21 اسفند 1390
زد و خورد سفرا در مجلس رسمي!
«ميرزانصرالله خان مشيرالدوله نائيني» در تاريخ ايران به عنوان آخرين صدراعظم دوران استبداد و اولين رئيسالوزراي دوره مشروطه شناخته ميشود. وي كه پيش از احراز مسئوليت آخرين صدراعظم دوران استبداد، چند سالي وزير امورخارجه بود، در پاييز سال 1284 در كابينه عينالدوله در محل وزارت امور خارجه ميزبان سفرا و كارداران كشورهاي خارجي بود. در آن زمان «سر آرتور هاردينگ» وزيرمختار انگليس در ايران بود. وي كه در مجلس وزارت خارجه حضور داشت، جريان يك منازعه و زد و خورد فيزيكي ميان سفراي روسيه و بلژيك را از نزديك شاهد بود. «هاردينگ» در كتاب خاطرات خود راجع به اين حادثه چنين مينويسد:
... وزيرمختار جديد روسيه ديپلماتي بود از نژاد روس و با ريش جوگندمي. احساسات ضدانگليسياش خيلي قاطعتر و مصممتر از اسلافش بود كه من آنها را ميشناختم. ولي هرگز پرده بر اين احساسات خصمانه نميكشيد و علناً نشان ميداد كه از برقرار كردن رابطه دوستانه با وزيرمختار و اعضاي عاليرتبة سفارت انگليس اكراه دارد. اين طرز رفتار البته تا موقعي كه جنگ روس و ژاپن(1) ادامه داشت قابل درك بود. زيرا روسها جداً عقيده داشتند كه دولت ژاپن به اتكاي حمايت معنوي انگليس اين جنگ را آغاز كرده است و از اين حيث ما را مسئول ميدانستند و ظاهراً به همين دليل بود كه نه دعوت دوستانة مرا، كه خواهش كرده بودم شبي براي صرف شام به سفارت انگليس بيايد، پذيرفت و نه دعوتي متقابل از من كرد. حتي به اين هم قانع نشد، بلكه دامنة بياعتنايي را به حدودي رساند كه حقيقتاً توهينآميز بود، به اين معني كه چندي بعد كه هر دو در سفارت اتريش ميهمان بوديم موقعي كه به حسب تصادف با من برخورد كرد با اينكه كاملاً از نام و نشانم خبر داشت عمداً خود را به اين بياطلاعي زد و از ميزبان عاليرتبه اتريشي پرسيد: فلاني كيست؟
اما وخيمترين اشتباه اين مرد، آن طرز رفتار عجيبش بود كه در شب ميهماني وزير خارجه ايران(2) كه به افتخار نمايندگان سياسي خارجه مقيم تهران ترتيب داده شده بود از خويشتن بروز داد. آن شب موقعي كه ضيافت به پايان رسيد و ميهمانان شروع به بازگشت به خانههاي خود كردند اسكورت قزاقان روسي، كه عليالرسم جلو كالسكة وزيرمختار حركت ميكردند، سعي كردند از تمام كالسكههاي ديگر پيش بيفتند و از قضا اولين كالسكهاي كه خواستند پشت سر بگذارند متعلق به وزيرمختار بلژيك «ميسيون زراشتفانس» بود. اما اين ديپلمات بلژيكي، مقدم السفرا بود و چون كالسكهاش به موجب مقررات بينالمللي وين ميبايست جلوتر از كالسكة وزيرمختار روس حركت كند، اجازه نداد قزاقهاي سفارت روس حق مسلمش را پايمال كنند و پافشارياش در اين زمينه منجر به حادثهاي بسيار بعيد و اسفناك شد كه به كلي با موازين و رفتار ديپلماتيك مغاير بود. به اين معني كه كالسكهچيهاي طرفين به هم حمله كردند و با يكديگر گلاويز شدند. اين حملات به تدريج به فحشهاي مستهجن كشيد و سرانجام دامنة زد و خورد وسعت يافت و به جايي رسيد كه وزراي مختار بلژيك و روسيه جلوي چشم آن همه ميهمان و مستخدم و تماشاچي به روي هم پريدند و با يكديگر گلاويز شدند و خلاصه وضعي به وجود آوردند كه خيلي احتمال ميرفت به يك «ماجراي شديد سياسي» ميان دولتين روسيه و بلژيك منجر شود. اما وزيرمختار بلژيك، نگذاشت قضيه به جاهاي بدتر بكشد و دستور داد راه را براي عبور كالسكة وزيرمختار روسيه باز كنند، ولي در ضمن با اخذ سند از شهود قضيه، كه رفتار توهينآميز وي را به چشم ديده بودند از مجراي حكومت متبوع خود شكايتي تسليم سنپترزبورگ كرد كه كالسكهچي مسيو اشتامر براي اينكه راه را براي عبور اربابش باز كند كالسكه او را به زور كنار زده و اعتنايي به اين مسئله نكرده كه سفارتين روسيه و بلژيك داراي حقوق و احترامات و شئون متساوي در خاك ايران هستند. بنابراين دولت متبوع وي، به استناد آييننامه مربوط به طرز رفتار سفرا و نمايندگان سياسي خارجه، حق دارد رسماً از دولت روسيه بخواهد كه شخص وزير مختار را براي عذرخواهي به سفارت بلژيك بفرستند و توهيني را كه به نماينده سياسي پادشاه بلژيك در تهران شده است بدين وسيله جبران كنند. در عين حال، براي اين كه مسيو اشتامر در نظر همقطاران سياسياش (ديپلماتهاي مقيم تهران) به كلي تحقير و سرافكنده نشود، شاكي (وزيرمختار بلژيك) رسماً اعلام داشت كه حاضر است وزيرمختار روسيه را هنگامي كه براي عذرخواهي به سفارت بلژيك ميآيد با فراك مشكي و كلاه رسمي، به شرطي كه آن را در دست گرفته باشد، به حضور بپذيرد و ديگر زياد در اين باره اصرار نكند كه مشاراليه طبق موازين بينالمللي با لباس تمام رسمي مليله و كلاه مخصوص پر دار مراسم عذرخواهي را انجام دهد.(3)
ميسيو اشتامر كه مدتها عادت كرده بود در برخورد با نمايندگان سياسي كشورهاي كوچكتر نخوت و تفرعن به خرج دهد در اين مورد ناچار شد غرور دهنسوز خود را بلع كند و براي انجام مراسم عذرخواهي شخصاً در سفارت بلژيك حضور يابد و گرچه ترتيبات پيشنهاد شده به وسيله وزيرمختار بلژيك، كه مخصوصاَ براي رعايت حال او در نظر گرفته شده بود، مسئله عذرخواهي را نسبتاً آسان كرد، ولي هر چه بود براي وزيرمختاري كه مدتها عادت كرده بود ميان نمايندگان سياسي خارجه كسي را بالاتر از خود قبول نداشته باشد. همين موضوع كه كلاه به دست به سفارت بلژيك برود و از وزيرمختار آن كشور عذرخواهي كند درسي بود به جا كه كاملاً سرخورده و سرافكندهاش كرد.
پينويس:
1- اين جنگ در 1904 بر سر اختلافات ارضي و توسعهطلبي دو كشور به وقوع پيوست. نتيجه جنگ شكست روسها و تسلط ژاپن بر نيمه جنوبي جزيره ساخالين بود. شبه جزيره كره نيز در پايان همين جنگ تحتالحمايه ژاپن شد.
2- ميرزانصرالله خان مشيرالدوله نائيني.
3- طبق آييننامة تقدم و تأخر سفرا (مصوب كنگرة مشهور وين به سال 1815م) كه هنوز هم كم و بيش قوت و اعتبار بينالمللي دارد، هر سفير يا وزيرمختاري كه دوره مأموريتش در كشوري بيش از ديگران طول كشيده باشد، حق دارد (و بايد) از تمام ديپلماتهايي كه همرتبهاش هستند، ولي دورة مأموريتشان كمتر از اوست، جلوتر حركت كند. در آن تاريخ تنها ديپلمات خارجي كه عنوان سفيركبير در دربار ايران داشت شمسالدين بيگ سفير عثماني بود و بقيه نمايندگان سياسي خارجه بدون استثنا رتبه و مقام وزيرمختاري داشتند. از اين قرار، چون نمايندگان سياسي روسيه و بلژيك هر دو داراي درجة وزيرمختاري بودند، تقدم و تأخر آنها نسبت به يكديگر بستگي به طول مدت اقامتشان در ايران داشت. وزيرمختار روسيه، تازه وارد ايران شده بود، در حالي كه وزيرمختار بلژيك سالها اين سمت را در دربار ايران داشت و بنابراين طبق ضوابط بينالمللي حق داشت خود و كالسكهاش جلوتر از وزيرمختار، روسيه حركت كند.
منبع: خاطرات سياسي «سر آرتور هاردينگ» وزيرمختار بريتانيا در تهران، ترجمه دكتر جواد شيخالاسلامي، انتشارات كيهان، بهار 1370، صص 286 تا 289.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 46
تعداد بازدید: 969