14 تیر 1391
در بهمن 1300 مجلس شورای ملی دوره چهارم بودجه وزارت جنگ را تصویب كرد و مبلغ نه میلیون تومان به آن اختصاص داد. در اواخر اسفند همین سال، رضا خان مبلغ 000/100/1 تومان (000/200 لیره) از پولی را كه دولت از شركت آمریكایی استاندارد اویل دریافت كرده بود نیز به ارتش اختصاص داد.
در اواخر فروردین 1301، او كنترل مستقیم كلیه سازمانهای درآمدزا نظیر: املاك سلطنتی، بلدیه، ادارات مالیات مستقیم، شوارع، گمركات، انحصار تریاك و غیره را به عهده گرفت و عواید آنها را به امور نظامی اختصاص داد. وی همچنین به فرماندهان نظامی ایالات دستور داد كه در آن مناطق نیز اقدامات مشابهی انجام دهند. او توانست رضایت احمدشاه را برای انجام اقدامات خود جلب كند و نخستوزیر وقت ـ قوامالسلطنه ـ را نیز به رغم مخالفتش با این امور، ناگزیر به سكوت و موافقت وادارد. او تهدید كرد در صورت لزوم، افسران ارتش را در ادارات مزبور مستقر خواهد كرد. روشن است كه اگر رضاخان مجری كودتای 1299 نبود و از جانب طراحان اصلی كودتا پشتگرمی نداشت، جسارت انجام چنین كارهایی را نداشت و شاه و نخستوزیر نیز نه تنها در برابر اقدامات او كوتاه نمیآمدند، بلكه بركناری چنین فردی برای آنان دشوار نبود.
دستاندازی رضاخان به سازمانهای درآمدزا باعث نارضایتی و ایجاد بحران در دولت شد و به اصطكاك میان كابینه و وزارت جنگ انجامید. اقدامات رضاخان باعث شد تا برخی از رجال سیاسی و مذهبی، به رغم اذعان به نیاز شدید كشور به امنیت و ضرورت تقویت نهادهای نظامی، احساس خطر كنند. از اینرو، معتمدالتجار ـ یكی از نمایندگان مجلس شورای ملی ـ به ناگزیر زبان به اعتراض گشود و در یازدهم مهر 1301، در سخنانی در مجلس اظهار داشت:
حقیقتاً خیلی ننگآور و بسی جای تأسف است كه بعد از هفده سال مشروطیت و دادن هزاران قربانیهای گرانبها در راه آزادی و مشروطیت، بنده و سایر آقایان كه برای اصلاحات مملكت و تصویب و تدوین قوانین آمدهایم اینجا صرف وقت كنیم، مجبور بشویم از نقض قانون اساسی و عدم اجرای سایر قوانین و سایر ترتیبات شكایت كنیم... از آذربایجان كه به قصد طهران عازم بودیم، با نهایت ذوق و شوق میآمدیم و خیال میكردیم به مجرد تشرف در مجلس، با مساعدت آقایان برای جبران مافات اقداماتی خواهیم كرد. متأسفانه بعد از ورود و مطالعاتی كه در این مدت كردهایم، میبینیم نسبت به امورات اساسی مملكت و حملاتی كه به اساس و اركان آزادی و مشروطیت در این پایتخت میشود، مجلس ساكت و نمایندگان محترم توجه مخصوصی نمیفرمایند.
جلسات گرانبهای مجلس، تمام صرف جزئیات شده و اوقات ذیقیمت نمایندگان تلف میشود. دشمنان آزادی و استقلال مملكت لاینقطع در كار و اتصالاً نقشههای خودشان را توسعه میدهند. قریباً روزی میرسد كه نه سر میماند و نه دست. بساط مشروطیت كه برچیده میشود، سهل است، استقلال مملكت را هم میبرند. و ترتیبات حالیه بنده را حق میدهد كه نسبت به اوضاع حاضره بدبین و ظنین باشم. مجلس كه حامی و ناظر قوانین اساسی است، دلسرد؛ شاه كه حافظ و نگهبان قانون اساسی و اصول مشروطیت است، در خارج؛ دیگران در حالت بیتكلیفی... به هر محفل و اجتماعی كه میرویم و با هر كس كه ملاقات میكنیم، از سكوت مجلس و مجلسیان شكایت میكنند. از تبریز در این مدت كه وارد شدهایم، خطوط متعدد رسیده از وضع مجلس و نمایندگان و هیئت دولت استفسار كردهاند و میكنند. نمیدانم چه جوابی بنویسم... عملیاتی در مركز مملكت میشود كه به نظر بنده ممكن است در آتیه خیلی نزدیكی برای مملكت و ملت خطراتی را متوجه سازد.
بدون مجوز قانونی جراید را میبندند و مدیران آنها را توقیف و حبس و تبعید و زجر میكنند و میزنند. چرا؟ برای اینكه از كثرت ظلم و تعدی و انتخاب اشخاص بدسابقه برای مأموریتها و اختلاسها و هزاران مظالم دیگر تنقید كرده و دولتشان را به راه راست دلالت و نصیحت مینمایند... لازم است مجلس شورای ملی هر چه زودتر به هیئت دولت و زمامداران وقت و مسئولین امور اخطار كند كه قوانین اساسی مملكت را كه با خون پاك جوانان وطن و مجاهد باغیرت تحصیل شده است، مراعات و هر یك از وزرا در اداره و حدود اختیارات خود با جدیت مشغول اصلاحات شوند... حكومتهای نظامی باید از مركز و سایر نقاط مرتفع شود. به وزرا تذكر داده شود كه به وظایف یكدیگر مداخله نكنند. عواید دولتی باید از هر مبلغی كه باشد، توسط مأمورین مالیه به خزانه دولت وارد و از آنجا مطابق تصویب مجلس به مصارف برسد. وزرا باید هر یك در حدود اختیار و مسئولیت خود مشغول اصلاحات باشند... .
پس از سخنان معتمدالتجار، مرحوم آیتالله شهید مدرس در سخنانی اظهار داشت: فرمایشاتی كه آقا فرمودند، مشتمل بر چند فقره بود. یكی اینكه در امورات معایب و نواقصی هست... اما امنیت؛ امنیت در مملكت است؛ منتهی، به دست كسی است كه اغلب ماها از او خوشوقت نیستیم. چرا در پس پرده حرف میزنید؟ مگر شما ضعف دارید؟ چرا حرف نمیزنید و دل خودتان را میلرزانید؟ مگر میترسید؟... ما كه از رضاخان ترسی نداریم؟ چرا حرفهای خودمان را در پرده بگوییم؟ باید بدون ترس و بیپرده گفت. ما كه قدرت داریم سلطنت را تغییر بدهیم؛ قدرت داریم رئیسالوزرا را عزل كنیم؛ رضاخان را هم تغییر میدهیم. كاری ندارد. وقتی تصمیم بگیریم و بنا شود، همچو قطعهقطعهاش میكنیم؛ كانّه از مادر متولد نشده باشد. هر وقت تصمیم بگیریم، هر كاری بخواهیم، میتوانیم بكنیم. همین الآن تصمیم بگیرید رئیسالوزرا را بخواهید، استیضاح كنید، عزلش كنید، برود پی كارش.
رضاخان هم همینطور برود توی خانهاش بنشیند. دیگر چرا در پرده میگویید؟ حكومت نظامی و چه و چه، اینها اهمیت ندارد. فوری عزلشان میكنیم... فقط یك چیز هست و آن این است كه ما باید بدانیم صلاح چیست و فساد كدام است؟ و تعیین صلاح و فساد را بكنیم. چون این مطلب مذاكره شده، باید در پرده نماند كه آقای وزیر جنگ یك محاسنی دارد و یك مضاری؛ منافع و مضارش را باید با هم بسنجید؛ و الّا تغییر او اهمیت ندارد... صلاح را ببینید و آنچه به درد مملكت میخورد، عمل كنید. به حرف تنها اكتفا نكنید... عقیده من درباره وزیر جنگ این است كه منافعش اساسی است و مضارش فرعی. باید سعی كرد كه معایت او رفع و منافع او زیاد شود تا مملكت استفاده كند.
البته مرحوم مدرس با توجه به نیاز كشور به امنیت، در تاریخی كه این سخنان را ایراد میكرد، هنوز امیدوار بود كه در چهارچوب نظام مشروطه و مصالح كشور از وجود رضاخان استفاده مثبت بشود. اما سیر حوادث بعدی و عملكرد رضاخان، به تدریج، ماهیت او را روشن ساخت و مدرس نیز زودتر از دیگر نخبگان سیاسی ـ فرهنگی خطر ظهور دیكتاتوری را احساس كرد و به همین علت، مضار رضاخان را از منافعش بیشتر دیده و به سرسختترین مبارز بر ضد او تبدیل شد.
برگرفته از:سیدمصطفی تقوی، امنیت در دوره رضاشاه، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1389، ص 83 تا 87.
منبع:سایت جامع تاریخ معاصر ایران
تعداد بازدید: 925