29 مهر 1391
همواره سلطه اقتصادي پيش زمينه سلطه سياسي و در نهايت استعمار ملتها بوده است. نمونهاي از اين قاعده کلي را مي توان در کشور هندوستان مشاهده کرد. کمپاني هند شرقي که نخست به منظور تجارت با هندوستان وارد اين کشور شد، با به دست گرفتن شريانهاي اقتصادي اين کشور زمينه را براي سلطه اقتصادي و سپس سلطه سياسي و در نهايت استعمار هندوستان فراهم نمود.
ايران در اواسط دوران قاجاريه از نظر اقتصادي وضعيت مطلوبي نداشت و اين نابساماني ايران را مستعد نفوذ اقتصادي بيگانگان مينمود.جرج کرزن سياستمدار انگليسي اقتصاد ايران را در آن برهه زماني اين گونه توصيف ميکند: «گذشته از اشياء تجملي غربي که طبقات بالا به آن معتاد شدهاند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگي از غرب وارد ميشود . ابريشم، ساتن و ماهوت براي طبقات اعيان و قماش نخي و پنبهاي براي همه طبقات. لباس يک روستائي ساده از منچستر يا مسکو ميآيد و نيلي را که همسر او بکار ميبرد از بمبئي وارد ميشود. در واقع از بالاترين تا پايينترين مراتب اجتماعي بطور قطع وابسته و متکي به کالاهاي غربي شدهاند»
رابرت گرنت واتسن نيز درباره اقتصاد اصفهان مينويسد: «شهر نامي اصفهان ديگر آن پايتخت باشکوه دوره صفويه نيست. سير انحطاطي آن از محوطههاي بزرگ خالي که در دوران رونق خود سراسر کوچه و بازار و بنا بود اينک آشکار است. بخش عمده بازارها و محلات ويران و خالي از سکنه است و اين ميرساند که در روزگار پيشين چه شکوهي داشته است». اوژن فلاندن باستانشناس فرانسوي پس از بازديد از اصفهان در ۱۸۴۰ مينويسد: «از کارخانجات نساجي و اسلحهسازي و زربفت و مخمل ايران که روزگاري محصولات آن به تمام مشرق زمين صادر ميشد، خبري نيست و همه نابود شدهاند. محصولات ايران از بين رفته و بويژه همجواري با انگلستان نتيجه شومي بخشيده است. زيرا مقدار زيادي محصول را به بهايي بسيار نازلتر از آنچه در خود ايران ساخته ميشود در بازارهاي ايران بفروش ميرسانند.»
علماء و روحانيون با درک اين مسئله و بصيرت تاريخي و با کمک، همکاري و همياري توده مردم بارها مقابل سلطه اقتصادي بيگانگان ايستادهاند و قيام تحريم تنباکو و مخالفت با قرارداد رژي يکي از آنها بوده است. ناصرالدين شاه که در سفر به اروپا در سال 1890 اين قرارداد 15 مادهاي را با شرکت رژي منعقد کرد که مهمترين مفاد آن انحصار خريد و فروش تنباکو در ايران توسط شرکت رژي بود.
ميرزاي شيرازي در عراق با کمک شاگردان و علماي بزرگي همچون آيتالله شيخ فضلالله نوري و ميرزاي آشتياني در تهران، آيتالله حاج شيخ محمدتقي نجفي (آقا نجفي اصفهاني) در اصفهان، ميرزا جواد آقاي مجتهد تبريزي در تبريز و مرحوم سيد علياکبر مجتهد فال اسيري در شيراز به مبارزه پرداختند و با صدور فتواي مشهور خود همکاري و عدم استعمال تنباکو توسط مردم، ناصرالدين شاه را مجبور به الغاي اين قرارداد نمود.
در حقيقت الغاي اين قرارداد ضربه سهمگيني بر پيکره استبداد داخلي و استعمار خارجي وارد کرد که حتي توانست تا حدودي سرخوردگي شکست ايران در دو دوره جنگهاي ايران و روس را التيام بخشد و به گفته ادوارد براون در کتاب انقلاب ايران: «واقعه انحصار تنباکو را بايد مبدأ تاريخ بيداري و آغاز دوره و مرحله نو ايران در حوادث اجتماعي دانست.»
اما آنچه که لازم است اشاره شود اين نکته است که قيام تحريم تنباکو قيامي خلق الساعه و ناگهاني نبود و اين قيام داراي پيش زمينه بوده است. آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري که از شاگردان ميرزاي شيرازي بود و پس از تحصيل در سامرا در تهران سکني گزيده بود، در سال 1306 ه.ق. و تقريباً سه سال قبل از قيام تحريم تنباکو در نامهاي از مرحوم ميرزاي شيرازي تکليف مردم را در برابر نفوذ اقتصادي اجنبي استفتاء ميکند و جواب استفتاء را در قالب رساله جوابيه با تاکيد بر اينکه عبارات از خود ميرزاي شيرازي است انتشار ميدهد.
«در جواب سوال از قند و غيره، آنچه نوشته بوديد از ترتب مفاسد بر حمل اجناس از بلاد کفر به محروسه ايران ... ، صواب، و هميشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مايه خرابي دين و دنياي مسلمين است بودهام و از اقدام شما در تهيه دفع آنها که بايد از محض غيرت دين و خيرخواهي مسلمين باشد، زياده مسرور شدم. و البته به هر وسيلهاي که ممکن باشد رفع اين مفاسد بايد بشود ... ولکن عجيب است از اقبال درخوردن مثل قند مجلوب از آن حدود، با شيوع اين همه اخبار؛چنانچه اينجانب محض استماع، از اين قذارات بالطبع متنفر و از خوردن آن مانبت ميکنم انشاء الله تعالي. مورد مذکور، باب سياسات و مصالح عالم است و تکليف در اين باب بر عهده ذوي الشوکة از مسلمين است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتياج خلق باشد به مهيا کردن مايحتاج آنها. چه رجا ترک اموري که در ازمنه متطاوله عادت شده، از اهل اين زمان نيست و منع فرمايند نفس خود و رعيت را از آن بلکه منع از ادخال در ملک خود نمايد...."
آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوري
لازم است درباره اين فتوا چند نکته متذکر شود:
1. از عبارت " قند و غيره" فهميده ميشود که قند تنها يکي از موارد تحريم ميباشد و اين تحريم دامنه گستردهتري داشته است.
2. قند به خودي خود موضوعيت نداشته است بلکه ميرزاي شيرازي " قند مجلوب از آن حدود" (قندي که از مرزها وارد شود) را متنفر بوده و از خوردن آن اجتناب ميکرده است و در ادامه اضافه مينمايد: "تکليف در اين باب بر عهده ذوي الشوکه از مسلمين است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتياج خلق باشد به مهيا کردن مايحتاج آنها "، و اين عبارت به معناي خودکفايي اقتصادي و عدم وابستگي اقتصادي است.
3. عبارت "آنچه نوشته بوديد از ترتب مفاسد بر حمل اناس از بلاد کفره به محروسه ايران، صواب، و هميشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مايه خرابي دين و دنياي مسلمين است" نشان ميدهد هم آيتالله شيخ فضلالله نوري و هم ميرزاي شيرازي به اهميت سلطه اقتصادي بيگانه پي برده بودند.
از ديگران شاگردان ميرزاي شيرازي که در راه تحريم کالاهاي خارجي دست به مبارزه زد آيتالله محمدتقي نجفي اصفهاني مشهور به آقا نجفي اصفهاني است که سر درمندولف وزيرمختار انگلستان در نامهاي به امينالسلطان راجع به وحشت تجار اروپايي از اقدامات آقانجفي مينويسد: «فدايت شوم از قراري که از اصفهان شنيدهام آقاي نجفي در شرف مراجعت به آنجاست چون ورود مشاراليه در آن محل اسباب ظهور اغتشاش است سکنه اروپايي از اين بابت خيلي واهمه نموده به دوستدار اصرار دارند که محترما خاطر منير ملوکانه را از وجوب سد راه صدمه و اذيت مجدد به اصفهان را به واسطه فساد و فتنهانگيزي اين شخص، مستحضر دارد چون تجارت خارجه اصفهان روبه ازدياد است و چند تجارتخانه اروپايي در آن محل احداث شده است خيلي محل افسوس خواهد بود که حادثهاي که اسباب واهمه سکنه اروپايي آنجا باشد حادث شود، در اين صورت آنها طبعا از سفارتهاي خودشان حمايت خواهند خواست. زياده زحمتي ندارد». 14ذيقعده 1357، مطابق با جولاي 1890 پشت کاغذ، مهر هنري دورمندولف.
اين نامه دو سال قبل از قيام تنباکو نوشته شده است و نشان ميدهد اين اقدامات قبل از قيام تنباکو سابقه داشته است و توانسته بود منافع انگلستان را به خطر بيندازد.
قيام تحريم تنباکو که توسط ميرزاي شيرازي به ثمر رسيد و پيش زمينه انقلاب مشروطه شد، شور اشتياق بسياري در ميان مردم براي تاسيس کارخانه و تقويت توليد داخلي و خريد کالاهاي داخلي و رفع وابستگي به بيگانگان را به وجود آورد.
ميرزاي شيرازي صادرکننده فتواي تحريم تنباکو
اقدامات آقا نجفي اصفهاني پايان نپذيرفت و ايشان به همراه برادرشان حاج آقا نور الله نجفي و با کمک علماء و بازرگانان شهرهاي اصفهان، کاشان و شيراز در دوران مشروطه به منظور تأمين منسوجات مورد نياز مردم ايران و مقابله با وابستگي به خارج، اقدام به تاسيس شرکت اسلاميه نمود. اين شرکت سهامي با استقبال زايدالوصف مردم مواجه شد و سهام اين شرکت و محصولات آن که عمدتا منسوجات بود، با حمايت ساير علماء مورد پذيرش مردم قرار گرفت. توسعه شرکت به گونهاي بود که توانست شعباتي در لندن، کلکته، مسکو، باکو و... تاسيس نمايد.
در اساسنامه شرکت آمده بود: «اين شرکت به کلي از دادوستد متاع خارجه ممنوع است. فقط هم خود را صرف ترقي متاع داخله و آوردن چرخ اسباب و کارخانه مفيده خواهد نمود و حمل متاع داخله را به خارجه بر حسب اقتضاء و به موقع خود در کشيدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد کرد.» همچنين در ماده بيست و چهارم آمده است که: «تمام اجزاء از رييس و مرئوس و امناي شرکت حسبالشرط مجبورند لباس خود را از منسوجات و متاع داخله مصرف رسانند.»
آيتالله آقا نجفي اصفهاني
همچنين آيتالله آقا نجفي اصفهاني در اقدام ديگري به همراهي 13نفر از علماي طراز اول اصفهان تعهدنامه زير را امضاء نمودند: «اين خدام شريعت مطهره با همراهي جناب رکنالملک، متعهد و ملتزم شرعي شدهايم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماييم، فعلا 5 فقره است:
اولاً: قبالجات و احکام شرعيه از شنبه به بعد روي کاغذ ايراني بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهاي ديگر نويسند مهر ننموده و اعتراف نمينويسيم. قباله و حکمي هم که روي کاغذ ديگر نوشته بياورند و تاريخ آن بعد از اين قرارداد باشد امضا نمينماييم. حرام نيست کاغذ غيرايراني و کسي را مانع نميشويم؛ ماها به اين روش متعهديم.
ثانيا: کفن اموات، اگر غير از کرباس و پارچه اردستاني يا پارچه ديگر غيرايراني باشد متعهد شدهايم برآن ميت، ماها نماز نخوانيم. ديگر براي اقامه صلوه بر آن ميت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثا: ملبوس مردانه جديد، که از اين تاريخ به بعد دوخته و پوشيده ميشود، قرار داديم مهما امکن، هر چه بدلي در ايران يافت ميشود لباس خودمان را از آن منسوخ نماييم و منسوخ غيرايراني را نپوشيم و احتياط نميکنيم و حرام نميدانيم لباسهاي غيرايراني را اما ماها ملتزم شدهايم حتيالمقدور بعد از اين تاريخ ملبوس خود را از منسوج ايراني بنماييم. تابعين ماها نيز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشيده و داريم و دوختهايم ممنوع نيست استعمال آن.
رابعا: مهمانيها بعد ذلک ولو اعياني باشد، چه عامه، چه خاصه، بايد مختصر باشد يکپلو و يکچلو و خورش و يک افشره. اگر زائد بر اين تکليف، احدي ما را به محضر خود وعده نگيرد. خودمان نيز به همين روش مهماني مينماييم هر چه کمتر و مختصرتر از اين تکليف کردند، موجب مزيد امتنان ماها خواهد بود.
خامسا: وافوري اهل وافور را احترام نميکنيم و به منزل او نميرويم زيرا که آيات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّياطِينِ» «وَلَا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لَا يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» «وَلَا تُلْقُوا بِأَيدِيکُمْ إِلَي التَّهْلُکَه» و حديث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالي و جاني و عمري و نسلي و ديني و عرضي و شغلي آن محسوس و سري است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از اين هر که را فهميديم وافوري، بهنظر توهين و خفت مينگريم.»
در قضيه مورگان شوستر که دولت روسيه طي يک اولتيماتوم 48 ساعته خواستار اخراج وي از ايران شده بود، نيز علماي استرآباد درباره مصارف کالا هاي خارجي بويژه روسي از علماي نجف استفتايي نمودند که ايشان با صدور فتوايي تحريم کالاهاي خارجي را اعلام نمودند. آخوند خراساني و آيتالله عبدالله مازندراني در پاسخ استفتاء علماي استرآباد نوشتند: «هرچند به بعض ملاحظات و انتظار فراهمي تمام مقدمات، هنوز حکم به حرمت امتعه روسيه، به عموم مسلمين اعلان نشده، مترصد موقع هستيم، ليکن عموم غيرتمندان اسلام به رأيالعين ميبينند که استعمال امتعه خارجه در بلاد اسلاميه تابهحال به چه درجه موجب تسلط کفار بر مسلمين داخله شده. حالا به ذهاب بيضه اسلام و زوال اسلاميت و استقلال مملکت هم العياذبالله تعالي نوبت رسيده. بقاي سالدات روس به بهانه حفظ تجارت روسيه در ايران، تدريجا به کنيسه شدن مساجد و تبديل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامنالائمه(ع) خداي نخواسته مؤدي خواهد بود. انشاءالله تعالي عموم آقايان علما و امراء و تجار محترم و طبقات غيرتمند اسلام تمام اين مفاسد را نصبالعين خود فرموده، به همان فطرت پاک ايماني و به شرافت طبع اسلامپرستي از اين امتعه خبيثه و فصول عيش که موجب ذهاب دين مبين و استيلاي کفر بر ممالک اسلاميه است، بهکلي اغماض، در فوز به فيض اين جهاد اقتصادي که به منزله جهد و شهادت در رکاب امام زمان ارواحنا فداه است، مسارعت و بر همديگر مسابقت خواهند فرمود.»
در سيره عملي علمايي چون شهيد آيتالله مدرس، آيتالله العظمي آخوند ملا حسينقلي همداني، آيتالله العظمي مرعشي نجفي و... آمده است که ايشان هيچ گاه از منسوجات و لباسهاي خارجي استفاده نکردند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
ابوطالبي، مهدي، حاج آقا نورالله اصفهاني و جهاد اقتصادي، ماهنامه پرسمان 104
رمضان نرگسي، رضا، نقش آقانجفي اصفهاني در حفظ فرهنگ ايراني ـ اسلامي، همشهري آنلاين 01/08/1390
رهدار، احمد، غربشناسى علماى شيعه، زمانه 45
سالک اکمل، تقي، حمايت از توليد ملي در سيره علما و مفاخر ايران بولتن نيوز
محققي، علي، نگاهي به فتواي تحريم کالاهاي اجنبي در جريان اولتيماتوم روسيه به ايران (جهاد اقتصادي عليه استعمار)
نجفى، موسى، و فقيه حقانى، موسي، تاريخ تحولات سياسي ايران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ـ تهران
ويکيپديا، مدخل شرکت اسلاميه
منبع: سایت مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تعداد بازدید: 928