16 بهمن 1390
هنگام گل چیدن
به خون گر کشی خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل، از گلشن من
تنم گر بدوزی، به تیرم بسوزی
جدا سازی ای خصم، سر از تن من
کجا میتوانی، ز قلبم ربایی
تو عشق میان من و میهن من؟!
مسلمانم و آرمانم شهادت
تجلی هستی است، جان کندن من
مپندار این شعله افسرده گردد
که بعد از من، افروزد از مدفن من
نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش
بتازد به نیرنگ تو، توسن من
کنون روی خلق است، دنیای جوشان
همه خوشه خشم شد، خرمن من
من آزاده، از خاک آزادگانم
گل سرو میپرود، دامن من
جز از جام توحید، هرگز ننوشم
زنی گر به تیغ ستم، گردن من
بلند اخترم، رهبرم از ره آمد
بهار است و هنگام گل چیدن من
شعر "هنگام گل چیدن" از اشعار مرحوم سپیده کاشانی است که در هنگامه انقلاب سروده است.
سپیده کاشانی در مرداد 1315 در کاشان متولد شد. در نوجوانی به کتاب و شعر روی آورد. با ازدواج در اوایل دههی 1330 به تهران مهاجرت و تحصیلات دانشگاهی را در این شهر آغاز کرد. در دههی 1340 در همکاری با مطبوعات و با حضور در انجمنهای ادبی، اشعار خود را مطرح ساخت. در 1353 نخستین مجموعهی شعرش با نام "پروانههای شب" را به چاپ رساند. در دههی 1350 بانی برگزاری جلسات مذهبی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی از سوی رادیو دعوت به همکاری شد و به عضویت شورای شعر و سرود رادیو درآمد. با آغاز جنگ تحمیلی رهسپار جبههها شد و از نزدیک شاهد ایثارگری-های مبارزان در عرصهی دشوار نبرد بود؛ او خود نیز در این راه بیباک و دلاور بود. اعتقاد داشت:«امروز موقع آن رسیده که دیگر شعر را به عنوان یک سلاح تیز و برّنده جدی بگیریم«. در میانهی دههی 1360 به علت مشکلات خانوادگی (بیماری و درگذشت همسر) مدتی از فعالیتهای ادبی فاصله گرفت. در آغاز دههی 1370 قصد داشت دومین مجموعهی اشعارش را سالها پس از نخستین کتاباش به چاپ برساند، اما بیماری سرطان به سراغش آمد و توشوتوانش را گرفت. سپیده کاشانی در 24 بهمن 1371 راهی دیار باقی شد. به جز "پروانههای شب" و دهها سرود انقلابی و پایداری در دهه-ی1360، باقی آثارش در نبودش منتشر شد: هزاران دامن گل (مجموعه اشعار، 1373)، سخن آشنا (مجموعه اشعار، 1373)، آنان که بقا را در بلا دیدند (دستنوشتههای سفر جنوب، 1375) و مجموعه آثار (1389).
تعداد بازدید: 1622