17 بهمن 1390
دکتر سیدیحیی یثربی
نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، یکی از شعارهای رایج اوایل دوران پیروزی انقلاب اسلامی بود. اکنون اندکی به تجزیه و تحلیل این شعار میپردازیم:
ما به دنبال نظامی بودیم که مردم دنیا، با چنان نظامی آشنا نبودند. نظامی که ما به دنبالش بودیم، دو ویژگی اساسی داشت:
نخست اینکه، از هر جهت با نظامهای موجود فرق میکرد. نظامی که مبادی، اصول، مسائل، روابط و اهدافش با نظامهای رایج در شرق و غرب جهان تفاوت بنیادی داشت.
آن نوجوان شهری، یا آن کارگر و کشاورزی که در صفوف پشتیبانی از انقلاب اسلامی، با مشتهای گره کرده، از ته دل فریاد میزند: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، قطعاً از عمق ادعایش آگاه نبودند!
آنان فکر میکردند که باید تلاش کنند، تا جمهوری اسلامی نه شرقی باشد و نه غربی! غافل از این که آنان بخواهند یا نخواهند و بدانند یا ندانند، ما به دنبال نظامی بودیم که در نهاد خود نه شرقی بود و نه غربی. برای این که:
اولاً: نظام موردنظر، تعریف دقیق و فنی نداشت. ما خواهان حکومت اسلامی بودیم، اما از چند و چون فنی و دقیق نظری و اجرائی آن خبر نداشتیم. مثلاً مشکل قدرت از نظر کنترل و انتقال چگونه خواهد بود؟ یا اقتصاد با چه اصولی اداره خواهد شد؟ یا آزادیهای فردی و اجتماعی چگونه تأمین و تضمین خواهد شد؟ یا استقلال سیاسی و خودکفایی اقتصادی ما چگونه فراهم میگردد.
ثانیاً، نظامی که خواستارش بودیم، نه در چارچوب نظامهای کمونیستی شرق قرار داشت و نه در ردیف جامعههای لیبرال دموکراتیک غرب میگنجید! علاوه بر اینها، باید با هر دو نظام شرق و غرب نیز در مقام رقابت برآمده بود و قصد سازش و تسلیم نداشت.
آری، اگر چه آن مرد و زن با ایمان روستایی و آن نوجوان پرشور شهری، از این نکته غافل بودند، اما سران شرق و غرب دقیقاً متوجه آن بودند! زیرا از طرفی، برژنف، رئیسجمهور و دبیرکل حزب کمونیست شوروی سابق در گزارش به بیستو چهارمین کنگرهی حزب، نگرانی خود را از این نظام متفاوت ابراز داشته و میگوید: «مرزهای جنوبی ما به خطر افتاده است! قوانین اسلامی در بعضی از کشورهای شرقی جداً مورد توجه قرار گرفته است... جان گرفتن اسلام شاید مهمترین حادثه سیاسی قرن باشد. مناطق مسلماننشین شوروی که تاکنون بسیار آرام بودند، با ایران و افغانستان مرز مشترک دارند و ممکن است شور و هیجان مذهبی انقلاب ایران از مرزها بگذرد»(1)
از طرف دیگر، کیسینجر، کشورهای خلیجفارس و در حقیقت منافع آمریکا و غرب را با دو خطر جدی روبرو میبیند: خطر انقلاب اسلامی ایران و خطر شوروی. اما در حال حاضر، خطر مستقیم انقلاب ایران، خطر دراز مدت شوروی را تحتالشعاع خود قرار داده است.(2)
دوم این که، نظام مورد نظر نه تنها باید نظامی باشد متفاوت از نظامهای شرقی و غربی، بلکه باید نظامی باشد در طول آنها و پیشروتر و کاملتر و کارآمدتر از آنها. برای این که:
اولاً، آنها تنها به فکر سعادت دنیوی مردم بودند، در حالی که حکومت اسلامی هم در فکر سعادت دنیوی مردم بود و هم در فکر اخروی آنان.
ثانیاً، مشکلات قدرت، آزادی، عدالت اجتماعی، استعمار، استثمار و جهل و گمراهی در پرتو این نظام، بهتر از نظامهای دیگر حل و فصل میشد، زیرا در آن نظامها، انسان تعیینکنندهی قوانین و روابط اجتماعی است و در نظام اسلامی، خدا. این برتری، ناشی از نهاد حکومت دینی است که با پدیده بشری حکومت، فرق دارد.
پینوشتها:
1) نشریه مطبوعات جهان، شمارهی 5، به نقل از مجله فیگارو، 16 ژانویه 1982.
2) نشریه مطبوعات جهان، شمارهی 30، به نقل از الدستور، انگلستان، 5 ژوئیه 1982.
تعداد بازدید: 1406