05 آذر 1390
محسن خیمهدوز
فروغی، روشنفکری مدنی
اگر تمایز روشنفکری، غیرروشنفکری و شبهروشنفکری را بپذیریم(1) و غیرروشنفکری را دیتاگرا (آکادمیکاندیشی) و شبهروشنفکری را ایدئولوژیکاندیش و تئولوژیکانگار (آرمانگرا و باورگرا) بدانیم، محمدعلی فروغی در گروه روشنفکری قرار میگیرد و میتوان او را روشنفکر و البته یک روشنفکر مدنی نامید، چراکه دغدغه او در مقام روشنفکری، نه آرمانگرایی ایدئولوژیک، نه باورگرایی تئولوژیک و نه دیتاگرایی آکادمیک بود. فروغی بارزترین وجه روشنفکری مدنی را با خود داشت زیرا او یک مسالهگرای تمامعیار بود. تحلیل فعالیتهای مدنی فروغی (و دیگر روشنفکران مدنی چون مصطفی رحیمی و همایون صنعتیزاده نیز)، در حوزه مدیریت و فعالیتهای اجتماعی و سیاسیاش نیازمند یک مقاله و پژوهش مستقل است. تجربه و پژوهشی که سیاست ایران امروز سه دهه است به آن نیازمند بوده و هنوز به خود ندیده است. در این نوشته به رابطه میان زبان و مدنیت در کارهای فروغی پرداخته شده تا مشخص شود که شرط اول روشنفکری، مدنیت و مسالهگرا بودن است و شرط اول مسالهگرا و مدنیت هم برخورداری از زبانی پالوده و استاندارد است. نمیتوان با زبانی شلخته، روشنفکر و مدنی بود و نمیتوان با زبانی شلخته مساله حل کرد زیرا با زبان شلخته اساسا شناخت مساله امکانپذیر نیست، چه رسد به اینکه بتوان آن را حل هم کرد.
زیباییشناسی زبانی فروغی
فکر خوب با زبان خوب متولد میشود با نثر و نگارش خوب هم بیان میشود. چه نظریه تحویلگرایانه فکر به زبان را بپذیریم (اینکه بدون زبان فکر هم وجود ندارد) و چه نظریه استقلال وجودی فکر از زبان را بپذیریم (اینکه زبان، شرط ظهور فکر است و نه علت آن) نمیتوان انتظار داشت که با زبان شلخته، نثر نامتوازن و نگارش مبهم به اندیشه معتبر و فکر نو رسید. فکر سعدی نیازمند نثر سعدی است، فکر حافظ نیازمند زبان حافظ و فکر شاملو نیازمند نثر شاملوست. بنابراین جامعهای که به لحاظ تاریخی نیازمند احیای عقلانیت و ظهور افکار نو برای حل مسایل خود است، ضرورتا نیازمند احیای نثر و نگارش در حیطه زبانی خود هم هست، چرا که نثر نامطلوب و شلخته جدا از اینکه مانع ظهور فکر نو میشود، امکان نقد را هم از بین میبرد. در زبان و نثر نامتوازن و مبهم آنچه باید نقد شود بهدرستی شناخته نمیشود و آنچه بهدرستی ولی بهدشواری نقد میشود، بهدرستی انتشار نمییابد و نهایتا اینکه در نثر شلخته و نامعتبر همواره نقد فکر و اندیشه (اگر فکر و اندیشهای وجود داشته باشد) به نقد شخصیت و صاحب فکر و اندیشه تبدیل میشود که این خود مانع نقادی و نهایتا مانعی دیگر در برابر تولید فکر و اندیشه است. به این منظور شناخت نمونههای نثر خوب و معتبر، چه کلاسیک و چه مدرن، یک ضرورت منطقی و تاریخی است.
یک نمونه زیبا از نثر نگارشی در زبان فارسی معاصر (و شاید زیباترین نمونه معاصر) نثر درخشان محمدعلی فروغی، نویسنده «سیر حکمت در اروپا» و مترجم «گفتار در روش» دکارت در ایران است. نثر نگارشی فروغی بیشک تحتتاثیر نثر پاتولوژیست بزرگ زبان فارسی، سعدی است (تحلیل نثر سعدی موضوع مقاله مستقلی است). نثر فروغی نثری است شیوا، رسا، مدرن با جملاتی کوتاه و ساده ولی نه سادهانگارانه. نثری که هم میتوان فاخرترین نوشتههای ادبی و فلسفی را در قالب آن به نگارش درآورد و هم دشوارترین متنهای فلسفی را به کمک فرم نگارشی آن به زبان شیوا و رسای فارسی ترجمه کرد.
نثر فروغی، نثری است صیقل خورده و موزون ولی نه شاعرانه، با جملاتی کوتاه و مقطع اما دارای پیوستگی مفهومی حتی در حد یک پاراگراف بلند، بیآنکه اغتشاش معنایی یا مفهومی ایجاد کند، نثری که ادب نگارشی در سراسر جملاتش دیده و حس میشود، نثری که نگارش را در خدمت انتقال معنا و مفهوم به خواننده قرار داده بیآنکه انضباط نگارشی، تکلفی مصنوعی را به خواننده تحمیل کند. به عبارت دیگر نثر فروغی، نثری استاندارد است.
فروغی چنین نثر نگارشی را هم در تالیفات، هم در ترجمهها و هم در خطابههایش به کار برده است. حیرتانگیز آنکه این اتفاق نگارشی در زمانی روی میدهد که دیکتاتوری رضاخانی، او را منزوی و خانهنشین کرده و حیرتانگیزتر اینکه بنیانگذار این نثر شیوای نگارشی یک سیاستمدار حرفهای است که بخشی از دوران پرتلاطم سیاست ایران به نام و یاد او گره خورده، دورانی که همچنان محل بحث و مناقشات فراوان است. این سیاستمدار حرفهای، ادیبی فرهیخته نیز هست که در دوران خانهنشینی و انزوا برای اولین بار نسخهای از مجموعه آثار سعدی را به نام کلیات سعدی تدوین و منتشر کرد که از زمان اولین چاپ آن (1320) تاکنون معتبرترین مرجع سعدیپژوهی و مشهورترین منبع سعدیدوستان ایرانی در سراسر جهان است که بارها تجدید چاپ شده و همچنان نیز میشود (البته این نکته بیانگر تنبلی تاریخی ایرانیان هم هست که همچنان تنها منبع معتبر آنها در سعدیپژوهی همچنان نسخه فروغی است). فروغی پس از تاثیرپذیری از نثر فاخر سعدی به سبک نگارشی خود دست یافت و آن را در تالیفات و ترجمههای خود به کار برد و به یادگار گذاشت.
اگر ترجمههای فروغی را مرور کنیم ضمن اینکه به دانش او از معارف عصری و میزان تسلط او به زبان مبدأ و مقصد و میزان شناختش از مفهوم مطالب پی میبریم، ویژگی دیگر او در ترجمه، نیز آشکار میشود و آن قدرت تلطیف زبان ترجمه یا لحندادن به ترجمه بدون تغییر در متن اصلی است. اهمیت رعایت لحن در ترجمه که چیزی ورای خود ترجمه است در برگردان رمانها و داستانهایی که با حس و حال و احساس کاراکترها سر و کار دارد، نمایان میشود. مترجمان اینگونه آثار بیش از دیگران با این دشواری در ترجمه روبهرو میشوند. لحندادن به ترجمه و قدرت حفظ لحن در ترجمه از ویژگیهای بارز ترجمههای فروغی است.
فروغی بنیانگذار روش لحندهی به نگارش فارسی در ایران معاصر است. روشی که به اصطلاح سینمایی به متن، کشش دراماتیک میدهد به طوری که نه تنها خواندن متن او را جذاب میکند بلکه جذابیت آن را تا انتها نیز نگه میدارد. به همین دلیل است که خواننده از مطالعه متن نگارشی فروغی، حتی متنهای فلسفی او، احساس خستگی و کسالت نمیکند.
با نگاهی به اولین پاراگراف از ترجمه «گفتار در روش» دکارت، میتوان به این استعداد نگارشی فروغی در ترجمه، تالیف و ابداع نثر پاکیزه و بهداشتی پی برد:
«میان مردم عقل از هر چیز بهتر تقسیم شده است، چه هرکس بهره خود را از آن چنان تمام میداند که در مردمانی که در هر چیز دیگر بسیار دیر پسندند، از عقل بیش از آنکه دارند، آرزو نمیکنند و گمان نمیرود همه در این راه کج رفته باشند بلکه باید آن را دلیلی دانست بر اینکه قوه درست حکمکردن و تمیز خطا از صواب، یعنی خرد یا عقل طبعا در همه یکسان است و اختلاف آرا از این نیست که بعضی بیش از بعضی دیگر عقل دارند بلکه از آن است که فکر خود را به روشهای مختلف به کار میبرند و منظورهای واحد در نظر نمیگیرند، چه ذهن نیکو داشتن کافی نیست بلکه اصل آن است که ذهن را درست بهکار برند و نفوس هر چه بزرگوار باشند همچنان که به فضایل بزرگ راه میتوانند یافت به خطاهای فاحش نیز گرفتار میتوانند شد و کسانی که آهسته میروند اگر همواره در راه راست قدمزنند از آنان که میشتابند و از راه راست دور میشوند، بسی بیشتر میروند(2).»
اگر زمان نگارش این نثر را در نظر بگیریم (اوایل1315) ارزش این سبک نگارش بیشتر مشخص میشود. انضباط، تعهد و زیباییشناسی نگارشی را در نحوه تنظیم مطالب سیر حکمت در اروپا نیز میبینیم. در آن ایام که نوشتن یا ترجمه، کاری لوکس و غیرفراگیر بود در انتهای هر سه جلد سیر حکمت در اروپا را میبینیم که چهار فهرست از نامها، کتابها، اصطلاحات فرانسه به فارسی و اصطلاحات فارسی به فرانسه آورده شده که امروزه در کمتر تالیف یا ترجمهای این انضباط نگارشی را میبینیم.
فروغی نه تنها سبک نگارشی در ترجمههای دشوار به زبان ساده و بدون لوث شدن اصل مطلب را ابداع کرد بلکه نثر نگارشی فلسفی و مفهومی را هم ایجاد کرد. فروغی در جلد دوم سیر حکمت در اروپا، آرای پییر بـِیل(3) آخرین متفکر قرن هفدهم فرانسه را چنین به نگارش در میآورد: «در دین باید ایمان را حاکم قرار داد و به گفته مقتدایان باید عمل نمود و در علم و حکمت به عقل باید رجوع کرد. اختلافات و منازعاتی که میان فرقههای مختلف هست غالبا مبنی بر اغراض و هواهای نفسانی است، بسا هست که در اصل مطلب متفقند و لیکن الفاظ و عبارات و شیوه بیان را مختلف ساخته با هم مشاجره میکنند و نمیدانند چه میگویند یا میدانند و لجاج و عناد کرده به تقبیح و تکفیر یکدیگر میپردازند. پس افکار و عقاید را باید آزاد گذاشت و از این جهت متعرض کسی نباید شد(4).»
سبک نگارشی فروغی فقط به تالیفات فلسفی و ترجمههای فاخر محدود نبود. فروغی اگر فرصت بیشتری داشت و اگر لمپنیسم رضاخان او را آزار نمیداد و از کار نمیانداخت، میتوانست در حوزه خلق آثار ادبی مثل داستاننویسی و نقد ادبی هم بدرخشد و حتی بتواند آثار جالب دیگری را هم ترجمه کند. کافی است به متن نامهای که فروغی پس از اخراج از کار و شروع خانهنشینی برای دخترش مینویسد نگاهی انداخته شود تا بیاختیار اشکی از چشمان جاری کند. قدرت نگارشی فروغی در اینجا هم احساسات زیباییشناسانه و لطیف او را بهخوبی بروز داده و به یادگار گذاشته است. اما حیف که لمپنیسم سیاسی مسلط میانهای با ادب و ادبیات و تفکر نداشت و مروج لمپنیسم نگارشی و زبانی شد و فروغی را از خلق بخشی از استعدادهایش محروم کرد.
ویژگی بارز نثر فروغی در نگارش، جدا از شیوایی و روان بودن و برخورداری از انضباط جملات در دو نکته اساسی است که نثر نگارشی امروز ایران در همه حوزهها بهویژه در حوزه نگارشهای ادبی، فلسفی و مفهومکاوانه به شدت به آن نیازمند است. این دو نکته عبارتند از:
الف- رعایت مینیمالیسم نگارشی
ب - درمان لمپنیسم زبانی.
مینیمالیسم نگارشی
نگارش با جملات کوتاه یکی از روشهای دشوار و در عین حال کارآمد نگارشی هم در تالیف و هم در ترجمه است. نگارش با جملات کوتاه که ریشه در ادبیات فاخر ایران نیز دارد، از جمله نثر فاخر سعدی در گلستان باعث میشود که انتقال مفهوم به مخاطب با حداقل اضافات نوشتاری و بدون ایجاد ابهام در قوه فهم او انجام شود. جملات بلند در نگارش یا برای پوشاندن هیچندانی و هیچنگویی صورت میگیرد، بهطوری که مخاطب گمان میکند اگر متن را نمیفهمد به دلیل دشوار بودن متن و یا کمدانشی اوست در صورتی که با متن و نوشتهای قلابی روبهرو است که درونش چیزی نیست و بیشتر ادای نگارش و نوشتن را در میآورد تا اینکه دغدغه خلق نگارشی بدیع داشته باشد یا اینکه اگر نوشته حاوی مطلبی اصیل باشد در طولانینویسی و اصطلاحا رودهدرازی نگارشی، اصل مطلب و مفهوم گم میشود و خواننده چنین متونی معمولا از میانه راه مطالعه متن را رها میکند. البته باید سادهنویسی را از سادهفهمی و سادهخوانی جدا کرد و نباید گمان کرد که سادهنویسی الزاما سادهفهمی و سادهخوانی را به دنبال دارد. سادهنویسی برای سادهفهمی یا سادهخوانی نیست زیرا مطالب جدی و عمیق و سنگین را باید با مطالعات مکرر و آموزش درست و رفع پرسشها تا رسیدن به جوابی مستدل و معتبر خواند و فهمید. بنابراین منظور از سادهنویسی، سادهانگاری در خواندن و فهمیدن نیست بلکه ساده بیانکردن مطالب جدی و سنگین (و حتی غیر سنگین) بدون لوث و آلوده کردن آنها به اداهای مصنوعی و دشوار فرمال نگارشی است. فروغی خود درباره مفهوم سادگی در نگارش چنین میگوید: «آگاهی و اقتباس از افکار و لطایف گفتار خارجیان مستلزم آن نیست که شیوه بیان و زبان خود را از دست بدهیم و پسندیدهتر آن است که فکر اروپایی را به زبان و بیان اختصاصی ایرانی درآوریم. اینجانب چه در نگارش و چه در ترجمه همهوقت کوشیدهام که این نتیجه را حاصل کنم اما اینکه کامیاب شده یا نشدهام حکمش با خوانندگان است... در هر حال اگر اینجانب موفق شده باشم که مطالب را ساده و روان بیان کنم، امیدوارم خوانندگان از این جهت مغرور نشوند و سرسری نخوانند. روانبودن لفظ، نشانه آسانبودن معنی نیست. مطالب بسیار عمیق است و فهم آنها به درستی، تامل شایان لازم دارد و هر چند گمان دارم هر شخص هوشیاری میتواند از این کتاب استفاده کند، بهرهمندی کامل کسی راست که لااقل به اجمال از اصول عقاید حکمای پیشین آگاه بوده و نسبت به معارف جدید و علوم ریاضی و طبیعی امروزی هم به کلی بیگانه نباشد(5).»
مینیمالیسم نگارشی به زیبایی در نثر نگارشی فروغی روان شده و هر بار با خواندن نوشتههای تالیفی و ترجمهای او میتوان به این استعداد والای نگارشیاش پیبرد و تحسینش کرد. به همین دلیل خواندن چندباره تالیفات پرتنوع فروغی(6) از جمله سیر حکمت در اروپا، ترجمه او از گفتار در روش دکارت و نیز دقت در نامهها و یادداشتهایش برای هر مترجم و نویسنده فارسیزبان لازم و ضروری است.
لمپنیسم زبانی
لمپنیسم زبانی یکی از نتایج و تبعات لمپنیسم تاریخی- فرهنگی است که مدتهاست با فرهنگ امروز ایران گره خورده است(7) لمپنیسم زبانی شایعترین تاثیر خود را بر زبان و گویشهای زبانی و اصطلاحات محاورهای و نهایتا در سبک نگارشی میگذارد. در مورد رواج اصطلاحات لمپنیسم زبانی که عمدتا از آنها به زبان مخفی یاد میکنند و میتوان آن را در محاورههای روزمره مردم دید، پژوهشهایی تحت عنوان اصطلاحات زبان مخفی منتشر شده که میتواند بخشی از لمپنیسم زبانی و خطرات آن را نشان دهد. لمپنیسم زبانی را البته نباید با گفتار عامیانه و لحن بیانی روزمره مردم اشتباه گرفت. واضح است که گفتار و لحن زبانی عامه عینا با نثر و لحن ادبی و نگارشی استاندارد یکسان نیست اما این تفاوت، تفاوتی کاربردی و گاه استیک و زیباییشناختی است که در هر دستگاه زبانشناختی وجود دارد. بنابراین لمپنیسم زبانی نه به معنای زبان عامه مردم که به معنای خروج از قواعد دستگاه زبانی است. قواعدی که بیش از هر چیز ضامن تولید فکر، اندیشه، علم و هنر است. گسترش لمپنیسم زبانی گاه به حدی است که فقط به حوزه اصطلاحات عامیانه( slang) محدود نمیشود بلکه میتوان آثار آن را در روزنامهها، مجلات هفتگی و ماهیانه عامهپسند و گاه در حوزه ژورنالیسم حرفهای و حتی در برخی از تالیفات دانشگاهی و ترجمههای ادبی و فلسفی در داستانها و رمانهای پر تیراژ، در فیلمنامهها و متن سریالهای تلویزیونی و متاسفانه در بخشی از سخنرانیهای مسوولان اجرایی کشور و نیز در سخنان برخی از ائمه جمعه و نمایندگان مجلس بهخوبی دید و مشاهده کرد. (اکثر فیلمهای سینمایی و اکثر سریالهای تلویزیونی فعلی ایران آکنده از فحاشی، بدگویی، شلختگی محاورهای و مروج لمپنیسم زبانی هستند). این آسیب را در حوزه نگارشی فضای مجازی اینترنت هم میبینیم؛ حوزههایی شامل متنهای الکترونیکی و ایمیلها، نوشتههای چت و گفتوگویهای اینترنتی و بخشی از سایتهای شعر و شاعری مدرن و پستمدرن که به دلیل فقدان عقلانیت ادبی و نگارشی،دامنه لمپنیسم زبانی در آنها در حال گسترش است، به نحوی که دیگر انتظار نگارش یک متن فاخر با رعایت ضوابط ادبی و زیباییشناختی دشوار به نظر میرسد. در چنین فضایی وقتی نثر نگارش زیبا و بهداشتی فروغی با شلختگی و لمپنیسم زبانی فعلی مقایسه میشود، میتوان بیشتر و بهتر به عمق آسیبهای زبانی و نگارشی فارسی معاصر و رایج از یکسو و اهمیت تلاشهای فروغی در ابداع سبک نگارشی نوین و فاخر از سوی دیگر پی برد. رفع لمپنیسم زبانی درگرو بهداشتیشدن نثر و نگارشی است آنچنان که فروغی به سادگی، به زیبایی و در عین حال با دقت لازم مفهومی در این پاراگراف آورده است: «نفس انسان آیا روحانی است یا جسمانی و آیا باقی است یا فانی؟ آیا ماده قوه، ادراک میتواند داشته باشد؟ و ماده چیست و آیا قدیم است یا حادث؟ اینها مشکلاتی است که به عقیده ولتر حل شدنی نیست و بحث آنها هم برای زندگانی بشر سودی ندارد، آنچه میدانیم و دانستن آن سودمند است این است که علم، نفع و جهل، زیان دارد و راه کسب علم، حس و تجربه است و راه سعادت، اینکه مردم به یکدیگر ستم و بیداد نکنند و مدار امور بر داد و قانون و رعایت حق باشد و نیکوکار آن است که خیر عموم بخواهد و عدل و داد، امری است که فطرت بر آن حکم میکند و طبیعت و فطرت را نمیتوان تبدیل نمود، ولیکن تبدیل جهل به علم میسر و در تربیت نفوس موثر است(8).»
شاید غلوآمیزی نباشد اگر ادعا شود که برای رفع لمپنیسم زبانی و نیز برای بر طرفکردن آسیب طولانینویسی در زبانفارسی معاصر و فهم ظرایف سادهنویسی و کوتاهنویسی، هم در جملهپردازی و هم در مفهومپردازی، نثر فروغی را میتوان استاندارد نگارش در زبانفارسی به حساب آورد و از آن به مثابه متر نگارش و نویسندگی بهره برد؛ نثری که جدا از ذوق و ابتکار فروغی به تمامی وامدار ابتکارات زباندانی سعدی هم هست. اگر چنین ادعایی گزاف نباشد در اینصورت کارشناسان ادبیات فارسی باید در تنظیم استانداردهای نوین نگارشی و تبدیل این استانداردها به دستورالعملهای کاربردی(9) اقدام کنند تا در آیندهای نهچندان دور شاهد خلق آثار تالیفی، ترجمهای و نگارشی نوین و بدیع در زبانفارسی باشیم آنچنان که در گذشتههای خود در آثار سعدی، بیهقی، عبدالکریم شهرستانی(10) (دانشمند قرن ششم) و فروغی شاهد بودهایم.
نتیجه
از تبعات رفع لمپنیسم زبانی و رعایت قواعد زیباییشناسی نگارشی و فهم ضرورت کاربرد مینیمالیسم در نگارش، فقط رسیدن به زبانی فاخر یا تزیینی نیست که بتوان آن را به دیگری عرضه کرد و آن را به مثابه میراثفرهنگی فقط پاسداشت بلکه نتیجه و تبعات اصلی آن کمککردن به شناخت تمایز مساله از شبهمسالههاست. شبهمسالههایی که تمام حوزههای فرهنگ، سیاست و اجتماع امروز را پر کرده است. شک نباید داشت که اگر نه عامل اصلی بلکه یک عامل اساسی در شناخت تمایز مساله از شبهمساله، برخورداری از زبانی پالوده و استاندارد است. تجربه تاریخی به ما نشانداده که با زبان ایدئولوژیک، زبان تئولوژیک و زبان دیتا و آمار، نه قادر به حل مسایلمان بودهایم و نه حتی قادر به شناخت آنها بلکه هر روز آنها را تکثیر کرده و در قالبهای نوینی بر خود مسلط کردهایم. همانطور که هگل دریافت که باید به زبان آلمانی، فلسفه بیاموزد تا بتواند با آن زبان فلسفهورزی کند، نسل فعلی ایرانیان هم با درسگرفتن از اشتباه پیشینیانش با آموختن از روشنفکران مدنیاش، ابتدا باید به زبان و نگارشش، مدنیت بیاموزد تا بهتدریج بتواند با زبان مدنی، مدنی هم بیندیشد و هم مدنی رفتار کند و نهایتا به شناخت مسایلش و به حل آنها نیز قدرت یابد.
پینوشتها
1- بحث درباره مقوله روشنفکری و این تمایزات سهگانه را در سلسله مقالات «مقام روشنفکری» در روزنامه شرق سال 89 آوردهام.
2- فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ترجمه: گفتار در روش راه بردن عقل، اثر رنه دکارت، 1315 (چاپ جدید از: انتشارات زوار-1384)
3- Pierre Bayle( 1647-1707)
4- فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، جلد دوم، انتهای فصل اول، 1318 (چاپ فعلی: انتشارات زوار- 1384)
5- فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، مقدمه جلد دوم، 1318 (فعلی: زوار-1384)
6- با آنکه فروغی سیاستمدار فعال و کارآمدی بود هرگز از تفکر، نوشتن، نگارش و ادبیات غافل نشد. خلق چنین شخصیت چندجانبهای در میان ایرانیانی که عادت به تکوجهی و تک بُعدی بودن دارند حیرتانگیز و ارزشمند است. نگاهی به بخشی از فهرست تالیفات، ترجمهها و تصحیحات ادبی او جایگاه والای ادبی، فکری و حتی سیاسی او را نشان میدهد، جایگاهی که اساس شکلگیری نثر پخته، بهداشتی و استاندارد شده او هم هست:
تالیفات
آیین سخنوری یا فن خطابه- 1316
اصول علم ثروت ملل-1323 قمری
اندیشه دور و دراز- 1306
تاریخ ایران قدیم- 1319 قمری
تاریخ ساسانیان- 1315قمری
تاریخ اسکندرکبیر- فاقد تاریخ
تاریخ ملل قدیمیه مشرق- فاقد تاریخ
تاریخ مختصر دولت قدیم روم- 1327قمری
حقوق اساسی یا آداب مشروطیت دول- 1326 قمری
حکمت سقراط- 1297
خلاصه شاهنامه- با همکاری مجتبی مینوی- 1313
چرا؟ به این جهت- فاقد تاریخ
دوره مختصری از علم فیزیک- 1328 قمری
دوره تاریخ مختصر ایران- 1328 قمری
سیر حکمت در اروپا- 1318
مقالات فروغی- گردآوری توسط حبیب یغمایی- انتشارات یغما- 1353
ترجمهها
درسهای علمی- پل بر - فاقد تاریخ
فن سماع طبیعی- بوعلی سینا- 1316
گفتار در روش بهکار بردن عقل- رنه دکارت- 1317
تصحیحات ادبی
بوستان سعدی همراه با مقدمه- 1316
رباعیات خیام با مقدمه- 1321
رسایل سعدی- 1317
غزلیات سعدی با مقدمه- 1318
کلیات سعدی با مقدمه- 1319
گلستان سعدی با مقدمه- 1320
مواعظ سعدی با مقدمه- 1321
مقدمه اشعار برگزیده حافظ - 1318
مقدمهای بر خطابه بهرام گور- تهمورس انگلساریا- 1309
مقدمهای بر شفا - بوعلی سینا- 1316
برخی از مقالات
ایران را چرا باید دوست داشت؟ - 1930
انتخابات- 1306
ادبیات ایران- 1316
ادای تکلیف نسبت به سعدی- 1316
پیامی به نمایشگاه صنعتی ایران در لنینگراد- 1314
تقلید و ابتکار- 1319
حقوق در ایران- 1315
داریوش کبیر و هراکلیتوس حکیم- فاقد تاریخ
رساله سرالاسرار- 1320
سخنوران ایران در عصر حاضر- 1313
سه تئاتر مولیر- فاقد تاریخ
اختلافات سر حدی ایران و شوروی- 1311
7- شناخت بیشتر از ماهیت لمپنیسم تاریخی و پیامدهای منفی آن در حوزههای فرهنگی - اجتماعی را در این مقاله آوردهام: لمپنیسم تاریخی و مدنیت نوین، ماهنامه آیین، شمارههای 26و 27- اسفند 88
8- فروغی، محمدعلی، سیرحکمت در اروپا، جلد دوم، فصل ششم، بخش سوم، ولتر- 1318 (فعلی: زوار- 1384)
9- Applied Instructions
10- نمونه نثر درخشان عبدالکریم شهرستانی را که سرشار از بدایع ادبی و تصویرسازیهای ابتکاری و هنرمندانه است را میتوانید در این اثر او ببینید:
دو مکتوب، محمدبن عبدالکریم شهرستانی، با مقدمه، تصحیح و تحقیق از دکتر محمدرضا جلالینایینی، نشر نقره، 1369
منبع: روزنامه شرق, شنبه, 5 آذر 1390
تعداد بازدید: 1564