24 تیر 1391
نگاهی به کاریکلماتور قبل و بعد از انقلاب و جایگاه آن در ادبیات
نویسنده: مهدی فرج اللهی
چکیده:
کاریکلماتور جریانی در ادبیات معاصر است که قبل از انقلاب آغاز شد و پس از انقلاب و در حال حاضر دوران نوجوانی خود را سپری می کند. این جریان تحت تاثیر فضای پس از انقلاب قرار گرفته است و توجه به آموزه های دینی ، فرهنگ شهادت و دفاع مقدس در آن نمود دارد.وقتی نوشتههای پرویز شاپور در مجله خوشه منتشر شد نام کاریکلماتور روی آن گذاشته شده بود. شاپور در این زمینه هشت عنوان کتاب چاپ کرده است. کاریکلماتور نوعی تازه در ادبیات معرفی شده است و سخنان کوتاه، حکیمانه و طنزداری است که گاهی به جملات قصار نزدیک میشود. ایجاز، سادگی زبان ، مضمون پردازی و غافلگیری چهار ویژگی اصلی کاریکلماتور است. نوع کاریکلماتور طنز و شوخطبعی است و خود به عنوان یک نوع فرعی جدید پذیرفته شده است. با توجه به سهم قابل توجه کاریکلماتورهای عاشقانه در نوشتههای شاپور میتوان ادب غنایی را به عنوان نوع فرعی در آثارش پذیرفت. سبک کاریکلماتور به سبک هندی نزدیک است اما برای اینگونه نوشتهها شاید عنوان طرزِ شاپور مناسبتر باشد.
از نظر فرم و شکل و از لحاظ دستوری معمولاً کاریکلماتور جملهی منثور ساده و مستقل یا مرکب با وجوه خبری، عاطفی و شرطی است که به قالب و شکل امثال و حکم میماند. در میان نوشتههای شاپور داستانک هم پیدا میشود اما نمیتوان آنرا بهطور کلی به کاریکلماتور اطلاق کرد. نگاهی به اصول و عناصر شعر به ویژه در قالب شعر منثور و وجوه اشتراک کاریکلماتور با آن میاندازیم که عبارتند از: ایجاز و کوتاهی، غافلگیری، بازی هوشمندانه با كلمات، ایهام،تشخیص یا انسانگونگی ، تعلیل و توجیه فانتزی، تشبیه و استعارههای اغراق آمیز، تمثیل، تضاد و پارادوکس، حسآمیزی. اگر در میان آثار شاپور از نوشتههایی که جملاتِ قصارِ بدون روح طنز و فانتزی هستند یا در بازی کلمات دچار افراط شده و مضمون یا ساخت تکراری دارند صرف نظر شود؛ نوشتههای شاپور را میتوان شعر نامید. شاپور در این مسیر تازه تنها نیست و نویسندگان زیادی با او در ایران و حتی درمیان نویسندگان افغانی همگام شدهاند. این جریان از ابتدای پیدایشش قبل از انقلاب و در مسیر رشد خود پس از انقلاب دچار تغییراتی شده است. بنا در این مقاله بر بررسی تطبیقی کاریکلماتور قبل و بعد از انقلاب بود اما از آنجا که شکل گیری این جریان به بعد از انقلاب تعلق دارد هر چند آغاز آن به قبل از انقلاب بر می گردد این مقاله بیشتر جنبه تبیینی داشته و به ویژگی های فنی نوع و تاثیرات محتوایی که فضای پس از انقلاب بر آن گذاشته است پرداخته می شود.
واژههای کلیدی: انقلاب ، پرویز شاپور،کاریکلماتور، طنز، سبک هندی، امثال و حکم، مکتب باروک، داستانک، شعر ، ، همگام با شاپور
1- مقدمه
«کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پر» «نظامی»
کوتاه نویسی و کوتاه گویی از دیر باز تا کنون مورد توجه بوده است. چه در زبان و فارسی و چه سایر زبانها ایجاز از ویژگی های مثبت کلام به شمار می رود. از ادبیات دوره فارسی میانه – بین سالهای 300 پیش ازمیلاد و 950 پس از آن – آثار اندکی بهجای مانده که از پندها و ضربالمثلها غنی شدهاست. نام فارسی میانه برای این نوع قطعهی هنریِ کوتاه « اندرز » است.(بویس،1377: 103) ضربالمثلها و جملات قصار و حکیمانه در تمامی فرهنگها و زبانها از ادبیات دورهی باستان خودمان گرفته تا امروز یافت میشود. کلمات قصار، مثلها، تک بیتها، دو بیت ها (رباعی، دوبیتی و... )و ... همه از مصادیق کوتاه نویسی در ادبیات ما هستند که در موارد بسیاری کوتاهی و شوخ طبعی زیبایی دوچندانی به این آثار می دهد.
در ادبیات یونانی «epigram» قطعهی منظوم کوتاهی است که ابتدا روی سنگ قبر ها و یا ساختمانها نوشته می شد و بعدا به شعر کوتاهی گفته شد که در پایان به نکته ای دقیق و شوخ طبعانه می رسد.(جوادی،1384: 64)
کاریکلماتور کشف تازهای در ادبیات ایران نیست و کوتاه نویسی همراه با شوخ طبعی و مضمون پردازی به صورت آشکار و مستتر در ادبیات ما فراوان به چشم می خورد. بعد از شاپور، عباس گلکار، سهراب گل هاشم ، ابوالفضل لعل بهادر ، مهدی فرج اللهی ، حوریه نیکدست و ... از جمله کسانی هستند که این شیوه ادبی را جدی تر دنبال می کنند.
در این مقاله اطلاعات لازم برای بررسی ویژگی های کاریکلماتور ، جایگاه آن در ادبیات، عناصر زیبایی آفرین و کاریکلماتور قبل و بعد از انقلاب به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. هدفمان در این مقاله بررسی تطبیقی کاریکلماتور قبل و پس از انقلاب است. شروع این جریان به قبل از انقلاب بر می گردد اما تبدیل شدن آن به یک جریان ادبی به پس از انقلاب مربوط است؛ حتی بیش از هفتاد درصد کاریکلماتورهای شاپور پس از انقلاب منتشر شده است. به همین خاطر مقاله بیشتر جنبه تبیینی دارد و اصل و اساس بررسی این جریان به بعد از انقلاب معطوف می شود که به یک جریان ادبی تبدیل شده و مورد توجه سایر نویسندگان قرار گرفته است و آرمانها و ارزشهای مطرح در این دوران بر آن اثر گذاشته است.
2-تعریف واژهی کاریکلماتور
عنوان کاریکلماتور برای اولین بار 21/ خرداد /1346 توسط شاملو بر نوشته های کوتاه شاپور در نشریه خوشه گذاشته شد و در ادامهی این عنوان چنین توضیح داده شده است : « کاریکلماتور و یا فی الواقع ، چند کاریکاتور علمی ، ادبی ، سیاسی و خبری، با کلمات.»
شاملو این کلمه را از ترکیب کاریکاتور و کلمات و یا کاریکاتور و کلمه درست کرده است. دو کلمهی انگلیسی و عربی که کمتر کسی این واژه را می پسندد اما به هر حال جا افتاده است. ابوالفضل زرویی نصر آباد این واژه را غریب و بی ربط ، بد ساخت و بد آهنگ می داند. (فرج اللهی،1383: 4) کیومرث منشی زاده در مصاحبه ای که تابستان سال 1390 با وی انجام دادم معتقد بود که این واژه جالب نیست انگار که به کلینکس بگوییم تمیزکس. ناصر فیض در جایی گفته بود : «کاریکلماتور یعنی کاری بکنیم که کلمات به تور بیافتند.»
با توجه به ویژگی های کاریکلماتور که در ادامه بررسی خواهد شد می توان گفت کاریکلماتور جملات کوتاه و پر مغزی است که به شعر شانه می زند و به جملات قصار و ضرب المثل ها شباهت دارد.
3- ویژگی های کاریکلماتور
اگر از منظر زیبایی شناسی به آثار شاپور نگاه کرده و بخواهیم زیباییهای نوشته های او را از دریچهی صنایع ادبی بررسی کنیم باید بگوییم که بهطور كلی آرایههای ادبی بهكار رفته در كاریكلماتور بیشتر ساخت معنایی دارند تا ساخت آوایی. آرایههایی که از تناسب واژهها و جملهها بوجود میآیند. در واقع بر اثر ایجاد تناسبات و روابط معنایی خاصی بین کلمات موسیقی معنوی کلام افزایش مییابد. سید حسن حسینی در همین رابطه حضور اغراق، مراعات النظیر، حسن تعلیل و ایهام را در کاریکلماتور پررنگتر میبیند. (حسینی،1387: 50) هر چند در مواردی با صنایعی که ساخت آوایی نیز دارند روبرو میشویم. ولی آرایههایی که ساخت معنایی دارند در اکثریت قرار دارند. آرایههایی چون: تشبیه، استعاره، كنایه، انسانگونگی، حسآمیزی، تجاهلالعارف، تمثیل، تناسب یا مراعاتنظیر، تناسب گریزی، ایهام، تضاد، پارادوکس، تلمیح، احاله به محال، ساختزدایی، حسن تعلیل و دلیل عكس در نوشتن كاریكلماتور معمولا تركیبی از این آرایهها بهوقوع میپیوندد.
کاریکلماتور سه ویژگی اصلی دارد: اول، ایجاز و کوتاهی؛ دوم، سادگی زبان و سوم، غافلگیری. در ادامه به بررسی دقیقتر این ویژگیها و آرایهها میپردازیم و سعی میکنیم وجوه مشترک آنرا با سبک هندی ارزیابی کنیم.
1-3 ایجاز و کوتاهی
اولین ویژگی ظاهری کاریکلماتور خیلی کوتاه بودن آن است.کوتاهترین کاریکلماتور از دو کلمه و بلندترین آنها از نود و هشت کلمه تشکیل شده و بهطور میانگین تعداد کلمات بهکار گرفته شده در کاریکلماتور معمولا بین پنج تا پانزده کلمه است. اینکه مردم از هر چیز نوع فشردهاش را میپسندند؛ برای این روزها نیست. در گذشته معتقد بودند: « کم گوی و گزیده گوی چون دُر.» امروز هم عقیده همین است؛ با این تفاوت که بهسبب تغییرات زیادی که در شیوهی زندگی بشر رخ داده؛ کمگویی به یک ضرورت تبدیل شده است. در ادبیات کوتاهِکوتاه کلمات هم-دیگر را بیشتر میشناسند؛ با هم صمیمیترند و نقش بیشتری بازی میکنند. توجه به کارکرد واژهها، ترتیب توالی آنها و معماری کلمات اهمیت بسیاری دارد و توجه یا عدم توجه به این نکات یک اثر را شاهکار یا پیشپا افتاده میکند.
- سایه ، شبِ کوچک . ( شاپور)
3-2- زبان ساده
استفاده از زبان مرسوم، پرهیز از پیچیدگیهای کلامی و استفاده از واژههای معمول ویژگی کاریکلماتور است. نزدیکی زبان کاریکلماتور به زبان محاوره و سادهنویسی باعث میشود تا مخاطب راحتتر با آن ارتباط برقرار کند و البته همین سادگی ممکن است این ذهنیت را بهوجود آورد که نوشتن اینگونه جملات خیلی ساده است. که در این ذهنیت پیچیدگیهای معنایی، خیالانگیزی و وجود عناصر غافگیری در یک کاریکلماتور خوب مغفول مانده است. شاید برای درک بهتر این ماجرا دست به قلم شدن راه مناسبی باشد.
- سایهی درخت چون ریشه در خاک ندارد نمیتواند سر پا بایستد . (شاپور)
3-3- غافلگیری
غافلگیری باعث شگفتی و وجد مخاطب میشود . همان چیزی که خواننده از طرفی انتظار آنرا ندارد و از طرفی دارد. به این معنا که اگر کاریکلماتور فاقد آن باشد طبیعتاً با یک جملهی معمولی فرقی نخواهد داشت. این شگفتی با استفاده از ابعاد مختلف معنایی کلمات، تشخیص یا انسانگونگی فانتزی، تمثیل، احاله به محال، کنایه، حسن تعلیل، حسآمیزی، تشبیه و استعاره، تضاد و پارادوکس، اغراق و... بهدست میآید.
3-3-1 بازی هوشمندانه با كلمات و ایهام
با دقیق شدن در معانی كلمات میتوان با ظرافت بهگونهای آنها را معماری كرد و كنار هم قرار داد تا از معانی گوناگون یك كلمه یا عبارت برای ساختن تصاویری با چند معنی استفاده كرد و یا با ایجاد معانی دور و نزدیك زیبایی خاصی آفرید. ایهام مهمترین مبحث بدیع است که تمام سخنوران برجسته به انواع مختلف آن توجه داشته اند .
- شیر باغ وحش چكه میكرد. (شاپور)
3-3-2- تشخیص یا انسانگونگی
هرگاه به آنچه انسان نیست، شخصیت انسانی بدهند آنرا انسانگونگی گویند. اینگونه در کاریکلماتور بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
- پرگاری كه اختلال حواس پیدا كرده بود بیضی ترسیم میكرد. (شاپور)
3-3-3- تعلیل و توجیه فانتزی (حسن تعلیل و دلیل عکس)
در استفاده از آرایهی حسن تعلیل گوینده دلیل و علتی را برای گفتههایش میآورد که داری ظرافتها و لطایف ادبی و هنری باشد. در این روش میتواند علتی که ذکر میشود واقعی و حقیقی باشد اما ربط آن به معلول با ظرافت و لطافت صورت گیرد یا اینکه علتی که برای معلول ذکر شده حقیقت ندارد بلکه علتی ادعایی است که معمولاً زیباتر میباشد. دراستفاده از آرایهی دلیل عکس برای مطلبی دلیل و توجیهی آورده میشود که کاملاً بر خلاف انتظار و مخالف عرف و عادت است. تعلیل و توجیه فانتزی در کاریکلماتور کاربرد دارد و برای آن نمونههای زیادی می-توان آورد.
- عاشق خربزهام زیرا مثل هندوانه تخمههایش را در سلول انفرادی محبوس نمیکند. (شاپور)
3-3-4- تشبیه و استعارههای اغراقآمیز
همانند کردن دو یا چند امر را تشبیه میگویند و بیشتر برای بیان مبالغه و افراط استفاده میشود که دارای انواع مختلفی است. استعاره نیز تشبیهی است که از دو طرف تشبیه یعنی مشبّه و یا مشبّهبه یک طرف حذف شود. تمثیل یا ارسال المثل، تجسم، تجاهلالعارف، اسلوب معادله، مبالغه و اغراق از انواع شیوهی تشبیه هستند. تشبیه در کاریکلماتور کاربرد دارد. تمثیل را به صورت مجزا بررسی خواهیم کرد.
- قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست. (شاپور)
3-3-5- تمثیل
در تمثیل کلام حاوی ضربالمثلی است یا جنبهی ضرب المثل دارد که یکی از شیوههای تشبیه است. استفاده از ضربالمثل در کاریکلماتورهای شاپور خیلی پرکاربرد نیست. اما مواردی را میتوان در این خصوص پیدا کرد. البته در کاریکلماتورهای برخی نویسندگان دیگر استفاده از ضربالمثل به یک ویژگی تبدیل شده است.
- برای بادکنک میسر نیست «یک سوزن به خودش بزند یک جوالدوز بهدیگری» (شاپور)
3-3-6- تضاد و پارادوکس
در تضاد بین دو یا چند واژه تناسب منفی وجود دارد. یعنی کلمات از نظر معنی، عکس و ضد هم هستند. مهمترن نوع تضاد پارادوکس است و وقتی رخ میدهد که تضاد منجر به معنای دور و به ظاهر متناقضی است که بهکمک مجاز و استعاره قابل توجیه است.
- پرندهی کوتاه پرواز نمیتواند بلند پروازی کند، اما پرندهی بلند پرواز میتواند کوتاه پروازی کند. (شاپور)
3-3-7- حسآمیزی
این شیوه از شاخههای تضاد و از مصادیق هنجارگریزی در زبان است که دو یا چند محسوس که هر یک با حس متفاوت دیگری احساس میگردد در کنارهم آورده میشود.
- چراغی در دوردست روشنایی را نجوا میکند. (شاپور)
4- جایگاه کاریکلماتور در ادبیات امروز
4-1- نوع، سبک و ساخت کاریکلماتور
موضوع اصلی علم انواع ادبی طبقهبندی کردن آثار ادبی از نظر ماده و صورت در گروههای محدود و مشخص است. سابقهی انواع ادبی به آثار ارسطو و هوراس میرسد. انواع ادبی از دید قدمای غرب عبارت بود از: حماسی، غنایی، نمایشی(تراژدی و کمدی) و طنز. تفاوت میان انواع ادبی در فرم و محتوای ادبی است. غیر علمیترین طبقهبندی تقسیم آثار ادبی به نظم و نثر است و هر چند باید مشخصات ظاهری را نیز در نظر گرفته شود اما کوششهای جدید بیشتر مبتنی بر طبقهبندی بر اساس خاصههای ماهوی وساختمان درونی است.(شمیسا،1389: 40) در خصوص نوع باید گفت که بیشتر به معنی اتکا دارد و سبک بیشتر به صورت متکی است. نوع بیشتر به جوهرهی اثرمربوط است و سبک، نوع عرضه و نحوهی بیان است. ساخت، شکل، فرم و قالب نیز به مجموع اجزاء تشکیل دهندهی اثر گفته میشود که با هم ارتباط و تعامل دارند. برای مثال نوع حماسه معمولاً در شکل یا قالب مثنوی یا قصیده بیان شده و سبک آن معمولاً خراسانی است.
شمیسا کاریکلماتور را از انواع طنز معرفی میکند که طنز خود یک نوع ادبی است. (شمیسا،1389: 241)نوع کاریکلماتور طنز و شوخ طبعی است و خود به عنوان یک نوع فرعی جدید پذیرفته شدهاست. منوچهر احترامی کاریکلماتور را ژانری خاص و یک نوع ادبی میداند. (فرج اللهی، نشریات، 1388 : 122) در تقسیمبندی کاریکلماتور بر اساس مضامین مورد استفاده، کاریکلماتورهای عاشقانه سهم قابل توجهی را به خود اختصاص میدهند. با توجه بهاین نکته میتوان دراین دسته از کاریکلماتورها ادب غنایی را بهعنوان نوع پذیرفت اما از آنجا که شوخ طبعی و طنز عمومیتر است بهتر است نوع کاریکلماتور را طنز و شوخ طبعی و ادب غنایی را فرع بدانیم.
کاریکلماتور از دستاوردهای ادبیات غرب نیست که پایش بهسرزمین ادبیات ما باز شده باشد.«آنچه اصل و اساس کاریکلماتور را تشکیل میدهد یکی از اضلاع منشور چند پهلوی سبک هندی است که از شعر بهدیار نثر سفر کرده است. »(حسینی،1387: 48) با توجه به ویژگیهای سبک هندی و کاریکلماتور در عین وجود تفاوت میتوان شباهتهای زیادی نیز میان ایندو پیدا کرد. ایجاز ، معماگونه بودن و ابهام و پیچیدگی در عین سادگی زبان، خیالبندی و مضمونآفرینی، ایهام و تناسبات فانتزی از جمله وجوه مشترک میباشد . شاید بزرگترین تفاوت، تفاوت در زبان منظوم شعر سبک هندی و زبان منثور کاریکلماتور است. بهنظر میرسد عنصر خیال در سبک هندی بسیار قویتر و متفاوت ظاهر شده است. بسامد حضور عناصر زیباییآفرین در نمونههای برجستهی سبک هندی بهمراتب بیشتر از کاریکلماتور است و همین پیچیدگی در خیال-انگیزی و دقت بیشتر در تناسبات از تفاوتهای سبک هندی و کاریکلماتور میباشد. به همین خاطر سبک کاریکلماتور را می توان طرزِ شاپور یا هر اسم دیگری تحت عنوان طرز یا گونه نامید.
از نظر فرم و شکل و از لحاظ دستوری معمولاً کاریکلماتور جملهی منثور ساده و مستقل یا مرکب با وجوه خبری ، عاطفی و شرطی است که به قالب و شکل عمومی امثال و حکم میماند.
4-2- ارتباط کاریکلماتورجملات قصار و ضربالمثلها
از ادبیات دوره فارسی میانه – بین سالهای 300 پیش ازمیلاد و 950 پس از آن – آثار اندکی بهجای مانده که از پندها و ضربالمثلها غنی شدهاست. نام فارسی میانه برای این نوع قطعهی هنریِ کوتاه « اندرز » است. ضربالمثلها و جملات قصار و حکیمانه در تمامی فرهنگها و زبانها از ادبیات دورهی باستان خودمان گرفته تا امروز یافت میشود.کاریکلماتوراز نظر شکل ظاهری به امثال و حکم شباهت دارد. اما غافلگیری و نگاه شوخ طبعانهاش وجه تمایز آن با مثل و جمله قصار است. با یک نگاه میتوان فهمید هر مَثَل یا جملهی قصاری کاریکلماتور نیست و هر کاریکلماتوری جملهی قصار یا مَثَل. اما در میان امثال و حکم نمونههای بیشماری میتوان پیدا کرد که با ویژگیهای کاریکلماتور – که پیشتر بهآن اشاره شد – مطابقت دارد.
ضرب المثل/ روزیِ گربه دست زن شلخته است. (ایرانی)
جملات قصار / اغراق حقیقتی است از کوره در رفته. (جبران خلیل جبران)
4-3- ارتباط کاریکلماتور و داستانک
داستانک یا داستانِ كوتاهِكوتاه به داستانی بسیار کوتاه گفته میشود که شامل یک صفحه یا حتی چند كلمه یا سطر است. برای تبدیل داستان کوتاه به داستانک لازم است که نویسنده بخش اصلی داستان کوتاه را در نظر بگیرد و آنرا خلاصه کند. داستانک از طرح اولیهای که برای نوشتن یک رمان و یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل میگیرد هم کوتاهتر و خلاصهتر است. ایجاز مهمترین ویژگی داستانک است و نویسندهای که میخواهد داستانک بنویسد حتما باید از نحوهی ایجاز اطلاع داشته باشد تا با چیدن درست و مناسب کلمات داستانک را شکل دهد. (کارور: منابع اینترنی) اما در داستانک علاوه بر ایجاز یک ویژگی مهم دیگر نیز باید حضور داشته باشد و آن روایت است. در کاریکلماتور کمتر پیش میآید با داستانک روبرو شویم. بههمین خاطر نمیتوان عنوان داستانک را بهطور کلی به کاریکلماتور اطلاق کرده و آنرا نوعی داستانک نامید. اما در این میان داستانک هم پیدا میشود.
- مرگ رازی را با دلم در میان میگذارد که ضربان قلب برای شنیدنش سکوت میکند. (شاپور)
4-4- ارتباط کاریکلماتور و شعر منثور
از گذشته تا امروز برای تعریف شعر و ماهیت و بیان آن تلاشهای زیادی شده است. بر سر اینکه کاریکلماتور شعر است یا نه اختلاف نظرات زیادی وجود دارد. عدهای کاریکلماتور را شعر میدانند، برخی آنرا خالی از لطایف شعری دانسته و جمعی نیز نظری مابین این دو دارند.
دکتر شفیعی کدکنی میگوید: « هیچگاه هیچکس نخواهد توانست از شعر تعریفی جامع و مانع عرضه دارد.» (شفیعی،1381: 6)وی معتقد است به تناسب آگاهیهایی که در جهت شناخت و تمایز ساحتهای زبانی از یکدیگر تعریفی ارائه شده و پس از چندی بر اثر تغییر میزان آگاهی تعریف نیز دگرگون میشود. برخی همینکه کلام موزون باشد بهآن شعر میگویند. برای بعضی تغییر در شیوهی استفاده از کلمات، استعاره، حس آمیزی، مجاز و... کلام را شعر میکند و عدهای نیز خواستار عواملی هستند که قابل تحلیل نباشد. آنچه مسلم است شعر تغییراتی است که در زبان روی میدهد.
مسلم است که در میان قالبهای شعر فارسی کاریکلماتور را باید بهسبب زبان منثور آن در قالب شعر منثور مورد بررسی قرار داد. شعر منثور در ظاهر برای رهایی احساس و اندیشه شاعران از قید و بند مبانی نظم سنتی ادبیات غرب بهوجود آمد. میتوان بودلر ، آرتور رمبو و استفان مالارمه را از پیشگامان شعر منثور دانست و بعد از آن به چهرههایی چون پل الوار ، سن ژون پرس، رنه شار، هنری میشو و... اشاره کرد. این شیوه ظاهراً در کشور ما بهتقلید از ترجمه اشعار دیگر ملل آغاز و بعداً توسط شاعرانی چون شاملو بهکمال رسید. البته با تعریف و نگاهی که در این گونهی شعری وجود دارد میتوان نمونههای دیگری را در ادبیات گذشتهی کشورمان مثل غالب شطحیات صوفیه خاصه بایزید بسطامی نام برد که شفیعی کدکنی او را بزرگترین سرایندهی شعرهای منثور در فرهنگ ایرانی میداند.
شفیعی کدکنی ضرورتی نمیبیند که مقطع نوشتن سطرها یا پشت سر هم نوشتن آنها ملاک جدا کردن آنها از یکدیگر باشد. ملاک وی نگاهی به ویژگیهای موسیقایی شعر منثور است، خواه پشت سر هم و مثل داستان نوشته شده باشد و خواه مقطع و با سطرهای بریده. (شفیعی،1381: 245)
شعر با زبان سر و کار دارد و زبان دارای پیچیدگیهای بسیار است. موفقیت شاعر بستگی مستقیم به استفاده درست از عناصر خیال و عاطفه و استفادهی هوشمندانه از واژهها دارد. دکتر شفیعی کدکنی راههای تمایز شعر را به دو دستهی کلی موسیقایی و زبانشناسیک تقسیم کرده و در گروه زبانشناسیک عناصر شعری از نگاه وی عبارتند از: استعاره و مجاز، حسآمیزی، کنایه، ایجاز، باستانگرایی، صفت هنری، ترکیبات زبانی، آشناییزدایی در حوزهی قاموسی، آشنایی زدایی در حوزهی نحو زبان، بیان پارادوکسی
با توجه بهویژگیهای شعر و ویژگیهایی که پیشتر از کاریکلماتور عنوان شد آیا میتوان گفت کاریکلماتور شعر نیست؟
اگر در میان کاریکلماتورها از نوشتههایی که جملاتِ قصارِ بدون روح طنز و فانتزی هستند یا در بازی کلمات دچار افراط شده ومضمون یا ساخت تکراری دارند صرف نظر شود؛ می توان کاریکلماتور را شعر دانست.
5- کاریکلماتور نویسان
5-1- کاریکلماتور نویسان قبل از انقلاب
5-1-1- پرویز شاپور(1302-1378)
پرویز شاپور- پدر کاریکلماتور- پنجم اسفند ماه سال 1302 ه.ش در قم – به قول خودش- و در تهران – به قول شناسنامه اش از در ورودی زندگی وارد شد و پانزدهم مرداد سال 1378قلبش برای شنیدن رازی که مرگ با دلش در میان نهاد سکوت کرد و پیکرش را به گورستان هدیه داد و همانگونه که وصیت کرده بود او را در خودش به خاک سپردند. شاپور در عمری که برای نام نویسی روی سنگ قبر فرصت داشت تحصیل را از مدرسه دقیقی آغاز کرد و رشته اقتصاد را با مدرک کارشناسی به پایان رساند.سال 1333 در حالی که خودنویسش را از خورشید پر کرده بود فعالیت مطبوعاتی اش را با نشریات اهواز آغاز کرد.سال 1334 پس از رجعتش به تهران با نشریات سپید و سیاه و توفیق شروع به همکاری کردکه آثارش با نامهای مستعار "کامیار"- پسرش- و "مهدخت" - خواهرش- در صفحات "دارالمجانین" ،"سبدیات "و "برخورد عقائد و آرا" به چاپ می رسید .
خرداد ماه سال 1346 شاپور نوشته های کوتاهش را به شاملو داد .شماره بعد كه چاپ شد اسم كاریكلماتور را روی آن گذاشته بودند . شاپور از سال 1370 تا پایان عمر با نشریه گل آقا همکاری داشت . او علاوه بر طنز نویسی کاریکاتور هم می کشید . طرحهایی خطی و ساده با سنجاق قفلی ،موش،گربه و... . سال 1352 در گالری زروان،سال 1356 در نگارخانه تخت جمشید و همچنین در نمایشگاه استاد اولم ترکیه نمایشگاههایی از آثارش بر پا شد.طرحهای شاپور در نشریات گرافیس سالانه و دیزاین جورنال نیز به چاپ رسیده است . شاپور 8 مجموعه کاریکلماتور منتشر کرده است که 4 مجموعه به قبل از انقلاب و 4 مجموعه دیگر به بعد از آن تعلق دارد. بیش از هفتاد درصد کاریکلماتورهای شاپور پس از انقلاب منتشر شده است.
منوچهر آتشی کاریکلماتورهای پرویز شاپور را اعتراضی به زبان سیاست زده و رو به افول شعر روزگار خود دانسته و آنرا با عنوان شعر اعتراض نامگذرای میکند و میگوید:
«در شعر امروز، کاریکلماتورهای پرویز شاپور از یک دیدگاه، و شعرهای احمدرضا احمدی از دیدگاه دیگر، فلسفیترین کنش مدرنیستی را ارئه کرده است. »(شاپور،1386: 332)
عمران صلاحی شاپور راشاعری طنزاندیش و طنزپردازی شعرآفرین میداند و در میان آثار وی حتی نمونههایی را یافته که موزون افتاده -است(شاپور،1386: 332):
- وقتی چشمم را میبندم، شب را کاملتر میبینم. (شاپور)
جواد مجابی معتقد است کاریکلماتورهای شاپور سهمی از شعر و نصیبی از فلسفه دارد.
اردشیر رستمی در یادداشتی در نشریهی «تندیس» شاپور را در وهلهی اول یک شاعر مینیمال ارزشمند و بزرگ و بعد یک کاریکاتوریست و تصویرگر میداند. او معتقد است شاید بزرگترین لطمه را به نوشتههای شاپور واژهی نچسب کاریکلماتور میزند و میگوید:
«واژهای که او را از جرگهی شاعران دور میکند و به ناکجا آباد میبرد. کلمهی نامتناجس کاریکلماتوریست قبل از ادبی بودن، هجو آمیز و دفرمه است. پس در ذهن آنها این بود که: شاعر نباش و هر چه میخواهی باش. وارد حریم قدسی و ملکوتی ما نشو هر کجا میخواهی برو... ایجاز و ایهام در اشعار شاپور از حد بسیار بالایی برخوردار است... حجم اشعار کوتاه و منثور او بسیار زیاد است. اغلب ما با شاعرانی بلند و شعرهای بلندی آشنا هستیم که با یک مصرع زندهاند. یک شعر کوتاه شاپور گاهی با یک شعر از دیگران برابری میکند. با این معیار او با یک صفحه، کارِ یک کتاب از دیگران را انجام داده. از او هزار صفحه شعر کوتاه بهجا مانده و اگر بخواهیم با استاندارد بالایی آنها را مورد گزینش قرار دهیم، یک چهارم آنها باقی خواهد ماند؛ به عبارتی دهها کتاب شعر. » (رستمی، نشریات، 1388 : 9)
منوچهر احترامی خاطرات زیادی از پرویز شاپور نقل میکرد. لطیفهها و شوخیهای شفاهی که جایی نوشته نشده بود که شاید اگر گردآوری شود بتواند خود مجموعهای درخور توجه شود. احترامی در مصاحبهای که دربارهی شاپور از او در ماهنامهی «خردنامه همشهری» منتشر شد؛ چنین گفته است: « از همین الان که من دارم با شما صحبت میکنم، یعنی 6/8/87 اگر همهی کسانی که کاریکلماتور مینویسند؛ دیگر کاریکلماتور ننویسند؛ کاریکلماتور جای خودش را باز کرده است. اما همینکه به پیروی از شاپور مینویسند و در این سطح مینویسند، نشان میدهد که شاپور از زمان خودش عبور کرده است. »
اولین نوشتههای شاپور در نشریه خوشه که عنوان کاریکلماتور روی آن گذاشته شده بود بیشتر به لطیفه شباهت دارد و عموما طولانی تر از نمونههای بعدی خود هستند. نوشتههای شاپور در مسیر نامگذاری تا ارائهی کتابهای او دچار تغییرات اساسی شدهاست. در ابتدا کاریکلماتورهای شاپور لطیفههایی متفاوت و چندخطی است که بعداً تبدیل به نوشتههایی خطی و کوتاهتر شدهاست.
برای روشن تر شدن ماجرا به نمونهی زیر از نشریه خوشه توجه فرمایید:
- ماشین تخم مرغ زنی را توی چشمم گذاشتم و سفیدی و سیاهی آنرا بههم ریختم.
نتیجه: حالا دارای چشمان زیبا بهرنگ خاکستری شدم. (شاپور)
عدهای معتقدند بعد از انتشار کلمات قصار «ژیلبرت سسبرون» نوشتن اینگونه کلمات مد شده است. عمران صلاحی در اینباره می-گوید: « اینچنین نیست و خیلی پیش از آنها یعنی از سال 1337 شاپور نوشتههایی از این دست چاپ میکرد منتها چون با امضای مستعار می-نوشت هیچکس متوجه آنها نشد.» (شاپور،1386: 14)
به غیر از تغییر اولیه ای که در فرم کاریکلماتور از ابتدای نامگذاری آن تا انتشار اولین مجموعه اش رخ می دهد؛ نوشته های شاپور قبل و پس از انقلاب تغییرات زیادی از نظر فرمی ، زبانی و محتوایی پیدا نکرده است. شاپور در نوشته هایش به سراغ مسائل سیاسی نمی رود. او با کمک عناصر طبیعت مفاهیم انسانی را همچون عدالت، راستی ، صداقت، مهربانی ، دوستی و ... با زبانی طنز آمیر و در مجالی کوتاه بیان می کند.
- برای اینکه پشهها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشهبند بیرون میگذارم. (شاپور)
- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم. (شاپور)
- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده محبوس است. (شاپور)
- گورستان سنگ قبری برای کوهستان باقی نمی گذارد. (شاپور)
5-1-2- کیومرث منشی زاده(1317)
قبل از بررسی ویژگیهای کاریکلماتور بعد از انقلاب لازم است که اشاره ای به آثار و نوشته های کیومرث منشی زاده شود.منشی زاده شاعر، نویسنده و طنز پردازی است که نوشته هایش رنگ بوی فلسفه و ریاضیات دارد. در مجموعهی نوشتههای کوتاه و طنز آمیزش که با عنوان « از روبرو با شلاق » که در سال 1349 و بعد از آن در روزنامهی کیهان منتشر میشد با استفاده از اصطلاحات منطق و فلسفه فضایی خاص و منحصر به خود ایجاد میکند. با دقت در این نوشتهها متوجه کاریکلماتورهای چند بخشی میشویم که به چند مورد در ادامه اشاره خواهد شد.
- پیر مغان در واقع همان « مغبچه » است که بهتدریج پیر شده باشد. (منشی زاده)
- هیچ چیز بیشتر از میهمان ناخوانده به شعر شبیه نیست. (منشی زاده)
- گشنگی آشپز را روسفید میکند. (منشی زاده)
5-2- کاریکلماتور نویسان بعد از انقلاب
5-2-1- ویژگی های کاریکلماتور پس از انقلاب
آنچه در این قسمت بیشتر مورد نظر است بررسی کاریکلماتورهای دیگر نویسندگانی است که بعد از انقلاب و به پیروی از شاپور نوشته شده است. کاریکلماتور با نوشته های شاپور قبل از انقلاب آغاز شد اما تبدیل شدن آن به یک جریان ادبی به پس از انقلاب مربوط است. فضای موجود پس از انقلاب تاثیراتی را بر این جریان گذاشته است. بیشتر موضوعاتی که شاپور به سراغ آنها رفته طبیعت و عناصر تشکیل دهنده آن است. و با کمک آن مسائل انسانی را مطرح می کند. اما در کاریکلماتورهای دیگر نویسندگانی که پس از انقلاب به رشته تحریر در آمده است به مسائل اجتماعی ، سیاسی و اعتقادی بیشتر پرداخته شده است. در میان این آثار حضور عناصر آیینی ، توجه به قرآن، احادیث و روایات، توجه به رخدادها و وقایع پس از انقلاب همچون دفاع مقدس، فرهنگ شهادت و ایثار و پایداری نمود دارد که به چند نمونه اشاره میشود.
- وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند. (شاپور)
- یک انقلاب بر حق مثل یک شاهکار ادبی است. آیا نباید آن را به زبانهای دیگر ترجمه کرد؟ (سید حسن حسینی)
- اسلام دست کارگر را بوسیده است. یک مسلمان واقعی آن را گاز نمی گیرد.(سید حسن حسینی)
- نیازی به حضور و غیاب نیست؛ خدا هم اول است و هم آخر. (محمد علی امیر گل)
- ایمان، مهریهی جبهه بود. (ابوالفضل لعل بهادر)
- خداوند مشتری بازار شهادت است. (ابوالفضل لعل بهادر)
- درجنگ بیش از کودکان کودکی کشته می شود. (عباس گلکار)
- جانباز شیمیایی شربت شهادت را با قطره چکان می نوشد. (مهدی فرج اللهی)
- اجلش رسید اما خودش هنوز نرسیده بود. (مهدی فرج اللهی)
در فضای پس از انقلاب که توجه به دین و مسائل دینی سر لوحه تمام امور قرار می گیرد در فضای هنری نیز هنر متعهد مورد توجه است. همانگونه که اشاره شد کاریکلماتور جریان ادبی متعلق به دوران پس از انقلاب است که تحت تاثیر این فضا قرار گرفته است. نمونه هایی از موضوعاتی که کاریکلماتور نویسان در این ارتباط به سراغ آنها رفته اند عبارتنداز: معاد و زندگی پس از مرگ، صداقت ، فتوت ، شهادت ، انقلاب و. ارزشهای آن، ظلم ستیزی، رعایت حقوق دیگران و به صورت کلی توجه به ارزشهای والای انسانی .
کاریکلماتورهای نویسندگان را از دیدگاه ارتباط فرم و محتوا به سه گروه کلی می توان تقسیم کرد:
دسته اول: کاریکلماتورهایی که در آن صرفا به جنبه ظاهری ماجرا و بازی با کلمات توجه شده است. این نوشته ها عموما جملات بی معنی و سطحی هستند که ممکن است در بهترین حالت ممکن لبخندی گذرا بر لب مخاطب بنشاند و فراموش شود. برخی از کاریکلماتور نویسان در اثر عدم مطالعه کافی در این زمینه به دام این شکل گرایی مطلق افتاده اند.
دسته دوم: در این گروه کاریکلماتورهایی به چشم می خورد که بیشتر به طرح حکمت و اندیشه های متعالی توجه شده و نویسنده از جنبه هنری آن غافل بوده است. در نتیجه در این دسته با آثاری روبرو هستیم که به جمله قصار و جملات حکمت آموز شباهت دارد. هر چند حکمت عموما مورد پسند مخاطب است اما نحوه بیان آن و استفاده از زیبایی های پنهان و آشکار کلام بر اثر گذاری آن و ارزشمندی آن می افزاید. جملات قصار حضرت علی(ع) هم حکمتی متعالی را در دل دارد و هم سنخوری و پیچیدگی ها و زیبایی های کلامی را و این حکمت آمیخته با ظرافت های هنری کلام حضرت را مورد توجه خاص و عام می کند.
دسته سوم: کاریکلماتورهایی که به همان اندازه ای که به جنبه های ظاهری و درونی زبان توجه دارند به محتوا و مفهوم نیز توجه دارند و دغدغه های انسانی و بشری دستمایهی خلق آنها شده است. این گروه بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار می گیرد و هر چه بیشتر اندیشه و حکمت در خدمت ظرافتهای ادبی قرار می گیرد بر زببایی اثر افزوده می شود. موضوعاتی که نویسندگان کاریکلماتور در این دسته به سراغ آنها می روند متفاوت است.
در این میان عدهای نیز با بهره بردن از ظرفیتهای ظاهری زبان دست به تجربه های تازه ای زده اند که کاریکماتورهای مسجع ، منظوم و یا نیمایی از این دسته اند.
در ادامه به معرفی بیشتر کاریکلماتور نویسان پس از انقلاب می پردازیم و به ویژگی های فنی آثارشان اشاره می کنیم.
5-2-2- سید حسن حسینی(1335-1383)
شاعر، طنز پرداز و پژوهشگر انقلابی و متعهدی است که از او تا کنون چندین مجموعهی شعر و پژوهش منتشر شده است. وی در کتاب « بیدل ، سهراب و سبک هندی » به وجوه اشتراک کاریکلماتور و سبک هندی اشارهای کوتاه داشته و چنین میگوید :
« ... بازی با اضلاع گوناگون یک لفظ و استخراج شیطنت آمیز و گاه دلنشین یک مضمون از این بازی، در ده بیست سال اخیر در نثر، موجب نوعی قالب ادبی طنز آلود شده است که پیشینیان به آن نام «کاریکلماتور» دادهاند. که همین نام التقاطی که به هر حال جا هم افتاده است، برای آنها که اطلاع چندانی از ادبیات فارسی ندارند، این توهم را بهوجود آورده که کاریکلماتور نیز از دستاوردهای ادبیات غرب است که به اقتضای روزگار غرب باوری پایش به سرزمین ادبیات ما باز شده است. حال اگر بخواهیم برای کاریکلماتور شناسنامه ژنتیک بگیریم ناگزیریم سری به اداره سجل احوال سبک هندی بزنیم و بعد از مراجعه به این اداره – که برعکس ادارات امروزی به هیچ وجه مایهی کسالت و دلتنگی نیست – در مییابیم آنچه اصل و اساس کاریکلماتور را تشکیل میدهد یکی از اضلاع منشور چند پهلوی سبک هندی است که از شعر به دیار نثر سفر کرده است. »(حسینی،1387: 48)
زنده یاد سید حسن حسینی مجموعهی مستقل کاریکلماتوری را با عنوان « برادهها » منتشر کرده است. در این مجموعه بیشتر با جملات حکیمانه و قصار روبرو هستیم و نوشتهها بیشتر رنگ و بوی حکمت دارند. توجه ویژه حسینی به مسائل انسانی و نگرانی همیشگی او از اینکه انسان به دامان ابتذال و سطحی نگری بیافتد از ویژگی های برجسته موضوعاتی است که وی به سراغ آنها می رود.
مجموعه براده ها بر اساس موضوع به سه قسمت تقسیم می شود: 1- هنر، هنرمند و نقد هنری 2- شعر و شاعران 3- گوناگون
در این مجموعه حسینی دغدغه های فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی خود را در قالب حکمت و شوخی های موجز در قالب کاریکلماتور های منثور بیان می کند. هنر متعهد و نقد اصولی ، شعر و فرهنگ ،ایمان، روابط اجتماعی و خانوادگی ، انقلاب ،خدا پرستی از جمله موضوعاتی هستند که حسینی در این مجموعه بهآنها پرداخته است.
سید حسن حسینی درباره کتابش چنین می گوید: «در این دفتر سخن از هر دری رفته است اما یقین ندارم در هر سری بگیرد.باری این هم کاریست که شیرازه اش را پراکندگی و تعدد موضوعات بسته است.» (حسینی، 1365: 5)
- آنکه برای خدا می جنگد برای شیطان صلح نمی کند. (حسینی)
- هنرمند با میوهی درخت یک فرق بیشتر ندارد: میوه وقتی رسید میافتد؛ هنرمند وقتی افتاد میرسد. (حسینی)
- هنر برای هنر یعنی نردبان برای نردبان. (حسینی)
- هیچ مکانی آنقدر شلوغ نیست که در آن نتوان با خدا خلوت کرد. (حسینی)
- نسیان برای انسان نقطه ضعفی است که تا ابد به قوت خود باقی خواهد ماند.(حسینی)
- حتی در فرهنگ لغات هم «ظفر» بعد از «صبر» پیدا می شود.(حسینی)
سید حسن حسینی در مجموعه دیگری به نام «نوشداروی طرح ژنریک» با استفاده از موسیقی بیرونی زبان و اندیشهی انتقادی طنز آمیز به خلق آثاری زیبا و بدیع دست می زند.حسینی علاقه زیادی به سبک هندی و بیدل دارد و همین ماجرا باعث می شود تا ذوق خود را در در کنار اشعاری که سروده است وپژوهشهایی که به رشته تحریر در آورده در کاریکلماتور و فضاهایی نزدیک به آن بیازماید. حسینی درباره این مجموعه می گوید: «اشعار مولود ضرورت جامعه عصر حاضر است و مضامین آن دربردارنده موقعیتی تهدیدكننده است كه انسان امروزی خودخواسته یا ناخواسته در آن قرار گرفته و راه گریزی از آن ندارد.» درونمایه اشعار با شخصیتها و اقشاری چون: شاعر، تاجر، زاهد، عارف، عاشق كه نشان دهنده رویكرد انسانها به دو هدف كلی است: سودای پول و اشتیاق دیوانهوار به تصاحب آن.
- شاعری خانه نداشت
در خیابان خوابید
شهرداری سر ذوق آمد و اقدامی کرد
- شاعری خرما را،
با خدا قافیه کرد،
تاجران رحم به حالش کردند،
ناقدان شاعر سالش کردند!
- شاعری وارد دانشکده شد،
دم در،
ذوق خود را به «نگهبانی» داد!
5-2-3- اکبر اکسیر (1332)
شاعر، طنزپرداز و منتقدی است که تا کنون چهار مجموعهی شعر از او منتشر شده است. اکسیر جریان شعر معاصر ایران را فرانو میخواند و معتقد است که فرانو شورشی علیه انحصار ، الگو ، امریه و بخشنامه است. شعرهای اکسیر معمولاً کوتاه است. بیشتر سوژهها حول انسان امروز میچرخد و بانگاهی فانتزی زندگی امروز را با زبانی طنز آمیز نقد میکند. هرچند اکسیر معتقد است شعرهایش کاریکلماتور نیست اما نوشته-هایش پوشیده از رد پای کاریکلماتور است که نمونههای بیشماری را میتوان از میان آن بیرون کشید که در ادامه به چند مورد اشاره میشود. شاید بزرگترین ویژگی و تفاوت در نوشتههای او مقطعنویسی باشد که امروزه در نوشتار شعر منثور مرسوم است. نگرانی اکسیر برای سرنوشت انسان ستودنی است و موضوعانی که معمولا به سراغ آنها می رود به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به نقد وضعیت بشر است . انسانها رابه ژرف اندیشی دعوت می کند و توجه ویژه ای به اخلاق و فرهنگ دارد.
-تمام پرچمهای جهان را در وایتکس میخوابانم . (اکسیر)
-پای تیر برق، گربهها جوک میگویند و کیسههای زباله از خنده میترکند. (اکسیر)
-کشتارگاه فرهنگسرا شد. گوسفندان، شاعر و سلاخهای بازنشسته، منتقد. (اکسیر)
5-2-4- عباس گلکار(1338)
کاریکلماتور نویسی است که بهتازگی از مقطع نویسی در کاریکلماتورهایش استفاده میکند. از او مجموعهای با عنوان « ماه نگران زمین است» منتشر شده است. با توجه به زبان رسا، پرهیز از تکرار تجربههای پیشین و نوآوری در مضمونآفرینی میتوان او را یکی از چهره های موفق در این زمینه معرفی کرد. دغدغه های صلح طلبانه و توجهش به کرامت انسانی در کنار شناختی که از ظرفیت های زبانی دارد آثار او را زیباتر و خواندنی می کند.
- خدا پرواز را آفرید، انسان قفس را. (گلکار)
- درجنگ بیش از کودکان کودکی کشته میشود. (گلکار)
- سکوت سراپا گوش است. (گلکار)
5-2-5- مهدی فرج اللهی(1361)
شاعر، نویسنده و طنزپردازی است که تاکنون دو مجموعهی کاریکلماتور از او با عناوین : «کاریکاتور کلمات» و «نانوا هم جوش شیرین می زند بیچاره فرهاد»منتشر شده است. هرچند جنبه عاطفی در آثار او بیشتر است اما از نقد رفتارهای انسان نیز غافل نبوده است.
- درخت نا امید هیزم بالقوه است. (فرج اللهی)
- آدم بدقول اسکناس بدون گوشه است. (فرج اللهی)
- از روی پل عابر پیاده عرض خیابان را به طول عمرم اضافه می کنم. (فرج اللهی)
- مهرش به دلم افتاد اما مهریه اش آنرا از دلم در آورد. (فرج اللهی)
فرج اللهی مقطع نویسی را برای بسیاری از کاریکلماتورها مناسب تر می داند و در قسمتی از نوشته هایش از ظرفیتهای ظاهری زبان و موسیقی بیرونی بهره برده است.
- امروز عجیب من پریشانم
گیسوی تو انگار سرایت کرده
- قلبی که درون سینه دارم
گنجشک ترین صبح بهارری است
5-2-6- ابوالفضل لعل بهادر(1361)
نویسندهای است که تاکنون از او چهار مجموعهی کاریکلماتور با عناوین «به پنجره چشمم خوش آمدی»، «سکوت کلمات»،«سنجاق قفلی» و «نشر اکاذیب » منتشر شده است. وی نام هنری خود را شاپور کوچک نهاده و در برخی نوشتههایش به فرمهای شاپور در نوشتن کاریکلماتور وفادار مانده است. در کاریکلماتورهای لعل بهادر نوآوریهایی در استفاده از مضامین نو به چشم میخورد که او را به یکی از چهرههای موفق در این زمینه تبدیل میکند. لعل بهادر توجه ویژه ای به مسائل مذهبی دارد و این توجه در آثارش نمود خاصی دارد. وی یکی از فصلهای کتاب «سکوت کلمات خود را با عنوان «کاریکلماتور جنگ » نام گذاری می کند و در آن به فرهنگ جبهه ، دفاه مقدس و شهادت می پردازد.
- رزمنده حاضر است گرسنگی بکشد اما شکست نخورد. (لعل بهادر)
- پرنده در قفس آرزو میکند برای یکبار هم که شده میلهها خمیازه بکشند. (لعل بهادر)
- سر سفره چیزی نبود؛ پدر و یخِ داخلِ پارچ با هم آب میشدند. (لعل بهادر)
5-2-7- سهراب گل هاشم(1336)
نویسندهای است که تا کنون از او دو مجموعهی کاریکلماتور با عناوین «گاه گاهی زندگی شوخی نیست» و «چند قدم به حرف حساب» منتشر شده است. گلهاشم نوشتههای ارزندهای در این زمینه داشته است. نقد مسائل اجتماعی در آثار وی بسامد بالایی دارد.
- دوست نداشت کسی سرزده وارد شود چون آرایشگر بود. (گل هاشم)
- تخت خواب دو نفره بعد از مدتی صاحب فرزندی به نام گهواره شد. (گل هاشم)
- بعضیها قانون را پیاده می کنند که خود سوار شوند. (گل هاشم)
5-2-8- محمد مستقیمی(راهی)(1330)
نویسنده و شاعری است که کاریکلماتور نیز مینویسد او معتقد است کاریکلماتور اصولاً نباید قابل ترجمه باشد.
- سنگ بزرگ آدم را کوچک میکند. (راهی)
- ناله اگر نا نداشته باشد له میشود. (راهی)
5-2-9- علیرضا لبش(1360)
شاعر، نویسنده و طنزپردازی است که تاکنون چندین مجموعهی شعر از او منتشر شده است. بسامد بالای عنصر روایت در آثارش، کاریکلماتورهای او را متفاوت میکند.لبش معمولا در آثارش دغدغه های فرهنگی خود را با زبانی لطیف و هنرمندانه بیان می کند.
- یک پرنده توی بانک مسکن سرمایه گذاری کرد؛ قفس برنده شد. (لبش)
- یک نفر برای شب عید یک ماهی سفید گرفت؛ سرخ کرد. یک ماهی سرخ گرفت انداخت داخل تنگ. (لبش)
- برای خودم خانه خریدم برای قفسم پرنده. (لبش)
5-2-10- عباس صادقی زرینی(1356)
شاعر و طنزپردازی است که علاقهی زیادی به ادبیات کوتاه دارد. در شعر به رباعیهایش شناخته شدهاست. مجموعهی کاریکلماتوری نیز منتشر کرده که میتوان اعتراض به مسائل اجتماعی و سیاسی را در اندیشهی نوشتههایش به عنوان ویژگی برجستهای پذیرفت.
- ندانم و نمیرم بهتر از آن است که بدانم و بمیرم. (صادقی)
- عاقبت اجارهخانههای ونیز مارکوپولو را جهانگرد کرد. (صادقی)
- اینجا آدم خوارها زخم معده میگیرند. (صادقی)
5-2-11- علی درویش()
نویسنده، روزنامه نگار و طنزپردازی است که در کاریکلماتور زبان خاص خود را دارد. سجع بازی با کلمات و حکمت مهمترین ویژگی نوشتههای اوست که آنها را از آثاردیگران متمایز میکند. درویش نگران وضعیت انسان امروز است. او که اغلب کاریکلماتورهایش در نشریه موفقیت منتشر می شود سعی می کند به موضواعتی بپردازد که تلنگری به انسان باشد و از طریق بتواند بر روحیات مخاطبان خود تاثیراتی مثبت داشته باشد. نوشته ای او لبریز از مثبت اندیشی و خیر خواهی است.
- یکی مرتب امروز فردا میکرد. یکی امروز، فردا را مرتب میکرد. (درویش)
- زندگی باغی است که با عشق باقی است. (درویش)
- مشغول دل باش نه دل مشغول. (درویش)
5-2-12- حسین مقدسینیا(1357)
کاریکلماتورنویسی است که در آثارش توجه خاصی به ایهام و بازی با کلمات داشته و این ویژگی در کارهای او بسامد بالایی دارد.
- کشتی گیر حریفش را روی پل برد و او را داخل رودخانه انداخت. (مقدسی نیا)
- خلبان چترش را باز کرد و زیر باران قدم زد. (مقدسی نیا)
- آدم دلخور هیچگاه دل نمیدهد قلوه بگیرد. (مقدسی نیا)
5-2-13- چند نمونهی دیگر
همانگونه که قبلاً گفته شد تعداد نویسندگانی که در این زمینه مینویسند زیاد است و در این مجال نمیتوان به همهی آنها اشاره کرد. اما برای تاکید بیشتر بر اینکه نویسندگان زیادی در این عرصه مینویسند و نیز کاریکلماتورهای زیبایی نوشتهاند چند نمونهی دیگر ارائه می-شود. دانستن این نکته خالی از لطف نیست که کاریکلماتور در میان مردم افغانستان طرفداران و علاقهمندانی پیدا کرده که نمونهای از نوشتههای نویسندگان افغان نیز آورده شده است. در آثار سایر نویسندگان نیز همچنان که اشاره شد دغدغه های اخلاقی و انسانی حضور پر رنگی دارد.
- نگاه مرد و اشک زن قیمت ندارد؛ عکس آن پرهزینه است. (نجیب اله دهزاد - کابل)
- دزد آهسته وارد خانه میشود. مادربزرگ شیشهی عمر خود را مخفی میکند. (بیژن اسدی پور)
- بی رنگ و روغن هم میتوان تابلو شد. (حسین ناژفر)
- خار، بادیگارد گل است. ( کیومرث مبشری)
- ازسوراخ کوه قطره قطره ماشین میریزد. (احمد غفاری)
- حواسم را جمع کردم تا حواس کسی را پرت نکنم. ( عبدالعلی اثنی عشری)
- عاقلان به پایان و عاشقان بیپایان میاندیشند. ( یداله محبی)
- با مرگش درسی به همه داد که خودش در آن مردود شده بود. ( مهدی دهقانی)
- ناسازگارترین آدمها در کفن آرام و قرار میگیرند. (اسمعیل جوکار)
- برف سنگین کار دانش آموزان را سبک کرد. ( محمود سلطانی)
- گلوله لجباز ماشه را زمین گیر میکند. (حسین گودرزی)
5-2-14- کاریکلماتور در میان بانوان
5-2-14-1- حوریه نیکدست(1356)
نویسندهای است که تاکنون دو مجموعهی کاریکلماتور با عناوین «فراتر از طنز» و «لبخندهی مدرنیته» از او منتشر شده است. او را می-توان با توجه به مضامین نو، شیوههایی که در ارائهی معانی دارد و حجم آثار خوبی که ارائه کرده است؛ در میان بانوان، کاریکلماتور نویس موفقی دانست.
- تور ماهیگیری و تور عروس هر دو برای به دام انداختن مورد استفاده قرار میگیرند. (نیکدست)
- طمع، طعم بدی به قناعتم میدهد. (نیکدست)
- اره با چوب رفت و آمد دارد. (نیکدست)
- پاییز سر تمام شاخهها را با نمرهی یک میتراشد. (نیکدست)
5-2-14-2- چند نمونه دیگر
در میان بانوان کاریکلماتورنویسان دیگری نیز هستند که بعضی مجموعههای مستقلی چاپ کردهاند. حضور بانوان در این عرصه پس از انقلاب قابل توجه است. ویژگی خاصی در میان کاریکلماتورهای بانوان در مقایسه با فضای عمومی کاریکلماتور وجود ندارد که بتوان آنرا به عنوان وجه تمایز معرفی کرد البته اندکی نگاه زنانه در میان آثار این نویسندگان بیشتر است که به نظر طبیعی میرسد.
- نخ سیگار رشتهی عمرم را کوتاه کرد. (فاطمه شتابی وش)
- آسمان شب پر ستارهترین تیم دنیاست. (سیده مهتاب فرخنده)
- جادهی نگاهم همیشه منتظر ورود چشمانت است. (ایران پرنده)
- لااقل گوشم به کسی بدهکار نیست. (ملیحه قریشی)
- آنقدر برای به دست آوردنش خودم را کوچک کردم که دیگر مرا نمیدید. (معصومه پاکروان)
- ما با همهی گاوها خواهر و برادر رضایی هستیم. (لیلا شکوه فر)
بیش از 200 کاریکلماتورنویس تاکنون شناسایی شدهاند و مجموعههای متعددی با این موضوع منتشر شده است که نشان دهندهی علاقهی نویسندگان به این نوع ادبی است. اما تعداد نویسندگانی که این گونه ادبی را بهصورت حرفهای دنبال میکنند طبیعتا خیلی کمتر است. توصیهای که شاملو به شاپور کرده بود امروز نیز مصداق دارد. بهتر است نویسندگانِ کاریکلماتور از سرینویسی دوری کرده و نوشتههای خود را تا جای ممکن قبل از انتشار گزینش کنند تا آثاری که از نظر معیارهای ادبی و زیبایی شناسی نمرهی قابل قبولی دارند ارائه شود.
نتیجه
هدف ما در این مقاله تطبیق کاریکلماتور قبل و بعد از انقلاب بود اما با توجه به سهم بیشتر آثار شاپور که متعلق به پس از انقلاب است و اینکه جریان کاریکلماتور پس از انقلاب شکل گرفته است مقاله رویکرد تبیینی و تشریحی پیدا کرده است که به خاطر دلایل یاد شده کاملا طبیعی است. اینکه مردم از هر چیز نوع فشردهاش را میپسندند؛ مال اینروزها نیست. در گذشته معتقد بودند : « کم گوی و گزیده گوی چون دُر» امروز هم عقیده همین است؛ با این تفاوت که بهسبب تغییرات زیادی که در شیوهی زندگی بشر رخ داده؛ کم گویی به یک ضرورت تبدیل شده است. وقتی نوشتههای کوتاه پرویز شاپور در خوشه منتشر شد نام کاریکلماتور روی آن گذاشته شده بود. شاپور در این زمینه هشت عنوان کتاب چاپ کرده است. شمیسا در کتاب «انواع ادبی» کاریکلماتور را نوعی تازه معرفی کرده و آنرا سخنان کوتاه ، حکیمانه و طنزداری میداند که گاهی به جملات قصار نزدیک میشود. ایجاز، سادگی زبان و غافلگیری سه ویژگی اصلی کاریکلماتور است که با دقیقتر شدن در این ویژگیها شباهتهای زیادی میان کاریکلماتور و سبک هندی در شعر مییابیم. نوع کاریکلماتور طنز و شوخ طبعی است و خود بهعنوان یک نوع فرعی جدید پذیرفته شده است.
اما با توجه به سهم قابل توجه کاریکلماتورهای عاشقانه در نوشته های شاپور میتوان ادب غنایی رابه عنوان نوع فرعی در آثارش پذیرفت. سبککاریکلماتور به سبک هندی نزدیک است اما برای اینگونه نوشتهها شاید عنوان طرزِ شاپور مناسبتر باشد. از نظر فرم و شکل و از لحاظ دستوری معمولاً کاریکلماتور جملهی منثور ساده و مستقل یا مرکب با وجوه خبری، عاطفی و شرطی است که به قالب و شکل عمومی امثال و حکم میماند. در میان نوشتههای شاپور داستانک هم پیدا میشود اما نمیتوان آنرا به طور کلی به کاریکلماتور اطلاق کرده و کاریکلماتور را نوعی داستانک نامید. نگاهی به اصول و عناصر شعر به ویژه در قالب شعر منثور و وجوه اشتراک کاریکلماتور با آن انداختیم اگر در میان آثار شاپور از نوشتههایی که جملاتِ قصارِ بدون روح طنز و فانتزی هستند یا در بازی کلمات دچار افراط شده و مضمون یا ساخت تکراری دارند صرف نظر شود؛ به قول منوچهر آتشی، عمران صلاحیو... نوشتههای شاپور را میتوان شعر نامید. شاپور در این مسیر تازه تنها نیست و پس از انقلاب نویسندگان زیادی با او در ایران و حتی درمیان نویسندگان افغانی همگام شدهاند. مجموعههای متعددی تحت عنوان کاریکلماتور منتشر شده است که نشان دهندهی علاقهی نویسندگان به این نوع ادبی است.
کاریکلماتور با تعریف مشخصی که از آن ارائه شد یک کشف تازه در ادبیات ایران نیست و کوتاه نویسی همراه با شوخ طبعی و مضمون پردازی به صورت آشکار و مستتر در ادبیات ما فراوان به چشم می خورد اما توجه ویژه شاپور به آن که به حق می توان او را پدر کوتاه نویسی و کاریکلماتور نامید سر منشاء جریانی در ادبیات امروز شده است که پس از انقلاب در مسیر رشد و بالندگی خود در حرکت است. این جریان تحت تاثیر فضای پس از انقلاب قرار گرفته است و توجه به آموزه های دینی ، فرهنگ شهادت و دفاع مقدس در آن نمود دارد. هر چند هدف ما در این مقاله تطبیق کاریکلماتور قبل و بعد از انقلاب بود اما با توجه به سهم بیشتر آثار شاپور متعلق به پس از انقلاب است و اینکه جریان کاریکلماتور پس از انقلاب شکل گرفته است مقاله رویکرد تبیینی و تشریحی پیدا کرد که به خاطر دلایل یاد شده کاملا طبیعی است.
منابع
الف) کتابها
- احمدی، بابک: ساختار و تاویل متن، نشر مرکز، چ7، تهران، 1384
- اسدی پور، بیژن: طنز خانگی، انتشارات مروارید، تهران، 1357
- اکسیر ، اکبر: بفرمایید بنشینید صندلی عزیز، انتشارات مروارید ، چ3 ، تهران، 1389
- اکسیر ، اکبر: پسته لال سکوت دندان شکن است ، انتشارات مروارید ، چ3، تهران، 1388
- اکسیر ، اکبر: زنبورهای عسل دیابت گرفتهاند، انتشارات ابتکار نو ، چ5 ، تهران، 1388
- اکسیر ، اکبر: ملخ های حاصلخیز، انتشارات مروارید ، چ1 ، تهران 1389
- امیرگل، محمد علی: صندلی ها از همه مودب تر می نشینند: نشر سپیدرود، چ2، رشت، 1388
- بویس، مری/ گرشویچ، ایلیر : ادبیات دوران ایران باستان، مترجم:یدالله منصوری، انتشارات فروهر، چ1، تهران 1377
- جوادی، حسن : تاریخ طنز در ادبیات فارسی، انتشارات کاروان، چ1، 1384
- جوکار، اسماعیل: حلوای عروسی، انتشارات کاوشگر،چ1، تهران، 1386
- حسینی، حسن: بیدل، سپهری و سبک هندی، سروش(انتشارات صدا وسیما) ، تهران 1376
- حسینی، حسن : براده ها ، انتشارت سروش ، تهران 1365
- حسینی، حسن: نوشداروی طرح ژنریک، سوره مهر، تهران، چ3، 1385
- رابرتسون، کانی: نشان پنجم حماقت، مترجم: حسین یعقوبی، انتشارات جامعهی ایرانیان، چ1، تهران، 1379
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ۱ ، انتشارات نمونه، تهران، ۱۳۵۰
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ۲ ، انتشارات بامداد، تهران، ۱۳۵۴
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ۳ ، با گردباد میرقصم، انتشارت مروارید، تهران، ۱۳۵۴
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ۴ ، همه به ملاقات آیینه میرویم، انتشارت مروارید، تهران، ۱۳۵٦
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ۵ ، انتشارات پرستش، تهران، ۱۳٦٦
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ٦ ، انتشارات مروارید، تهران، ۱۳۷٦
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ۷ ، به نگاهم خوش آمدی، انتشارات گلآقا، تهران، ۱۳۷۸
- شاپور، پرویز: كاریكلماتور ۸ ، پایین آمدن درخت از گربه، انتشارات مروارید ، تهران، ۱۳۸۲
- شاپور، پرویز: قلبم را با قلبت میزان می کنم، انتشارات مروارید، چ3، تهران ،1386
- شتابیوش، فاطمه: ترافیك در كوچه ی علیچپ، نشر آوای كلار، چ1، تهران، ۱۳۸۵
- شفیعی کدکنی، محمدرضا: موسیقی شعر، انتشارات آگاه، چ7، تهران 1381
- شمیسا، سیروس: انواع ادبی، نشر میترا، چ4، تهران، 1389
- شمیسا، سیروس: نقد ادبی، انتشارات فردوس، تهران، 1378
- شمیسا، سیروس: نگاهی تازه به بدیع،نشر میترا، چ3، تهران، 1386
- صادقی زرینی، عباس: هر طور که بخوانید، انتشارات شاملو، چ2، مشهد، 1389
- غفاری، احمد: اسکناس متقلب، نشر روجین ، چ1، بابلسر،1381
- فرج الهی، مهدی: کاریکاتور کلمات ، انتشارات شکروی،چ1، تهران،1383
- فرج الهی، مهدی: نانوا هم جوش شیرین میزند بیچاره فرهاد، انتشارات مروارید، چ1،تهران،1390
- فضیلت، محمود: آرایه های ادبی در زبان فارسی، انتشارات دانشگاه رازی، کرمانشاه 1371
- قریشی، ملیحه: کمی شوخی کمی جدی بخوانیم، ،نشر روزگار،چ1، تهران، 1385
- گلکار، عباس: ماه نگران زمین است، انتشارات نگیما، چ2، تهران، 1385
- گل هاشم، سهراب: گاهگاهی زندگی شوخی نیست، نشر افراز، چ1، تهران، 1386
- گل هاشم، سهراب: چند قدم مانده به حرف حساب-گاه گاهی زندگی شوخی نیست 2- ، نشر افراز، چ1، تهران، 1389
- لعل بهادر، ابوالفضل: نشر اکاذیب، انتشارات امید مهر، چ1، سبزوار،1387
- لعل بهادر، ابوالفضل: سنجاق قفلی، انتشارات امید مهر ، سبزوار، 1383
- لعل بهادر، ابوالفضل: سکوت کلمات، انتشارات امید مهر، سبزوار ،1385
- لعل بهادر، ابوالفضل: به پنجره چشمم خوش آمدی، نشر ابن یمین، سبزوار ،1382
- مبشری ،کیومرث: پرواز بر باد، انتشارت کلینی، چ1،تهران،1371
- نیکدست، حوریه: طنز آب رفته لبخندهی مدرنیته، انتشارات پیوند نو،چ1، تهران، 1384
- نیکدست، حوریه: فراتر از طنز (کاریکلماتور نوین، کاریکاتور واژهها)، انتشارات پیوند نو، چ1، تهران 1378
- واعظ کاشفی سبزواری، حسین: بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، نشر مرکز، تهران، 1372
- هاشمی، مسعود: فرهنگ جامع ضربالمثلهای ایران و جهان، انتشارات فرهنگ جامع، چ1، تهران ، 1385
- هیرمندی، رضی: فرهنگ گفته های طنز آمیز، انتشارات فرهنگ معاصر، چ3 ، تهران، 1386
ب) نشریات و مقالات
- اكسیر،اكبر: « نیم نگاهی به مجموعه طرح وكاریكلماتور«ماه نگران زمین است»»،روزنامهی اطلاعات، شماره 24314،مهر 1387
- تسنیم جهرمی،فاطمه/طالبیان، یحیی: « ویژگیهای زبان طنز و مطایبه درکاریکلماتورها(با تکیه برکاریکلماتورهای پرویز شاپور)»،نشریهی فنون ادبی دانشگاه اصفهان،شماره 1، 1388
- درویش، علی: «دوباره باید شد(صفحهی کاریکلماتور)»، ماهنامه موفقیت، شمارههای 187، 196، 204
- رستمی، اردشیر: «پرجمعیت ترین قلب دنیا »، دو هفته نامه تندیس، شمارهی 157، مرداد 1388
- شاپور،پرویز: «مصاحبه با پرویز شاپور»، سالنامهی گل آقا، 1383
- شاپور،پرویز: «کاریکلماتور»، خوشه، شمارهی 21، خرداد 1346
- فرج الهی، مهدی: «دو هزار شکل گربه»، مصاحبه با منوچهر احترامی، ماهنامهی خردنامه همشهری، شماره40، اسفند 1388
ج)منابع اینترنتی
- کارور، ریموند: تعریف داستانک،
http://www.hozehonari.com/Default.aspx?page=7584
تعداد بازدید: 2051