31 خرداد 1391
امین رمضانی
مقدمه
شهید دکتر مصطفی چمران از چهرههای ممتاز تاریخ معاصر کشور ماست. او عمری را به مبارزه با حکومت شاه گذراند و در این راه از جان و مال و حتی خانوادهاش دریغ نکرد. شاید بتوان ضعف تاریخنگاری پس از انقلاب دانست که برخی از فرازهای زندگانی او پررنگتر و متعدد روایت شدهاست، حالآنکه و برخیدیگر مهجور واقعشدهاند. از فصلهای مهم اما مهجورماندهی حیات او، دورهی حضورش در امریکاست. این دوره از اینرو دارای اهمیت است که مابین حضور چمران در ایران و سپس لبنان است و چمران در این فاصله از دانشجویی نخبه تا چریکی پخته تبدیل میشود.
چمران پیش از امریکا
زندگی شهید چمران پیش از سفر به امریکا را میتواند در دو ساحت مورد بررسی قرار داد. ساحت نخست، حیات علمی شهید چمران است که سفر امریکا برای ادامه تحصیل به واسطه درخشش او در عرصهی دانشگاهی میسر شد. ساحت دیگر، فعالیتهای سیاسی ایشان است.
شهید چمران تحصيلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاريه آغاز کرد و پس از آن دورهی دبیرستان را در مدارس دارالفنون و البرز سپری کرد . از دورهی نوجوانی در انجمن اسلامی دانشآموزان و جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی در مسجد هدایت شرکت میکرد و از این طریق با عدهای از فعالان سیاسی-مذهبی آشنا شد. او تحصیلات دانشگاهی را در دانشكده فني دانشگاه تهران و در رشتهی الكترومكانيك آغاز کرد. ورود او به دانشگاه به فاصلهای اندک از کودتای 28 مرداد 1332 بر علیه دولت ملی دکتر مصدق بود. در آن دوره دانشگاه یکی از معدود نهادهای اعتراض به حکومت و دولت کودتا به حساب میآمد. کمااینکه نخستین رخداد مهم پس از کودتا نیز در دانشگاه تهران رخ داد؛ 16 آذر 1332 یورش نیروهای نظامی و به خاک و خون کشیده شدن دانشجویان. شهید چمران یکی از دانشجویان حاضر در صحنهی این واقعه بود و سه شهید این واقعه از دوستان او بودند و بنا به روایاتی خود او نیز در این روز متحمل جراحاتی شد . او بعدها گزارشی از این واقعه را به رشته تحریر درآورد و در نشریهای به نام 16 آذر در امریکا منتشر کرد.
جدای از فضای سیاسی دانشگاه در آن دوره، حضور اساتیدی با گرایشات سیاسی مذهبی در تمایلات سیاسی شهید چمران تاثیر چشمگیر داشت. شاخصترین این اساتید مهندس مهدی بازرگان بود. او نقل میکند که در ابتدا «شیفتهی خط و انشا و نقاشی» چمران شد و: «به زودی دیدم این جوان برخلاف معمول هم در دروس نظری برجسته است و هم در دروس عملی دانشکده و علاوه بر آن مسلمانی خدمتگزار و باایمان و بامعرفت میباشد» . او فعالیتهای سیاسی را در قابل نهضت مقاومت ملی و انجمن اسلامی دانشجویان دنبال کرد. فعالیت عمدهی او در این دوران مربوط به پخش نشریهی راه مصدق- ارگان نهضت مقاومت ملی- بود . چمران در سال 1336 فارغالتحصيل شد. او که شاگرد اول دورهی خود بود يك سال به تدريس در دانشكدهی فني دانشگاه تهران پرداخت. او علاوه بر تدریس، در شرکت یاد (یازده استاد دانشگاه) نیز فعالیت داشت. "یاد" شرکتی بود که توسط یاده استاد دانشگاهی که در اعتراض به کنسرسیوم نفت از دانشگاه اخراج شدهبودند ، تاسیس شدهبود و به فعالیت مهندسی میپرداخت . او به واسطهی اینکه شاگرد اول شدهبود از قانون اعطای بورس تحصیلی شاگرد اولی بهرهمند شد و در سال 1337 برای ادامه تحصیل به امریکا رفت.
نکته بارز دربارهی شهید چمران خصوصیات اخلاقی اوست. تمامی افرادی که از نزدیک او را میشناختند تحت تاثیر وجوه اخلاقی وی قرار گرفتند و دربارهی این بعد از شخصیت وی نکات مثبتی را متذکر شدهاند؛ به طوری که برای مثال، هنگام بدرقهی مهندس بازرگان در کسوت استاد او در فرودگاه حاضر میشود و او را برای ادامه مسیر امیدوارکنندهی زندگیاش مشایعت میکند ؛ چمرانی که روز پیش از پرواز به امریکا، برای وداع بر سر مزار شهدای 30 تیر (ابن بابویه) و شهدای 16 آذر (امامزاده عبدالله) حاضر شدهبود . این نشان میدهد که چمران سفر به خارج از کشور را نه فقط به قصد تحصیل علم، که ادامه مشی مبارزاتی خود میبیند.
در سالهای پایانی دههی 1330 عرصه فعالیت برای معترضانی بسیار تنگ شدهبود و امکان فعالیتهای سیاسی در اعتراض به حکومت شاه در خارج از ایران مهیا بود . این وضع تا سالهای 1339 و 1340 ادامه داشت. در این دوره تعداد قابل توجهی از جوانان فعال در نهضت مقاومت ملی برای ادامه تحصیل و فعالیت سیاسی به خارج از کشور رفتند که دکتر چمران، دکتر شریعتی، مرحوم نخشب، دکتر ابراهیم یزدی و دکتر حسن حبیبی از افراد شاخص و سرشناس این جریان محسوب میشوند .
دورهی اقامت شهید دکتر چمران در امریکا بیش از 10 سال از زندگی او را دربر میگیرد. این دوره به دو بخش تقسیم میشود: دورهی اول پنج سال و نیم به طول میانجامد و از دی ماه 1337 آغاز میشود و تا مرداد ماه 1343 که چمران برای آموزشهای چریکی و جنگهای پارتیزانی عازم مصر میشود ادامه دارد. در خرداد 1345 و با بازگشت تقریباً اجباری او به امریکا دورهی دوم حضور وی در این کشور رقم میخورد. این دوره نیز پس از پنج سال با هجرت چمران به لبنان در تیر ماه 1350 پایان مییابد. در زیر هر کدام از این دو دوره را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.
دورهی اول حضور شهید دکتر چمران در امریکا
شهید چمران سال نخست پس از ورود به امریکا را در تگزاس اقامت گزید و در دانشگاه A&M دورهی کارشناسی ارشد خود را گذراند. او برای دورهی دکترا به دانشگاه معتبر برکلی در کالیفرنیا رفت و در رشته فيزيك پلاسما مشغول به تحصیل شد. نمرات بالای او در مقطع کارشناسی ارشد، ادامه تحصیل در دانشگاه سختگیر برکلی را برای امکانپذیر کرد . حضور او در برکلی دورهی مهمی از فعالیتهای سیاسیاش بود. او در این زمان عضو فعال شورای مرکزی جبهه ملی بود و همچنین عضو هیات اجرایی و مسئول مالی آن بود :«در اینجا جبهه ملی مدتها است تشکیل شده و کار میکند ... من هم عضو آن هستم» علاوه بر این، او عضویت در هیات رئیسهی انجمن دانشجویان شمال کالیفرنیا را نیز برعهده داشت .
نخستین اسناد ساواک که دربارهی زمان حضور وی در امریکاست مربوط با این دوره است و او را جزو رهبران گروهی از دانشجویان معرفی میکند که به مناسبت سالگرد سیام تیر ماه تظاهرات کردهاند . این سند که مربوط به سال 1340 است، نشان میدهد چمران در طی سه سال نخست حضور در امریکا به اندازهای فعالیت سیاسی داشته که توانسته جزو رهبران دانشجویان معترض قرار گیرد. در این سند درباره چمران آمدهاست: «گویا از محصلین دولتی است» و این عدم قطعیت نشان میدهد ساواک نسبت به او و فعالیتهایش کماطلاع است.
او در طول 3 سال موفق به اخذ دکترایش در رشته فیزیک پلاسما شد و اولين ايراني بود كه در گرایش «گداخت هستهای» به درجه دكترا نائل شد . شهید دکتر چمران با وجود اینکه دانشجوی ممتازی بود و در یکی از بهترین دانشگاههای دنیا درسمیخواند، میتوان گفت نگاه او به علم متفاوت جو غالب دانشجویان سطح بالای مراکز علمی بود. این را میتوان از لابهلای نوشتههای شخصی او در این دوره استنباط کرد: «خدایا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا دشمنان مرا از این راه طعنه زنند» .
شهید چمران در این دوره علاوه بر فعالیت علمی در عرصه سیاسی نیز بسیار فعال بود. هر چه زمان به پیش میرود فعالیتهای سیاسی چمران افزایش مییابد و ساواک نیز بیشتر به او حساس میشود و عملکردش را زیر نظر میگیرد. نمایندگی ساواک در امریکا از همان سال 1340 از او به عنوان «یکی از محرکین اصلی تظاهرات و دستهبندیهای دانشجویان مقیم امریکا» نام میبرد و مسئولیت او در «نوشتن کلیه اطلاعیههای انجمن دانشجویان شمال کالیفرنیا» را به ساواک گزارش میکند . نامهنگاری با نمایندگان و سناتورهای امریکایی برای امتناع از کمک به دولت ایران از دیگر فعالیتهایی است که به دست چمران و در قابل انجمن دانشجویان ایرانی شمال کالیفرنیا رقم میخورد . جالب است که ساواک در این مورد متوجه نکتهی ظریفی مانند کمک همسر امریکایی چمران (پروانه چمران) در نگارش نامه رسمی به زبان انگلیسی شدهاست .
از دیگر برنامههای اعتراضی چمران در دورهی دکتری، سازماندهی و شرکت در تجمعات اعتراضآمیز در مقابل ساختمان سازمان ملل متحد، کاخ سفید، سفارت ایران در واشینگتن و کنسولگریهای ایران در شیکاگو، نیویورک و سنفرانسیسکو است . ساواک سازماندهی و حضور او را در تظاهرات اعتراض به حضور شاه در امریکا در سال 1341در شهرهای نیویورک و سنفرانسیسکو گزارش کردهاست . این همان سفر مشهور شاه در دورهی کندی است که طی آن شاه تلاش کرد تا عزم خود را برای اصلاحات نشان دهد و دولت امریکا را متقاعد کند نسبت به ادامه حمایت از علی امینی تجدید نظر کند. چمران برنامهی اعتراضی در سنفرانسیسکو را در نامه-ای به دکتر یزدی به طور مفصل شرح میدهد: اسقبال از شاه در مقابل هتلاش با فریادهای «مصدق، مصدق» به صورتی که رنگ از رخسار شاه پرید، و بدرقه مشابه در فرودگاه سنفرانسیسکو . با توجه به سختگیری دانشگاههای معتبر و فشار زیادی که برای فعالیت-های علمی به دانشجو وارد میشود، و همچنین معیشت دورهی دانشجویی و وسعت کشور امریکا، این حجم از برنامههای اعتراضی در طول کمتر از سه سال بسیار قابل توجه است.
با پایان یافتن دورهی تحصیل، دکتر چمران بلافاصله و با شرایط بسیار مناسبی به استخدام موسسه پژوهشی بِل درآمد. قبول این جایگاه شغلی امتیازاتی را برای چمران به همراه آورد؛ اول، به سبب اعتبار بالای این موسسه، فعالیت در سطح نخست علم روز دنیا و حضور در مهمترین پروژههای علمی عصر برایش مهیا بود و به طبع آن درآمد بالایی نیز داشت، و دوم، استقرار این موسسه در نیوجرسی بود که به چمران این امکان را میداد تا به نیویورک و شرق امریکا نزدیک باشد و امکان مشارکت بیشتر در فعالیتهای سیاسی و نزدیکی به دوستان فعالاش را به همراه داشت .
از دیگر فعالیتهای شهید چمران در این دوره تحصن در معبد سازمان ملل متحد بود . این تحصن که در اعتراض به وضعیت زندانیان سیاسی (نهضت آزادی) بود توسط پلیس امریکا برچیدهشد. پخش تصویر چمران که به زور توسط ماموران انتظامی به بیرون از ساختمان سازمان ملل منتقل میشود در رسانهها بار منفی برای جایگاه شغلی وی به همراه داشت ؛ چرا که فعالیت در سطح علمی نخست دنیا این انتظار را از سوی کارفرمایش به وجود میآورد که تمام تمرکز او بر کارش باشد و از فعالیتهای متفرقه پرهیز کند. اما دکتر چمران آدم دیگری بود و راه دیگری در پیش گرفتهبود.
با وجود کمبود منابع مرتبط با دورهی حضور چمران در امریکا، عادت او به نوشتن- که در همهی عمر بدان اهتمام داشت- کمک میکند تا کمی از کم و کیف احوالات او در این سالها اطلاع حاصل کنیم. دستنوشتههای شخصی او در دورهی نخست حضورش در امریکا گویای نوعی سرگشتگی و عدم رضایت از شیوهی زندگی بود که در پیش گرفتهبود. در آغاز دورهی دکتری که حدود یک سال و نیم از حضورش در امریکا میگذرد مینویسد:«نزدیک به یک سال میگذرد که در آتشی میسوزم» . او با وجود اینکه در بهترین شرایط قرار داشت و شخصاً نیز فرد سختکوشی بود اما از زندگی «ملالت بار» خسته شدهبود و گویی درون ناآراماش به دنبال چیز دیگری میگشت: «هدفم چیست؟ عالم و مافیها مرا راضی نمیکند ... از چیزهایی که دیگران به دنبال آن میروند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران میدوم و کار میکنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و میکنم ولی نتیجه مرا خشنود نمیکند. فقط به عنوان وظیفه قدم پیش میگذارم و در کشمکش حیات شرکت میکنم و در این راه انتظار نتیجهای ندارم» شواهد گویای این است که چمران در دورهی فعالیت در موسسهی بل بیشتر زماناش را صرف فعالیتهای سیاسی بر ضد رژیم شاه میکرد . او در برنامههای اعتراضی به حکومت به مناسبت حضور شاه در امریکا نقش فعالی ایفا کرد. سال 1343 اوج فعالیتهای سیاسی دکتر چمران در امریکاست.
شاه در تیر ماه 1343مجدداً به امریکا سفر کرد. در این سفر- که در دورهی نخستوزیری حسنعلی منصور رخ داد- شاه در مذاکره با دولت امریکا برای دریافت کمکهای نظامی، قول اعطای مصونیت قضایی به امریکاییها را داد و این زمینهی رخدادهای بعدی (اعتراض و تبعید آیتالله خمینی و ترور منصور) را فراهم ساخت. ساواک که از اردیبهشت ماه از برنامهی دانشجویان معترض آگاه شدهبود تعدادی از افراد پلیس فدرال امریکا را تطمیع میکند تا با حضور در منزل برخی دانشجویان و تهدید به اخراج از امریکا، آنها را وادار به سکوت کند. ماموران اف.بی.آی به سراغ چمران نیز آمدند اما نتیجهای حاصل نشد . چمران با همکاری دکتر یزدی بیش از یک میلیون برگ تبلیغات اعتراضی بر علیه شاه تکثیر میکنند . چمران به همراه سایر فعالان سیاسی معترض در واشنگتن ، نیویورک و لوسآنجلس تضاهرات اعتراضآمیز برگزار میکنند . او پیش از این نیز در راه پیمایی 90 کیلومتری از بالتیمور تا واشینگتن در اعتراض به حکومت شاه شرکت کردهبود.
از دیگر فعالیتهای شهید دکتر چمران در ابتدای دههی 1340 شمسی همکاری در تاسیس نهادهای سیاسی-مذهبی بود. از جملهی این نهادها میتوان به انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا اشاره کرد . این انجمن حاصل اجتماع چندین تشکل مسلمان دانشجویی از ملیتهای گوناگون بود. بعدها در میان این انجمن «گروه فارسیزبان» پدید آمد که اختصاص به دانشجویان ایرانی داشت. شهید دکتر چمران همچنین در راهاندازی نهضت آزادی امریکای شمالی فعال بود . در نامههای او در دههی 1340 به موارد عدیدهای برمیخوریم که دغدغههایش پیرامون فعالیتهای نهضت آزادی خارج از کشور را با دوستانش به اشتراک گذاشتهاست .
فعالیتهای سیاسی معترضان خارج از کشور به صورت طبیعی وابسته به رخدادها و جریانات سیاسی داخل کشور بود. از اینرو، با بروز حوادثی مانند قیام 15 خرداد 1342 و دادگاههای سران نهضت آزادی و بیان مدافعات آنها در دادگاه، توان تازهای در میان سیاسیون خارج از کشور- به خصوص جریانات مذهبی آن- تزریق شد. تاثیر این اتفاقات را میتون در اسناد ساواک دربارهی چمران مشاهده کرد؛ او در سالهای پس از این رخدادها، کتاب مدافعات مهندس بازرگان در دادگاه و دفترچه اطلاعیهها و سخنرانیهای آیتالله خمینی را به عنوان سرفصلهای مطالعاتی نیروهای مبارز منتشر میکرد .
قیام پانزده خرداد 1342 نقطهی اوجی در روند فعالیتهای مخالفان شاه بود. این قیام باعث گسترش نفوذ دین در میان قشر تحصیلکرده و همچنین پدیدار شدن شکاف میان دین و حکومت شد . بزرگترین رهآورد 15 خرداد برای مبارزان سیاسی درک عدم امکان فعالیت سیاسی در چهارچوب قانون و با مسالمتجویی بود . چمران و برخی مبارزان خارج از کشور در پی این واقع، لزوم برنامه-ریزی متفاوت و انتخاب راهکارهای نو در شیوه مبارزه با حکومت شاه را دریافتند. آنها در این نتیجهگیری تنها نبودند، چه این که شکلگیری گروههای مخفی سیاسی در سالهای پس از 1342 آغاز شد؛ گروههایی مخفی با گرایشهای نظامی که تا چندین سال حتی از چشم ساواک نیز پنهان ماندند . برای چمران و دوستانش که خارج از ایران بودند اتخاذ شیوههای چریکی برای مقابله با حکومت شاه- که درهای سیاست را به روی مخالفان بسته بود- راحتتر از داخل کشور بود.
در اتخاذ این راهکار، علاوه بر جبری که حکومت شاه پیش پای مخالفان گذاشتهبود، فضای روز دنیا در آغاز دههی 1340 نیز مزید بر علت بود. پیروزیهای فیدل کاسترو و چهگوارا در کوبا و استقرار حکومت انقلابی در آن کشور، و همچنین انقلاب در الجزایر خیل کثیری از مبارزان سیاسی را به روشهای مبارزاتی مشابه امیدوار ساختهبود. چمران نیز از این روند مستثنا نبود. او و دوستانش از ابتدای دههی 1340 به جمعآوری، مطالعه و ترجمه کتب و منابع مرتبط با انقلابهای جهان پرداختند . آنها سرانجام تصمیم مهمی گرفتند؛ سازمانی به نام سماع (سازمان مخصوص اتحاد و عمل) راهاندازی کردند و رهسپار مصر شدند تا با بهره از شرایط مناسبی که آن کشور در دورهی حکومت جمال عبدالناصر داشت، به فراگیری آموزشهای چریکی و جنگ پارتیزانی بپردازند. شهید دکتر چمران به همراه همفکرانش در مرداد 1343 عازم مصر شدند. او دو سال در مصر ماند، آموزش دید و سپس مسئولیت آموزش ایرانیان مبارز را برعهده-گرفت. مهاجرت آیتالله خمینی از ترکیه به عراق در این دوره شرایطی را فراهم کرد تا چمران و همفکرانش بتوانند در سال 1344 با او دیدار کنند. چمران در دورهی حضور در خاورمیانه نام مستعار «جمال» را برای خود برگزید و ارتباطات و مکاتبات خود را تحت این نام انجام میداد . شاید بتوان انتخاب نام «جمال» را به علاقهی او به جمال عبدالناصر مربوط دانست . او در این دوره یک بار به امریکا بازگشت تا خانوادهاش را با خود همراه کند و چندین بار به اروپا سفر کرد. این سفرها باعث شد تا ساواک گمان کند او ایام خارج از امریکا را در اروپا میگذراند. نمایندگی ساواک در امریکا در دی ماه 1344 گزارش میکند:«اخیراً نیز گفته میشود که مسافرتهایی به اروپا نموده و فعالیتهای خود را ادامه میدهد» و این مطابق با پوشش امنیتی بود که خواست چمران و یارانش بود. این دوره درپی بروز مشکلاتی بین سماع و دولت مصر- در اثر سیاستهای پانعربی دولت این کشور- و دشواریهای دیگری که اقامت در منطقه را با خطراتی همراه میساخت، به پایان آمد و چمران به امریکا بازگشت.
دورهی دوم حضور شهید دکتر چمران در امریکا
دورهی دوم حضور شهید دکتر چمران به مراتب دشوارتر از دورهی پیش و همراه با سرخوردگیهای چندجانبه برای او بود. او و خانوادهاش که زندگی طبیعی را برای دو سال رها کردهبودند و متحمل سختیهای عدیدهای شدهبودند، تقریباً بدون دستیابی به نتیجهی خاصی به نقطهی صفر بازگشتاند. علاوه بر سرخوردگی ناشی از بازگشت به نقطهی اول، دشواری مضاعف در عدم امکان دستیابی به شرایط حداقلی برای زیستن بود. چمران که پیش از ترک امریکا شغل خوب و پردرآمدی داشت، پس از باگشت به امریکا همواره درگیر مشکل اشتغال و درآمد مکفی بود. او نه تنها به دنبال کسب درآمد برای گذران زندگی است، بلکه به اختصاص بخشی از آن برای ادامهی فعالیتهای سازمان سماع نیز میاندیشد . مسالهی بیکاری چمران به دفعات در نامههای او به دوستاناش آمدهاست . یکی از مشکلات او برای یافتن شغل مناسب عدم داشتن گواهی سوءپیشینه بود؛ چرا که داشتن این گواهی مستلزم ارایه آدرس و مشخصات محل زندگی و کار در سالهای گذشته بود و چمران به علت حضور مخفیانهی دو ساله در مصر امکان افشای اطلاعات پیشین خود را نداشت . علاوه بر این، برای شرکتها و موسسات بزرگ امریکا مهم بود بدانند کسی که در استخدام یکی از بهترین موسسات عملی بوده، به چه دلیلی کار خود را ترک کردهاست و دو سال گذشته را در کجا و به چه امری مشغول بودهاست؟ و- همان طور که اشاره شد- برای آنها توجیهپذیر نبود کسی در سطح بالای علمی بخشی از تمرکز خود را جز بر روی فعالیتهای تخصصی بگذارد. او حتی احتمال میداده که در لیست سیاه سازمان مرکزی اطلاعات امریکا (CIA) باشد . چمران سرانجام شغلی پیدا کرد. او در 8 آذر 1345 برای دکتر یزدی مینویسد:«از امروز مشغول کار شدهام ... رشتهی من نیست و در آن تجربه ندارم. در اینجا کمپانی کوچکی هست که احتیاج به Ph.D [دکترا] و ریسرچ [پژوهش] نیست، مهندس میخواستند، من گفتم کار مهندس را انجام میدهم و فعلاً مشغول شدهام تا ببینیم که خدا چه بخواهد» .
سختی دیگری که چمران با آن مواجه بود سرخوردگی ناشی از بیحاصلی دو سال فعالیت دشوار در مصر بود:«با پشت سر گذاشتن آن برنامههای بزرگ و طولانی، اکنون بازگشت مجدد به همان نقطهی سابق، بسیار خستهکننده و کسلکننده است» . او پس از بازگشت به امریکا نقاط ضعف فعالیت گذشته را مورد بررسی قرار میدهد. او مشکلات را ناشی از غرور مبارزان، عدم اعتماد و هماهنگی بین آنها، عدم ثبات دولت مصر و اتکای زیاد سازمان به آنها، و کمبود اطلاع و تحلیل از وضع داخلی ایران میداند . او در کنار یافتن علتهای ناکامی به تحلیل وضعیت آیندهی مبارزه در داخل ایران میپردازد و تحلیل دقیقی ارایه میدهد که گذر زمان تحقق آن را به همراه داشت؛ او در این تحلیل حرکت احتمالی علیه حکومت شاه را در توان قشر متوسط جامعه میبیند و دانشگاه و بازار را به عنوان سنگرهای مبارزه برمیشمارد .
دشواری دیگری که در این دوره دامان چمران و همفکران او را گرفت تغییر شرایط روز بود. با آن که زمان زیادی از دورهی شور و شوق انقلابی آغاز دههی 1340 نگذشتهبود، اما سالهای پایانی این دهه – به نسبت آغاز آن-گویی دیگرگون شدهبود. چمران این این شرایط دربارهی دنیا در سال 1346 چنین شرح دادهاست:«اگر جای دیگری و کشور مناسبتری وجود داشت که به راه انسانیت میرفت و نموداری از رشد و تکامل بود ما خوشحال میشدیم و این خوشحالی به خاطر بشریت، جبران دردها و غمهای خانوادگی ما میشد، همانطور که پیروزی الجزیره و یا مصریان در کانال سوئز باعث نشاط روحی و ادامهی زندگی میلیونها اسیر ایرانی و مسلمان بود ... ولی این روزها همهجا سیاه است، به هر کجا نگاه میکنید جایی خراب دارد، روس را، امریکا؟! مصر، الجزایر! ... به کی میتوان امید داشت؟ همهجا، و همهکس خراب و ما هم خرابتر از همه!» . در داخل ایران نیز شاه با گذشت چند سال بحرانهای ابتدای دههی 1340، ثبات را با استفاده از ابزارهای امنیتی و ایجاد خفقان در جامعه برقرار کردهبود. او آنچنان خیالاش از اوضاع راحت بود که در سال 1346 مراسم تاجگذاری خود را برگزار کرد و پس از آن در فکر جشنهای 2500 ساله بود. بسیار طبیعی بود که سیاسیون معترض خارج از کشور از چنین وضعی سرخورده شوند. او خود پس از بازگشت به امریکا به دفعات آینده را ناروشن و ناامیدکننده خواند . در این دوره سرخوردگی سیاسیون خارج از کشور چنان گسترده شدهبود که موج بازگشت به وطن آغاز میشود. چمران که در کلیت با بازگشت به وطن موافق بود، این جریان را ناشی از ناراحتی مبارزان میداند:«باید در نظر داشت عدهی زیادی از دانشجویان و مبارزان خسته و شکسته شدهاند» . نکته جالب در این میان، تلاش حکومت برای بازگرداندن چمران به کشور بود. در این راستا دکتر مجتهدی، مدیر دبیرستان البرز و رئیس دانشگاه تازهتاسیس آریامهر (شریف) شخصاً به امریکا رفت و به سبب آشنایی پیشین با دکتر چمران با او به گفتوگو نشست و از او خواست تا به ایران بازگردد و در دانشگاه مشغول به تدریس شود . او تضمین کرد تا در صورت بازگشت به کشور مورد تعقیب ساواک قرار نگیرد. ساواک برای تحت فشار قرار دادن چمران، پدر او را احضار کرد و به او نیز گفتهشد در صورت بازگشت پسرش و عدم فعالیت سیاسی، سوابق او درنظر گرفتهنمیشود . همچنین، رهبر عملیات نمایندگی (ساواک) در امریکا نیز به دیدار چمران آمد و از بازگشت سخن گفت. چمران در این جلسه به مامور ساواک گفت:«خدا شاهد است اگر من روزی بدانم که مثلاً دولت ما حافظ منافع ملی ماست و علیه امپریالیسم مبارزه میکند من حاضر هستم جانم را فدای چنین دولتی بکنم» ، و او البته راست میگفت. ساواک که بازگشت چمران را باعث تاثیرگذاری در باقی دانشجویان خارج از کشور و باعث کنترل آسان او و مهار فعالیتهایش میدانست ، اجازه استخدام او را برای تدریس در دانشگاه صادر کرد. چمران نمیتوانست به اینگونه تضمینها اعتماد کند، علاوه بر این، او به سبب منش شخصیاش کسی نبود که تاثیر منفی بازگشتاش به کشور را بر دیگر مبارزان به حساب نیاورد. او حتی به تاثیر این عمل بر مبارزان داخل کشور نیزمیاندیشید:«آیا بازرگان خوشحال خواهد شد اگر ببیند مثلاً من برای شاه و دانشگاه او کار میکنم و اجباراً باید در مقابلش تعظیم هم بکنم؟» . چمران با وجود این که در شرایط مالی نامناسبی به سرمیبرد و پیشنهاد دکتر مجتهدی از نظر مالی و شرایط کاری بسیار مناسب بود، و همچنین نسبت به اثربخش بودن فعالیت سیاسی در خارج از کشور ناامید بود، اما دعوت برای بازگشت به کشور را نپذیرفت و رد هم نکرد . نتیجه این شد که ساواک تقریباً یک ماه منتظر ورود چمران بود و عکس او میان دوایر امنیتی کشور پخش شد و تذکرات امنیتی لازم دربارهی او ابلاغ شد ، اما چمران به وطن بازنگشت. برخی براین باورند که تمایل شهید دکتر چمران به بازگشت به وطن صرفاً به قصد ارزیابی عکسالعمل حکومت و ساواک نسبت به خود، و همچنین ایجاد پوشش امنیتی برای ادامهی فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی بود .
با وجود تمام این مصائب، چمران در این دوره بیکار ننشست. او در بدو ورود به امریکا و در شرایطی که هنوز کاری برای خود نیافتهبود در فکر انتشار جزواتی فکری برای استفاده مبارزان بود . او در عین ناامیدی، روحیه خود را از دست نداد و کماکان به فعالیت-های اعتراضی در سایر نقاط دنیا نظر داشت. در اردیبهشت 1347 در جمع سازمان دانشجویان شمال کالیفرنیا درباره مالکوم ایکس و جنبش سیاهان امریکا به عنوان یک الگو صحبت کرد ، یا در جلسه جبهه ملی سنفرانسیسکو دربارهی عبرت گرفتن از فعالیتهای دانشجویان فرانسه و عدم تکرار اشتباهات آنها در صورت وقوع انقلاب سخنرانی کرد . او همچنین به همراه همفکرانش انجمن اسلامی پزشکان امریکا و کانادا، انجمن اسلامی شهر هیوستون (تگزاس) و اولین مسجد تگزاس را تاسیس کرد . او که اولین عضو افتخاری مادامالعمر شورای مرکزی سازمان دانشجویان ایرانی در امریکا بود، پس از بازگشت به امریکا شرایط جدید را ناراحتکنندهیافت؛ نیروهای چپی اکثریت را در سازمان به دست آوردهبودند. او که همواره اهل بحث استدلالی بود و در این وادی بسیار توانمند ظاهر میشد ، ابتدا به صورت مرتب در جلسات سازمان حاضر میشد و وضعیت را چنین توصیف میکند:«بحثهای تندی بین ما و چپیها درمیگیرد. نظیر نیویورک چند سال پیش، با این تفاوت که اینجا کاملاً تنها هستم» . او اما پس از چندی حضورش را بیفایده میبیند و سازمان را رها میکند و بیشتر تواناش را مصروف انجمن اسلامی میکند. او در آغاز سال 1349 مینویسد:«متاسفانه وضع سازمان دانشجویان [ایرانی] خیلی بد شده، اکنون چپیها 100% در برکلی اکثریت آوردهاند ... من یک سالی است که به خانه ایران نرفتهام » . چمران جدای از ناامیدی که نسبت به سازمان داشت، به دلیل تجربهای که در مصر کسب کردهبود نگاهی پختهتر به مسایل داشت:«وقتی ما در جلسات آنها شرکت میکنیم یک احساس برتری داریم که میدانیم کجای مساله خراب است. آن را لمس کردهایم. این تئوری نیست و به دیگران نمیتوانیم حالی کنیم ولی خود احساس میکنیم و شمّ به خصوصی پیدا کردهایم. چون لااقل دو سال زندگی پرماجرا ولی سکوتآمیز را در این راهها طی کردهایم» . با این وجود برای مبازران برنامهی آموزش عملی در صحرا برگزار میکرد و معتقد بود:«خود میدانم که درد ما با این داروها درمانپذیر نیست ولی دیگران را نمیخواهم دلسرد کنم» .
او در این دوره به جز فعالیتهای فوقالذکر، برای بزرگداشت جهانپهلوان تختی سخنرانی کرد و جزوهای منتشر نمود ، نسبت به برگزاری اجلاس سازمان جهانی دفاع از حقوق بشر در ایران اعتراض و در کنسولگری ایران در سنفرانسیسکو تحصن کرد .
او در دورهی دوم حضور در امریکا آرام و قرار نداشت و گویی از درون ناآرام بود و متحمل رنج و سختیهای روحی بود. این البته طبیعی به نظر میرسد؛ چمرانی که در دورهی نخست اقامت در امریکا- که همزمان با رونق فعالیتهای علمی و مبارزاتیاش بود- از «زندگی ملالتبار» شکوه میکرد، چگونه میتوانست رکود و سرخوردگی سالهای پایانی دههی 1340 را تحمل کند؟ او که در انتظار فرصتی برای گریز از وضع موجود بود، بیدرنگ دعوت امام موسی صدر را برای ادارهی مدرسهی تازهتاسیس صور در لبنان پذیرفت. او این دعوت را فرصتی برای ایجاد یک پایگاه منطقهای برای سازماندهی فعالیتهای مبارزاتی علیه رژیم شاه به حساب آورد و در تیر ماه 1350 امریکا را به مقصد لبنان ترک کرد تا فصلی پرحادثه را به زندگی ناآرامش بیفزاید.
******************
مصطفی چمران فرد غریبی بود و حیات خود را در غربت گذراند. مقصود غربت جغرافیایی نیست؛ در دستنوشتهی ناتمامِ بیتاریخی که پس از انقلاب نوشتهشدهاست و از او بهجا مانده، حیران و پرسان است که «راستی وطنم کجاست؟» و شکوه میکند به خداوند از بیگانگی مردم در هر کجای این کرهی خاکی که پا گذاشتهاست. و کسی این حرف را میزند که توصیفات دوستاناش و برادراناش و حتی ماموران ساواک از او جملگی مشابه و مثبت بودهاست. او نمیدانست که پس از ترک این دنیا نیز غربت ناماش را رها نخواهد کرد و یادش غریب خواهد بود؛ چنان که امروز، با گذشت بیش از سی سال از درگذشتاش و 34 سال از انقلاب اسلامی، چنان غریب مانده که هنوز جامعترین مرجع برای کنکاش در احوالات او پروندهاش در ساواک است.
منابع:
1 . زندگینامه شهید دکتر مصطفی چمران؛ سایت بنیاد شهید چمران.
2 . مصاحبهی شهید چمران با روزنامه کیهان مورخ 27/5/1358. به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، به کوشش دکتر ابراهیم یزدی، 1383، تهران:بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان، ص327.
3 . همان، ص 326.
4 . ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهد یاران، دوره جدید، شماره 37، آذر 1387، گفت و گو با نصرالله چمران، ص 15.
5 . مصاحبه مهندس مهدی بازرگان با نشریه جاما مورخ 4/4/1360، به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 95.
6 . مصاحبهی شهید چمران با روزنامه کیهان مورخ 27/5/1358. به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 327.
7 . کاتوزیان، محمدعلی (همایون)، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، تهران: مرکز، چ2، 1378، صص 261و262.
8 . بهادرینژاد، مهدی، استاد دانشگاه زندگی، به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 185.
9 . همان، ص 185.
10 . ماهنامه شاهدیاران، شماره 37، گفت و گو با مهدی چمران، ص 14 .
11 . مصاحبه مهندس مهدی بازرگان با نشریه جاما مورخ 4/4/1360، به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 96.
12 . طباطبایی، صادق، جنبش دانشجویی خارج از کشور پس از خرداد 1342، پژوهشنامه متین، شماره 5 و 6، زمستان 1378 و بهار 1379، ص 366.
13 . مصاحبهی شهید چمران با روزنامه کیهان مورخ 27/5/1358. به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص327.
14 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 29.
15 . نامه 8 اسفند 1340 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 338.
16 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، 1378، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 41.
17 . همان، صص 38 و 39.
18 . شهيد چمران نخستين دانشمند ايراني «پلاسماي هستهاي» در جهان است، مصاحبه رضا امرالهی با خبرگزاری فارس، 31/3/1389.
19 . چمران، مصطفی، خدا بود و دیگر هیچ نبود، به کوش مهدی چمران، 1380، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 35.
20 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، ص 40.
21 . همان، ص41.
22 . همان.
23 . همان.
24 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 29.
25 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، صص 44و 46.
26 . نامه 26 اردیبهشت 1341 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 343.
27 . صابری، مهدی و غروی، سیدعلیاصغر، مختصری از حیات شهید دکتر مصطفی چمران، به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 102.
28 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 29.
29 . همان، ص30.
30 . چمران، خدا بود و دیگر هیچ نبود، ص 21.
31 . همن، ص 31.
32 . همان، ص 22.
33 . بهادرینژاد، مهدی، استاد دانشگاه زندگی، به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 187.
34 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 32.
35 . همان.
36 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، ص 55.
37 . همان، ص 56.
38 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، صص 33 و 34.
39 . صابری و غروی، مختصری از حیات شهید دکتر مصطفی چمران، به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 105.
40 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 37.
41 . آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نی، 1377، ص 569.
42 . نامههای مورخ اسفند 1339، 13 بهمن 1345 به ابراهیم یزدی و نمه مورخ 11 فروردین 1349 به محمد نعمتاللهی یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، صص 338، 466، 467 و 485.
43 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، ص 177.
44 . عظیمینژادان، بیتا، شاه در آیینه شاه، تهران: نگاه معاصر، 1388، ص 207.
45 . میلانی، محسن، شکلگیری انقلاب اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران:گام نو، 1381، صص 113و 114.
46 . نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، تهران: رسا، چ4، 1373، ج1، ص 377.
47 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 38.
48 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، صص 381 تا 447. در میان نامههای این دوره دو نامه دیده میشود که با امضای کامران ارسال شدهاست.
49 . یمین، یوسف، از نگاه دوست، به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 156.
50 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، ص 75.
51 . نامه مورخ 13 تیر 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 454.
52 . نامههای سال 1345 مورخ 13 تیر، اول مهر، 8 آذر، 16 آذر و نامهای دیگر در اواسط در سال 1345 و 19 فروردین 1349 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، صص 454، 458، 460، 462، 463 و 487.
53 . نامه مورخ اول مهر 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 458.
54 . نامه بی تاریخ در اواسط 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص460.
55 . نامه مورخ 8 آذر 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص462.
56 . نامه مورخ اول مهر 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 457.
57 . نامه مورخ 13 تیر 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، صص 446 و 453.
58 . همان، صص 452 و 453.
59 . نامه مورخ 23 فروردین 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 469.
60 . نامههای مورخ 13 بهمن 1345 و 23 فروردین 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، صص 465 و 469.
61 . نامه مورخ 13 بهمن 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 465.
62 . همان، ص466.
63 . نامه مورخ 30 اردیبهشت 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، صص 470 و 471.
64 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، ص 121.
65 . همان، ص 130.
66 . همان، ص 79.
67 . نامه مورخ 29 مرداد 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 476.
68 . نامه مورخ 30 اردیبهشت 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص471.
69 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، صص 82 تا 94.
70 . همان، ص 77.
71 . نامه مورخ 13 تیر 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 454.
72 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، صص 111و 112.
73 . همان، صص 122و 123.
74 . یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 45.
75 . ماهنامه شاهدیاران، شماره 37، گفت و گو با مهدی چمران، ص 14.
76 . نامه مورخ 29 مرداد 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 480.
77 . نامه مورخ 19 فروردین 1349 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 488.
78 . نامه مورخ اول مهر 1345 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 458.
79 . نامه مورخ 13 بهمن 1346 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 465.
80 . نامه مورخ 19 فروردین 1349 به ابراهیم یزدی، یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 490.
81 . شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک 11)، ص 108.
82 . مصاحبهی شهید چمران با روزنامه کیهان مورخ 27/5/1358. به نقل از یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، ص 329.
تعداد بازدید: 2367