13 اسفند 1390
آشنایی با رجال عصر پهلوی
«غلامرضا نیکپی»
غلامرضا نیکپی آخرین شهردار تهران در عصر پهلوی دوم فرزند «اعزازالملک» نوه ظلالسلطان (برادر مظفرالدین شاه قاجار) بود. نیکپی در 1308 در اصفهان به دنیا آمددر 1313 به دبستان پهلوی اصفهان رفت و پس از آنکه پدرش به حکمرانی کرمانشاه منصوب شد سال آخر دوره ابتدائی و سال اول دبیرستان را در مدارس هدایت و شاهپور کرمانشاه سپری کرد و با برچیده شدن حکومت رضاخان در 1320 به اصفهان بازگشت.
غلامرضا نیکپی ادامه تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای ادب، سعدی و صارمیه اصفهان گذراند و همزمان با وزارت پدرش در کابینة قوامالسلطنه در سال 1325، دیپلم گرفت و راهی دانشکده حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه تهران شد و در سال 1328 لیسانس گرفت.
در سال 1329 که همزمان با مرگ مادرش ـ ترکان خانم ـ بود، به انگلستان رفت و ضمن اقامت 6 ساله در لندن، از دانشگاه آن شهر، دکترای اقتصاد در رشته روابط بینالملل گرفت و در شهریور ماه سال 1335 به کشور بازگشت.
او که به قید قرعه از سربازی معاف شده بود، پس از یک دوره کارآموزی در سال 1336 ، پروانه وکالت پایه یک دادگستری گرفت و در 18 خرداد همان سال در شرکت ملی نفت ایران، استخدام شد.
استخدام غلامرضا نیکپی در شرکت ملی نفت که مصادف با حضور امیر عباس هویدا به عنوان معاون اداری آن شرکت بود، باعث شد تا هویدا او را که از منسوبین مادریاش بود به ریاست دفتر اموراداری منصوب نماید.
پس از گذشت مدت زمانی او را در امور قضایی و پس از آن به عنوان متصدی تهیه آمار شرکت نفت به کارگرفتند تا اینکه ریاست اداره کل آمار و بررسیهای اقتصادی را به عهده او گذاشتند. شغلی که ارتباط مستقیم با فعالیتهای حسنعلی منصور ـ که ریاست شورای عالی اقتصاد را به عهده داشت ـ پیدا میکرد. ارتباط امیر عباس هویدا با حسنعلی منصور، و همزمانی تقریبی تحصیل نیکپی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی،با تحصیل حسنعلی در همان دانشکده، و داشتن نقاط مشترک، باعث شد تا غلامرضا نیکپی نیز از اعضای اصلی «کانون مترقی» شود.
ساواک در این باره مینویسد:
«نیکپی از دوستان قدیمی حسنعلی منصور بوده ـ دوستی آنها از پاریس شروع شد. 1 اهل عیش و طرب است و علت آشنایی او با منصور مانند هویدا از مجالس تفریح و عیش و عشرت شروع شد و همین آشنایی در زمان نخستوزیری منصور او را به سمت معاون نخستوزیر رسانید. 2
یکی از تناقضات موجود در سوابق غلامرضا نیکپی، مسئله ازدواج اول او میباشد که در هیچ کجا از آن بحثی نشده است.
مسئله از این قرار است که در فرم بیوگرافی مورخه 6/10/1343 ، غلامرضا نیکپی، مجرد معرفی شده است در حالی که در فرم دیگری به تاریخ 26/12/1343، یعنی هشتاد روز بعد، او را فردی متأهل معرفی کرده و در مقابل گزینة مربوطه نوشته است:
«همسرش دختر ابوالفتح قهرمانی3 (سردار اعظم) است.»
در همین سند است که نسبت علاقمندی او به مذهب و خانواده، معمولی و به مقام و قدرت و شهرت، زیاد ارزیابی شده و در مقابل گزینة میزان علاقمندی وی نسبت به زن آمده است:
«زیاد و اصولاً اهل زنبازی است.» 4
این ارزیابی در حالی صورت میگرفت که، غلامرضا نیکپی از تاریخ دوازدهم فروردین 1343 به عنوان معاون نخستوزیر مشغول به کار شده و محمدرضا پهلوی نیز، فرمان انتصاب وی را در تاریخ سیام فروردین امضا کرده بود و ادارات کل سوم، چهارم، هشتم و نهم ساواک، پیرامون او به تحقیق پرداخته و وی را فاقد سابقه مضره معرفی کرده بودند.
از دیگر مواردی که در این ارزیابی، به طور مشخص بیان شده بود، صراحت انگلیسی بودن خانواده او و طرفداری خودش از امریکا بود و قماربازی او نیز ـ البته نه به طور مرتب ـ بیان شده بود.
غلامرضا نیکپی که با تبدیل «کانون مترقی» به «حزب ایران نوین»، به عضویت هیئت اجرائی حزب و به واسطة ارتباطات خود، به عضویت کانون وکلای دادگستری و انجمن نفت ایران نیز درآمده بود و با نشریاتی چون: روزنامه اطلاعات، بورس تهران و اکونومیست و برخی نشریات انگلیسی زبان نیز همکاری میکرد، از جمله افرادی بود که به طور تمام و کمال در اختیار برنامههای حسنعلی منصور قرار داشت.
در دی ماه 1343 به عضویت شورای سازمان ایرانی مجامع بینالمللی درآمد، سپس وزیر مشاور و معاون اجرائی نخستوزیر شد. در همین سمت بود که مسئولیت اداره کاخ جوانان به وی واگذار شد. نیکپی در این سمت از مدیر اجرائی کاخ جوانان خواست تعدادی کارشناس به اسرائیل اعزام کند تا برای رهبری نسل جوان ایران، از تجارب آنان استفاده شود.
نیکپی در اردیبهشت 1347 با حکم وزیر علوم و آموزش عالی به عضویت هیأت امنای دانشگاه اصفهان درآمد و در شهریور این سال وزیر مسکن شد. در اردیبهشت سال 1348 گزارشهای مستندی درباره عضویت نیکپی در شبکه فراماسوری منتشر شد. همچنین در زمینه بحثهای مربوط به «مبارزه با فساد» نام نیکپی در فهرست مقاماتی که به گرفتن رشوههای کلان متهم است قرار گرفت.
در مرداد 1348 غلامرضا نیکپی وزیر مسکن و عطاءالله خسروانی وزیر کشور در پی یک زد و خورد فیزیکی با یکدگیر از کابینه هویدا اخراج شدند. بعضی از آگاهان این زد و خورد و نتیجه حاصل از آن راسناریوی از پیش نوشته شده هویدا برای خلاصی از شر خسروانی میدانند که در مقام دبیر کل حزب ایران نوین، برای او به یک «مانع» و «مزاحم» تبدیل شده بود. با این حال نیکپی پس از اخراج از کابینه، در مهر 1348 شهردار تهران شد.
در دوران شهرداری نیکپی، فساد، دزدی، سوءاستفادههای مالی و رشوهخواری گسترش بیسابقهای یافت. به طوری که ساواک در گزارشهای متعدد خود به این پدیده اشاره کرده است.
در یکی از گزارشهای ساواک به اقدام نیکپی در اخذ رشوه 20 میلیون تومانی از چند کلیمی در شمال غرب تهران برای قرار دادن املاک آنها در محدوده شهری اشاره شد و در گزارشی دیگر میخوانیم که به دستور نیکپی یکی از چشمههای بزرگ و قدیمی منطقه شمیران پوشانیده شده و آب فراوان آن به طور شبانهروزی با استفاده از لولهای یک کیلومتری به باغ پدرش «اعزاز نیکپی» منتقل گردیده است.
غلامرضا نیکپی تا 25 مرداد 1356 به مدت 8 سال عهدهدار شهرداری تهران بود و سپس در این تاریخ با برکناری هویدا از مقام نخستوزیری، کنار نهاده شد. او سپس به دستور شاه سناتور انتصابی دربار شد. هنوز یک سال از این انتصاب سپری نشده بود که شعلههای انقلاب اسلامی در حال سوزاندن ریشههای رژیم شاهنشاهی گردید و غلامرضا نیکپی در جریان طرح عوامفریبانه دستگیری برخی دولتمردان منفور رژیم بازداشت شد . (21/8/57)
در ماه آذر 1357، همسر و فرزندان نیکپی به خارج از کشور رفتند ولی وی در زندان باقی ماند و نامهنگاریهایش برای سران حکومت پهلوی در دو کابینه ازهاری و بختیار سودی نبخشید تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 درهای زندان گشوده شد و زندانیان به همراه نیکپی از زندان آزاد شدند. نیکپی پس از آزادی مجالی برای فرار نیافت و مجدداً به دست نیروهای انقلاب دستگیر شد و پس از محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد. وی روز چهارشنبه 22 فروردین 1358 به همراه جمعی از بلندپایگان رژیم پهلوی تیرباران شد.
نیکپی از جمله افرادی بود که در رژیم پهلوی نشانهای متعددی دریافت کرد که از آن جمله است: مدال درجه یک همایونی، مدال درجه سه تاج، مدال درجه یک اصلاحات ارضی، مدال تاجگذاری، مدال درجه یک سپاس و مدال درجه یک ورزش.
---------------------
پینویسها:
1ـ در قدمت دوستی نیکپی با حسنعلی منصور شکی نیست ولی آنچه مسلم است این دوستی از دوران تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است نه پاریس.
2ـ سند بیوگرافی ـ 26/12/43.
3ـ ابوالفتح قهرمانی، تحصیل کرده سن پطرزبورگ به همراه امانالله جهانبانی بود که در رشته توپخانه تحصیل کرد و چندی در ارتش روسیه خدمت کرد و بعد از بازگشت به ایران به نیروی قزاق پیوست و درجات متعددی را طی کرد تا جایی که از احمدشاه به جای پدرش قهرمانمیرزا، لقب سردار اعظمی گرفت. مشارالیه از ملاکین مشهور اصفهان بود و در دورههای 15 و 16 از شهرضا و اصفهان به مجلس شورای ملی آمد. وی در سال 1356 ش. درگذشت.
4ـ سند بیوگرافی ـ 26/12/1343.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 7
تعداد بازدید: 1203