13 اسفند 1390
نقد کتاب«تاریخ سیاسی کهگیلویه»
تا چند دهة پیش، بخش عمدة جمعیت ایران از ایلات و عشایر تشکیل میشد و این قشر نه تنها بیشترین تأثیر را بر روند تحولات کشور داشت، بلکه اصولاً سلسلههای حکومتی را به وجود میآورد و پادشاهان و حکمرانان از میان آنها بر میخاست. بنابراین، مطالعة جوامع عشایری، افزون بر اهمیت آن در مباحث جامعهشناسی سیاسی، نیاز جدی محافل علمی برای درک جامع و درست تاریخ ایران زمین نیز هست. به گونهای که با قاطعیت میتوان ادعا کرد که از نظر علمی، ایرانشناسی بدون عشایر شناسی غیر ممکن است.
کتاب «تاریخ سیاسی کهگیلویه»در همین راستا مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به رشتة تحریر درآمده و در پی آن است تا خواننده را با سرگذشت بخشی از ایران زمین به نام «کهگیلویه» و چگونگی گذشت روزگاران بر مردم این دیار از واپسین روزهای تاریخ تا وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 1357، آشنا سازد.
آنچه درتاریخ به نامهای رم جیلویه، جبال جیلویه و کوه گیلویه شناخته شده است،منطقهای است که امروزه استان کهگیلویه و بویراحمد و بخشهایی از استانهای خوزستان (رامهرمز و بهبهان) و بوشهر (یراوی) را در بر میگیرد و در چند سدة اخیر زیستگاه بخش عمدة ایلهای «لُر بزرگ» بوده است. البته گسترة جغرافیایی این منطقه در فراز و فرود تحولات تاریخی، شاهد قبض و بسطهایی بوده ولی سرانجام در تقسیمات کشوری دورة پهلوی دوم به استان کهگیلویه و بویراحمد کنونی محدود شده است. این منطقه به علت موقعیت جغرافیایی ویژهاش از اهمیت خاصی برخوردار بوده و به همین علت،همواره مورد توجه حکومتهای مرکزی بوده است. آنان هم برای اعمال سلطة خود بر این منطقه با دشواریهایی رو به رو بودهاند و هم برای دفاع از کشور در برابر بیگانگان به توانمندیهای مردم این منطقه نیازمند بودهاند. این اهمیت از نخستین دورههای تاریخی همچنان وجود داشته و نقش آفرین بوده و از این رو، این منطقه شاهد رویدادهای ریز و درشت بسیاری بوده که برخی از آنها در سرنوشت کشور تأثیر گذاشتند. اگر چه بسیاری از این رخدادها در تاریخ ثبت نشدهاند وجای آن در اوراق تاریخ کشور ما خالی است، اما گردآوری و تحلیل همین تعداد از حوادث ثبت شده از لابهلای متون تاریخی میتوان دریچهای برای شناخت نسبی سرگذشت بخشی از ایران زمین شده و چند و چون روند روزگاران بر ساکنان آن را بنمایاند.
کتاب تاریخ سیاسی کهگیلویه در دو بخش تنظیم شده است. در بخش نخست، خواننده با موقعیت کهگیلویه در هزارة پیش از اسلام، یعنی دورة عیلامی، ورود آریائیها به سرزمین ایران و دورههای هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان آشنا میشود. دومین بخش کتاب،مهمترین تحولات این منطقه در دورة هزار و چهارصد سالة اسلامی را در بر میگرید. در اولین فصل، ابتدا خواننده در جریان حوادث این منطقه پس از سقوط ساسانیان، مهمترین حاکمان عرب منطقه در دورة خلفای راشدین، حکام عرب و غیر عرب و بومی و غیر بومی دورههای بنیامیه و بنیعباس، ریشة انزوای الوار و سرانجام چگونگی قدرت یافتن اتابکان لُر قرار میگیرد. در فصل بعد، ضمن بررسی تحولات کهگیلویه در دورة صفویه، حکمرانان اعزام شده از سوی دولت صفوی به ترتیب، معرفی شده و تعامل ایلات منطقه با دولت مرکزی و سازش و ستیزهای میان آنان به اجمال مورد بررسی قرار میگیرد. در همین فصل، خواننده همچنین با گوشههایی از مشارکت مردم این دیار در دفاع از ایران زمین در برابر عثمانیها در غرب، پرتغالیها در خلیج فارس و افغانها در شرق و مرکز کشور آشنا میشود.
آرایش سیاسی و ترکیب ایلی کهگیلویه که به تدریج در دورة صفویه مطرح میشود، در دو فصل بعدی کتاب، در ضمن بررسی تحولات دورههای افشار و زند به صورت شفافتری خود را نشان میدهد و از مهمترین ایلهای منطقه و نقش آنها در رویدادها سخن به میان میآید. این منطقه، زیستگاه ایلهای نویی، بویراحمد، طیبی، بهمئی، چرام، دشمن زیادی و سادات بوده و همین ایلات، بازیگران و نقش آفرینان حوادث منطقه تا پایان مباحث کتاب هستند.
در فصل بعد، تحولات کهگیلویه در دورة قاجار به بحث گذاشته میشود. در این فصل به علت دسترسی به دادههای تاریخی بیشتر، مباحث مربوط به دورة هر کدام از شاهان قاجار به طور مستقل و با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این مباحث، ضمن آگاهی از روند تاریخی حوادث، مسائل جامعهشناختی مهمی نیز توجه خواننده را به خود جلب میکند. عوامل مؤثر بر تنازع و تعامل در درون ایلات، ایلات با یکدیگر، ایلات با دولت مرکزی،دخالت دولت در تحولات درون ایلی و بینایلی، انشعاب ایلات و فراز و فرود و ظهور و افول ایلات از این گونهاند.
با توجه به وقوع انقلاب مشروطیت و کشف نفت، و تأثیر آنها بر تحولات سیاسی کشور، حوادث دورة مظفرالدین شاه و پس از آن مورد بررسی قرار گرفتند. از آنجا که ایل بختیاری، شاخة دیگی از «لُر بزرگ»، در مرحلة دوم مشروطه بوده و پس از سقوط محمدعلی شاه، به یکی از بازیگران مهم عرصة سیاست ملی تبدیل شد و از همین مقطع تا کودتای 1299 حکومت کهگیلویه را در اختیار خود گرفتند، فصلی مستقلی به تحولات کهگیلویه در دورة حکومت بختیاریها و تعامل ایلات منطقه با آنان اختصاص داده شد.
تأسیس سلسلة پهلوی به منظور دگرگونی در سیاستهای گذشته انجام گرفت و پرواضح است که سیاستهای جدید، جامعة عشایری کشور را نیز در بر میگرفت و پیامدهایی را در پی داشت. فصل دیگر کتاب به تحولات کهگیلویه در دورة رضاشاه میپردازد. در این فصل، ابتدا بحثی اجمالی از مبانی سیاست عشایری رضاشاه مطرح میشود و پس از آن، رویدادهای منطقه و مهمترین رویاروئیهای دولت مرکزی با ایلات در پرتو آن سیاست مورد بررسی قرار میگیرند. در این باره، رویارویی ایل بویر احمد و دولت مرکزی در جنگ معروف «تنگ تا مرادی» در سال 1309 شمسی، و سرکوبی خونین ایل بهمئی با تفصیل بیشتری در اختیار خواننده قرار گرفته است. در پایان این فصل، با توجه به سیاستهای فرهنگی رضا شاه، از علمای دینی منطقه و مواضع آنها در قبال رضا شاه سخن به میان آمده و ضمن معرفی برخی از مهمترین علما، به اندیشهها و سرودههای سیاسی مرحوم آقا میرعلی صفدر تقوی، عالم برجستة کهگیلویه در آن دوره، اشارة کوتاهی شده است.
فصل پایانی کتاب، رویدادهای دورة محمدرضا شاه را به بحث میگذارد. در این فصل، سیاستهای دولت مرکزی و واکنش ایلات و عشایر کهگیلویه در فرازهای مهمی چون دورة جنگ جهانی دوم و اشغال کشور، نهضت ملی شدن نفت، طرح انقلاب سفید، نهضت پانزده خرداد و ... مورد بررسی قرار گرفته و ضمن شرح حوادث منطقه و تحلیل تحولات درون ایلی و بین ایلی، به سیر تحولات روابط میان عشایر و دولت مرکزی پرداخته شده است.
تصاویر مهمترین حکام دولتی و سران ایلات و همچنین تصویر برخی از مهمترین اسناد مربوط به رخدادهای تاریخی کهگیلویه در پایان کتاب، بر ارزش علمی آن افزوده و میتواند راهگشای پژوهشگران برای تحقیقات گستردهتر قرار گیرد.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 8
تعداد بازدید: 1205