17 مهر 1391
فرخی شاعری را از كودكی آغاز نمود. فرخی خود معتقد بود كه طبع شعرش از مطالعه اشعار سعدی متجلی گشته است. شعر فرخی از میان شعرای متقدم، بیش از همه از مسعود سعد سلمان متاثر است. در نوروز سال ۱۳۲۷ هجری قمری، فرخی شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند. در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغمالدوله قشقایی حاكم یزد چنین گفت: خود تو میدانی نیم از شاعران چاپلوس/كز برای سیم بنمایم كسی را پایبوس/ لیك گویم گر به قانون مجری قانون شوی/ بهمن و كیخسرو و جمشید و افریدون شوی. به همین مناسبت حاكم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افكندند. رضا شاه با مشاهده اقدامات انقلابی فرخی در مجلس دستور می دهد كه فرخی در همسایگی كاخ تابستانی او ( سعدآباد ) تحت نظر باشد. حصر خانگی نیز پایان ماجرا نبود و سرانجام شاعر به زندان میافتد. فتح الله بهزادی پزشكیار وقت بیمارستان زندان موقت شهربانی پیرامون قتل فرخی توسط پزشك احمدی می گوید: من و علی سینكی در شب حادثه در بیمارستان كشیك داشتیم. مدت كوتاهی قبل از شب حادثه محمد فرخی یزدی را به بیمارستان منتقل كرده و در حمام بیمارستان بستری كرده بودند تا پزشك احمدی او را مداوا نماید. پس از بازگشت از ماموریتی كه پزشك احمدی به بنده محول كرده بود به محل شیفت خود بازگشتم و در اولین اقدام رفتم كه به فرخی سركی بكشم. فرخی روی تخت برخلاف همیشه دراز كشیده است. چون همه روزه كه وارد می شدیم به پا ایستاده و پس از سلام و تعارف چند بیتی اشعار و رباعی كه ساخته بود برای ما می خواند. وضعیت فرخی این طور بود: یك پایش از تخت آویزان و یك دستش روی تنه و جلو یقه پیراهم، یك دست دیگر او روی شكم، چشمانش باز و گود افتاده بود. با دیدن این صحنه ها فهمیدیم كه جلاد احمدی باز دست به كار شده است.
منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تعداد بازدید: 903