انقلاب اسلامی :: بازنگری كارنامه عبدالله ریاضی

بازنگری كارنامه عبدالله ریاضی

04 مرداد 1391

عبدالله ریاضی در سال 1285 در اصفهان متولد شد. پدر وی میرزاهاشم نام داشت‌. عبدالله از پنج‌سالگی به مكتب رفت تا با اصول قدیم درس بخواند. وی تا خواندن سیوطی و شرح لمعه پیش رفت و با اینكه در سلك طلاب بود و با اصول قدیم درس می‌خواند ولی در آلیانس یهودیان كه تمامی دروسش به زبان فرانسه بود رفته و دوره دوساله آن مدرسه را هم طی كرد و سپس در دبستان «گل‌بهار» دوره ابتدایی را به اتمام رساند و پس از آن دوره متوسطه را نیز در اصفهان گذراند و در سال 1301 به تهران آمد و در مدرسه دارالمعلمین به ادامه تحصیل پرداخت و در سال 1304 دیپلم خود را از آن مدرسه دریافت كرد. ریاضی در عین حال كه در دارالمعلمین تحصیل می‌كرد در یك دبستان دولتی ریاضیات درس می‌داد و به معلم «ریاضی‌» شهرت یافت و نام فامیل «ریاضی‌» نیز یادگار او از آن دوران بود. او در همان ایام به همراهی دو تن از دوستانش مجله‌ای به نام «مجله ریاضیات‌» منتشر می‌كرد. ریاضی در سال 1307 در زمره صدنفری بود كه از بورسیه دولت برای تحصیل در اروپا بهره برد. از جمله اعضأ كاروان محصلین به فرانسه می‌توان از مرحوم مهندس مهدی بازرگان نام برد كه با ریاضی در شهر نانت فرانسه در یك «لیسه‌» مراحل مقدماتی ورود به دانشگاه را طی می‌كرد. ریاضی پس از گذراندن مراحل مقدماتی «از آنجا كه كم‌حوصله بود و نمی‌خواست در كنكور شركت كند ترجیح داد در انستیتو الكترونیك در رشته برق و الكترونیك ادامه تحصیل دهد».(1) البته ناگفته نماند كه ریاضی در زمان تحصیل در فرانسه علیه گروه‌های مخالف رژیم پهلوی برای سفارت خبرچینی می‌كرد.(2)

پس از اتمام تحصیلات در فرانسه و اخذ درجه مهندسی و دریافت دانشنامه علوم‌، ریاضی به ایران بازگشت و به خدمت زیر پرچم اعزام شد. در دوران خدمت «روابط افسران با مهندس ریاضی خیلی خوب بود، روی او حساب می‌كردند. حتی بعضی اوقات در غیاب استادان‌، او كلاس درس را اداره می‌كرد.»(3)

در سال 1314 هنگامی كه دكتر حسابی رئیس دانشكده فنی بود عده‌ای از فارغ‌التحصیلان فرانسه جهت تدریس به دانشكده معرفی شدند كه ریاضی نیز جزء این دسته بود و به عنوان دانشیار به تدریس در دانشكده فنی اشتغال ورزید.

ریاضی بعدها به ریاست دانشكده فنی رسید و در این سمت بود كه از ستاد ارتش تقاضا كرد كه نورالدین كیانوری ـ كه سالیان بعد دبیر اول حزب توده شد ـ را هفته‌ای دو روز برای تدریس به دانشكده فنی بفرستند و ستاد ارتش موافقت كرد.(4)

عبدالله ریاضی در سمت ریاست دانشكده فنی بود كه در سال 1342 در دوره بیست‌ویكم انتخابات مجلس شورای ملی كاندیدای نمایندگی مجلس شد.

بدرستی معلوم نیست چرا، چگونه و با چه انگیزه‌های ریاضی این تصمیم را اختیار كرد. علی بهزادی می‌نویسد :

«از زمانی كه قرار شد سیستم حكومتی در ایران تغییر كند و با اعلام برنامه‌های انقلاب سفید تمام قدرتها به شاه و حزب «پاسداران انقلاب‌» (ایران نوین‌) منتقل شود برای ریاست مجلس هم افرادی مانند سردار فاخر حكمت نمی‌توانست مفید باشد.»(5)

بنابراین مجموعه دستگاه‌ها و كارگزاران حكومت در تكاپوی یافتن رئیس مجلس هستند در این میان «منصور روحانی‌» رئیس سازمان آب موفق شد تا فرد موردنظر را بیابد و آن شخص كسی جزء عبداله ریاضی استاد وی و رئیس دانشكده فنی نبود.

بهزادی در ادامه می‌نویسد :

«یك روز مهندس روحانی گروه روزنامه نویسان عضو كانون مطبوعات یعنی دكتر مصطفوی (مدیر روشنفكر) جهانبانویی (مدیر فردوسی‌)، صفی‌پور (مدیر امید ایران‌)، دكتر عسگری (مدیر خوشه‌)، احمد هاشمی (مدیر اتحاد ملی‌)، طباطبائی (دنیا) و من (یعنی مدیر مجلة سپید و سیاه‌) را به دفترش دعوت كرد و خیلی خودمانی گفت :

بچه‌ها! من می‌خواهم یك نفر را به شما معرفی كنم كه خودم درستی و پاكی او را تضمین می‌كنم‌. او اهل زدوبندهای مالی و سیاسی نیست‌. عده‌ای از شاگردانش او را برای وكالت مجلس كاندیدا كرده‌اند. اسمش مهندس عبدالله ریاضی است‌. من از شما نمی‌خواهم از او تعریف و تمجید كنید، ولی تقاضا می‌كنم تحقیق كنید اگر همانطور كه گفتم مردی پاك و درست بود آن وقت به «معرفی‌» او بپردازید. همین و همین‌. مهندس روحانی از جریانات پشت پرده و برنامة ریاست او هیچ سخنی به میان نیاورد، فقط دربارة تحصیلات و درستی و پاكی او تأكید می‌كرد :

زمان رضاشاه جزو نخستین گروه محصلین اعزامی به اروپا رفته بود. از سال 1307 در فرانسه به تحصیل پرداخت‌. در رشته مهندس هیدرولیك و الكتریسیته از دانشگاه پاریس دانشنامه گرفت‌. چندین كتاب در رشته تحصیلی‌اش نوشت‌. از سال 1315 در دانشكده فنی به تدریس پرداخت و مدت 27 سال از آن تاریخ تاكنون جز تدریس و بعد معاونت و سپس ریاست دانشكده فنی به هیچ كار دیگری نپرداخت‌. او یك استاد مادرزاد است‌. در دانشكده فنی هر وقت كلاسی استاد نداشت ـ هر درس بود فرق نمی‌كرد ـ او سركلاس می‌رفت و درس می‌داد. من می‌خواهم در این شرایط حساس كه كشور به افراد پاك احتیاج دارد به زور او را داخل گود سیاست كنم‌. درباره‌اش تحقیق كنید. اگر دیدید حرفهای من درست است و او مردی پاك و تحصیل كرده است‌، او را به خوانندگانتان و به مردم معرفی كنید من اصلاً قصد ندارم شما را راضی كنم كه از او تعریف كنید. هدف من این است همانطور كه او را شناختید همانطور به معرفی‌اش بپردازید تا مردم هم او را همانطور بشناسند.

بعد از این جلسة خصوصی‌، مهندس روحانی چند مهمانی داد: ناهار، شام‌، عصرانه‌، هر بار عده‌ای را از طبقات مختلف اجتماع دعوت می‌كرد، ولی همیشه ما چند روزنامه نویس جزو مدعوین اصلی بودیم‌. با تلفن از فرد فرد ما می‌خواست كه حتماً در مهمانی او حاضر شویم و هر بار دست مهندس ریاضی را می‌گرفت و او را نزد ما می‌آورد و سعی می‌كرد بین ما دوستی برقرار كند. ما هم بدون آنكه از ماجراهای پشت پرده آگاهی داشته باشیم هر یك به سبك و روش خود اسم و عكس او را چاپ می‌كردیم و دربارة سوابق تحصیلی و دانشگاهی‌اش مطالبی می‌نوشتیم‌. همین و همین‌.

به این ترتیب مهندس عبدالله ریاضی كه كنگرة آزاد زنان و مردان نیز او را كاندیدای نمایندگی از تهران كرده بود، به مجلس راه یافت‌. از این به بعد كار به دست مطبوعات دولتی افتاد. هنوز شمارش آرای تهران تمام نشده‌، مهندس ریاضی را رئیس آیندة مجلس معرفی كردند، به طوری كه وقتی مجلس می‌خواست برای انتخاب رئیس رأی‌گیری كند، از قبل همه می‌دانستند كه مهندس عبدالله ریاضی رئیس دانشكده فنی دانشگاه تهران به ریاست مجلس انتخاب خواهد شد.(6)

البته عبدالله ریاضی در بازجویی كه پس از انقلاب از او بعمل آمد ورودش به مجلس را چنین شرح می‌دهد:

یكروز آقای شریف‌امامی مرا صدا كرد و گفت همیشه یك نفر از استادان دانشگاه را برای سناتوری در نظر می‌گیرند و این دوره جمعیتی به اسم آزادزنان و آزادمردان آنها را كاندیدا می‌كنند و از دانشگاه آقای دكتر صالح بیست نفر را معرفی نمود كه اسم تو هم در آن هست و آنها تو را در نظر گرفته‌اند و باید خودت هم فعالیت كنی گفتم من همیشه در دانشگاه با تبلیغات سیاسی مخالف بوده‌ام و چنین كاری نخواهم كرد ولی در خارج دانشگاه می‌توانم به مهندسین فارغ‌التحصیل بگویم و بنابراین به آقای مهندس جلالی رئیس جامعه فارغ‌التحصیلان دانشكده فنی گفتم او هم دوستان خود را جمع كرد و در منزل خود تشكیلاتی درست كرد و مرتب مهندسین در روزنامه‌ها برایم تبلیغ می‌كردند كه سناتور شوم چند روز بعد حسنعلی منصور كه یك سال در دانشكده فنی بود از این جانب خواهش كرد در سرلیست آنها قرار گرفته و به جای سنا به مجلس ]شورا[ بروم‌... پس از اینكه انتخابات انجام گرفت و مرا نماینده اول تهران اعلام كردند نمی‌دانستم كه مرا به سمت رئیس مجلس انتخاب خواهند كرد....»(7)

اما كاندیدا شدن ریاضی برای نمایندگی مجلس عصبانیت دانشجویان را برانگیخت‌. ریاضی كه هیچگاه فعالیت سیاسی دانشجویان را برنمی‌تافت و حتی دانشجویی را به خاطر فعالیت سیاسی تهدید به اخراج كرده بود و به گوش مستخدم دانشكده به خاطر برنداشتن اعلامیه سیلی زده بود اینك بهانه‌ای به آنان داده بود تا برای كتك زدنش لحظه‌شماری كنند و بالاخره پس از آنكه او به مجلس راه می‌یابد توسط دانشجویان مضروب می‌شود.

هنوز چند ماهی از ریاست ریاضی بر مجلس نگذشته بود كه او مشی خود را حتی در برابر مجلس فرمایشی و نمایندگان انتصابی نشان داد گزارش مورخه 16/11/42 ساواك صریحاً اذعان دارد كه : نوددرصد از نمایندگان مجلس شورای ملی از طرز رفتار آقای مهندس ریاضی رئیس مجلس نسبت به خود ناراضی هستند و می‌گویند ایشان مانند كلاس درس با وكلا رفتار و رعایت شخصیت آنها را نمی‌كند. رفتار ریاضی با قوه قانونگذاری بخشی از پروژه‌ای بود كه شاه آن را گام به گام به پیش می‌راند. اگر در سال‌های نه چندان دور گاه سخن از آزادی انتخابات می‌شد اما اینك شاه پس از جلب اعتماد آمریكا و سركوب نیمه خرداد 1342 مجلس را دربست در اختیار دولت و دولت را كاملاً مطیع خود می‌خواست‌. در ادامه سند فوق‌الذكر آمده است :

«نمایندگان مجلس همچنین از طرز برخورد مهندس ریاضی با اعضأ دولت به علت آنكه خود را نزد آنها كوچك كرده و نسبت به آنها كرنش زیاد می‌نماید ناراحت هستند و می‌گویند در شأن یك رئیس مجلس نیست كه تا این حد خود را كوچك جلوه دهد.»

شاید نمایندگان خوش خیالانه تصور می‌كردند كرنش رئیس مجلس در برابر دولت امری ناشی از خصلت‌های فردی اوست در حالیكه جای گرفتن او بر صندلی ریاست فراهم ساختن مقدمات سلطه همه جانبه شاه بر مقدرات كشور است‌. در سند مورخه 5/4/44 نماینده سراب صریحاً اظهار می‌كند: «مهندس ریاضی برای ریاست مجلس رای نمی‌آورد و ما اگر مجبور نباشیم به ایشان رای نخواهیم داد.» اگر مجلس دوره بیست‌ویكم تحت ریاست ریاضی برخی اعتراضات را نسبت به لوایح و عملكرد وزرأ مرعی می‌داشت ولی مجلس دوره بیست و دوم چنان تابع دولت بود كه از دید منبع ساواك نیز پوشیده نماند. در گزارش 2/2/48 آمده است :

«قیافه مجلس بیست و دوم در مدت یك سال و نیم عمر گذشته خود با مجلس بیست و یكم تفاوت بسیار داشته است ... در دوره بیست و دوم یكپارچه شدن مجلس در قالب سه حزب عملاً بحث‌ها را كوتاه و دولت را نسبت به مجلس بی‌اعتنا گردانیده است‌... نقش رئیس مجلس در این میانه جالب و عملاً مجلس را به صورت مكتب خانه در آورده و حتی در مواردی عمداً به تحقیراتی پرداخته است‌.» اگر چه مجلس فقط تابع اراده ملوكانه بود ولی شاه برای بسط قدرت خود و حذف كوچكترین اختیارات مجلس نیز شتاب نشان می‌داد. در ادامه سند پیشین آمده است : «در دوره پیش در كمیسیون‌ها بحثهایی دقیق می‌شد و لوایح دولت با تغییرات قابل ملاحظه‌ای به تصویب می‌رسید ولی در این دوره از همان آغاز كار نمایندگان دولت كه معمولاً برای بحث لوایح در كمیسیون‌ها شركت می‌كنند به تلویح و یا احیاناً به تصریح می‌گفتند لوایح دولت نباید تغییر كند چون به عرض رسیده است‌.»

ریاضی نیز كه می‌دانست نباید در برابر لوایحی كه از شرفعرض گذشته مقاومت كند مكرراً به نمایندگان تذكر می‌داد كه در باب لوایح كمتر بحث كنند و گاه چنان افراط می‌كرد كه پروای رعایت ظواهر و حفظ قانون را نیز نمی‌كرد و حتی در برخی موارد نمایندگان نسبت به این رویه ریاضی اعتراض می‌كردند. علی بهزادی می‌نویسد :

«محسن خواجه‌نوری معاون سابق وزارت كار به وسیلة دكتر كلالی همكار سابقش در وزارت كار به حسنعلی منصور معرفی شد و بزودی به صورت یكی از 9 نفر هیأت مؤسس كانون مترقی درآمد. چون در میان آن 9 نفر از همه مسن‌تر بود (او متولد سال 1295 بود، در حالی كه حسنعلی منصور لیدر گروه در سال 1302 به دنیا آمده بود) و در ضمن ثروت سرشاری داشت‌، در بین آنها جنبة شیخوخیت پیدا كرد. وقتی حسنعلی منصور در تاریخ 17 اسفند 1342 به عنوان نخست‌وزیر مجلس را ترك كرد تا كابینه‌اش را تشكیل بدهد، محسن خواجه نوری بجای او لیدر فراكسیون اكثریت (ایران نوین‌) شد.

روش تصویب لوایح در حزب ایران نوین چنین بود : دولت قبلاً لایحه را در حزب مطرح می‌كرد تا نمایندگان از آن مطلع شوند. این كار صرفاً جنبة تشریفاتی داشت‌. نماینده‌ها اختیار آن را نداشتند كه در لایحه تغییراتی بدهند; فقط مطلع می‌شدند كه باید به این لایحه در مجلس رأی مثبت بدهند. گاهی هم لازم نمی‌دیدند كه لایحه را قبلاً در حزب مطرح كنند و به تك تك نماینده‌ها بگویند كه به فلان لایحه یا فلان قسمت از لایحه رأی مثبت بدهند و به كدام لایحه یا كدام ماده رأی ندهند. در این موارد هنگام اعلام رأی‌گیری در مجلس‌، نماینده‌ها به لیدر فراكسیون نگاه می‌كردند. اگر او كه در جریان قرار داشت از جا بلند می‌شد، اعضای فراكسیون ایران نوین هم برمی‌خاستند و لایحه تصویب می‌شد. اگر او همچنان در جایش می‌نشست معلوم بود كه تصویب لایحه منظورنظر نیست‌، لذا آنها هم از جا برنمی‌خاستند.

در مورد یكی از لوایح در حزب تصمیم گرفته شد به علتی‌، به آن رأی داده نشود. روزی كه قرار بود لایحه در مجلس مطرح شود، بعد از نطقهای قبل از دستور، لایحه در دستور قرار گرفت و طبق آیین‌نامه‌، نمایندگان موافق و مخالف شروع به سخنرانی كردند. آن روز وزیری كه در مجلس كنار مهندس خواجه نوری نشسته بود او را به حرف گرفت‌، به طوری كه خواجه نوری بكلی از جریانات مجلس غافل ماند. فصل تابستان بود. هوا گرم بود. كولر مجلس درست كار نمی‌كرد، چنانكه خواجه نوری احساس كرد در اثر حرارت هوا و نشستن روی صندلی چرمی‌، لباسش خیس عرق شده‌. مدتی مقاومت كرد، اما وضع بدتر شد، به طوری كه احساس كرد شلوارش به صندلی چسبیده‌. برای آنكه كمی هوا به بدن خود برساند از جا برخاست و شروع به هوا دادن به داخل لباسش كرد. از قضا بلند شدن خواجه‌نوری مصادف شد با لحظه‌ای كه مهندس ریاضی اعلام رأی كرده بود. اكثریت نمایندگان كه طبق معمول مشغول صحبت با یكدیگر بودند، به محض آنكه رئیس مجلس اعلام رأی كرد، به لیدر فراكسیون چشم دوختند. مهندس خواجه نوری ایستاده بود (البته برای خنك شدن‌) پس آنها هم مانند بچه‌های حرف‌شنو از جا بلند شدند و ایستادند.

مهندس ریاضی رئیس مجلس برای اعلام رد یا قبول لایحه به مهندس خواجه‌نوری نگاه كرد. چون او را ایستاده دید، بدون آنكه زحمت شمارش افراد را به خود بدهد پتك را روی تریبون و با صدای بلند گفت : ـ تصویب شد !

تازه اینجا بود كه مهندس خواجه‌نوری متوجه جریان شد و دید كه هوا دادن لباس و خنك كردن نیمة پایین بدن باعث چه اشتباه سیاسی بزرگی شده‌. ولی دیگر كار از كار گذشته بود و عرق شلوار لیدر فراكسیون باعث تصویب لایحه‌ای شد كه قرار بود تصویب نشود!

كسی به مهندس ریاضی ایراد نگرفت كه چرا با توجه به زیادی تعداد نشسته‌ها لایحه را تصویب شده اعلام كرد، ولی این بی‌مبالاتی برای خواجه این نتیجه را به بار آورد كه از لیدری فراكسیون ایران نوین عزل شد و برای دوره بعد هم به مجلس نرفت‌. ولی از آنجا كه یكی از مهره‌های اصلی كانون مترقی بود، از شمیران به سنا رفت و سناتور شد.»(8)

اكنون مجلس با آن رئیس و آن وكلا آمادگی داشت تا بر یكی از شوم‌ترین پدیده استعماری یعنی «كاپیتولاسیون‌» لباس قانون بپوشاند. لایحه مذكور كه در لفاف پیچیده شده بود توسط دولت منصور برای تصویب به سنا رفت ولی بعد در صحن علنی مجلس شورا مطرح شد.

طرح این لایحه در مجلس و چند سال بعد تصویب لایحه جداساختن بحرین از ایران كه در كارنامه عبدالله ریاضی ماندگار خواهد ماند آشكار می‌كند كه چرا ریاضی در یك فرآیند مبهم و سریع بر ریاست مجلس شورا تكیه زد.

عبدالله ریاضی برغم آنكه در دوران تحصیل جزء شاگردان ممتاز به شمار می‌رفت ولی در عرصه سیاست از چنان كرختی برخوردار بود كه او را در زمره عقب مانده‌ترین افراد سیاسی قرار داده بود. شكایت او از كمبود پیاز و سیب‌زمینی در كشور در نزد دیپلمات‌های كشوری دیگر نمونه‌ای آشكار از این عقب ماندگی است‌. او حتی در زمینه توسعه و گسترش دانشگاه‌ها نیز این كندذهنی را نشان می‌داد به طوری كه دو سال پس از تشكیل دانشگاه پلی‌تكنیك به نزد شاه رفته و درخواست كرده است كه دانشگاه پلی‌تكنیك به هنرستان فنی تبدیل شود زیرا كه كشور به تكنسین بیش از مهندس احتیاج دارد. در جلسه‌ای كه او استدلال خود را در باب مزیت این تغییر بیان داشت محمدعلی مجتهدی رئیس دانشگاه پلی‌تكنیك بر آشفته فریاد زد:

«خاك تو سر این مملكت كه تو رئیس مجلس‌اش باشی‌».(9)

اما ریاضی دقیقاً همان چهره‌ای بود كه شاه می‌خواست تا بتواند از طریق او مجلس را برای همیشه به طور كامل در اختیار گیرد و این امر در تمام دوران ریاست مجلس كاملاً مشهود بود. مرتضی مشیر از نمایندگان دوره 24 نمونه‌ای از ریاست ریاضی را چنین گزارش می‌دهد: «مهندس ریاضی در سال‌های اول و دوم عمر مجلس دوره 24 شیوه خاصی برای تصویب لوایح دولت داشت‌. بدین معنی كه منشیان‌، نوبتی مواد را می‌خواندند و بعد اعلام رأی می‌كرد و عده‌ای قیام می‌كردند و سپس ریاست مجلس بدون شمارش آرای قیام كنندگان تصویب لایحه را اعلام می‌كرد. یكی دوبار من دیدم از جمع حدود 200 نفر حاضر در جلسه‌، شاید كمتر از سی‌، چهل نفر بلند شدند ولی در عین حال تصویب لایحه اعلام گردید. به ناچار چند نفری فریاد زدیم‌، آقای رئیس اكثریت قیام نكرده است‌، چرا اعلام تصویب فرمودید؟ وی گفت‌: درست گفتیم‌، حالا اگر می‌خواهید مجدداً رای می‌گیریم و جالب بود كه بر خلاف سنت پارلمانی كه باید موافقان قیام كنند ایشان خواستند هر كس مخالف باشد قیام نماید! در این وقت ما و عده‌ای بلند شدیم و ایشان با خنده گفتند: دیدید كه لایحه تصویب شده بود!»(10)

تهی شدن مجلس از وظایف خود كه با تردستی‌ها و كرختی‌های رئیس آن صورت پذیرفته بود چنان گسترده و تعمیق یافته بود كه نمایندگان حتی انگیزه قیام و قعود برای رد و قبول لایحه‌ای را نداشتند شاید آنان نیز دریافته بودند كه مجلس فقط برای نشان دادن چهره دموكراتیك از نظام استبدادی است‌. ریچارد كاتم بدرستی تصریح كرده است‌:

«سخنانی كه در آنجا (مجلس‌) گفته می‌شد اصولاً توجه كسی را به خود جلب نمی‌كرد. در مجلس كوچكترین ابتكار در سیاستهای كشور مشهود نبود وقتی برنامه موردنظر شاه در آنجا مطرح می‌شد كمترین مخالفتی با آن ابراز نمی‌گردید. نماینده مجلس شدن به علل و مزایای زیادی كه داشت از جاذبه فراوانی برخوردار بود. یعنی كسی كه به نمایندگی مجلس می‌رسید در واقع پول به دست آورده بود.»(11)

تأسیس حزب رستاخیز در اسفندماه 1353 كه عبدالله ریاضی در جلسه افتتاحیه دوره بیست و چهارم مجلس آن را «موجب پیوستگی معنوی و وحدت كلمه ملت زیر لوای حزب رستاخیز ملت ایران ارزیابی كرد و ایمان راسخ مردم را به نظام شاهنشاهی و قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت مورد تاكید قرار داد»(12)

در حقیقت تیر خلاصی بود بر پیكری كه خود موجبات مرگش را فراهم ساخته بود و ریاضی در این میان نقش كمی بر عهده نداشت هر چند اگر ریاضی نیز به اوامر و نواهی شاه توجه نمی‌كرد بی‌تردید شخص دیگری چنین می‌كرد و مجلس رئیس دیگر می‌یافت اما تقدیر چنین بود كه رئیس دانشكده فنی برای این منظور انتخاب شود و او نیز در تثبیت پایه‌های دیكتاتوری چنان عمل می‌كرد كه گاه تعجب دیگران را بر می‌انگیخت مرتضی مشیر نماینده دوره بیست و چهارم مجلس می‌نویسد : «آقای ژاك ایزرنی وكیل مدافع مارشال پتن رئیس كشور فرانسه در جنگ جهانی دوم كه از دوستان قدیم من است در اواخر سال 1356 كه در پاریس بودم‌. اظهار نمود كه مایل است از ایران دیدن كند و من رسماً از ایشان دعوت كردم‌.... چندی بعد آقای ایزرنی اطلاع دادند كه به اتفاق همسرشان در نیمه دوم ژوئیه 1978 (اواخر تیر 1357) عازم تهران هستند و برایشان در هتل هیلتون جا رزرو كردم‌...... در آن زمان من نماینده مجلس بودم و دكتر آموزگار نخست‌وزیر بود....

برای آشنایی با آقای ایزرنی‌، اینجانب روزی دیگر از عده‌ای رجال كشور كه به زبان فرانسه آشنایی داشتند، در هتل شرایتون به ناهار دعوت كرده بودم و یكی از مدعوین‌، مهندس ریاضی رئیس مجلس شورای ملی آن زمان بود. قبل از ظهر به اتفاق آقای ایزرنی راهی مجلس شدیم و پس از بازدید از محل قانون‌گذاری ایران به دیدن آقای مهندس ریاضی رفتیم به علت این كه مهندس ریاضی در فرانسه تحصیل كرده بود به روانی با میهمان ما به گفتگو پرداخت‌. مهندس ریاضی در خواب و خیال رسیدن به تمدن بزرگ‌، مطالب عجیب و غریبی برای آقای ایزرنی نقل می‌كرد كه موجب تعجب ایشان و من شده بود و سرانجام پس از دقایقی مذاكره اطاق رئیس مجلس را ترك كردیم كه بعداً برای صرف ناهار یكدیگر را در جای موعود ملاقات كنیم‌. وقتی از مجلس بیرون آمدیم‌. از آقای ایزرنی پرسیدم رئیس مجلس ما را چگونه دیدید؟ ایشان با خنده‌، ضمن تعریف از اظهار ادب و برخورد گرم نامبرده گفت وی مشابه ادگار فور رئیس مجلس ملی فرانسه است‌. ایشان مداح افراطی شاه شماست و آن دیگری مداح بی‌چون و چرای ژنرال دوگل‌.»(13)

زمانی كه امواج انقلاب تمامی كشور را در بر گرفته بود و رژیم پهلوی در سراشیب سقوط گرفتار آمده بود، نظریه پردازان حكومت به این صرافت افتادند كه شاید با تغییر و تحولی رژیم را از مهلكه برهانند تغییراتی در همه سطوح حاكمیت انجام شد یكی از آنان كه می‌بایست تغییر كند ریاضی بود كه پس از 15 سال با رأی اكثریت نمایندگان جای خود را به جواد سعید داد و پس از چندی نیز برای معالجه عازم اروپا شد و تقدیر چنین بود زمانی كه او به ایران بازمی‌گشت با رئیس دادگاهی كه پس از انقلاب او را محاكمه می‌كرد یعنی آیت‌الله صادق خلخالی كه از فرانسه و دیدار امام (ره‌) بازمی‌گشت در یك هواپیما باشد.


منش سیاسی ریاضی

ریاضی نماد واقعی یك دولتمرد عصر پهلوی است‌. او پیش از آنكه به مجلس راه یابد و منصب رسمی در حكومت بیابد نفرت خود را از دانشجویان سیاسی و مخالف رژیم به وضوح آشكار ساخته بود و حتی همانطور كه پیشتر اشاره شد در زمانی كه در فرانسه تحصیل می‌كرد علیه دانشجویان مبارز جاسوسی می‌كرد. ریاضی در مدت ریاست خود بر دانشكده فنی بارها و بارها با دانشجویان به مرافعه پرداخت و آنان را تهدید به اخراج می‌كرد. ریاضی این خصلت خود را نیز با خود به مجلس برد. تبعیت محض و بی‌چون و چرا از مقام بالاتر و پرخاش و توهین به زیردستان‌. وقتی ریاضی از جانب یكی از نمایندگان به بی‌كفایتی متهم می‌شود او خشمگینانه فریاد می‌زند كه :

«این ...ها را كی وكیل كرده‌.»

البته ریاضی به درستی می‌دانست كه آنان را چه كسی نماینده كرده است ولی جواب خود را به سرعت از نماینده مذكور دریافت كرد كه گفت‌:

«مرا همان كس وكیل كرده كه تو را وكیل كرده و شما به اعلیحضرت توهین كرده‌اید.» ریاضی اگرچه خود اهل لفت و لیس بود ولی چنان ممسك و خسیس بود كه اعتراض كارمندان مجلس و حتی نمایندگان را برانگیخته بود. یكی از كارمندان مجلس اظهار كرده است‌: «آقای مهندس ریاضی به قدری نظرتنگ است كه می‌گوید همین حقوقی كه كارمندان مجلس می‌گیرند زیادی است و باید باز هم كم شود.»

اگر شاه شرایط را به نحوی‌، تمهید ساخت كه فردی بی‌اراده و مسلوب‌الاختیار مانند ریاضی به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده شود بی‌گمان به منظور ایجاد ضمانت كافی برای تداوم حكومتش بود اما غافل از آنكه یك عنصر بی‌خاصیت نمی‌تواند چنین نقشی ایفأ كند. روحیه اطاعت‌پذیری ریاضی چندان زننده بود كه حتی همگنانش نیز لب به اعتراض می‌گشودند. شریف امامی كه همتای او در مجلس سنا بود در یك بحث خصوصی با اشاره به مصاحبه ریاضی درباره بودجه اظهار داشت‌:

«او برخلاف شئون ریاست قوه مقننه در كمیسیون بودجه مجلس شورای ملی شركت كرد. اصلاً من متوجه نمی‌شوم چرا او این كارها را می‌كند و اصلاً شأن رئیس مجلس مجیزگویی نیست‌. اگر می‌خواهد رئیس مجلس باقی بماند تصمیم گیرنده هویدا نیست مرده‌شور این میز ریاست را ببرد كه انسان به خاطر حفظ آن بخواهد به هویدا تملق بگوید.» (سند مورخه 1/10/53)

این رویه ریاضی مسبوق به سابقه بوده است زیرا او فقط كانون قدرت را می‌دید و در مقابل آن بسیار خاضع بود. گزارشگر ساواك گزارش می‌دهد :

«چندی قبل وقتی بنا بود نخست‌وزیر به مجلس بیایند با تبانی قبلی‌، ]رئیس مجلس‌[ ترتیبی داد كه در وقت اعلام رأی كه غالب مجلسیان برخاسته بودند هویدا وارد مجلس شود و این‌طور تلقی شود كه مجلس جلو نخست‌وزیر برخاسته است و این تبانی از حرف‌های سرگوشی كه پیشخدمت مخصوص رئیس مجلس با او داشت و پا به پا می‌كرد كه در موقع قیام نمایندگان وارد مجلس شود محسوس شد و عصبانیت شدیدی در مجلس بوجود آورد.» (سند مورخه 2/2/48)

متابعت ریاضی از قوه مجریه یا در حقیقت از شخص شاه در این حدود خلاصه نمی‌شد بلكه در تصویب لوایح ارسالی از سری دولت نیز این بی‌ارادگی به نمایش در می‌آمد. گزارشگر ساواك در ادامه آن گزارش می‌افزاید:

«در دوره پیش در كمیسیون‌ها بحث‌هایی دقیق می‌شد و لوایح دولت با تغییرات قابل ملاحظه‌ای به تصویب می‌رسید ولی در این دوره از همان آغاز كار نمایندگان دولت كه معمولاً برای بحث لوایح در كمیسیون‌ها شركت می‌كنند به تلویح و یا احیاناً تصریح می‌گفتند لوایح دولت نباید تغییر كند چون به عرض ]شاه‌[ رسیده است‌. «رئیس مجلس نیز در این باب مكرر توجه داده است كه كمتر بحث كنید.» (همان سند) ریاضی به همان میزان كه در برابر مقام بالاتر كرنش می‌كرد در برابر مقام پایین‌تر فحاش و هتاك بود. مدیركل حسابداری مجلس چون اتومبیل خود را در پاركینگ مجلس پارك كرده بود با فحاشی رئیس مجلس مواجه شد.» (سند مورخه 25/8/51)

گزارشگر ساواك گزارش می‌كند كه‌:

«رئیس مجلس عملاً مجلس را به صورت مكتب‌خانه در آورده و حتی در مواردی عملاً به تحقیراتی پرداخته است‌.»

آنچه كه ساواك در ارزیابی خود از ریاضی می‌نویسد شاید فقط گوشه‌ای از شخصیت او را به نمایش گذارده است‌:

«به نادرستی و بدرفتاری و عدم درك مسایل از نظر اجتماعی ـ سیاسی شهرت دارد»(سند مورخه 23/2/46)

گویا همواره «دست‌های غیبی‌» در كار بودند كه ریاضی را بركشند. همانطور كه او را از كرسی دانشگاه بر كرسی صدارت مجلس نشاندند در لژهای فراماسونری نیز او را «به طور استثنایی به درجه استادی‌» رساندند. (سند مورخه 3/3/49)

اما این دست‌های غیبی همیشه نمی‌توانست او را محافظت كند زیرا دیری نپائید كه او در برابر رئیس دادگاه انقلاب نتوانست از خود دفاع كند و لاجرم به مرگ محكوم شد و حكم صادره در فروردین سال 1358 به موقع اجرا گذارده شد.



پی نوشت :
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
1 - شصت سال خدمت و مقاومت‌، خاطرات مهندس مهدی بازرگان در گفتگو با سرهنگ غلامرضا نجاتی‌، جلد نخست‌، مؤسسه خدمات فرهنگی‌، سال 1370، ص 159
2 - خاطرات ایرج اسكندری‌، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی‌، 1381، ص 535
3 - شصت سال خدمت و مقاومت‌. خاطرات مهندس مهدی بازرگان در گفتگو با سرهنگ غلامرضا نجاتی‌.
4 - خاطرات نورالدین كیانوری‌. انتشارات دیدگاه‌.
5 - شبه خاطرات‌. دكتر علی بهزادی‌. زرین‌. 1375. ص 270
6 - همان صص 272 ـ 273
7 - بازجویی
8 - بهزادی‌. همان صص 6 ـ 274
9 - خاطرات محمدعلی مجتهدی‌. به كوشش حبیب لاجوردی‌، ص 107.
10 - گوشه‌هایی از خاطرات من در پنجاه سال اخیر. دكتر مرتضی مشیر، نشر گندم‌. پاییز 78
11 - ریچاردكاتم‌; ناسیونالیزم در ایران‌. ترجمه احمد تدین‌، چاپ اول‌. كویر. 1371 صص 436ـ 437.
12 - مظفر شاهدی‌. حزب رستاخیز، اشتباه بزرگ‌. جلد دوم‌. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی 1382، ص 89.
13 - مرتضی مشیر. همان ص 7.

عبـدالله ریـاضی به روایـت اسنـاد سـاواك
مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات

منبع: سایت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی



 
تعداد بازدید: 1188


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: