27 اسفند 1390
نامه يكي از رهبران صهيونيسم به رضاخان
اسناد به جا مانده از دوران گذشته، اطلاعات شگفتانگيزي را دربارة تكاپوي مرموز صهيوني در ايران عصر پهلوي آشكار ميسازند.
براساس اسناد معتبر تاريخي، سران و رهبران صهيونيسم، در بعضي مقاطع تاريخي، براي اسكان يهوديان در مناطق مختلف جهان و ايجاد دولت يهود، جز فلسطين، سرزمينهاي ديگري را نيز در طرحهاي خود مدنظر قرار داده بودند. از ميان سرزمينهاي مورد نظر، از كشورهاي آرژانتين، اوگاندا، موزامبيك، آنگولا، ليبي، العريش (در صحراي سينا)، عراق، قبرس و...، بهطور صريح در بعضي طرحهاي صهيونيستي ياد شده است.
برخي اسناد بهطور تلويحي نشانگر آن است كه رهبران و كانونهاي صهيونيستي، سرزمين ايران را نيز به عنوان طعمهاي ديگر مدنظر قرار داده بودند. رهبران صهيونيسم ايران به منظور پياده كردن طرح خود در اين كشور، بهطور خزنده و مرموز فعاليتها و اقداماتي را به عمل آوردند.
ايدة صهيونيسم جهاني در ايران به صورت طرحي نمايان شد كه محافل صهيونيستي آن را به نام يكي از رهبران و سران تشكيلات صهيونيت ايران به دربار رضاخان پهلوي عرضه كردند. طرح مزبور با نام و امضاي عزيزاله نعيم اولين رئيس تشكيلات مركزي صهيونيسم ايران تدوين و به دربار شاه وقت ايران عرضه شد. اين طرح تحت پوشش عمران و آباداني سرزمين ايران از طريق انجمنهاي خيريه يهود اروپا، اما با هدف انتقال و سپس اسكان و استقرار يهوديهاي مختلف جهان در مناطق مختلف كشور ايران، دقيقاً هدف و استراتژي مشابه ايجاد «كانون ملي يهود» مندرج در اعلامية بالفور را، در اين سرزمين دنبال ميكرد.
رئيس سابق تشكيلات صهيونيسم ايران، در نامة همراه طرح مزبور، خطاب به وزارت دربار رضاخان، در تاريخ 8 آوريل 1931 م/ 1310 ش، چنين نوشته بود:
موقع را غنيمت شمرده، پروژه و نقشه[اي] را كه پس از تحقيقات و تفحصات كافيه در نظر گرفته، مع كلية اسناد مربوط به آن را كه به دست آورده بودم با پست سفارشي از لحاظ مبارك آن وزارت جليلة ملي گذراندم. بديهي است كه يكي از عوامل مهم در ترقي وطن همانا فلاحت و زراعت است و براي انجام اين مقصود چند چيز از مهمات ميباشد،
1. زارعين و فلاحين كاردان و آگاه به آخرين سيستم جديد.
2. سرماية معتنابه.
3. متخصصين.
تمام اين محسنات در انجمنهاي بزرگ خيرية يهود جمع است و اين انجمنهاي خيريه ابداً مقصود سياسي در نظر ندارند.
[...] عاجزانه تمنا و درخواست مينمايد كه از نقطه نظر وطنپرستي آن را مورد توجه و دقت قرار داده تا هرگاه با نظريات اين اقل موافقت داشته و صلاح مملكت بدانند، به موجب مقتضيات و منافع وطن مألوف مساعدت لازم را در عملي كردن اين نقشه مبذول فرمايند.
در طرح صهيونيستي مزبور، دربارة چگونگي اجرا و عملي ساختن نقشة كانونهاي جهاني صهيونيستي براي انتقال و استقرار يهوديان نقاط مختلف جهان در نواحي گوناگون كشور ايران چنين آمده است:
عملي كردن اين نقشه بسيار سهل و فقط منوط به جلب توجه انجمنهاي بسيار بزرگ خيريه يهود در آمريكا و اروپاست كه هر سال ميليونها تومان در ساير ممالك قابل استعمار خرج مينمايند و يهوديان اروپاي شرقي از قبيل لهستان، روماني، اطريش، مجارستان و غيره را كه قصد فلاحت و زراعت داشته باشند به آمريكاي جنوبي و غيره برده و در آن نقاط مشغول كار و كشت و زرع مينمايند. [...] چگونه ميتوان توجه انجمنهاي بزرگ خيريه يهود اروپا و آمريكا را جلب نمود؟ مقدمتاً بايد مزاياي ايران را به آنان توضيح داد، به اين معني كه ايران از هر حيث بر ساير ممالك رجحان و برتري دارد. [...] مساحت فعلي ايران يك ميليون و ششصد و پنجاه هزار كيلومتر مربع است و فقط دوازده ميليون نفر جمعيت دارد. در صورتي كه مملكت فرانسه كه مساحتش تقريباً ثلث مساحت ايران است، چهل ميليون نفوس دارد. بنابراين ايران گنجايش چندين برابر ساكنين حاليه را دارد.
مطابق طرح صهيونيستي مزبور، نه فقط بخش وسيعي از اراضي ايران به طور دايم به تملك يهوديهاي مهاجر اروپايي و آمريكايي درميآمد، بلكه براي تأمين مطامع سياسي و اجتماعي آنها، قوانين مبتني بر دين اسلام در سراسر ايران معني و به جاي آن، قوانين، مقررات و حقوق بشر غربي در كشور ايران پياده و اجرا ميشد تا يهوديان منتقل شده و اسكان يافته در نواحي مختلف كشور به سهولت منشي صهيونيسم را، ـ آن گونه كه امروز در فلسطين مشاهده ميشود ـ در ايران پياده كنند. بر اساس مفاد مطرح مزبور، يهوديهاي مهاجر با برخورداري از حقوق و آزاديهاي بيحد و حصر اجتماعي، سياسي و فرهنگي، از هر گونه اختيار عمل برخوردار باشند. آنها پس از دو سال اقامت در ايران به تابعيت رسمي كشور درآمده و زمينهاي اعطايي از سوي دولت بهطور مجاني و براي هميشه به مالكيت رسمي آنها درميآمد. از سوي ديگر يهوديهاي مهاجر و مستقر در اراضي مورد نظر، تا ساليان سال از پرداخت ماليات معاف و براي واردات ماشينآلات صنعتي و كشاورزي نيز از پرداخت هرگونه عوارض و حقوق گمركي معاف بودند. از سوي ديگر، دولت ايران موظف بود نه تنها به آنها گذرنامة رايگان اعطا كند، بلكه در سال اول استقرار يهوديهاي نقاط مختلف جهان در سرزمين ايران، ماشينآلات صنعتي و كشاورزي مورد نياز را بهطور مجاني در اختيار آنها قرار دهد.
براي پي بردن به عمق و گستره توطئة كانونهاي صهيونيستي براي اشغال سرزمين ايران و استقرار يهوديان نقاط مختلف جهان در اين كشور، مطالعه و بررسي طرح هشت مادهاي ارائه شده از سوي اولين رئيس تشكيلات صهيونيسم ايران به دربار رضاخان، خالي از فايده نيست:
نظر به مراتب معروضه و براي اين كه به سهولت بتوان توجه انجمنهاي بزرگ خيرية يهود را جلب نمود، پيشنهاد مينمايد كه قوانيني به مضامين ذيل از مجلس شوراي ملي شيدالله اركانه بگذرد:
مادة اول ـ از جمله حقوق ابتدائية بشري آزادي و حريت عقايد و اعتقادات است. به مصداق نص صريح قرآن مجيد «لا اكراه فيالدين» هيچ فردي از افراد در سرتاسر مملكت محروسة ايران من باب عقايد و معتقداتش مورد تعرض و لطمة احدي واقع نخواهد گشت و جان و مال همواره مصون و محفوظ است.
مادة دوم ـ حقوق كشوري و سياسي ايرانيان بدون فرق نژاد و مذهب در مقابل قانون مساوي، از مزاياي آن متمتع و بهرهمند و وظايف آن را بدون استثنا بايد انجام دهند.
مادة سوم ـ يكي از عوامل مهمة ترقي و تعالي مملكت ايران زراعت و فلاحت است. هر زارع و فلاح و صنعتگر خارجي [يهودي] كه قصد توطن در ايران را داشته باشد، پس از دو سال اقامت در مملكت ميتواند تابعيت ايران را قبول و ورقة تبعيت به او تفويض خواهد شد.
مادة چهارم ـ دولت عليه ايران اراضي وسيعة قابل فلاحت و زراعت خالصه را مجاناً الي الابد در تحت اختيار فلاحين و زارعين [يهودي] خارجي كه قصد توطن در ايران را داشته باشند گذارده، تا خود به كشت و زرع آن پرداخته و در عُمرانيتش بكوشند.
الف ـ هر فاميل سه الي پنج نفري و زيادتر به فراخور حال هريك، قطعه زميني كه قابل فلاحت و زراعت و ميوهكاري باشد الي الابد تفويض خواهد شد، به مقداري كه محصولات سنواتي آن، معيشت و زندگاني آنها را تكافو نمايد تا پشت در پشت در آن زمين به كشت و زرع اشتغال يابند.
ب ـ تقسيم اراضي بين زارعين و فلاحين [يهودي] به موجب نظريات كميسيوني مركب از چهار نفر خواهد بود كه دو نفر آن را حكومت ايران (وزارت اقتصاد ملي) معين و دو نفر ديگر آن از طرف زارعين و فلاحين [يهودي] بهطور نماينده نامزد خواهند شد.
مادة پنجم ـ هيچ زارعي يا فلاح [يهودي] و يا اخلاف و اعقاب آنها حق ندارند كه در تحت هيچ عنواني، قطعه زميني را كه به آنها تفويض شده به شخص يا اشخاص و يا مجامع و غيره كه تبعيت ايران را ندارند انتقال نموده و يا به آنها بفروشند.
مادة ششم ـ كلية اراضي كه به موجب مقررات (مادة سوم) بين زارعين و فلاحين تقسيم ميشود از پرداخت هر [گونه] ماليات و عوارض تا مدت ده سال معاف است.
مادة هفتم ـ ورود كلية ماشينآلات و ادوات زراعتي و فلاحتي و صنعتي از تأدية حقوق گمركي معاف است. كليه ماشينآلات و ادوات زراعتي و فلاحتي و صنعتي را دولت عليّه در سال اول بذر و كود لازمه را مجاناً به فلاحين و زارعين [يهودي] اعطا خواهد نمود.
مادة هشتم ـ قناسل [جمع قنسول] دولت عليّة ايران مقيمين خارجه به كليه مهاجريني [يهوديها] كه قصد توطن در ايران را داشته و ميخواهند به شغل فلاحت و زراعت اشتغال يابند، ويزاي مجاني خواهد داد.
محافل صهيونيستي، يكي از مزاياي طرح مزبور را افزايش جمعيت ايران توجيه ميكردند و مدعي بودند كه انتقال يهوديهاي نقاط گوناگون جهان به ايران و اسكان آن در نواحي مختلف اين كشور موجب ازدياد آمار جمعيت اين سرزمين شده و اين موضوع براي كشور ايران امتيازي بزرگ در عرصه بينالمللي محسوب خواهد شد!
هرچه عدة مهاجر [يهودي] زيادتر باشد بر عدة نفوس مملكت خواهد افزود و هرچه عدة نفوس مملكتي زياد باشد، قوه و نفوذ آن ملت به همان نسبت زيادتر است.
هيچ ترديدي نيست كه اگر كانونهاي صهيونيستي موفق به اجراي طرح توطئهآميز مزبور در سرزمين ايران ميشدند، قطعاً شهرها و مناطق مختلف ايران امروز وضعيتي چون تل آويو، حيفا، يافا، عكا و... در فلسطين و يا نيويورك در آمريكا داشت و دنياي اسلام شاهد فرمانروايي مشتي صهيونيست در اين بخش از جغرافياي سياسي جهان بود.
مجامع صهيونيستي اگرچه در اجراي طرح مزبور توفيق نيافتند، اما به شكلها و شيوههاي ديگر نفوذ و سيطره خود را در ايران افزايش و گسترش دادند.
پينويسها:
1- سازمان اسناد ملي ايران، دولت ايران و متخصصان مهاجر آلمان؛ به كوشش رضا آذري شهرضايي؛ 1374؛ چاپ اول، صص 1 و 2.
2- همان.
3- همان؛ صص 5 تا 7.
4- جالب اينكه، به عكس توجيهات آن دوران، امروز محافل جهاني صهيونيستي نه تنها افزايش جمعيت در كشور ايران را مضر قلمداد ميكنند، بلكه به انحاء گوناگون سعي در جلوگيري از رشد و افزايش جمعيت مردم مسلمان ايران، بهويژه از طريق برخي نهادهاي بينالمللي و جهاني دارند.
5- همان.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 64
به نقل از:پژوهه صهيونيت مركز مطالعات فلسطين كتاب دوم، 1381 صص 362 تا 367
تعداد بازدید: 920