21 اسفند 1390
شكوائيه جنوبيها از مداخلات انگليس
تحولات سياسي خليج فارس و نواحي پس كرانهاي آن در سالهاي بحراني پس از جنگ جهاني اول از اهميت بسياري برخوردار است. اين تحولات منجر به نتايجي گرديد كه منشاء بسياري از رويدادهاي مهم منطقه به حساب ميآيند. طي اين ايام كشور ايران شرايط بسيار دشواري را تجربه ميكرد. اوضاع نابسامان داخلي، مداخلات قدرتهاي استعماري در امور مختلف، سرخوردگي نيروهاي اجتماعي از نتايج انقلاب مشروطيت، چند دستگي نيروهاي سياسي، تأثيرات اقتصادي ويرانكننده پس از جنگ و عوامل ديگر موجب ضعف حكومت مركزي و تقويت بحرانهاي داخلي گرديد. در اين شرايط «احمدشاه قاجار» و دولتمردان ايران امكان مقابله جدي و همهجانبه براي حل اين بحرانها را نداشتند. در بسياري از نقاط كشور شورشها و قيامهاي محلي شكل گرفت و سررشتة امور عملاً از دست گردانندگان اداري كشور خارج شد. در اين اوضاع و احوال وضعيت خليج فارس و نواحي پس كرانهاي آن بيش از ديگر نقاط ايران دستخوش ناامني و بحرانهاي محلي و منطقهاي گرديد. دخالت مستقيم انگلستان و كارگزاران آن در امور اقتصادي و سياسي خليج فارس عمدهترين مسئله اين ناحيه محسوب ميشد. قيام تنگستانيها در جنوب مشكلات بسياري را براي كارگزاران استعماري به وجود آورده بود. ايلخاني قشقايي با نيروهايش جاده مهم شيراز به بوشهر را كنترل كرده و انگلستان امكان مقابله جدي با گسترش ناامني در اين مسير را نداشت. سواحل ايران حدفاصل بندر كنگان تا بندر لنگه در كنترل نيروهاي قبيلهاي و رؤساي آنان بود. مردم در آتش جنگها و رقابتهاي بيپايان اين قبايل ميسوختند. والي فارس و كارگزار بوشهر حضور چنداني در اين بخش از سواحل ايران نداشتند. امنترين نقاط خليجفارس در اين دوره بحراني سواحل بندر لنگه تا بندر عباس بود. اين منطقه تحت نظارت والي فارس و ضابطين محلي اداره ميشد و قويترين ارتباط با دولت مركزي را داشت. با اين همه، ناامني مسيرهاي تجاري بندر لنگه و بندرعباس به طرف شيراز و كرمان تأثير مخرب خود را بر اين مناطق بر جاي گذاشته بود. بندر لنگه و نواحي وابسته به آن دچار افول و ركود اقتصادي شديدي بودند. سيل مهاجرت تجار و كسبه از اين بندر به سمت سواحل جنوبي خليج فارس در اين دوره به طور چشمگيري افزايش يافت. بندر «دوبي» رقيب اصلي بنادر ايراني، از اين ايام به بعد روز به روز رونق بيشتري مييافت. مهاجرت تجار ايراني به اين منطقه و حمايت گسترده كارگزاران انگليسي، عمدهترين عوامل رونق بندر «دوبي» محسوب ميشد. در اين وضعيت «بندرعباس» در ساية تلاش و فعاليت تجار و بازرگانان محلي به حيات اقتصادي خود ادامه ميداد. كارگزاران دولتي در اين شهر از حمايت مركز برخوردار نبودند. گردش اقتصادي اين بندر مهم به شدت وابسته به سرمايهگذاري تجار بومي بود. وضعيت سياسي و اقتصادي در سواحل حد فاصل ميناب تا بندر جاسك در شرايط بسيار نامطلوبي قرار داشت. اين ناحيه پهناور تحت سيطره و تسلط خوانين محلي و رؤساي طوايف بود. بندر چابهار و گواتر به دليل نزديكي با هند به شدت مورد توجه كارگزاران انگليس قرار داشت. كارگزاري بنادر خليج فارس كه مقر آن در بوشهر بود امكانات لازم و كافي براي كنترل امور در سواحل جنوب را نداشت. به طور كلي ميتوان گفت كه امور اقتصادي و سياسي بنادر و سواحل خليج فارس در سالهاي پس از جنگ جهاني اول بدون نظارت و كنترل دقيق حكومت مركزي در حال از هم پاشيدگي كامل قرار داشت.
احمدشاه قاجار و دولتمردان ايران در شرايط بحراني قرار گرفته بودند. در طول جنگ جهاني اول درگيري بين قواي متخاصم و قتل و غارت و شورشهاي داخلي باعث تلفات و صدمات بسيار شده بود كه اثرات آن بعد از جنگ تا مدتهاي مديد ادامه داشت. شورشها در نواحي مرزي امكان دخالت خارجي و تجزيه كشور را فراهم مينمود. نمونه بارز اين شورشها را ميتوان شورش سميتقو و رابطه وي با عثمانيها، قيام ميرزا كوچكخان جنگلي و مداخلات بلشويكها(1) در امور بخشهاي شمالي و قيام خياباني(2) و دخالتهاي روسيه در اين زمينه را نام برد.
دسته ديگري از اغتشاشات مانند فتنه نايب حسين كاشي(3)، ماشاءالله خان(4) و يا درگيري عشايري بين قشقاييها و بختياريها(5) نيز بخشهاي مختلفي از كشور را در بر گفت و ناامني را تشديد نمود.
علل شورشهاي داخلي بيش از هر چيز ضعف دولت مركزي چه از لحاظ نظامي و چه مالي بود. پس از بسته شدن مجلس سوم تا پايان جنگ اول هرگونه اقدام و عملي كه صورت ميپذيرفت مورد سوءظن شديد مردم قرار ميگرفت، مهاجرت برخي از سياستمداران به كرمانشاه، قرارداد 1919 و پيامدهاي آن و كودتاي سيدضياءالدين طباطبايي و رضاخان ميرپنج از جمله اين رويدادها هستند كه موجب تشديد بحرانهاي داخلي شدند. در اين وضعيت مجلس چهارم افتتاح شد و كابينهها يكي از پس ديگري روي كار آمدند.
از مهمترين موضوعاتي كه در دستور كار مجلس چهارم و دولت قرار گرفت مسئله ايجاد امنيت داخلي بود كه در پي شورشها و قيامهاي منطقهاي مختلف ضروري به نظر ميرسيد. از اين رو هيأت دولت در زمان صدراعظمي مشيرالدوله بنا به پيشنهاد مجلس شوراي ملي زمينة ايجاد نيروي نظامي جديد را در ايران مورد بررسي قرار داد.(6) با انحلال پليس جنوب در فارس و بوشهر كه در 21 آذرماه 1300 برابر با 11 ربيعالآخر 1340 قمري به وقوع پيوست(7) تشكيل نيروي نظامي جديد بيش از پيش ضروري به نظر ميرسيد. طرح اولية مجلس و دولت ايجاد چهار نقطه شمال و جنوب و شرق و غرب جهت استقرار نيروهاي نظامي بود كه مركزيت جنوبي آن را اصفهان در نظر گرفته بودند(8) از آنجايي كه بخش عمده فعاليتهاي نيروهاي جنوبي در سواحل خليج فارس و مسيرهاي پس كرانهاي آن بود، هيأت دولت ابتدا طي حكمي در مردادماه 1300 خورشيدي «موقرالدوله» را از سمت حكومت بنادر عزل و «مشارالدوله» را به جاي او منصوب نمود(9) و در همان حال يمينالملك در سمت كارگزاري بنادر خليج فارس ابقا شد.(10) بر اساس ابلاغ هيأت دولت به وزارت جنگ آن وزارتخانه مأمور شد تا اطلاعات لازم را از اوضاع نظامي و سياسي گردآوري كند و در اختيار هيأت دولت قرار دهد. وزارت جنگ نيز در راستاي انجام اين مأموريت كارگزاري كل بنادر خليج فارس را مأمور كرد تا ظرف مدت كوتاهي كليه اطلاعات سياسي و نظامي لازم را از سواحل و بنادر مسكوني خليج فارس گردآوري و به مركز گزارش نمايد. در اين دستور، سواحل و بنادري مورد تحقيق واقع گرديد كه حداقل 40 خانوار به صورت دائم – و نه فصلي – در آن بندر و يا جزيره ساكن باشند. از اين رو اطلاعات اين گزارش را بايد خاص تنها بخشي از اراضي تحت حاكميت ايران عصر قاجار دانست. اين مأموريت با كشتي پرسپوليس و ظرف مدت پنج ماه به انجام رسيد.
مجري اصلي اين مأموريت، اسدالله يمين اسفندياري ملقب به «يمين الملك»(11) يا «يمينالممالك»(12) بود. قديمترين شرح حال از او در مجلة «سالنامه دنيا» به چاپ رسيده است كه در بخشي از آن آمده است:(13)
«آقاي يمين اسفندياري در سال 1306 قمري در تهران متولد و پس از انجام تحصيلات ابتدايي براي ادامه تحصيل متوسطه داخل در مدرسه سن لويي شد. سپس به دارالفنون وارد و به اخذ ديپلم نائل گرديد. آنگاه داخل در خدمت وزارت خارجه شده و به عضويت ژنرال قونسولگري ايران در تفليس منصوب و پس از چندي اقامت در آنجا به ايران مراجعت و به عضويت ادارة عثماني و معاونت ادارة تذكره و بعداً رياست كل تذكره و رياست يكي از شعبات محاكمات وزارت خارجه و در موقع قتل صنيعالدوله وزير دارايي وقت براي رسيدگي به جريان قتل به عضويت محكمه رسيدگي به قتل تعيين و پس از آن معاونت حكومت سلطانآباد اراك را طي كرده و به كفالت آن اداره رسيد. چندي نگذشت كه رياست كميسيون تفكيك تابعيت ايران و عثماني در كردستان به ايشان واگذار آنگاه كارگزاري عراق، كارگزاري اصفهان، كارگزاري كل بنادر ايران و عثماني خليج فارس، حكومت كل بنادر خليج فارس را عهدهدار شد...» «يمينالممالك» در زمان انجام اين مأموريت در سال 1301 خورشيدي به مدت سه سال سمت كارگزاري خليجفارس را داشته است.(14) او در سال 1338 قمري به اين سمت منصوب شد.(15) كارگزار بنادر خليجفارس پس از دريافت ابلاغ دولت مقدمات انجام اين سفر را فراهم نمود، «كشتي پرسپوليس» و ناخداي ايراني آن «كاپيتان عبدالرحمن» در طول اين مأموريت او را همراهي ميكردند. بنادر و جزايري كه در اين مأموريت پنجماهه بازديد و گزارشهاي مبسوطي از آن ارائه گرديد به شرح زير است:
بندر ديلم، جزيرة خارك، دلوار، لاور، ديّر، كنگان، تمبك، طاهري، عسلو، بستانو، شيو، مقام، جزيره شيخ شعيب، چيرو، جزيره قيس، چارك، مغو، بندرعباس، چاهبهار، گواتر، جاسك، سيريك، ميناب، جزيره هرموز، جزيره قشم، كوهستك، جزيره هنگام، كارگه، نمكدان، بندر لنگه، بندر كنگ.
آنچه كه از متن صورتجلسات برميآيد اين است كه پس از توقف كشتي پرسپوليس در لنگرگاه و يا فاصله ممكن از بنادر و جزاير، ورود كارگزار و هيأت همراه به كدخدا يا ضابط يا مدير گمرك و يا نمايندگان آن اطلاع داده ميشد و تشكيل جلسه معمولاً در كشتي پرسپوليس و با حضور كليه افراد انجام ميپذيرفت. در بعضي از موارد و از آن جمله در بندرعباس، بندر لنگه و ميناب جلسات به دليل حضور گسترده مردم و تجار در بندر تشكيل ميشد. جلسات با حضور كليه افراد مسئول دولتي و نماينده تجار و اقشار مختلف مردم برگزار ميگرديد. پرسشهايي كه از ضابطين و كدخدايان ميشد در همه صورتجلسات يكسان است اگرچه در بعضي موارد بنا به شرايط خاص سئوالات تكميلي به آن افزوده شده است. سئوالات كارگزار از ضابطين و كدخدايان در تمامي گزارشها به شرح زير است:
1. اسم شما چيست؟ چند سال داريد و اهل كجا هستيد و از طرف كي مأموريت داريد؟
2. تعداد خانوار محل ضابطي شما چه تعداد است و ابنيه دولتي در اينجا چيست؟
3. ماليات ديواني در سال چه مبلغ است و به چه كسي ميپردازيد؟ عايدات گمركي ماهيانه از چه قرار است؟
4. تجارت محل مأموريت شما با كجا است؟ فقط واردات داريد يا صادرات هم هست؟
5. مسافت تا بوشهر چقدر است، تفنگچي داريد؟ تعداد آنان چقدر است و حقوق از كه ميگيرند، تعداد قواي دريايي اينجا چقدر است؟
6. معادني در منطقه هست و مردم چه صنعتي دارند؟
7. در جريان جنگ بينالملل اروپا(16) انگليسيها يا آلمانيها يا از دول ديگر به اينجا آمده و توقف كرده و ساختماني ساختهاند يا نه؟
اگر چه در شرايط خاص سئوالات ديگري نيز مطرح شده است اما در مجموعه صورتجلسات موجود سئوالات فوق بيش از همه تكرار شده است. تمامي صورتجلسات به امضاي افراد حاضر در جلسه رسيده و در اغلب موارد پرسش شونده صحت پاسخهاي خود را با امضاي مكرر در بخش انتهايي جوابها تأييد ميكند. در سرصفحه تمامي صورتجلسات تاريخ و محل و نمره سند قيد شده است. اين اسناد در 31 نمره و 204 برگ تنظيم شده است.
آقاي «يمينالممالك» كارگزار كل بنادر خليج فارس در بيشتر جلساتي كه با مردم و نمايندگان دولت برگزار كرده است طي يك سخنراني كوتاه هدف از مأموريت خود را بيان ميكرد كه متن سخنراني كم و بيش شبيه هم بوده است. از اين سخنرانيها ميتوان دريافت كه هدف اصلي مأموريت او تهيه گزارش عمومي راجع به وضعيت بنادر و جزاير خليج فارس و تقديم آن به وزارت جنگ و يا هيأت دولت بوده است. اگر چه تمايل و خواست مجلس شوراي ملي و هيأت دولت در شكلگيري اين مأموريت مؤثر بوده است اما شواهدي در دست است كه نشان ميدهد شكايات عديدهاي از بنادر و سواحل به مركز سرازير شده كه در اعزام اين هيأت تأثير داشته است: شكايتهاي متعدد مردم از ضابطين حكومتي، از بعضي كدخداها، از دخالتهاي بيحد و حصر قواي انگليسي و قتل و غارت مردم منطقه توسط آنان، از وضع بد اقتصادي و معيشتي، زمينهساز انجام اين مأموريت بوده است.
دلايل ذكر شده باعث انجام مأموريتي پنجماهه با كشتي پرسپوليس به سرپرستي كارگزار كل بنادر و سواحل خليجفارس شد و كليه مذاكرات و گفتگوهاي انجام شده در اين مسافرت طولاني به ثبت رسيد. صورتجلسات حاوي جالبترين اطلاعات از وضعيت سياسي و اقتصادي بنادر و جزاير خليجفارس است. اين اسناد كمنظير تصويري نسبتاً واقعي از شرايط و اوضاع مناطق مختلف خليج فارس به دست ميدهد. اهميت اصلي اين گزارشها به جامعيت و چند جانبه بودن آن است. تاكنون دو گزارش رسمي مأموريت دولتي قاجار از خليج فارس منتشر شده است كه نخستين آن تأليف «محمدابراهيم كازروني» است كه طي سالهاي 1250 تا 1264 قمري به رشتة تحرير درآمده است(17) و ديگري يادداشتهاي يكي از ديوانيان عصر محمدشاه قاجار است كه در سال 1256 قمري به مدت يك سال در نواحي جنوب به مسافرت پرداخته و حاصل كارش گزارش نسبتاً مبسوطي از مناطق جغرافيايي جنوب و كرانههاي خليج فارس است.(18) با انتشار اين مجموعه سومين گزارش از اين دست منتشر ميشود. گزارشهاي پيشين مبتني بر مشاهدات و برداشتهاي شخصي نويسندگان آن است و در بسياري موارد به دليل عدم آگاهي كامل از وضعيت اجتماعي جنوب تحليلها و برداشتهاي نادرستي را به دنبال داشته است. در گزارش سوم اين كاستيها به چشم نميخورد. محتواي اسناد برگرفته از گفت و شنودهاي پويايي است كه بين مأمورين رسمي دولتي و طبقات مختلف اجتماعي صورت پذيرفته است. مزيت ديگر اين گزارش در ارائه دقيق وضعيت ماليات و گمركات جنوب و واكنش تجار در مقابل اعمال آن است. اهميت ديگر اين گزارش در ارائه مشخصات دقيق كارگزاران دولتي در بنادر و جزاير است كه در ديگر گزارشها ديده نشده است. پرداختن به آمار جمعيتي و تعداد اقليتهاي ديني نيز از امتيازات ديگر آن است. فعاليتهاي سياسي و نظامي انگليس و آلمان در جنگ جهاني اول نيز مورد توجه قرار گرفته است و بيش از همه، اين اسناد گوياي ميزان حضور واقعي دولت ايران در صحنه اقتصادي و سياسي و نظامي بنادر و سواحل خليج فارس است و از اين نظر منحصر به فرد است.
انتشار اين مجموعه ميتواند خلاء موجود در منابع داخلي را تا حدودي بر طرف نمايد. توضيح اينكه در مطالعات و تحقيقات داخلي پيرامون مسايل خليج فارس رجوع به يادداشتها و گزارشهاي مأمورين انگليسي و استفاده از منابع خارجي به عنوان امتيازي عمده مدنظر قرار گرفته است. در تحقيقات و پژوهشهاي داخلي يك سره از منابع و اسناد انگليسي استفاده ميشود. و در سالهاي اخير بسياري از اين گزارشها ترجمه و در اختيار عموم قرار گرفته است. هر چند استفاده از اسناد و مدارك خارجي در يك تحقيق امري لازم و گاه ضروري به نظر ميرسد اما در اين مورد بايد به نكاتي چند توجه نمود كه از آن جملهاند:
1. ترجمه اسناد و مدارك و گزارشهاي خارجي در ايران معمولاً بدون شناخت صحيح از موقعيت اصلي نويسندگان و اشتباهات احتمالي آنان صورت ميپذيرد و متأسفانه مترجمين اينگونه آثار آگاهي چنداني از شرايط سياسي دوره و مورد مطالعه ندارند و اينگونه آثار بدون نقادي و سنجش دقيق روايات آن منتشر ميشود. بارزترين نمونه اين آثار ترجمه كتاب «خليج فارس» اثر سرآرنولد ويلسون است كه اطلاعات او بدون نقادي صحيح علمي و تاريخي به مدت چندين دهه در آثار نويسندگان ايراني مورد استفاده قرار گرفته است و از آن به عنوان منبع دست اول بررسي تاريخ خليج فارس ياد ميشود. با همه اهميتي كه اين اثر در بررسي تحولات خليج فارس دارد به خوبي ميتوان يافت كه روحيه يكسونگرانه و استعماري نويسنده بر تمام فصول كتاب سايه انداخته و همين امر اصالت و اعتبار دادههاي او را مورد ترديد قرار ميدهد.(19) مهمترين ويژگي اين اثر آلوده بودن اخبار و روايات آن به اغراض سياسي و گزينشهاي يكطرفه رويدادها و نگرش كاملاً استعماري به ماهيت حوادث در خليج فارس است. اين ويژگي در ديگر آثار نويسندگان انگليسي و از آن جمله «لوريمر» و «مايلز» كه از آنان به عنوان محققين تاريخ خليج فارس ياد شده است آشكارا به چشم ميخورد.
2. از آنجايي كه در جامعه علمي ايران استفاده از منابع و مدارك خارجي به عنوان يك امتياز برجسته مدنظر قرار ميگيرد محققين داخلي گرايش چنداني به استفاده از منابع داخلي نشان نميدهند و همين امر كاستيهاي بيشماري را در اين گونه تحقيقات به بار آورده است.
3. دسترسي به اسناد و مدارك داخلي با توجه به موانع عديده و كمبود امكانات چندان ساده نيست. اين امر باعث افزايش گرايش محققين داخلي به استفاده از نوشتههاي بيگانگان شده است. انتشار اين اسناد ميتواند دستيابي محققين به مدارك آرشيوي داخلي را آسانتر نمايد. مراكز آرشيوي ايران طي يك دهه اخير به طور گسترده اقدام به چاپ و انتشار مدارك تاريخي خود نمودهاند. اين امر چشمانداز روشني را براي عمق بخشيدن به تحقيقات داخلي به وجود آورده است و اميد است كه اين روند با شدت بيشتري ادامه يابد.
انتشار اين مجموعه اين امكان را به محققين و پژوهشگران داخلي ميدهد كه وضعيت عمومي بنادر و جزاير خليجفارس را بررسي كنند و آن را در مقايسه با اسناد و مدارك خارجي ارزيابي نمايند. اهميت اصلي اين مجموعه در تنوع اخبار و اطلاعات مندرج در آن است كه شامل مسائل مختلف اقتصادي، سياسي و اجتماعي است. از طرف ديگر اطلاعات ثبت شده در آن از منابع گوناگون گرفته شده است. برخلاف گزارشهاي پيشين در مورد خليج فارس كه صرفاً شامل گزارشهاي رسمي يك مأمور اداري است اين اسناد حاوي نظرگاههاي مختلف مأمورين اداري، تجار و كسبه و متنفذين محلي است و از اين نظر مجموعهاي پويا و فراگير است و براي تحقيقات اقتصادي – سياسي و اجتماعي منبعي كمنظير به شمار ميآيد.
اين گزارش در آخرين سالهاي حكومت قاجار و در دوران انتقال قدرت به پهلوي تهيه و تنظيم شده است. با توجه به اينكه سيستم اداري و مالي ايران در دورة پهلوي اول به طور كامل دگرگون ميشود از اين رو اين اسناد را ميتوان آخرين شواهد مستند از سيستم اداري و مالي دورة قاجار در سواحل ايران دانست. مهمترين ويژگي حاكميت قاجار در اين دوره بحراني ضعف قدرت مركزي و از هم پاشيدگي سياسي است كه به خوبي در اين اسناد، خود را نشان ميهد.
از مجموعه گزارشهايي كه از طريق گفت و گوي مأموران با مردم تهيه و تنظيم شد، براي مثال به نمونهاي از اظهارنظرهاي مردم كه حاكي از دخالتهاي انگليسيها در امور داخلي ايران است اشاره ميكنيم. ذكر اين نكته ضروري است كه نابساماني و عدم نظارت دقيق حكومتگران در اين نواحي باعث شد تا كارگزاران انگليس در خليج فارس از اين موقعيت بهرهمند شوند و نفوذ خود را در اين مناطق تحكيم بخشند. يكي ديگر از ويژگيهاي سياسي مناطق دسته اول نفوذ كارگزاران و عناصر انگليسي است كه با سوءاستفاده از موقعيت متزلزل دولت در اين نواحي انجام ميپذيرفت.
در منطقه عسلويه كارگزاران انگليس با تهديد و ارعاب قصد خريد املاك و استقرار نيروهاي خود را داشتند.(20) در جزيره كيش و فرور بدون موافقت حكام محلي اقدام به نصب چراغ دريايي كرده(21) و در بندر چابهار مردم و خوانين محلي را علناً به ايجاد ناامني و اغتشاش تشويق مينمودند و در همان بندر به رعاياي ايراني گذرنامه مستقلي داده و از پذيرش تابعيت ايران ممانعت به عمل ميآوردند.(22) نفوذ و دخالتهاي مستقيم و غيرمستقيم انگليس در خليج فارس، مشكلات فراواني را براي دولت ايران و حكام محلي به وجود ميآورد. آنان با سياست زيركانة خود مأمورين دولتي را با تهديد و تطميع و رشوه از انجام درست مأموريت بازميداشتند و با ايجاد نفاق و دودستگي در ميان طوايف و اقوام گوناگون زمينة ايجاد ناامني را به وجود ميآوردند. اين اقدامات در مناطقي كه تحت حاكميت خوانين قرار داشت بيش از ديگر نقاط به چشم ميخورد.
كارگزار دولت در شهرستان دلوار با كسي كه معلوم شد پدر شهيد رئيسعلي دلواري است گفت و گو انجام داده، محمدبن غلامحسين دلواري در زمينه مداخلات انگليسيها گفت:
«... در موقع جنگ اروپا، انگليسيها آمدند اينجا با 5 كشتي جنگي و 10 هزار قشون و ادعاي خاكگيري نمودند. ما دفاع كرديم و روي وطن عزيزمان 50 كشته داديم ولي از آنها يك هزار نفر كشتيم و شكستشان داديم آنها به بوشهر فرار كردند و سركرده ما كه رئيسعلي خان دلواري پسر خودم بود را كشتند. روي 30 كشتي كه هر كدام 2 هزار تومان قيمت داشت نفت ريختند و آتش زدند و يكصد نخل را كندند و دو ولايت را با مال و منال دولتي به آتش كشيدند ولي نگذاشتيم كه ساختماني بنا كنند...»
شيخ مذكورخان آل نصور، بزرگ بندر گاوبندي دراول برج ثور (ارديبهشت 1301 شمسي) به كارگزار دولت گفت: «... در جريان جنگ، انگليسيها به اين بندر آمدند، جهازاتشان را هم وارد كردند. 17 روز، 17 شب ما را بمباران كردند. گلولههاي توپشان خانهها را خراب كرد، 7 نفر را كشت كه خودمان دفنشان كرديم. غير از خرابي چيزي در اينجا باقي نگذاشتند. علت جنگشان را نميدانم ولي از قراري كه شيخ عبدالله را به بوشهر فرستادم در آنجا اظهار كردهاند كه ما وابسته به تنگستانيها هستيم و از قاتلين انگليسيها حمايت كردهايم. ولي دليل اصلي، وطنخواهي ماست.
پيش از حمله آنها نماينده ويس قنسول انگليس مقيم لنگه تعارفات و انعاماتي از قبيل ساعت و دوربين و چيزهاي ديگر از جنس طلا و نقره براي مشايخ و خوانين هر محل داد و به من هم يك تفنگ داد ولي بنده از قبول آن تمرد كردم و نگرفتم و اين اسباب كينه او شد. اسباب جنگ بين بنده و جهازات جنگي انگليس شد. كلي تلفات از نفوس و اموال و خرابيها به بنده و رعاياي بيچاره وارد كردند. من به نماينده انگليسيها گفتم من نوكر ايرانم به چه حيث هديه دولت انگليس را قبول كنم. ايرانيت من اجازه نميدهد كه از دولت غير چيزي بگيرم. براي اصلاحات اين حدود هم خدا را گواه ميگيرم كه با كسي غرضي ندارم جز اقتدار و شئونات ايران...»
شيخ احمد عبيدلي، ضابط بندر چيرو در سوم برج ثور (سوم ارديبهشت) 1301 شمسي به مأمور كارگزار دولت گفت: «... انگليسيها يك بار آمدند بندر چيرو قلعه ما را به توپ بستند، خانههاي ما را خراب كردند و اموال ما را غارت كردند. دفعه دويم هم با جهازاتشان آمدند خودم را بيرون كردند و مالم را غارت كردند و شيخ ابراهيم حمادي را به جاي بنده گذاشتند...»
روز 23 ماه رمضان (اول خرداد) سال 1301 شمسي دين محمدخان 30 ساله پسر مرحوم سردار عبدي خان به كارگزار دولت گفت:
«در دوران جنگ، يك بار يك انگليسي، به نام ميجر كيز با 400 نفر سرباز و دو عراده توپ از راه كيش آمد. سردار بهرامخان به او گفت حق نداري بدون اجازه دولت ايران به اين خاك وارد شوي. او با جهازاتش به چابهار رفت. در آنجا از عليمحمدخان، بزرگ بندر تقاضا كرد براي سركوبي بلوچهاي سرحد همكاري كند. عليمحمدخان جواب داد چون از دولت من اجازه نداري و ميخواهي با برادران اسلامي من بجنگي من حاضر به همراهي نيستم. و همراهي نكرد. ميجز كيز از سردار دوستمحمدخان پرسيد كه چرا ديروز به استقبال من نيامدي؟ دوستمحمدخان جواب داد من رعيت دولت انگليس نيستم كه شما را احترام كنم. سپس از دوستمحمدخان خواست مقداري آرد و گندم به او بفروشد و وي گفت من آرد و گندم به شما نميدهم. ميجر درخواست تحويل تعدادي فراري را مطرح كرد كه به منطقه دوستمحمدخان آمده بودند. دوستمحمدخان جواب داد اينها رعاياي دولت ايران هستند و بنده آنها را نميدهم اگر قصد جنگ داري حاضرم خود را به كشتن دهم. ميجر هم موضوع را رها كرد و رفت. اما انگليسيها سه عمارت براي صاحبمنصبان و براي سربازان هندي ساختهاند. در دوران جنگ، 250 نظامي هند در ايران حضور داشتند ولي الآن تعدادشان حدود 50 است.»
ميرزا بهرام 35 ساله اهل بندر گواتر در سواحل بلوچستان در دوم جوزا (خرداد) 1301 به كارگزار دولت گفت:
«در زمان جنگ جاسوسان انگليس اينجا ميآمدند و گردش ميكردند و ميپرسيدند اينجا چطور هست و چطور نيست. با ما كه حرف ميزدند، به آنها ميگفتيم ما نوكر ايران هستيم نه انگليس. از انگليسيها مواجب نميگيريم. سالي سه چهار مرتبه ميآمدند.»
ميرزا محمدتقي قشمي كارمند اداره گمرك در دهم برج اسد (ماه مرداد) 1301 به كارگزار دولت گفت: «در دوران جنگ همه جهازات جنگي و تجارتي انگليس در اينجا (جزيره قشم) رفت و آمد ميكردند و زغال سنگ از اينجا حمل ميكردند. آنها سال گذشته 100 نفر از محبوسين سياسي و غيرسياسي را كه از عراق گرفته بودند به اينجا منتقل كردند. همه قسم فرمانروايي را در اينجا دارند. يك جزيره به اين مهمي در دست آنهاست و محل توقف جهازات آنان شده است. آنها اين جزيره را به «پلتيكال استيشن» خود تبديل كردهاند.»
برگرفته از كتاب:
تحولات سياسي صفحات جنوبي ايران
محمدباقر وثوقي، تهران، 1381
مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امور خارجه
پينويسها:
1. ر.ك: نهضت جنگل، اسناد محرمانه و گزارشها، به كوشش فتحالله كشاورز، تهران، 1371.
2. كسروي، تاريخ هجده ساله، صص 824-50.
3. ر.ك: نائبيان كاشان، به كوشش دكتر عبدالحسين نوائي، محمد بقائي، تهران، انتشارت مركز اسناد ملي ايران.
4. ر.ك: همانجا.
5. ر.ك: ايرجي، ناصر، ايل قشقايي در جنگ جهاني اول، تهران، نشر شيرازه.
6. مذاكرات مجلس شوراي ملي، دورة چهارم، ادارة روزنامه رسمي كشور شاهنشاهي ايران، 1330، ص 443.
7. گزارشهاي ساليانه كنسولگري انگليس در بوشهر، ترجمة كاوه بيات، كنگره بزرگداشت رئيسعلي دلواري، بوشهر، 1373، ص 139.
8. ر.ك: اسناد نمرة 12، 14، 15.
9. گزارشهاي ساليانه...، همان، ص 138.
10. همان، ص 139.
11. ر.ك: عاقلي، باقر، شرح رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، تهران، نشر گفتار، ص 1817.
12. ر.ك: قاسمي، ابوالفضل، اليگارشي يا خاندانهاي حكومتگر ايران، بينا، بيتا، ص 72.
13. ر.ك: سالنامة دنيا، سال نخستين، ص 68.
14. ر.ك: اسناد نمره 12، 14، 15 و 17.
15. گزارشهاي كنسولگري انگليس در بوشهر، پيشين، ص 105.
16. مقصود جنگ جهاني اول است.
17. ر.ك: كازروني، محمدابراهيم، تاريخ بنادرو جزاير خليج فارس، به كوشش دكتر منوچهر ستوده، تهران، مؤسسه فرهنگي جهانگيري، 1367.
18. ر.ك: دو سفرنامه از جنوب ايران، به كوشش سيدعلي آل داود، تهران، انتشارات اميركبير.
19. نگارنده يكي از اين موارد را طي مقالهاي با عنوان «شاه اسماعيل و آلبوكرك» در مجلة تاريخ دانشكده ادبيات دانشگاه تهران نشان داده است. ر.ك: مجله تاريخ، شماره 2، گروه تاريخ دانشگاه تهران.
20. ر.ك: سند نمره 9.
21. ر.ك: سند نمرة 15.
22. ر.ك: سند نمرة 19.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 43
تعداد بازدید: 967