19 شهریور 1391
مدافع حق ملت فلسطین
فرزندی در خانه آیت اللّه سید ابوالحسن طالقانی به دنیا آمد (1) و پدر که عالمی سیاست مدار بود نام او را «محمود» گذاشت و پشت جلد قرآن نوشت: «سید محمود روز شنبه، چهارم ربیع الاول 1329 قمری به دنیا آمد».
او در خانوادهاي اهل علم ودین و داراي روحيه ضد ظلم رشد کرد. در محضر پدرش سيد ابوالحسن، آغاز به يادگيري مفاهيم اسلامي نمود و تحصيلات ديني خود را در مدارس رضويه و فيضيه تا درجه اجتهاد ادامه داد. وی در سال 1318 شمسی براي اولين بار خشم خويش را نسبت به رژيم پهلوي با انتشار يک اعلاميه در اعتراض به کشف حجاب ابراز کرد و در پي آن دستگير و زنداني شد. پس از شهريور 1320 با تشکيل گروههاي گوناگون سياسي، مبارزه را به طور رسمي آغاز کرد.
با سقوط رضاخان و بر سر کار آمدن شاه جوان، فضای فعالیت های فرهنگی و سیاسی تا اندازه ای باز شد. در این هنگام طالقانی برای آشنایی هرچه بیشتر نوجوانان و جوانان با معارف اسلامی، به تشکیل «کانون اسلام» دست زد و هم چنین به انتشار مجله دانش آموز از طرف کانون، همت گماشت.(2)
طالقانی در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت درکنار آیت الله کاشانی مبارزه کرد و تلاشهاي فراواني در جهت احقاق حق ملت ايران از استعمارگران انجام داد. پس از کودتاي 28 مرداد به مبارزات خود در صحنه ادامه داد، تا اینکه ساواک، او را به جرم مخفي کردن نواب صفوي در خانهاش، دستگير کرد و بار دیگر به زندان افکند.
فرودگاه مهرآباد: آیتالله طالقانی در استقبال از نواب، در تصویر محمدمهدی عبدخدایی نیز دیده میشود
او در سال های 1324 و 1325شمسی نیز وقتی که نواب، مورد تعقیب قرار گرفت، وی را در روستاهای اطراف طالقان پناه داد. پس از شکلگيري نهضت امام خميني(ره) در سالهای آغازین دهه 1340 به پيروي از ايشان به مخالفت با رژيم پهلوی پرداخت و در همان سالها به زندان افتاد. در زندان هم به برقراری جلسات تفسیر قرآن، نهج البلاغه و تاریخ اسلام برای زندانیان مسلمان همّت گماشت(3) و برای ایجاد وحدت بین مبارزان مسلمان نخستین نماز جماعت را در زندان برپا کرد و استقامت وصف ناپذیرش در برابر شکنجه های ساواک، مایه قوت قلب دیگر زندانیان بود. پس از آزادي، مجددا در جريان 15 خرداد 42 دستگير و به ده سال زندان محکوم شد. او این بار هم در زندان دست از مبارزه و ارشاد برنداشت. رفتار و گفتار مناسبش بر مأموران زندان هم اثر مثبت داشت و تفسير «پرتوي از قرآن» را نوشت .
کرج: نماز عید فطربه امامت آیت الله طالقانی
در سال 1346 به واسطه فشارهاي داخلي و خارجي بر رژيم شاه، از زندان آزاد شد اما دست از مبارزه نکشيد. او از مبارزانی بود که در برابرهیچ تجاوزی سکوت نکرد و در کنفرانس های متعدد از حق ملت فلسطین هم دفاع میکرد. وی در خطبه نماز عیدفطر سال 1348 شمسی به این مسئله پرداخت و ضمن آگاه کردن مردم از وضعیت مسلمانانِ فلسطین و یادآوری مسئولیت آنان در این مبارزه، از آنها خواست تا فطریه خود را برای کمک به آنها هدیه کنند.
در آستانه سال 1350 همزمان با برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي بار ديگر دستگير و به مدت سه سال در زابل و 18 ماه در بافت کرمان در بدترين شرايط به حالت تبعيد به سر برد. در سال 1354 با وجود کهولت سن و ضعف جسمانی مجددا توسط ساواک گرفتار و به 10 سال زندان محکوم گرديد. آيتالله طالقاني در آستانه انقلاب اسلامي از زندان آزاد شد و پس از پيروزي به رياست شوراي انقلاب برگزيده شد. در انتخابات خبرگان قانون اساسي نیز به عنوان نماينده مردم تهران انتخاب گرديد. وی در اوايل مرداد ماه 1358 از سوي امام خميني(ره) مأمور بر پايي نماز جمعه گرديد و اولين نمازجمعه بعد از پيروزي انقلاب را در 5 مرداد 1358 در دانشگاه تهران اقامه کرد. سرانجام در سحرگاه 19 شهريور ماه 1358 پس از سالها فعاليت علمي و مبارزات سياسي عليه رژيم پهلوي در اثر سکته قلبي دار فاني را وداع گفت .
اگرچه زندگانی آیت اللّه طالقانی سراسر مبارزه بود و بارها زندانی و تبعید گردید آثار ارزشمندی از خود به جا گذاشت. گنجینه های ارزشمندی همچون پرتوی از قرآن، مقدمه و تعلیق بر کتاب تنبیه الامة و تنزیه الملة، اسلام و مالکیت، به سوی خدا می رویم، پرتوی از نهج البلاغه، آینده بشریت از نظر مکتب ما، آزادی و استبداد، آیه حجاب، مرجعیت و فتوا، درسی از قرآن و درس وحدت از یادگارهای جاودان آن عالم فرزانه به شمار می روند.
***************************
چهره کم نظیر
آيتاللَّه سيداسداللَّه مدني در سال 1292 شمسی در روستايي از آذربايجان شرقي در خانه آقامیرعلی، از سادات آذرشهر به دنیا آمد. در نوجواني پس از از دست دادن پدر و مادرش براي تحصيل به قم رفت. با آغاز قيام امام خميني(ره) و تبعيدش به نجف در کنار ایشان قرار گرفت . در کشور عراق، بعثیها با درج مقالات توهین آمیزی در روزنامه، آیت اللّه حکیم را تحقیر کرده، مرجعیت را مخدوش کرده بودند. آیت اللّه حکیم به دنبال این اعمال ضد مذهبی به کوفه رفت و به اعتراض در آن جا ماندگار شد. در این ماجرا آیت الله مدنی تنها کسی بود که در مقابل بعثی ها موضع گرفت و برای پشتیبانی از مرجع تقلید جهان تشیّع در پیشاپیش طلاب کفن پوشید و به سوی کوفه راه پیمایی کرد و آیت اللّه حکیم را به نجف برگرداندند.
هنگامي كه نواب صفوي در نجف به فكر مبارزه با كسروي افتاد، آيتالله مدني، كه از اساتيد حوزة علمیه آنجا بود، مطلع شد كه نواب هزينة اين مبارزه را ندارد. پس كتابهاي خود را فروخت و پولش را در اختيار نواب گذاشت؛ بهگونهاي كه دوستانش ميگويند: اسلحهاي كه نواب تهيه كرده بود، با پول كتابهايي بود كه آیتالله مدني فروخته بود. بارها او را دستگیر و تبعید کردند.
در دوره حکومت رضاخان عوامل داخلي استعمار، براي كوبيدن اسلام زمينه را براي فعاليت بهائيت و ديگر فرق ساختگي فراهم كردند، به طوري كه در زماني كوتاه، سرمايهداران بهايي در آذربايجان ـ به ويژه مناطق اطراف تبريز ـ بر بعضي نقاط از جمله كارخانههاي برق مسلط شدند. آیتالله مدني، بعد از آگاهي از وضع آشفته و بحراني منطقه و احساس خطر براي مردم مسلمان، به زادگاه خود برگشت و مبارزهاش را ضد فرقة بهائيت آغاز كرد. درسال 1331 شمسی در حرکتی معترضانه باعث بستن کارخانه مشروب سازی آنجا شد و استفاده از کلاه پهلوی را در داخل مسجد ممنوع اعلام کرد.(4)
با آيتالله كاشاني ارتباط نزدیکی داشت، به حدي كه وقتي خواست به تبريز مسافرت كند آيتالله كاشاني طي تلگرافي به آيتالله سيد مهدي انگجي دستور ميدهد كه هنگام ورود مدنی به تبريز، از وي تجليل به عمل آيد. در پي فشار رژيم پهلوي سرانجام زادگاه خود را ترك كرد و دوباره به همراه خانواده به نجفاشرف بازگشت. وي در دوران زمامداري جمال عبدالناصر، در رأس هيأتي از علما و فضلاي نجف، براي افشاي رژيم طاغوتي ايران به مصر سفر كرد.
وقتي كه گفته شد آلسعود بر عربستان مسلط شد، طلاب را جمع كرد و گفت: «بايد از نجف حركت كنيم و برويم با آلسعود مبارزه كنيم». آيتالله مدني در اين فكر بود كه در حجاز بايد مبارزة چريكي انجام بگيرد؛ معروف است كه هر موقع امام(ره) به علتي نميتوانستند براي اقامة نماز جماعت حاضر شود، آيتالله مدني به جاي امام(ره) به اقامة نماز جماعت ميپرداخت.
در سال 1341، زماني كه رژيم شاه با تبليغات گستردة خود ميخواست رفراندم به اصطلاح انقلاب سفيد را برگزار كند، در 9 آذر 1341 در مسجد جامعه همدان، سخنراني تندي عليه انتخابات انجمنهاي ايالتي و ولايتي ايراد كرده و مردم را نسبت به عواقب آن آگاه كرد. او به شدت حامی امام(ره) بود، به حدي كه ساواك طي گزارشي در تاريخ 31 مرداد 1349 اعلام کرد: نامبرده (سید اسدالله مدني) در همدان به نفع [امام] خميني فعاليت و اهالي همدان را مقلد او كرده است و در هر محفل و مجلسي از [امام] خميني تمجيد ميكند و وي را اعلم مجتهد ومجتهد اعلم قلمداد مينمايد.(5)
او در سال 1350 به فرمان امام(ره) جهت تدريس علوم ديني به خرم آباد رفت و در آنجا حوزه علميه تأسيس نمود. چندي بعد بر اثر فعاليتهايي که عليه رژيم شاه داشت به مدت بيش از سه سال به شهرهاي مختلف تبعيد شد. در ایّام تبعید، به هر شهری که منتقل می شد وقت معینی از روز را به جوانان اختصاص می داد و در پاسخ به سؤال کسی که از وی پرسیده بود: «حاج آقا، چرا این قدر وقت خود را به این بچه ها اختصاص می دهید، در حالی که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نیستند؟»، گفته بود: اگر من آغوشم را باز نکنم برای بچه ها و جوانان، آغوش های باز شده نگران کننده ای هست که این ها را می ربایند.
پس از پيروزي انقلاب از طرف مردم همدان به مجلس خبرگان قانون اساسي راه يافت. آيت اللَّه مدني پس از شهادت آيتاللَّه قاضي طباطبايي، نخستين امام جمعه تبريز، از سوي امام خميني(ره) به عنوان نماينده ولي فقيه و امام جمعه تبريز انتخاب شد. سرانجام در بيستم شهريور 1360 شمسی در 68 سالگي در محراب نماز جمعه تبريز توسط منافقين به شهادت رسيد. امام خمینی(ره) پس از این حادثه در پیامی نوشتند: «این چهره نورانی اسلامی عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهرههای کم نظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود.»
پی نوشتها:
1- وفات آیت اللّه طالقانی، مجلات عقيدتی، فرهنگی، اجتماعی گلبرگ، شهریور 1381، شماره 33 عبداللطیف نظری ، ص 71
2- ر.ک: زندگی و مبارزات آیتالله، حشمت اله عزیزی، شهریور 1388
3- ر.ک: آیت الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد، سلیمان حیدری، تاریخ انتشار: آذر 1386
4- ر.ک. مجلات عقيدتی، فرهنگی، اجتماعی گلبرگ، شهریور 1381، عبداللطیف نظری شماره 33 ص 7
5- ر.ک. مقدمه کتاب «ياران امام به روايت اسناد ساواك: شهيد آيتالله سيد اسدالله مدني»، مركز بررسي اسناد تاريخي
تعداد بازدید: 919