16 اسفند 1390
حكومت متبوع من ...!
از عبدالعزيز بن سعود به عنوان مؤسس پادشاهي عربستان سعودي ياد ميكنند. او در 1900 حكومت محلي آلرشيد را كه تحت سلطه عثماني قرار داشت، برانداخت و رياض را به تصرف خود درآورد. سپس در 1912 تركان عثماني را از احساء بيرون راند، در جنگ جهاني اول با انگليسيها عليه امپراطوري عثماني متحد شد (دسامبر 1915) و با پايان جنگ عثمانيها را از سراسر عربستان اخراج نمود. او سپس مدعيان حكومت را در اين سرزمين سركوب كرد ود ر 1923 عنوان «سلطان عربستان سعودي» يافت.
بنابراين، عبدالعزيزابن سعود، بنيانگذار حكومت عربستان سعودي است. در تيرماه 1324 و در زماني كه هنوز ابن سعود، بر عربستان حكومت ميكرد، روزنامه ساندي اكسپرس چاپ انگلستان در مقالهاي به قلم يكي از وكلاي پارلمان انگلستان خصوصيات اخلاقي ابن سود را تشريح كرد. نويسنده انگليسي مقاله، از نزديك با پادشاه عربستان حشر و نشر داشته است.
توجه خوانندگان گرامي را به اين مقاله كه توسط ذبيحالله منصوري ترجمه شده، جلب ميكنيم:
به عقيده من ابن سعود يكي از وفادارترين دوستان انگليس و يكي از برجستهترين پادشاهان و مردان سياسي اين دوره ميباشد. زندگي اين مرد مخلوطي از زندگي مشرق زمين است.
ابن سعود سيگار نميكشد و نوشابه نميآشامد در تمام قلمرو سلطنتي او كشيدن سيگار و نوشيدن مشروبات الكلي ممنوع ميباشد.
ابن سعود زنهاي زياد گرفته ولي در آن واحد هرگز بيش از چهار زن ندارد.
پادشاه حجاز شانزده پسر دارد كه در قيد حيات هستند و بعضي از پسرهاي او سابقاً در سن كودكي فوت كردهاند و نيز داراي چنددختر است.
يكي از پسران او موسوم به اميرعبدالله حاكم مدينه و پسر ديگرش موسوم به اميرمنصور وزير جنگ و پسر ديگرش موسوم به اميرفيصل نايبالسلطنه حجاز و در عين حال وزير امور خارجه است. امير مسعود نيز كه پسر بزرگ ابن سعود ميباشد وليعهد حجاز و نجد است.
ابنسعود در سال 1880 ميلادي متولد شده و اكنون شصت و چهار سال دارد بنابراين شش سال از مستر چرچيل نخستوزير انگلستان كوچكتر است ناگفته نماند كه ابن سعود قدر و منزلت بزرگي را براي چرچيل نخستوزير انگلستان قائل ميباشد. او ميگويد من در دنيا سه چيز را دوست ميدارم كه عطر و زن و عبادت باشد و مستر چرچيل وقتي كه در قاهره با ابنسعود ملاقات كرد يك شيشه عطر به ابنسعود تقديم كرد.
روزي كه ابنسعود به وسيله يك ناوشكن امريكائي به مصر رفت كه در آنجا مستر روزولت فقيد را ملاقات نمايد مقدار زيادي گوسفند با خود برد. خود او و تمام اطرافيانش با انواع غذاهائي كه از گوشت گوسفند تهيه ميشد تغذيه ميكردند و به هيچ وجه گوشت گاو تناول نمينمودند.
ابنسعود داراي گوسفندهاي بسياري است به طوري كه خود او حساب گوسفندهاي خود را ندارد و نميداند داراي چند گله گوسفند ميباشد ولي از شماره ماديانهاي خود با اطلاع است و ميداندكه داراي دههزار ماديان عربي اصيل است. با اينكه جز زبان عربي زبان ديگري را نميداند اطلاعات او در خصوص اوضاع دنيا از بعضي از همكاران من ( يعني وكلاي پارلمان انگليس) زيادتر ميباشد و هر روز مأمورين مخصوص كه پاي دستگاههاي بزرگ و نيرومند (راديو) نشستهاند او را از مجموع خبرهاي جهان آگاه مينمايد و عده زيادي مترجم دارد كه روزنامههاي خارجه را ميخوانند و ترجمه مطالب و مهم جرايد را به نظر وي ميرسانند بنابراين خيلي كم اتفاق ميافتد كه واقعه مهمي در جهان رخ بدهد و ابن سعود از آن بياطلاع باشد.
دستگاههاي بيسيم و راديو نه فقط ابنسعود را از اوضاع جهان آگاه مينمايد بلكه اين دستگاهها يكي از وسايل حكومت و اداره امور كشور حجاز و نجد ميباشد و اراضي وسيع كشور عربستان سعودي به وسيله راديو با مركز مربوط است در تمام مسافرتهائي كه ابنسعود ميكند اتومبيلهاي مخصوص دستگاه بيسيم با او همراه ميباشد.
در مواقعي كه ابنسعود به شكار ميرود به قدري جمعيت با او همراه است كه وقتي شبها اطراق ميكنند و خيمهها را بر پا مينمايند شهر كوچكي مركب از چهار و يا پنجهزار چادر به و جود ميآيد.
ابنسعود در بعضي از شكارگاههاي ثابت و هميشگي خيمههائي دارد كه داراي آب جاري و جريان برق هستند تمام كساني كه با ابنسعود به شكار رفتهاند اين خيمههاي جديد را با لامپهاي چراغ برق و لولههاي آب ديدهاند.
ابنسعود با قدرت زيادي كشور حجاز و نجد را اداره مينمايد و سرزمين عربستان سعودي يگانه كشوري است كه در آنجا سرقت مطلقاً وجود ندارد و هرگاه مختصر چيزي به سرقت برود و سارق كشف شود بلافاصله دستهاي او را قطع ميكنند.
سال گذشته برطبق قانون وام و اجاره مقداري شمشهاي نقره از طرف دولت آمريكا به دولت حجاز و نجد داده شد و در حين حمل و نقل چند بسته از شمشهاي نقره در صحرا افتاد و پس از چند روز كه براي پيدا كردن شمشها مراجعت كردند حتي يكي از آنها در صحرا مفقود نشده بود در صورتي كه جاده مزبور محل رفت و آمد دائمي مسافرين بود و بسياري از مسافرين هم شمشهاي نقره را ديده ولي جرئت نداشتند كه آنها را بردارند.
رعاياي ابنسعود وقتي كه شكايتي دارند مستقيماً به شاه مراجعه ميكنند و بدون هيچ تشريفات و تعارف روبروي او بر زمين مينشينند و شكايت خودرا به اطلاع ابنسعود ميرسانند و حتي در موقعي كه ميخواهند شاه را مورد خطاب قرار بدهند او را بنام شخصياش عبدالعزيز ميخوانند و مثلاً ميگويند اي عبدالعزيز من فلان قدر از فلان شخص طلبكار هستم طلب مرا وصول كن.(!)
ابنسعود به طوري كه گفتم يكي از صميميترين دوستان ما ميباشد و دوستي او نسبت به انگلستان آنقدر زياد است كه هر وقت ميخواهد اسم انگلستان را ببرد ميگويد (حكومت متبوع من) و حتي در سختترين ايام امپراتوري انگليس يعني در ماههاي تير سال 1940 و 1941 ميلادي نيز ابنسعود دست از دوستي انگلستان نكشيد.
روزي كه دو نبرد ناو انگليسي موسوم به (پرنس اوف ولز) و (ريپلس) در خاور دور به دست ژاپنيها غرق شد اطرافيان ابنسعود با حيرت بسيار مشاهده كردند كه او گريه ميكند و هنگامي كه فرانسه از پا درآمد ابنسعود دست به دعا بر ميداشت كه انگلستان در جنگ فاتح شود.
قبل از جنگ بزرگترين منبع عايدي ابنسعود عبارت از عوارضي بود كه زوار حاج ميپرداختند و هر سال هزارها حاجي از هندوستان و شمال افريقا و ايران و سوريه و عراق و لبنان و مصر به مكه ميروند و هر يك از آنها مبلغي به ابن سعود ميپردازند و ابن سعود مخارج قشون و ساير مخارج مملكتي را از اين محل تأمين مينمايد.
در دوره جنگ براي اين كه زوار همچنان به مكه بروند و در عايدات ابنسعود نقصاني حاصل نشود دولت انگلستان مقداري اتوبوس و كشتي در دسترس حاجيها گذاشت و من جمله سال گذشته پنجاه هزار حاجي به مكه رفتند و كعبه را زيارت نموده و بازگشت نمودند.
شمارهي سكنه كشور حجاز و نجد نه ميليون نفر است كه بسياري از آنها چادرنشين ميباشند و هر جائي كه آب و علف بدست آورند همانجا اطراق ميكنند.
ولي سرزمين حجاز و نجد داراي ذخائر نفت فراواني است و بدون شك روزي كه اين نفت استخراج بشود كمك شاياني به ازدياد عوايد ابنسعود خواهد كرد.
ابنسعود در زمان كودكي و جواني نظير رعاياي صحراگرد و چادرنشين خود زندگي ميكرده و از شير و گوشت شتر ارتزاق ميكرده است. ولي امروز زندگي مجللي دارد، به طوري كه ميتوان گفت كه هيچ يك از امراي عرب جلال و شكوه زندگي او را ندارند.
هر وقت كه ابنسعود ميهماني را به خيمهي خود دعوت ميكند غذاي شاهانه به آنها ميخوراند و روزي كه ما ميهمان او بوديم خدمهي عربي گوسفندهاي بزرگي را كه بريان شده بود سر سفره ميآوردند و هر گوسفندي را شش نفر حمل ميكرد و متصديان سفره گوسفندها را قطعه قطعه ميكردند و بين ميهمانان تقسيم مينمودند و من جمله يك ران گوسفند كه غذاي ده پانزده نفر بود با مقدار زيادي برنج ـ مطبوخ نزد من گذاشته و وقتي كه من از ران گوسفند خوردم ديدم واقعاً كه غذاي لذيذي است.
معمولاً وقتي كه صرف غذا به پايان ميرسد آفتابه و لگن ميآورند وميهمانان دستهاي خود را ميشويند و سپس در فنجانهاي كوچك قهوه ميآورند و به محض اين كه شما قهوه را نوشيديد فنجان را روي زمين گذاشتيد آن را پر از قهوه ميكنند و اين عمل آنقدر تكرار ميشود تا شما اشاره كنيد كه ديگر قهوه نميخواهيد. بعضي از اعراب بعد از صرف غذا تا بيست فنجان قهوه ميآشامند.
اگر شما نظري به نقشه بيندازيد ملاحظه ميكنيد كه اتحاد دول عربي نژاد مركب از مصر و عربستان سعودي و عراق و لبنان و ماوراء اردن و يمن كه همگي در خاورميانه واقع شده و اغلب آنها دوست انگلستان هستند چقدر به ثبات اوضاع سياسي خاورميانه كمك ميكند. ما بايد خوشحال باشيم كه در اين اتحاديه دولي چون عربستان سعودي هستند كه كمال دوستي و محبت را نسبت به انگلستان دارند.
منبع:«خواندنيها» 9 تير 1324
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 27
تعداد بازدید: 1064