انقلاب اسلامی :: حسنين هيكل نويسنده مصري: انقلاب اسلامي ايران، اولين نمونه در تاريخ است

حسنين هيكل نويسنده مصري: انقلاب اسلامي ايران، اولين نمونه در تاريخ است

27 اسفند 1390

حسنين هيكل نويسنده مصري:
انقلاب اسلامي ايران، اولين نمونه در تاريخ است

هيكل نويسنده و متفكر نامدار عرب، از نزديكترين ياران جمال عبد‌الناصر، رئيس جمهوري فقيد مصر بود. هيكل به عنوان سردبير روزنامه كثير‌الانتشار «الاهرام» بيان‌كننده سياست و خط‌مشي رژيم ناصر، به شمار مي‌رفت. تحليلهاي سياسي هيكل در الاهرام، بيشترين خواننده را در دنياي عرب داشت. وي از هواخواهان نهضت ملي ايران بود و پس از كودتاي 28 مرداد 1332 كتابي تحت عنوان «ايران بر قله آتشفشان» نوشت.
هيكل هنگام اقامت امام خميني در فرانسه، در روز 2 دي ماه 1357 (23 دسامبر 1978) در نوفل لوشاتو، با ايشان ديدار و مذاكره كرد. متن اين مذاكره كه جنبه مصاحبه نداشت، بدين شرح است:
«هيكل: حركت اسلامي را در مقايسه با زمان پيامبر چگونه مي‌بينيد؟
امام: حركت كنوني ايران نمونه‌‌اي است از حركت صدر اسلام، كه در يك مدت كوتاهي تأثيري بسيار عميق و طولاني بر جاي خواهد گذاشت.
هيكل: با وجود روحيه يأس و نااميدي كه در مردم ملاحظه مي‌شد، گسترش اين حركت جديد از چه چيزي ناشي مي‌شود؟
امام‌: اين يأس در عموم كشور‌هاي اسلامي بود، براي اينكه تبليغات غربي و تبليغات اجنبي به قدري شديد شده بود كه تمامي اهالي ممالك اسلامي را تحت سيطره آنها برده بود و از اين جهت احتمال نجات در مردم اصلاً وجود نداشت. حالا با اين حركت و نهضتي كه پيدا شد، احتمال آن است كه ساير ممالك هم متصل و ملحق بشوند نه تنها احتمال بلكه نزديك به اطمينان است كه مسلمين از اين سيطره نجات يابند و از خداوند نجات و تحقق آمال مسلمين را آرزو دارم.
هيكل: آيا پيش‌بيني مي‌كنيد كه حركت اسلامي ايران استمرار پيدا كند و به ساير كشور‌ها نيز سرايت نمايد؟
امام: استمرار اين جنبش از ناحية مسلمانان ايران قطعاً خواهد بود. اما ايران محتاج به كساني است كه از خارج كمك كنند. كمك تبليغاتي كنند، نويسندگان بزرگ اداي دين كنند. در چنين مشكلاتي به واسطه قلمهاي تواناي خود مسائل را مطرح، به مردم خود و به ساير مردم جهان برسانند، و اين از موجبات تقويت روحي مردم ايران خواهد بود تا آنها هم در استمرار خود ثابت قدم بشوند.
هيكل: من در سالهاي 1950 و 1951 در اوج مبارزات مردم، عليه انگليسيها در ايران بودم. اولين كتاب خود را درباره ايران تحت عنوان «ايران بر قله آتشفشان» نوشتم، نظر شما در مورد تفاوت مبارزات در آن سالها و مبارزات كنوني چيست؟ و چرا امپرياليسم جنبش را در آن سالها شكست داد؟
امام: نظر من اين است كه جنبش فعلي خيلي عميقتر است تا جنبش زمان مرحوم دكتر مصدق. جنبش در آن وقت صرفاً سياسي بود و الآن در جنبش جنبة ديني غلبه دارد. در مملكت ايران مردم همه مسلمان هستند. اقشار زيادي از سياست بي‌‌خبرند. اما به دين علاقه دارند. تمام دهات، كه خوب است برويد و ببينيد، همين شعار‌هاي شهر را مي‌دهند و درخواستهاي آنان را دارند. تمام مردم از كوچك، طفل دبستاني تا پيرمرد در حال نزع يك صدا همين مطلب را مي‌گويند. اين درخواستها و شعار‌ها به طوري ملي شده است كه كسي نمي‌تواند مناقشه كند. اين جنبش داراي يك معناي اسلامي ـ سياسي است، و جنبش گذشته فقط سياسي بود. جنبش كنوني عمقش بيشتر و اميد به پيروزي‌اش بيشتر است. اميد كه اين نهضت را نتوانند خاموش سازند.
هيكل: ما هم اميدواريم كه اين جنبش پيروز شود. من واقعاً از اينكه شما به من فرصت چنين بحثي را داده‌ايد مفتخريم اما همه ما از خود مي‌پرسيم كه آيا اين جنبش به اهداف خود مي‌رسد؟ بسياري از ما نگرانيم كه اين جنبش ممكن است به اهداف خود نرسد. دشمنان ما نسبت به گذشته خيلي ورزيده‌تر هستند. مسئله تنها شاه نيست. ايران يك كشور بزرگ صادر‌كننده نفت است. ايران پليس منطقه و محافظ منافع امپرياليستهاست. عضو يك پيمان نظامي است. در آن موقع كه من در ايران بودم عوامل رهبري سياسي در جنبش بودند و عوامل رهبري مذهبي هم بودند. الآن سرتاسر رهبري جنبش، اسلامي است. در آن زمان رهبري سياسي و مذهبي از هم جدا بودند (كه مقصود كاشاني و مصدق است) اما حالا اين رهبري (سياسي ـ ديني) واحد است و يك رهبري وجود دارد. اما دشمنان نيز الآن متحدند. تمامي منطقه را زير نفوذ خود دارند. حالا كه اين جنبش در ايران رخ داده است دنياي غرب غافلگير شده است. چند سال قبل من شاه را در ايران ملاقات كردم. همه تصور مي‌كردند كه اوضاع تثبيت شده است. سئوال اين است كه چرا اين وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد، و اين توسعة عظيم جنبش از كجا ناشي مي‌شود؟
امام: اين قدرت ناشي از اسلام است. در زمان كاشاني ـ مصدق اصل سياست بود. جنبه‌هاي سياسي جنبش قوي بود. در زمان كاشاني، هم به وي نوشتم و هم گفتم كه بايد جنبه‌هاي ديني را توجه كنيد. نتوانستند و يا نخواستند. ايشان به جاي تقويت جنبه‌هاي ديني و به جاي آنكه جهات ديني را به جهات سياسي غلبه بدهند خودشان سياسي شدند. رئيس مجلس شدند كه اشتباه بود. من گفتم كه بايد براي دين كار كنند نه آنكه سياسي بشوند. اما حالا جنبش در همه جهات ديني است، اسلامي است.
سياست هم داخل آن است. اسلام دين سياسي است. سياست در بطن اين جنبش است. خوب است حالا هم سري به ايران بزنيد و ببينيد از نزديك كه امروز چيست و آن روز چه بود. مشكلات زياد است. ابر‌قدرتها هستند، و همه نگرانيها را از جنبش ما دارند. اما كاري نمي‌توانند بكنند حتي با كودتاي نظامي و از بين بردن خود شاه هم نمي‌توانند موفق بشوند. عمق جنبش به حدي است كه اين مسائل حل شده است. دولت نظامي و حكومت نظامي حل شده است. مردم اعتنائي ندارند. امروز مردم براي اسلام فرياد مي‌زنند. آن روز براي نفت بود فرق است وقتي كه مردم براي منفعت جنبش مي‌كنند يا براي خدا، جنبش در آن روز مادي بود و جنبش امروز معنوي است لذا كاملاً شبيه صدر اسلام است و ما به موفقيت آن اميدوار هستيم.
نه اينكه نگراني نداريم. البته در چنين مبارزه‌اي نگرانيهايي هست. همه مراكز سياسي دنيا به ايران توجه دارند. مي‌خواهند جنبش ايران را خرد كنند. نه اينكه ندانيم و نگران نباشيم. اما ما احراز تكليف شرعي كرده‌ايم. احراز امر الهي داريم. اين همان منطق صدر اسلام است همان منطق است كه اگر كشته شويم به بهشت مي‌رويم. اگر بكشيم به بهشت مي‌رويم ،اگر شكست بخوريم به بهشت مي‌رويم، اگر شكست بدهيم به بهشت مي‌رويم. لذا از شكست نمي‌ترسيم. ما ترسي نداريم. قضيه ما سياسي صرف نيست. ما با منطق اسلام پيش مي‌رويم، از شكست ترس نداريم.
رسول اكرم(ص) هم در بعضي غزوات شكست خورد. ما با شمشير خدا به جنگ مي‌رويم ترس نداريم. نهضت ادامه خواهد يافت.
هيكل: چگونه اين وضع اتفاق افتاد. ناظريني كه به ايران نگاه مي‌كنند و اوضاع ايران را بررسي مي‌كرده‌اند نمي‌توانند اين حركت عظيم را باور كنند. اين اولين نمونه در تاريخ است. خصوصاً تنها نمونه‌اي است كه از راه دور جنبش، رهبري و كنترل مي‌شود. عظمت اين جنبش از كجا ناشي مي‌شود؟
امام: جزيره ثبات و آرامش ايران همراه با اختناق بود. هر اختناقي انفجاري را به وجود مي‌آورد. اختناق همگاني به دنبالش انفجار همگاني است. مردم از هر جهت در فشار بودند. همه انتظار خروج از اين فشار را داشتند. همه اميد‌شان رفتن شاه شده بود. اگر متوجه و مطلع باشيد و به ياد بياوريد در زمان رضاخان بعد از آن همه فشار‌ها، وقتي نيرو‌هاي متفقين از سه طرف به ايران حمله كردند و ايران را اشغال كردند تمام زندگي مردم، همه چيز مردم در خطر افتاد. اما چون رضا شاه رفت، همه خوشحال بودند. چرا كه فشار و اختناق باعث يك رنج بزرگي شده بود كه براي رهايي از آن رنج بزرگ رنجهاي ديگر را تحمل مي‌كردند. اين حالت اختناق و رنج عمومي در زمان اين شاه بيشتر شد. جهات متعدده‌اي پيش آمد كه مردم به شدت در رنج بودند. سازمانيها (ساواكيها) و ساير مراكز و عمّال دولتي چنان با مردم رفتار كردند كه براي همه يك عقده شد و اين عقده عمومي شد. به طوري كه همه منتظر يك نيشتر بودند كه اين عقده را بشكافند و بيرون بريزند. اين عقده را روحانيت بيرون ريخت. من زبان مردم را مي‌فهمم و نهاد‌هاي جامعه را مي‌شناسم با زبان مردم صحبت مي‌كنم و از نهان آنها سخن مي‌گويم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را كه حاضر در قضايا بوده‌ام انگشت مي‌گذارم، مطلع بودم، ناظر بودم. همه مردم در حال انفجار بودند. همه منتظر بودند. اين حالت استبدادي انفجار را به فعليت رساند. قيام روحانيت باعث انفجار شد.
هيكل: گفته‌اند كه احتمال نمي‌رود آمريكاييها در ايران دخالت نظامي كنند، اگر ارتش نتواند با مردم مقابله كند و آنها منافع خود را در خطر قطعي ببينند آيا احتمال دخالت نظامي نمي‌دهيد؟
امام: اينها (آمريكاييها) از هجومهاي سابقي كه در ايران شده است تجربه آموخته‌اند. مي‌دانند كه با حمله نظامي ممكن است پيش ببرند اما بقا و دوام ندارد. در مملكتي كه تمام ملت مخالفند مهاجم ممكن است پيش ببرد اما نمي‌تواند باقي بماند. تمامي ملت آنها را از بين مي‌برند. آنها كارشناس دارند اوضاع را بررسي كرده و مي‌كنند، و اين قضايا را مي‌دانند... اين كار را نمي‌كنند، اگر بكنند كاملاً شكست خواهند خورد.
هيكل: از اينكه وقت شما را گرفته‌ام پوزش مي‌طلبم. هر وقت مايل بوديد كه بحث پايان يابد بفرماييد.
امام: دو مطلب است كه بايد به شما تذكر بدهم.
نكته اول: در اين نهضت، كه يك نهضت اسلامي است يك ملت مظلوم در برابر اين جبّار‌ها كه مي‌خواهند همه ملت را از بين ببرند قيام كرده است. چه شد كه علماي الازهر با ملت مخالفت و با شاه موافقت كردند؟ با علمائي كه با زور و جور موافقت كردند عليه مظلومين چه مي‌شود كرد؟
نكته دوم: از شما كه يك نويسنده توانايي هستيد مي‌خواهم كه اگر مي‌توانيد برويد ايران را ببينيد. اين مظالم را بررسي كنيد. از تمامي طبقات سياسي، بازاري، رعايا، ارتشيها خصوصاً افسران در درجات پايين و جوان، ادارات دولتي، كارمندان دولت، هر كس رامي‌خواهيد انتخاب كنيد و از آنها سئوال كنيد وضع چه بود و چه شد و وضع اكنون چطور است؟ بعد كه مطلب به دست آمد كتابي، مثل سفر قبلي خودتان درباره ايران، بنويسيد و منتشر كنيد. كه امر پشتيباني از ملت ايران و اداي دِين شما مي‌باشد.
هيكل: من شاه را در سال 1975 ملاقات كردم. بحث زياد و شديد و تندي با او داشتم. وقتي به او گفتم كه سئوال زيادي از شما دارم او نيز گفت سئوالات زيادي از شما دارم. او مي‌دانست كه دوست عبد‌الناصر بودم و راجع ‌به عبدالناصر سئوالات زيادي از من كرد. شاه وقتي از خودش و انقلاب شاه و ملت و آرزوهايش صحبت مي‌كرد به او گفتم چرا هر كجا مي‌رويد با مخالفت جدي جوانان كشور روبرو هستيد و با مخالفت و نفي رژيم شاه روبرو مي‌شويد؟ جوانان آينده مملكت هستند آنها چرا با شما مخالفند؟
من احتياج ندارم بروم ايران تا بدانم وضع چگونه است. من اوضاع را مي‌دانم. من دوست نزديك عبد‌الناصر بودم و با رژيم شاه مخالفت داشتيم.
اما درباره علما؛ اين اولين جنبش در اسلام است كه علناً ضد رژيم قيام كرده است. آنچه كه جنبش را مهم كرده است همين است كه اولين حركت ضد دولت است. علماي الازهر متأسفانه كاملاً مطيع اوامر دولتند. از زمان عثمانيها چنين بوده است بلكه از ابتداي خلافت چنين بوده است. دولت همه چيز را كنترل مي‌كند. به همين دليل است كه برخي از كمونيستها مي‌گويند و به ما حمله مي‌كنند كه مذهب وسيله و ابزار دولت براي اجراي اغراض وي مي‌باشد.
امام: يكي از خصوصيات مذهب شيعه همين است كه در هيچ عصري از اعصار تابع دولت نبوده است و در برابر دولتها ايستاده است. بزرگان خود را به كشتن داده است. چنين مذهبي است كه مي‌تواند معرف اسلام باشد و اسلام را ارائه دهد، و در برابر ساير تزهاي كمونيستها، عرض اندام كند و نشان بدهد كه دين افيون جامعه نيست و علما تابع دولتها نيستند.
هيكل: قبول مي‌كنم كه اين حركت، حركتي است مذهبي. برنامه شما بعد از رفتن شاه چيست؟ اين برنامه بايد يك برنامه سياسي باشد. انتقال از يك حركت خالص مذهبي به يك حالت سياسي و يا سياسي ـ مذهبي، چگونه انجام‌پذير است؟
امام: مذهب ما يك مذهب سياسي است. علماي مذهب از سياست اطلاع دارند. در مملكت ما قحط‌الرجال نيست. رجال دانشمند مسلمان مدير در همه رشته‌ها داريم. بعد از رفتن شاه، يك دسته دزد مي‌رود و يك دسته امين و كاردان به جايشان خواهند نشست.
هيكل: يك سئوال، شايد كمي شخصي دارم كه مطرح كنم؛ چه شخصيت يا شخصيتهايي در تاريخ اسلامي يا غير‌اسلامي، غير از رسول اكرم(ص) و امام علي(ع) شما را تحت تأثير قرار داده است و روي شما مؤثر بوده است و چه كتابهايي، بجز قرآن در شما اثر گذاشته است؟
امام: من نمي‌توانم به اين سئوال الان جواب بدهم. احتياج به تأمل دارد. كتابهاي زيادي ما داريم شايد بتوان گفت در فلسفه ملاصدرا، از كتب اخبار كافي، از فقه ـ جواهر. علوم اسلامي ما خيلي غني هستند، خيلي كتب داريم نمي‌توانم براي شما احصاء كنم.»



منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 63
به نقل از: صحيفه امام خميني
ج 5 ص 266 تا 271



 
تعداد بازدید: 853


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: