24 مهر 1391
نویسنده : فاطمه السادات باقي پور
بعد از كودتای 28 مرداد 1320ش. محمدرضا شاه، یك دوره استبداد دیكتاتوری 25 ساله را با حمایت آمریكا بر تمامی امور كشور آغاز كرد.[1]
با وجود همكاری ارتش و شهربانی برای ایجاد امنیت و حفظ ثبات پایههای رژیم، هنوز رابطهای منسجم و سازمانیافته بین تمام ارگانهای ضد مردمی و سركوبگر ـ كه از دید رژیم لازم به نظر میرسید ـ به وجود نیامده بود؛ از اینرو وجود تشكیلاتی منسجم، ضروری به نظر میرسید كه این امر در 23 اسفند 1335 با تصویب قانون تشكیل ساواك، تحقق یافت.[2]
ساواك یا همان سازمان اطلاعات و امنیت كشور، مهمترین نهاد امنیتی و اطلاعاتی بود كه آمریکا آن را در سال 1335 تأسیس کرد[3] و پس از تصویب قانون آن در مجلس سنا و مجلس شورای ملی، كار خود را رسماً از 1336 آغاز كرد. علاوه بر ساواك، واحدهایِ پلیسی شهربانی، گارد شاهنشاهی، ژاندارمری و نیز واحدهای اطلاعاتی و سرّی ركن دوم ارتش، بازرسی شاهنشاهی و دفتر ویژه اطلاعات، وظیفه حفظ امنیت در قلمرو و حكومت شاهنشاهی ایرانی را عهدهدار شدند.[4]
ساواک و همکاری با سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل
«ساواک» علاوه بر همکاری با سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی داخلی با سازمانهای جاسوسی دنیا خصوصاً سازمان جاسوسی آمریکا(سیا) و سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) نیز همکاری داشت. بعد از تشکیل ساواک، نیروهای سیا به ساواک آمدند و کارکنان و مسئولانش را آموزش دادند. سیا و ساواک، همکاریهای دیگری نیز با هم داشتند.
سیا، ساواک را در مشت خود داشت و هر چه به آنها مخابره میکرد، بدون چون و چرا انجام میشد. رئیس سیا در تهران، مرتب با شاه، رئیس ساواک و نمایندگانش ارتباط داشت. ساواک نیز در آمریکا نماینده داشت و به عنوان یکی از اعضای نمایندگی ایران در سازمان ملل فعالیت میکرد. همچنین این دو سازمان، اخبار و اطلاعات لازم را به یكدیگر میدادند.
در دهه 50 روابط این دو بیشتر شد. در سال 1352 سیا مرکز فرماندهی خود را در خاورمیانه به ایران منتقل کرد. به این ترتیب، سیا حضور خود را در ایران افزایش داد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال لانه جاسوسی آمریکا، ارتباط گسترده سیا و ساواک و نیز دخالت سیا و آمریکا در امور کشور را آشکار کرد.[5]
علاوه بر سازمان جاسوسی آمریکا(سیا)، سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) نیز در رژیم گذشته با ساواک همکاری داشت. در سال 1339 گروهی از مأموران موساد برای آموزش کارکنان ساواک به ایران آمدند. همچنین آنان(مأموران موساد) در موارد دیگر مانند: فروش وسایل جاسوسی، تبادل اخبار لازم و مورد نظر با ساواک همکاری داشتند.[6]
دلایل و اهداف تشكیل ساواك
تشكیل ساواك در ابتدا دلایل مختلفی داشت؛ از جمله: رسوایی شدید فرمانداری نظامی و شیوههای آن، وجود تضاد میان ادعاهای دولت مبنی بر وجود آزادی و ادامه حكومت نظامی، نیاز به دستگاه جاسوسی منظمتر از ركن دوم ارتش و آگاهی شهربانی را میتوان نام برد؛[7] اما علت اصلی و هدف اصلی از تشكیل ساواك را تأمین امنیت و حفظ ثبات رژیم پهلوی میتوان دانست.
مادّه اول قانون تشكیل ساواك، هدف از تأسیس آن سازمان را اینگونه بیان میكند: «برای حفظ امنیت كشور و جلوگیری از هر گونه توطئه كه مضرّ به منافع عمومی است، سازمانی به نام اطلاعات و امنیت كشور ـ وابسته به نخستوزیری ـ تشكیل میشود و رئیس ساواك سمت معاونت نخستوزیر را داشته و به فرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی منصوب خواهد شد.» [8]
آمریكا برای حفظ امنیت خود در خاورمیانه به تشكیل ساواك در ایران مبادرت کرد تا منافع خود را در خاورمیانه حفظـ، و مخالفان را سركوب کند. بخش امنیت داخلی ساواك(اداره كلّ سوم) مهمترین بخش سازمانی در سراسر این دستگاه سركوبگر بود و گروهها و سازمانهای مختلف، همچون: حزب توده، جبهه ملی، روحانیان و نیز افكار عمومی و نهادهای همگانی چون: دانشگاهها، آموزشگاهها و ... را زیر نظر داشت. نقش داخلی ساواك از اختناق و اعمال فشار محض، بسیار فراتر میرفت. [9]
علاوه بر هدف اصلیِ حفظ امنیتِ داخلی و حفظ پایههای رژیم پهلوی، اهداف دیگری را نیز برای تأسیس ساواك میتوان ذكر کرد:[10]
1. مقابله با كمونیسم: شاه بنا به خواست آمریكا ـ كه به طور طبیعی مخالف مارکسیسم و كمونیسم بود ـ از ساواك برای جلوگیری از نفوذ كمونیسم به ایران استفاده میكرد.[11] آمریكا با همین حربه تبلیغاتی(طرح مسئله خطر كمونیسم) ساواك را در ایران تأسیس كرد. شاه در كتاب «پاسخ به تاریخ» خود، علت تأسیس ساواك را جنگیدن با خرابكاری كمونیستها[12] و پایاندادن به فعالیتهای مخرب حزبی در داخل و خارج[13] ذكر كرده است. در واقع، مسئله خطر كمونیسم، توجیهكننده حضور سیاسی، نظامی، اقتصادی آمریكا در ایران و كشورهای منطقه بود.
2. حفظ استعمار در ایران و خاورمیانه و نیز حفظ منافع دربار و سرمایهداران: تأمین منافع امپریالیسم، دربار و زمینداران، از اهداف دیگر ساواك بود؛ زیرا آنها روحانیت، روشنفكران مبارز، كارگران و دهقانان را مانعی در راه رسیدن به اهداف خود میدیدند.[14] ساواك، وظیفه سركوب این گروههای مبارز را داشت. ساواك برای این سركوب و برای اهداف استعماری به طور مداوم با سازمان-های جاسوسی سیا و موساد و نیز سازمانهای جاسوسی تركیه و پاكستان ارتباط داشت.[15]
3. اشاعه فرهنگ استعماری و سركوب فرهنگ انقلابی ضد امپریالیستی: آمریكا برای حفظ و تأمین منافع خود، سعی داشت، فرهنگ اصیل مردم یك سرزمین را از بین ببرد و فرهنگ مبتذل خود را غالب کند. سركوب شدیدِ فرهنگ ملی ـ مذهبی و ضد امپریالیستی، بعد از كودتای 28 مرداد به دستِ ساواك ـ كه با خفقان و سانسور همراه بود ـ نشاندهنده یورش سیا و سایر سازمانهای جاسوسی غرب به سنّتهای اصیل مذهبی ـ ملی و انقلابی جامعه بود. ساواك، وظیفه سركوب فرهنگ ضد استعماری و انقلابی مردم را بر عهده گرفت و تمام تلاش خود را در اشاعه فرهنگ بیبند و باری به كار برد.[16]
تشكیلات ساواك
ساواك از سه قسمت اصلی تشكیل شده بود: حوزه ریاست، ادارات كل و ساواكها(ساواك تهران و سایر شهرها). همچنین ساواك، نمایندگیهایی در سایر كشورها داشت.
1.حوزه ریاست: حوزه ریاست ساواك در نموداری كه در سال 52 تهیه شد، شامل قسمتهای ذیل بود: 1. دفتر ریاست ساواك؛ 2. دفتر قائم مقام ساواك؛ 3. صندوق ویژه؛ 4. مشاوران رئیس ساواك؛ 5. كنترلی؛ 6. بازرس كلّی؛ 7. دبیرخانه شورای امنیت ملی؛ 8. پیمانها.[17]
2. ادارات كلّ ساواك: 1. اداره یكم، امور اداری؛ 2. اداره كلّ دوم، جمع¬آوری اطلاعات خارجی؛ 3. اداره كلّ سوم، امنیت داخلی؛ 4. اداره كلّ چهارم، حفاظت؛ 5. اداره كلّ پنجم، فنی؛ 6. اداره كلّ ششم، امور مالی؛ 7. اداره كلّ هفتم، بررسی اطلاعات خارجی؛ 8. اداره كلّ هشتم، ضد جاسوسی؛ 9. اداره كلّ نهم، تحقیق.[18]
ساواك در خارج از كشور، دانشجویان و ایرانیان خارج از كشور را كنترل می-کرد و برای این امر با پلیس سایر كشورها نیز همكاری متقابل داشت. همچنین ساواك بر رفتار دولت، مجلسین و احزاب كنترل كامل داشت و اعمال آنان را به شاه گزارش میداد.
ساواك بر عملكرد احزاب و گروههای مختلف چه مذهبی و چه غیر مذهبی كنترل كامل داشت و هر گونه اعتراض و عملكرد علیه شاه را به شدت سركوب میكرد. [19]
فعالیت ساواك به مسائل امنیتی محدود نمی¬شد؛ بلكه به مرور در تمام شئون كشور دخالت میكرد و در واقع، قدرتی ما فوق قدرت دولت بود. 20 سال از عمر ساواك به 4 دوره تقسیم میشود:[20]
دوره اول ساواك
این سازمان از سال 1336 تا 1340 چهره خود را آشكار كرد و "تیمور بختیار" ـ كه به سبب جنایاتش زبانزد مردم است ـ در رأس این تشكیلات قرار گرفت. ساواك به اقتضای رابطه دولت ایران با آمریكا، تحت تعلیم سیا بود و قدرت گرفت. در سال 40 بختیار به سبب تغییر جوّ سیاسی و به علت رقابت قدرتی كه با شاه پیدا میكند، از ریاست ساواك كناره گرفت. بختیار به سبب تغییر جوّ سیاسی و به علت رقابت قدرتی كه با شاه پیدا میكند، از ریاست ساواك كناره گرفت.
دوره دوم ساواك
این دوره مقارن با انقلاب سفید است. با صلاحدید آمریكا، رژیم از شدت اختناق خود كاست و ساواك را از خشونت منع کرد. ریاست این دوره با پاكروان است كه در مقایسه با تیمور بختیار و نصیری(كه پس از بختیار به جانشینی او منصوب شد) ملایم عمل كرد. رژیم در این دوره تا مرحله نابودی پیش رفت و حوادث 15 خرداد را پشت سر گذاشت كه كمكم توان خود را با هدایت مستشاران آمریكایی، تقویت ساواك و تشكیل مجلس بیست و دوم بازیافت.[21]
دوره سوم ساواك
این دوره كه سیزده سال دوام یافت، مقارن با نخست وزیری "هویدا" بود. ساواك هیچ مسئولیتی در قبال جان و مال مردم از خود نشان نمیداد و گروه-های مراقبت تشكیل داد، هر كس را به هر اتهامی كه میخواست دستگیر میكرد و برای به دست آوردن اطلاعات به شكنجهگاهها روانه میساخت.
بودجه رسمی ساواك در سال 51 به 255 میلیون دلار و سال بعد به 310 میلیون دلار میرسید كه بودجه محرمانه ساواك از این رقمها جدا بود. حقایق مربوط به قساوتهای ساواك، شهرت جهانی یافت. دبیر كل سازمان عضو بین-الملل در سال 1975 اعلام كرد، كارنامه هیچ كشوری در جهان درباره حقوق بشر، سیاهتر از كارنامه ایران نیست.
انتشار گزارشهای سازمان عضو بینالملل و كمیسیون جهانی حقوق بشر و حقوقدانان، ضربه محکمی به اعتبار رژیم وارد ساخت. رژیم مدعی شد كه هیچ-یك از زندانیان، اتهامات سیاسی ندارند و همه از مجرمان معمولیاند. روزنامه تایمز در 9 ژوئن 1977 از قول شاه، رقم مجرمان سیاسی را 2200 نفر نوشت؛ ولی همان زمان، ناظران خارجی، ارقامی بین 25 تا صد هزار نفر را ذكر كردهاند.
مهمتر از تعداد زندانیان، رویه شكنجه آنها بود. خبرنگاران خارجی در محاكمات شركت میکردند و آثار باقیمانده از این شكنجه را میدیدند و به دنیا منعكس میكردند. از میان این افراد میتوان به روحانیانِ شكنجه شدهای اشاره كرد كه از یاران امام خمینی(ره) بودند؛ از جمله: "آیتا... سعیدی" و "آیتا... غفاری" كه در دی ماه 53 به علت شكنجههای زیاد به شهادت رسیدند.[22]
ساواك در دوره چهارم
این دوره مقارن با یكی دو سال آخر عمر رژیم است كه دولت، فضای باز سیاسی اعلام كرد. رژیم ادعا كرد كه شكنجه را پایان داده است. شاه، "ناصر مقدم" را به جای "نصیری" به ریاست ساواك گماشت. شاه در مصاحبه با "مارتین آنالزا" دبیر كلّ عضو بینالملل ادعا كرد كه شكنجه پایان یافته است؛ اما گزارشهای خبرنگاران از کذب این ادعا حکایت میکرد.[23]
آنچه درباره ساواك گفته شد، هرگز نمیتواند بیانگر ابعادِ وسیعِ سازمانی باشد كه قدرتش ما فوق قدرت دولت بود؛ سازمانی که برای كسب نتیجه، همه اصول دینی، اخلاقی انسانی و قانونی را زیر پا میگذاشت و محیط وحشت و بیاعتمادی را در ابعاد وسیعی گسترش میداد.
مطالعه و بررسیِ ساواك به این دلیل اهمیت دارد كه نسل حاضر و نسلهای آینده، همواره آگاه و بیدار بمانند و ارزش آزادی و استقلال را بدانند و از یاد نبرند و به علاوه، سرنوشتِ این سازمان ننگین، درسی آموزنده برای مسئولان باشد.
رؤسای مشهور ساواک
پرویز ثابتی: وی یکی از ناسیونالیستهای طرفدار نهضت ملیکردن نفت بود و برای پیشبرد اهداف رژیم به ویژه در ساواک نقش زیادی داشت. او سالها مدارج ترقی را در ساواک پیمود. کمیته ضد خرابکاری به پیشنهاد ثابتی و به ریاست خود او و با اختیارات کامل به منصه ظهور رسید. وی بعدها به ریاست ساواک رسید. پرویز ثابتی که دوره جنگهای چریکی و پارتیزانی دیده بود، در سرکوب رستههای چریکی جنگلهای شمال، نقش مؤثری داشت.
قدرت پرویز ثابتی پس از برقراری نظمیهای همانند نظمیه رضا شاه، باعث شده بود که همه از او بترسند؛ حتی نخستوزیرِ شاه. شاه به هر مناسبت، به ثابتی مراجعه میکرد و امور مهم را به او محول میکرد. وی با سرویسهای خارجی به ویژه آمریکا و اسرائیل، ارتباط داشت و باعث استحکام این روابط و پیوند هر چه بیشتر این روابط با خارج از کشور بود.[24]
تیمور بختیار: بختیار، فرزند "اسدخان" سردار بختیاری در سال 1292ش. در نزدیکی شهرکرد به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات در اصفهان به مدرسه نظام در لبنان رفت. پس از بازگشت، رضاشاه، او را به منطقه آذربایجان فرستاد. وی توانست شورش آنان را سرکوب و توجه رزمآرا را جلب کند. او به دلیل پیوند فامیلی با "ثریا" همسر محمدرضا شاه، مورد توجه شاه واقع شد.
بختیار در جریان کودتای 28 مرداد به تهران لشکر کشید و به فرمانداری نظامی تهران منصوب شد و به درجه سرلشکری رسید. وی به توصیه آمریکاییها ساواک را تشکیل داد و از این طریق، جنایات بسیاری مرتکب شد. او حتی به نخستوزیری رسید و سعی کرد تا جمهوری برپا کند و شاه را کنار بزند. ملاقات بختیار با سران آمریکایی و مذاکرات درباره مشکلات داخلی رژیم، شاه را نگران ساخت. سرانجام شاه در اسفند 1339، بختیار را برکنار و به اروپا تبعید کرد.[25]
[1] . افراسیابی، بهرام؛ ایران و تاریخ، تهران، انتشارات زرین، 1364ش، ص45.
[2] . همان.
[3] . گازیوروسكی، ج مارك؛ دیپلماسی آمریكا و ایران، جمشید زنگنه، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1371ش، ص200.
[4] . نجاریراد، تقی؛ ساواك و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، چاپ اول، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1378ش، ص27.
[5] . ایرنبرگر، هارالد؛ درباره ساواک به مثابه یکی از ابزار سلطه امپریالیسم و ارتجاع، جهت آزادی، 1978م، ص66 ـ 94.
[6] . نجاریراد، تقی؛ ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379ش، چاپ اول، ص37و38.
[7] . افراسیابی، بهرام؛ پیشین، ص52.
[8] . قانون تشكیل ساواك، مادّه اول، ضمیمه دو، به نقل از: نجاری راد، تقی؛ ساواك و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، پیشین، ص41.
[9] . نجاریراد، تقی؛ پیشین، ص42.
[10]. همان.
[11] . منصوری، جواد؛ سیر تكوین انقلاب اسلامی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1375ش، ص119.
[12] . پهلوی، محمدرضا؛ پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، 1371ش، ص337.
[13] . همان، ص338.
[14] . نجاریراد، تقی؛ پیشین، ص43.
[15] . افراسیابی، بهرام؛ پیشین، ص50 ـ 54.
[16] . نجاریراد، تقی؛ پیشین، ص42.
[17] . معاونت بررسیهای استراتژیك؛ ساواك، بیجا، بیتا، ص12.
[18] . نجاریراد، تقی؛ پیشین، ص53ـ62.
[19] . همان.
[20] . همان، ص151ـ173.
[21] . مدنی، سید جلال الدین؛ تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361، ج2، ص149.
[22] . همان، ص150ـ163.
[23] . همان.
[24] . بهنورد، مسعود؛ از سیدضیا تا بختیار چاپ هفتم، تهران، انتشارات جاویدان، 1377ش، ص521 ـ 825.
[25] . حسن بیگی، محمدابراهیم؛ شکار در شکارگاه، گوشههایی از زندگی و کارنامه تیمور بختیار و حسن پاکروان نخستین رؤسای ساواک، تهران، مدرسه، ص 17 ـ 21.
منبع: سایت پژوهشکده باقرالعلوم
تعداد بازدید: 836