19 مهر 1391
دکتر ولادیمیر کوشف
اشاره:
ولادیمیر واسیلیویچ کوشف متولد 1927 ایرانشناس و دارای دکترای ادبیات و زبان از دانشگاه سنپطرزبورگ بود. وی به زبان فارسی تسلط کامل داشت اگرچه این تسلط بیشتر بر روی گویش افغانی آن قرار داشت.
کوشف از سال 1970 تاکنون به تدریس زبان فارسی در کرسی ادبیات و زبان فارسی دانشکده شرقشناسی دانشگاه سنپطرزبورگ اشتغال داشت.
ایشان در سالهای 1980-1975 در ایران به عنوان دبیر اول سفارت اتحاد شوروی (رئیس انجمن دوستی اتحاد شوروی در ایران) کار کرده است. عمده پژوهشهای او به زبانها و گویشهای متداول در ایران و افغانستان اختصاص دارد.
وی در اکتبر 2001 درگذشت.
واپسین روز از مهرماه سال 1372 در اتاقى سرد، بزرگ، پر از کتاب و با پنجره هاى قدى که به رود «نوا» نگاه مىکرد، دکتر «ولادیمیر کوشف» را دیدار کردیم. گفت وگو با این شرقشناس و استاد دانشکده خاورشناسى سن پطربورگ درباره آثارى بود که این دانشکده از تاریخ و فرهنگ ایران منتشر کرده است. در لابه لاى این گفت و شنود از دکتر کوشف شنیدیم که به هنگام اقامتش در ایران به سال 1357شعارهایى که از افواه مردم علیه نظام سلطنتى در تظاهرات سر داده مىشد و یا به شکل دیوارنوشتهها، اینجا و آنجا نقش مىبست یادداشت و جمعآورى کرده است. در پایان این دیدار از ایشان قول تدوین این شعارها و ارسال آن را به ایران گرفتیم. چند ماه بعد این قول برآورده شد و دکتر کوشف مقاله خود را با عنوان «سخنى درباره اشعار وشعارهاى ایران انقلابى» برایمان فرستاد. ایشان تسلط خوبى به زبان و ادبیات فارسى داشت و این مقاله نیز به قلم آقاى کوشف و به زبان فارسى نوشته شده است که بدون تصرف و ویرایش تقدیم خوانندگان «کمان» مىشود.
هدایتالله بهبودى
***************************************
در روزهاى طوفانى ایران 1357 ، در موقع راهپیمایىها و برخوردهاى مسلحانه، در خیابانهاى تهران و دیگر شهرهاى کشور، اشعار وشعارهاى منظومى طنین مىانداخت و روى دیوارها و زیر پلهاى هوایى نوشته مىشد و روى ورقهاى روزنامهها ومجلات چاپ مىشد و همچنان مجموعه شعر انقلابى انتشار مىیافت.
مردم ایران و شاعران این کشور همواره به تندى، در دم و با حرارت به مهمترین وقایع حاد سیاسى و تغییرات اجتماعى در زندگى مملکت خود واکنش نشان مىدادند و این امر به نحو بارزى در دوره معاصر یعنى در سالهاى نهضت مشروطیت، در زمان قیامهاى جنگلیان در گیلان، اما از آن بیشتر در گذشته نه چندان دور، در ماههاى فراموش نشدنى انقلاب اسلامى تجلى نمود.
یکى از ویژگیهاى روشن و بارز در خلاقیت و سازندگى در رشتهشعر انقلابى ، رابطهاى بود بین اشعار شاعران و شعارهاى تظاهرکنندگان که گاه گاهى مشاهده مىشد. مؤلفان شعارها سعى مىکردند که به آثار خود جنبه شعر بخشند زیرا که دراین صورت به طور گویاتر و بارزترى طنینانداز و رساتر بود و به آسانى به خاطر انسان راه مىیافت. شکل این آثار غالباً تا اندازهاى ابتدایى بود، چون وزن و قافیه آن صحیح و مقتضى قواعد علم عروض نبود و از این نقطه نظر بهترین آنها شعارهایى بودند که در آنها ابیاتى از آثار شعرایى اقتباس شده باشد. از طرفى هم خود شاعران گاهى در اشعار خود از شعارها استفاده مىکردند و آنها را به حیث زیربناى اشعار خویش انتخاب مىنمودند.
به این مناسبت بجا است که نام سیاوش کسرایى سراینده اشعارى متعدد که در مجموعهها چاپ شده ذکر گردد. جالب است که در بعضى گردهمایىها اشخاصى که با آثار وى آشنابودند ندا برمىآوردند که (درود بر سیاوش شاعر مبارز) و یکى از بیتهاى او جامه شعار رابه خود پوشید:
هرشب ستارهاى به زمین مىکشند و باز
این آسمان غم زده غرق ستارههاست
کسرایى که دهها سال قبل، بعد از انتشار اولین مجموعه خود زیر عنوان «آوا» و مخصوصاً مثنوى «آرش کمانگیر» شهرت یافته بود درزمان انقلاب دو جلد مجموعه شعر منتشر نمود: «از قرق تا خروسخوان» که مؤثرترین منظومههاى آن «بهشت زهرا» و «قصیده دراز راه رنج تا رستاخیز» بودند و «امریکا، امریکا» که اشعار آن، به ویژه «کجرائى» و«پیغام»، عمدهترین سوانح را منعکس کردند.
این نوع آثار، چه فلکلور بى اسم و چه اشعار شاعران مشهور که در دوران مشروطیت سروده شده بودند توجه پژوهشگران ایران و اروپا را به خود جلب کردند که از جمله این دانشمندان وحید دستگردى(1)(که خودش هم اشعار انقلابى مىگفت)، (1) الکساندر خودکو(2)، ادوارد برائون(3)، والنتین ژوکفسکى(4)، الکساندر ماسکویچ(5) بودند. نویسنده این سطور نیز سهم ناچیز خود را درتحقیق شعر انقلابى دوره مشروطیت آورده است. در اواخر سالهاى سىام این قرن هجرى شمسى بنده همراه با سه نفر از ایران شناسان انستیتوى خاورشناسى آکادمى علوم اتحاد شوروى (سابق) مشغول تنظیم فهرست مشروح نسخ خطى فارسى که بخشى از ذخیره عظیم نسخ شرقى این انستیتو است بودم. یک کتاب کوچکى داراى جلد مخملى کبود به چشمم افتاد. کتاب، شامل اشعارى راجع به وقایع زمان مشروطیت در اصفهان بود که به خط تمیز نستعلیق نوشته شده بود. آن نسخه خطى مخصوصاً براى «و.آ.ژوکفسکى» ایران شناس برجسته پترزبورگ که علاقه زیادى به شعر فلکلورى وبومى ایران داشت کتابت شد. به محض وصول کتاب در سال 1919 توسط یکى از کارمندان، شخصى به نام «محمدعلى الانصارى» مؤلف آن اشعار و «یادگار و تحفه اصفهان» عنوان کتاب تعیین گردیدند. آن نسخه را مطالعه کردم و درسال 1337 ( 7مه 1958 )درباره آن کنفرانسى دادم و در آن استدلال نمودم که مخمس و شاید مستزاد هم که در اصفهان عامه پسند بودند تألیف محمدعلى الانصارى نبودند بلکه شخص مذکور خطاط و کاتب نسخه بود. بعداً در کتابخانه انستیتو یک کتاب کوچک چاپ سنگى حاوى همان شعرها و چند اثر دیگر یافتم و از روى آن نام حقیقى شاعر را کشف و تشخیص دادم. معلوم شد که نگارنده مخمس و شاید مستزاد نیز ملامحمدعلى مکرم حبیب آبادى بود( طبق منابعى که در دسترس من بود، لقب الانصارى نداشت.)
در حاشیه اضافه خواهم کرد که فقط 20 سال بعد طى مسافرتى به اصفهان موفق شدم دیوان مکرم چاپ سال 1340 را در آن شهر بخرم وهمچنان حین مجلس ضیافتى که به افتخار هیأتهاى کمیتههاى همبستگى ملل آسیا و آفریقا از طرف آقاى فیروز فروهر شریف و مهربان رئیس کمیته ایرانى و به واسطه موسسات مربوطه اصفهان داده شد با یک آقاى همسفره من آشنا شدم که آشنایى دیرینهاى با مکرم حبیبآبادى و آثار او داشته بود و صحبت با آن آقا براى بنده فوقالعاده دلچسب بود. ناگفته نماند که در دیوان چاپ اصفهان متن مخمس موجود است اما مستزاد درج نشده است بلکه یک مثنوى است که حاکى همان وقایعى است که در مستزاد مزبور تعریف گردیده است.(6)
طورى که در بالا گفته شد علاقه دیرین بلکه کوتاه مدت من نسبت به شعر انقلابى ایران در سال 1357 وقتى در تهران بودم دوباره برانگیخته شد. ولى نمىکوشیدم شعارها را قصداً گردآورى کنم بلکه تنها متنهایى را یادداشت مىکردم که طى عبور از خیابانها مىدیدم و مىشنیدم. آن وقت هدفم نبود که پیرامون این مطلب مقالهاى بنویسم و بدین علت یادداشتهاى خویش را با تذکر محل و تاریخ جمعآورى و با ذکر منابع، مستند نمىنمودم، اما به طور کلى این یادداشتها اکثراً به ماههاى آخر سال 1357 تعلق دارد.
شعارهایى که از ابتداى جنبش به وجود آمده بود بعداً به ویژه در پاییز و زمستان ، بعد از جمعه خونین، بعد ازتشکیل حکومت نظامى ، در ماه محرم، در روزهاى فرارشاه و بازگشت امام خمینى و همچنان در ایام قیام مسلحانه در تهران (21-22 بهمن) متعدد، متنوع و شعر مانند شدند.
مایلم که اینجا مطابق تقسیمبندى موضوعى پیشنهادى خودم درباره چند قسم از شعارهایى که طى راهپیمایىهاى هنگفت چندین هزار نفرى پخش مىگردیدند بیان مختصرى داشته باشم.
نزدیک اواخر محرم و در روز اربعین یعنى تقریباً نیمه اول دیماه، شعارهاى منظوم ضد شاهى که به ردیف سه بار تکرار شده «مرگ بر شاه» پایان مىیافت گسترش و تنوع مىگرفت:
این زمان پایان مدتها ذلت است
مرگ بر پهلوى شعار ملت است
مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه
از سلطنت تو را سرنگون مىکنیم
کاخ ظلم وستم را واژگون مىکنیم
یاسلطنت واژگون، شاه سرنگون
مرگ بر شاه(3 بار)
اى شاه خائن آواره گردى
خاک وطن را ویرانه کردى
کشتى جوانان وطن
کردى هزاران [ تن ] در کفن
مرگ بر شاه (3 بار)
مرگ بر شاه، مرگ بر یزید
شعارى که پیش از همه پرسى استعمال مىگردید:
کار شاه تمام است، خمینى امام است
استقلال و آزادى، جمهورى اسلامى،آخرین کلام است، آخرین کلام است
در زمان اوج گیرى انقلاب:
خون گرفته ایرانرا، قزوین و خراسان را، کشتند جوانان را، حامیان قرآن را، مرگ بر شاه (3بار)
توپ و تانک ومسلسل دیگراثر ندارد، شاه به جز خودکشى راه دیگر ندارد
به اشک مادران قسم، به خون کشتگان قسم، پیروزى از ماست نابودى از شاست
پسر رضا کچل، بدجورى افتاد تو هچل
شعارهاى زیر قبل از فرارشاه و ضمن اشغال سفارت امریکا و گروگان گیرى و توام باشعارهاى ضد امریکایى گفته مىشد و نزدیکى و وابستگى شاه به امریکا را افشا مىکرد:
شاه سگ زنجیرى امریکا
شاه اگر آمریکا حامى و یاور توست
چوبه دار ملت منتظر توست
کارتر وشاه وشاهپور، مرگ بر این سه مزدور
اى که پرپر کنى جوانهها، مىزنى آتش به خانهها
مىکشى خلق مسلم خدا ، تاکه خود پر کنى خزانهها، هفده شهریور روزننگ تو، هفده شهریور افتخار ما
شعارهاى ضد آمریکایى در اکثر موارد به مبارزه جدى و قطعى و حتى مسلحانهاى علیه امریکا دعوت مىکردند:
نبرد با امریکا فرمان رهبر ماست، مزدور امریکایى دشمن ملت ماست، خط امام و ملت، نبرد با امریکاست
هفتاد هزارکشته، اى مرگ بر امریکا
نه سازش، نه تسلیم، نبرد با امریکا
تنها راه رهایى پیکار با امریکا
خمینى مى رزمد، امریکا مىلرزد
امریکا امریکا نابود است
خلق ما خلق ما پیروزاست
جنایات امریکا به اوج خودرسیده، ملتهاى جهان رابه خاک و خون کشیده
کارتر سرنگون، پرچمش واژگون
این کارترو باید کشت، چه با تفنگ چه با مشت
اخراج امریکایى تکلیف انقلاب است، خون شهیدان مامنتظر جواب است.
شعارهاى ضد امریکایى غالباً در آستانه اشغال سفارت و بعد از آن واقعه نیز خوانده مىشد و معمولاً با کلمات «مرگ بر امریکا» مىانجامد.
یک شعار آنتى امپریالیستى :
تداوم انقلاب، فرموده امام است، مرگ بر امپریالیسم، زیباترین کلام است
گاهى ردیف شعارهاى ضد امپریالیستى سخنان «مرگ بر شوروى» بود.
وقتى که برخوردهاى خونین مسلحانه تظاهرچیان با سربازان، اول در جنوب شرق پایتخت، درمیدان ژاله (شهدا) و بعداز آن در اطراف دانشگاه تهران، زیادتر و تندتر مىشد شعارهاى جدیدى که گاهى مستقیماً خطاب به سربازان بودند پدید آمدند:
برادر ارتشى، چرا برادرکشى
ارتش تو مال مایى، نه مال امریکایى
واى به روزى که امام حکم جهادم دهد
توپ و مسلسل نتواند که جوابم دهد
و درست شب قیام تهران این رباعى شنیده مىشد:
سربازان ارتش، برادر ما
همافران همه تاج سرما
در انقلاب سرخ خلق ایران
پرسنل ارتش همسنگر ما
ارتش برادر نمىشه، مردم مسلح شوید
و امام خمینى نه تنها رهبر دینى بلکه سالار سپاه هم دانسته شدند:
فرمانده کل قوا خمینى
هوایى و دریایى و زمینى
اتفاق هم افتاد که چند شعار در رابطه با اشخاصى بشنوم که در وقایع آن دوره نقش مهمى ایفا مىکردند، یعنى به پشتیبانى از شخصیتهاى سیاسى و مذهبى یا شعارهاى مخالف بعضى رجال دولت؛ مثلا شعار هواداران آیتالله طالقانى:
فریاد قیام امت، شورا و شهادت و وحدت
خیزد ز خاک طالقانى ، آن روح پاک آسمان
شعارهاى به حمایت از نخست وزیر وقت:
بگو بازرگان بازرگان
بازرگان بگو
نخست وزیر باخدا منتخب امام ما
شعارهایى برعلیه شاهپور بختیار:
مرگ بر بختیار
نوکر جیره خوار
خمینى، بازرگان پیروز است
پهلوى، نابود است
ارباب بختیار جیمى کارتره، امیر تیمسارها ژنرال هایزره
تیمسار ایرانى براى هایزر
گماشته و امر بر و نوکره
کابینه بختیار یک حیله جدید است
برنامه خمینى برچیدن یزید است
فرمودهروح خدا چنین است
سکوت وسازش کار خائنین است
واى به حالت بختیار
اگر خمینى دیر بیاد
(و به شعارهاى ضد امریکایى هم رجوع فرمایید.)
در ماه محرم ومخصوصا روزهاى تاسوعا و عاشورا نداهاى حاوى اسم امام حسین وذکر حوادث قدیمى کربلا و مربوط به شهادت همه جا شنیده مىشد:
خمینى وارث حسین است
خمینى، خمینى تو وارث حسینى
حسین جان، حسین جان راهت ادامه دارد
مابه دنبال حسین مى رویم
ماراه حسین را دنبال مىکنیم
تاخون مظلومان به جوش است
آواى عاشورا به گوش است
هر کس که عدالتخواه است
از عدل حسین آگاه است
برقرار، برقرار مىکنیم حکومت على را
سرنگون، سرنگون مىکنیم رژیم پهلوى را
خمینى آزاده پیام عالى داده
اگر نمایى تو مقاومت، سکوت بیجا بود خیانت
شعارهایى به حمایت از اسلام و قرآن و امت و میهن:
الله اکبر، الله اکبر،الله اکبر
پرچم، پرچم، پرچم خونین قرآن
در دست مجاهد مردان
فتح اسلام در جهاد است
به سلطهجویان شرق و غرب
فروش خاک ایران هرگز
جمهورى اسلامى آرى
حکومت خودکامان هرگز
اما طبیعى است که اغلب شعارها به آیتالله خمینى، آیتالله اعظم، روح خدا، رهبر انقلاب اسلامى، سرنگون کننده رژیم شاهنشاهى، مبارز ضد ستم بیگانگان ، خمینى بت شکن اختصاص داشت. میان شعارهایى که قبلاً آمده است نام آیتالله را بارها یادآور شدیم و اینک در آخرین بخش مقاله شعارهایى رامى آوریم که خاصةً خطاب بوده است به این پیر خردمند، رهبر سیاسى و دینى جنبش انقلابى.
حزب ما حزب خدا
رهبر ماروح خدا
خمینى روح خدا
مظهر اسماء خدا
زنده باد نام او
نام اویاد او
حزب فقط حزب الله
رهبر فقط روح الله
لااله لااله الاالله
ما مىریم به پیشواز روح الله
ایران مال ملت ماست
خمینى رهبر ماست
شوراى انقلاب اسلامى
تحت لواى رهبر نامى
خمینى روح الله، سبط رسول الله
خمینى آزاده
پیام عالى داده
که نهضت ما قطعى است
موفقیت حتمى است
مجاهد بت شکن - خمینى قهرمان
فرموده است این چنین به ملت مسلمان
بهترین عبادت به نزد خداوند - مرگ بر شاه (3 بار)
قبلاً گفتیم که مردم آیتالله را فرمانده کل قوا مىنامیدند و بدین علت آنها خود را مجازاً سرباز او مىدانند:
ماهمه سرباز توایم خمینى
گوش به فرمان توایم خمینى
اگربه کشتار خلق ادامه دهد این شاه
جنگ مسلحانه به یارى روح الله
اى خمینى اى مجاهد، اى خمینى اى مجاهد
رگبارمسلسل تو ببرد ظلمت شب
خمینى ، خمینى خمینى بگو
رهبرانقلاب ما ، بت شکن زمان ما
این بود سپاس ، جهاد بى سلاح ما
راه تو راه ما، راه امام ما
و درانتظار بازگشت امام :
مىکشیم ، همه انتظار تو
مىکنیم جملگى جان نثار تو
برلبم این سرود
برخمینى درود
اى محمد نور امت نور امت رحمى بنما بر رهبر ما
امام خمینى
امام خمینى
البته همه شعارهایى که درمتن این مقاله آمده است قطرهایست در دریاى بیکران اشعار و شعارهاى گوناگون آن روزهاى سرنوشتساز؛ اما با آن هم امیدوارم متن فوق منعکس مضامین ومطالب اساسى این نوع ادبیات خلق باشد. شعارهاى منظوم، مظهر و جلوه طبیعت و سرشت استعداد شاعرانه مردم ایران است ولى چون اقتراح و بدیهه بوده آنها خیلى ساده و ابتدایى است.
به عقیده نگارنده این سطور، نقش شعارها که هم سازمان دهنده و متحدکننده و هم مبلغ و محرک، مشوق و ترغیب دهنده بودند فوقالعاده مهم وشایسته قدردانى است. آنها همزمان با دیگر عوامل در اشخاص غافل و مردد و منجمله در سربازان وحتى افسران و گارد شاهنشاهى خیلى مؤثر بودند و عدهاى از آن اشخاص را به طرف انقلاب جلب نمودند.
پاورقى:
1- رک وحید دستگردى - رهآورد وحید - تهران ، 1307 ه .ش
2- A.chodzko, Speclmens of the popular poerty of persla. london, 1842 (نمونه های شعر خلقی ایران)
3- E.G.Browne, press and poerty of Modern persla. Cambridge, 1914 (مطبوعات و شعر معاصر ایران)
4- V.A.Zhukovsky, Obrazlsy persldskogo Narodnogo Tvorcheslva. Sankt. peterburg. 1902 (نمونه های فلگلور ایران)
5- A.A.Romaskevich. Literaturnoe Dvizheniev Sovrennol persii. "Vostok", kniga2,leningrad,1923. (جنبش ادبی در ایران معاصر)
6- V.V.Kushev, Dva Mukhammasa iz Sobraniya V.A.Zhukovsko. "Krathie Soobshcheniya Instiluta Narodov Azii, N69 (ده مخمس از ذخیره نسخ خطی و. آ. ژوکفسکی)
تعداد بازدید: 1019