13 اسفند 1390
«تاریخ شفاهی»
و مهارتهای مصاحبه
برای غنای یک مصاحبه جامع در زمینه تحولات تاریخی، هنر مصاحبهگر شرط اصلی است. میزان شناخت مصاحبهگر از رویدادها، تسلط او بر سئوالات، صبر و حوصله در شنیدن توضیحات مصاحبه شونده، شاهد مثل خواستن، پرهیز از جدال، پرهیز از کاربرد واژهها یا طرح موضوعاتی که سبب ناخشنودی مصاحبهگر میشود، فرصتشناسی و طرح به موقع سؤالات، هنرمندی در نوع ارائه پرسشها و نکات حساسیتزا، تلاش برای حفظ صمیمیت فضای حاکم بر مصاحبه، تعقیب دقیق اجزاء موضوعات مورد بحث، برخورداری از وقت نامحدود، احترام به سلیقه مصاحبهشونده در ویرایش مصاحبه و متقابلاً ضمیمه کردن سؤالات جدید در نقاط مناسب مصاحبه با هدف روشنتر شدن مقصود، از اهم موضوعاتی است که در غنا بخشیدن به مصاحبه به ویژه در زمینه «تاریخ شفاهی» ضرورت اساسی دارد.
اشاره
«چارلز موریسی» رئیس پیشین «مؤسسه تاریخ شفاهی» آمریکا است. او فعالیت خود را در زمینه تاریخ شفاهی از سال 1975 آغاز کرده و تاکنون مدیریت پروژههای متعددی را در این زمینه برعهده داشته است. او همچنین مؤلف بیش از 50 مقاله تخصصی در زمینه مهارتهای تاریخ شفاهی است.
مقاله حاضر از کتاب «Oral History Reader» چاپ 1998 لندن و تلخیص از مقاله «On Oral History Interviwing» است.
«چارلز موریسی» در این مقاله به موارد متعددی از مهارتها و تجربیات خود در زمینه انجام مصاحبه تاریخ شفاهی اشاره کرده است که نظر به کاربردی بودن آن، میتواند راهنمای خوبی برای کلیه کسانی که در این زمینه فعالیت میکنند باشد.
* * * *
موفقیت یک مصاحبه هم به مصاحبه شونده و هم به مصاحبهکننده بستگی دارد. من، در اینجا فقط در مورد یک مصاحبه کننده صحبت میکنم. البته ما، برای انجام مصاحبههای گروهی هم تلاش کردهایم؛ اما من ترجیح میدهم که نظر خاصی در مورد شیوه مصاحبههای گروهی ندهم. مصاحبههای گروهی، در بعضی موارد پاسخ مثبت میدهد؛ اما در نهایت موفقیت آن بستگی به متمرکز ساختن سؤالات و همچنین بستگی به فردی دارد که شما با او طرف هستید.
با این حال در بیشتر مواقع، ما ترجیح میدهیم هر مصاحبه کننده با یک مصاحبه شونده رو در رو باشد. ما، اعتقاد داریم به این طریق نتیجة بهتری حاصل خواهد شد.
اکثر مصاحبههای موفق، به شرایط مصاحبه کننده بستگی دارد؛ به اینکه او تا چه اندازهای تحقیق مقدماتی در مورد موضوع مصاحبه انجام داده است؛ قبلاً چه تعداد مصاحبه در این مورد صورت داده است. آیا پیش از شروع مصاحبه، گفت و گوئی با مصاحبه شونده ترتیب داده است که در آن، در مورد برنامة مصاحبه و چگونگی انجام آن صحبت شده باشد؟ قطعاً این کار برای او در نحوة ادارة جلسات مصاحبه بسیار مؤثر است. دیگر اینکه چه مقدار نسبت به موقعیتی که با آن روبرو است، احاطه دارد و به اعصابش مسلط است.
یکی از روشهایی که ما بر آن تأکید میکنیم، این است که بگذاریم مصاحبه شونده صحبت کند. جلسة مصاحبه، اجرای نمایش اوست. اجازه میدهیم که او با توپ بدود. همانطور که لوئیس استار گفته است: «مصاحبه کنندة خوب، شنوندهای خوب است.» در بیشتر مواقع، سئوال اول را طوری طرح میکنیم که مصاحبه شونده میل فراوانی به پاسخ آن داشته باشد. او، به این سؤال ما معمولاً به صورت مبسوط پاسخ میدهد و ممکن است مصاحبه روند نامرتبی پیدا کند. به حرفهای مصاحبه شونده گوش میکنیم این کار مزیتی دارد؛ به این ترتیب که فرد خودش داوطلب گفتن چیزی میشود که در مجموعة خاطراتش مهمترین است.
در این حین با قلم وکاغذ در دست، یکی دو کلمه در مورد مطالبی که عنوان کرده یا چیزهایی که میخواهیم به آنها برگردد، یادداشت میکنیم البته قبل از اینکه مصاحبه شروع شود، به او گفتهایم که این کار را خواهیم کرد. به این معنا که گاهگاهی کلماتی را یادداشت میکنیم. تا در خلال مصاحبه با مراجعه به آنها سؤالات تکمیلی را طرح کنیم و از او بپرسیم. ما همیشه در جلسات مصاحبه باید کاغذ یادداشت به همراه خود داشته باشیم.
پس از اینکه او داستان خود را تعریف کرد، ما به عقب بر میگردیم و سؤالات خود را با آنچه که او بیان کرده بود، در میآمیزیم. سعی میکنیم که موضوعات خاص را خوب بررسی کنیم؛ نکاتی را که جا انداخته بود، طرح کنیم و از او بخواهیم در مورد کلیتهایی که گفته بود، شاهد مثالهایی ارائه کند.
در طراحی سؤال، این خیلی مهم است که آنها به صورت آزاد و قابل انعطاف طراحی شوند. به این معنا که پاسخی که انتظار داریم، در ترکیببندی سؤال مشخص نباشد. ما، در سؤالهای خود هیچ متغیری را پیشنهاد نمیکنیم. یعنی نمیگوئیم آیا جریان به این طریق بود یا به آن طریق؟ ما، سؤال را به طریقی عنوان میکنیم که موجب شود او، به میل خود متغیرش را انتخاب کند از به کار بردن کلماتی که دارای بار معنایی خاصی است، اجتناب میکنیم.
شدیداً تلاش میکنیم که نتیجهگیری خودمان را بر پاسخهایی که آن شخص میداند تحمیل نکنیم. خیلی سخت است که خودتان را مهار کنید اما ما سعی میکنیم و این کار را بیشتر از طریق کنترل طراحی سؤال انجام میدهیم. مثلاً نمیپرسیم «فلانی و بهمانی تا چه اندازه این چنین بودند؟» بلکه میپرسیم «فلانی و بهمانی این چنین بودند؟» ما سعی نمیکنیم پرونده بسازیم، مانند وکیلی که سعی میکند در دادگاه پرونده بسازد. در این مورد به همکارانم توصیه میکردم که گزارش «وارن» را بخوانند. زیرا در این گزارش، وکیل چندین بار میپرسد: به این طریق اتفاق افتاد، نه؟ و شاهد میگفت بله یا خیر. تا پائین صفحة این گزارش، جوابها بله و خیر است. ما مصر هستیم که بپرسیم: به ما بگویید چگونه بود؛ با کلمات خودتان آن را توصیف کنید. مصر هستیم که اجازه بدهیم، مصاحبه شونده در مورد آنچه که فکر میکند مهم است داوطلبانه صحبت کند.
من،به همة علاقهمندان توصیه میکنم که متن برنامه «لارنس اسپیواکس» را بخوانند و درست بر عکس آن عمل کنند. خوشبختانه این نسخهها در دسترس است؛ به زحمتش میارزد که ببینید چگونه کسی میتواند یک سؤال گمراه کننده بیان کند، به این منظور که مصاحبه شونده را به اشتباه بیاندازد.
ما از به کار بردن زبانی که مخصوص طبقهای خاص باشد، پرهیز میکنیم و این، به نظر افراد تحصیلکرده و دانشگاهی گران میآید. در واشنگتن بسیاری از افراد، دانشگاهیان را نمیپسندند و انتشارات دانشگاهی را به دلیل نوع زبان خاص آن نمیفهمند.
یکی از رهنمودهایی که شاید بیش از همه بر آن تأکید کردهام. این است که مصاحبه کنندة خوب،باید جزئیات را تعقیب کند؛ مرتباً باید جویای مثالها بشود؛ همیشه باید به دنبال تصویر کردن نکاتی باشد که آنها مطرح میکنند.
مصاحبه کنندة خوب،نباید اجازه دهد که اطلاعات مصاحبه شونده ضبط شود بدون اینکه به جزئیات آن پرداخته شده و اطلاعات آن تکمیل شود؛ به طور مثال، مشخصاً منظور شخص از فلان و بهمان چه بوده است؟ ما باید سعی کنیم سؤالاتمان را روشن و مشخص بیان کنیم. به عقیدة ما، سؤال نباید بیشتر از دو جمله را شامل شود: جملة اول: «دلیل اینکه این سؤال را از شما میپرسم» و جملة دوم: «این سؤالی است که من از شما دارم.» جمله را با علامت سؤال تمام میکنیم و مینشینیم، لبانمان را میبندیم و ساکت میشویم؛ اجازه میدهیم او پاسخ سؤال را بدهد.
در «تاریخ شفاهی»، یکی از خطرات بزرگ برای مصاحبه کننده،این است که احساس کند که باید صحبت کند؛ در حالی که مصاحبه شونده به دنبال فرصتی برای حرف زدن در بین پرچانگیهای اوست من، فکر میکنم گاهی مصاحبه کننده تمایل به عجله دارد. ما، باید بگذاریم مصاحبه شونده با سرعت خود حرکت کند، هر چند از دید ما کند باشد، ولی به هر حال این سرعت اوست. باید اجازه دهیم که او با آهنگ خود به پیش برود. ما بارها و بارها دیدهایم مصاحبه کنندگان، مصاحبه شونده را به عجله وا میدارند عملاً مواردی را داشتیم که مصاحبه شونده میگفت: «فقط یک دقیقه! میتوانم چیزی را در مورد نکتة آخر بگویم، قبل از آنکه از آن بگذرید؟»
بعضی از مصاحبهکنندگان با دستگاههای ضبط صوت آشنا نیستند و با آن راحت کار نمیکنند. مثلاً نمیدانند که آیا تجهیزات درست عمل میکند یا نه؟ آیا صدا به اندازة کافی بلند است یا نه؟ آیا میکروفون به اندازة کافی نزدیک است یا نه؟ این حالت، مایة نگرانی آنها بود و شدیداً بر کیفیت مصاحبه تأثیر میگذارد.
وقتی که سؤالات سخت و حساسیت برانگیزی برای پرسیدن وجود دارد، باید تا زمانی که مصاحبه خوب به جریان نیفتاده طرح آن را به تعویق بیندازیم. بیتردید ما میخواهیم که رابطة خوب و صمیمانهای پایهگذاری کنیم. هر چقدر مصاحبه بیشتر به طول بینجامد، مصاحبه شونده بیشتر در جلسة مصاحبه احساس راحتی میکند و حتی از موقعیت خود لذت میبرد. گذشته از این، اگر ما سؤالات سخت را بپرسیم فرد ممکن است. رنجیده خاطر شود و این حالت او، بر بقیة مصاحبه تأثیر بگذارد. البته تعریف «سؤال سخت» در نزد افراد مختلف و با توجه به موضوعات مختلف تفاوت دارد. اگر چنانچه چند سؤال سخت برای پرسیدن داریم آنها را پی در پی نمیپرسیم. ابتدا یکی را با لحن مطلوب میپرسیم سپس سعی میکنیم مصاحبه را به زمانی که میخواهیم فرد در مورد آن توضیح دهد، هدایت کنیم. بنابراین، مصاحبه شونده از نظر روحی آرام میشود و از مصاحبه لذت میبرد؛ آنگاه شاید کمی بعد به سؤال سخت بعدی بپردازیم.
دیدگاههای مختلف در مورد یک موضوع همواره افقها و اطلاعات جدیدی را به وجود میآورد. به عبارت دیگر، خطر اینجاست که شما فکر کنید وقتی یک بار موضوعی مورد بحث قرار گرفت صحبت در مورد آن کامل شده است؛ در نتیجه آن را رها میکنید و به آن موضوع برنمیگردید.
گذشته از اینها،ما سعی میکنیم بفهمیم که حافظة آن فرد چقدر خوب است. ما، گاهی از او چند سؤال کوچک میپرسیم تا حافظة او را بیازماییم. به عنوان مثال، اگر او به اسم کسی به نام لاورنس اشاره کرد، ما میپرسیم همان لاورنسی که استاندار پنسیلوانیا بوده و یا لاورنسی که کتاب مینویسید و میپرسیدیم،این واقعه قبل از فلان رویداد اتفاق افتاده یا بعد از آن؟ میدانیم گاهی این کلیدها یا راهنماهای کوچک، محقق را ـ که متن مصاحبه را میخواهد یا به نوار آن گوش میدهدـ کمک خواهد کرد تا گفتة مصاحبه شونده را ارزیابی کند.
همچنین،ما میکوشیم که بفهمیم چه کسی در موضوعی خاص شرکت داشته است. فرض کنید این مورد که مذاکرات هیئت پیمان صلح در 1960 چگونه انجام شد؛ چه کسی عضو آن بود؟ چه کسی در کدام طرح پیشنویس مؤثر بود؟ و به همین ترتیب. روشن است که این موشکافی رهنمودهایی برای آینده دارد و در مصاحبه با دیگران، شما میتوانید در این مورد سؤال کنید.
در مصاحبههایمان در صورتی که خاطرات مصاحبه شونده کممایه باشد، از اسناد و مدارک کمک میگیرم، مثلاً در مورد رویداد مورد نظر تصویر افرادی را که در موقعیت خاصی قرار داشتند، به مصاحبه شونده نشان میدهیم و او، با دیدن آن تصویرها ممکن است بگوید: «اوه، بله این آدم ما را با فلان دستة نظامی کمک کرد.» یا ما به او مقالههای روزنامهها را نشان میدهیم و میگوئیم: «این مقاله، نظر شما را در مورد این اتفاق چگونه بیان میکند؟»
به دفعات پیش میآید که ما احساس درماندگی میکنیم. فرضاً روال بحث به موضوعاتی کشیده میشود که در مورد آنها اطلاعات زیادی نداریم. در این گونه موارد، به شیوه قدیمی ژورنالیستها متوسل میشویم و میپرسیم چه کسی، کدام، چه وقت، کجا، چگونه، چرا، و مانند اینها.
همینطور، در ضمن انجام مصاحبه، در پی این هستیم که سعی کنیم خودمان را به جای فردی بگذاریم که با او مصاحبه میشود. ما سعی میکنیم شبکهای را که او در آن کار میکرده است، تصور کنیم. سعی میکنیم تصور نماییم که نحوة کار او چگونه میتوانسته باشد. به همین طریق، سؤالاتی طرح میکنیم که بخشی از این روابط را به روشنی نزدیک کند و ما را نسبت به کار مصاحبه شونده «مطلع» نشان دهد.
همچنین، ما میکوشیم خودمان را در جایگاه دانشجویانی که علاقهمند به گفته های این شخص هستند قرار دهیم. به این ترتیب، مورخ تاریخ شفاهی، در جایگاه اقتصاددان یا جامعهشناس قرار میگیرد.
ما، از خودمان میپرسیم، این فرد چگونه روز خود را میگذراند؟ وقتش کجا صرف میشود؟ اگر بتوانیم این را بفهمیم بهتر میتوانیم بفهمیم که چه سؤالاتی باید از او بپرسیم.
ما، متن مصاحبه را به فرد مصاحبه شونده بر میگردانیم تا آن را ویرایش کند. به نظر بعضی، این کار امتیاز دادن به مصاحبه شونده و راضی ساختن اوست. اما ما از این مرحله به عنوان دومین فرصت استفاده میکنیم، برای پرسش سؤالاتمان که در بار اول به ذهنمان نرسیده بود. در این مرحله، ما در مورد جزئیات مطالب سؤال میکنیم و نکات از قلم افتاده را در جاهای مناسب یادآوری میکنیم. به این ترتیب که سؤال مورد نظر خود را روی صفحة مربوط ضمیمه میکنیم و فرضاً میگوئیم: «آقای سناتور! آیا میتوانید برای این مورد مثالی بیاورید؟» در بعضی موارد، اگر فرد در مورد موضوع مورد بحث کاملاً توضیحی نداده، در صفحة مربوطه یک فضای خالی قرار میدهیم و میگوئیم: «ممکن است با خودکار مطلب بیشتری در این مورد بنویسید؟» با وجود آن کاغد سفید،وقتی که او به متن مصاحبه مراجعه میکند، گاهی عملاً مینشیند و آن را با جملاتی پر میکند و بعضی مطالب با ارزش را در این مورد ارائه مینماید.
اگر شما جا زدهاید و از طرح سؤالی که ایجاد حساسیت میکند، منصرف شدهاید، همیشه فرصت دارید که آنها را وقتی که متن مصاحبه را برای اصلاح نزد مصاحبه شونده میفرستید، بپرسید. من فکر میکنم سؤال کلیدی در ارزیابی متن تاریخ شفاهی، این نیست که چه مقدار مطلب برای تاریخ فراهم شده است، بلکه بیشتر این است که مصاحبه کننده با شرایط تأثیرگذار بر او و مواد و منابعی که مجبور است با آنها کار کند،چه اندازه خوب عمل کرده است؟ اگر مصاحبه شونده حافظة بدی دارد نمیتوانید مصاحبه کننده را نکوهش کنید اما میتوانید او را سرزنش کنید که چرا نتوانسته است از هر فرصتی که برایش پیش میآید، بهرة لازم را ببرد. به نظر من، این،سؤال کلیدی است. اگر مصاحبه کننده نسبت به آنچه که در اختیار اوست به بهترین نحو عمل کند، نمیتوانید او را در مورد نتیجة حاصله سرزنش نمائید. اگر کمتر از این انجام داد، میتوانید او را سرزنش نمایید و من فکر میکنم در این گونه موارد، شما باید به تناسب قضاوت کنید.
در خاتمه، باید گفت: مصاحبه کردن بسیار دشوار است؛ تصور کنید که مصاحبهگر خوب باید به کار خود مسلط باشد؛ او، باید به آنچه که فرد مصاحبه شونده میگوید،گوش فرا دهد؛ باید به سؤالات بیشتری که میتواند بپرسد، فکر کند باید فکر کند که آیا مصاحبه شونده به پرسش او پاسخ کافی داده است یا خیر؟ باید بداند قبلاً در مورد کدام موضوعات صحبت شده و در مورد کدامها نشده؛ باید بداند چه چیز هنوز ناگفته مانده است؛ او، باید در حین گفتگو اگر گفتههای مصاحبه شونده در مورد موضوع مورد بحث رو به اتمام است، پیشبینی کند که آیا مصاحبه شونده از محور بحث خارج شده است یا خیر، در این وضعیت، مصاحبه کننده باید هدایت مصاحبه را در دست داشته باشد و در ذهن خود برای آمادهسازی سؤالات متمرکز بعدی تلاش کند؛ به نحوی که بتواند مصاحبه را به شکل منسجمی ارائه کرد.این کار، شغل بسیار مشکلی است. هر کس که بتواند این کار را با موفقیت انجام دهد، آنقدر موفق است که باید با خود او مصاحبه شود.
منبع:گنجینه اسناد، فصلنامه تحقیقات تاریخی، شماره 60، زمستان 1384
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 7
تعداد بازدید: 1117