انقلاب اسلامی :: همايش ايران و سياست جهاني در آغاز قرن بيستم

همايش ايران و سياست جهاني در آغاز قرن بيستم

16 اسفند 1390

همايش ايران و سياست جهاني در آغاز قرن بيستم

«ايران و سياست جهاني در آغاز قرن بيستم» عنوان همايشي است كه در روزهاي 27 و 28 بهمن 1386 در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران برگزار شد. اين همايش كه با حضور جمعي از محققان، انديشمندان،‌ اساتيد دانشگاه و پژوهشگران رشته تاريخ ترتيب يافت، در يكصدمين سالگرد انعقاد قرارداد 1907 برگزار شد.
همايش، حول سه محور بود. اين سه محور عبارت بودند از:

الف) مباني نظري
ـ جايگاه ايران در سياست جهاني در نخستين‌سال‌هاي قرن بيستم
ـ سياست خارجي ايران و بازي قدرتها
ـ روسيه و بريتانيا؛ از رقابت تا همكاري: علل و پيامدها (با محوريت ايران)

ب) ايران، قرارداد، زمينه‌ها و پيامدها
ـ زمينه‌ها و علل انعقاد قرارداد 1907
ـ پيامدهاي قرارداد 1907 در مناسبات و سياست خارجي ايران
ـ ‌واكنش دولت و ملت به قرارداد (مجلس شوراي ملي، دولت، مطبوعات، انجمن‌ها و...)
ـ اثرات قرارداد 1907 برسرنوشت جنبش مشروطه ايران
ـ مواضع دولت‌هاي ديگر در برابر قرارداد 1907 (آلمان و فرانسه، ...)

ج) منبع‌شناسي و سند‌شناسي قرارداد 1907 م
(قرارداد 1907 در آيينه اسناد)

آقايان شجاعي مدير عامل خانه كتاب، شيخ‌الاسلامي رئيس دانشكده ادبيات، صفت‌گل مدير گروه تاريخ دانشگاه تهران و داريوش رحمانيان دبير علمي همايش، سخنرانان افتتاحيه همايش بودند.
آقاي علي شجاعي صائين مدير عامل خانه كتاب اظهار داشت:
قرارداد 1907 نماد چند دهه طمع‌ورزي گردانندگان سياست جهاني و قدرت‌هاي استعماري در آسيا است. اين قرارداد همانند ديگر برنامه‌هاي استعمارگران، در اساس معطوف به فرايند بهره‌كشي از منابع اقتصادي و تحميل سياست‌هاي مخل استقلال سياسي در مناطق مورد نظر قدرت‌هاي سلطه‌جو بود. فهم و كشف عوامل و زمينه‌هاي عقد قرارداد 1907 از برنامه‌هاي بلند‌مدت براي غارت منابع اقتصادي در ايران و مناطق همجوار آن چهره مي‌گشايد. برنامه‌اي كه با درك درست و عميق آن مي‌توان از هماوردطلبي و سلطه‌جويي قدرت‌هاي كنوني در اين منطقه نيز پرده برگرفت. مي‌‌دانيم كه بخشي از مذاكرات قرارداد 1907 معطوف به توافق بر سر تقسيم حوزه‌هاي نفوذ در ايران بود، اما آنان عامدانه و از سر ناچيز شماري ايرانيان و پنهان از نظرها، مذاكره و توافق كردند. مذاكرات و توافق انجام شده در مورد ايران،‌ از يك‌سو از تلاش مداوم همسايه شمالي ايران براي رسيدن به آب‌هاي گرم و تهديد منافع انگليسي‌ها در هند حكايت مي‌كرد و از سوي ديگر، برنامه‌هاي غارتگرانه انگليسي‌ها در اين منطقه را گواهي مي‌داد.
آقاي دكتر باقر صدري‌نيا استاد‌يار گروه تاريخ دانشگاه تبريز طي سخنان خود در همايش «ايران و سياست جهاني در آغاز قرن بيستم» به بررسي سيماي روسيه و انگلستان در آيينه شعر مشروطه پرداخت و گفت آثار رقابت سلطه‌جويانه روس و انگليس تصويري از سياست و خوي و منش آنها در ذهن و ضمير ايرانيان بر جاي گذارده و اين تصوير را مي‌توان هم در اسناد و مدارك و يادداشت‌هاي تاريخي مشاهده كرد و هم از راه تأمل در آثار ادبي و تصنيف‌ها و ترانه‌هاي رايج در ميان مردم كشف نمود. تصوير سيماي روس و انگليس در آئينه آثار ادبي و سروده‌هاي مردمي چه بسا از وضوح و شفافيتي بيش از آنچه در متون و اسناد تاريخي بازتاب يافته برخوردار است.
آقاي محمد‌ حسن‌نيا دانشجوي دكتري تاريخ دانشگاه تهران در سخنان خود در همايش به واكنش‌هاي داخلي انگلستان و روسيه به قرارداد 1907 پرداخت. وي ضمن تبيين اوضاع جهاني در ارتباط با قرارداد 1907 و واكنش‌هاي دولتمردان روس و انگليس به انعكاس افكار عمومي در مطبوعات اين دو كشور در ارتباط با قرارداد 1907 پرداخت و نقش ديپلماسي ايران در عصر قاجار و نگاه دولت و ملت كشورهاي ديگر به جايگاه ايران در سطح بين‌المللي را تشريح نمود.
آقاي رحيم نيكبخت پژوهشگر تاريخ معاصر آذربايجان در مقاله خود به همايش نوشت:
وقوع دو رشته جنگ سنگين و تحميلي از سوي روسيه‌ي تزاري به ايران، به دو قرارداد گلستان و تركمان‌چاي و جدايي 17 شهر مهم ايران منجر گرديد. با اينكه روس‌ها توانستند اين شهرها را از ايران به زور تجزيه كنند، توسعه‌طلبي آن‌ها به سمت داخل ايران و بسط نفوذشان در آذربايجان پايان نگرفت. وقوع انقلاب مشروطيت در ايران كه اهداف قدرت‌هاي روسيه و انگليس را مورد تهديد قرار مي‌داد، موجب شد رقباي سرسخت در قرارداد 1907 ايران را ميان خود تقسيم نمايند.
آذربايجان و مناطقي تا قزوين و خراسان سهم روس‌ها گرديد. روس‌ها از سال‌هاي قبل به تعرضات مكرر مرزي براي تصرف نواحي مرزي اقدام مي‌نمودند. پس از اين قرارداد به بهانه‌‌هاي واهي از جمله كمك‌رساني و گشودن راه آذوقه به مرم تبريز كه در محاصره‌ي قواي استبدادي قرار داشتند، از مرز جلفا لشگر خود را وارد ايران نمودند و در شرق آذربايجان يعني اردبيل هم با تحريك عشاير به غارت اردبيل، قشون خود را از آستارا وارد ايران نموده و اردبيل و اطراف آن را اشغال نمودند. بر طبق اسناد موجود روس‌ها در مناطق اشغالي ضمن شناسايي مناطق جغرافيايي، به شناسايي اقوام و قبايل و معادن و آثار باستاني، با برنامه‌اي دقيق به تجزيه‌ي نواحي اشغالي از ايران مبادرت كردند. از جمله اقدامات آن‌ها شماره‌گذاري منازل مردم و همچنين نام‌گذاري كوچه‌ها به روسي بود. جالب آن كه روس‌ها به اعتراضات محلي و ملي صورت گرفته هيچ اعتنايي نداشتند.
آقاي دكتر علي اكبر خدري‌زاده استاد يار گروه تاريخ دانشگاه‌آزاد اسلامي، واحد شهر‌ري، در مقاله خود تحت عنوان «پيامد سياست انگلستان بر انقلاب مشروطه ايران پس از قرارداد 1907» نوشت:
پيش از گسترش قدرت آلمان در اروپا، سياست اصلي انگلستان به حفظ منافع خود در هند و رقابت با روسيه و فرانسه معطوف شده بود. اما با اوج‌گيري قدرت ‌آلمان و اجراي سياست نگاه به شرق آلماني‌هادر دوران ويلهلم دوم (1918 ـ 1888 م)، انگلستان كه با تهديدهاي روبه رشد آلمان در خليج فارس مواجه شده بود، درصدد برآمد به سياست ديرينه‌ي خود مبني بر رقابت با روسيه و فرانسه پايان دهد. در واپسين سال‌هاي قرن نوزدهم ميلادي، انگلستان به اختلافات خود با فرانسه پايان داد و سپس قرارداد 1907 را با روسيه امضا كرد. با انعقاد اين قرارداد سياست انگلستان در ايران كه مبني بر كاهش نفوذ روسيه و حمايت از انقلاب مشروطه قرار داشت دگرگون شد و به همراه روس‌ها سياستي را در ايران پيش گرفت كه سرانجام آن، به توپ بسته شدن مجلس اول بود.
دكتر مرتضي دهقان‌نژاد استاديار گروه تاريخ دانشگاه اصفهان در مقاله خود تحت عنوان «قرارداد 1907 و توسعه نيافتگي ايران» نوشت:
در بررسي علل عقب‌ماندگي ايرانيان، در دو قرن اخير، دو دسته عوامل خودنمايي مي‌كنند: يك دسته عوامل درون‌زا و دستة ديگر عوامل برون‌زا و خارجي. از جمله مهم‌‌ترين عوامل برون‌زايي كه در سر راه پيشرفت ايران قرار گرفته بودند دو دولت روس و انگليس محسوب مي‌شدند. هر دو دولت پس از تحولاتي كه در دوره رنسانس در اروپا به وقوع پيوست، وار عصر توسعه‌طلبي استعماري شدند. اين دو دولت استعمارگر از طريق عقد قراردادهاي گوناگون به تهي كردن ايران از امكانات سرمايه‌اي و حتي به زوال كشيدن روحيه‌ي ملي‌گرايي از طريق توسعه‌ي نفوذ و ايجاد گروه‌هاي وابسته و تبديل آن به دولت پوشالي اقدام نمودند. سرانجام، رقابت آنان پس از انقلاب مشروطه به همكاري تبديل شد كه قرارداد 1907 و تقسيم ايران به منطقه‌ي نفوذ، نمونه‌ي بارز همكاري و مشاركت دو دولت استعمارگر با دو گرايش سياسي متفاوت است.
اين مقاله، تلاش مي‌كند به تأثيرات منفي اين قرارداد بر روند توسعه‌ي اقتصادي ايران با توجه به حضور استعمارگران بپردازد. به خصوص اين كه دولت انگلستان به خاطر منافع سياسي ـ اقتصادي خود به روسيه مستبد اجازه مي‌دهد تا مشروطيت را در هم بكوبد. هم‌چنين بريتانيا متعهد مي‌شود در منطقه‌ي شمالي براي خود امتياز تجاري و سياسي تحصيل ننمايد و رعاياي انگليس يا دولت ديگر را در تحصيل اين امتيازات تقويت نكند.
دكتر مرتضي نورائي استاديار گروه تاريخ دانشگاه اصفهان در مقاله خود تحت عنوان «تحليل نامه‌لرد كرزن در باب تقسيم ايران؛ 8 سال قبل از قرارداد» نوشت:
زماني كه قرارداد 1907 برملا شد، بسياري از دولت‌مردان و مردم ايران دچار تحير همراه با خشم شدند. آنهابه طور ناگهاني دريافتند، كشور به مناطق نفوذ روس و انگليس تقسيم شده بدون آن كه كسي از آنها نظري بپرسد. اسناد نشان مي‌دهد كه حداقل انديشه حل «مسئله ايران» در ادبيات روابط روس و انگليس سابقه‌اي بيش از نيم قرن داشت. لرد كرزن در سال 1899 م / 1317 ق در نامه‌اي مفصل به وزارت امور خارجه‌ي انگليس به جوانب علايق اين دول در ايران پرداخته و بويژه به اهميت چگونگي حل مسئله ايران در قالب تقسيم آن به مناطق نفوذ مي‌پردازد. وي هفت سال قبل (1892 م / 1310 ق) در كتاب خود با عنوان «ايران و قضيه‌ي ايران» ابعاد و زمينه‌هاي مختلف اهميت ايران در حل اختلاف آن كشور با روس‌ها را به طور غير‌مستقيم آورده، ولي او اين بار به طور آشكارا ضمن پرداختن به زواياي اهميت منافع بريتانيا در ايران و منطقه به چگونگي حل مشكلات انگليس با امپراطوري روس مي‌پردازد. در اين تحقيق، سعي در بررسي و تحليل و ارزيابي جايگاه اين نامه در سياست‌گزاري‌هاي آينده‌ي بريتانيا جهت تقسيم ايران و متقاعد كردن كارگزاران وزارت امور خارجه روس دارد.
دكتر عليرضا علي صوفي عضو هيأت علمي گروه تاريخ دانشگاه پيام نور همدان در مقاله خود تحت عنوان «آثار قرارداد 1907 بر سياستهاي مورگان شوستر و مجلس دوم در ايران» نوشت:
قرارداد 1907 مصداق بارز همدستي دودولت انگليس و روسيه براي از بين بردن استقلال و تماميت ارضي ايران بود. اين توافق دو جانبه را فقط انقلاب 1917 روسيه از ميان برداشت. لذا پيچيدگي و شرايط سخت حاكم بر اوضاع سياسي ايران در ‌آغاز سدة بيستم، از مصالحه‌ي ده ساله‌ي اين دو دولت توسعه‌طلب ناشي شده بود. البته در اين ميان كشمكش‌هاي انقلابيون و معضلات ناشي از نظام نوپاي مشروطه بر تنگناهاي فراروي سياست خارجي ايران مي‌افزود. در واقع، قرارداد بر همه‌ي رويداهاي سياسي اين دوره‌ي سرنوشت‌ساز سايه‌ي شومي افكنده بود كه تأثير آن در بررسي رويدادهاي سياسي ايران به عنوان يك بحث مستقل كمتر توجه محققين و مورخين داخلي و خارجي را به خود جلب نموده است. از اين روي، يكي از رويدادهاي سياسي كه قرارداد مذكور سهم به سزايي در سرنوشت آن ايفا نمود، ماجراي ورود مورگان شوستر امريكايي و هيأت همراه وي به ايران بود. مورگان شوستر در شرايطي وارد ايران شد كه به علت صف‌بندي‌هاي بين‌المللي در آستانه‌ي جنگ جهاني اول، حفظ شرايط قرارداد 1907 براي دولتين روسيه و انگلستان از اهميت ويژه‌اي برخوردار بود. در اين ميان اگر چه شوستر مستشار مالي قابلي بود، اما چون سياستمدار برجسته‌اي به شمار نمي‌رفت و درك عميقي از شرايط سياسي آن روز ايران نداشت، از كارشكني‌هاي مخالفين داخلي و خارجي برنامه‌هاي اصلاحي خود غفلت ورزيد و همين مسئله موجب شد تا جبهه‌ي مشروطه‌خواهان و تجدد‌طلبان كه وي را همراهي مي‌كردند،‌از سوي روسيه و انگلستان و بازماندگان جبهه‌ي استبداد داخلي تحت فشار و ضربات دو جانبه‌اي قرار گيرند. بدين ترتيب، ضمن خروج شوستر، عمر مجلس دوم نيز خاتمه پذيرفت. شايد در پي تعطيلي مجلس دوم، كم‌كم شور و گفتمان مشروطه‌طلبي تحت‌الشعاع آرمان‌هاي مصلحت‌انديشانه و امنيت‌طلبانه قرار گرفت و زمينه‌هاي اجتماعي و پايه‌هاي نظري روي كارآمدن حكومت اقتدارگرايانه رضاخان فراهم شد.
دكتر محمد‌رضا علم استاديار گروه تاريخ دانشگاه شهيد چمران درمقاله خود به همايش تحت عنوان «بازتاب قرارداد 1907 در نهادهاي مدني ايران عهد مشروطه» نوشت:
قرارداد 1907 بر مبناي منافع دو كشور روس و انگليس منعقد شد. طرفين بر اين اعتقاد بودند كه با تقسيم ايران، هم در تثبيت منافع سياسي و اقتصادي خود مي‌كوشند و هم در بخشي از سرزمين ايران كه طبق قرارداد به كنترل دولت مركزي اين كشور درآمده مي‌توانند اهرم‌هاي سياسي و امنيتي را در جهت كنترل ملت به كار ببرند. جداي از اين كه قرارداد به لحاظ حقوقي و قانوني توجيه داشت يا خير، تحليل دو كشور روس و انگليس حداقل در تحميل نوع برخوردها و بازتاب‌هاي مردمي جامعه ايران منطبق با واقعيات سياسي اجتماعي آن روز و افكار عمومي نبود. به همين دليل بلافاصله عكس‌‌ العمل‌هاي مردمي از سوي نهادهاي مدني همچون مجلس، مطبوعات و احزاب شروع شد.
دكتر فرج‌الله احمدي استاديار گروه تاريخ دانشگاه تهران در مقاله خود تحت عنوان «روابط بين‌الملل و شرائط منتهي به قراداد 1907» مي‌نويسد:
در سال‌هاي پاياني قرن 19 م تا 1907 م بريتانيا با شرايط دشواري مواجه بود: جنگ بوئر‌ها، حضور بيش از پيش ايالات متحد ه در صحنه‌ي روابط بين‌الملل، نفوذ اقتصادي و سياسي آلمان در خاورميانه و افزايش قدرت نيروي درياي آلمان، فرانسه، روسيه و ايالات متحده بدين معني بود كه بريتانيا ديگر تنها قدرت بلامنازع نخواهد بود. چنين شرايطي باعث شد كه اين كشور در سياست انزواگرايانه خود تجديد نظر به عمل آورد. بريتانيا كه نگران موقعيت تجاري و نيروي دريايي برتر خود بود درصدد كاهش فشار قدرت‌هاي رقيب و يا برقراري اتحاد با آنان بود. جنگ روسيه و ژاپن نيز فرانسه و بريتانيا را با انعقاد قرارداد 1904 م به هم نزديكتر كرد. در سال 1905 م بحران مراكش نيز نزديكي بيشتر فرانسه و بريتانيا را در پي داشت. در چنين شرايطي روسيه شكست خورده و بريتانياي نگران از تحولات آينده با انعقاد قرارداد 1907 م به رقابت طولاني خود در آسياي مركزي پايان بخشيدند. تبت به عنوان منطقه‌ي حائل بيطرف شناخته شد. روسيه منافع بريتانيا را در افغانستان به رسميت شناخت و ايران به دو منطقه‌ي تحت نفوذ تقسيم گرديد. بدين ترتيب اتحاد سه گانه‌ي فرانسه، انگلستان و روسيه تكميل شد.
اين مقاله درصدد است تا به بررسي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و ديپلماسي اتحاد اين قدرت‌ها و شرايط جهاني منجر به قرارداد 1907 م كه از جمله مهم‌ترين قراردادهاي اوائل قرن 20 م. است بپردازد.
خانم فاطمه پيرا عضو هيأت علمي پژوهشكده تاريخ، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در مقاله خود تحت عنوان «جايگاه آلمان در قرارداد 1907 روس و انگليس» نوشت:
قرارداد 1907 به نوعي بيانگر چگونگي صف‌آرايي آتي قدرت‌هاي بزرگ در جنگ جهاني اول بود. در ابتداي قرن بيستم، بر صفحه‌ي شطرنج سياست بين‌الملل به نظر مي‌رسيد جاي تمامي مهره‌ها مشخص شده است: در يك سو قدرت‌هاي ديرپاي استعماري نظير روسيه، انگليس و فرانسه قرار داشتند و در سوي ديگر، دولي كه خواهان ايفاي سهم و نقشي مؤثر بر صحنه سياست جهاني بودند. ‌آلمان از جمله اين دولت‌ها بود كه وضع موجود را به چالش مي‌كشيد.
در دو دهه آخر قرن نوزدهم ميلادي، تغييرات عميقي در ساختار اقتصادي ‌آلمان پديد آمد كه بر سياست خارجي آن كشور تأثير بسزايي گذاشت. اين دولت در دور نوين سياست خارجي خود، ناگزير از رويارويي با رقبايي پرسابقه بود كه از امتيازات استعماري بسياري بهره‌مند بودند. همسايگي قدرت‌هاي بزرگي چون روسيه و انگليس با ايران، سبب شد پاي آلمان به صحنه سياسي اين كشور باز شود.
در اين مقاله، جايگاه پنهان آلمان در قرارداد 1907 مورد بررسي قرار گرفته است.
دكتر حميد احمدي دانشيار گروه علوم سياسي دانشگاه تهران در مقاله خود تحت عنوان «نظام جهاني سياست بين‌المل و قرارداد 1907» نوشت:
تحولات مربوط به انقلاب مشروطيت ايران به طور خاص، و مسايل سياست خارجي ايران به طور عام، كمتر از ديد نظريه‌ي روابط بين‌الملل مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. اين در حالي است كه اين چهارچوب‌هاي نظري در صورت آميخته شدن با داده‌هاي تاريخي كمك زيادي به فهم تحولات سياست خارجي در روابط ايران با قدرت‌هاي بزرگ مي‌كند. مقاله دكتر احمدي بر آن است تا با كاربست نظريه‌اي مربوط به نظام جهان و سياست‌هاي بين‌المللي در قرن 19، تأثيرات آن را بر مسائل ايران و به ويژه علل و عوامل انعقاد قرارداد 1907 ميان روسيه و انگلستان را بررسي ‌كند. پژوهش با بحث كوتاهي پيرامون شكل‌گيري نظام نوين جهاني در قرن 15 و 16 ميلادي و ساختاربندي آن نظام و جايگاه بازيگران بزرگ جهان تأثير ساختارهاي نظام و قواعد بازي آن را بر ايران قرن 19 و اوايل قرن 20 مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌دهد. انگيزه‌ي بازيگران محوري نظام جهاني در تكاپوي افزايش قدرت خود و چالش‌هاي برآمده از پيدايش بازيگران نوين جهاني و تأثير اين دگرگوني بر مسأله توازن قواي جهاني نقش مهمي در پويايي سياست‌هاي بين‌المللي در منطقه داشت. با توجه به قواعد بازي حاكم بر نظام جهاني و سياست‌هاي بين‌المللي ناشي از آن بود كه ايران به عنوان يك منطقه حائل در رقابت استراتژيك نيروهاي محوري نظام جهاني اهميت يافت.
بخش عمده‌ي اين پژوهش،‌ به تأثير اين رقابت و سپس همكاري استراتژيك ناشي از دگرگوني سياست براي بين‌المللي نظام جهاني بر رويدادهاي ايران به ويژه در نيمه دوم قرن 19 و سرانجام انعقاد قرارداد 1907 اختصاص دارد.
پژوهش اشاره‌ كوتاهي نيز به تأثيرات دگرگوني نظام بين‌المللي بر فرايند انقلاب مشروطه دارد.
دكتر محمد نايب‌پور عضو هيأت علمي دانشگاه نيروي انتظامي در مقاله خود به همايش تحت عنوان «بررسي عملكرد روسيه و بريتانيا از رقابت تا همكاري با محوريت قرارداد 1907» نوشته است:
فراز و نشيب‌هاي تاريخ معاصر ايران به گونه‌اي است كه بسياري از وقايع سياسي را بايد در پرتو حوادث گذشته واكاوي كرد و كنكاش نمود. يكي از اين فرازها، انعقاد قرارداد 1907 م بين دولت‌هاي روس و انگليس است كه نقطه عطفي در تعامل دو دولت براي غارت بعدي ايران بود و از جمله عوامل ناكامي مشروطيت به شمار مي‌رود. واقع امر آن است كه در نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي كشور ايران به عرصه نبرد نيروهاي روس و انگليس براي حفظ منافع اقتصادي ـ سياسي آنان تبديل شد.
اين هماورد جويي بسياري از منافع مردم را نابود كرد، ‌مردمي كه از شر استبداد داخلي و استعمار خارجي به تنگ آمده بودند. ليكن در پايان قرن نوزدهم ميلادي ضرورت ايجاد فضايي نو، تغييرات در ساختار جهاني و ظهور رقباي تازه، دو حريف ديرين روس و انگليس را واداشت تا به همكاري بيشتر توجه و اقبال نمايد.
چند و چون اين فرايند كه در نهايت منجر به عقد قرارداد 1907 شد، پرسش اساسي اين مقاله است كه نگارنده به شرح و تبيين آن پرداخته است.
دكتر علي‌اكبر كجباف استاديار گروه تاريخ دانشگاه اصفهان در مقاله خود به همايش تحت عنوان «بازتاب قراداد 1907 در مطبوعات» مي‌نويسد:
قدرت روز‌افزون آلمان و نفوذ اين كشور در بالكان و عثماني، باعث شد كه رقباي آن دولت، يعني انگلستان و روسيه و فرانسه اختلافات ديرينه خود را برطرف و زمينه اتفاق مثلث و ايجاد جبهه مشترك عليه آلمان را فراهم كنند. به همين جهت، به د نبال ميانجي‌گري دولت فرانسه، ميان روسيه و انگلستان قراردادي در 31 اوت 1907 م بسته شد كه براساس آن دو كشور اختلافات خود را كنار گذاشتند. براساس بخشي از اين قرارداد، كه به كشور ايران مربوط مي‌شد، ايران به سه منطقه تقسيم شد: قسمت شمالي منطقه نفوذ روسيه، قسمت جنوبي منطقه نفوذ انگلستان و يك منطقه بي‌طرف. متن اين قرارداد كه مدتي بعد به اطلاع دولت ايران رسيد، در مجلس شوراي ملي مطرح شد و نمايندگان مجلس با سردي اما در كمال صراحت با آن مخالفت كردند.
برخي از روزنامه‌ها در مقالاتي، مواضع خود رانسبت به اين قرارداد اعلام كردند و به افشاگري و بيان زيان‌هاي قرارداد و تهييج احساسات مردم پرداختند.
در اين مقاله سعي شده تا نگاه روزنامه‌هاي جهاد اكبر و انجمن مقدس ملي اصفهان و حبل‌المتين و بازتاب قرارداد 1907 در اين روزنامه‌ها پرداخته شود و اين كه دو كشور روسيه و انگلستان بي هيچ مانعي به اهدافشان دست يافتند.
آقاي مسعود كوهستاني نژاد كارشناس و پژوهشگر اسناد در مقاله خود تحت عنوان «بررسي انعكاس قرارداد در مطبوعات فارسي‌زبان داخل و خارج كشور» نوشته است:
قرارداد 1907 ميلادي انگلستان و روسيه يكي از مهم‌ترين اسناد تأثيرگذار بر وضعيت داخلي و خارجي ايران (و نيز افغانستان و تبت) محسوب مي‌شود.
در خارج از كشور مطبوعات فارسي‌زبان در شرايط گوناگوني چاپ و منتشر مي‌شدند. از مصر تقريباً خودمختار گرفته تا عثماني و بين‌النهرين (ضد روس و انگليس) و قفقاز (تحت سيطره فكري سوسيال دمكرات‌ها) تا شبه قاره‌ي هندوستان (تحت تسلط انگليس)، فضاي حاكم بر محيط پيراموني مطبوعات تفاوت مي‌كرد. عليرغم چنين وضعيت، باز هم از «حكمت» و «چهره‌نما» در غرب تا «حبل‌المتين» در شرق، ‌با طلوع هرباره‌ي خورشيد، صحنه‌هاي درخشاني از فرهنگ و ميراث فرهنگي ايران عرضه شده و به يادگار گذاشته مي‌شد. در مجموع، فضاي حاكم بر محيط پيراموني مطبوعات فارسي‌زبانان خارج از كشور، تأثير قاطعي بر اظهار نظرها و بيان ديدگاه‌هاي آن‌ها نداشت. البته اين موضوع نافي‌ اعمال برخي محافظه‌كاري‌ها (به ويژه در هندوستان) از سوي مديران جرايد فارسي زبان نبود.
در چنين بستري امضاي قرارداد 1907 بين روسيه و انگليس، از سوي مقامات آن دو كشور اعلام شد. الزامات و اقتضائات مواد (ذيربط) آن قرارداد در رابطه با ايران، به گونه‌اي بود كه مي‌توانست عكس‌العمل‌هاي شديدي در ميان ايرانيان به وجود آورد. نويسنده سپس سئوال مي‌كند: ولي آيا چنين شد؟ آيا برداشت و درك ايرانيان از مواد آن قرارداد، همان گونه‌اي است كه در حال حاضر (يعني يكصد سال بعد) از مواد آن قرارداد مي‌شود؟
آقاي اميرهوشنگ انوري در مقاله‌‌اي به بررسي قرارداد 1907 از نگاه روزنامه حبل‌المتين پرداخته مي‌نويسد:
در آوريل 1908 م/ ربيع‌ الاول 1326 ق اچ. اف. بي لينچ، عضو مجلس عوام بريتانيا مقاله‌اي راجع به قرارداد 31 اوت 1907 م / 22 رجب 1325 ق ميان روس و انگليس در نشريه مجله‌ي انجمن آسيايي (Journal of Asiatic Society) نگاشت و در آن زمان از ملت ايران با عنوان «روح مرده» ياد كرد. با بررسي و تجزيه‌ و تحليل مطالب درج شده در روزنامه وزين حبل‌المتين چاپ كلكته دربارة قرآن مشخص مي‌شود مرحوم جلال‌الدين الحسيني ملقب به مؤيد‌الاسلام (1350 ـ 1280 م) صاحب امتياز و گرداننده و ديگر نويسندگان روزنامه به عنوان نمونه‌اي از شعور و ‌آگاهي ايراني در آن روزگار، نه تنها نسبت به مفاد قرارداد سكوت نكرده بلكه با تحليل‌هاي موشكافانه و مقالات كوبنده و معني‌دار خود كه نشان‌ دهنده كمال وقوف و دانش ايشان بوده است، ‌سياست‌هاي استعمارگرانه آن دو دولت را مورد اعتراض قرار مي‌دهند.
مطالب مربوط به تفاهم نامه‌ي 1907 از نخستين مطلب كه شامل خبر قرارداد در 9 سپتامبر 1907 م / 30 رجب 1325 ق يعني نه روز بعد از انعقاد آن و تا آخرين آن تاريخ 15 ژوئن 1914 م / 20 رجب 1332 مورد بررسي و كاوش قرار گرفتند.
اين مقاله در نظر دارد پس از مطالعه و بررسي مطالب مجموعه به چاپ رسيده را درباره قرارداد طي شش تقسيم بندي موضوعي زير مورد تجزيه و تحليل قرار دهد:
1ـ تشريح مفاد قرارداد 2 ـ تحليل مفاد قرارداد 3 ـ آگاهي و بيدراي نسبت به سياست‌هاي روس و انگليس 4 ـ اعتراض و انتقاد از سياستهاي روس و انگليس 5 ـ پيش‌بيني وقايع آينده 6 ـ نقد از درون
همان زمان كه دول قدرتمند روس و انگليس بر سر تقسيم ايران هم پيمان مي‌شوند، ايرانيان از خود گذشته‌اي‌ چون مؤيد‌‌الاسلام كاشاني كه عشق وطن را دست‌مايه كرده و از وجود خويش در مي‌گذرند تا كيان ايران و ايراني را پاس بدارند. اين مقاله به نوعي تداعي كننده نام و ياد آن رادمردان است و نشان دهنده ميزان حساسيت و شعور جامعه ايراني نسبت به حوادث و رويدادهاي پيرامون خود و از اين رو روح زنده نام گرفت.
آقاي ابوالفضل حسن‌آبادي پژوهشگر و سرپرست مركز اسناد آستان قدس رضوي و الهه محبوب كارشناس اسناد مقاله مشتركي تحت عنوان «تأثيرات قرارداد 1907 در منطقه جنوب خراسان و سيستان بين سالهاي 1325 تا 1332 هجري قمري» به همايش ارائه كردند. در اين مقاله مي‌خوانيم:
در مورد قرارداد، 1907 در ايران به رغم حاشيه‌ها و مسائلي كه به دنبال داشته، تحقيقات جامعي به عمل نيامده است. اين مسأله را بايد به دليل ضعف اسناد و مدارك و برخوردهاي سطحي‌نگر با اين قضيه دانست.
يكي از مناطقي كه به لحاظ موقعيت جغرافيايي و اهميت سياسي در زمان انعقاد قرارداد، مورد توجه دول خارجي از جمله روس و انگليس بوده منطقه‌ي جنوب خراسان و سيستان است. اين منطقه در تقسيم‌بندي قرارداد جزو منطقه‌ي نفوذ انگليس قرار مي‌گيرد، اما اين مسأله دليلي بر عدم توجه روس‌ها به اين منطقه نيست و به خاطر موقعيت استراتژيك آن و نزديكي به مرزهاي هند مطمح نظر دولت روس هم بوده است. اين نوشتار تلاش دارد تا با اسناد بر جاي مانده كه مرتبط با اين منطقه است به مسائلي همچون چگونگي حضور دولتها در سيستان و قاينات، ارتباط بين ‌آن‌ها با حكمرانان محلي، و اثرات جانبي قرارداد بر اين ارتباطات بين سالهاي 1325 ـ 1332 ه‍. ق (شروع جنگ جهاني اول) بپردازد.
دكتر غلامرضا زرگري‌نژاد دانشيار گروه تاريخ دانشگاه تهران در مقاله‌اي به بيان كاستي‌هاي قرارداد 1907 از نگاه «زينويف» وزير مختار روسيه در تهران در خلال سالهاي 1300 ـ 1292 قمري مي‌پردازد. وي مي‌نويسد:
ايوان الكسيويچ زينوف وزير مختار روسيه در ايران در خلال سال‌هاي 1300 ـ 1292 قمري مردي بود كه در اين دوره از عصر ناصري در دربار ايران حتي در انديشه و عملي رجال مشهوري چون ميرزا حسين‌خان سپهسالار نفوذ زيادي داشت و قرارداد آخال نيز با تلاش وسيع او به ايران تحميل شد. در زمان امضاي قرارداد 1907 وزير مختار روسيه در استامبول بود. زينويف پس از خاتمه دوره خدمت در استامبول بازنشسته شد و در دوره بازنشستگي به تأليف كتابي درباره انقلاب مشروطيت ايران پرداخت. او در اين اثر كه توسط مرحوم ابوالقاسم اعتصامي به پارسي برگردانده شده ضمن دفاع همه جانبه از سياست محمد‌علي شاه و مخالفت جدي و همه جانبه با نهضت مشروطيت ايران به موضوع معاهده بايد از انگليسيها امتيازاتي بيشتر از آنچه در عهد‌نامه پيش‌بيني شده است دريافت مي‌‌داشت. به همين دليل از نظر زينويف در معاهده 1907 منافع روسيه در امور ايران به خصوص منافع قطعي اين كشور در شمال ايران كه تحت كنترل كامل روسها قرار داشت، چنانكه شايسته اقتدار امپراطوري روسيه بود تأمين نگرديد.
مقاله حاضر بررسي انتقادي معاهده 1907 از نگاه زينويف و كاستي‌هاي اين عهدنامه براي روس‌ها از منظر اين ديپلمات روسي و انتقادات اوست به سياست وزير خارجه وقت روسيه درباره عهدنامه‌اي كه مطابق آن ايران به سه منطقه نفوذ تقسيم شد.
برگزار كننده همايش «ايران و سياست جهاني در آغاز قرن بيستم» خانه كتاب بود و مؤسسات و نهادي زير نيز در اين همايش مشاركت فعال داشتند:
ـ گروه تاريخ دانشگاه تهران
ـ كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي
ـ مركز اسناد وزارت امور خارجه
ـ شبكه چهار سيماي جمهوري اسلامي ايران
ـ مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران


منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 27



 
تعداد بازدید: 1099


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: