انقلاب اسلامی :: تکاپوهاي تمدني مردم ايران درتاريخ معاصر

تکاپوهاي تمدني مردم ايران درتاريخ معاصر

30 فروردین 1391

نويسنده: محمدعلي ندائي


ويل دورانت، تمدن را نظمي اجتماعي توصيف مي کند که در نتيجه وجود آن خلاقيت فرهنگي امکان پذير مي شود و جريان مي يابد.

وي در ادامه ظهور تمدن را هنگامي امکان پذير مي داند که هرج و مرج و ناامني پايان يافته باشد، زيرا به نظر او تنها هنگام از بين رفتن ترس است که کنجکاوي و احتياج به ابداع و اختراع به کار مي افتد و انسان خود را تسليم غريزه اي مي کند که او را به شکل طبيعي به راه کسب علم و معرفت و تهيه وسايل بهبود زندگي سوق مي دهد (تاريخ تمدن ج۱ «مشرق زمين گاهوا ره تمدن» ص۳)

ملت بزرگ ايران که از پيشينه غني فرهنگي و تمدني قرن ها برخوردار بود و خلاقيت فرهنگي و تمدني خود را به اثبات رسانده بود، پس از انقلاب علمي و صنعتي و ظهور تمدن جديد غرب، طي مواجهه هايي که با آن پيدا کرد با اين سوال بزرگ روبه رو شد که چرا از قافله پيشرفت و تمدن عقب مانده است؟ اين پرسش اساسي از همان اوايل دوره قاجار و وقوع جنگ هاي ايران و روس براي سردمداراني چون عباس ميرزا و برخي ديگر از نخبگان سياسي پيش آمد که چرا ايران در عرصه علم و تکنيک عقب افتاده است و چگونه مي تواند بر اين عقب ماندگي فائق آيد؟

براي حل اين مشکل اقداماتي از جمله آوردن مستشاران خارجي به ايران تا اعزام محصلان ايراني به خارج صورت گرفت که با روي کار آمدن شخصيت اصلاح گري چون اميرکبير به اوج رسيد.

در خارج از حلقه و ساختار سياسي هم شخصيت هايي چون سيد جمال الدين اسدآبادي سر بر آوردند و تلاش کردند با روشنگري هاي خود اذهان ملت هاي مسلمان به ويژه ملت ايران را از وضعيت انحطاط آلود خويش آگاه کنند و در راستاي تزريق عناصر اعتلابخش و تحول آفرين گام بردارند.

اين تلاش ها گرچه به اهداف موردنظر دست پيدا نکرد اما نه تنها متوقف نشد بلکه به تدريج در روند حرکتي خود عمق و گستره بسياري يافت تا اين که افزون بر صد سال پيش منجر به دو نهضت و جنبشي فراگير شد که امروزه از آن ها با عنوان نهضت تنباکو و انقلاب مشروطيت ياد مي شود.

در اين ميان انقلاب مشروطيت که از عمق و عقبه و دامنه بيشتري برخوردار بود، ساختار سياسي سنتي ايران را فرو ريخت.

اما چون ساختار جديد علاوه بر ضعف تئوريک و عدم تناسب با شرايط بومي به درستي مستقر نشد و استحکام نيافت به آساني با کودتاي ۱۲۹۹ رضاخان که با کمک انگليسي ها انجام گرفت، واژگون و بسياري از دستاوردهاي آن هم در مسلخ کودتا قرباني شد و تنها شبحي از ساختار مشروطه در عصر پهلوي باقي ماند.

در عين حال ملت ايران با تمام اين اوج و فرودها از تلاش و تکاپوي تمدني خود دست برنداشت و هر زمان که فرصت عرض اندام و تنفس پيدا مي کرد، حرکت بنيادي اش را براي روزآمدي و نقش آفريني در جهان جديد دنبال مي کرد. به همين دليل پس از سقوط رضاخان يعني از دهه ۲۰تا۳۰ شمسي (۱۳۲۰-۱۳۳۰) به تلاش هاي خود شدت بخشيد و شرايطي را ايجاد کرد که به نهضت ملي شدن صنعت نفت و روي کار آمدن دولت دکتر مصدق انجاميد.

با سقوط دولت دکتر مصدق که با کودتاي آمريکايي انگليسي ۲۸ مرداد صورت گرفت، حاکميت اختناق و استبداد پهلوي دوم موجب افول و فروکش کردن تلاش ها به مدت يک دهه شد و فريادهاي بلند مجاهداني چون شهيد نواب صفوي در گلو خفه شد و تمام زمينه چيني ها و تدبيرهايي که طي يک دهه از سوي ملت به انجام رسيده بود، از ميان رفت و روزنه نجات از معبر تنگ «ملي گرايي» براي هميشه بسته شد.

در اوايل دهه ۴۰ شمسي و پس از رحلت مرجع بزرگ شيعه حضرت آيت ا... بروجردي ، در آسمان سياست ايران زمام حرکت تمدني ملت ايران در دست شخصيتي هوشمند و الهي قرار گرفت که ملت از ده ها سال پيش در جست وجويش بود.

با قرار گرفتن شخصيتي دوران ساز در راس بدنه مردم ايران، گام آخر حرکت تحول آفرين مردم آغاز شد. اين شخصيت بزرگ زماني رهبري و زعامت نهضت مردم را به دست گرفت که چند دهه حاکميت پهلوي ها، ايران را در سراشيبي فرو غلتيدن در سرنوشت اندلس چند قرن قبل قرار داده بود وجد وجهد هاي مردم نيز با ترفندهاي شيطاني ابرقدرت ها و مزدوران داخلي آن ها راه به جايي نبرده بود.

در چنين فضاي ياس آلود و دلسرد کننده اي، ناگهان دم مسيحايي «روح ا...» جاني دوباره به کالبد افسرده ملت دميد و پنجره هاي اميد و گشايش به روي امت باز شد.

اينک مردم که با روحيه اي جديد و تولدي دوباره حرکت خود را با اهدافي متعالي‌تر در قالب «امامت و امت» به رهبري يک مرجع مجاهد آغاز کرده بود، در اولين حرکت جدي و جديد خود چنان زلزله اي بر ارکان تا دندان مسلح رژيم شاه و اربابان او انداخت که نزديک بود در همان اولين گام مهم نهضت يعني قيام ۱۵خرداد طومار عمر او را برچيند. اما او که مغرورانه دست بر ماشه مسلسل برده ده ها نفر را به خاک و خون کشيده بود، نهضت اسلامي مردم را که در حمايت و پيروي از امام مجاهد و شجاع و مخلص خود انجام شده بود، به مردم توهين کرد و قيام 15خرداد رانتيجه اتحاد ارتجاع سياه وسرخ ناميد! در مقابل امام روح ا... که چون روح بلند و فرياد زمانه مردم ايران بود، پيروزي خون بر شمشير را نويد داد و با استفاده از ظرفيت ايمان و اعتقاد اسلامي مردم و بهره بردن از رسانه منبر و نهاد روحانيت و مجالس مذهبي به ويژه مجالس عاشورايي، نهضت مردم ايران را رنگ عاشورايي بخشيد و عاشورايي مجدد خلق کرد که طي ۱۵ سال طومار يزيد زمانه را در هم پيچيد و نسخه رهايي امت را از يوغ طاغوت ها و غل و زنجيرهاي استعماري رقم زد و زمينه حاکميت دين خدا و عبوديت حق را با قيام الهي خود فراهم کرد و شالوده شکوفايي مجدد تمدن اسلامي ايراني را بنيان نهاد.




منبع: روزنامه خراسان - ويژه نامه نوروز ۹۱ - مورخ پنج‌شنبه 1390/12/25 شماره انتشار 18080



 
تعداد بازدید: 914


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: