17 اسفند 1390
قيام 15 خرداد از نگاه آيتالله خامنهاي
بسمالله الرحمن الرحيم
الحمدالله ربالعالمين. الحمدلله القاصم الجبارين، مبير الظالمين، مدرك الحاربين، نكال الظالمين، صريخالمستصرخين، موضع حاجات الطالبين و معتمدالمؤمنين. و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا و حبيب قلوبنا ابيالقاسم محمد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين الهداة المهديين المعصومين المكرمين، سيما بقيهالله في الارضين.
اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات الاحياء منهم و الاموات و اغفر لشهدائنا الابرار الاخيار.
اللهم صل علي ائمه المسلمين و حماهالمستضعفين و هداهالمؤمنين.
قال الله الحكيم في كتابه: هوالذي ايدك بنصره و بالمؤمنين، لو انفقت ما في الارض جميعاً ما الفت بين قلوبهم و لكن الله الف بينهم.
و قال تعالي «يا ايهاالنبي حسبالله و من اتبعك من المؤمنين.»
دفعه گذشتهاي كه پس از ماهها توفيق شركت در اين اجتماع عظيم الهي و مردمي دست داد، مصادف با آستانه عيد بود وخداوند آن عيد را با عيدهاي متوالي ديگر، چه در صحنههاي نبرد و چه در ميدان فعاليتهاي داخلي همراه كرد. اين دفعه مصادف با سالگرد خاطره پرشكوه نيمه خرداد است. نيمه خرداد هم اگر چه به اعتباري يك عزاي فراموش نشدني است، اما به اعتباري يك عيد فراموشنشدني و تاريخساز است.
ماه خرداد ماه خاطرههاست؛ نيمهي خرداد 1342، نيمهي خرداد 1354 كه حادثه خونين مدرسهي فيضيه براي دومين بار پيش آمد، وحوادث خرداد سال گذشته كه سرآغاز انقلاب سوم ملت ايران بود؛ كور كردن خط نفاق و التقاط و نفوذ و بيرون راندن خيانتكاراني كه فرصتطلبانه بر اين مردم جفا ميكردند. از تصادفهاي شگفتآور يكي اين است كه قيام ميرزا كوچكخان جنگلي در پنجاه سال قبل تقريباً كه يك قيام اسلامي و مردمي بود، در خرداد واقع شده است. همچنين درگيري غمانگيز ميان اسرائيل و اعراب در سال 1346، كه مصادف با 1967 مسيحي است، در خرداد واقع شد.
امسال خرداد ما خاطرههاي ديگري هم دارد. اولاً مصادف شد طليعهي خرداد با بزرگترين پيروزيهاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران و فتح خرمشهر. اين خاطره هم در ليست خاطرههاي خرداد ثبت شد. و بالاخره خرداد امسال با سالگرد ولادت حضرت بقيها لله الاعظم حضرت مهدي «روحي فداه و عجلالله فرجه» مقارن و برابر است.
همه اين خاطرهها به نحوي به يكديگر مربوط ميشود، اما من مايلم دربارهي حادثه 15 خرداد قدري صحبت كنم، چون از خاطرههاي بسيار مهم و تعيين كنندهي انقلاب ماست و بعد، مطلبي را كه در انقلاب ما و در 15 خرداد به وضوع ديده شده است و قرآن هم به اين مطلب اشاره دارد، براي شما برادران و خواهران عزيز مطرح ميكنم تا براي خط مشي آيندهي ما، ملت و هم دولت، درسي باشد.
15 خرداد يك قيام مردمي بود. علت اين قيام هم اين بود كه در روز عاشوراي آن سال كه مصادف با سيزدهم خرداد ميشد، امام امت حقايق افشا نشدهاي تا آن روز را با مردم بيواسطه در ميان گذاشتند، كه دربارهي اين ارتباط بيواسطهي امام و امت حرفي دارم كه عرض ميكنم. در اين گفتار، كه توصيهميكنم اگر نوار قابل فهمي و سالمي از آن هست، رسانههاي همگاني آن را پخش كنند تا مردم بفهمند نوزده سال قبل امام چه ميگفتند، حقايقي را بيان كردند كه اين حقايق آن روز براي خيليها حتي دستاندركاران سياست، قابل فهم نبود. اگر حافظه خطا نكرده باشد، جملات امام اينها بود كه «اسرائيل ميخواهد در ايران قرآن نباشد. اسرائيل ميخواهد در ايران روحانيون نباشند. اسرائيل ميخواهد در ايران اسلام نباشد.»
آن روز براي خيليها اين مطلب قابل فهم نبود كه اسرائيل كجا، ايران كجا؟ اسرائيل چه دشمني با قرآن و با روحانيت دارد آن هم در ايران؟ حساسيت دستگاه در مقابل اين مطالب به قدري بود كه شب بعد از اين سخنراني، يعني شب نيمهي خرداد كه مصادف با دوازده محرم بود، امام را دزدانه، نيمهشب از منزلشان در قم ربودند و به تهران آوردند و زنداني كردند. روز نيمهي خرداد مردم به مجرد اين كه فهميدند كه امام دستگير و ربوده شده است، بدون اينكه فرماندهياي، رهبرياي از سوي شخصيتي، از سوي حزبي، گروهي وجود داشته باشد، به خيابانها ريختند. در تهران، در قم، در شيراز، در مشهد، در بعضي شهرهاي ديگر و حتي در بعضي از روستاها در ورامين.
و دستگاه جبار كه باور نميكرد نفوذ روحانيت و مرجعيت در اين حد باشد، غافلگير شد و دست به يك عمل تند وحشيانهي حساب نشده زد. مردم را در خيابانها و ميدانها به رگبار بستند و آن روزها رقم پانزده هزاز شهيد در زبانها ميگشت.
اين قيام يك نقطهي عطف شد. اگر چه عدهاي را مرعوب كرد، اما خط مبارزه را روشن و واضح كرد. از آن روز حركت انقلابي مردم ايران كه از تقريباً نه ماه قبل از آن يا يك سال قبل از آن به تدريج آغاز شده بود، شكل قطعي و جدي گرفت و اين قيام به انقلاب 22 بهمن منتهي شد و در مآل جمهوري اسلامي را به وجود آورد.
گزارش حادثه به اجمال اين است، اما تحليل حادثه بسيار تحليل جالب و شيريني است كه بايد بنشينند آنها كه در متن واقعه بودهاند و با چشم تيزبين حوادث را ديدهاند، شهادت خود را بنويسند تاتاريخ روي 15 خرداد قضاوت كند.
در 15 خرداد سه عنصر وجود داشت. يكي عنصر مردم بود، يكي عنصر رهبر و امام بود و سومي عنصر انگيزهي مذهبي و روحشهادتطلبي و فداكاري براي خدا بود. نطفهي انقلاب ما با اين سه عنصر بسته شد. وقتي ميگوييم مردم بودهاند، معنايش اين است كه هيچ يك از احزاب و گروهها و دستهجات سياسي و سردمداران سياسي و مدعيان مبارزه و مقاومت در اين حركت مردمي كوچكترين نقشي نداشتند. نه آن كساني كه با انگيزه مليگرايي حركت ميكردند و نه آن كساني كه با انگيزههاي مادي و ماركسيستي راه ميرفتند و نه حتي آن گروههايي كه با انگيزههاي مذهبي و اسلامي تشكلي داشتند. هيچ كدام در اين خيزش عمومي خونين پرشكوه كمترين تأثيري نداشتهاند. چرا، تأثير منفي بعضي از گروهها داشتند.
فرداي 15 خرداد تحليلگران مادي معتقد به انديشههاي خرافي الحادي به كمك دستگاه جبار آن روز رفتند و براي او حادثه را تحليل كردند. حادثه ديني بود، آن را طبقاتي و اقتصادي و از اين قبيل تحليل كردند و در حقيقت آب به آسياب دستگاه جبار ريختند. هيچكس به كمك اين قيام نيامد جز مردم و جز رهبران ديني مردم.
شكي در اين نيست كه در حادثهي 15 خرداد و جريانهايي كه از آن منشعب ميشد، جز علماي اسلام، روحانيون مبارز و كساني كه آمادهي جانبازي براي اسلام بودند، هيچكس نقش گرداننده نداشت.
15 خرداد گذشت، اين سه عنصر در جامعه باقي ماند. حركت انقلابي ما با همين سه عنصر كه نطفهي اصلي انقلاب ايران را تشكيل ميدادند، به راه خود ادامه داد. در طول اين مدت بيشترين كسانيكه كار فكري اسلامي و سياسي ميكردند و مردم را براي يك حركت عظيم عمومي آماده ميكردند، علماي اسلامي، طلاب جوان، گويندگان مبارز در سطوح مختلف علمي بودند. ديگران هم در بعضي از قشرها كمتر، در بعضي بيشتر، تلاشهايي داشتند، اما آن چه به تلاش روحانيون يك امتياز ميبخشيد، اين بود كه آنها با مردم روبرو ميشدند و ذهن مردم را آماده ميكردند.
اگر اين كار مستمر 15 ساله در شهرها، دهات، دور افتادهترين نقاط كشور نميبود، انقلاب ما در 22 بهمن با پاسخ عمومي ملت روبرو نميشد. مردم بدون اطلاع و شناخت حركتي نميكنند. آن كه به اين مردم اطلاع و شناخت داده بود در طول پانزده سال، همان پيامآوران انقلاب و انديشهي انقلابي از حوزهي علميهي مقدسهي قم و بعضي از حوزههاي ديگر بودند. در طول اين مدت امام رهبري كرد و در طول اين مدت فكر اسلامي به وسيلهي همين رُسُل انقلاب پخته شد. در 22 بهمن با آمادگيهاي سال 56 و 57 اين سه عنصر در حد رشد و كمال، انقلاب را به وجود آوردند.
پس انقلاب ما هم يك انقلابي بود كه بر مبناي اسلام، امام و امت استوار بود. چون قيام نخستين، اسلامي و مردمي بود، انقلاب هم اسلامي و مردمي شد. و چون انقلاب، اسلامي و مردمي بود، حكومتي هم كه بر مبناي آن انقلاب به وجود آمد، اسلامي و مردمي شد؛ يعني جمهوري اسلامي. و چون رهبري عظيم بصير هوشمندانهي متوكلانهي امام امت از آغاز با اين انقلاب و قيام همراه بود و او را تغذيه ميكرد، در جمهوري اسلامي رهبري آن نقشي را كه همه ميدانيد و لمس ميكنيد، به خودگرفت.
بنابراين حركت طبيعي قيام 15 خرداد به آن چيزي رسيد، به آن واقعيتي منتهي شد كه امروز تمام دنياي كفر و الحاد را متوحش كرده است و سردمداران استكبار جهاني را به دفاع از خود واداشته است.
ما امروز مرهون قيام 15 خرداديم. امروز جمهوري ما يك جمهوري به معناي واقعي است. يعني مردمي است. اين را شما ميدانيد و لمس ميكنيد، اما من همان دانستهي شما را به زبان ميآورم اين برگي از تاريخ است. حقيقتي است كه بايد آيندگان هم آن را لمس كنند. جمعبندي كارهاي امروز ملت و دولت اين است كه جمهوري اسلامي امروز از همه جهت مردمي است، داراي جهاد مردمي است.
اين جبهههاي جنگ كه پر است از مردم غيرموظف، يعني غيرنظامياني كه به عشق فداكاري، سلاح به دست گرفتهاند و در خدمت انقلاب ميجنگند. انفاق مردمي در پشت جبههها، مردم هر چه دارند ميدهند. خاطرهي آن انگشترها و دستبندها و گردنبندهاي طلاي زنان جوان ما كه مخلصانه و متواضعانه نثار پاي رزمندگان ميشود، فراموش نشدني است.
خاطرهي پدران و مادراني كه فرزندان خود را تقديم انقلاب ميكنند و در مقابل اسلام و انقلاب آنها را قرباني ميكنند، از ياد نرفتني است. خاطرهي آن مرد آلاسكا فروشي كه پسرش را به قربانگاه عشق فرستاده است و بعد از شهادت اين پسر، دو هزار تومان پول باقيماندهي از او را براي رد مظالم به شخص مورد اطمينانش ميدهد و وقتي از او ميپرسند تو خودت كه مستحقي، ميتواني برداري اين پول را، استنكاف ميكند و وقتي ميپرسند غير از آلاسكافروشي شغل ديگري هم داري؟ ميگويد نه، دكان آلاسكافروشي را هم چون خلاف مقررات باز شده بود، بستهاند. گله هم نميكند. ميگويد دولت امروز سرگرم كارهاي بزرگ است. اگر به كار من نرسد، مهم نيست. خاطرهي اين انسان بزرگ و ميليونها انسان بزرگ مانند او از حافظهي تاريخ زدوده نشدني است.
جهاد مردمي، انفاق مردمي، انتخاب مردمي، مردم انتخاب ميكنند، هم افراد را براي نمايندگي از خود،براي رياست جمهوري، هم انتخاب ميكنند خط مشيها و راهها را. به طوري كه اگر مردم براساس تحليلي كه از مجموع اوضاع دارند، به يك نتيجه سياسي و قضاوت سياسي برسند، مسئولان از آن تصميم سياسي مردم تخطي نميكنند. انتخاب مردمي. اغماض و گذشت مردمي. گرفتاريها را تحمل ميكنند، كمبودها را ميبينند و تحمل ميكنند، زيرا ميگويند مشغولاند و بايد اغماض كرد.
حكومت مردمي؛ يعني مسئولان حكومت در شيوه و روش و منش با مردم يكساناند. و اين يكي از افتخارات جمهوري ماست. يعني امروز مسئولان درجهي يك كشور براي خودشان يك حيثيتي به خاطر اين مسئوليت قائل نيستند. يعني نخستوزير مملكت پهلوي يك كارگر يا يك پيشهور يا يك دانشجوي ساده مينشيند، با هم بحث ميكنند. نه او يادش ميآيد كه اين نخستوزير است و نه خودنخستوزير يادش ميآيد؛ مثل دو تا برادر، به شكلي كه در هيچ جاي دنيا امروز وجود ندارد با هم برخورد ميكنند.
اينها خاصيت مردمي بودن است. اين مردمي بودن توانسته است جمهوري را تا امروز نگه بدارد. بدانيد برادران و خواهران عزيز من در سرتاسر كشور كه اگر انتخاب شما و جهاد شما و انفاق شما و كمك شما و اغماض شما و حمايت شما و حضور شما در همهي صحنهها نميبود، ما در مقابل دشمن اين قدر احساس قدرت نميكرديم. امروز ما در مقابل قويترين قدرتهاي عالم، يعني در مقابل امريكا، احساس قدرت ميكنيم. علت اين احساس قدرت اين است كه شما هستيد. يك نيروي لايزال و تمام نشدني. اگر شما بيتفاوت بوديد، اگر به جنگ و صلح و انفاق و آباد كردن و عمران وسازندگي بياعتنا بوديد، قطعاً هيچكس نميتوانست از مسئولان ادعا كند كه اين تهاجم عظيم همه جانبهاي كه امروز از طرف قدرتهاي بزرگ به ما ميشود، قابل ت حمل است؛ حضور شماست.
يك مثال جنگ امسال و جنگ پارسال را ميزنم برايتان. ما از امسال تا پارسال تجهيزات جنگي بيشتري نداريم،مهمات و ابزار و تانك و هواپيماي بيشتري نداريم، چرا ما پارسال در ميدان جنگ در فضاي حزن و اندوه به سر ميبرديم و امسال همه جاي صحنهي نبرد به ما لبخند ميزند؟ چرا؟ چرا پارسال خبر از پيروزيها نبود يا بسيار كم بود؟ چرا پارسال براي ما خرمشهر، خونين شهر بود؟ و هويزه و ايستگاه حميدو عينخوش و بسياري از اين مناطق دستنيافتني بود؟ امسال همهي اينها زير پاي فرزندان عزيز اين كشور ميخندد، چرا؟
علت اين است كه در سال گذشته مسئولان خيانتكار، آنهايي كه سررشتهي امور در جنگ صددرصد به دست و تدبير آنها بود، حاضر نبودند براي نيروهاي جنگندهي مردمي اعتباري قائل باشند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، اين نيروي جان بر كف، سال گذشته از طرف آن فراري نگونبخت و همكاران و همفكرانش جدي گرفته نميشد. اين بود كه خود را از يك نيروي عظيم محروم كرده بودند و دشمن به ما ضربه ميزد. امسال آنهايي كه تدبير و ادارهي اين حركت عظيم را در دست دارند، احساس كردند كه يك نيروي عظيم را بايد وارد كار كنند و كردند. در كنار نيروي ارتش مجهز و فداكار ما، نيروي بزرگ نيرومند سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و بسيج مستضعفان وارد كار شد.
پارسال يك گلوله خمپاره براي سپاه گرفتن، به قدر يك ميدان از دشمن گرفتن زحمت داشت. امسال سپاه و ارتش در كنار يكديگر، با يكديگر، با فرماندهي واحد، دوش به دوش دارند حركت ميكنند. وقتي نيروي مردم در جنگ دخالت داده ميشود، كه ما سپاه را از نيروهاي مردمي ميدانيم چون يك نهاد انقلابي است و همچنين بسيج، وقتي اين وارد ميدان شد، وضع ميدان به اين شكل عوض شد.
در همهي صحنههاي سياست داخلي و خارجي ما نقش مردم همين اندازه تعيين كننده است و اين جاست كه ما ميرسيم به مضمون آن آيهاي كه در طليعهي خطبه تلاوت كردم كه خداي متعال به رسول اكرم (ص) ميفرمايد: «هوالذي ايدك بنصره و بالمؤمنين» خداوند تو را با پيروزي خودش، با ياري خودش و با مؤمنان كمك كرد. يعني پيروزي الهي و نصرت الهي در كنار مؤمنان. مؤمنان آن قدر بها داده ميشوند. در قرآن. «يا ايهاالنبي حسبكالله و من اتبعك من المؤمنين» خدا و مؤمنان تو را بس.
اين حرف كوتاه انقلاب ماست. خلاصهي جمهوري ما اين است؛ خدا و مردم. سياست نه شرقي و نه غربي ما بر روي اين پايه استوار است؛ خدا و مردم. ما اين دو عنصر شريف را كه ميتوانند حركت انقلابي اسلامي مارا روز به روز گسترش و عمق بيشتري بدهند، نبايد از دست بدهيم.
خدا متجلي در نظام الهي و احكام الهي است كه قانونگذاران و مجريان بايد آن را مراعات كنند و مردم يعني همين حضور عظيم مردم از همهي قشرها و طبقات. الان شما توي اين صحنهي عظيم نماز جمعه نگاه كنيد. ببينيد از همهي قشرهاي مردم در كنار شما هستند. از شهري، روستايي، عشايري، پير، جوان، زن، مرد، دانشجو، كارگر، پيشهور، روحاني، كشاورز، از همهي قشرهاي اجتماعي، مستوره و نمونهاي در اين عرصهي عظيم جمعاند. اين يك چيز استثنايي فوقالعادهاي است كه دنيا نظيرش را نديده است جز در صدر اسلام.
صدر اسلام هم پيغمبر اكرم (ص) با مردم سر و كار داشت و امام امت اين راز را كشف كرد. شما وقتي در روش و شيوهي مبارزهي امام مطالعه ميكنيد، اين را ميبينيد. اين جزو الهامات الهي است كه امام از آن برخوردار شد. با مردم كار كرد. از روز اول خطاب امام به مردم بود. تا امروز هم امام خودش را از مردم جدا نميكند. قابل جدايي نيست. امام از مردم است و مردم از اماماند.
اگر امام مثل سياستبازان حرفهاي و آنهايي كه همان روز هم اشتباه كردند و مانند آنهايي كه هنوز امروز در دنيا دارند اشتباه ميكنند، به سراغ برگزيدگان و زبدگان و سابقهداران و مدعيان ميرفت، يقيناً شكست ميخورد. اما امام اين راز بزرگ الهي تاريخي را كشف كرد. همچناني كه همهي پيغمبران اين كار را ميكردند: «و وضعوا اجنحتهم للمؤمنين و كانوا اقواماً مستضعفين» اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه ميفرمايد: «پيغمبران در مقابل مؤمنين خاضع بودند، در حالي كه آن مؤمنين از اقوام مستعضف بودند»؛ مستكبرين و متمكنين نبودند. با همين عامهي مردم و قشرهاي وسيع مردم كه اكثريت افراد يك جامعه را تشكيل ميدهند، انبياء سر و كار داشتند. پيغمبر ما هم سر و كار داشت، امام امت هم در اين روزگار سر و كار دارد و بايد اين رابطه بماند ميان دولت و مسئولان و مردم. بايد اين رابطه ضعيف نشود. رگ اصلي انقلاب ما همين رابطه است.
و من دو نكته را اينجا بگويم كه در حقيقت نتيجهگيري از اين تحليل و نگاه به قيام و انقلاب ماست. نكتهي اول اين است كه مسئولان دولتي بايد بدانند، كه البته بحمدالله ميدانند، كه مشروعيت آنها از مردم است. فلسفهي وجودي آنها مردماند. تمام همت خودشان را بايد به كار ببرند براي آسايش مردم و مردم يعني اكثريت مردم. آنهايي كه احتياج به مراقبت و حمايت دارند. يعني محرومان، ستمديدگان، از پا افتادگان، محتاجان، اينها. ما مستضعف سياسي نداريم، اين را بارها گفتهام، اما مستضعف مالي داريم؛ مستضعفان مالي.
بنابراين اين خط اصلي دولت است.در درجات بالاي دولت اين يك واقعيت است، همان طور كه قبلاً اشاره شد، اما در مسئولان دولتي در سراسر كشور، اگر چه باز هم فرهنگ غالب همين است، لكن گاهي تخلفهايي ديده ميشود.
و من اينجا به عنوان يك برادر مسلمان و نيز به عنوان يك مسئول در جمهوري اسلامي به كليه مسئولان ادارات و سازمانهاي دولتي وهمه كساني كه از طريق اقتدار دولتي با مردم به نحوي سر و كار دارند، هشدار ميدهم. نبادا مردم را از خودشان برنجانند. نبادا از مراجعه مردم خسته بشوند. نبادا كار خودشان را بركار مردم مقدم بدارند. ممكن است مراجعه كنندهاي كه مراجعه ميكند به يك ادارهاي، در آن حرفي كه ميزند، ذيحق نباشد. ممكن است تندي كند. ممكن است زيادتر از حقش بخواهد. هيچكدام از اينها نبايد موجب آن بشود كه مسئول، مراجع مردمي را از خودش برنجاند. زيرا اصل مردماند. آن كه نميداند، آن كه بيش از حق ميخواهد، بايد او را متوجه و متنبه كرد.
مطلب دوم كه بسيار مخصوصاً در اين روزها مهم است، اين است كه دشمن چون ميداند كه عنصر مردمي بودن نجاتبخش اين انقلاب و تضمين كنندهي آن است، ميخواهد اين را از اين انقلاب بگيرد. حواستان جمع باشد. اين ديگر خطاب به عامهي مردم از همهي قشرها و گروههاست. حضور شما در صحنهي جهاد، در صحنهي انفاق، در صحنهي انتخاب و در همهي صحنههاي ديگر در شمن اين فكر را به وجود ميآورد كه بايد كاري كند كه اين حضور از بين برود. و اين چند طريق ممكن است. يا شايعهپراكني ميكنند؛ فلان مسئول چنين گفت، رئيس جمهور چنين كرد، نخستوزير چنين كرد. يا تفرقهافكني ميكنند. بين گروهها اختلاف مياندازند. بين قشرها، اصناف، افراد، ادارات، اختلاف مياندازد. بين كارگران و مديران، بين كاركنان سازمانهاي دولتي و مسئولان، بين انجمن اسلامي و كاركنان، بين نهادهاي دولتي با هم، بين مردم و نهادهاي دولتي، هر جور بتواند اختلاف ايجاد ميكنند. اين را شما به گوش داشته باشيد. هر حرفي، هر پيشنهادي، هر اقدامي كه در آن بوي تفرقه و اختلاف هست، از سوي دشمن است. چه زنندهي آن حرف و دهندهي آن پيشنهاد خودش بداند و چه نداند. تا ديديد چنين چيزي مطرح شد، فوراً هوشيارانه آن را دفع كنيد. نگذاريد اختلاف ايجاد بشود. اختلاف از شيطان است. وحدت ميان مؤمنان از خداست. جند شيطان را از بين ببريد، اگر توانستيد اين وحدتي را كه وجود دارد، حفظ كنيد، مردمي بودن اين انقلاب حفظ خواهد شد. دشمن يا به وسيلهي تفرقهافكني سعي ميكند مردم را از صحنه خارج كند، يا به وسيلهي دل سرد كردن مردم. كاري نشده، چه كردند؟ يا به وسيلهي شايعهپراكني و اشاعهي دروغ. احياناً بزرگ كردن نقطههاي ضعف كوچك. يا به وسيلهي تخريب، ارعاب، توي مسجد بمبگذاري كردن، تا مردم بترسند، مسجد نروند. غافل از اين كه اين مردم به جبهه ميروند، توي مسجد كه ديگر بيشتر از جبهه انفجار نيست.
دشمن، يعني به طور آشكار آمريكا، سلطههاي ضد اسلامي ديگر، عوامل داخلي، گروهكها، منافقين و غيرو هم همه درصدد اين هستند كه به نحوي اين حضور مردمي را از ما بگيرند. ما بايد در مقابل آنها بايستيم و اين حضور مردمي را حفظ كنيم. مردمي بودن، راز اصلي انقلاب ماست و همه از بالاترين سطوح كشور تا مردم عادي موظفند اين حضور عمومي را حفظ كنند.
***
مقاله فوق سخنراني 28 سال پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره 15 خرداد سال 1342 است. اين سخنراني از سوي پايگاه اطلاعرساني «دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري» در آستانه 15 خرداد منتشر شد. معظمله در سال 1359 و در اين سخنراني با اشاره به عوامل شكلگيري اين واقعه تاريخي، آن را باتوجه به شرايط زماني و مكاني تحليل نمودند. پايگاه اطلاعرساني «آفتاب» به دليل اهميت و روايي اين سخنراني، متن كامل اظهارات حضرت آيتالله خامنهاي در نماز جمعه چهاردهم خرداد سال 61 تهران را مجدداً منتشر نمود.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 31
به نقل از :آفتاب نيوز
تعداد بازدید: 1014