انقلاب اسلامی :: شریعتی می خواست از ساواک در راه اهدافش استفاده نماید - مصاحبه با سیدحمید روحانی

شریعتی می خواست از ساواک در راه اهدافش استفاده نماید - مصاحبه با سیدحمید روحانی

08 آذر 1390

شریعتی می خواست از ساواک در راه اهدافش استفاده نماید و انقلاب سفید را هم قبول داشت ولی ساواکی نبود

گروه تاریخ رجانیوز: پس از صحبت های هفته گذشته رهبر فرزانه انقلاب در دیدار رئیس و محققین مرکز اسنادانقلاب اسلامی، بحث تاریخ انقلاب و تاریخنگاری انقلاب مجدداً در کانون توجه قرار گرفته است و افراد مختلفی از ابعاد مختلف به آن عطف نظر نموده اند. در همین راستا روزنامه جام جم در شماره روز چهارم اردیبهشت 90 خود مصاحبه ای تفصیلی داشته است با حجت الاسلام والمسلمین استاد سید حمید روحانی (تاریخ نگار انقلابی و رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی یران).
ضمن تأکید بر این که نوع سؤالات مطرح شده در این مصاحبه، لحن آنها و مضامینشان لزوماً مورد تأیید گروه تاریخ رجانیوز نیست، متن کامل این مصاحبه را با توجه به جواب های بسیار مهم استاد روحانی درج می کنیم:


-به عنوان مقدمه در مورد تاریخ‌نگاری انقلاب و ویژ گی هی ین تاریخ‌نگاری، مباحثی را مطرح كنید تا در ادامه سوالاتی را در ین زمینه داشته باشیم.

تاریخ انقلاب با سیر تاریخ‌ها تفاوتی ندارد. اصولا در زمینه تاریخ مساله‌ی كه مهم است نوشتن واقعیت‌ها و دوری‌گزیدن از هرگونه غرض‌ورزی است. ین همان مساله‌ی است كه حضرت امام(ره) در پیامی كه بری من فرستادند بر آن تاكید داشتند. البته در خیلی جاها معروف است كه می‌گویند مورخ بید بی‌طرف باشد كه ین حرف غلطی است. یك مورخ نمی‌تواند بی‌طرف باشد.
وقتی در یك طرف تاریخ انقلاب شاه قرار دارد و در طرف دیگر امام‌خمینی(ره)‌، شما نمی‌توانید بی‌طرف باشید و شاه و امام بریتان تفاوتی نداشته باشند. شما می‌دانید كه شاه یك دیكتاتور خائن است در حالی كه امام یك مرد خدیی است و هرچه می‌گوید بری خداست. بنابر ین بیطرفی، غلط است و آنچه مهم است ین‌كه مورخ بید بی‌غرض باشد. اگر در جیی می‌بینید كه شخص شاه با تمام جنیاتی كه انجام داده است، یك قدم خیری هم برداشته است، ین اقدام را هم نبید نادیده بگیرید و بید آن را بنویسید. تاریخ‌نگاری بید ین‌گونه باشد و خوب است در ینجا خاطره‌ی را از خود حضرت امام نقل كنم.
زمانی كه من در نجف مشغول نوشتن جلد اول كتاب نهضت امام بودم به تلگراف حضرت امام به شاه در سال 1341 رسیدم. در ین تلگراف از شاه تجلیل شده بود و او با كلمه «اعلی‌حضرت» خطاب قرار گرفته بود.
من ین بخش‌ها را حذف كردم و تنها بخش‌هیی از تلگراف امام خمینی(ره) را آوردم. زمانی كه كتاب چاپ شد من موضوع را با مرحوم حاج‌ احمدآقا كه آن زمان در نجف بود در میان گذاشتم.
یشان هم موضوع را با امام درمیان گذاشت و امام، من را خواستند. یشان صحبتشان را با من از ینجا شروع كردند كه شما به عنوان یك مورخ كه می‌خواهید تاریخ انقلاب را بنویسید بید امانتدار باشید. یك مورخ امین، هیچ چیزی را از مردم پنهان نمی‌كند و واقعیت‌ها را درز نمی‌گیرد، شما اگر دیدید كه من به نظر شما كار اشتباهی انجام داده‌ام، بید آن را می‌نوشتید و انتقاد هم می‌كردید، نبید مطلبی را كه از نگاه شما نادرست است، پنهان كنید. بعد از ین صحبت‌هی مقدماتی امام‌خمینی(ره)‌ توضیحاتی را در مورد آن بخش‌ها كه من حذف كرده بودم دادند و فرمودند: در گام نخست وظیفه ما ین بود كه شاه را نصیحت كنیم تا آدم شود. بعد هم ین تعبیر را كردند كه زبان اسلام، زبان هدیت و اصلاح است و البته اگر ین زبان، تاثیر نداشت بعد وظیفه دیگری داریم.
منظور ین‌كه امام تاكید داشتند كه یك مورخ بید امین باشد و واقعیت‌ها را بنویسد حتی اگر به ضرر خودش و حتی رهبرش باشد. ین مساله مهم است كه انسان بتواند بدون حب و بغض و اعمال غرض، واقعیت‌ها را منعكس كند.

-شما به عنوان فردی كه در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی فعال هستید، یا موانعی را در نگارش تاریخ انقلاب بخصوص در دوران حیات جمهوری اسلامی، پیش‌رو داشته‌ید؟
تا آنجا كه من در طول ین 30 سال دست‌اندركار بوده‌ام، تنها مانعی را كه می‌بینم، مساله دسترسی به اسناد است. متاسفانه دسترسی به اسناد راحت نیست و مراكزی مانند وزارت خارجه، وزارت اطلاعات، دادگستری و جاهی دیگر كه ین اسناد را در اختیار دارند، زمینه را بری دسترسی به ین اسناد فراهم نمی‌كنند. البته بخشی از ین موضوع به مشكلاتی كه وجود دارد، مربوط می‌شود مثلا ممكن است هنوز مصلحت نباشد كه برخی اسناد منتشر شوند؛ اما بخشی از ین مشكل به انحصارطلبی‌ها و تنگ‌نظري‌هی دست‌اندركاران دسته دوم و سومی مربوط می‌شود كه در بعضی جاها حضور دارند كه ین بسیار دردناك است.
مثلا ما می‌بینیم كه مسوول یك وزارتخانه كاملا همكاری و همراهی می‌كند؛ اما یك آدمی كه مثلا مسوول بیگانی است، شروع به كارشكنی می‌كند و اسناد را در اختیار نمی‌گذارد. ین تقریبا اساسی‌ترین مشكلی است كه ما داریم و من مانع دیگری نمی‌بینم و اگر كسی در كشور ما خواسته باشد واقعیت‌ها را بنویسد، مشكل دیگری ندارد و می‌تواند ین كار را انجام دهد.

-شما بخشی از محدودیت‌ها را به خاطر برخی مصلحت‌ها دانستید. یا در كل ین‌گونه مصلحت‌ها به نفع تاریخ‌نگاری است یا به ضرر آن؟
اگر به همین نحو بماند، مسلما به ضرر تاریخ است؛ اما اگر مقطعی باشد و در مقاطع بعدی ین فرصت را بدهند كه مسائل بازگو شود، خیلی هم خوب است و مشكلی نیست؛ اما اگر خواسته باشند واقعیت‌ها را بری همیشه درز بگیرند، ین می‌تواند مشكل‌ساز باشد. من می‌خواهم در ین زمینه مساله‌ی را به عنوان درددل عرض كنم. قبل از ین‌كه وزارت اطلاعات تشكیل شود، من بری مدتی از طرف حضرت امام، مسوول مركز اسناد ساواك بودم. در آن زمان بدون هیچ‌گونه تعصبی، سندهیی را كه دیدم، منتشر كردم كه برخی از آنها راجع به آقی شریعتمداری بود و بعضی‌ها هم در مورد روحانیون دیگر بود.
وقتی كه جلد دوم كتاب نهضت امام منتشر شد، بعضی از روحانیون از من خرده گرفتند كه شما در ین كتاب، علیه روحانیت نوشته‌ید. من هم گفتم كه واقعیت‌ها را نوشته‌ام و بر اساس وظیفه‌ام عمل كرده‌ام. وقتی جلد سوم ین كتاب منتشر شد، بخشی از آن مربوط می‌شد به دكتر علی شریعتی. من خودم از كسانی بودم كه نسبت به دكتر علی شریعتی علاقه‌مند بودم. به عنوان مثال وقتی كه من در لبنان مشغول چاپ جلد اول كتاب نهضت امام بودم، خبر شهادت حاج آقا مصطفی به ما رسید. من در آن كتاب اشاره كردم كه در آخرین روزهیی كه ین كتاب زیر چاپ بود، خبر شهادت حاج آقا مصطفی به ما رسید و بعد از مقدمه‌ی ین طور نوشتم كه ین تنها فرزندی نیست كه امام به میدان شهادت تقدیم می‌كند و تاكنون فرزندانی مانند سعیدی، غفاری و شریعتی را در ین راه داده است.من به شریعتی علاقه‌مند بودم و زمانی هم كه در كتاب‌هی او اشتبـــاهاتی می‌دیـــدم، ین طور می‌گفتم كدام نویسنده است كه اشتباه نداشته باشد. یشان می‌خواسته به اسلام خدمت كند و حالا اشتباهاتی هم كرده است. در مورد برخوردش با روحانیت هم ین طور توجیه می‌كردم كه به هر حال «كلوخ‌انداز را پاداش سنگ است» و از بس كه روحانیون سربه‌سر او گذاشتند و به او حمله و انتقاد كردند، او هم پاسخ داد.وقتی كه در سال 1361 از طرف حضرت امام مسوول مركز اسناد ساواك شدم، یكی از نخستین پرونده‌هیی كه با عشق به سراغ آنها رفتم، پرونده شریعتی بود و می‌توانم بگویم كه بعد از پرونده حضرت امام، ین دومین پرونده‌ی بود كه من به آن عنیت داشتم.
من آنجا با مسائلی مواجه شدم كه دریافتم دید من اشتباه بوده است. مثلا یشان در سال 1343 وارد یران می‌شود. در آن زمان سر مرز دستگیر می‌شود و از او سوال می‌شود كه بری چه به یران آمده‌ید. شریعتی پاسخ می‌‌دهد كه من از ‌آمدن به یران 2 هدف دارم؛ اول مبارزه با ماركسیست‌ها و دوم مبارزه با آخوندزدگی.
ین مربوط می‌شود به سال 1343 كه یشان هنوز فعالیتش را در یران شروع نكرده بود و برنامه‌ی هم نداشت.
باز من با خودم ین احتمال را دادم كه شید ین یك تاكتیك بوده است و با توجه به ین كه شریعتی می‌دانسته كه رژیم شاه هم بر روی ماركسیست‌ها حساسیت دارد و هم روی آخوندها، خواسته است از ین طریق، ساواك را فریب دهد. ولی یشان از سال 48 كه به حسینیه ارشاد می‌ید، حمله به روحانیت را شروع می‌كند.باز ین هم مهم نیست ولی من می‌بینم ین آدمی كه در سخنرانی‌هیش ین شعار را مطرح می‌كند كه «اگر شمع آجینم كنند، حسرت یك آخ گفتن را بر دلشان می‌گذارم.» در آن نامه 40 صفحه‌ی كه در مشهد نوشت هم از رضاشاه ستیش می‌كند، هم انقلاب سفید شاه را تیید می‌كند و هم به جبهه ملی حمله می‌كند كه چرا از فرصت انقلاب سفید استفاده نكرده‌اند.
شریعتی آن نامه را در زمان آزادی می‌نویسد و ین طور نبوده كه بگوییم ین نامه در زندان نوشته شده است. ظاهرا در آن زمان یشان در مراسمی در مشهد حاضر بوده كه سرتیپ بهرامی، رئیس سازمان امنیت مشهد هم در كنارش قرار می‌گیرد و پس از صحبتی كه با هم داشتند، بهرامی خوشحال می‌شود و می‌گوید شما كه ینقدر دیدگاه‌هی قشنگ و خوبی دارید، چرا آنها را مطرح نمی‌كنید كه مورد استفاده همه قرار گیرد. بعد از ین مراسم بود كه یشان آن نامه 40 صفحه‌ی را می‌نویسد.
ما زمانی كه می‌خواستیم منعكس كنیم یادم هست كه با چند نفر مشورت كردیم و من بلافاصله بعد از ین كه اسناد را دیدم، رفتم و به همه آقیان رساندم. خدمت رهبر معظم انقلاب رفتم و با آقی هاشمی رفسنجانی، آقی منتظری و حاج احمد آقا هم مسائل را بازگو كردم. ولی موضوع جالب از جاهیی شروع شد كه بعضی‌ها سعی كردند ما را از انتشار ین اسناد بازدارند. بعضی از اساتید آمدند و 2 دفعه اتفاق افتاد كه از شب تا صبح در منزل ما بحث كردیم و حرفشان ین بود كه ین اسناد منتشر نشود. من حرفم ین بود كه اگر ین اسناد را منتشر نكنیم، اولا بید جواب مردم را چه بدهیم. ما با ین كارمان واقعیت را منعكس نمی‌كردیم و مردم را در تاریكی نگه می‌داشتیم.
دوم ین كه ین اسناد را كه نمی‌شود دفن كرد و اگر من آنها را منتشر نكنم، شید فردا شخص دیگری بیید كه تعصب شدیدی هم نسبت به شریعتی داشته باشد و او ین اسناد را منتشر كند. ین كه من با علاقه‌ی كه به شریعتی داشتم ین اسناد را منتشر كنم، متفاوت است با كسی كه از اول نسبت به شریعتی دید منفی داشته و شمشیر را علیه او از رو بسته است و حالا او بخواهد دست به انتشار ین اسناد بزند. كسانی كه بری صحبت با من آمده بودند جوابی نداشتند و فقط معتقد بودند كه با توجه به محبوبیت شریعتی در میان جوانان، نبید ین كار را كنیم، اما به هر حال ما طبق همان رسالتی كه داشتیم، ین اسناد را منتشر كردیم.

-انتشار ین اسناد در چه سالی صورت گرفت؟
منظورتان سال چاپ كتاب است؟

-نه، اسنادی كه در مورد شریعتی منتشر شد، زمان انتشارشان در چه سالی بود؟
من اسنادش را منتشر نكردم و فقط در كتاب آوردم. اتفاقا یكی از انتقاداتی كه مخالفان شریعتی داشتند همین بود كه اگر شما در سال 1361 ین اسناد را به ما می‌دادید و آنها را منتشر می‌كردید، اصلا ریشه نام شریعتی كنده می‌شد و دیگر خیابانی به نام شریعتی نداشتیم و در آن زمان می‌شد خیلی كارها انجام داد. اما من اجازه ندادم كه چنین سوءاستفاده‌ی بشود و اسناد را در جلد سوم كتاب نهضت امام در سال 74 منتشر كردم، زمانی كه به قول خودشان دیگر آن شور انقلابی فروكش كرده بود.

-در مجله 15 خرداد هم ین اسناد را منتشر كردید؟
شید یك سال قبل از انتشار كتاب بود كه مقدمتا چند نمونه‌ی از ین اسناد را در آن مجله هم آوردم. اما به هر حال ین را می‌خواهم بگویم كه همان كسانی كه در هنگام انتشار كتاب «شریعتمداری در دادگاه تاریخ» در سال 1360، كلی به‌به و چه‌چه كرده بودند، زمانی كه كار به شریعتی رسید، ما منفور آنها شدیم و شروع كردند به اعتراض و انتقاد و بیكوت‌كردن ما. ینها مشكلاتی است كه ما با آنها روبه‌روییم و البته یك تاریخ‌نویس متعهد، به راه خودش ادامه می‌دهد و تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد. اما خیلی‌ها هستند كه وقتی جو را علیه خود می‌بینند، می‌ترسند و مرعوب می‌شوند. یادم هست وقتی آقی حسینیان به مركز اسناد انقلاب اسلامی آمد، اولین كاری كه كرد ین بود كه مركز 15 خرداد را تعطیل كرد. حرفش هم همین بود كه ما می‌خواهیم در ین جامعه زندگی كنیم و ین طور كه شما شمشیر را از رو بسته‌ید، ما هر جیی كه می‌رویم، زیر سوال هستیم.ین مانع نیست ولی بری خیلی‌ها مشكل‌آفرین است و نمی‌توانند واقعیت‌ها را بنویسند.

-آقی حسینیان هم 3 جلد اسناد در مورد آقی شریعتی منتشر كرده است كه در واقع همان اسنادی بود كه شما هم قبلا منتشر كرده بودید. استنباط من ین است كه پس از انتشار آن اسناد توسط مركز انقلاب اسلامی، فضا تا حدودی تلطیف شد. بعضی‌ها اعتقاد داشتند كه اگر ما ین اسناد را در كنار اسناد دیگر قرار دهیم، آن وقت جنبه كلی قضیه بری ما روشن می‌شود. همچنین رهبر معظم انقلاب بعد از انتشار كتاب آقی رسول جعفریان، مطالبی را در مورد نامه‌‌نگاري‌هی شریعتی بری ساواك فرمودند و اعتقاد داشتند كه ین نامه‌نگاري‌ها بری فریب ساواك بوده است.
مقصود من ین است كه یكی از نقدهی وارده به شما ین است كه بعضی از اسناد را به صورت گزینشی منتشر كرده‌ید و اگر ین اسناد در كنار سیر اسناد منتشر می‌شد شید ما آن تلقی‌هیی را كه پس از انتشار جلد سوم كتاب نهضت امام پیدا كردیم، پیدا نمی‌كردیم. در ین زمینه توضیح می‌دهید؟

-اولین سوالی كه من از شما دارم ین كه یا شما ین سه جلد كتابی را كه در مركز اسناد، راجع به شریعتی منتشر شده است با كتاب نهضت امام، جلد سوم، مطالعه كرده‌ید؟
یك تورق اجمالی داشته‌ام. البته نه به ین معنا كه نگاه كارشناسانه به موضوع داشته‌ام. نظرات رهبر معظم انقلاب را هم مطالعه كرده‌ام.

-به سوال من را جواب بدهید و مطالب را قاطی نكنید.
شما اشاره كردید كه بعضی‌ها گفته‌اند من گزینشی از اسناد استفاده كرده‌ام. سوال من ین است كه یا وقتی 3 جلد اسناد مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد، مطلبی در آنجا دیدید كه در جلد سوم نهضت امام نیامده باشد؟

-نه سوال من چیز دیگری است. عرض من ین نبود كه شما مطلبی را آورده باشید و آنها نیاورده باشند. منظورم ین است كه در 3 جلد اسناد مركز اسناد انقلاب اسلامی، كل اسناد به انضمام اسنادی كه شما آورده بودید منتشر شد.

به انضمام نبود، اسنادی كه من در كتاب نهضت آورده بودم، من در آن مرحله چیزی را از اسناد شریعتی جانگذاشته بودم كه آنها بعدا آورده باشند.البته ین مساله را شیع كردند كه انتشار اسناد گزینشی بوده است، اما اتفاقا انتشار آن سه جلد، واقعا تییدی بر ین موضوع بود كه كتاب نهضت امام، مطلبی را به صورت گزینشی منتشر نكرده است.

-شما ظاهرا 40 برگ سند منتشر كردید. درست است؟
نه.

-بیشتر از 40 برگ سند منتشر كردید؟
بله.

-خب ین اسنادی كه شما در مورد شریعتی منتشر كردید همان اسنادی بود كه مركز اسناد انقلاب اسلامی بعدا منتشر كرده بود یا ین كه آنها اضافاتی هم داشتند؟ كسانی كه به تاریخ‌نگاری شما انتقاد دارند معتقدند اگر آقی روحانی، با توجه به ین كه به اسناد دسترسی داشتند، همه ین اسناد را منتشر می‌‌كردند و قضاوت را برعهده مخاطب می‌گذاشتند، شید آن تلقی كه آن موقع وجود داشت، به وجود نمی‌آمد.
چه تلقی وجود داشت كه اگر من آن كار را می‌كردم به وجود نمی‌آمد؟

-ببینید در زمان قبل از انقلاب، مبارزینی كه مشغول مبارزه با رژیم بودند زمانی كه دستگیر می‌شدند در زمان آزادی مجبور می‌شدند تعهد بدهند كه دیگر علیه حكومت و شاه اقدامی نمی‌كنند و اگر به پرونده خیلی از بزرگان و شخصیت‌ها نگاه كنیم مشاهده می‌كنیم كه چنین تعهدی داشته‌‌اند، اما نمی‌توان به محض مشاهده چنین سندی، ین‌طور نتیجه گرفت كه مثلا فلان مبارز با ساواك همكاری داشته است. انتقاداتی كه متوجه سبك تاریخ‌نگاری شما است، متوجه چنین موضوعاتی است. منتقدان شما بر ین باورند كه نامه‌نگاري‌هی مرحوم شریعتی بری فریب ساواك صورت گرفته است. البته من الان یك خبرنگارم و به عنوان كارشناس تاریخ با شما صحبت نمی‌كنم.
شما متاسفانه اجازه نمی‌دهید من حرف بزنم و مسائل را خلط می‌كنید. شما گفتید موضوع گزینشی بوده است، اما هنوز جواب آن را نگرفته‌ید به سراغ ین مساله می‌روید كه ین موضوع در مورد دیگران هم اتفاق افتاده است. من همه ین مسائل را شنیده‌ام و ین اولین باری نیست كه مطرح می شود. منتها شما اجازه نمی‌دهید كه یكی یكی جلو برویم.

-من در خدمت شما هستم.
اولین مساله، گزینشی بودن مطالب است. حرف من ین است كه یا شما می‌توانید مدعی باشید اسنادی كه توسط ما در كتاب آمده است گزینشی بوده است. البته بید به معنی گزینشی بودن هم توجه داشته باشیم. شریعتی 11 جلد پرونده دارد منتها برخی از ین پرونده‌ها، عین همان كتاب‌هیی است كه شریعتی نوشته است. مثلا ساواك، كتاب «پدر، مادر، ما متهمیم» را عینا در یك پرونده آورده است. یا مثلا فلان سفر شریعتی به مشهد را آورده است. اما ین مطالب به درد كسی نمی‌‌خورد و عقلیی نیست كه بیییم ینها را منتشر كنیم. مفهوم گزینشی ین است كه وقتی شما یك سند علیه شریعتی منتشر می‌كنید، سند دیگری را كه می‌تواند ین اقدام شریعتی را توجیه كند حذف كرده باشید. حرف من ین است كه یا شما در 3 جلد اسنادی كه از سوی مركز اسناد منتشر شده است سندی پیدا كرده‌ید كه بتواند اقدامات شریعتی را توجیه كند و من آن را حذف كرده باشم.

-یعنی شما معتقدید صرف‌نظر از كتاب‌هی شریعتی كه در پرونده او آمده است، همه اسناد متعلق به یشان را آورده‌ید؟
من از شما سوال می‌كنم. شما كه می‌گویید بعضی‌ها معتقدند من گزینشی اسناد را منتشر كرده‌ام یا سندی پیدا كرده‌اند كه نشان دهد عملكرد من در كتاب نهضت امام، گزینشی بوده است.

-ببینید ما در مقام جدل با یكدیگر نیستیم. من به عنوان یك ناظر اجتماعی و یك خبرنگار لزوما نبید تمام اسناد را مو به مو ورق زده باشم. من انتقاد آن بخش از جامعه مخاطب را كه به سبك تاریخ‌نگاری شما انتقاد دارند مطرح می‌كنم. شما پاسخ ین انتقاد را بدهید.
من ادعیی ندارم. من سوال از شما می‌كنم. به من جواب دهید. شما به من گفتید انتقادی كه به من وارد است ین است كه گزینشی عمل می‌كنم. بید ین موضع را روشن كنیم.

-هدفم ین نیست كه فقط سوالات خودم را مطرح كنم. بنده به عنوان یك روزنامه‌نگار، دیدگاه‌هی مختلف را جمع می‌كنم. یك دیدگاه طرفدار نوع تاریخ‌نگاری شماست اما دیدگاه دیگر چنین نظری ندارد.
اصلا بحث تاریخ‌نگاری نیست. شما یك بار از گزینشی بودن پرونده شریعتی صحبت می‌كنید، یك بار از ین‌كه دیگران هم چنین كاری داشته‌اند حرف می‌زنید، یك بار دیگر می‌یید از ین‌كه شریعتی از روی اجبار ین كار را كرده حرف می‌زنید، یك بار هم از تاریخ‌نگاری من حرف می‌زنید. ین درست نیست. شما یكی یكی بروید جلو. شما یك سوال را ابتدا مطرح كردید. من روی ین سوال یستادگی می‌كنم. شما گفتید كه من ین سند را گزینشی آورده‌ام. من می‌خواهم بدانم شما كه آن 3 جلد سند را دیده‌ید یا سندی دارید كه بگویید اگر من آن سند را می‌آوردم، دیدگاه نسبت به شریعتی عوض می‌شد و من با درز گرفتن آن سند باعث تحریف چهره شریعتی شده‌ام.

-ببینید، من دارم خدمت شما عرض می‌كنم. اسناد شما منتشر شد... .
من به ین كاری ندارم، ین تكرار است. من یك سوال از شما كردم.

-خب من می‌خواهم پاسخ شما را بدهم. شما اسناد مربوط به شریعتی را منتشر كردید. بعد از مدتی 3جلد دیگر هم منتشر شد. بعضی از كارشناسان آمده‌اند اظهارنظر كرده‌اند و معتقدند كه ین اسناد به صورت كامل نیامده است. اگر مردم در جریان همه اسناد قرار می‌گرفتند، تلقی‌شان با تلقی كه بعد از مشاهده اسناد منتشره از سوی شما صورت گرفت ممكن بود متفاوت باشد.
من دارم همین را می‌گویم. شما ین تفاوت را در چه می‌بینید... .

-شما جواب آنهیی را كه ین ادعا را دارند، بدهید. من در مقام یك كارشناس تاریخ با شما صحبت نمی‌كنم.
من حرفم ین است. شما كه از زبان یك كارشناس نقل قول می‌كنید یا آن كارشناس در ین زمینه سندی را ارائه كرده است كه بگوید اگر ین اسناد توسط آقی روحانی منتشر می‌شد تلقی نسبت به شریعتی عوض می‌شد؟

-داستان یك چیز دیگر است. شما اسنادی را در رابطه با نامه‌نگاری شریعتی با ساواك منتشر كرده‌ید. ین اسناد در منظر دید مردم و كارشناسان قرار دارد. من به عنوان كسی كه نظرات رهبر معظم انقلاب را خوانده‌ام... .
دوباره می‌روید سر یك بحث دیگر... .الان صحبت من به آقی خامنه‌ی مربوط نمی‌شود. شما دائما مسائل را قاطی می‌كنید.

-آقی روحانی، بنده دارم تلقی رهبر معظم انقلاب را می‌گویم.
تلقی رهبر معظم انقلاب به آن 3 جلد، ربطی ندارد.

-اجازه بدهید توضیح ‌دهم تا شید موضوع روشن شود. من می‌گویم شخصی به نام یت‌الله سیدعلی خامنه‌ی، فارغ از پست و مقامی كه دارد آن اسناد را مطالعه كرده است. یشان می‌گویند كه «ذات مرحوم شریعتی، با همكاری با ساواك، همخوانی ندارد.»
یشان همچنین می‌گویند: «ین نوع نامه‌نگاري‌ها بری فریب ساواك بوده است.» ین چه ربطی داشت به گزینشی بودن اسناد. حرف من همین است. شما اول یك ادعیی كردید كه اسناد به صورت گزینشی آمده است. ین چه ربطی دارد به صحبت فعلی شما. اگر رهبر معظم انقلاب می‌فرمود كه وقتی من آن 3جلد را خواندم به ین نتیجه رسیدم، صحبت شما درست بود. من به فرمیشات رهبر معظم انقلاب هم می‌رسم و در ین زمینه پاسخ می‌دهم. مساله ین‌كه شریعتی تحت اجبار بوده یا نبوده هم بحث دیگری است كه من به آن می‌رسم. شما الان بحث اول را جواب بدهید.

-الان من جواب شما را می‌دهم.
الان دوباره می‌روید سر مسائل دیگر. جوابتان ین است دیگر؟

-خیر، یا زمانی كه ین اسناد منتشر شد، عده‌ی نمی‌گفتند ین اسناد گزینشی است؟ من الان سوال آن عده را خدمت شما مطرح می‌كنم. ین كه دیگر عصبانیت ندارد. ین كه خیلی خوب است كه من ین سوال را مطرح می‌كنم. چون زمینه‌ی می‌شود كه شما پاسخ بدهید به ین انتقادات.
احسنت، حالا سوال درست شد.

-من همان اول هم ین مطلب را گفتم.شما اگر فكر می‌كنید من ین ادعا را كرده‌ام می‌توانید چنین تصوری داشته باشید اما من همواره ین حرف را ‌زدم كه عده‌ی به تاریخ‌نگاری شما انتقاد دارند. به هر حال پاسخ شما را می‌شنویم.
زمانی كه اسناد مربوط به شریعتی در فصلنامه 15 خرداد منتشر شد عده‌ی گفتند كه ین كار گزینشی بوده است. بعد كه كتاب نهضت امام منتشر شد باز می‌گفتند كه گزینشی بوده و همه اسناد منتشر نشده است. بعد كه آن 3 جلد منتشر شد باز هم همان حرف‌ها را مبنی بر گزینشی بودن زدند اما من از آنها سوال داشتم و از شما هم همان سوال را كردم، اما جواب ندادید.

-شما پاسخ همان‌ها را بدهید.
بسیار خوب پاسخ همان‌ها را می‌دهم. سوال من از آنها ین بود كه یا آنها سندی را یافتند كه نشان دهد من قسمتی از فعالیت‌هی شریعتی را درز گرفته‌ام و مطالب را تحریف كرده باشم یا ین‌كه انتشار اسناد در آن 3 جلد، تیید صحبت‌هی من بود. من مثالی می‌زنم. مثلا فرض كنید كه یكی از شخصیت‌ها در جیی با ساواك صحبت كرده و در جی دیگر مقابل ساواك یستادگی كرده است. حالا تصور كنید كه من مطلب اول را ذكر می‌كنم كه شریعتی در جیی به ساواك گفته كه من حاضرم با شما همراهی كنم، اما مطلب دوم را كه گفته است من هرگز حاضر نیستم با ساواك كنار بییم را درز گرفته‌ام. ین مساله كاملا گویی یك حركت گزینشی است. اما آن چیزی كه اتفاق افتاده ین است كه اسنادی كه من نیاورده بودم و در آن 3 جلد آمده بود، ربطی به روابط شریعتی با ساواك نداشت. مثلا از جمله ین اسناد می‌توان به سخنرانی شریعتی راجع به رسول اكرم، سخنرانی شریعتی راجع به امام حسین، سخنرانی شریعتی راجع به اسلام و ماركسیسم. ینها در آن 3 جلد آمده است كه من نیاورده بودم اما ین مطالب كه ربطی به تاریخ ندارد.
اگر من وظیفه داشتم كه آثار شریعتی را منتشر كنم آن وقت می‌شد ین سوال را مطرح كرد كه چرا همه مصاحبه‌ها و موضعگیری‌هی او را نیاورده‌ام. ولی من در چارچوب تاریخ‌نگاری كار كرده‌ام و همه مطالبی را كه در ارتباط با ساواك بوده است، آورده‌ام. نامه‌هیش را آورده‌ام، بازجویی‌هیش را آورده‌ام و گزارشات را نیز ذكر كرده‌ام. اما سخنرانی‌هی شریعتی را كه ربطی به تاریخ نداشته است، نیاورده‌ام و معتقدم كه ین سخنرانی‌ها و آثار، كوچك‌ترین تغییری در موضع شریعتی نسبت به جریان ساواك به وجود نیاورده است. بنابرین زمانی كه آن 3 جلد منتشر شد آنهیی كه با تمام قدرت علیه كتاب نهضت امام جوسازی می‌كردند و می‌گفتند كه گزینشی است، نتوانستند حتی یك سطر مطلبی بیاورند كه نشان دهد كتاب ما گزینشی بوده است.
نكته دومی كه بعضی‌ها مطرح می‌كردند و شما هم اشاره كردید ین بود كه ین كاری را كه شریعتی كرده است خیلی از افراد دیگر هم بری رهیی از زندان و خروج از فشار ساواك انجام دادند. اما حرف من ین است كه بیشتر آن چیزهیی كه من راجع به شریعتی آورده‌ام ربطی به زندان او نداشته است. شید الان یادم نباشد ولی تا آنجا كه من یادم می‌ید ین طور نبوده كه یشان وقتی می‌خواسته آزاد شود تعهدی داده باشد. شریعتی 3 تا نامه دارد و هر سه ین نامه‌ها مربوط به زمانی است كه آزاد بوده است. هیچ‌كدام از ین نامه‌ها در زمان زندان نبوده است كه حالا ما بخواهیم مقیسه كنیم و بگوییم كه مثلا فلانی هم چنین تعهدی را به ساواك داده است. بله، خیلی از شخصیت‌ها موقعی كه می‌خواسته‌اند از زندان آزاد شوند به ساواك تعهد داده‌اند، یكی از آنها خودم كه وقتی در قم در سال 1341 دستگیر شدم، مرا وادار كردند تعهد بدهم كه دیگر علیه امنیت ملی اخلال نكنم. ین مساله مرسومی بود و هركس می‌خواست از زندان آزاد شود مجبور بود چنین تعهدی بدهد، اما ین ربطی به كارهی شریعتی نداشت.
نكته سومی كه در ین مورد مطرح می‌كردند ین بود كه چرا شما اسناد دیگر علما را كه با ساواك مرتبط بوده‌اند منتشر نكرده‌ید. پاسخ دادیم تا آنجا كه ما تاریخ را منتشر كرده‌یم به هر چیزی در مورد هر كسی كه رسیده‌یم، آورده‌یم و هیچ چیزی را درز نگرفته‌یم. نمونه‌اش خود آقی شریعتمداری است كه اسناد مربوط به او را می‌توانید در كتاب نهضت امام ببینید.
مساله‌ی كه خیلی مهم است ین‌كه امروز، روزی نیست كه بتوان موضوعی را در خصوص حوادث پشت پرده پنهان كرد و اگر كسی بخواهد مطلبی را حذف كند، آبروی خودش را می‌برد. ین اسناد دیر یا زود منتشر می‌شوند و پشت پرده نمی‌مانند.
حتی من ین ادعا را كردم كه اگر كسی در چارچوب زمانی كه در 3 جلد نهضت امام منتشر شده است (از سال 41 و شروع نهضت امام تا سال 50)‌ سندی را بیابد كه من آن را منتشر نكرده‌ام همه حرف‌هی من دروغ است و من همه حرف‌هیم را پس می‌گیرم. به هیچ‌وجه ین طور نبوده است و بخصوص با آن دیدی كه من دارم و معتقدم كه به هر حال اسناد منتشر خواهند شد.
نكته بعدی كه می‌خواهم بگویم مطالبی است كه راجع به دیدگاه رهبر معظم انقلاب نسبت به شریعتی مطرح می‌شود.

-البته غرض من از مطرح كردن دیدگاه رهبر معظم انقلاب، ین نبود كه بخواهم دیدگاه شما را در تقابل دیدگاه یشان قرار دهم. من در ینجا از رهبر معظم انقلاب به عنوان كسی نام می‌برم كه ارتباط زیادی با مرحوم شریعتی داشته است.
بله من هم دارم همین را می‌گویم. رهبر معظم انقلاب به خاطر ارتباطی كه از نزدیك با شریعتی داشته‌اند و با توجه به شناختی كه دارند فرموده‌اند كه گروه خونی شریعتی به ساواكی بودن نمی‌خورد.
من هم ادعا ندارم كه یشان ساواكی بوده است. اتفاقا تحلیل من ین است كه شریعتی قصد داشت از ساواك استفاده كند و كار خودش را پیش ببرد، ساواك هم از 2 جهت دید كه شریعتی بریش مفید است، یكی از آن جهت كه ضدآخوند است و یكی هم ین‌كه ضدماركسیست است، اما ین‌كه كدام یك در ین بازی برنده بودند و كدام ضرر كردند بحث دیگری است، اما ین چیزی كه شیع شده است من گفته‌ام او ساواكی بوده است اصلا ین طور نیست و اگر كتاب نهضت امام را هم مطالعه كنید هرگز تعبیر ساواكی بودن را در آن نمی‌بینید و مطالبی مبنی بر ین‌كه او مامور ساواك بوده یا پادو ساواك، غلط است. مساله ین است كه شریعتی اعتقاداتی داشت و در چارچوب اعتقاداتش، آن حساسیتی را كه یك انقلابی نسبت به رژیم شاه داشت، نداشت. حرف من ین است كه یشان مساله انقلاب سفید را باور داشت و مطالب او در ین زمینه بری فریب ساواك نبوده است.
او اعتقاد داشت كه اصلاحات ارضی، واقعا اصلاحات ارضی بود. حالا ین‌كه واقعا ماهیت ین اصلاحات شاه چه بود خودش بحث جداگانه‌ی دارد و هركسی دیدگاهی دارد و من در ین جهت شریعتی را محكوم نمی‌كنم. او به هر حال یك جامعه‌شناس بود و در چارچوب دیدگاه‌هی خود آن نظر را داشت، اما آنچه مسلم است ین‌كه یشان یك سری ارتباطاتی با ساواك و گفت‌وگوهیی داشته است، آنها هم از او یكسری خواسته‌هیی داشتند و حتی به او فشار می‌آوردند كه چرا راجع به ماركسیست‌ها كم صحبت می‌كنی. یك ارتباطی بوده است و در ین باره هیچ جی تردیدی نیست و طوری بوده كه پرویز ثابتی و سپهبد بهرامی و هم سپهبد مقدم، دید كاملا مثبتی نسبت به او داشته‌اند و از او حمیت می‌كرده‌اند.
اما معنی ین ارتباط ین نیست كه او ساواكی بوده و ین مزخرفاتی كه گفته می‌شود درست نبوده است.
رهبر معظم انقلاب هم براساس آن شناختی كه داشته‌اند ین مطلب را گفته‌اند كه یشان كسی نبوده كه ساواكی باشد. در تاریخ هم كه جی تقلید نیست و جی اظهارنظرات، به ین معنا كه رهبر معظم انقلاب نظر خودشان را دارند و ین نظر، محترم است اما من هم به عنوان یك طلبه حق دارم نظر خود را داشته باشم.

-بله ین یك حق طبیعی است و من هم در ین زمینه با شما موافقم. در ینجا می‌خواهم از ین بحث مصداقی خارج شویم و دوباره به بحث كلان تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی بپردازیم. شما از محدودیت دسترسی به اسناد به عنوان عمده‌ترین مانع در تاریخ‌نگاری معاصر یاد كردید، می‌خواستم ببینم یا حب و بغض‌هیی كه برخی در قامت تاریخ‌نگاری از خود بروز می‌دهند هم می‌تواند به عنوان مانعی در ین زمینه باشد.
حب و بغض متاسفانه خیلی شدید است اما كسانی كه مشغول نوشتن تاریخ هستند اگر واقعا در زمینه نگارش تاریخ دچار حب و بغض باشند در ین دوره و زمانه فقط خودشان را رسوا می‌كنند، اما چیزی كه الان بسیار خطرناك شده است و در جهت تحریف تاریخ موثر واقع می‌شود، خاطرات درحال انتشار است. در خاطراتی كه الان منتشر می‌شود چند اشكال وجود دارد؛ یكی ین‌كه افراد دچار اشتباه می‌شوند. مثلا یك مساله‌ی را كه به 15 خرداد مربوط بوده است به دوران انقلاب ربط می‌دهند یا بالعكس. بخشی از ین اشتباهات به ین دلیل است كه سن افراد، كمی بالا رفته و ممكن است بعضی مسائل را فراموش كرده باشند. ین مساله قابل تحمل است اما بعضی‌ها وقتی خاطرات خود را منتشر می‌كنند دچار نوعی خودنمیی، خودبینی و منیت می‌شوند و دائما سعی می‌كنند خودشان را در حوادث به نحوی بالا‌ببرند و نشان دهند كه در تاریخ و انقلاب نقش داشته‌اند. هر چه هم می‌گویند، احساس می‌كنند كم است و بر آن فزونی می‌بخشند و حتی سعی می‌كنند خود را همتی امام نشان دهند یا ین‌كه حتی طوری وانمود كنند كه هرچه او می‌گفته، امام اجرا می‌كرده است. ین چیز خطرناكی است و واقعا می‌تواند در ینده، تاریخ را به چالش بكشاند. ین مساله بسیار وحشتناك، یكی دو تا هم نیست و اكثر خاطراتی كه الان منتشر می‌شود یا دچار همان اشتباهات تاریخی است كه عرض كردم یا دچار همین موضوع دوم است كه جنبه خیانت دارد. بیشتر چیزهیی كه الان در خاطرات در كشور ما منتشر می‌شود و جنبه تحریف دارد مربوط می‌شود به نفسانیات آدم‌ها. طرف می‌خواهد خودش را بزرگ كند و كارهی خودش را جلوه دهد و می‌ید رطب و یابس را به هم می‌بافد كه به اصطلاح بتواند نقش و موقعیت خودش را عظیم جلوه دهد. از ین مساله نمی‌توان به عنوان مانعی بری تاریخ‌نگاری یاد كرد بلكه ین كار نوعی تحریف تاریخ است كه متاسفانه خیلی هم شدید وجود دارد.
الان بعضی از بزرگانی كه خاطرات خود را منتشر كرده‌اند به هر حال در انقلاب نقش اساسی داشته‌اند و طبیعی است كه در خاطراتی كه ذكر می‌كنند به خاطر ین‌كه شواهد و برداشت‌هی خود را از حوادث نقل می‌كنند، خودشان هم در ین خاطرات نقش محوری داشته باشند. یا نمی‌توان از ین دید به قضیه نگاه كرد؟
خب اگر او حضور داشته است دیگران هم حضور داشته‌اند. ضمنا وقتی كه یك نفر شناختی از جامعه و شخصیت‌ها دارد نمی‌تواند باور كند كه مساله به ین شكل است. من مثالی بری شما می‌زنم. آقی صادق طباطبیی در خاطرات خود كه از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام منتشر شده است، می‌گوید كه من در نجف رفتم و به امام گفتم كه آقی روحانی، امام موسی صدر را صهیونیست می‌داند. امام با شنیدن ین حرف بسیار ناراحت شد و چندین بار بر زانویش زد و شب هم هنگامی كه داشت نماز می‌خواند، در نماز شك كرد.

-یعنی چه؟
موقع نماز جماعت مغرب و عشا، در نماز شك كرد. ین سخن آقی صادق طباطبیی ین‌طور وانمود می‌كند كه امام ین‌قدر بی‌اراده است كه نمی‌تواند در برابر آدمی چون سیدحمید روحانی كه ین‌طور بی‌پروا در مورد امام موسی صدر صحبت كرده است، بیستد و در دهان او بزند. بعد هم می‌بینیم كه حمید روحانی در كنار امام می‌ماند و در پاریس هم در كنار اوست و به یران هم می‌ید و بعد هم امام به او حكم می‌دهد.
حالا اگر یك آدمی نسبت به امام شناخت داشته باشد یا نمی‌گوید كه امام ینقدر ضعیف‌النفس و بی‌اراده نبوده است كه نتواند در مقابل آدمی مانند سیدحمید روحانی كه چنین اهانتی به بزرگان می‌كرده است، بیستد. یا تنها عكس‌العمل امام ین بوده است كه به زانویش بزند و بعد برود در نماز شك كند؟ اگر مخاطب كمی توجه داشته باشد ین موضوع را در كنار خاطره‌ی می‌گذارد كه آقی رسولی نقل می‌كند.

-آقی رسولی محلاتی؟
بله. یشان می‌گوید وقتی كه امام از زندان آزاد شد من به اتفاق دیگر افرادی كه در بیت امام بودیم، همچون آقیان توسلی و صانعی، یك روز خدمت امام رسیدیم. به یشان عرض كردیم كه ما از آغاز مبارزه و حتی قبل از آن در خدمت شما بوده‌یم و الان هم هستیم. اما ممكن است شما ورود ما را در ینجا به مصلحت ندانید و به خاطر رودربیستی ما را تحمل كنید. ما به ینجا آمده‌یم تا اگر حضرتعالی، حضور ما را صلاح نمی‌دانید بفرمیید تا همین الان برویم. امام فرمودند كه اگر من روزی تشخیص بدهم كه حضور شما در ینجا به مصلحت نیست، یك لحظه‌ هم شما را تحمل نمی‌كنم، الان هم بلند شوید و دنبال كارتان بروید [و کارتان را در همین جا ادامه بدهید].
امام كه ینقدر قاطع است و در مورد افرادی چون رسولی محلاتی كه عمری با یشان بوده‌اند چنین صحبت می‌كند آن وقت در نجف راجع به چنین آدمی كه نسبت به بزرگان توهین می‌كند سكوت می‌كند و او را در كنار خود نگه می‌دارد؟ ین یك تحریف تاریخ است و در تاریخ می‌ماند.
50 سال بعد، یك نفر كه نسبت به امام شناخت ندارد و ین مطالب را بررسی می‌كند ینطور فكر می‌كند كه امام در محاصره بوده است و نمی‌توانسته در مقابل افرادی كه دور و برش بوده‌اند موضع قاطعی داشته باشد به غیر از ین كه اظهار تاسف كند. مثل خیلی‌هی دیگر كه اطرافیان ناباب دارند اما ینها را تحمل می‌كنند و حتی از طرف آنها هم هدیت می‌شوند. ینها نمونه‌هیی است كه در خاطراتی كه منتشر می‌شود وجود دارد و خیانتی است به امام و تاریخ. از ین نمونه‌ها هم زیاد داریم و شما روی هر كدام از ین كتاب‌هی خاطرات كه دست بگذارید یا حاوی اشتباهات فراوان است یا ین كه از همه بدتر حاوی ین گونه غرض‌ورزي‌هاست. حالا آقی صادق طباطبیی فكر می‌كرده است كه من را زیر سوال می‌برد اما در حقیقت امام را زیر سوال برده است. من اگر در مورد امام موسی صدر چنین دیدی داشته باشم كه البته نعوذبالله هرگز چنین نبوده است، مشكلی بری من یجاد نمی‌شود و امام موسی صدر پیامبر خدا نیست كه اگر من نسبت به او دید منفی داشته باشم مرتد بشوم. اما ینجا امام زیر سوال رفته است كه چنین آدمی در كنار او بوده است و امام فقط به زانوی خودش زده است. امام اصلا اهل ین حرف‌ها نبود و اگر چنین اتفاقی افتاده بود و آقی طباطبیی چنین مطلبی را به یشان اطلاع داده بود، بلافاصله من را می‌خواست و در دهانم می‌زد و می‌گفت برو دیگر ین طرف‌ها پیدیت نشود. دیگر هم حق نداری پیت را در خانه من بگذاری. امام چنین شخصیتی داشت و حركاتی چون به زانو زدن و غصه خوردن با روش امام نمی‌خواند. اما طرف بری ین‌كه مرا زیر سوال ببرد، امام را زیر سوال می‌برد و ینها هم در تاریخ می‌ماند و موسسه تنظیم و نشر آثار امام هم كه به اصطلاح حامی اندیشه‌هی امام و راه و خط امام است چنین مطالبی را منتشر می‌كند. ینها چیزهیی است كه بسیارخطرناك و دردناك است.

-یكی از ملزومات تاریخ‌نویسی، داشتن استقلال مالی و عدم وابستگی مالی به مجموعه‌هی مختلف است. الان شریطی به وجود آمده است كه مجموعه‌هی مختلفی كه متولی امر پژوهش در تاریخ هستند، موضوعاتی را به محققان سفارش می‌دهند و متناسب با چارچوب‌هیی كه از سوی ین موسسات بری محققان ترسیم می‌شود آنها هم بید تاریخ را بنگارند. یا بیم آن نمی‌رود كه خطر سفارشی‌نویسی بری تاریخ گسترش پیدا كند؟
تا جیی كه من نسبت به كسانی كه الان در عرصه تاریخ‌نگاری هستند شناخت دارم، چنین كاری امكان‌پذیر نیست و كسانی كه ما در داخل می‌شناسیم افرادی نیستند كه با چنین مسائلی بتوان آنها را به سفارشی‌نویسی واداشت. شید یك علت ین كه تاریخ‌نگاران ما تحت فشارند و نمی‌توانند با امكانات وسیعی، كار تاریخ انقلاب را جلو ببرند ین است كه مراكزی كه امید سفارشی‌نویسی دارند از ینها میوس شده‌اند.
شما حتما خبر دارید كه تا الان تاریخ انقلاب نوشته نشده است و آنچه نوشته‌شده زوییی از مسائل تاریخی بوده است. به‌عنوان مثال كتاب نهضت امام خمینی، زوییی از تاریخ انقلاب است. آنچه كه دیگران نوشته‌اند هم همین طور بوده است و تاریخ انقلاب نوشته نشده است. علتش هم ین است كه امكانات مادی وجود ندارد. ما الان در حد نوشتن همین كتاب نهضت امام خمینی كه جلد چهارمش هم ان‌شاءالله امسال به زیر چاپ می‌رود....

-جلد چهارم بیشتر به چه موضوعی می‌پردازد؟
جلد چهارم به ریشه‌هی حكومت اسلامی می‌پردازد. علت اختصاص ین جلد به ین مطالب هم ین بود كه دیدم موضوع در جامعه رواج پیدا كرده كه می‌گویند مردم در آن زمان هیچ اطلاعی از جمهوری اسلامی نداشته‌اند و جو زده شدند و طبق یك موجی جلو آمدند. ین مطلب باعث شد كه من به تحقیق بپردازم و ببینم كه اصلا حكومت اسلامی از چه زمانی مطرح بوده است و در چه دوره‌ی به عنوان یك آرمان و هدف،‌ مورد توجه مردم قرار گرفته است و بعد از آن هم كه امام در سال 1348 در نجف، طرح حكومت اسلامی را دادند چه بازتاب‌هیی در یران داشت كه ان‌شاءالله امسال چاپ می‌شود.
اما مساله‌ی كه هست ین كه آنچه تاكنون اتفاق افتاده ین بوده است كه هیچ نهادی، نه دولت و نه مراكزی كه بید به امور فرهنگی كمك كنند زمینه‌ی را فراهم نكرده‌اند كه ما بتوانیم تاریخ انقلاب را برنامه‌ریزی كرده و نیروهی مورخ و صاحب‌نظر را گردآوری كنیم.
البته خوشبختانه در كشور ما، نظام جمهوری اسلامی و كسانی كه در راس كار هستند چنین توقعی ندارند كه كسی بخواهد سفارشی، تاریخ بنویسد. البته به صورت فردی، هر كسی دوست دارد خودش مطرح شود، مثلا فرض كنید یك نفر دوست دارد وقتی كه سیدحمید روحانی در كتاب نهضت امام، از او نام می‌برد، كارهی او را بیشتر از آنچه كه هست جلوه دهد و وقتی كه حمید روحانی ین كار را نمی‌كند می‌ید و خودش، خاطراتش را به آن نحو می‌نویسد. اما ین مساله كه در كشور ما، تاریخ به صورت سفارشی نوشته شود، نه تاریخ‌نویس‌هی ما چنین ضعف و سستی دارند و نه كسانی كه در راس نظام هستند چنین توقعی دارند.
آنچه كه الان بری ما دردآور است ین است كه در كشوری كه گاهی ین همه بودجه صرف برخی كارهی ناجور می‌شود، بری دانشنامه انقلاب اسلامی مشكل زیادی وجود دارد كه كار را كند می‌كند و به بن‌بست می‌كشاند و دست افراد را می‌بندد. از آن طرف هم متاسفانه یا خوشبختانه ین روحیه آزادمنشی كه در من وجود دارد باعث شده است كه هیچ‌كس از ما راضی نباشد، نه چپ، نه راست، نه اصولگرا و نه اصلاح‌طلب، هیچ‌كس نمی‌تواند با ما كنار بیید و ین باعث شده است كه ما تنها بمانیم.

مصاحبه کنندگان : فتاح غلامی - حسین نیك‌پور

منبع: سایت رجانیوز



 
تعداد بازدید: 1625


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: