27 اسفند 1390
از ميان نامهها
«ديويد ويليامسون» كاردار آمريكا در ايران عصر رضا شاه پهلوي در نامهاي به وزارت امور خارجه كشورش، به گوشههائي از اختناق رضاخان عليه روحانيت اشاره كرده است. در اين گزارش كه به تاريخ 12 ارديبهشت سال 1308 مخابره شده، چنين ميخوانيم:
احتراماً به اطلاع ميرساند كه اوضاع سياسي داخلي در ماه گذشته بسيار آرام بود... شاه دارد همچنان به جنگ خاموش ولي مؤثرش بر ضد قشر روحاني ادامه ميدهد. روش او سادهترين روش است. ملاهاي با نفوذ را پنهاني بازداشت ميكنند و به زنداني دور از محل سكونتشان ميبرند. لازم به ذكر است كه غالباً اشخاصي كه به اين ترتيب ربوده ميشوند هرگز برنميگردند. در ميان رجال سرشناسي كه اينگونه ناپديد شدهاند ميتوان به مدرس اشاره كرد، همان ملاي بيپرواي معروفي كه در مجلس صراحتاً عقايدش را ابراز ميكرد. گزارش شده است كه او در گناباد، يكي از شهرهاي مرزي جنوب مشهد است؛ هر چند شايع شده است كه او ديگر در قيد حيات نيست. در ميان ساير كساني كه ميگويند در «كلات» نزديك مشهد، زنداني هستند نام آقا سيدمحمدصادق طباطبائي، سفير كبير اسبق ايران در تركيه، و نصر اسلام، كه هر دو از سياستمداران روحاني برجسته و در رأس مخالفان دولت هستند نيز به چشم ميخورد. البته اتهام آنها بر هيچكس معلوم نيست. ظاهراً سياست فعلي در مبارزه با روحانيون ايران در مقايسه با شيوههاي آشكاري كه پيش از اين به كار گرفته ميشد نتايج بهتري در پي داشته است. بدون اينكه خواسته باشم بدبيني به خرج بدهم از زماني كه اين نظام مستبد باستاني بر ايران حكمفرما شده است نشنيدهام كه ملايي به خود جرأت مخالفت با دولت را داده باشد. علاوه بر اين، شايد بتوان گفت ترس از تأثيرات منفي ناآراميهاي افغانستان بر ايران، روش غيرقانوني فعلي در سركوب مخالفتها را به دولت ديكته كرده باشد. آشكار است كه هدف اصلي جنگ عليه روحانيت تسهيل انجام اصلاحات فراگير در زندگي اجتماعي و تحصيلي مردم ايران است. با ساكت شدن ملاهاي با نفوذ پيشروي به سوي بسياري از اهداف با مخالفت چنداني، و شايد بتوان گفت با هيچ مخالفتي، رو به رو نخواهد شد. تغيير لباس، نظام آموزشي، ثبت املاك، و تغيير عادتهاي متعددي كه روحانيت به عنوان قوانين اخلاقي بر آنها تأكيد داشت، وقتي كه مزاياي پذيرش چنين تغييراتي آشكارتر شود، مسلماً در بين مردم جا خواهد افتاد. با وجود اين، محبوس كردن شخصيتهاي برجسته بدون محاكمه، و ساكت كردن مدام آشوبگران بدون طي كردن روال قانوني مقتضي، بيش از پيش تمايلات مرتجعانه شاه را آشكار ميكند. روشهاي ديرينه حكومت در شرق، يعني توسل جستن به خنجر خاموش و زهر كشنده، يكبار ديگر به كار گرفته شدهاند. اما بعيد است كه يك ملت از بيتوجهي به قانون و عدالت سودي ببرد، حتي اگر سوءاستفاده از قدرت نتايج بسيار خوبي به همراه داشته باشد. تا زماني كه شاه زمام ارتش را در اختيار دارد، ميتواند قدرتش را استحكام بخشد و مخالفتها را سركوب كند؛ ولي اصلاحاتي كه به سرنيزه ايجاد ميشود دوام چنداني نخواهد داشت. تا زماني كه مردم نتوانند به نهادهاي قانوني كشورشان اعتماد كنند، نميتوانند به شاه و اصلاحات او اعتماد كنند، لذا هيچ حسن نيت پايداري به وجود نخواهد آمد.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 64
به نقل از:دكتر محمدقلي مجد، از قاجار به پهلوي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ص 567 و 568.
تعداد بازدید: 919