24 اسفند 1390
دردسر سفير هند
در سال 1330 هنگامي كه شكايت انگليس از ايران به علت ملي شدن صنعت نفت مطرح شد (ماه مهر) در رسيدگي به اين شكايت در دادگاه داوري بينالمللي لاهه، جنب و جوش خبرنگاري من زيادتر شد و هر روز از گوشه و كنار مملكت خبرهايي دست اول گير ميآورم كه در روزنامه كيهان چاپ ميشد. در آن زمان به علت اينكه در سرويس سياسي روزنامه كيهان خبرنگار بودم، اغلب به سفارتخانههاي خارجي سر ميزدم.
يكي از اين سفرا «دكتر تاراچز» سفير هند بود كه علاوه بر ارادت قبلي من به ايشان، روابط صميمانه و دوستانه با ايشان داشتم. از اين رو هيچگاه از او وقت ملاقات نميخواستم و اگر مشغول نبود، حتماً مرا ميپذيرفت.
موضوع دادگاه لاهه و نقش قاضي هندي را از او سئوال كردم. در پاسخ گفت:
- طبيعي است كه هند هميشه از حق و حقيقت پيروي ميكند. البته اين را بدانيد كه قضات هندي، خواه در كشور خود كار كنند و خواه در خارج باشند، هميشه از عدالت دفاع خواهند كرد.
در جواب گفتم:
- همه ميدانند كه در جريان ملي شدن صنعت نفت، حق با ايران است. شركت نفت سالها ثروت ايران را چاپيده است و اصولاً چرا دولت انگليس خود را در اين جريان دخالت داده است. ما با يك شركت غاصب طرف هستيم نه دولت انگليس... به هر حال، آيا ميتوانم از سخن شما چنين استنباط كنم كه قاضي هندي به نفع ايران رأي خواهد داد؟
در پاسخ اظهار داشت:
- من به طور قطع نميتوانم نظر بدهم و اصولاً همانگونه كه گفتم، دولت متبوع من در كار قضات كه استقلال دارند، دخالتي نميكند و قاضي نظر خود را بدون اشارهاي از جانب دولت هند و فقط از روي ايمان و اعتقاد ابراز ميدارد.
قدري سماجت كردم و گفتم:
- به اين ترتيب و با توجه به اينكه حق به جانب ايران است، بايد گفت كه قاضي به نفع ايران رأي خواهد داد. گفت: اميدوارم...
عصر، در بالاي صفحه اول كيهان خبري بدين مضمون و به عنوان خبر اول چاپ شد: «هند در ديوان داوري لاهه به نفع ايران رأي خواهد داد.»
و خبر به گونهاي كه در بالا يادآور شدم، از قول سفير هند و در كنار عكس او چاپ شده بود.
خبر، مثل توپ در تهران صدا كرد و از قراري كه شنيدم، همان شب سفارت انگليس در تهران به سفارت هند و سفارت انگليس در دهلينو به وزارت امور خارجه هند اعتراض كردند كه چطور در قضيهاي كه هنوز مورد رسيدگي است، سفير هند قاطعانه اظهار ميكند كه قاضي هند در دادگاه لاهه به نفع ايران رأي خواهد داد؟
در حدود ساعت دوازده شب بود كه زنگ در خانه به صدا درآمد. در آن زمان در دروازه شميران منزل داشتم، رفتم در را باز كردم و با كمال تعجب دكتر تاراچز و شباهت عليخان را در برابر خود ديدم!
سفير هند در حالي كه لبخندي بر لب داشت و سر خود را تكان ميداد، گفت:
- اجازه ميفرماييد چند كلمهاي با همديگر صحبت كنيم؟
دعوتشان كردم. لحظهاي پس از نشستن آقاي سفير گفت:
- خبري كه چاپ شده موجبات دردسر مرا فراهم آورده است. من به طور قاطع نگفته بودم كه قاضي هندي، به نفع ايران رأي خواهد داد. همهاش اظهار اميدواري كرده بودم. شباهت عليخان گفت:
- البته تكذيب اين موضوع هم منطقي نيست و دردي دوا نخواهد كرد.
ولي اگر شما توضيحي در روزنامه بدهيد كه در نحوه نوشتن مطلب تحريفي صورت گرفته است. جناب سفير را از اين مشكل بيرون خواهد آورد.
گفتم: همه تلاش خود را ميكنم كه نظرتان تأمين شود، ولي بيان جناب سفير به گونهاي بود كه جاي هيچ شك و شبههاي باقي نميگذاشت.
هيچوقت قيافه نجيب و معصوم سفير را از ياد نميبرم كه به هنگام خداحافظي به فارسي گفت:
- اميدوارم به خير بگذرد.
همان وقت شب موضوع را با سردبير كيهان به وسيله تلفن مطرح كردم.
گفت: قضيه تمام شد. نه تنها قاضي هندي، بلكه حتي قاضي انگليسي هم به نفع ايران رأي داد و خبرش را همه خبرگزاريهاي جهان، لحظاتي پيش پخش كردند و من نفس راحتي كشيدم.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 53
به نقل از: خاطرات مطبوعاتي،
سيدفريد قاسمي، نشر آبي، صص 531 تا 533، به نقل از
ايران، شم 1598، 29 مرداد 1379، ص 8
تعداد بازدید: 860