13 اسفند 1390
خاطرهای از اولین سازمان جاسوسی شوروی
هیچ مورخ واقعنگری را نمیتوان یافت که از بلشویسم و کمونیسم به عنوان یک نظام سیاسی به نیکی یاد کند. این نظام جدا از مبانی نظری آن که با فکر و عقل جوامع انسانی سازگار نبود از نظر موج سرکوب و ایجاد اختناق پلیسی در جوامع تحت سلطه و فاصلهای که میان خود و مردم ایجاد کرده بود نیز به هیچ روی قابل دفاع نبود
بیان یک خاطره از اولین سازمان اطلاعاتی و امنیتی اتحاد جماهیر شوروی که توسط لنین پایهگذاری شد، شاید بتواند ماهیت لنین و نظام سیاسی موردنظر او را بنمایاند. ولی ابتدا به معرفی این سازمان میپردازیم.
* * * *
سازمان جاسوسی شوروی که در جهان به عنوان «کا. گ. ب» شناخته میشد، شکل کامل شده تشکیلاتی بود که در 20 نوامبر 1917 به دستور لنین بنیانگذار بلشویسم و تحت نام «چکا» بوجود آمده بود. «چکا» واژه اختصاری عبارت روسی (کمیته فوقالعاده مبارزه با ضد انقلاب، خرابکاری و نفوذ غیر مجاز» بود. اولین رئیس این سازمان شخصی به نام «فلیکس ادموند زرژینسکی» از یک خانواده اشرافی لهستانی بود که در شقاوت وبیرحمی همتا نداشت. وی در سال 1918 گفته بود «چکا، یک دادگاه نیست، یک سازمان مسلح زیرزمینی است. ما طرفدار ترور متشکل هستیم. ما بخاطر شرائط خود ناگزیر هستیم حتی اگر گاهی لبه شمشیرمان تصادفاً بر سر بیگناهی فرود آمد، از انقلاب دفاع کنیم.»
«زرژینسکی» دارای قیافهای غیر عادی، اندامی لاغر، چشمانی از حدقه درآمده و ریشی تیز و کوتاه بود. کمترین احساس عطوفت و رحم و شفقت در وی یافت نمیشد. او بیشتر جوانی خود را در زندانهای تزارها بسر برده و خدمات زیادی را برای به پیروزی رساندن انقلاب بلشویکها به رهبری لنین در روسیه انجام داده بود. تا قبل از احراز مقام ریاست سازمان نوبنیاد «چکا» فرماندهی گارد محافظ مقر حکومت بلشویکی شوروی را عهدهدار بود و خشونت و نظامیگری وی نظر مساعد لنین را جلب کرده بود. او اعضای «چکا» را از عناصر عقدهای و بیرحم انتخاب میکرد. نقل میکنند که «زرژینسکی» در هر یک از مراکز پلیس، محوطهای را برای اعدام متهمین در نظر گرفته بود. هر شب که قرار بود افرادی به جوخه آتش سپرده شوند در بیرون این محوطه و در اطراف آن کامیونهائی قراضه و پر سر و صدا بیجهت رفت و آمد میکردند تا صدای رگبار مسلسل در داخل محوطه با صدای گوشخراش کامیونها درهم بیامیزد و کسی متوجه اعدامهای پی در پی مردم نشود.
از نظر «زرژینسکی» همه این خشونتها و جنایات که با تأیید مستقیم لنین صورت میگرفت، برای تحکیم اساس حکومت نوبنیاد بلشویکی در شوروی لازم بود. «زرژینسکی» بعنوان مسئول امور امنیتی کشور در جلسات هیأت دولت شرکت میکرد.
از زمان مرگ این شخص، میدان بزرگی که ساختمان ستاد مرکزی «کا. گ. ب» در مجاور آن واقع شده به اسم میدان زرژینسکی نامگذاری شده است. به هنگام تشکیل «چکا» اختیارات یا هدفهای آن اعلام نشد. ولی بر طبق توضیحاتی که مدتها بعد در این زمینه داده شد، بنیانگذاران این سازمان در ابتداء قصد داشتند که چکا یک سازمان تحقیقاتی باشد اما از اوائل سال 1918 این سازمان به سرعت به یک سازمان تروریستی تبدیل و شروع به قلع و قمع مخالفان کمونیسم کرد. چکیستها براساس اعلام منابع کمونیستی تنها در زمان سلطه لنین بیش از 300 هزار نفر را تیرباران و یا غرق کردند و یا با ضرب و جرح به زندگی آنها پایان دادند و اینها همه غیر از میلیونها نفری بود که در سیاهچالهای حکومت کارگری لنین به بند کشیده شده بودند. لنین مدعی بود که «چکا» تنها برای محو «بورژوازی» بوجود آمده است. ولی مأمورین «چکا» هر فرد غیر بلشویک و هر کسی را که مظنون به مخالفت با رژیم تشخیص میدادند به نام ضد انقلاب یا «بورژوا» بازداشت و سر به نیست میکردند. یکی از رؤسای چکا به نام «لاتسیس» در دستورالعملی خطاب به مأموران پلیس مخفی شوروی مینویسد «هدف، از میان بردن بورژوازی بعنوان یک طبقه است. برای دستگیری اشخاص ضرورتی ندارد دلیل و مدرکی درباره فعالیت آنها علیه حکومت شوروی یا اظهار مطلبی بر ضد حکومت داشته باشید، اولین سئوال شما از بازداشت شدگان باید این باشد که از کدام طبقه است فرزند کیست کجا تحصیل کرده و چه شغلی داشته است. پاسخ به این سئوالات برای تعیین سرنوشت شخص کافی است.»
لنین در برابر انتقاداتی که از جنایات «چکا» میشد حساسیت زیادی نشان میداد. او در یکی از سخنرانیهای خود در اواخر 1918 گفت: «... من از شنیدن این همه شکایت و انتقاد از چکا متحیرم و نمیدانم چرا بعضیها ناخودآگاه تحت تأثیر تبلیغات بورژوازی قرار گرفته لزوم چنین شدت عملی را در یک جامعه انقلابی درک نمیکنند. ممکن است چکا مرتکب اشتباهاتی هم شده باشد ولی این اشتباهات در مقابل خدمات چکا در راه استقرار دیکتاتوری پرولتاریا که هدف نهائی ماست ناچیز به نظر میرسد...»
لنین انتقادات خارجی از خشونت و ترور در روسیه شوروی را رد میکرد و آن را تبلیغات دروغ سرمایهداری جهانی علیه نخستین حکومت سوسیالیستی جهان مینامید. او در یکی از نطقهای خود در اکتبر 1918 و همچنین طی سخنرانی خود در هفتمین کنگره شوراها گفت «تروریسم و خشونت به ما تحمیل شده و شدت عمل ما واکنش تحریکات و تهاجم سرمایهداری جهانی برای سرنگونی حکومت شوروی است...»
در سپتامبر سال 1918 چکا پس از اعلان فرمان «ترور سرخ» اختیار یافت که مظنونین را به میل خود و بدون مراجعه به دادگاه اعدام و یا زندانی کند. اقدامات مخفیانه و خشونتآمیز چکا اثرات روانی بسیار بدی بر مردم داشت. «چکا» کم کم از صورت یک سازمان پلیسی به صورت یک تشکیلات نظامی درآمد و گاردهای ضربت این سازمان علاوه بر شرکت در عملیات پلیسی و سرکوبی تظاهرات و اعتراضات و اعتصابات در موارد لزوم در عملیات نظامی هم شرکت میکرد. تعداد کسانی که طی سه سال اول عمر چکا یعنی تا اواخر سال 1920 به دست مأمورین این سازمان کشته شدند بین 000/200 تا نیم میلیون نفر تخمین زده شده است.
این سازمان مشتمل بر یک اداره اسرار سیاسی برای مراقبت از مردم و اداره ویژهای برای کنترل ارتش بود. سازمان مزبور بر حمل و نقل و ارتباطات نیز نظارت داشت. سیستم اردوگاههای کار اجباری در زمان چکا تشکیل شد. در سال 1922 نام این سازمان به «گ. پ. یو» تغییر کرد (G.P.U) که به معنای «اداره سیاسی دولتی» است. سپس این نام به «او. گ. پ. یو» بدل گشت (O.G.P.U) که به معنای «اداره سیاسی دولت متحده» است، و این زمانی بود که جمهوریهای مختلف شوروی تشکیل «اتحاد جماهیر شوروی» را دادند.
«چکا» فقط نام خود را تغییر میداد و هیچ تغییری در عملکرد آن دیده نمیشد. هیچ کس به اندازه لنین باعث تقویت تشکیلات جاسوسی حکومت شوروی و تشدید خفقان حاکم بر این کشور نشده بود. لنین در داخل حزب کمونیست شوروی حق بحث کردن، اظهار نظر کردن، مخالفت کردن و هرگونه موضعگیری سیاسی را از اعضای کادر مرکزی حزب سلب کرده بود. حزب به صورت یک نظام انحصاری درآمده بود که فقط افرادی که از امتیازاتی خاص برخوردار بودند میتوانستند در مقابل اطاعت محض به وضع بهتری دست یا بند. این اعضاء به قول لنین همان «طبقه جدید» هستند و چون بر خلاف سایر مردم در سایه حزب کمونیست، از درآمد، موقعیت، منزل، غذا و وسائل تفریح برخوردار بودند، علاقه شدیدی به حفظ حزب در ایشان بوجود آمده بود.
«رابرت کانوکواست» نویسنده انگلیسی در کتاب خود به نام «ترور بزرگ» مینویسد: «تا سال 1924 که لنین در اثر آسیبهای وارده بیمار و ناتوان شده و به حال مرگ افتاده بود، ساختار جامعه آینده شوروی را پیریزی کرده بود و نظام دیکتاتوری در کشور را توسط یک گروه متنفذ که از حمایت طبقه جدید ممتاز، بهرهمند بود و کاملاً بر یک پلیس مخفی اتکاء داشت به ارث گذاشت. وی با اطمینان،اساس و مکانیزم نیروی پلیس سیاسی را براساس دیکتاتوری قرار داد. اردوگاههای کار اجباری، دستگیریها، مجازاتها و اعدامهای بدون محاکمه، گرفتن اعترافات دروغ، سیستم مخبرین مخفی و ترور بیرحمانه تودهها و ... همه از دستاوردهای لنین بوده است، نه استالین. سالها بعد به هنگام تقبیح روشهای سرکوب دوران استالین گفته شد که استالینیسم همان لنینیسم است که در مقیاس وسیعتر و وحشیانهتر به اجرا گذارده میشود. در حقیقت استالین مردم را به همان راهی کشید که مسیرش را از قبل لنین تعیین کرده بود.»
و اما خاطره:
نقل میکنند لنین در یکی از جلسات هیأت دولت، در کاغذ یادداشتی از «زرژینسکی» که در جلسه حضور داشت پرسید «چه تعداد زندانی سیاسی در زندانها موجود است؟»
لنین سپس این یادداشت را تا کرد و آن را از طریق فرد دیگری به دست «زرژینسکی» رساند. زرژینسکی کاغذ را باز کرد و پس از خواندن آن، تعداد زندانیان سیاسی موجود کشور را بر روی همان کاغذ نوشت (مورخین راجع به تعداد زندانیان که زرژینسکی به آن اشاره کرده بود، اعداد متفاوتی را ارائه کردهاند) سپس کاغذ را مجدداً تا کرد و آن را از طریق واسطه به دست لنین رساند. لنین کاغذ را باز کرد و پس از مطالعه پاسخ سؤال خود، در زیر آن علامتÍ به معنی «ملاحظه شد» را قرار داد. (علامتهای P یا Í در ادبیات نامهنویسی معنای مشابهی دارند و آن پذیرفتن، ملاحظه شدن و یا تأیید نوشته یا مقصود مورد نظر است.)
لنین وقتی علامت Í را در پای نامه زرژینسکی میگذاشت، مانند همه مردم به هنگام نوشتن، کاغذ را بر روی میز قدری به سمت چپ کج کرده بود. او سپس نامه را مجدداً به زرژینسکی بازگرداند و علیالاصول این مکاتبه کوتاه با طرح یک سؤال ودریافت پاسخ آن به پایان رسید. ولی زرژینسکی که مانند همه مردم به هنگام خواندن کاغذ را کاملاً مستقیم به دست گرفته بود علامت Í لنین را Ç دید. سپس تصور کرد لنین با گذاردن علامت Ç مقصود خاصی دارد. او Ç را «صلیب» تصور کرد و صلیب را به معنای «مرگ» دانست. سپس از جلسه بیرون رفت و در حکمی دستور قتل عام همه زندانیان سیاسی را صادر کرد. این حکم همان شب به اجرا درآمد و در جلسه بعدی هیأت دولت زرژینسکی خبر «اجرای دستور» را به اطلاع لنین رساند. لنین از وی پرسید «کدام دستور»؟ سپس «زرژینسکی» علامت Í لنین را که به چشم وی Ç تصور شده بود، به وی نشان داد.
مورخان نقل میکنند که لنین با دیدنÍ خود که بر روی یادداشت کج شده روی میز نوشته شده بود و برداشت زرژینسکی از آن، با صدای بلند خندید. او سپس به رئیس سازمان اطلاعاتی خود متذکر شد که مقصود وی از Í چیزی جز تأیید پاسخ زرژینسکی به سؤال مورد نظر نبوده و هرگز دستور قتل را صادر نکرده است. با این حال زرژینسکی به خاطر این تصور که به بهای جان هزاران زندانی بیگناه انجامید مؤاخذه نشد و عکسالعمل لنین نیز فقط یک خنده مستانه بود...!
منابع:
ـ کا. گ. ب، جان بارون، مترجم: سیاوش میرزابیگی، 1363.
ـ کا. گ. ب، دولتی در دولت، مترجم: مهدی پرتوی، انتشارات ققنوس.
ـ سازمانهای جاسوسی دنیا، احمد ساجدی، انتشارات محراب قلم.
ـ بررسی ساختار و عملکرد سازمانهای اطلاعاتی، انتشارات وزارت امور خارجه.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 6
تعداد بازدید: 1241