17 مهر 1391
دستيابي رضاخان به قدرت و تأسيس سلسله پهلوي با توجه به ماهيت حکومت و انديشه حاکم بر آن که به سياستهاي دولتهاي غربي وابسته بود، سبب شد که برنامهريزيهاي تجددگرايي در رأس سياستهاي حکومت قرار بگيرد. بخش عمده اين تجددگرايي به زندگي اجتماعي زنان، اختصاص مييافت. اصليترين برنامه سوق دادن زن ايراني به سمت فرهنگ غربي، خط مشي برداشتن حجاب بود که با اجراي آن زندگي زن ايراني، تغييرات عمدهاي را پذيرا شد: در نخستين گام، با تغيير شکل پوشش، در زمره مصرفکنندگان کالاهاي غربي درآمد؛ چرا که تغيير در پوشش، تحولات بسياري را در جوانب زندگي فردي و اجتماعي به وجود آورده و در مراحل گسترش اين طرح، زنان به عرصه فعاليتهاي اجتماعي، اعم از صنعتي (صنايع مونتاژ وابسته) و خدماتي راه يافتند. به منظور پيشبرد سياستهاي ضد حجاب، ابزارهاي متفاوتي به خدمت گرفته شدند که تحت عناوين آزادي، تمدن، اجراي حقوق زنان، اين برنامه را تبليغ ميکردند. مهمترين ابزارها، جمعيتهاي زنان بودند که از ابتداي قدرتگيري رضاشاه از سوي وي حمايت شده بودند و در اجراي برنامههاي کشف حجاب، به ارائه خدمات تبليغاتي و آموزشي پرداختند. علاوه بر اين، روزنامهها و مجلات به ابزارهاي تبليغاتي سياستهاي حکومت تبديل شدند و در اوايل دوران پهلوي رشد فزايندهاي پيدا کردند. برخي از آنان نيز در اختيار جمعيتها قرار گرفتند. جمعيتهايي که در مرحله نخست حيات با شعارهاي حفظ شعائر اسلامي در ارتقاي فرهنگي زنان ايران مشروعيت اجتماعي خود را به دست آورده بودند، به سرعت تغيير جهت داده و جذب فعاليتهاي تبليغاتي در طرحهاي حکومتي شدند. پس از مدتي، حکومت با هدف تجهيز بيشتر نيروهاي تجددخواه و رسميت بخشيدن به حرکتهاي تجددخواهي، اقدام به تأسيس کانون بانوان کرد. اين اولين جمعيت زنان بود که از طرف حکومت حمايت علني ميشد. در کنار تأسيس اين کانون، حرکتهاي ضد حجاب از طرف حکومت آغاز شد. نيروهاي کانون، اغلب زنان طرفدار الگوبرداري از غرب و تجددخواهي بودند. به اين ترتيب، از يک سو زور و ارعاب حکومت و از سوي ديگر، فعاليتهاي تبليغاتي جمعيتها و مطبوعات در مقابل افکار مذهبي مردم قرار گرفت و سياست حجاببرداري بر جامعه تحميل شد. اگرچه با وجود تجهيز امکانات بسيار، تنها بخش محدودي از جامعه را در برگرفت، ولي اهميت نقش تبليغاتي زنان براي دولت روشن شد. از آن پس در طول حکومت پهلوي، زنان تجددخواه و غربگرا، نيروي قابل ملاحظهاي براي پيشبرد اهداف سياسي بهشمار ميرفتند.
با روي کار آمدن رضاخان و تأسيس حکومت پهلوي، جمعيتهاي زنان تحولات بسياري را پذيرا شدند. رضاخان که طرحهاي دگرگونسازي نهادهاي فرهنگي و اجتماعي با استفاده از مظاهر غربي را در راس سياستهاي خود قرار داده بود، از افرادي کمک گرفت که نسبت به تعهدات اسلامي اعتقادي نداشتند و تنها راه پيشرفت و تمدن را اقتباس از الگوهاي غربي ميدانستند. 1 سياستهاي مذکور، نهادها، سازمانها و مراکز متعددي را ميطلبيد تا در سطح جامعه مذهبي ايران، زمينههاي تحقق و اجرا را بيابند. يکي از اين نهادها، جمعيتهاي زنان بودند که ميتوانستند به شکل کارآمد در ميان زنان نفوذ پيدا کنند. در حقيقت، تنها نهاد کارآمد براي ايجاد تحولات در جامعه ايراني و در ميان زنان، جمعيتهاي خاص آنان بود.
چنانکه ذکر شد، انديشه غالب بر حکومت رضاشاه، حرکت به سمت تمدن غربي بود. به همين دليل در رأس سياستهاي تجددگرايانه حکومت، تحول در اصليترين مظهر قومي و ملي، يعني لباس و پوشش زنان و مردان قرار گرفت که برداشتن حجاب زنان، سرلوحه آن بود. در اين مرحله، نهتنها رضاخان، بلکه سياست بينالمللي نيز در گامهايي هماهنگ، خواستار اين تحول بودند. مهمترين سد در مقابل اين سياست، انديشه مذهبي ايرانيان بود که سبب شد حکومت براي رسيدن به مقصود از نهادها و عوامل اجرايي متعددي استفاده کند. نگرشي اجمالي به سياستگذاريهاي بينالمللي و تجددگرايي رضاشاه، از يکسو، ارتباط دو عامل مذکور را با يکديگر نشان ميدهد و از سوي ديگر، روند تغيير ماهيت و اهداف جمعيتهاي زنان را در راستاي سياستهاي دولت روشن ميسازد. لذا به ذکر نکات برجستهاي از اين جريانات ميپردازيم.
در 10 سپتامبر 1930م / 8 شهريور 1309، يازدهمين مجمع بينالمللي سازمان ملل آغاز به کار کرد که در آن، هشت نخستوزير و بيست و دو وزير امور خارجه شرکت داشتند. رفتار شرقيان در دستور کار اين مجمع قرار گرفت. به دنبال آن در سال 1310 مجلس شوراي ملي، قانون ورود کميسيوني از طرف جامعه بينالملل را براي جلوگيري از تجاوز به حقوق زن در شرق، تصويب کرد. 2 از اين پس، نخستين سياستگذاريهاي حکومت در زمينه کشف حجاب تحقق يافت. ترتيب جشنهاي مختلف در مدارس دخترانه و حضور مردان و زنان در آن جشنها، اجراي برنامههاي مختلف توسط دختران بدون حجاب، اولين گام به سمت حضور زنان بيحجاب در اجتماعات مختلط بود. 3
اين سياستها به تدريج، از طرف دولت تقويت شد تا آنجا که آموزگاران و دختران دانشآموز دبستانها و دبيرستانها اجازه نداشتند که با چادر و روبنده به مدارس بروند و همچنين، افسران ارتش هم نميتوانستند همراه زن روبسته بيرون بروند و کارمندان دولت به شکل نيمهرسمي تشويق ميشدند که خانوادههاي خود را با لباس مد جديد بپوشانند! 4
در سال 1311 در تالار وزارت فرهنگ در مسعوديه، کنگره اتحاد زنان شرق با حضور نمايندگان ده کشور تشکيل شد. مباحث اين کنگره در مورد ترقيات روزافزون زنان اروپايي و محروميتهاي زنان کشورهاي اسلامي و لزوم اقدامات جدي از سوي زنان روشنفکر بود. 5 اما آنچه نصيب زن ايراني شد، گامهاي سريع دولت به سمت کشف حجاب بود. به طوري که رضاشاه، نخستين دستورات عملي را براي زنان مرفه و سياسيون صادر کرد و به اين طبقه دستور داد تا در منازل خود لباسهاي اروپايي بپوشند. 6
در همين زمان، يکي از اقلام رسمي واردات دولت، کلاه زنانه بود. 7 در سال 1310 زناني که مايل بودند، ميتوانستند چادر از سرشان بردارند و شهرباني از آنها حمايت ميکرد. 8 به اين ترتيب، از يکسو، فشار محافل و مجامع بينالمللي که در جهت سياستهاي هماهنگسازي فرهنگ ملتها و به نفع جهان سرمايهداري عمل ميکردند و از سوي ديگر، سياستهاي تجددگرايانه و وابسته به حکومت در مقابل تفکر مذهبي و ملي ايرانيان قرار گرفت. حکومت با بهرهگيري از تمامي امکانات و روشهاي گوناگون تبليغاتي، جامعه را به شکل بطئي و کند به سمت فرهنگ غربي سوق ميداد. اگرچه حکومت تمايل زيادي به تسريع در اجراي منويّات خود در اين جريان داشت، ولي سقوط امانالله خان ــ پادشاه افغانستان ــ به دليل برنامههاي تجددگرايي نشان داد که در جوامع مذهبي، بهويژه جامعهاي مانند ايران ميبايست بسيار آهسته و محتاط عمل کرد. به همين دليل حکومت ايران با برنامههاي تدوين شده، در مرحله اول از نيروهاي موجود در جامعه ياري گرفت؛ نيروهايي که خود چندان اعتقادي به مباني اسلامي نداشتند. مدتها قبل از کشف حجاب، روزنامهها و مجلات از آزادي زن غربي، مدلهاي لباس، و نوع زندگي غربي سخن ميگفتند. در بسياري از روزنامهها مردان صاحبمنصب، سياسيون يا نويسندگان و فرهنگيان تجددخواه، مقالههايي عليه حجاب مينوشتند. 9
در سال 1313، رضاشاه به ترکيه سفر کرد و از نزديک با اقدامات تجددگرايانه آتاتورک آشنا شد. شاه در بازگشت از اين سفر، رسماً از علياصغر حکمت ــ وزير فرهنگ وقت ــ خواست تا براي کشف حجاب برنامهريزي کند. 10 برنامهريزي وزارت فرهنگ در اين راستا با اين عناوين شکل گرفت: 1. اعلام مختلط شدن مدارس تا چهارم ابتدايي؛ 2. برپايي جشن در حضور مردان در مدارس دخترانه؛ 3. تأسيس کانون بانوان. 11
علاوه بر اين، جمعيتهاي زنان با تشکيل سخنرانيها و سمينارها به حجاب زنان به عنوان محدوديت و بيحقي زنان، خرده ميگرفتند و آزادي و حقوق زن را با بيحجابي معنا ميکردند. به اين ترتيب، افکار تجددخواه حکومتي در جامعه منعکس ميشد.
در ارديبهشت 1314، کانون بانوان به رياست شمس پهلوي و با همکاري رسمي وزارت معارف آغاز به کار کرد. اين اولين جمعيت زنان بود که با حمايت رسمي دولت شکل گرفت. مهمترين وظيفه کانون بانوان، ايجاد شرايط مناسب براي ترک حجاب زنان بود. چنانکه بدرالملوک بامداد که خود از اعضاي هيئت مديره کانون بانوان بود، مينويسد:
ضمن ساير اقدامات، منظور اصلي يعني ترک چادر سياه متدرّجآ پيشرفت ميکرد. به اين طريق که زنان عضو جمعيت با راضي کردن خانوادههاي خود يکي به يکي به برداشتن چادر مبادرت مينمودند. 12
در بيشتر مجالس سخنراني کانون بانوان، ضديت با حجاب تصريح و عنوان ميشد. در صورتي که اهداف اصلي کانون بانوان در اساسنامه آن چنين ذکر شده بود:
1. تربيت فکري و اخلاقي بانوان و تعليم خانهداري و پرورش طفل مطابق قواعد علمي به وسيله خطابهها، نشريات، کلاسهاي اکابر و غيره.
2. تشويق به ورزشهاي متناسب براي تربيت جسماني با رعايت اصول صحيح.
3. ايجاد مؤسسات خيريه براي امداد به مادران بيبضاعت و اطفال بيسرپرست.
4. تشويق به سادگي در زندگي و استعمال امتعه وطني. 13
همزمان با اين اقدامات، طرح تغيير لباس و پوشش مردان نيز به اجرا درآمد.14 با آغاز سال 1314، برنامههاي دولت براي اجراي کشف حجاب رسميتر شد. پس از تعطيلات نوروزي همان سال، سي تن از بانوان بدون حجاب در خيابانها ظاهر شدند. اين همايش با نظارت و حمايت دولت صورت گرفت.15 به دنبال اين اقدام، در مجلس جشني دريکي از مدارس شيراز، دختران به ورزش ژيمناستيک پرداختند. اين مراسم مورد اعتراض برخي از روحانيان قرار گرفت که معترضان دستگير و تبعيد شدند.16
کساني که در رأس هيأت مديره کانون قرار گرفتند، اغلب وابستگان صاحبمنصبان سياسي، يعني همان کساني بودند که با رضاخان در طرحهاي ضد مذهبي همکاري ميکردند. اعضاي کانون در آغاز، بدرالملوک بامداد، هاجر تربيت، عصمتالملوک دولتداد، شمسالملوک جواهرکلام، تاجالملوک حکمت، فخرعظمي ارغون، و صديقه دولتآبادي، بودند. اين افراد قبل از جريان کشف حجاب در فعاليتهاي مطبوعاتي، جمعيتهاي زنان، و تأسيس مدارس به سبک جديد، شرکت جسته و هر يک، طرز تفکر خود را به نوعي نشان داده بودند. به همين دليل از طرف حکومت و طراحان برنامه کشف حجاب، مناسب تشخيص داده شدند. آنان از بدو تأسيس کانون تا 17 دي ماه 1314 که مسئله کشف حجاب به طور رسمي از طرف دولت اعلام شد، با تجهيز تمام امکانات به تبليغ در برداشتن حجاب پرداختند. در اعلام کشف حجاب، تصميم گرفته شد که اقدام به اين کار از طرف خانواده سلطنتي و سياسيون طراز اول کشور، صورت بگيرد. پس در عمارت دانشسراي عالي پسران، برنامهاي ترتيب داده شد که طي آن، همسر و دختران شاه با عدهاي از زنان رجال سياسي بدون حجاب ظاهر شدند و با نطق رضاخان، کشف حجاب رسمي زنان اعلام شد. 17 پس از اين برنامه، مسئله بيحجاب شدن زنان از محدوده يک طبقه يا گروه خاص، خارج و به صورت اجبار براي تمام مردم پيگيري شد. تا جايي که مقاومت و اعتراض جدي مردم را به وجود آورد. به همين دليل، مأمورين حکومتي اجازه داشتند که براي برداشتن حجاب از زنان به هر اقدام خشونتآميزي متوسل شوند. 18 واکنش مردم نسبت به اين مسئله و برخورد مأمورين چنان بود که در مورد آن، کتابهاي بسياري نوشته شده است. اين امر نشان ميدهد که مسئله کشف حجاب تا چه حد از زمينههاي اجتماعي، فرهنگي جامعه فاصله داشت و تنها زناني از اين روند حمايت ميکردند که تحت تأثير جريانهاي فکري غربي قرار گرفته و از پيوندهاي مذهبي خود دور ماندند.
پس از 17 دي 1314، از طرف استانداران و رؤساي ادارات در شهرستانها، مهمانيها و جشنهاي متعددي برگزار شد. در طي اين مراسم، اعضاي ادارات دولتي مجبور بودند که به همراه همسران بيحجاب خود در مراسم حاضر شوند. 19 پس از کشف حجاب، بسياري از کشورهاي اروپايي، پيامهاي تبريک براي شاه ايران فرستادند و حمايت خود را از وي اعلام کردند. 20
مدت کوتاهي پس از کشف حجاب، آزادي ورود دختران به دانشسراي عالي اعلام شد و اولين گروه دوازده نفري دختران که اغلب متعلق به طبقات سياسي بودند، به دانشسرا وارد شدند. 21 اين افراد، بعدها رهبران جمعيتهاي زنان و حمايتکنندگان اصلي سياستهاي حکومت پهلوي شدند. در صورتي که هنوز عموم مردم در مقابل کشف حجاب مقاومت ميکردند.
با آغاز جنگ جهاني دوم، پيشرفت سريع آلمان سبب شد که نيروي مقتدر ديگري در صحنه سياست بينالمللي ظهور کند، رضاشاه تحتتأثير قدرت آلمان، به طرف اين کشور متمايل شد. اما دو قدرت ديرينه روس و انگليس چنين تمايلي را نميپسنديدند و به همين دليل درصدد برکناري رضاشاه برآمدند. اين مسئله مصادف با پيشروي قواي آلمان تا کوههاي قفقاز بود. سپس نيروهاي متفقين به بهانه استفاده از راهآهن ايران براي کمک به نيروهاي شوروي وارد خاک ايران شدند. اين امر بحرانهاي اقتصادي و سياسي متعددي را در ايران به وجود آورد. در نهايت، رضاشاه با دخالت قدرتهاي غربي و به نفع پسرش از سلطنت کناره گرفت. با اين تغيير، بسياري از سياستهاي تجددگرايانه رضاشاه متوقف شد. و چون کشف حجاب بر بسياري از طبقات مردم تحميل شده بود، زنان در اغلب شهرهاي مذهبي، بار ديگر به حجاب روي آوردند. در اين ميان، جمعيتهاي زنان بار ديگر، اهميت و نقش خود را در پيشبرد اهداف سياسي حکومت نشان دادند. جمعيتهايي مانند حزب زنان، جمعيت زنان و کانون بانوان با انتشار مقالات در روزنامهها و مجلات سعي در حفظ مظاهر تجدد داشتند. علاوه بر اين، جمعيتها با نامه و يا ديدارهاي خصوصي با سياسيون، سعي در تحکيم موقعيت خود داشتند.
با برکناري رضاخان، فعاليت جمعيتهاي زنان همچنان تداوم يافت و با پايان جنگ جهاني دوم سرعت فراواني به لحاظ تعداد، حجم و محتوا گرفت که نميتوان آن را با دوران رضاخان قياس نمود هرچند که سمت و سوي آنها همانند قبل تجددمآبي و غربگرايانه تعريف ميشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محسن صدر. خاطرات صدرالاشراف. تهران، انتشارات وحيد، 1364. ص 29 .
2. مهديقليخان هدايت. خاطرات و خطرات. تهران، زوار، 1354. صص 51-459 .
3. ال پي الول ساتن. رضاشاه كبير يا ايران نو. ترجمه عبدالعظيم صبوري. بيجا، بينا، 1325. ص 377 .
4. همان كتاب. ص 331 .
5. بدرالملوك بامداد. هدف پرورش زن. تهران، نشريات شركت مطبوعات، 1318، ص60 .
6. محمدرضا پهلوي. مأموريت براي وطنم. تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1348. ص 264 .
7. مهديقليخان هدايت. خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1342. ص 511 .
8. مريت هاكس. ايران، افسانه و واقعيت يا خاطرات سفر به ايران. ترجمه محمدحسين نظرينژاد. مشهد، آستان مقدس رضوي، 1368. صص 206و 214 .
9. ال. پي. الول ساتن. همان كتاب. صص 331 و 334 .
10. بدرالملوك بامداد. همان كتاب. ص 87 .
11. علياصغر حكمت. سي خاطره از عصر فرخنده پهلوي. تهران، وحيد، 1355. ص 88 .
12. آينده. ش اول. مهر و آبان 1323. ص 20 .
13. بدرالملوك بامداد. همان كتاب. ص 89 .
14. مهديقليخان هدايت. همان كتاب. ص 519 .
15. سالنامه سازمان زنان ايران. سال 1345. اسفندماه، ص 34 .
16. سينا واحد. قيام گوهرشاد. تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1366. صص 2-142 .
17. بدرالملوك بامداد. همان كتاب. ص 94 .
18. محسن صدر. همان كتاب. ص 98؛ مخبرالسلطنه هدايت. همان كتاب. صص 4 و 7 .
19. فصلنامه تاريخ معاصر ايران. سال اول. شماره دوم. تابستان 1376. صص 82-85 .
20. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه. اسناد روابط بينالملل. سال 1315. سند شماره290001752 .
21. بدرالملوك بامداد. همان كتاب. صص 101-102 .
منبع: سایت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تعداد بازدید: 859