31 مرداد 1391
زهره زارعی
سینما رکس کجاست؟
سینما رکس آبادان، واقع درخیابان شهرداری آبادان، نبش خیابان 8 متری بود؛ یک سینمای کهنه و قدیمی که در آن زمان درحدود 15 سال از زمان ساختش می گذشت.
این سینما از چهار طرف به خیابانهای اصلی وفرعی محدود میشد و در یکصد متری شهربانی ودر نزدیکی اداره دارایی قرار داشت. در طبقه دوم ساختمانی بود که در طبقه تحتانی آن مغازهها و پاساژ قرار داشت و کوچهها و خیابانهای اطراف سینما رکس، به نام کوچه دارایی، کوچه فام، کوچه امیری وخیابان شهرداری خوانده میشدند.
دیوارسینما درجهت کوچه امیری یک تیغه نازک بود که از چند قسمت در زمان اطفای حریق سوراخ شده بود. این سینما درابتدا، روی پشت بام پاساژ به صورت تابستانی دایر شد و بعدها اطراف آن را با حصیر وحلبی پوشانند و پس از مدتی، مسقف گردید وضعیت سیم کشیها، صندلیها، راهروها وشیرهای آتشنشانی به هیچ وجه مطابق مقررات ایمنی واستانداردها نبود وآسیب پذیری آن کاملاً مشهود بود.
سینما دارای دو در ورودی و خروجی اضطراری بود، در خروج اضطراری، درحدود یک مترونیم عرض داشت و برای رسیدن به در خروج اضطراری باید از پلههای کم عرض وپرپیچ عبورمیشد. این در به شهادت شهود، همیشه قفل بود.(1)
موضوع فیلم چه اهمیتی داشت؟
فیلم «گوزنها» یک فیلم سیاسی – اجتماعی و داستان زندگی فردی بود که حین مصادره موجودی یک بانک دولتی زخمی میشود و به رفیق ایام تحصیلش پناه میبرد. او از وضعیت زندگی دوست دوران کودکی ونوجوانی خود شوکه میشود، رفیق او که زمانی جوان دلاور وجوانمردی بود اینک به هروئین معتاد شده وبرای امرار معاش زندگی خویش مشغول شکار جوانان بود. رفیق فراری درمدت حضوردرزندگی سراسرفلاکت بار دوستش سعی می کند او را به سمت و سویی سوق بدهد که ازجانب انفعال وتسلیم بیرون آید وعلیه نظام ومباشران نظام که از او یک حیوان زبون ساخته بودند، قیام کند.
فرد معتاد درقدم اول با رهبری وکمک همسایگانش علیه صاحب خانۀ ستمگرش به پا خاست و درمرحله بعد نیز اقدام به قتل توزیع کننده مواد مخدرکرد اوحتی تا آخرین لحظات گرفتاری دوستش به او وفادارماند. این فیلم در واقع نشان داد که می توان وباید به پا خواست و جنگید. این فیلم یک دعوت آشکار به مبارزه بود ودرقالب داستان به دنبال بیان این هدف بود که مبارزه وقتی به ثمرمی نشیند که با مردم پیوند یابد.
فیلم «گوزنها» تا زمان اکران برای خود داستانی داشت، این فیلم حدود سه سال پس ازتولید با تغییر وحذف صحنههایی اجازه نمایش گرفت ولی اکران این فیلم با استقبال مردم روبه رو شد و این در واقع تحقیررژیم وتایید مبارزه بود.
فاجعه سینما رکس
این اتفاق مصادف با 28 مرداد سال 1357 خورشیدی و 14 رمضان بود. ساعت ده شب، تماشاگران فیلم (گوزنها) در سینما رکس آبادان، خود را در محاصره شعلههای آتش دیدند. مردم به سمت درهای خروجی هجوم بردند، اما درها از پشت قفل شدهبود. شعلهها هر لحظه بیشتر میشدند و راه فراری نبود. ماشینهای آتشنشانی بسیار دیر رسیدند. رئیس شهربانی وقت آبادان (رزمی) که مردم او را به خوبی می شناختند مدام فریاد می زد که « تعدادی خرابکار در داخل سینما هستند نباید اجازه فرار به آنها بدهیم»(2) وبه این بهانه مردم را از کمک رسانی منع میکرد. قطعی برق خیابان وسینما نیزمزید برعلت شده بود وسرانجام نیروهای آتش نشانی با یک وقفه طولانی مدت درمحل حادثه حضور به هم رساندند، اما چه آمدنی نوش دارو پس از مرگ سهراب. آمدنشان هیچ تفاوتی با نیامدنشان نمیکرد!
هرلحظه بر تعداد مردم افزوده میشد برخی نام بستگانشان که در سالن نمایش حضور داشتند را فریاد میزدند. هیچ اقدام خاص ومثبتی را نیروهای آتش نشانی ومأمورین در جهت اطفای حریق وامداد وکمک رسانی انجام نمیدادند. نیروهای آتش نشانی پالایشگاه نفت آبادان هم پس از این که همه سوختند سرانجام از راه رسیدند. فضا ازبوی گوشت کباب شده انسان پرشده بود. خودشان کاری نمی کردند و اجازه هرعکس العملی را نیز از مردم سلب کرده بودند. آنچه که از دیدهها وشنیدهها برمی آمد مأموران پس از این که مطمئن شدند که همۀ تماشاچیان به خاکستر تبدیل شدند درها را باز کردند. آتش نشانی پس ازتاخیر زمانی بسیارمشغول خاموش کردن آتش وانتقال اجساد جزغاله شده قربانیان به خارج ازسالن سینما کرد. هفتصد زن و مرد و کودک در سینما رکس آبادان سوختند. (3)
آتش، چهار ساعت بعد یعنی حدود ساعت دو بامداد مهار شد، در حالی که سیصدو هفتادوهفت تماشاگر خاکستر شده وبقیه نیز به شدت سوخته بودند.
بعداز حادثه
ساعت ۱ بامداد از طرف شهربانی خبرآتشسوزی را به دادستان اعلام کردند. دادستان فوراً خود را به محل حادثه رساند.«بعضی از مسئولین معتقد بودند که شبانه تمام اجساد یک جا دفن شوند»، ولی دادستاناین تصمیم را ردّ کرد و پیشنهاد داد اجساد شبانه به گورستان شهر برده و چیده شوند تا خانوادههایشان آنها را شناسایی و بقیه یکجا دفن شوند.
پیشنهاد دادستان عملی شد وخود نیز به همراه بازپرس و پزشک قانونی در قبرستان برای صدور جواز دفن حاضرشد. ۱۲۰ جسد به علّت شدت سوختگی شناخته نشدند و تقریباً به طور دسته جمعی در کنار یکدیگردفن شدند.
شهر آبادان یکسره ماتم زده بود. دولت، عامل حریق را آشوبگران و خرابکاران معرفی کرد، اما امام خمینی (ره) در پیام تسلیتشان نوشتند: «... قراین نیز شهادت میدهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کارباشد که نهضت انسانی ـ اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به طورکمربندی در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهای آن را قفل کردن کاراشخاص غیرمسلط بر اوضاع نیست«...
مردم نیز معتقد بودند رژیم برای بدنام کردن انقلابیون دست به این جنایت زدهاست. تا هفتهها بعد در سراسر ایران مجالس ختم و ترحیم قربانیان این فاجعه بزرگ برپا میشد البته در بیشتر مواقع این مجالس به اجتماعات ضد دولتی تبدیل میشد. آبادان تا چندین روز به صورت شهری نیمه تعطیل و آشوب زده درآمد.
هیات رسیدگی به علل آتشسوزی، پس از بررسیهای فنی، وقوع حریق و گسترش آن را عمدی تشخیص داد و مسدود کردن راه خروج تماشاچیان، عدم حضور مسوولان در داخل سینما و عدم تجهیز دستگاههای آتشنشانی را از علل افزایش قربانیان دانست. آبادان یک پارچه علیه رژیم قیام کرد. گرچه دولت از اعلام حکومت نظامی در آبادان شرمگین بود، ولی عملاً در آبادان حکومت نظامی برقرار کرد و تا هفتم کشتهشدگان تعداد بسیاری از مردم آبادان به ضرب گلوله نیروهای رژیم شهید و مجروح شدند. مردم در شهرهای مشهد، کرمان، تهران، قم و چند شهر دیگر تظاهرات خونینی به دفاع از مردم آبادان برپا کردند. رژیم نه تنها نتوانست از این اقدام ناجوانمردانه استفادهکند، بلکه شدت نفرت مردم موجب سقوط دولت وقت (کابینه آموزگار) گردید.(4)
پینوشت:
------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- کیهان، شماره 10546
2- لیلااشرفی،خروج ممنوع،تهران،مرکزاسنادانقلاب اسلامی 1387،ص18
3- سایت مرکزاسنادانقلاب مقاله سینما رکس http://www.irdc.ir/fa/calendar/142/default.aspx
4- روح الله حسینیان، یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تعداد بازدید: 1049