06 تیر 1391
تاریخ نگاری محلی انقلاب اسلامی چند سالی است که با استقبال نویسندگان و مراکز پژوهشی روبرو شده است. البته میتوان انتشار کتاب انقلاب اسلامی مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی توسط رمضانعلی شاکری در سال 1359 را از اولین کتابها از این دست نامید؛ کتابی مستند که در سالهای بعد مورد استناد فراوان تاریخ نگاران انقلاب اسلامی قرار گرفت.
در سالهای اخیر نیز مراکزی همچون موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات و ... در این عرصه کتابهایی مانند خمین در انقلاب، تبریز در انقلاب و... منتشر کردهاند.
انتشار این کتابها کمک شایانی به ترسیم فعالیتهای انقلابیون و حکومت پهلوی در نقاط مختلف کشور میکند و از طرفی این آثار که بعضاً توسط پژوهشگران ونویسندگان محلی تدوین میشود با توجه به دسترسی آنان به خاطرات مبارزان، منابع محلی (خصوصاً نشریات) و اسناد محلی (شهربانی و کلانتریها و ...) و اسناد و تصاویر میتواند به منبعی دست اول برای سایر پژوهشگران تبدیل شود.
اما در این بین آثاری منتشر میشود که از غنای زیادی برخودار نیستند و نه تنها کمک شایانی به تاریخ نگاری محلی نمیکند بلکه با انعکاس ناقص حوادث به منبعی ناقص درباره مبارزات محلی تبدیل میشود.
اخیراً کتابی تحت عنوان روزشمار انقلاب اسلامی در خوزستان منتشر شده است. این کتاب به انتشار اخبار انقلاب در شهرهای مختلف استان خوزستان از اول فروردین 1356 تا 12 فروردین 1358 پرداخته است.
در این جا کتاب از جهات مختلف بررسی میشود:
الف) مقطع زمانی انتخاب شده (1/1/1356 تا 12/1/1358):
از حجم حدود 330 صفحهای کتاب روزشمار حدود 300 صفحه به سال 1357 و حدود 30 صفحه به سالهای 1356 و 1358 اختصاص پیدا کرده است. این نکته از دو جهت قابل توجه است:
اول اینکه این اختلاف میتواند ناشی از عدم دسترسی نویسنده به اطلاعات سال 1356 باشد. و دوم اینکه واقعاً تحولات در سال 1356 آنقدر اندک بوده که یک دهم سال 1357 را شامل میشده است. برای هر دو احتمال نیز راهحلهایی وجود دارد. یکی از آنها این است که نویسنده با استفاده از منابع گوناگون سعی در فراهم کردن اطلاعات از استان خوزستان در سال 1356 میکرد و اگر واقعاً اطلاعاتی یافت نمیشد نشانه این بود که مقطع زمانی درست انتخاب نشده است.
ب) متن روزشمار:
در این کتاب به اخبار عادی و حوادث انقلابی در شهرهای مختلف استان خوزستان به صورت روزشمار پرداخته شده است که تقریباً در اکثر موارد نقل قول مستقیم است.
اولین خبر این روزشمار مربوط به آغاز اردوی جوانان شیر خورشید در 7/1/1356 در خوزستان است. تا تاریخ 1/8/1356 خبری از اقدامات گروههای مخالف حکومت پهلوی در استان خوزستان نیست و در این روز در خبری از برپایی تظاهرات پس از مجلس ترحیم آیتالله سید مصطفی خمینی آمده است. اما آیا واقعاً در همان روز اول آبان 1356 در آبادان مراسمی برپا شد؟ یا آنکه در روزهای بعد این مراسم برگزار شده بود؟
در صفحات مختلف، تاریخ شاهنشاهی (2536-2537) آمده است و توضیحی برای تبدیل آن به تاریخ شمسی نیست.
در ابتدای هر روزتاریخ شمسی به همراه تاریخ میلادی آمده است در حالی که در تقویم تاریخ انقلاب اسلامی تاریخ قمری (محرم، صفر، عید فطر،تاسوعا، عاشورا و اربعین و ...) جایگاه ویژهای دارد.
خواننده انتظار دارد درباره حوادث سینما رکس آبادن در 28مرداد1357 و کشتار مردم اهواز در 27دی1357 و ... به اطلاعات تازهتر و بیشتر از سایر منابع منتشر دست یابد اما اینگونه نیست. و درباره آتش سوزی سینما رکس آبادن به دو خبر اکتفا شده است.
برخی خبرها نیز به گویا سازی احتیاج دارند که از آن غفلت شده است.
ج)منابع:
با نگاهی به پینوشتها مشخص میشود اکثر منابع، نشریات هستند که برای نگارش روزشمار طبیعی به نظر میرسد. اما اگر نویسنده میتوانست به نشریات محلی دست یابد بهتر بود. تعدادی کتاب نیز جزو منابع است که غالباً از اعتبار خوبی برخودار است، اما از تاریخ شفاهی و اسناد محلی کمتر استفاده شده است. یکی از ویژگیهای کتابهای تاریخ محلی استفاده از خاطرات و اسناد محلی است.
ضمناً برخی از مطالب و تصاویر کتاب، از مجموعه کتابهای روزشمار انقلاب اسلامی منتشر شده در حوزه هنری استفاده شده است که در ارجاعات، به جای ذکر کتاب، به پانوشتهای ارجاع داده شده که نشان از عدم امانتداری میکند.
د)تصاویر و اسناد:
این بخش یکی از ضعفهای عمده کتاب است. تصاویر کتاب شامل عکسهایی از اشخاص، حوادث، اسناد، بریده نشریات و .. است که از نظر کیفیت مطلوب نیست و تعداد آن کم است.
1- اشخاص: اولین عکس مربوط به آیتالله سید مصطفی خمینی است که از کیفیت خوبی برخودار نیست. در زیر نویس برخی از تصاویر نیز سمت افراد پس از انقلاب آمده است. مثلاً صفحه 72 مسئول حزب جمهوری اسلامی بهبهان.
2- حوادث: تعداد اندک است وبرخی بریده شده از نشریات.
3- اسناد: اسناد باز نشر است و از کیفیت پایینی برخودارند.
4- بریده نشریات: برخی برشها ناقص است و برخی نیز زیرنویس ندارند.
ه) پانوشتها:
با دقت در متن روزشمار و پانوشتها مشخص میشود برخی پانوشتها اشتباه هستند:
در صفحه 166 خبری به نقل از خبرنگار روزنامه کیهان آمده است اما در پانوشت 123 مربوط به این خبر نام روزنامه رستاخیز آمده است.
در صفحه 171 خبری به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات آمده است اما در پانوشت 123 مربوط به این خبر نام روزنامه کیهان آمده است.
در پانوشت 576 نیز به روزنامه جمهوری اسلامی با تاریخ نشر 20/11/1356 (پیش از انقلاب) استناد شده است، در حالی که این روزنامه در سال 1358 منتشر میشد.
در برخی پانوشتها نیز به زندگینامه افراد پرداخته شده است که مبنای انتخاب این افراد برای نگارش زندگینامه مشخص نسیت و زندگی نامه های فوق نیز ناقص هستند.
و) صفحهآرایی و طرح جلد و قطع کتاب:
صفحهآرایی کتاب تقریباً مثل کتاب روزشمار انقلاب اسلامی است. اگر در یک سمت نام کتاب و در سمت دیگر تاریخ روزشمار میآمد بهتر بود.
طرح جلد اگر متناسب با حوادث خوزستان خصوصاً حوادث شاخصی چون سینما رکس آبادن یا چهارشنبه سیاه میبود بهتر بود. عکسهای استفاده شده مربوط به فرار شاه است.
کتاب از قطع مناسب برخودار است.
کتاب از حروفچینی مناسبی برخودار نیست و اکثراً نیم فاصلهها رعایت نشده است. برخی گیومهها نیز بسته نشده است. در برخی موارد نیز اشکالات تایپی وجود دارد.
در صفحه شش کتاب روزشمار انقلاب اسلامی در خوزستان آمده است :«در روند پیروزی انقلاب اسلامی پس از استان تهران و شهر قم، استان خوزستان مهمترین و تاثیرگذارترین استان در تسریع روند پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.» اما با خواندن این روزشمار این سخن مورد تردید قرار میگیرد؛ برای نمونه در حالی که در سراسر ایران مردم در شهرها و روستاها در روز اربعین (29/10/1357) دست به تظاهرات میلیونی زدند در کتاب فوق هیچ اشارهای به تظاهرات مردم شهرها و روستاهای استان خوزستان نشده است!
در واقع خوزستان یکی از استانهای تاثیرگذار در پیروزی انقلاب اسلامی ایران است، اما در کتاب روزشمار انقلاب اسلامی در خوزستان به شکل شایسته این تاثیرگذاری تبیین نشده است.
در پایان مقاله حاضر روزشماری از حوادث روزهای چهارشنبه سیاه (27دی1357) و اربعین (29دی1357) با توجه به منابع موجود در آرشیو دفتر دبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری به مردم شهید پرور استان خوزستان تقدیم میشود:
روزشمار چهارشنبه27 دى 1357/ 18 صفر 1399/ 17 ژانويه 1979
تظاهرات امروز مردم اهواز با يورش نظاميان به خاك و خون كشيده شد.
كاملترين گزارش درباره وقايع امروز اهواز در كتاب انقلاب اسلامى به روايت اسناد ساواك منتشر شده است. در اين گزارش كه براساس تحقيقات و مشاهدات عينى و مصاحبه با مجروحان حادثه تهيه شده چنين آمده است: «پس از خروج شاه از ايران در 26/10/1357، فرماندارى نظامى اهواز در ساعات منع عبور شبانه اقدام به برداشتن چهار مجسمه شاه و پدرش در نقاط زير مىنمايند: ميدان مجسمه، ميدان راه آهن، جلوى دانشگاه جندىشاپور، ميدان لشكر و مجسمه نيمتنه واقع در باغ ملى.
شهر از صبح زود روز 27/10/1357 از تمام نيروهاى انتظامى اعم از پليس و فرماندارى نظامى تخليه شده بود. دانشگاه جندىشاپور به مناسبت بازگشايى دانشگاه از مردم اهواز دعوت به عمل آورده بود كه ساعت 10 صبح در سالن دانشكده تربيت بدنى حاضر شوند و از طرف ديگر در حسينيه اعظم، در مركز شهر نيز طبق معمول روزانه از ساعت 10 صبح مجلس وعظ برقرار بوده است. به قرار تحقيقات انجام شده تعدادى از نيروهاى فرماندارى نظامى پس از سخنرانى استاندار خوزستان [بقراط جعفريان] تحريك شده در چهار دسته راهى شهر مىشوند. عدهاى به طرف جنوب غربى (كمپلو) مىروند و دستهاى به طرف دانشگاه جندىشاپور عزيمت مىنمايند و گروهى ديگر به مركز شهر و اطراف حسينيه اعظم حركت [مىكنند] و يك اكيپ نيز به طرف جنوب شرقى (خيابان زند و غضنفرى) مىروند. گروههاى اعزامى در سر راه خود ضمن تيراندازى هوايى و زمينى هرچه در سر راه خود مىيابند به آتش كشيده و تخريب مىنمايند.»
در ادامه اين گزارش به اقدامات اين چهار گروه در كشتار مردم و تخريب شهر اشاره شده است. گروه اول ساعت 11 به دانشگاه جندىشاپور رسيد و با كمك گارد دانشگاه خودروهاى مدعوين را به آتش كشيد. در اين يورش خودرو داعىپور، عضو جمعيت حقوقدانان نيز به آتش كشيده شد. سپس ماموران با پرتاب گاز اشكآور و تيراندازى هوايى و زمينى به اجتماع پنجاه هزار نفرى در دانشگاه جندىشاپور حمله كردند. چماقداران نيز در ضرب و شتم مردم به يارى ماموران نظامى شتافتند. در اين يورش عدهاى شهيد و مجروح شدند. گروه دوم نظاميان به مركز شهر و حسينيه اعظم رفتند و آنان نيز به شيوه گروه اول رفتار كردند. در ابتدا چند خودرو را با تانك له كردند. آنان سپس به شهردارى اهواز رفتند و تعدادى از كارگران را سوار بر كاميونهاى ارتشى كردند. سپس مهندس پيدايش و مستوفى از معاونان شهردارى و چند كارمند را سوار كاميون كرده و جاويد شاه گويان در مسير همه چيز را به آتش كشيدند و پس از ورود به ميدان مجسمه شروع به غارت و به آتش كشيدن تمامى مغازههاى مسير خود در ميدان مجسمه، خيابان شاهپور، خيابان پهلوى، خيابان 24 مترى، خيابان نادرى و خيابانهاى فرعى آن كردند و در اين اقدامات از حمايت اوباش چماقدار و تعدادى از افسران و ماموران شهربانى برخوردار بودند. آنان در اين مسير چند نفر را كشته و عدهاى را مجروح كردند
ماموران نظامى وقتى به حسينيه اعظم رسيدند گروه كثيرى از مردم مشغول گوش دادن به سخنرانى آقاى پيشوايى بودند. در اين هنگام ماموران به سوى مردم آتش گشودند و چند نفر را كشته و مجروح كردند. سپس حدود سه هزار نفر را در داخل حسينيه اعظم محاصره كردند. مردم از داخل حسينيه درخواست آمبولانس كردند و به گفته دكتر مدنى، رئيس شبكه آمبولانس رازى چند آمبولانس اعزام شد اما ماموران يك آمبولانس را اشغال كردند و از داخل آن به سوى مردم تيراندازى كردند. گروه سوم ماموران نيز به همان شيوه گروه اول و دوم به طرف باغ شيخ و خيابان غضنفرى (جنوب شرقى شهر كه پرجمعيت است) حركت كردند. آنان سيزده خودرو را با تانك له كردند. ماموران كه از همراهى پاسگاه ژاندارمرى پل سوم و اراذل و اوباش محله بد نام اهواز (كوى آشنا) اعم از زن و مرد برخوردار بودند به غارت اموال و قتل و جرح مردم پرداختند. گروه چهارم به طرف كمپلو رفتند و سه خودرو را آتش زدند سپس با تانك به مغازهها و منازل افراد حمله كردند. آنان مردم را وادار به شعار گفتن به نفع شاه مىكردند و هر كس اطاعت نمىكرد مضروب مىشد و خودرواش را خرد مىكردند.
در ادامه همين گزارش آمده است با توجه به مراتب فوق استنباط مىشود كه اين برنامه از قبل تنظيم شده بود و از نوع برنامههايى بود كه در ديگر شهرهاى ايران مانند كرمان، كرمانشاه، نهاوند،... پياده شده بود و گفته استاندار خوزستان (جعفريان) كه عدهاى از مردم به سربازان و درجهداران حمله كردند و آنان را خشمگين ساخته و كنترل از دست آنها خارج شده است، صحيح نيست زيرا در اين روز هيچگونه حمله و توهينى از سوى مردم به ماموران نشد و به گفته شاهدان عينى تا ساعت 10 صبح در دست هر يك از سربازان يك شاخه گل ميخك بود كه از طرف مردم به آنها اهدا شده بود. حتى در چند مورد مردم بالاى تانكهاى مستقر در امانيه (نزديك استاندارى) رفته و دسته گل روى تانكها گذاشته بودند و همكارى ژاندارمرى و شهربانى در اين روز گواه برنامهريزى شده بودن عمليات امروز است.
در ادامه اين گزارش فهرست 47 مغازه كه در نقاط مختلف شهر خسارت ديده و يا تخريب شدهاند آمده است. سپس اسامى مجروحان حادثه بدينشرح آمده است 1ـ منصور كرد زنگنه 2ـ جمشيد محمديان 3ـ عبدالزهرا عزيزى 4ـ قدرت زبيدى 5ـ عزيزالله طالبى 6ـ الياس محمدى 7ـ عبدالحسين باوى 8ـ محمدرضا محمدى 9ـ حسن حيدرى 10ـ غلامرضا عبدالرسولى 11ـ اكبر راكى 12ـ يوسف جعفرى 13ـ غلامرضا درويشزاده 14ـ جمشيد آيتى 15ـ محمدحسن كشميرى 16ـ محمدرضا بيات 17ـ صغرى بروفه 18ـ رضا بروفه 19ـ ناهيد اخوان 20ـ كريم شريفى 21ـ بهرام حيدرى 22ـ اسماعيل صالحوندى 23ـ حسين صادقى 24ـ يارالله بنىطرف 25ـ خانم ايران خانى هريزانى 26ـ خانم سواعدى 27ـ نگراوى (پسر پنج ساله) 28ـ زهرا سعيداوى 29ـ هله عقيلى 30ـ حسن سالمى 31ـ عبدالحسين حردانى خياط 32ـ ذبيح زاهكى 33ـ محمدرضا رفيعى 34ـ حميد ليسى 35 ـ خرمى 36ـ رمضان محبى 37ـ بهروز مثنوى 38ـ غلامرضا رضايى ناصرى 39ـ نعمتالله بديعى 40ـ على كريمى 41ـ شاهرخى 42ـ سيدمجتبى دهكردى 43ـ شاهرخ مژدهى 44ـ هدايت 45ـ مهراب نيكسهرابى 46ـ منصور شمالىنسب 47ـ نعمت ربيعى درگاه 48ـ قربانعلى طالبى 49ـ باقر مسعودى 50ـ فرجالله رحمتى 51ـ خانم ابراهيمى 52ـ مصطفى دهقان 53ـ نصرالله نظافت 54ـ محمدصادق صباغى 55ـ احمد خسروى 56ـ بيگم جان جعفرى 57ـ غلام پارياب 58ـ اميرحسين احمدى 59ـ جواد گلشنزاده 60ـ موسى چمنآور 61ـ محمدكاظم يادگار 62ـ محمود مينايى 63ـ مهدى راسخ 64ـ احمد بهرامى 65ـ داود فيلى 66ـ سعيد نورانى 67ـ مصطفى توكلىزاده 68ـ بهزاد كمينزاده 69ـ راشدى. در ادامه اين سند فهرست شهداى اين حادثه بدينشرح نقل شده است: «1ـ ابراهيم درويشى 2ـ هوشنگ خوانسارى 3ـ عظيم ذاكرزاده....»
حادثه امروز اهواز در مطبوعات كشور بازتاب گستردهاى داشت. روزنامه اطلاعات در صفحه اول شماره امروز خود نوشت: پيشازظهر امروز هنگامى كه دهها هزار نفر از مردم اهواز در خيابانها تظاهرات آرامى برپا كرده بودند ناگهان ماموران انتظامى به سوى آنها آتش گشودند. به گفته مردم نظاميان در ساعت 11 امروز هنگامى كه مردم در اوج جشن و سرور در ميدانها، خيابانها و مساجد بودند به آنان حمله كردند و لشكر 92 زرهى اهواز نيز با تانكها به مردم يورش برد. خبرنگار روزنامه كيهان هم از اهواز گزارش داد كه چماقداران در خيابانهاى نادرى، پهلوى، سىمترى و رضاشاه مردم را به باد كتك گرفتند. نظاميان حتى در حسينيه اعظم را از جا كندند و با هجوم به دانشگاه جندىشاپور عدهاى را شهيد و مجروح كردند. به نوشته روزنامه كيهان هنگام حمله نظاميان به دانشگاه جندىشاپور، حجتالاسلام ابوالقاسم خزعلى در حال سخنرانى براى مردم بود. نظاميان در حين حمله به مردم فرياد میزدند جاويد شاه. شاه بايد برگردد. در مقابل، مردم فرياد «الله اكبر» سردادند.
يكى از نظاميان كه در روز حادثه در لشكر 92 زرهى اهواز حضور داشت درباره چگونگى حادثه به خبرنگار روزنامه كيهان گفت؛ ساعت 9 صبح تظاهراتى به نفع شاه توسط درجهداران قديمى در پادگان برپا شد. در اين زمان گروهى از سربازان وظيفه عليه رژيم تظاهرات كردند. در اين بين تيمسار شمس تبريزى ـ فرمانده لشكر اهواز و فرماندارى نظامى اين شهر ـ سعى كرد آنان را آرام كند، اما درگيرى بين دو طرف آغاز شد و گروهى سوار بر تانك به سوى شهر هجوم آوردند.
روزنامه آيندگان نيز در گزارشى با عنوان «يورش سربازان به مردم اهواز» نوشت طبق آمار بيمارستانها چهارده نفر كشته و 63 نفر به شدت مجروح شدند. همچنين دهها خودرو توسط تانكها له شده و يا به آتش كشيده شدند. خبرنگار آيندگان افزود هنگامى كه مردم اهواز در ساعت 11 صبح چراغهاى خودروهاى خود را روشن كرده بودند و به توزيع شيرينى و شكلات مشغول بودند سربازان به يكباره از پادگانهاى خود خارج شده و در مسير خيابانهاى امانيه، لشكر، كمپلو، لشكرآباد، نادرى، 24 مترى و رضاشاه كبير به سوى مردم آتش گشودند. آنان خودروهايى را كه عكس امام خمينى روى آنها چسبانده شده بود واژگون و شيشههاى آن را خرد مىكردند، نظاميان حتى كودكان شش تا ده ساله را مجبور مىكردند كه جاويد شاه بگويند و براى تهديد كودكان در كنار گوش آنان شليك مىكردند.
شاهدان به خبرنگار آيندگان گفتند در اين درگيرى بيش از 180 نفر كشته و مجروح شدند. مجروحان در بيمارستانهاى كورش كبير، جندىشاپور، پارس و رازى بسترى شدند. خبرنگار آيندگان درباره انگيزه حمله ماموران به مردم گفت كه به گفته شاهدان عينى صبح امروز در پى سخنرانى فرماندار نظامى اهواز پيرامون رفتن شاه از كشور چند تن از درجهداران تحريك شدند كه با مردم مقابله كنند اما با ممانعت فرماندار روبهرو شدند. با اين حال [آنان] به اسلحهخانه رفتند و بدون حساب و كتاب اسلحه و فشنگ برداشتند و به مردم حمله كردند.
خبرنگار آيندگان افزود در حمله نظاميان 27 خودرو به آتش كشيده شد و شيشههاى 94 خودرو به شدت آسيب ديد و به بيش از يكصد خودرو آسيب رسيد. همچنين شيشههاى بيش از هزار خودرو كه سرنشينان آنها از گفتن «جاويد شاه» خوددارى كرده بودند به وسيله قنداق تفنگ خرد شد. خبرنگار روزنامه كيهان از اهواز گزارش داد كه در تظاهرات خونين امروز 22 نفر كشته و 80 نفر مجروح شدند.
خبرنگار كيهان اسامى برخى از شهدا را به اين شرح اعلام كرد: «ابوالقاسم حميدى، خانم شهريارى، على بيت سياح (چهارده ساله محصل)، احمد پوراحمدى (درجهدار)، محسن منصورى، رحيم كوكبى، عباس مسائلى، ابوالقاسم شكرريز (شانزده ساله)، استوار سليمان ماه شرفى.»
سرآنتونى پارسونز ـ سفير انگلستان در تهران ـ در كتاب غرور و سقوط درباره حادثه اهواز نوشت: «نيمى از يك گردان نظامى به خيابانهاى اهواز يورش بردهاند. آنها به وسيله تانكهاى چيفتن به خيابانهاى شهر سرازير شده و بدون استثنا مردم را به گلوله بسته بودند و فرياد مىزدند «جاويد شاه» و «شاه بايد برگردد» و در اين حادثه تعداد زيادى از مردم غيرنظامى كشته شدند.»
سفارت امريكا در تهران نيز در گزارشى به وزارت امور خارجه نوشت سربازان با تانكها به سوى خيابانهاى شهر حركت كردند و خودروها را له كردند و به سوى مردم تيراندازى كردند. در اين گزارش تعداد كشتهشدگان سى نفر اعلام شده است.
راديو لندن در ساعت 45/19 گفت كه نظاميان در اهواز با تانكها به سوى مردم حمله كردند و تعداد كشتهشدگان را بين ده تا بيست اعلام كرد. به گفته راديو بىبىسى شاپور بختيار به شدت اين گزارش را رد كرد و گفت نهتنها در اهواز كسى كشته نشده است بلكه وضع در اهواز و بقيه مناطق آرام است.
به گزارش خبرنگار روزنامه كيهان دكتر كريم لاهيجى ـ سخنگوى جمعيت حقوقدانان ـ اعلام كرد: براساس آخرين آمار در اهواز حداقل هفده نفر شهيد و 63 نفر مجروح شدهاند. همچنين بيش از دويست خودرو به وسيله تانكها درهم كوبيده شده است. دكتر لاهيجى افزود به گفته شاهدان يكى از علل درگيرى در اهواز، اختلاف استاندارى و فرماندارى نظامى در مورد پايين كشيدن مجسمههاى شاه به وسيله ماموران فرماندارى بوده است. روزنامه كيهان در ادامه اسامى مجروحان را با ذكر نام بيمارستان آورده است و اسامى شهدا را به اين شرح اعلام كرد: «عظيم ذاكرزاده، حمزه ساكى، محمد بنىطرف، على درويش و محمدعلى طرف.»
ولىالله فوزى تويسركانى سالها بعد از اين حادثه در كتاب حماسههاى اسلامى ملت به رهبرى امام خمينى نوشت به گفته شاهدان عينى هنگام هجوم ماموران نظامى به مردم حتى از درون چند خودرو شخصى بدون پلاك نيز به مردم تيراندازى شد و فوزى تويسركانى براساس آمار بيمارستانى، تعداد شهدا را 28 نفر و مجروحان را بيش از هشتاد نفر اعلام كرد و افزود نظاميان حتى مراكز پزشكى را هم در امان نگذاشتند و به سوى بيمارستانها و مركز انتقال خون تيراندازى و داروخانه ايران را تخريب كردند.
در كتاب خوزستان همگام با انقلاب از حادثه امروز اهواز با عنوان «چهارشنبه سياه» ياد شده است. در اين كتاب دوازده صفحه به شرح حادثه امروز اهواز اختصاص يافته است. در بخشى از اين صفحات آمده است حدودا ساعت 9 صبح بود كه سپهبد جعفريان از كاخ استاندارى به طرف پادگان حركت كرد و وارد ستاد لشكر 92 شد. جعفريان در سخنانى به تحريك پرسنل نظامى و تشويق آنان براى دفاع از شاه پرداخت و با استفاده از تكنيكهاى روانشناسى آنان را تحريك كرد و گفت عراق به پاسگاههاى مرزى حمله كرده است و قصد دارد به سراسر ايران حمله كند. جعفريان از نظاميان خواست مجسمههاى شاه و پدرش را مجددا نصب كنند. او خطاب به نظاميان گفت خون و رگ و پوست و استخوان ما از شاه است. به مبارزه با مرتجعين و دشمنان اجنبى برخيزيد. آنان به ناموس شما چشم دوختهاند و به زنان و دختران شما تجاوز خواهند كرد و همه را خواهند كشت. لحظاتى پس از پايان سخنان جعفريان، پرسنل جاويد شاهگويان به سوى اسلحهخانهها يورش بردند و با شكستن و باز كردن در اسلحهخانهها سلاح و مهمات را تخليه و خود را مجهز كردند. سپس سوار تانكها و نفربرها شده راهى شهر شدند. گروهى از پرسنل هم كه موافق حمله به مردم نبودند موفق به جلوگيرى از حركت اين نظاميان نشدند. آنان برخى از خودروها را وادار به الصاق تصاوير شاه مىكردند و با هلىكوپترهاى نظامى به منظور ايجاد رعب و وحشت بر فراز آسمان شهر به پرواز درآمدند. گروهى از نظاميان نيز با يورش به بيمارستان رازى، پرسنل آنجا را وادار به جاويدشاه گفتن كردند و بدون توجه به حال بيماران به تيراندازى هوايى و شكستن در و پنجرههاى بيمارستان پرداختند.
امروز حوادثى مشابه حوادث اهواز در شهرهاى دزفول و انديمشك رخ داد. و اين روز نيز در اين دو شهر عنوان «چهارشنبه سياه» به خود گرفت. خبرنگار روزنامه اطلاعات از دزفول گزارش داد كه افراد ارتش به همراه چماقداران شهر را به آتش و خون كشيدند. يورش تانكها، نفربرها و خودروهاى ارتشى به شهر دزفول از ساعت 5 بعدازظهر آغاز شد. نظاميان در حالى كه فرياد «جاويد شاه» سرمىدادند. رهگذران و خودروها را به گلوله بستند و صدها خودرو را به آتش كشيدند و حتى چند خودرو را با سرنشينانش زير گرفتند و له كردند. به گزارش روزنامه اطلاعات اين حوادث تا نيمههاى شب ادامه داشت. اطلاعات آمار كشتهها را بيست نفر و مجروحان را چهل نفر اعلام كرد. خبرنگار روزنامه كيهان نيز با اشاره به حمله نظاميان به مردم از شهادت دستكم ده نفر و مجروح شدن بيش از سى نفر خبر داد. به گزارش كيهان ماموران مسلح در خيابانهاى اصلى شهر؛ امام خمينى (پهلوى)، دكتر على شريعتى (سىمترى جديد) و سيروس به طرف در و پنجرههاى منازل مردم تيراندازى كردند و تانكها نيز از روى خودروهاى پارك شده در خيابانها رد شدند. روزنامه كيهان از كشته شدن توفيق، مدير «هتل خوزستان» دزفول نيز در اين حوادث خبر داد و افزود مردم دزفول سراسيمه به خانهها و مغازههاى يكديگر پناه بردند و تا صبح بيدار و نگران بودند. به نوشته كيهان در دزفول نيز نظاميان در روز خروج شاه (26 دى) شبانه مجسمههاى شاه را پايين كشيده بودند. خبرنگار روزنامه آيندگان نيز از دزفول گزارش داد كه نظاميان چماق به دست در جريان حمله به مردم چهارده نفر را كشته و 23 نفر را مجروح كردند و شيشههاى مغازهها را شكستند. در همين حال اداره روابط عمومى ستاد بزرگ ارتشتاران اعلام كرد در دزفول عدهاى از تظاهركنندگان در اطراف سربازخانهها گرد آمده و با دادن شعار و پرتاب سنگ باعث ناراحتى پرسنل نظامى شدند و عدهاى از تظاهركنندگان به همسر يكى از درجهداران حمله كردند كه در نتيجه پرسنل نظامى تحريك شدند و از سربازخانه بيرون آمدند و برخوردى بين آنان و مردم رخ داد كه در اين حادثه شش نفر كشته و بيست نفر مجروح شدند. اين ستاد در پايان افزود: «ارتش به سهم خود از اين واقعه اظهار تأسف مىنمايد.» اما در اسناد منتشر شده در كتاب انقلاب اسلامى به روايت اسناد ساواك درباره اين حادثه آمده است كه فرماندار دزفول گفته است از ساعت 6 بعدازظهر تعدادى از درجهداران شروع به آتش كشيدن مغازهها و تيراندازى به سوى مردم كردهاند. سرگرد ترابىزاده، افسر كشيك فرماندارى اهواز، نيز اظهارات فوق را تاييد كرده است و از كشته شدن هجده نفر و زخمى شدن 35 نفر خبر داده است.
نظاميان در انديمشك نيز به سوى مردم حمله كردند. آنان به كوى چهارم آبان يورش بردند و به منزل هفت نفر از كارمندان سازمان آب و برق كه در آنجا ساكن بودند حمله كردند و شيشههاى آنها را شكستند و لوازم داخل اتاقها را تخريب كردند.
گروهى نيز در جاده انديمشك به اهواز راه مردم را سد كردند و چماقداران به خودروها حمله كردند.
----------------------------------------------------------------
روزشمار جمعه 29 دى 1357 (اربعين)/ 20 صفر 1399/ 19 ژانويه 1979:
مردم استان خوزستان امروز در تظاهرات روز اربعين به طور گسترده شركت كردند. به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از اهواز امروز بزرگترين راهپيمايى تاريخ خوزستان با شركت بيش از پانصد هزار نفر از مردم اهواز، عشاير و روستاهاى اطراف برگزار شد. اين راهپيمايى در زير بارش شديد باران ادامه يافت. راهپيمايان سپس در حسينيه اعظم گرد هم آمدند و در اين اجتماع آيتالله خزعلى در سخنرانى مفصلى با اشاره به كشتارهاى اخير مردم در شهرهاى اهواز، دزفول و انديمشك، خواستار بركنارى استاندار خوزستان شد.
كاركنان آب و برق استان خوزستان كه در جمع مردم حضور داشتند به همراه كاركنان برق تهران نيز در قطعنامهاى اعلام كردند در صورتى كه استاندار تغيير نكند برق سراسر كشور را قطع خواهند كرد. آنان همچنين وقايع روزهاى اخير در استان خوزستان را محكوم كردند. در همين حال اعلام شد كه به دنبال سفر هيئتى از سوى نخستوزير به اهواز براى بررسى حوادث خونين شهرهاى اهواز، دزفول و انديمشك، استاندار خوزستان (جعفريان) به تهران احضار شده است. يكى از مقامات نزديك به نخستوزيرى نيز گفت علت احضار سپهبد بقراط جعفريان به تهران قصور وى در انجام وظيفه بوده است و اين حداقل خطايى است كه او انجام داده است. دكتر عبدالرحمن برومند كه از طرف نخستوزير براى تهيه گزارش به اهواز رفته بود اعلام كرد كه جعفريان ديگر به خوزستان بازنخواهد گشت.
جامعه روحانيت اهواز امروز اعلاميهاى درباره فجايع اخير در اهواز منتشر كرد. در بخشى از اين اعلاميه آمده است: «بار ديگر دست جنايتكار حكومت استبدادى و غاصب از آستين ظلم و ستم عدهاى از ماموران ارتش بيرون آمد و برگ سياه ديگرى بر پرونده كثيف خود افزود و معناى حكومت سوسيال دمكرات را به ملت ايران و جهانيان نشان داد.» روحانيون اهوازى سپس ضمن اشاره به حوادث خونين روز 27 دى 1357 و كشتار مردم اهواز در حسينيه اعظم اعلام كردند كه اين حمله وحشيانه در زمانى رخ داد كه اعلاميه جامعه روحانيت مبنى بر حفظ نظم و مراعات برادرى و صميميت با ماموران ارتش قرائت مىشد و ما شاهديم كه مردم هيچ اقدام تخريبى و انتقامجويانهاى نسبت به ارتش انجام ندادند و جباران براى كار خود هيچ عذر و بهانهاى ندارند و خود را مستوجب ذلت و نكبت دنيا و عذاب آخرت ساختند. جامعه روحانيت اهواز در پايان ضمن عرض تسليت به ساحت مقدس حضرت ولىعصر (عج)، مراجع تقليد و بالاخص امام خمينى، خواستار برپايى نظام جمهورى اسلامى به رهبرى امام خمينى شدند.
در حالى كه دو روز از حوادث خونين اهواز مىگذرد، اما هنوز امنيت كامل در اين شهر برقرار نشده است. به گزارش خبرنگار روزنامه آيندگان طى دو شب گذشته، چندين فروشگاه بزرگ به آتش كشيده شد و به خانههاى بسيارى دستبرد زده شد. در پى اين حوادث جوانان اهواز كنترل و اداره شهر را به دست گرفتند و شبها به نوبت در نقاط مختلف شهر كشيك میدهند.
تظاهرات امروز مردم آبادان در زير بارش شديد باران انجام شد. به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات بيش از يكصد هزار نفر از مردم آبادان تظاهرات خود را از محله بازرگان در ايستگاه شماره 6 آغاز سپس در ورزشگاه تختى اجتماع كردند. در پيشاپيش مردم روحانيان و نيز اعضاى هيئت اعزامى امام خمينى به استان خوزستان حركت مىكردند. مردم در اين روز شعار مىدادند: «الله اكبر، زنده باد امام خمينى، مرگ بر امپرياليسم غرب و خونخواران نفتى». خبرنگار روزنامه آيندگان نيز از اين تظاهرات گزارش داد كه روحانيان، عشاير و بانوان پيشاپيش مردم حركت مىكردند و عليه حكومت شاه و دولت بختيار شعار مىدادند و خواستار بركنارى نمايندگان مجلس و اعضاى شوراى سلطنت شدند. به گزارش خبرنگار آيندگان در اين تظاهرات اقليتهاى مذهبى نيز حضور داشتند. در اجتماع مردم آبادان در ورزشگاه تختى يكى از روحانيان درباره فجايع سالهاى اخير سخنرانى كرد و در پايان به انورسادات به خاطر پناه دادن به شاه حمله كرد و مردم نيز انورسادات را براى اين كار محكوم كردند. در پايان اين تظاهرات قطعنامهاى خوانده شد.
روزنامه آيندگان از تظاهرات هفتاد هزار نفرى مردم خرمشهر در روز اربعين خبر داد. اين راهپيمايى آرام در زير بارش شديد باران انجام گرفت ومردم با سر دادن شعارهايى عليه حكومت شاه و دولت بختيار خواستار تشكيل جمهورى اسلامى شدند. به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات طبقات مختلف مردم خرمشهر ابتدا در مقابل مسجد امام صادق (ع) اجتماع كردند و در حالى كه حججالاسلام موسوى نورى، علامه ربانى، محمدى و شيخ محمدطاهر پيشاپيش آنان در حركت بودند در خيابانهاى خرمشهر به تظاهرات پرداختند.
آنان با عكسهايى از امام خمينى و شهدا در دست پس از پيمودن خيابانهاى شهر مجددا به مسجد امام صادق (ع) بازگشتند. در همين حال سه تانك و يك جيپ مجهز به مسلسل در فلكه خرمشهر مستقر گرديد تا از پايين كشيده شدن مجسمه اين ميدان در تظاهرات امروز جلوگيرى شود.
به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از بندر شاهپور، امروز بيش از بيست هزار نفر در راهپيمايى اربعين در شهر سربندر شركت كردند و با سر دادن شعار «ارتش برادر ماست» نظاميان را گلباران كردند. براساس قطعنامه پايانى تظاهرات نام بندر شاهپور نيز به بندر امام خمينى تغيير داده شد.
به گزارش خبرنگار كيهان امروز صدها هزار نفر از مردم دزفول در اين شهر راهپيمايى كردند. بدون آنكه ماموران انتظامى دخالت بكنند، حفظ نظم به عهده مردم بود. خبرنگار كيهان افزود به دنبال وقايع روزهاى گذشته و حمله ماموران و چماقداران، دزفول به صورت شهرى نيمه ويران در آمده است و تمامى مغازههاى آن تعطيل است و از اينرو در روزهاى اخير، روستاييان اطراف، نان و مواد غذايى مورد احتياج مردم را تامين مىكنند.
خبرنگار روزنامه اطلاعات از تظاهرات آرام هفتاد هزار نفرى در بهبهان خبر داد در اين راهپيمايى كه بدون دخالت ماموران انتظامى برگزار شد قطعنامهاى در ده ماده خوانده شد. در پايان نيز اعلاميه همبستگى همافران و درجهداران نيروى هوايى بهبهان با نهضت مردم قرائت شد.
به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات امروز هزاران نفر از مردم گچساران در راهپيمايى اربعين خواستار برقرارى حكومت اسلامى شدند. در پيشاپيش جمعيت آيتالله جزايرى و روحانيون حركت مىكردند و در پايان نيز قطعنامهاى توسط آقاى بشارت از وعاظ گچساران خوانده شد. امروز همچنين كاركنان شركت نفت منطقه گچساران اعلاميهاى همبستگى خود را با نهضت مردم اعلام كردند.
در شوشتر بيش از 120 هزار نفر راهپيمايى كردند. تظاهركنندگان در مسير خود در بقعه امامزاده عبدالله اجتماع كردند و به چند سخنرانى گوش سپردند آنان با نصب پلاكاردهايى نام چند خيابان شهر را تغيير دادند.
به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات امروز بيست هزار نفر از عشاير بختيارى در ايذه دست به راهپيمايى زدند و همبستگى خود را با ملت ايران اعلام كردند.
میرزا باقر علیان نژاد
تعداد بازدید: 2225