27 اسفند 1390
تاريخچه مدارس آمريكائي در ايران
تأسيس مدارس آمريكايي در ايران، با آغاز فعاليت ميسيون آمريكايي در اين كشور همراه است. گفتگو از فعاليت فرهنگي ميسيون، شايد در نگاه اول غريب بنمايد؛ زيرا ميسيونر مترادف با انسان والايي است كه در سختترين شرايط و با امكاناتي ناچيز، سخاوتمندانه و با فداكاري تحسين برانگيز به ياري محرومان جهان ميشتابد. در حقيقت فعاليت ميسيون چه در مرحله تكويني خود كه موجدش كليسا بود و انگيزهاش رساندن پيام انجيل به مردم دنيا، و چه بعد از آن كه به اقصي نقاط سفر كرد و به همه جا سركشيد، آگاهانه يا ناآگاهانه، پنهان يا آشكار، با سياست استعماري غرب مرتبط بود.
اين واقعيت از چشم ميسيونرها پوشيده نبود. از اين رو همواره ميكوشيدند تا آن را به گونهاي توجيه كنند. «دكتر جانالدر» كه در دوران سلطنت خاندان پهلوي مدتها رئيس ميسيون پروتستان در ايران و همچنين رئيس هيئت مديره كالج البرز بود، در پيشگفتار يكي از كتابهاي خود براي اينكه خاطر خوانندگان نوشتهاش را يكسره آسوده كند و ترديدها را از اذهان بزدايد، بر اين نكته تأكيد دارد كه: «خدمات ميسيونرهاي مسيحي در ايران و ساير كشورهاي دنيا از ناحيه دولت آنها نبوده و مطلقاً از طرف كليساهاي آمريكا به وجود آمده و توسط خود آنها اداره ميشود». به هر حال در سال 1832 م/ 1211 ش، دو كشيش آمريكايي به نامهاي «اسميت» و «دوايت» از سوي هيئت ميسيونري آمريكا براي مطالعه در احوال مسيحيان آذربايجان به ايران آمدند. اين در حالي است كه هيئت اعزامي پيشين، كار در ميان مسلمانان ايران را صلاح نميدانست. اسميت پس از بازگشت به آمريكا در گزارشي به هيئت ميسيونري درباره آسوريهاي اروميه نوشت: «مزرعهاي كه در اينجا موجود است به نظر من آماده حصار ميباشد. اينجانب در تمام مسافرت خود، مردمي نديده است كه به اندازه آسوريهاي ايران حاضر به قبول انجيل مسيح باشند».
گزارش اسميت، جمعيت مبشرين پروتستاني مذهب آمريكا را بر آن داشت تا كشيشي به نام «جوستن پركينز» را براي تبليغ روانه آذربايجان سازد. وي با پزشكي به نام «آساهل كوانت» همراه با همسرانشان وارد اروميه شدند.
با وجود اين چون تبليغات ميسيون بر اساس مذهب پروتستان بود، خشم كاتوليكها برانگيخته شد و در كار پركينز دشواريهايي پديد آمد. پركينز براي رهايي مدرسه خود از تعرض كاتوليكها، به ياري ملك قاسم ميرزا، عموي محمدشاه كه به او انگليسي آموخته بود، فرماني از شاه گرفت تا به آسودگي به كار خود بپردازد.
پركينز در 1846 م. (1225 ش) دبستان خود را به خارج اروميه انتقال داد و آن را به يك مدرسه شبانهروزي تبديل كرد.
كمي پيش از آن، يعني در ماه مارس 1838 م، خانم گرانت همسر يكي از پزشكان دستگاه ميسيونري كه زبان تركي آذربايجاني را به خوبي فرا گرفته بود، دبستان دخترانهاي تأسيس كرد كه فقط چهار شاگرد آسوري داشت.
خانم گرانت يك سال پس از آن درگذشت و به جاي او دوشيزه «فيدليافيسك» از آمريكا به اروميه وارد شد. (1843 م، 1221 ش) فيسك مدرسهاي شبانهروزي تأسيس كرد تا در محيطي مطمئن و به دور از تأثيرات خانواده، تعليمات انجيل را آموزش دهد. ميسيون نيز براي تشويق خانوادهها پرداخت هزينه خورد و خوراك شش نفر دانشآموز اين مدرسه را به عهده گرفت. بدين قرار، پس از گذشت دو سال تعداد شاگردان مدرسه به چهل تن رسيد. در اين هنگام ميسيون نيز از پرداخت هزينه تحصيل بچهها سرباز زد.
ميسيون علاوه بر مدارسي كه در اروميه داشت، مدارس ديگري در روستاها احداث كرد.
در همه اين مدارس، علوم جديد، زبان انگليسي، تعليمات دين مسيح و مختصري زبان فارسي تدريس ميشد.
پركينز، مؤسس ميسيون ايران در آخرين روز سال 1869 م، 1248 ش، پس از 36 سال اقامت در ايران درگذشت. با مرگ او نخستين مرحله از خدمات ميسيونرهاي پروتستان در ايران به انجام رسيد. همزمان با مرگ پركينز، هيئت مركز ميسيون در آمريكا تصميم گرفت، دامنه فعاليت خود را در ايران گسترش دهد. از اين رو، نام «ميسيون براي نسطوريان ايران» به «ميسيون آمريكايي در ايران» مبدل شد و توجه ميسيون به نقاط ديگري چون تهران، تبريز و همدان معطوف گشت.
در 1872 م/1250 ش، يك هيئت ميسيونري آمريكايي به رياست «جيمز باست» مأمور تشكيل شعبه ميسيون در تهران يا همدان گرديد. باست، پس از بررسيهاي همه جانبه، تهران را برگزيد و پس از ورود به اين شهر، به فراگيري زبان فارسي پرداخت. در آن هنگام ارمنيهاي ساكن پايتخت، دبستان كوچكي داشتند كه هزينه آن از رهگذر شهريه دانشآموزان تأمين ميشد. در 1251 ش، ميسيون دبستان ديگري براي ارامنه در نزديك دروازه قزوين احداث كرد. اين مدرسه كه در آغاز فقط ده شاگرد داشت، نخستين پايه دبيرستان البرز به شمار ميآيد.
در 1885 م/ 1264 ش، ميسيونر «اسموئل وارد» از آمريكا به تهران آمد. همان وقت ميسيون در خياباني كه بعدها قوامالسلطنه ناميده شد (30 تير كنوني) زميني خريد تا ساختماني براي تأسيس يك مدرسه در آن بنا كند. گفتني است كه كلنگ اين ساختمان را ناصرالدين شاه به زمين زد. پس از انجام كار، طبقه دوم ساختمان به آقاي وارد و خانوادهاش واگذار شد تا در آن زندگي كنند. طبقه اول به محل مدرسه اختصاص داده شد و پانزده نفر دانشآموز مدرسه دروازه قزوين نيز به آنجا منتقل شدند. در ضمن چند كودك يهودي هم در مدرسه پذيرفته شدند. در آن حال، مدرسه شش كلاس و پنجاه دانش آموز داشت. به تدريج در ميان برخي از خانوادههاي مسلمان اين تمايل پيدا شد كه كودكان خود را به آن مدرسه بفرستند.
دوره تحصيل در اين مدرسه هفت سال بود و در آن، گذشته از انگليسي، فارسي و عربي نيز تدريس ميشد. با گذشت زمان بر وسعت مدرسه و تعداد شاگردان همچنان افزوده ميشد، تا آنجا كه در سال تحصيلي 76ـ1275 ش، يكصد و سي و چهار دانش آموز در آن تحصيل ميكردند كه نيمي از آنان مسلمان بودند.
در 1898 م/ 1277 ش، اسموئل وارد از ايران به آمريكا رفت و به جاي او دكتر «ساموئل جردن، به تهران اعزام شد. در آن هنگام دبستان مزبور، شش كلاس براي دانش آموزان مقطع ابتدايي داشت. جردن در آغاز كار دو كلاس دبيرستاني به آن افزود و سرانجام موفق شد دبيرستان با شش كلاس ايجاد كند. به اين ترتيب در 1913 م/ 1292 ش، ايران داراي دوره كامل دوازده ساله آموزش ابتدايي و متوسطه شد.
براي توسعه دبيرستان مزبور، در سال 1292 ش، زمين بزرگتري به مساحت صد و پنجاه هزار ذرع خريداري شد. اين زمين كه از يوسفآباد تا خيابان پهلوي سابق (ولي عصر فعلي) امتداد داشت، از املاك بهجتآباد و جزو مرده ريگ ميرزا يوسف خان مستوفيالممالك بود. ميرزا يوسف خان مستوفيالممالك و شوهر دخترش شاهزاده جلالالدوله اين املاك را در بانك شاهنشاهي انگليس به گرو گذاشته بودند. ميسيون آمريكايي همين زمين را از بانك خريد؛ اما بر سر تعيين حدود املاك مزبور با مشكلاتي مواجه شد. از آن جمله ميرزا هاشم آشتياني كه خود را براي زمينهاي بهجت آباد سهيم ميدانست و سندي هم براي گرفتن حق در دست داشت، بر ضد آمريكاييها اقامت دعوا كرد.
علياكبر داور، از سوي آمريكاييها به حمايت فراخوانده شد، او هم پنجاه و چهار هزار ذرع از زمينهاي خريداري شده را به ميرزا هاشم واگذار كرد. همچنين ميرزا حسن خان مستوفيالممالك نسبت به زمينهايي كه با نام اراضي جلاليه خريداري شده بود، اعتراض داشت كه سرانجام با ميانجيگري ارسلان خلعتبري و به خاطر اهداف تربيتي آمريكاييها، از اعتراض خود چشم پوشيد. پيش از اين گفته شد كه دكتر جردن پس از ورود به ايران، رياست مدرسه هشت كلاسهاي را به عهده گرفت كه ارزش گواهينامه آن برابر با گواهينامه دوره متوسطه بود. حال در خور يادآوري است كه در همين هنگام بود كه مدرسه آمريكايي راه خود را يافت و برآمد و بلند آوازه شد. اين مدرسه پس از انتقال به محل ساختمان كنوني دبيرستان البرز 1308 ش، با داشتن نهصد دانشآموز در شمار يكي از معروفترين و مهمترين مدارس كشور درآمد.
دكتر جردن در واقع بنيانگذار اصل كالج البرز است و چهل دو سال تمام 1899ـ1940 م 1278ـ 1319 ش، در ايران به سر برد و به خوبي با فرهنگ و ادب اين كشور آشنا شد. سرانجام دولت ايران در سال 1312 ش، مدارس ابتدايي خارجيان از جمله مدارس آمريكايي را تعطيل كرد و به دنبال آن در سال 1319 ش، نيز مدارس متوسطه را به تعطيلي كشاند. از آن پس ميسيون آمريكايي مدرسه مختلطي به نام «كامينتي اسكول» تأسيس كرد و به اداره آن پرداخت و چون با وجود يك مدرسه به اهداف خود دست نمييافت، دو مؤسسه ديگر به نامهاي «ايران بتيل» و «بنياد البرز» را تأسيس و به آن اضافه كرد.
(گنجينه اسناد، دفتر چهارم، زمستان 1372، ص 2720؛ جهت اطلاع بيشتر ن ك به: تاريخ ميسيون آمريكايي در ايران، ص 1 و 4 و 5 و 37؛ تاريخ روابط ايران و ممالك متحده آمريكا، ص 52 و 58؛ تاريخ رضائيه، ص 236 و سده نامههاي دبيرستان البرز در سالهاي 29ـ1328 و 1354).
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 67
به نقل از:روزشمار تاريخ معاصر ايران مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ج اول، ص 197و198
تعداد بازدید: 1311