13 اسفند 1390
برگی از تاریخ
فرقهسازی، میراث سیاسی انگلیس در کشورهای اسلامی
فرقه سازی و جلوه دادن آن به عنوان جنبشهای اجتماعی، یکی از حربههای کاری بود که انگلستان در دوران تسلط خود بر بخش عظیمی از جغرافیای جهان، برای تقویت سلطة خود، از آن بهره برد. این حرکت در مناطق مختلف دارای اشکال گوناگون بود و به فراخور شرایط محیطی و آداب و رسوم و سنن مردم بومی اجرا میشد. از آن نمونه است: شیخیگری، وهابیگری و ....
راهاندازی چنین حرکتهایی، نیازمند افرادی است کهاولاً ـ از میان اجتماع خود برخیزند، ثانیاً از عهده این مهم برآیند و ثالثاً در راه حفظ منافع انگلستان، تلاش گسترده داشته باشند. یکی از این افراد که در زمان سلطة انگلستان بر شبه قاره هند، مورد توجه واقع شد و به پاس خدمات خود، لقب «میر» گرفت و به عنوان یکی از پیشگامان تجدیدنظر دینی در هند مطرح شد، «سید احمدخان هندی» بود.
او به بهانة صیانت از اسلام و جلوگیری از تزلزل افکار مسلمانان در قبال پیشرفت اندیشههای غربی و علوم تجربی، تلاش کرد تا اسلام را مطابق با علوم جدید غرب معرفی کند و برای تحقق این منظور، مرکزی را با کمک انگلیسیها برپا کرد که به نام «کالج محمدی انگلیسی» مشهور شد. او در این کالج ـ که مسئولان آن انگلیسی بودند ـ ریاست هیئت امنا را به عهده داشت.
با انتشار نظرات و آرای او که منکر بسیاری از مبانی و اعتقادات اصولی دین اسلام شده بود، آتش اختلاف، بین علما شعلهور شد تا جایی که برخی به تکفیر او همت گماشتند.
تدوینگران آثار او یعنی «محمد امامالدین گجراتی»، «احمد بابایی مخدومی» بر روی جلد کتب او، عنوان : مجتهد، رهبر امت و امام دوران را به نام او اضافه کردند و این در حالی بود که سید جمالالدین اسدآبادی او را «دهری» معرفی میکرد و مسلمانان او را ملحد میخواندند و به همین دلیل مطرود اکثریت هم مذهبان خود بود. تیتر برخی از اعتقادات «میرسید احمدخان هندی» که باعث این برخوردها بود، به این شرح است:
ـ هر تئوری علمی را قطعی و نهایی تلقی میکرد.
ـ نبوت را اعتقادی فرعی و برگرفته از اعتقاد پیشین میدانست و جبرئیل را نه به عنوان یک وجود معین و خارجی که پیام خدا را میرساند، بلکه ملکة مخصوص پیامبر که مجازاً به این نام نامیده شده، معرفی میکرد و دربارة او میگفت: «بین خدا و رسول هیچ پیامرسان یا واسطهای جز ملکه ویژه پیامبری که آن را ملک مقرب یا جبرئیل در زبان شرع مینامند، وجود ندارد. قلب پیامبر (ص) آینهای است که نور خداوند در آن میتابد و این ملکه درونی است که پیام خدا را گرفته و کلام خدا را دریافت میکند.»
ـ معتقد بود هر موجودی ملکه مخصوص وحی را داراست.
ـ روح را به عنوان جسمی ظریف و مادهای مستقل میشناخت.
ـ معتقد بود جسم مرده انسانها مجدداً از گور سر بر نمیآورد.
ـ بهشت و جهنم را دارای واقعیت زمانی و مکانی نمیدانست.
ـ بهشت را بالاترین رستگاری روحی میدانست.
ـ اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عج) را انکار میکرد.
ـ منکر تقلید بود و تقلید را مساویِ تقلید از پیامبر دانسته و آن را شرکت در نبوت معرفی میکرد و نادرست.
ـ معتقد بود که مسلمانان و شرقیها نمیتوانند بدون تسلیم شدن در برابر تکنولوژی پیشرفته و برتر غرب ادامه حیات دهند.
ـ حدیث را به عنوان منبع قابل اعتماد برای اجتهاد در موضوعات مذهبی انکار میکرد و قرآن را به عنوان تنها منبع میپذیرفت.
ـ معجزه را قبول نداشت.
ـ به قدمت ماده معتقد بود.
ـ خلافت را در اسلام با توجه به شکست سی ساله خلافت در صدر اسلام، بیثمر میدانست. این موارد بخشی از اعتقادات میر سید احمدخان است که برای اطلاع از تفضیل آن میبایست به آثار او و نقادیهای صورت گرفته پیرامون آن، رجوع کرد.
هرچند او مدعی بود که «قرآن کلام خدا و برای همیشه حق و سخن آخر است و هیچ دانشی توان تکذیب آن را ندارد» ولی به سادگی بسیاری از نظرات علمی را به عنوان «سخن آخر» پذیرفت و مغلوب آن شد و مدعی شد که: «آنچه اسلام آورده امروز به شیوه تجربی و توسط علم کشف و اثبات شده است.» او با غفلت از اینکه «کانت» از توافق دین و علم و فلسفه دست شسته و آن را بیفایده اعلام کرده است، کوشش کرد تا عقاید اسلامی را با کشفیات جدید علمی منطبق کند و میان معارف اسلامی و دانشهای علمی غرب توافق ایجاد نماید.
جهت حرکت سید احمدخان به طرف غرب بود و فکر و باورهای غربی را به عنوان حقیقت مجسم پذیرفته بود و تلاش میکرد تا آنها را در پرتو قرآن و حدیث روشن کند.
هدف او که به «نوکر سیاست انگلیس» شهرت یافته بود و در بین منتقدان خود به عنوان یک «وهابی» شناخته میشد، به جای دفاع از اسلام این بود که، آموزشهای غربی را در میان مسلمانان تعمیم دهد.1 آنچه باعث شد به این موضوع که جنبهای کاملاً تئوریک دارد پرداخته شود، سندی است که به دفتر مجله رسیده است. در این سند، پیشنهاد مهدی بطحائی ـ که مدتی استاندار بوشهر بود و در وزارت آموزش و پرورش به معاونت پارلمانی رسیده بود ـ مبنی بر ترجمه تفسیر قرآن سید احمدخان هندی مطرح شده است.
جالب آن که علت انتخاب این تفسیر برای ترجمه، نقل روایات یهود و نصاری و توأم با خرافه بودن اغلب تفاسیر منتشره، عنوان شده است.
بدیهی است، در حکومتی که مأموریت اصلی آن اسلامزادیی و دینستیزی بود، خلل وارد کردن در اعتقادات دینی، یکی از اهداف اصلی به شمار میرفت. چه بهتر که این عمل با تفسیر قرآن صورت پذیرد.
و اینک متن سند:
یادداشت
درخواست کننده: آقای بطحائی معاون وزارت آموزش و پرورش
موضوع: در گزارش تقدیمی به عرض رسانیده اغلب تفاسیر قرآن مجید که در سنوات اخیر نوشته شده نقل از روایات یهود و نصاری و توام با خرافات و بدون تحقیق و عاری از حقیقت است که نه تنها قرائت آنها جوانان را معتقد به مبادی دین نمیکند بلکه دارای اثرات منفی است و اضافه کرده در بین تفاسیری که مطالعه کرده، به تفسیری در سطح بسیار عالی برخورد کرده که اصل آن به زبان اردو و اثر سیداحمدخان هندی است که مرحوم فخر داعی گیلانی قسمتی از آن را به فارسی ترجمه کرده است که اکنون بسیار کمیاب و تقریباً نایاب است و استدعا دارد در صورتی که اراده عالی تعلق گیرد امر به ترجمه این اثر بسیار مفید [را] صادر فرمایند. اوقاف 29/2/52
پانوشت:
1 ـ برداشت آزاد از: تاریخ و فرهنگ معاصر ـ ج 1 مقالة «میرسید احمدخان و اندیشه دینی» ـ دکتر وحید اختر ـ ترجمه رسول جعفریان
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 3
تعداد بازدید: 1133