08 بهمن 1390
پیروزی انقلاب اسلامی ایران حادثه مهم و حیرتانگیزی برای جهانیان بود. به طوری که تقریباً تمام نظریهها و چاچوبهای علمی غربی از تحلیل و تبیین چگونگی آن وا ماندند.
مردم جهان که شاهد انقلابی به معنای واقعی «دگرگون شدن» بودند، نه تنها شورش عدهای برای واژگون کردن یک رژیم و ایجاد حکومتی جدید را به عینه میدیدند، بلکه شاهد علقهها و پیوندهای شدید یک ملت به رهبری روحانی نیز بودند که اندیشه تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات، ساختارهای سیاسی و اجتماعی را در سر میپروراند.
از این رو روز 12 بهمن 1357 به عنوان یکی از روزهای به یاد ماندنی در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. در این روز که امام خمینی با استقبالی بیسابقه از تبعیدگاه به ایران باز میگشت،کمترکسی میاندیشید که «پرواز انقلاب» حادثهای مهم در تاریخ جهان و نقطهی عطفی در تاریخ معاصر ایران باشد.
با توجه به اهمیت پرواز انقلاب در تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی که بار دیگر اوج همبستگی ملت و پیروی از رهبری مطلق امام خمینی را نمایش میداد، در ادامه پس از مروری اجمالی بر چگونگی تبعید امام از عراق به فرانسه، به شرح فراز و فرود پرواز انقلاب خواهیم پرداخت.
رژیم شاه که منشاء ناآرامیهای داخلی و قیام عمومی را در نجفاشرف و شخص امام میپنداشت، پس از کشتار هفده شهریور به رژیم بعثی عراق فشار آورد تا از ادامه فعالیتهای سیاسی امام خمینی جلوگیری کند. دولت بعثی عراق نیز براساس مذاکره و توافق با رژیم پهلوی، با گماردن نیروهای امنیتی در اطراف منزل امام ضمن جلوگیری از تردد افراد، نخست امام را از مداخله در امور سیاسی منع و سپس بیت امام در نجف اشرف را ـ در دوم مهر 1357 ـ به محاصره درآورد.
با این حال اوضاع ناآرام در ایران همچنان ادامه یافت و شاه برای آرام نمودن اوضاع در اندیشه اخراج امام از عراق افتاد. از این رو رژیم عراق با توصیه حکومت ایران، امام خمینی را دعوت به سکوت و یا خروج از آن کشور کرد. امام خمینی نیز راه دوم را انتخاب و عازم کویت گردید، اما آن کشور نیز به ایشان اجازه ورود نداد.
هنگامی که امام خمینی از عراق خارج میشد، هیچ کس تصور نمیکرد که ایشان راهی پاریس شوند، اما اتفاقات فوق باعث گردید که امام در تاریخ 13 مهر 1357، عازم فرانسه گردند و در دهکدهی «نوفل لوشاتو» ساکن شوند.
علیرغم تصور شاه، امام خمینی در فرانسه از آزادی عمل بیشتری برخوردار گردید و روح تازهای به مبارزات پیشین بخشید. از یک سو با حضور امام در فرانسه، موج جدیدی نیز در داخل ایران به وجود آمد و همه نگاهها به سوی فرانسه که مدعی دموکراسی و وارث انقلاب کبیر بود، جلب شد و از سوی دیگر دسترسی به مطبوعات و رسانههای خبری جهان که امتیازات این محل به شمار میرفت، در گسترش انقلاب اسلامی و آگاهی افکار جهانیان از مبارزات مردم ایران نقش مهمی ایفا کرد.
دولت فرانسه نیز با در نظر گرفتن شور و هیجان مردم ایران و بسیاری از آزادیخواهان دنیا که توجهشان به این مسئله جلب شده بود و با توجه به انتظاری که از آنها میرفت، نتوانست آنگونه که به رژیم شاه، وعده داده بود، امام را محدود سازد.(1)
در شرایطی که مبارزه بر علیه رژیم در داخل و خارج از کشور شدت یافته بود، بحث بازگشت امام خمینی از فرانسه به ایران نیز مطرح گشت. از آنجا که امام همواره بازگشت به ایران را منوط به خروج شاه از کشور اعلام میکرد، پس از خروج شاه در روزهای آخر دی 1357، خبر بازگشت قریبالوقوع امام خمینی نیز در رسانههای خبری انتشار یافت.
شاه که صدای انقلاب مردم را شنیده بود، پس از انتخاب شاپور بختیار و تشکیل شورای سلطنت در 26 دی 1357 ـ به امید بازگشت مجددـ ناچار به ترک ایران شد. اما تظاهرات و مبارزات مردم از یک سو و غیر قانونی خواندن دولت بختیار و مجرم و خائن نامیدن او از سوی امام خمینی از سوی دیگر باعث ملتهب شدن بیش از پیش اوضاع گشت.
بختیار با توجه به وضعیت فوق و انتشار خبر بازگشت قریبالوقوع امام، در روز دوم بهمن یگانهای گارد شاهنشاهی را برای نمایش قدرت خود به رژه در حضور خبرنگاران خارجی واداشت و ارتش را در روز پنجم بهمن به بستن فرودگاههای کشور و متوقف نمودن پروازهای خارجی وادار نمود.
اخبار فوق، مردمی را که برای بازگشت امام لحظهشماری میکردند به نمایش خشم خود از طریق تظاهرات واداشت. مردم در این تظاهرات یک صدا خواستار بازگشت امام و باز شدن فرودگاهها بودند.
رژیم در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته بود . در یک سو بختیار به عنوان نخستوزیر شاه، حتی از سوی جبهه ملی نیز رانده شده بود و امید چندانی نیز به حمایت ارتش نداشت و در سوی دیگر خیل عظیم مردم، آتش انقلاب را شعلهور تر میکردند و کسی جلودارشان نبود. در همین زمان سید جلال تهرانی، رییس شورای سلطنت، ضمن استعفا در پاریس و در محضر امام، غیر قانونی بودن شورای سلطنت را نیز اعلام نمود تا اوضاع رژیم را وخیمتر از پیش نماید.
در حالی که از پاریس خبرهایی مبنی بر عزم راسخ امام برای بازگشت به ایران به گوش میرسید،تنی چند از خلبانان شرکت هواپیمایی ملی ایران اعلام کردند که به پاریس خواهند رفت و امام خمینی را در «پرواز انقلاب» با هواپیمای 747 به تهران باز خواهند گرداند.
آنگاه که در روز پنجشنبه پنجم بهمن با تلاش اردشیر زاهدی و کمک دولت و ارتش، عده ای در تهران به عنوان حمایت از قانون اساسی راهپیمایی کردند و به همین بهانه با بستن فرودگاهها از بازگشت امام به ایران جلوگیری شد، امام خمینی ضمن مصاحبهای در پاسخ به این سوال که چه وقت تصور میکنید که بتوانید به ایران بازگردید؟ فرمود:
«هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاهها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد، بهتر است در پیش رفقای خودم و همراه جوانهای ایران بریزد. ما از این هیچ باکی نداریم و سرافرازی اسلام و ایران را میخواهیم.»
بختیار که از ارسال نامه به امام ـ در تاریخ 5 بهمن 1357 ـ و طرح سفر به پاریس و مذاکره با ایشان موفق به کسب مشروعیت و یافتن راه نجات نشده بود؛ از یک سو حاضر به سپردن حکومت به مخالفان نبود و از سوی دیگر خود نیز تسلطی بر اوضاع کشور و امکان تغییر شرایط آن را نداشت و تنها به پشتیبانی آمریکا و انگلیس و تا حدودی ارتش، دلگرم بود.(2)
منحرف ساختن هواپیما به کشور دیگر، منهدم نمودن آن و مسدود کردن باند فروگاه سه راه حلی بودکه سران ارتش به همراه ژنرال هایزر در گردهمایی روز سوم بهمن برای جلوگیری از ورود امام پیشنهاد کردند. اما تبعات جهانی و انعکاس خبری این امر در سراسر دنیا به همراه چند پارگی نظری در میان مسئولان سیاست خارجی امریکا، هرنوع برخورد و درگیری را فاجعهآمیز جلوه میداد.
از این رو بود که در نهایت جناح سایرونس ونس، که خواهان پذیرش وضعیت جدید از سوی واشنگتن بود، در مقابل جناح تندرو که خواهان به کارگیری مشت آهنین در قبال ناراضیان ایرانی بودند، به پیروزی دست یافت و هر گونه اقدام بر ضد ورود امام به ایران را منجر به اختلال و بینظمی وسیع و حوادث غیر قابل انتظار تشخیص داد. امریکاییها در تصمیمنهایی سعی داشتند با به تعویق انداختن ورود امام به ایران درموقعیت مناسبتری از یک وضعیت نامطلوب یک تصمیم درست بگیرند.
در حالی که مقامات در واشنگتن و تهران درباره نحوه به تعویق انداختن سفر و یا جلوگیری از ورود امام خمینی به ایران بحث و مذاکره میکردند، تصمیم قاطع امام برای بازگشت به ایران تمام برنامههای ایالات متحده را مخل نمود.
به رغم بسته بودن فرودگاهها و پخش خبرهای مربوط به سوء قصد به جان امام و نیز منحرف ساختن هواپیمای حامل وی، امام اعلام کرد: «هر زمان بخواهد به ایران مراجعت میکند.» بدین ترتیب بسته شدن فرودگاهها به عنوان یک وسیله تبلیغاتی به نفع امام خمینی و به ضرر بختیار درآمد. چرا که اعلام آمادگی امام برای بازگشت به میهن و ممانعت دولت بختیار، مردم ایران را به هیجان بیشتری درآورده و ابعاد ناآرامیها را وسیعتر ساخته بود.
در حالی که هنوز در میان فرماندهان نظامی شاه کسانی بودندکه تصور میکردند کودتا علیه آیتالله خمینی امکان دارد و میکوشیدند شاپور بختیار را با آن موافق سازند، بختیار بیمیل بود؛ زیرا اعتقاد داشت خودش شاه را بیرون کرده و پشتوانه او اکنون به قدری قوی است که به تنهایی میتواند آیتالله خمینی را نیز بر زمین بزند.(3)
تحصن در دانشگاه تهران که با حضور جمعی از روحانیون متعهد و مبارز نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، آیتالله خامنهای و جمعی دیگر از روحانیون مبارز سازماندهی شده بود، به صورت گسترده مورد حمایت مردم، علما و مراجع تقلید قرار گرفت و تا زمان بازگشایی فرودگاه نیز ادامه یافت.(4)
حمایت مردمی از حرکت روحانیون به همراه فرار سربازان، درجهداران و افسران جوان از پادگانها، اوضاع را به گونهای درآورده بود که بختیار نمیتوانست به طور نامحدود فرودگاهها را بسته نگه دارد. برای بختیار روشن شده بود نه تنها نمیتواند آیتالله را زمین بزند، بلکه میباید به خواستههای مردم که مهمترین آنها، بازگشائی فرودگاهها بود نیز تن دردهد.
این اوضاع و احوال بحرانی رژیم پهلوی را ارتشبد عباس قرهباغی رئیس ستاد ارتش وقت چنین شرح میدهد: «موقعی که فرودگاه مهرآباد برای جلوگیری از آمدن (امام) خمینی به ایران بسته شد و روحانیون در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند، اخبار روزنامهها حاکی از آن بود که همه افسران نیروهای سهگانه در پایگاههای خود در تهران، اصفهان، کرمانشاه، دزفول، شاهرخی (همدان)،بندر بوشهر و بندر پهلوی (انزلی) اقدام به تظاهرات و اعتصاب غذا کرده بودند و از این رویداد، بهرهبرداری تبلیغاتی شدیدی به نفع مخالفین میشد. اگر چه روابط عمومی ستاد بزرگ بنا به تقاضای فرماندهان نیرو و اعتماد به اظهارات آنان، خبر اعتصاب پرسنل نیروها رادر مطبوعات تکذیب نمود، ولی گزارشهای اداره دوم، اعتصاب غذا و شرکت در تظاهرات یگانها را تأیید میکرد و حتی در تهران، بوشهر، شیراز و اصفهان برخی از افسران، همافران، درجهداران و سربازان با خانوادههایشان به راهپیمایی پرداختند. چون گزارشهای اداره دوم و نیروها ضد نقیض بود دستور دادم از ستاد بزرگ دو هیئتی یکی به ریاست سپهبد فیروزمند معاون ستاد برای رسیدگی به وضع پایگاههای یکم ترابری وشکاری در تهران و دیگری به سرپرستی سپهبد رحیمی لاریجانی رئیس اداره یکم ستاد برای رسیدگی به وضع پایگاههای نیروی هوایی در اصفهان، شیراز و بندر بوشهر اعزام کردند. هیئتهای اعزامی پس از رسیدگی دستور بازداشت محرکین و مسببین را در پایگاهه صادر کردند، بلافاصله مخالفین شایعه تیرباران 165 نفر از همافران را عنوان و شروع به تظاهرات و تبلیغات شدید علیه دولت و ارتش نمودند.»(5)
بختیار که همچنان به تلاش خود برای تکیه بر اریکه قدرت ادامه میداد، ناگهان روز 9 بهمن،اعلام کرد که فرودگاه برای ورود آیتالله خمینی باز است. اگر چه بختیار دلیل این تصمیم را ناتوانی خود ازمنع بازگشت یک تبعه ایرانی به کشورش اعلام داشت، اما ویلیام سولیوان آخرین سفیر امریکا در رژیم پهلوی در این باره مینویسد: «بختیار پس از اینکه با وساطت من موفق به جلوگیری از استعفای ارتشبد قرهباغی از ریاست ستاد شد، گفت: با تدابیری که پیشبینی کرده، پس از مراجعت آیتالله خمینی اوضاع به نفع حکومت او تغییر خواهد کرد.»(6)
فارغ از آنکه بختیار با این تصمیم خود چه هدفی را دنبال میکرد، عقبنشینی او وباز شدن فرودگاهها حکایت از پیروزی امام و مردم ایران در مبارزه تبلیغاتی بر علیه رژیم شاهنشاهی داشت.
خبر بازگشت امام در روزنامههای عصر 11 بهمن از یک سو نشان از استیصال ارتش و دولت داشت و از سوی دیگر تدارکات وسیع کمیته استقبال برای ورود امام به ایران را به نمایش میگذاشت. مهمترین وظیفه این کمیته، تهیه برنامه استقبال و برنامهریزی برای اجرای آن بود. حساسترین بخش این برنامه نیز حفظ امنیت جانی امام در فرودگاه و در طول مسیر حرکت ایشان ـ از فرودگاه تا بهشت زهرا ـ بود.(7)
در این بین تمام تکاپو و تلاش عوامل رژیم پهلوی و غرب و بخصوص امریکا و حتی هراس توأم با دلسوزی برخی از یاران امام نیز نقشی در انصراف ایشان از تصمیم نداشت.
سرانجام روز 12 بهمن 1357(فوریه 1979) امام خمینی پس از بیش از 14 سال تبعید با هواپیمای 747 شرکت هواپیمایی فرانسه (ایرفرانس) عازم ایران گردید. امام پیش از ترک نوفللوشاتو در پیامی کوتاه از مهماننوازی و تفاهم فرانسویان و اجازه آزادی بیان که به او داده شده بود، تشکر کرد: «کشور شما را ترک میکنم تا برای خدمت به کشور خود بروم. مهماننوازی دولت فرانسه و حس آزادی خواهی آن را فراموش نخواهم کرد.» ضمن اینکه امام از اهالی نوفللوشاتو نیز به خاطر دردسرهایی که اقامت وی برایشان فراهم کرده بود، عذرخواهی کرد.(8)
امام در مصاحبهای در فرودگاه پاریس به سئوالات خبرنگاران نیز پاسخ داد. در مورد دولت بختیار، مواضع قبلی خود را تکرار کرد و گفت: «ملاقات را نمیپذیرم، مگر آنکه استعفا بدهد و کنار برود.» همچنین امام در مورد ارتش، ضمن تأیید تماسهایی که در تهران با ارتش بوده است، فرمود: «اگر مقتضی بدانیم، باز هم تماس حاصل خواهیم کرد. ما از ارتش میخواهیم که هر چه زودتر به ما متصل شود. ما میخواهیم ارتش مستقل باشد، و از قید اجانب خارج شود، آزاد شود. آنها فرزندان ما هستند. ما به آنها محبت داریم باید به دامن ملت بیایند و ارتش و ملت از همدیگر هستند. ارتش باید از دولت غاصب کنار برود، تا مردم تکلیفشان را با او معین کنند...»
بدین ترتیب «پرواز انقلاب» در 12 بهمن از فرودگاه شارل دوگل به پرواز درآمد و رهبر انقلاب را در فرودگاه مهرآباد تهران پیاده کرد. 150 تن خبرنگار خارجی که عمدهترین شبکه خبری دنیا را تشکیل میدادند، همراه امام در «پرواز انقلاب» حضور داشتند.
یکی از مهمترین نکات پرواز انقلاب، خالی بودن نیمی از صندلیهای بوئینگ 747 ایرفرانس بود. در حالی که هواپیمای چارتر ایرفرانس گنجایش بیش از 400 نفر را داشت اما از پذیرش حدود 250 مسافر خودداری نمود تا بتواند به اندازه کافی سوختگیری کند و در صورت عدم فرود در تهران به پاریس بازگردد.(9) این مطلب بیش از هر چیز نشان دهنده نگرانی از احتمال عدم موفقیت و شکست پرواز بود. با این حال امام مصرانه و در کمال آرامش اعلام کرد که به کشور باز میگردد.
آرامش امام در طول پرواز برای تمام خبرنگاران و همراهان وی شگفتانگیز بود. روزنامه کیهان در گزارش ویژه خود در روز دوازدهم بهمن چنین نقل میکند: «یک خانم مهماندار هواپیمایی که آیتالله خمینی را به تهران آورد، گفت امام فاصله پاریس تا تهران را در کف هواپیما خوابیده بود. به گفته این مهماندار اندکی بعد از سوار شدن به هواپیما در فرودگاه شارل دوگل پاریس امام به طبقه بالای هواپیما رفت، نمازش را خواند و بعد روی دو پتو خوابید. دستیارانش در طبقه پایین ماندند و فقط خدمه و افرادی که در کابین کار داشتند از پلکان رفت و آمد میکردند.» مهماندار هواپیما گفت: «یک بار که از کنار وی عبور کردم آرام به خواب رفته بود و بار دیگر که برگشتم هنوز در خواب بود.»(10)
خواب آرام امام ظاهراً نشان میدهد که وی بیمی از احتمال افزایش برخوردهای خونین بین نیروهای نظامی و هوادارانش به دنبال ورودش به تهران به خود راه نداده است.
یکی از خبرنگاران روزنامه اطلاعات که در هواپیمای امام حضور داشت نیز به مسئله خواب راحت امام خمینی اشاره میکند و مینویسد: «ساعت 10/2 دقیقه بعد از نیمه شب امام خمینی خود را به طبقه دوم هواپیمای جت 747 رساند و به استراحت مشغول شدند و این استراحت تا هنگام نماز صبح طول کشید و سپس آیت الله برای خواندن نماز بار دیگر به قسمت پایین هواپیما آمدند، کلیه ایرانیان در هواپیما شروع به خواندن نماز کردند و پس از آن به چند تن از خبرنگاران اجازه گرفتن عکس داده شد. هنگامی که هواپیما بر فراز شهر تهران رسید و فرودگاه مهرآباد نمودار شد به رغم اخطار مهمانداران، ایرانیان حاضر در هواپیما شروع به گفتن الله اکبر کردند. هواپیما روی باند فرودگاه رسید، ولی همین که خواست فرود آید انگار اشکالی پیشآمد. چون دوباره اوج گرفت و دردل آسمان رفت. آه از نهاد مسافران و به خصوص خبرنگاران برخاست، همه نیم خیز شدند و صحبت ازاین شد که به هواپیما اجازه فرود داده نمیشود، هواپیما اوج گرفت، حدود ده دقیقه در آسمان تهران به پرواز خود ادامه داد و درحالیکه بسیاری فکر میکردند راه آمده را باید بازگردیم، بار دیگر بر روی فرودگاه مهرآباد ظاهر شد و این بار موفق به فرود شد و مسافران ایرانی و خارجی هواپیما این بار همگی الله اکبر گفتند.» (11)
شانزده روز پیش، محمدرضا شاه، در حالی که یگانهای گارد شاهنشاهی، فرودگاه مهرآباد را محاصره کرده بودند، طی مراسم غیر رسمی با شتاب ایران را برای همیشه ترک کرده بود، اما اینک امام خمینی با تهدید احتمالی ارتش نیم میلیون نفری رژیم، و البته در میان خیل عظیم مردم همراه با پنجاه تن از همراهانش، به ایران باز میگشت.
هواپیمای ایرفرانس حامل آیت الله و همراهان وی در ساعت 30/9 صبح در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست تا بدین ترتیب پرشکوهترین و بیسابقهترین استقبال تاریخی رقم بخورد.(12) مردم از شهرهای گوناگون خود را به تهران رسانده بودند. روزنامه کیهان، طول جمعیت استقبال کننده را 32 کیلومتر و تعداد افراد حاضر را بیش از 3 میلیون نفر تخمین زده است.(13)
امام خمینی،پس از ابراز تشکر از استقبال کنندگان، طی سخنان کوتاهی، با تکرار برنامه سیاسی خود، دولت بختیار را غیر قانونی و غاصب دانست و حضور خود در میان مردم و فرار شاه از ایران را نتیجه زحمات همه طبقات ملت و رمز این پیروزی را در وحدت کلمه دانست.
امام خمینی، فرار شاه از کشور و توسل او به بیگانگان را یادآور شد و گفت: «پیروزی ما وقتی است که دست این اجانب از مملکت کوتاه شود و تمام ریشههای رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود... ما این دولت را نمیتوانیم بپذیریم. ملت ایران رأی بر سقوط سلطنت داده است. بنابراین، ما نه مجلس را قبول داریم و نه حکومت را قانونی میدانیم، باید دولت کنار برود. شورای انقلاب حکومت را تعیین خواهد کرد. حکومت موقت موظف خواهد بود که مقدمات رفراندوم را تهیه کند. قانون اساسی که تدوین شد، به آراء عمومی گذاشته میشود، که اگر مردم قبول کنند، رژیم جمهوری و قانون جمهوری خواهد بود... من، اعلام میکنم که دولت فعلی غاصب است و غیرقانونی است و اگر زیادتر از این لجاجت کند مسئول خواهد بود...»(14)
این مراسم که به مدت بیست دقیقه توسط تلویزیون دولتی ایران به طور زنده پخش میشد، ناگهان با ظاهر شدن عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون قطع گردید. عدهای عصبانیت نظامیان از نواخته نشدن سرود شاهنشاهی و عدهای همانند بختیار، حمله عوامل ناشناس کمونیستی را دلیل قطع پخش زنده مراسم استقبال امام اعلام کردند.
به هر روی قطع پخش زنده تشریف فرمایی امام، در شهرهای ایران، بازتاب بدی پیدا کرد، عدهای تلویزیونهای خود را شکستند و عدهای دیگر دچار نگرانی برای سلامتی امام شدند. اما در تهران، امام خمینی، پس از سخنان خود در فرودگاه، در میان استقبال چند میلیونی مردم که در سرتاسر مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا گردآمده بودند، وارد بهشت زهرا شدند. امام در قطعه 17 بهشتزهرا بر مزار شهدای انقلاب ایران برای متجاوز از دو میلیون نفر نطق تاریخی خود را درباره شاه، دولت، مجلسین و ارتش ایراد نمودند.
ایشان در این سخنرانی که یکی از پرجمعیتترین اجتماعات تاریخ بود، با تأکید بر حاکمیت ملی و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود، غیر قانونی بودن مجلسین و رژیم سلطنت پهلوی را مطرح کردند و مصایبی که مستقیماً ناشی از رژیم طاغوتی است بر شمردند و خطوط آینده انقلاب را ترسیم نمودند.
در پایان بار دیگر ذکر این نکته لازم است که «پرواز انقلاب» حادثهای مهم درتاریخ معاصر ایران و جهان به شمار آید. چرا که اوج وحدت و یکدلی مردم ایران در حمایت از رهبری قاطع امام خمینی را نشان میدهد. همچنین «پرواز انقلاب» از این جهت که تنها ده روز پس از حضور امام خمینی در تهران، طومار نظام 2500 سال شاهنشاهی در ایران پیچیده شد و جهان شاهد پیروزی یکی از پرشکوهترین و مردمیترین انقلابهای زمان گردید نیز قابل تأمل و تفکر است.
شعیب بهمن
پینویسها:
1. انقلاب و پیروزی «خاطرات هاشمی رفسنجانی 57 ـ 58»، تهران: دفتر نشر و معارف انقلاب، 1383، ص 110.
2. پیشین، انقلاب و پیروزی «خاطرات هاشمی رفسنجانی 57 ـ 58»، صص 158 ـ 157.
3. ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه : عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: نشر البرز، 1369، ص 137.
4. پیشین، انقلاب و پیروزی «خاطرات هاشمی رفسنجانی 57 ـ 58»، ص 162.
5. اعترافات ژنرال «خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی»، تهران، نشر نی، صص272 ـ 271.
6. ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمه: محمود مشرقی، تهران، نشر هفته، ص 171.
7. پیشین، انقلاب و پیروزی (خاطرات هاشمی رفسنجانی 57ـ 58) ص 163.
8. روزنامه کیهان، 12/11/1357.
9. روزنامه اطلاعات، 12/11/1357.
10. روزنامه کیهان، 12/11/1357.
11. روزنامه اطلاعات، 12/11/1357.
12. بهرام افراسیابی، ایران و تاریخ، تهران، نشر علم، 1367، ص 619.
13. روزنامه کیهان، 12/11/1357.
14. روزنامه اطلاعات، 12/11/1357.
منبع: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
تعداد بازدید: 1402