13 تیر 1391
معصومه پریور
آیتالله سید محمود طالقانی از تبار نواندیشان دینی در عصر حاضر است كه مدت نیم قرن فعالیت در حیات سیاسی و اجتماعی و با تكیه بر قرآن، عمر خود را در راه احیای فكر و اندیشه دینی صرف كرد و در شکلگیری انقلاب اسلامی سهم مهم و قابل توجهی داشته است. این شخصیت برجسته از همان دوران كودكی تحت تأثیر تعالیم پدر و اوضاع زمانه، الفبای مبارزه با استبداد را فرا گرفت و این روند را تا واپسین سال حیات خویش ادامه داد. ایشان از زمان حكومت رضاشاه به عرصه مبارزه گام نهاد و در پایگاه مبارزاتی خویش ــ مسجد هدایت تهران ــ با سخنرانیهای افشاگرانهای در مقابل سیاستهای ضد اسلامی و غیر قانونی رژیم ایستاد، ترفندهای آنان را برملا كرد و بارها زندانی و تبعید شد. با اوجگیری مبارزات ملت ایران در سال 1357، آیتالله طالقانی در كنار آیتالله بهشتی و استاد مطهری عملكرد مهمی در سازماندهی و هدایت تظاهرات مردم داشتند كه اوج این فعالیتها راهپیمایی بزرگ تاسوعا و عاشورای سال 1357 است. بدون شك، مرحوم آیتالله طالقانی در جریان نهضت اسلامی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عملكرد بسیار تأثیرگذاری داشته كه موارد مهم آن، ریاست شورای انقلاب ــ كمك به حل غائله كردستان و تركمن صحرا، اقامه نماز جمعه و حضور در مجلس خبرگان قانون اساسی میباشد.
آثار و اندیشه سیاسی
سید محمود طالقانی به سال 1289ﻫ . ش در روستای گلیرد طالقان، از توابع استان تهران، دیده به جهان گشود و نزد پدر خود سید ابوالحسن طالقانی، كه از علمای روحانی برجسته تهران به شمار میرفت، پرورش یافت.
از جمله آثار ایشان عبارت است از:
1. پرتوی از قرآن كه شامل شش جلد تفسیر جزءهای یكم تا پنجم و جزء سیام قران است.
2. ترجمه و توضیح نهجالبلاغه (از آغاز تا خطبه 81)
3. اسلام و مالكیت
4. مقدمه، پاورقی و توضیح تنبیهالامه و تنزیهالمله آیتالله نائینی
5. به سوی خدا میرویم (خاطرات سفر حج)
6. از آزادی تا شهادت
7. تعدادی مقاله كه در كتابهای مختلف آمده؛ از قبیل بحثی درباره روحانیت و مرجعیت كه مقاله وی با عنوان «تمركز و عدم تمركز در مرجعیت» در آن منعكس شده است.
8. مجموعه سخنرانیها و خطبههای نماز جمعه كه با عناوین مختلف در جزوههایی به چاپ رسیده است.
عناصر مهم در شكلگیری اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی
نقطه آغازین و محوری اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی اعتقاد به توحید است. از نظر او اندیشه توحید مانع مهمی در به بند كشیدن انسان به وسیله همنوعان خود میگردد و بدین وسیله در حقیقت انسان به آزادی فطری و ذاتی خود دست مییابد. آیات زیادی در قرآن وجود دارد كه آزادی و اختیار را موهبتی الهی برای انسان میدانند و طالقانی با استفاده از این آیات معتقد است كه انسان بر اساس میل و اراده خود دارای حق انتخاب است. (طالقانی، 92:1344)
بنابراین، او بر آزادی انسان در همه ابعاد تأكید داشت و معتقد بود ما كه دستوری چون «لا اكراه فی الدین» داریم چرا باید از آزادی در ابعاد گوناگون ترس داشته باشیم و آزادی دیگران را سلب كنیم؛ چرا كه اسلام میفرماید: «قد تبین الرشد من الغيّ.» در این صورت هیچ مشكلی با آزادی نخواهیم داشت (طالقانی، 1345: 206-205). بر این اساس مبارزه با حكومتهای طاغوتی ــ و به تعبیر امروزی حكومتهای استبدادی ــ جایگاه مهمی در پندار و كردار او دارد چرا كه به بند كشیدن انسانها از لوازم حكومت استبدادی است و این مسئله با اصل فطری كه برآزادی انسان استوار است منافات دارد. وی برای حفظ آزادی و كرامت انسانی، معتقد است كه باید در جوامع قوانین و مقرراتی حاكم باشد تا بتواند از آزادی دفاع كند و این میسر نمیشود مگر در سایه تشكیل حكومت.
آزاداندیشی سیاسی مرحوم طالقانی تا اندازهای بود كه حتی در تدوین قانون اساسی معتقد به شركت تمام گروهها با عقاید مختلف بود و هشدار داد اگر گروههای مخالف در تدوین قانون اساسی شركت نكنند، باید آنها را دعوت كنیم تا عقاید خود را باز گویند. «ما هیچ وقت نباید وحشت كنیم كه گروههای دیگر راه پیدا كنند، حرفشان را بزنند بلكه باید اینها را دعوت كنیم و اگر همجور و همفكر باشیم و در یكجا جمع شویم همه یك رأی داریم؛ دیگر از موازین نمیتوانیم خارج شویم. مجلس اصیل این است كه همه آراء گفته شود». مرحوم طالقانی تا اندازهای به آزادی معتقد بود كه حتی به گروههایی كه به نام دین به محل سخنرانیها حمله نموده پوسترها و اعلامیهها را پاره میكردند هشدار داد و گفت: «آنها كه دست به چنین اقداماتی میزنند تصور نكنند كه به دین خدمت میكنند بلكه یا مسلمانان ناآگاه هستند و یا آلت دست دیگراناند و هیچ توجهی ندارند». در حقیقت، اندیشه آزادیخواهی طالقانی در یك تقابل بنیادین با انواع استبداد است. از سوی دیگر، در اندیشه مرحوم طالقانی مبارزه با استبداد در تمامی ابعاد آن به خصوص «مبارزه با استبداد سیاسی و استبداد دینی» جایگاهی ویژه دارد.
نحوه تعامل دینسالاری و مردمسالاری در اندیشه آیتالله طالقانی
از قدیمالایام در مورد حكومتها تقسیمات گوناگونی صورت گرفته است و هر اندیشمندی به نوبه خود یك نوع تقسیمبندی ارائه داده است. اما به صورت كلان و در یك دید وسیع میتوان حكومتها را به دو گروه كلی تقسیمبندی كرد:
1. حكومتهای دارای دیدگاه مستبدانه
2. حكومتهای دارای دیدگاه مردمسالارانه.
در دیدگاه اول شخص یا گروهی خاص، حكومت كردن را حق خود دانسته و برای نظر مردم در انتخاب حاكم ارزشی قائل نیست؛ بلكه فراتر از این رفته و تحمیل نمودن خود بر آنان و در اختیار گرفتن قدرت حكومت بر مردم را عین صواب میدانند.
حكومت مطلوب طرفداران این نظریه در عمل شكلی از حكومتهای یكهسالاری، گروهسالاری، تمامت خواه و حكومت سالاری آمرانه است.
اما نوع دوم، دیدگاهی است كه معتقد است انتخاب حاكم حق مردم است و مردم حق دارند راه خود را، چه در این دنیا و چه در جهان آخرت، خود برگزینند. در این دیدگاه نفس انتخاب بسیار بیش از نتیجه آن حائز اهمیت است و یك انتخاب غلط چه بسا از انتصابی درست نیز ارزشمندتر باشد؛ چرا كه اگر مردم نحوه انتخاب كردن و برگزیدن را فرا گیرند، حتی اگر در ابتدای كار و در موردی چند به انتخابی غلط دست زنند، در درازمدت یاد خواهند گرفت كه چگونه برگزینند و بدینوسیله حكومت به سمت اصلاح خواهد رفت.
جریان روشنفكری دینی در ایران همواره از نگرش دوم نسبت به حكومت جانبداری میكند و در مقابل انواع حكومتهای آمرانه در كشور موضع گرفته است. طالقانی نیز در زمره اصلاحطلبان دینی محسوب میشود كه متمایل به نظریه دوم است و معتقد است باید به مردم مسئولیت داده شود تا متكی به حاكم و رهبر خود نباشند.
اندیشه وی راجع به حكومت میتوان در كتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله مرحوم نائینی با مقدمه و پاورقی و توضیحاتی كه خود به آن افزوده، آشنا شد. میرزای نائینی این كتاب را در توجیه عقلی و شرعی نظام حكومتی مشروطه نوشته است. وی در این كتاب بر ضرورت وجود قانون اساسی و مجلس قانونگذاری به عنوان راهكارهایی كه میتوانند مانع خودكامگی شوند تأكید كرده است و كوشیده تا نشان دهد كه چارهجوییهای عقلی انسان در زندگی اجتماعی تا آنجا كه با قطعیات شرعی در تضاد نباشد عقلاً و شرعاً موجه است. بر اساس این دیدگاه بهترین نوع حكومت، حكومت معصوم است و در صورت عدم دسترسی به معصوم ثبوت نیابت فقها و نواب عام عصر غیبت در اقامه وظائف مذكور از قطعیات مذهب خواهد بود.(1)
در صورتی كه حكومت آنان مقدور نباشد حكومتی كه، به گونهای، علمای اسلام بر هیئت انتخابشوندگان مجلس نظارت داشته باشند از نظر شیعه موجه است.(2 )
از نظر طالقانی، سرانجام ، این سیستم به نظام شورایی ختم میشود. آن مرحوم عمیقاً به تشكیل نظام شورایی معتقد بود و شورا، در نگاه او، یعنی وارد كردن عنصر قدرت مردمی در اداره امور. وی همچنین بر تشكیل شوراها برای حل مشكلات جمهوری اسلامی پس از انقلاب نیز شدیداً تأكید میكرد. (طالقانی، 1358، 132)
مبانی نظریه اندیشه شوراها از دیدگاه آیتالله طالقانی
بهترین راه مشاركت مردم در امر حكومت، رعایت اصل مهم قرآنی و اسلامی شوراست، كه این امر در سیره پیامبر و ائمه اطهار وجود داشته است. طالقانی در شرح تنبیهالامه و تنزیهالمله و پرتوی از قرآن، به این مسئله پرداخته و آیههای «شاورهم فی الامر»، و «امرهم شوری بینهم» و برخی از احادیث را ناظر به لزوم مشورت پیامبر با مردم در حكومت و كشورداری میداند و دلیل مشورت كردن را چندین چیز ذكر میكند:
وجوب مشورت در امور و حوادث، به حسب نصوص آیات و سیره پیغمبر اكرم، از امور مسلّمه است. دلالت آیه مذكور و «شاورهم فی الامر»، كه پیغمبر مقدس و معصوم را بدان خطاب و مكلف نموده، پس واضح است، ضمیر جمع (هم) مرحله اولی همه مسلمانان است؛ ولی به حسب قرینه امكان و تناسب حكم با صاحبان رأی راجع به عقلاء اربابان است و «الامر» مقصود تمام كارهای اجتماعی و سیاسی است. و چون قوانین از جانب خدا میباشد از این حكم خارج میباشد و آیه «امرهم شوری بینهم»، كه جمله خبریه است، دلالت دارد بر اینكه وضع امور نوعیه در میان جامعه این چنین است و روش پیغمبر اكرم و امیرالمومنین علی علیهالسلام برای این بوده و اهمیت دادن شورا و دستور دادن به آن یا از جهت امكان اشتباه (حاشاهم) و یا برای تطهیر اجتماع و حكومت مسلمانان از تشبّه به حكومتهای استبدادی تعلیم و تربیت امت بوده. به هر حال، از آن باید پیروی كرد.(3)
طالقانی در پرتوی از قرآن مجددا تأكید میكند كه شورا و مشورت پیامبر با مردم در امور اجرایی و مسائل حكومت است و الا پیامبر، بما هو رسول الله، درباره احكام و فرمانهای الهی نیازمند مشورت نیست:
فرمان شورا (خطاب به پیامبر) با آنان در امور اجرایی ــ نه احكام و فرامین الهی ــ است تا شخصیت بدانان دهی و شخصیتشان را بالا بری و با خود همراز و همنشین گردانی و برای آنان احترام گذاری و در مسئولیتها، در جنگ و صلح شركتشان دهی: و شاورهم فی الامر.(4)
استنباط طالقانی از مسئله شورا برداشت عامی است كه در تمام امور مردم جاری میباشد. نائینی در كتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله شور و مشورت را در حد تشكیل مجلس و انتخاب نمایندگان از طرف ملت میداند، ولی طالقانی مشورت را در تمام سطوح زندگی مردم لازم و ضروری میداند و تشكیل شوراهای مردمی را یكی از اصول عملی خود قرار میدهد.(5)
او در این باره مطلبی طولانی دارد كه شایسته ذكر است:
شورا یك اصل مترقی است، به خصوص در دنیای امروز؛ یا باید مردم در سرنوشت خودشان دخالت داشته باشند ............ نه ........ این شورا فقط به یك عدهای كه در كارهای عمومی مملكت و سطوح بالا باید دور هم جمع شوند و با هم در مورد صلح و اقتصاد و وضع كشاورزی و اقتصادی و نظام سیاسی، نظر و رأی دهند، اختصاص ندارد، بلكه این مسئله ......... است. از نظر قران و از نظر اسلام هر خانهای باید یك مركز شورائی باشد، هر دهكده و هر گروهی باید در كار ...... یك شورائی داشته باشند. شما ملاحظه میكنید در قرآن درباره زندگی خانوادگی یعنی شیر دادن بچه، كه هیچ به چشم نمیآید و از نظر مردم موضوع مهمی هم نیست، میگوید با مشورت باید باشد ..... «الوالدات یرضعن اولادهن حولین كاملین»: مادرها باید به حسب وضع طبیعی دو سال بچههای خود را شیر دهند، «فان ارادا فصال عن تراض منهما و تشاور ٍِِفلاجناح علیهما» اگر بخواهند بچه را از شیر بگیرند باید پدر و مادر راضی بشوند و مشورت كنند؛ صلاح بچه هست، صلاح مادر هست، از پزشك مخصوصشان استفاده كنند. وقتی قرآن در امر خانوادگی به شیردادن بچه میگوید باید همراه با مشورت باشد چه رسد به اداره یك دهكده، چه رسد به اداره یك روستا، چه رسد به اداره یك شهری یا كشوری، همه باید با مشورت باشد.(6)
مطالب بالا نشان میدهد كه طالقانی اعتقاد راسخ و عمیقی به شورا داشت؛ چرا كه شورا روحیه مردمسالاری را در نظام سیاسی ایجاد میكرد. او بارها تأكید داشت كه این مسئله سنت به جای مانده از پیامبر است و آن هم تكیهگاهش است. او معتقد بود كه هرچند در برخی از موارد شورا ممكن است عوارضی داشته باشد، ولی لازم است كه بهای آن پرداخته شود. از اینرو، طالقانی به هیچوجه نگران انحراف مردم جهت انتخاب ناشایسته حاكمان نبود؛ بر عكس، دغدغه اصلی وی این بود كه مبادا به بهانه عدم انحراف مردم عدهای خاص حاكم شوند و استبداد در پیش گیرند و مانع رشد سیاسی مردم گردند. از دیدگاه وی، جامعه مانند كودكی است كه باید به او امر راه رفتن را، حتی به قیمت زمین خوردن چندین باره، یاد داد. چرا كه همین زمینخوردنها جزئی از راه رفتن محسوب میشود و سبب استحكام وی میگردد. در حكومت و نظام سیاسی هم چنین اعتقادی داشت و بر این گفته خود شواهد تاریخی نیز میافزود:
همه از آثار شورا بود که مدینه را بیپناه گذاردند و برخلاف نظر شخص آن حضرت (رسول اکرم (ص)) به سوی دشمن پیش راندند. با همه اینها، باز اصل شورا را تحکیم میکند؛ چون پایه اجتماع اسلامی است برای همیشه. هر صاحب رأیی خود را شریک در سرنوشت بداند و مسلمانان برای آینده و …… تربیت شوند و بتوانند در هر زمان و هر جا، بعد از غروب نبوت، خود را رهبری کنند. اگر در این راه و برای …… شورا هرچه زیان دهند ارزش دارد، تا با هر شکستی آراء محکمتر و قدمها ثابتتر شود و مانند بچه که همی به زمین افتد و صدمه ببیند برخیزد، تا به اندیشه و پای خود مستقیم و محکم گردد.(7)
طالقانی همواره نسبت به اجرای اصل مهم شورا و تشکیل شوراهای اسلامی در روستاها و بخشها و شهرستانها و استانها دغدغه خاطر داشت و در هر مناسبتی به این مسئله میپرداخت. در 20 اردیبهشت 1358 طرح پیشنهادی برای تشکیل شوراهای محل در چهار صفحه ارائه گردید.(8)
در آخرین نماز جمعه خود در بهشت زهرا با تأكید فراوان گفت: «صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسترین مسائل اسلامی است؛ حتی به پیامبرش، با آن عظمت، میگوید: با مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند و متکی به شخص رهبر نباشند.» (خطبههای نماز جمعه :63)
منبع:سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تعداد بازدید: 937