي ترساندن غربيها، خطر کمونيسم در ايران را بيش از آنچه واقعيت داشت بزرگ ميکرد.
27 نوامبر سال 1977 سناي آمريکا نسبت به تظاهرات بر ضد شاه در شهر واشنگتن و در کنار نردههاي کاخ سفيد به دولت جيمي کارتر اعتراض کرد. اين تظاهرات در جريان سفر شاه به واشنگتن صورت گرفته بود. سناي آمريکا، مقامات دولت کارتر را متهم کرد که اقدامات لازم را براي جلوگيري از اين تظاهرات بهعمل نياوردهاند. از لحن اعتراض چنين برميآمد که مقامات دولت کارتر تعمدا از تظاهرات جلوگيري نکرده بودند تا شاه تضعيف و پايههاي حکومت او متزلزل شود.
منابع:
- داستان انقلاب تاليف و ترجمه محمود طلوعي، نشر علم، 1371
- کنفدراسيون، تاريخ جنبش دانشجويي ايران، افشين متين، مترجم ارسطو آذري، تيراژه، 1378
- روزشمار روابط ايران و آمريکا، غلامرضا کرباسچي، انتشارات بقعه، 1380
منبع: روزنامه شرق
تعداد بازدید: 1386