انقلاب اسلامی :: علل تبعیدهای مكرر امام خمینی(ره)

علل تبعیدهای مكرر امام خمینی(ره)

17 مهر 1391

پژوهشگر: مدرس سعیدی


شاه كه به دلیل پایگاه مردمی امام خمینی كه قیام 15 خرداد مؤید آن بود، نمی‌توانست به گزینه‌هایی مانند از میان بردن ایشان بیاندیشد و به دلیل شجاعت و سازش‌ناپذیری تحت نظر قرار دادن ایشان هم مانع از ادامه‌ی فعالیت وی نمی‌شد، كوشید كه با تبعید امام به خارج از كشور ارتباط وی را با بدنه‌ی نهضت قطع كند. پس از ورود به تركیه امام تحت نظارت شدید مأموران ساواك و ماخ (سازمان اطلاعات و امنیت تركیه) قرار گرفت.



مقدمه

شاید نخستین باری كه رژیم پهلوی به طور جدی به پایگاه مردمی و نفوذ امام در میان توده‌ها پی برد، پس از وقایع 15 خرداد 1342 بود. روز 13 خردد 43 امام خمینی به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه‌ی فیضیه سخنانی را ایراد نمود كه در شكل‌گیری رخدادهای بعدی تاریخ معاصر ایران نقش مهمی را ایفا كرد. ایشان عملكرد رژیم را در حمله به مدرسه‌ی فیضیه با حادثه‌ی عاشورا مقایسه كرده و در بیاناتی شاه را به طور بی‌سابقه‌ای مورد عتاب قرار داد.1 در واكنش به این اظهارات مأموران ساواك امام خمینی را در منزلشان دستگیر و به زندان تهران منتقل كردند. واكنش مردم به این قضیه خیزشی همگانی بود كه شهرهای قم، تهران، شیراز و اصفهان را فرا گرفت. شمار شهدای روز 15 خرداد 42 هیچگاه به درستی مشخص نشد، به نوشته‌ی روزنامه‌ی واشنگتن پست در این روز تنها در تهران بیش از یك هزار تن كشته شدند.2 با تصویب لایحه‌ی مصونیت قضایی نظامیان آمریكایی (كاپیتولاسیون) در نیمه‌ی دوم سال 43، رویارویی امام خمینی با رژیم پهلوی وارد مرحله‌ی جدیدی گردید. كاپیتولاسیون كه نخستین بار پس از شكست در جنگ‌های ایران با روسیه به ایران تحمیل شده بود، پس از انقلاب اكتبر 1917 ملغی شده بود. امام خمینی كه پس از آزادی در منزلش تحت نظر بود در اجتماع بزرگی از مردم نطقی در مخالفت با كاپیتولاسیون ایراد كرد. در این سخنرانی ایشان شاه را مورد حمله قرار داد و دولت و مجلسین را فاسد دانست و آمریكا و اسراییل را دشمن اسلام و ایران خواند.3



تبعید به تركیه

رژیم شاه در واكنش به این قضیه به حربه‌ی تبعید متوسل شد. در تاریخ 13 آبان نیروهای امنیتی منزل امام خمینی را در قم محاصره كردند و پس از دستگیری از فرودگاه مهرآباد با یك هواپیمای نظامی به آنكارا منتقل نمودند. ساواك در اطلاعیه‌ی كوتاهی كه در روزنامه‌های آن روز به چاپ رساند بدون اشاره به محل تبعید امام خمینی مسئله‌ی تبعید ایشان را اعلام كرد.4 امام خمینی در هواپیما اولین صحبتی كه با مأمورین همراه خود نمود این بود كه: «من به خاطر وطنم تبعید شدم5 ». شاه كه به دلیل پایگاه مردمی امام خمینی كه قیام 15 خرداد مؤید آن بود، نمی‌توانست به گزینه‌هایی مانند از میان بردن ایشان بیاندیشد و به دلیل شجاعت و سازش‌ناپذیری تحت نظر قرار دادن ایشان هم مانع از ادامه‌ی فعالیت وی نمی‌شد، كوشید كه با تبعید امام به خارج از كشور ارتباط وی را با بدنه‌ی نهضت قطع كند. پس از ورود به تركیه امام تحت نظارت شدید مأموران ساواك و ماخ (سازمان اطلاعات و امنیت تركیه) قرار گرفت .6 امام از آنجایی كه در آنكارا مطبوعات و اصحاب جراید تركیه نسبت به حضور امام كنجكاو شده بودند، پس از 8 روز اقامت در آنكارا به شهر بورسا در 320 كیلومتری غرب آنكارا منتقل گردید .7 دوران تبعید امام در تركیه از مقاطع دشوار تاریخ نهضت اسلامی مردم ایران به شمار می‌رود. در این مقطع رژیم بر آن بود كه با قطع ارتباط امام با ملت از گسترش نهضت جلوگیری كرده و از نفوذ روز افزون ایشان در میان توده‌ها بكاهد. در تمام این مدت ایشان از نزدیك به وسیله‌ی مأمورین ساواك و ماخ تحت نظر بود و تمام ارتباطات ایشان كنترل می‌شد. رژیم به شدت سیاست تجرید و قطع ارتباط امام را با مردم دنبال می‌كرد. در اسناد ساواك به روشنی به این امر اشاره شده كه باید پیروان امام را از بازگشت ایشان ناامید ساخت.8 مردم و مطبوعات تركیه هم از تماس با امام دور نگه داشته می‌شدند و روحانیون این كشور هم به دلیل اصول لائیك حاكم از ملاقات با امام منع می‌شدند و موفق به دیدار ایشان نگردیدند.9 در تركیه امام خمینی به غیر از مأموران مراقب خود و حاج آقا مصطفی كه ایشان را هم رژیم شاه پس از چندی مجبور به اقامت اجباری در تركیه كرده بود و نیز چند نفری كه از ایران برای بررسی وضعیت زندگی وی به بورسا رفتند ارتباطی نداشت.



ملاقات‌های امام هم به طور كامل از طرف ساواك كنترل می‌شد. هنگامی كه حاج آقا خوانساری با موافقت مقامات مربوطه به منظور ملاقات امام عازم تركیه شد، ساواك به منظور اجتناب از فاش شدن محل اقامت ایشان در بورسا ترتیب ملاقات آن دو را در استانبول داد و تمام مذاكرات آنها به وسیله‌ی جاسوسان ساواك كنترل و ضبط می‌شد .10 رژیم برای در هم شكستن روحیه‌ی امام به ترفند های مختلفی دست می‌زد. از جمله وی را از پوشیدن لباس روحانی منع می‌كرد .11 حتی یك بار ایشان را بر سر قبر علمایی كه به دستور آتاتورك كشته شده بودند بردند آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی معتقد است كه با اینكار می‌خواستند كه به امام بگویند كه ما هم می‌توانیم اینگونه با شما رفتار كنیم .12 در این دوران سخت و دشوار امام خمینی می‌كوشید كه از دوران تبعید به عنوان یك فرصت استفاده كند. ایشان در نامه‌ای كه در 19 آبان ماه به خانواده‌ی خود می‌فرستد از سید مصطفی كه از او با عنوان نورچشمی یاد می‌كند می‌خواهد كه كتاب مكاسب و حواشی را برای وی بفرستد .13 انگیزه‌ی امام از درخواست كتب فقهی مبتنی بود بر رسالتی كه در جهت تحول و دگرگونی رساله‌های علمیه و خط فكری حوزه‌های علمیه بر دوش داشت و دوران تبعید را بهترین زمان برای انجام این مهم می‌دانست. از این رو دست به نگارش «تحریر الوسیله» زد و با طرح مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام در كنار مسائل عبادی بر مخالفت با شعرا غربی و غیر اسلامی «تفكیك دین و سیاست» تأكید نمود .14



سیاست رژیم شاه در این مرحله مبتنی بر این بودكه برخی از علما و روحانیون را به وساطت برای بازگشت امام به ایران وادار كند تا از این طریق در موضع برتری قرار گیرد و ضربه‌ای به وجهه ی امام و روحانیت وارد كند. امام با زیركی خاص خود این سیاست رژیم را درك كرده بود. از این رو در نامه‌ای كه از بورسا به علمای قم نوشت تأكید نمود كه هیچگونه اقدام و وساطتی پیش دولت برای بازگشت ایشان به ایران به عمل نیاورند .15 رژیم پس از مدتی پسر بزرگ امام سید مصطفی را تبعید و نزد امام فرستاد مصطفی برای دوستان خود نقل كرده كه امام با دین من پرسیدند آمدی یا تو را آوردند؟ وقتی من گفتم مرا آوردند، فرمودند: «اگر خود آمده بودی همین الان تو را بر می‌گردانم». اینكه امام چرا پس از سه ماه دوری از فرزند خود چنین می‌گوید حاكی از یك نگرانی بود و آن اینكه مبادا فرزند ایشان برای دیدن پدر به دولت تشیث و توسل كرده باشد .16



مقاومت اعجاب برانگیز امام رژیم شاه را به این نتیجه رساند، كه با ادامه‌ی تبعید ایشان در تركیه كاری از پیش نمی‌رود. در دوران تبید در تركیه اگر چه ارتباط امام با مردم ایران كم شده بود اما هیچگاه امید مردم ایران را از امام قطع نكرده بود. بالعكس این حقیقت كه ایشان از طرف دستگاه ظالم پهلوی به دلیل بیان حقایقی مسلم درباره‌ی ایران به خارج از وطن تبعید شده بود، باعث افزایش محبوبیت ایشان در میان اقشار گسترده‌تری از جامعه گردید. پس از یازده ماه اقامت اجباری در تركیه با ورود امام به عراق، نهضت اسلامی مردم ایران وارد مرحله‌ی نوینی گردید.



تبعید به عراق

اینكه چه انگیزه‌ای دستگاه پهلوی را وادار كرده كه امام خمینی را از تركیه به عراق تبعید كند، ممكن است قدری عجیب به نظر برسد. زیرا از پیش معلوم بود كه وارد شدن امام به عراق و اقامت در مراكز تشیع كه پیوند های سنتی با مراكز مشابه در ایران دارند، موجب افزایش ارتباط بین امام و مردم و دسترسی آسان‌تر پیروان به وی می‌شود. چیزی كه در تركیه تا حد زیادی تحت كنترل رژیم در آمده بود سیر وقایع بعدی نیز درستی این مدعا را نشان می‌دهد. به هرحال بایستی اذعان كرد كه انتقال امام به عراق بنا به دلایلی غیر از قطع ارتباط وی با ایران بوده است.



انگیزه‌های رژیم را از انتقال امام به عراق می‌توان به دو دسته ی سلبی و ایجابی تقسیم نمود.

الف : انگیزه‌های سلبی: كه مشتمل است بر فشارهایی كه برای ادامه‌ی تبعید امام بر رژیم وارد می‌شد. عواملی مانند نارضایتی دولت تركیه از ادامه‌ی تبعید امام در این كشور، فشار افكار عمومی ایران كه با تعطیلی بازارها و تظاهرات خیابانی رژیم را تحت فشار قرار داده بودند و....

ب: انگیزه‌های ایجابی: كه محاسبات اشتباه رژیم را شامل می شود كه عبارتند از: 1) فرو خواباندن شور و هیجان انقلابی مردم 2) تحت نظر قرار گرفتن شخصیت امام با وجود علمای بزرگ دیگر 3) امید به اینكه جو غیرسیاسی نجف محیط مناسبی برای فعالیت‌های امام نباشد. 4) ادامه‌ی تبعید زندانی مانند امام در تركیه نارضایتی زیادی را در میان مردم ایجاد كرده بود. رژیم شاه امیدوار بود كه با انتقال امام به عراق هم اهداف فوق‌الذكر را محقق كند و هم با رواج این تصور كه امام هم مانند دیگر مراجع، در نجف به دور از مزاحمت مأموران ساواك اقامت دارد، از نارضایتی و شور انقلابی مردم بكاهد. برخی از یاران امام هم به این امر پی برده بودند. آیت‌الله ربانی شیرازی طی نامه‌ای سرگشاده به هویدا آورده بود كه: «شما خیال نكنید با انتقال حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی از تركیه به عراق می‌شود احساسات افروخته ی این ملت را خاموش كرد ادامه‌ی تبعید حضرت آیت‌الله خمینی در هر جا و به هر صورتی كه باشد مایه‌ی ناراحتی و خشم عموم است ».17



یكی دیگر از دلایل ساواك از انتقال امام به عراق این بودكه رژیم تصور می‌كرد با وجود روحانیون بلند‌پایه در نجف شخصیت امام تحت شعاع وجود آنها قرار گیرد. در یك گزارش ساواك حتی ابراز امیدواری شده كه امام خمینی تحت تأثیر محیط میانه‌رو نجف قرار گیرد .18 برخی از روحانیون طرفدار امام هم معتقد بودند كه بهتر است امام از نجف به سامرا نقل مكان كند. زیرا در نجف با وجود جو غیرسیاسی و علمایی مانند آیت‌الله حكیم و چند نفر دیگر ادامه‌ی فعالیت مشكل خواهد بود .19 تحت الشعاع قرار گرفتن امام به وسیله‌ی علمای دیگر از مهم‌ترین دلایل تبعید به عراق بوده است. برخی از روحانی نماهای نزدیك به حكومت نیز با ارائه‌ی تحلیل فوق در گمراه شدن ساواك نقش داشته‌اند .20 به رغم این امام با اتكا به شخصیت علمی خود در میان مراجع نجف هم جایگاهی درخور یافت. شخصیت علمی امام خمینی به گونه‌ای بود كه آیت‌الله سیستانی در پاسخ به عده‌ای كه بعد از فوت آیت‌الله حكیم، نوشته‌ای را مبنی بر اعلمیت آقای خویی نزد ایشان می‌بردند، از امضای آن خودداری می كند و اظهار می‌دارد كه با وجود آقای خمینی من چطور می‌توانم بنویسم كه آقای خویی اعلم است؟21



رژیم شاه از درك پایگاه واقعی امام خمینی و عمق نهضت اسلامی مردم ایران عاجز بود و این امر باعث می‌شد كه آنها بارها در ارزیابی‌های خود دچار اشتباه شوند. در یكی از اسناد ساواك این نظر ابراز شده است كه استقبال گسترده از امام نه به خاطر اعتبار و وزنه‌ی خود ایشان بلكه به دلیل تعصبات قومی ایرانیان مقیم عراق بوده است كه علمای ایرانی را به علمای عرب ترجیح می‌دهند! و این عمل نه از روی محبت فكری یا تبعیت مرامی از امام خمینی بلكه برای نشان دادن جبهه‌ای در مقابل آیت‌الله حكیم بوده است22 . رژیم همچنین به ایجاد دو دستگی بین روحانیون درجه اول نجف و طرفداران آنها به ویژه به ایجاد نفاق بین آیت‌الله حكیم و امام خمینی دلبسته بود در یكی از اسناد ساواك آمده است كه: «باید در انتظار تشدید اختلاف و مبارزات آینده‌ی این دو نفر بود.23 » اما با تدبیر امام به زودی نادرست بودن این تحلیل آشكار شد. امام خمینی نهایت احترام را نسبت به آیت‌الله حكیم و سایر مراجع به كار برده، در سندی دیگر به شكست سیاست تفرقه اعتراف شده است24 . ورود امام به عراق امكان ارتباط بیشتر ایشان با ایران را فراهم نمود وجود عتبات عالیات در عراق و عزیمت ایرانیان به آنجا باعث می‌شد كه ارتباط بدنه‌ی جامعه با رهبر نهضت یعنی امام خمینی بسیار بیشتر از دوران تبعید در تركیه باشد. بسیاری از طلاب و روحانیون و مردم عادی كه به زیارت عتبات می‌رفتند، با امام كه در نجف اقامت داشت ارتباط برقرار می‌كردند25 . رژیم در این زمان هم حتی‌المكان سعی در كم كردن ارتباط امام و مردم می‌نمود. برای نمونه تلگراف‌هایی را كه برای امام فرستاده می‌شد كنترل می‌كرد و از مخابره‌ی بعضی از آنها جلوگیری می‌نمود26 .



دوران تبعید دوازده‌ ساله‌ی امام خمینی در عراق، از لحاظ كیفیت فعالیت‌های ایشان، به دو دوره‌ی مشخص تقسیم می‌شود:

1) از هنگام ورود به نجف تا سال 1348:

در این دوره امام خمینی كمتر به موضع‌گیری‌ سیاسی می‌پردازد . دلایل این امر عبارتند از: الف) رژیم هنگام تبعید ایشان به نجف وی را آخوندی سیاسی معرفی كرده بود، مفهوم آخوند سیاسی این بود كه علم ندارد بلكه فردی است كه به سیاست اشتغال داشته در نتیجه عالم نشده است27 . امام خمینی از بدو ورود به نجف درس فقه و اصول را آغاز كردند. به گونه‌ای كه پس از مدتی كلاس ایشان آنقدر مورد استقبال قرار گرفت كه از كلاس‌های سایر مراجع شلوغ‌تر شد. و در طول این مدت اشاره‌ای به مباحث سیاسی نمی‌كردند. در نتیجه توطئه خنثی شد و توانایی علمی ایشان بر همگان مسلم شد.28 ب) در این دوره استراتژی مبارزاتی امام خمینی به گونه‌ای بود كه به جای رویاروی مستقیم با حكومت، بر انسجام درونی نهضت توجه داشتند. این مقطع با تربیت شاگردانی كه پس از بازگشت به كشور رهبری قیام را رد دست گرفتند، در تحولات آینده نقش مهمی داشت. در سال 1346، ساواك در یك گزارش محرمانه عنوان می‌كند كه ایشان از سیاست كناره رفته و به بحث دینی مشغول می‌باشند29 .

2) از سال 1348 تا هنگام هجری به پاریس:

از اواخر سال 1348 امام خمینی در درس خارج فقه در حدود 13 جلسه به تبیین بحث بسیار مهم و اساس ولایت فقیه پرداختند. تا پیش از این تفسیرعلما و روحانیون نجف از سیاسی بودن امام معطوف بر مسائلی بود كه بین امام و رژیم پهلوی بر سر لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی، انقلاب سفید و كاپیتولاسیون رخ داده بود. اما از آن پس بر همگان آشكار شد كه امام پروژه‌ی سرنگونی رژیم پهلوی را پی می‌گیرد. البته لازم به ذكر است كه امام خمینی اگر چه پیكان مبارزه را متوجه رژیم پهلوی كرده بود، اما از دیدگاه ایشان نهضت اسلام نهضتی جهانی است و به كشور خاصی محدود نیست. ایشان در عراق به فراخور زمان نسبت به مسائل روز جهان اسلام از جمله مسائل لبنان و فلسطین كه آخری در دیدگاه ایشان اهمیت ویژه ‌ای داشت، اعلام موضع می‌نمودند. همچنین در پیامی به زائران بیت‌الله الحرام با اشاره به اوضاع روز جهان اسلام مسلمانان جهان را به مبارزه علیه استعمار فراخواندند و بر وحدت اسلامی تأكید كردند و اجتماع بزرگ حج را فرصتی دانستند كه باید به نفع اسلام و بیداری مسلمین از آن استفاده شود30 .



مناسبات با دولت عراق و هجرت به پاریس

مناسبات امام با دولت عراق در دوران تبعید ایشان، دستخوش فراز و نشیب‌های بسیاری گردیده است. عواملی مانند چگونگی رابطه‌ی دولت‌های حاكم بر عراق با رژیم شاه، گسترش نهضت و مسائل منطقه‌ای بر چگونگی تعامل دولت‌های عراق با فعالیت‌های امام خمینی تأثیر داشت. به طور مشخص سه دوره‌ی متمایز را در این رابطه می‌توان تشخیص داد.

1) از بدو ورود به عراق تا كودتای بعثی‌ها در سال1347

2 ) ازكودتای 1347 حزب بعث تا قرارداد الجزیره در سال 1353 (1975 م)

3) از قرارداد الجزایر تا هجرت به پاریس

در بدو ورود به عراق رفتار دولت عراق با امام خمینی توأم با احترام بود. عبدالسلام عارف رییس جمهور وقت عراق كه از طرفداران جمال عبدالناصر بود با نظر احترام به امام خمینی می‌نگریست. هنگام ورود به عراق عبدالرزاق محی‌الدین وزیر وحدت عراق به ملاقات امام رفت و از طرف رییس جمهور عراق به وی خیرمقدم گفت31 . عارف گفته بود دولت عراق آیت‌الله خمینی را نه به عنوان تبعیدی‌می‌پذیرد و نه كشور عراق تبعیدگاه است. عراق هیچگاه تبعیدگاه علما و مراجع دینی نبوده و نخواهد بود. آیت‌الله خمینی هم مثل سایر مراجع آزاد است كه در عراق بماند32 ». علاوه بر گرایش‌های سیاسی دولت وقت عراق، این حقیقت كه امام خمینی بنا به مصالح نهضت كه پیشتر به آن اشاره شد، در سال‌های آغازین اقامت در عراق كمتر به موضع‌گیری سیاسی می‌پرداخت. در چگونگی رفتار دولت عراق با ایشان مؤثر بوده است. پس از كودتای حزب بعث در سال 1347 روابط بین شاه و حكومت عراق به دلیل اختلافات مرزی د و كشور تیره شد در 30 فروردین 1348 محمدرضا شاه به طور یك جانبه قرار داد 1316 بین دو كشور را ملغی كرد بر اساس این قرارداد تمام رودخانه‌ی شط‌العرب جز خاك عراق به شمار آمده بود33 . در این دوره حكومت عراق كه با شاه روابط تیره‌ای داشت سعی می‌كرد كه از حضور امام خمینی در عراق در جهت اهداف خود بهره‌برداری كند.



در تاریخ جنبش‌های آزادی خواه دنیا بارها شاهد بوده‌ایم كه برخی از انقلابیون در چنین موقعیتی به دلیل نیازی كه جهت پیشبرد مبارزه به كمك‌های كشور میزبان دارند، به تدریج از مواضع اصیل خود فاصله می‌گیرند و در جهت سیاست‌های كشور میزبان حركت می‌كند. امام خمینی با هوشیاری و درایت ویژه در این دام خطرناك نیفتاد و بر مواضع اصیل خود پایبند ماند. ایشان در پاسخ مقامات عراقی می‌گفت: «ما با رژیم شاه مسائلی داریم كه خودمان دنبال می‌كنیم و شما با رژیم پهلوی مسائلی دارید كه خودتان دنبال كنید34 » . «اختلاف ما با شاه اختلافی اساسی و در مورد اصول است اما اختلاف كنونی شما با او اختلافی زودگذر است35 ». در این میان موضع اصولی امام در رابطه با قضیه‌ی اخراج ایرانیان مقیم عراق درخور توجه است. به دنبال بحرانی شدن روابط رژیم شاه با حكومت عراق، دولت عراق دست به اخراج ایرانیان مقیم عراق زد. حادثه‌ی اخراج ایرانیان كه در بین آنها عده‌ی زیادی از علما و مدرسین و فضلا و طلاب هم بودند، از حوادث تلخ تاریخ معاصر ایران است. در میان این جمع بسیار زیاد تجار، كسبه، دختران و زنان باردار بودند كه همه‌ی آنها در فرصتی كوتاه ـ حتی از كنار خیابان‌ها ـ گرفته و سوار كامیون‌ها كردند و در سر مرز رها ساختند36 . امام خمینی این قضیه را به طور جدی پیگیری نمودند. ایشان ابتدا در تلگرافی به رییس جمهور وقت عراق، این كشور را از آزار و اذیت ایرانیان بر حذر داشت37 .



با ادامه‌ی اعمال دولت عراق امام خمینی در تاریخ 6 دی ماه 1350 طی سخنانی با لحنی شدیدتر به دولت عراق حمله كرد و دولت عراق را تهدید نمود كه با ادامه‌ی این وضع عراق را ترك خواهند نمود و با مقایسه‌ی بین اخراج یهودیان از عراق با اخراج ایرانیان تصریح كردند كه به یهودیان 6 ماه برای خروج از عراق مهلت داده شد ولی با ایرانیان مسلمان و شیعه بدتر از آن رفتار شد38 . با امضای قرارداد الجزایر (1353 هـ ـ 1975 م) بین رژیم شاه و دولت عراق مناسبات امام خمینی و دولت عراق وارد مرحله‌ی دیگری گردید. بر طبق این قرارداد دو دولت در مورد اختلافات مرزی خود به توافق رسیدند و متعهد شدند كه از مخالفین همدیگر پشتیبانی نكنند39 . بر این اساس ایران از پشتیبانی نیروهای كردی كه با رژیم عراق از گسترش افكار انقلابی در میان جمعیت شیعه‌ی خود به هراس افتاده بود و كشورهای ارتجاعی منطقه نیز احساس خطر می‌كردند. چنانچه وزیر خارجه‌ی عربستان سعودی در مجمع عربی گفته بود: «اگر از فعالیت‌های خمینی جلوگیری نشود نه تنها به سقوط رژیم شاه می‌انجامد، بلكه منطقه را در معرض خطر قرار خواهد داد40 ». امام خمینی دولت‌مردان حاكم بر عراق را هم مانند رژیم شاه ایران غاصب و غیراسلامی می‌دانستند و در مقایسه‌ی بین رژیم شاه و عراق اظهار می‌داشتند كه «یكی از دیگری بدترند» اما پس از كودتای حزب بعث امام رژیم بعث عراق را حتی بدتر از رژیم شاه می‌دانستند41 .



محدودیت‌هایی كه در سال‌های واپسین اقامت در عراق از طرف دولت بعثی این كشور برای فعالیت‌های امام خمینی ایجاد شده بود، ایشان را به این نتیجه رساند كه برای رهبری نهضت باید در جستجوی جایی غیر از عراق بود. به روایت آقای محمود دعایی از اطرافیان امام و شاهد عینی ماجرا، معاون رییس جمهور عراق به نمایندگی از رییس جمهور و حزب بعث به حضور امام آمد و با یادآوری تعهدات عراق نسبت به رژیم ایران از ایشان خواست كه فقط به مسائل دینی و مذهبی بپردازند. امام در پاسخ گفت: اسلام دین سیاست است و سیاست از مذهب جدا نیست... من همان خمینی هستم كه از اول تا به حال لحظه‌ای تغیر عقیده نداده‌ام، شما هر كار می‌توانید بكنید42 . اگر بخواهید به جای دیگری می‌روم ... آنها پرسیدند كجا می‌روید؟ امام گفتند به جایی كه مستعمره‌ی ایران نباشد43 . با افزایش محدودیت‌ها و محاصره‌ی منزل ایشان، امام تصمیم به مهاجرت گرفتند ابتدا تصمیم داشتند به سوریه بروند. اما بین عراق و سوریه تضادهایی بود كه موجب می‌شد عراقی‌ها اجازه‌ی خروج به سمت سوریه را به وی ندهند. بنابراین بر آن شدند كه از راه كویت به سوریه بروند. اما بر اثر فشارهای رژیم شاه، دولت كویت اجازه‌ی ورود به ایشان را نداد. امام با بازگشت به بغداد با پیشنهاد حاج احمدآقا تصمیم گرفتند به پاریس مهاجرت كنند44 . با مهاجرت امام به پاریس انقلاب اسلامی وارد مرحله‌ی جدیدی شد.



پی‌نوشت‌ها

1 - نجاتی، غلامرضا، تاریخ بیست و پنج ساله‌ی ایران، ص 222-229 2- همان، ص 236 3- همان، ص 305 4- روزنامه‌ی كیهان، شماره 6383، چهارشنبه 13 آبان 1343 5- سیر مبارزات امام خمینی در آینه‌ی اسناد به روایت ساواك، ج 5، ص 23-24 6- همان، ص 27 7- همان، ص 23-24 8- همان، ص 60 9- همان، ص 80-81 10- همان، ص 53-54 11- روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، ج 2، ص 24 12- خاطرات آیت‌الله خرم‌آبادی، به كوشش محمدرضا احمدی، ص 357 13- سیر مبارزات امام خمینی در آینه ی اسنادساواك، ج 5، ص 31-34 14- روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، ج 2، ص 24 15- سیر مبارزات امام خمینی در آینه‌ی اسناد به روایت ساواك، ج 5، ص 35 16- رجبی‌، محمدحسن، زنگینامه‌ی سیاسی امام خمینی از آغاز تا هجرت به پاریس، ص 278 17- روحانی، سیدحمید، نهضت امام خمینی، ج 2، ص 187 18- سیر مبارزات امام خمینی در آینه‌ی اسناد به روایت ساواك، ج 5، ص 264 19- همان، ص 281 20- همان، ص 288 21- خاطرات آیت‌الله خرم‌آبادی، به كوشش محمدرضا احمدی، ص 82 22- سیر مبارزات امام خمینی در آینه‌ی اسناد به روایت ساواك، ج 5، ص 510 23- همان، ص 490 24- همان، ص 292 25- همان، ص 293 26- همان، 267 27- عباسی، محمدتقی، نگرشی نو در تحلیل انقلاب اسلامی، ص 125 28- همان، 146 29- همان، 127 30- پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی از تبعید، ص 137-139 31- سیر مبارزات امام خمینی در آینه‌ی اسناد به روایت ساواك، ج 5، ص 491 32- فراتی، عبدالوهاب، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص 23-24 33- همان، ص 136 34- همان ، 136 35- قاسمی، طهمورث، نهضت امام خمینی و مطبوعات رژیم شاه، ص 84 36- خاطرات آیت‌الله فلسفی، ص 317 37- پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی از تبعید، ص 161 38- هامن ، ص 162 39- باقی ، عماد‌الدین ، بررسی انقلاب اسلامی ، ص 260 40- همان‌، ص 260 41- خاطرات آیت‌آلله خرم‌آبادی، به كوشش محمدرضا احمدی، ص 71 42- باقی، عمادالدین، بررسی انقلاب ایران، ص 260 43- خاطرات آیت‌الله خرم‌آبادی، به كوشش محمدرضا احمدی، ج 2، ص 227 44- فلاحی، اكبر، سال‌های تبعید امام خمینی، ص 225



منابع:

1ـ بررسی انقلاب ایران، عمادالدین باقی، مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، زمستان 1370 2ـ پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی از تبعید، انتشارات نور، تابستان 1361 3ـ تاریخ 25 ساله ایران، سرهنگ غلامرضا نجاتی، ج 1، مؤسسه‌ی خدمات فرهنگی رسا‌، چاپ ششم 1379 4ـ خاطارت آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، به كوشش محمدرضا احمدی، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1377 5ـ خاطرات آیت‌الله فلسفی، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی 6ـ سال‌ای تبعید امام خمینی، اكبر فلاحی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1385 7ـ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، عبدالوهاب فراتی ، مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1384 8ـ سیر مبارزات امام خمینی در آینه‌ی اسناد به روایت ساواك، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، جلد 5 و 6، چاپ اول، 1386 9ـ روزنامه‌ی كیهان، شماره‌ی 6383، چهارشنبه 13 آبان ماه 1343 10ـ زندگینامه سیاسی امام خمینی از آغاز تا هجرت به پاریس، محمدحسن رجبی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلام، چاپ اول 1369 11ـ نگرشی نو در تحلیل انقلاب اسلامی، محمدتقی عباسی، نشر شكوفه‌های دانش، چاپ اول 1381 12ـ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، دفتر اول، مؤسسه‌ی چاپ و نشر عروج، بهار 81 13ـ نهضت امام خمینی و مطبوعات رژیم شاه (1357-1340)، طهمورث قاسمی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، بهار 1381



منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی



 
تعداد بازدید: 862


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: